پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب


بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله الذی لا بدایة له و دائم الذی لا نَفَادَ له و الاول الذی لا اوّل لاولیته و الآخر الذی لا مؤخر لِآخریته الباقی بعد فناء الخلق قدر اللیالی و الایام و قَسَّمَ فی ما بَینهِم الاقسام و تبارک الله الملک علّام و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا العبد الموئد اباالقاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته علیهم السلام.

برای من سعادت و افتخاری است در جمع شما عزیزان و سروران خودم حضور پیدا کنم اگر چه خودم را لایق عنوان خطیب نمی‌دانم ولی بعضی از تجارب را خدمت عزیزان و اساتید خودم تقدیم می‌کنم. امیدوارم جلسة مفیدی باشد.

بحث‌ام را با یک مقدمه و در مرحله دوم به دو رکن اساسی در سخنرانی و مرحله سوم یک سری یادآوری‌ها و تذکرات.


مقدمه
ضرورت این جلسات بسیار حائز اهمیت است که باید به آن توجه بکنم همانطور که می‌دانید من گاهی تعبیر کردم که اینگونه جلسات برای ماها از نان شب واجب‌تر است متأسفانه آن اهتمامی که در مسأله تبلیغ و سخنرانی و فن سخنوری در حوزه علمیه باید داده بشود، داده نمی‌شود.

شاید بتوان عرض کرد نه از سوی کسانی که انتظار است دنبال این برنامه‌ها باشند و نه از سوی خود عزیزان فضلا و طلاب حوزه علمیه قم. یک مثال بزنم برای ضرورت این جلسات شما الآن مقایسه بکنید چقدر علمای بزرگواری که در قم حضور دارند، مراجع تقلید، عالمان فراوان، مجتهدان، عزیزان من! شما مقایسه بکنید بین علمایی که قدرت بیان دارند و آنهایی که ندارند چقدر کاربردشان متفاوت است. البته بعضی‌ها قلم دارند و بیان و بعضی‌ها فقط قلم دارند و بعضی‌ها فقط بیان دارند. هر چند آنهایی که هر دو را دارند خیلی بهتر است. به طور مثال شما در این حوزه علمیه مقایسه بکنید در سطح مراجع و علمای رده اول این راکه آنهایی که اهل قلم هستند و آنهایی که نیستند چقدر کارایهایشان متفاوت است صدها و هزاران سخن، سخنرانی، آثار علمی خوب. خوب! ما تبلیغ دین را چگونه می‌خواهیم انجام بدهیم؟ خوب! آیا غیر از این است که یا باید با قلم‌مان باشد یا با سخنمان. اگر من بلد نباشم حرف بزنم اگر بلد نباشم بنویسم چه جوری می‌توانم دین را تبلیغ بکنم؟

شما ببینید شخصیت‌هایی مثل آیت‌الله جوادی آملی، آیت‌الله مکارم، آیت‌الله سبحانی (زید عزهم) اینها هم اهل قلم هستند و هم اهل بیان. اینان چقدر توانسته‌اند در تبلیغ دین تلاش کنند و به اسلام خدمت کنند و شخصیت‌های دیگر که نامشان را نمی‌برم بیان ندارند، قلم ندارند آنها چقدر توانسته‌اند خدمت بکنند.

من گاهاً به دوستان مثال زده‌ام که امام راحل ما رضوان الله تعالی علیه اگر قدرت بیان و سخن گفتن نداشت آن بیان رسا را نداشت، آیا واقعاً در انقلاب موفق می‌شدند؟ سؤال کنم آیا سخنرانی امام در بهشت زهرا(س) آن سخنرانی کوبنده اگر آن سخنرانی نبود آیا توفیقاتی که بدست آورده‌اند این توفیقات را بدست می‌آوردند شما اهل سخنرانی هستید نمره امام در سخنرانی بهشت زهرا(س) چند است؟ چه نمره‌ای می‌دهید؟ سخنرانی کوبنده‌ای که بعد از ۳۶ سال انسان وقتی می‌شنود واقعاً‌ مو بر بدنش سیخ می‌شود ـ من تو دهن این دولت می‌زنم ـ در اوج قدرت رژیم اگر این قلم، بیان و سخنرانی‌ها نبود می‌توانستند انقلاب را پیش ببرند. امروز مقام معظم رهبری این سخنرانی‌ها را نداشتند می‌توانستند انقلاب را ادامه بدهند؟ من یادم هست بسیاری از مراجعی که دستشان را می‌بوسیم اما قدرت بیان نداشتند گاهی مردم دیدار باهاشان داشتند نمی‌توانستند چند دقیقه برای مردم سخنرانی بکنند یک نفر از طرف آقا سخنرانی می‌کرد. این آقای سخنران نماینده از طرف آقا می‌شدند و می‌گفتند که آقا فرموده‌اند از مردم تشکر کنید آقا فرموده‌اند مردم را به تقوا دعوت کنید به مردم خدمت کنید (در جمع مسؤلان) آقا فرموده‌اند کجا تا اینکه خودشان سخنرانی بکنند.

به هر ترتیب به نظر بنده با کمال تواضع عرض می‌کنم که در حوزه علمیه ما به ضرورت تبلیغ و راه تبلیغ که بیان و قلم است و همچنین این جلسه ما که به عنوان تجارب تبلیغی است اهمیت داده نمی‌شود البته کارهای خوبی دفتر تبلیغات در حال انجام دادن است که این‌ها کم است و خیلی بیش از این‌ها و گسترده‌تر از این‌ها باید باشد امید است این کارها در آینده گسترش پیدا بکند و این امر نیاز دارد که استقبال بشود.

آب کم جوی تشنگی آور به دست *** تا بجوشد آب از بالا و پست[۱]

برای سخنرانی به نظر بنده دو رکن اساس می‌توان بیان کرد.

هنر خدادادی
اولاً: سخنرانی هنر است، هنری که به نظر من ذاتی و خدادادی است مثل شعر گفتن. آیا اگر کسی شاعر نباشد می‌تواند برود به جلسات انجمن شعر و ادب و شاعر بشود؟ جواب: نه.

سخنرانی یک هنر خدادادی است اگر کسانی این هنر ذاتی را داشته باشند حتماً قابل پرورش خستند همانطور که کسانی که ذوق شعری دارند در جلسات انجمن‌های شعر و ادب شرکت می‌کنند و این هنر الهی را پرورش می‌دهند اگر این هنر را نداشته باشیم به نظرم تلاشش خیلی به نتیجه نمی‌رسد اگر داشته باشیم در سخنرانی دو چیز لازم است:

۱. خوب سخن گفتن؛

۲. سخنِ خوب گفتن.

خوب حرف زدن یعنی صنعت یک کسی بلد باشد سخنور باشد راه‌های جذب مخاطب را بداند و دوم حرف خوب بزند یعنی منابعش خوب باشد در بخش اول دو کار برای همه ما لازم است:

۱. شرکت در همین جلسات به نظرم این جلسات از مطالعه کتاب‌های موجود در این زمنیه مؤثرتر است. کتاب هم خوب است مرحوم آقای فلسفی در همین مسجد اعظم شاید ۲۰ سال پیش ایشان از طرف دفتر تبلیغات فن سخنوری می‌گفتند که بعداً با همین عنوان چاپ شد و نوارهایش هم موجود است.

۲. تمرین: مثال بزنم خوب مثال خیلی در انتقال مطالب کمک می‌کند (سعی کنید در سخنرانی‌ها از مثال‌های خوب استفاده نماید). مثال مطلب را خیلی زود می‌رساند.

به عنوان نمونه بخواهم عرض بکنم که استاد ضرب المثل چه کسی است؟ بلی. آیت‌الله حائری شیرازی است که کتاب دارند به نام تمثیلات.

مثال بزنم اگر کسی می‌خواهد رانندگی یاد بگیرد باید سه کار انجام دهد:

۱. امتحان آیین نامه؛

۲. امتحان شهری؛

۳. خود رانندگی.

کسی که می‌خواهد راننده بشود باید امتحان آیین نامه بدهد و امتحان شهر هم بدند و در شهر هم رانندگی بکند این جلسات مثل جلسات آیین نامه است. این‌ها آیین نامه است یک فرمول است.

و مهم‌تر از این‌ها، امتحان شهر است بنده تقاضا دارم این جلسات را اگر ادامه دارد حتماً شرکت نمایید اگر نه (قدیم‌ها رسم بود الآن نمی‌دانم ۵ الی ۱۰ نفر می‌شدند ـ اصلاً‌ سخنرانی از آنجا شروع می‌شد ـ در مدرسه‌ها در حجره‌ها یک نفر سخنرانی می‌کرد دوستانش گوش می‌کردند و انتقاد می‌کردند خیلی هم مؤثر بود) اگر اینطور باشد خوب است و یک نفر باشد که واردتر باشد این امتحان شهر از امتحان آیین نامه بالاتر است این را حتماً داشته باشید.

و مرحله سوم خود رانندگی است انسان تا وارد این وادی نشود به هر ترتیب سختی‌ها، مشکلات، گرفتاری‌ها است ولی من به شما عرض می‌کنم اگر کسی تنها با آیین نامه رانند شد این جلسات هم کافی است. اگر نه، نه. در حالی که قطعاً کافی نیست.

خوب‌حرف‌زدن
ثانیاً: خوب حرف زدن یعنی صنعت (صنعتش: مطالعه، تمرین، جلسات (جلسات اینطوری و امتحان آیین نامه، شهر و خود رانندگی) است). اینها باعث می‌شود خوب حرف بزند، اما مطلب دوم حرف خوب بزنیم. ممکن است کسی خیلی خوب حرف بزند و بلاغت خیلی خوب داشته باشد و لد باشد ولی آخر سخنرانی می‌خواهی ببینی که چی شد؟ نمی‌توان چیزی به دست آورد.

تجمیع و تولید محتوا
در این مطلب نیز باید به ۲ مسأله توجه داشت:

اولاً: امروزه کار خیلی آسان شده دوستان حتماً با نرم‌افزارها آشنا هستید شما اگر یک نرم‌افزار جامع الاحادیث در اختیار داشته باشید ده‌ها هزار منبع در اختیار شما قرار می‌دهد. جامع التفاسیر ۱۸۰ تفسیر، هزاران جلد تفسیر در اختیار شماست گذشته از این منابع ما حتماً به کتاب‌های تاریخی و حدیثی و تفسیری باید مراجعه بکنیم.

نمی‌توان بدون تسلط کافی بر منابع یک سخنرانی و منبر خوب تحویل داد.

دوماً: گاهی سؤال می‌شود که ما سخنرانی‌ها و کتاب‌هایی را که نوشته‌اند، گوش بکنیم و بخوانیم خوب است یا نه؟ این‌ها برای آغاز راه مانعی ندارد؛ ولی برای ادامه راه خوب نیست ما باید خودمان تولیدی عمل بکنیم این‌ها که این همه خوب سخنرانی می‌کنند از کجا آورده‌اند از همین منابع حدیثی، تفسیری و تاریخی اینها در اختیار ما هم است.

سوماً: من با کمال ادب و تقاضا عرض می‌کنم نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود این‌گونه نیست که فکر کنیم به هیمن آسانی است مرحوم فلسفی، مرحوم تربتی چطور شده‌اند فلسفی و تربتی واقعاً نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود این‌گونه نیست که آدم فکر بکند برای یک منبر ۱۰ دقیقه یا یک مطالعه یک ربعی انجام بدهد یک منبر می‌شود رفت.

اسم نمی‌برم شاید دوستان راضی نباشند اسمشان را ببریم همین سخنران‌هایی که می‌شناسید آنها را که به عنوان سخنران قبول دارید بنده ازشان سؤال کردم گفته‌اند ما سفینة البحار محدث قمی را سه دوره مباحثه کرده‌ایم خوب مشخص است کسی که سه دور مباحثه کند و یادداشت‌برداری بکند در هر موضوعی بخواهد سخنرانی بکند دستش باز است از این شاخه به این شاخه هرچه که شما تصور بفرمایید آماده دارد.

می‌فرمودند ما یک دوره کامل کافی کلینی را مباحثه کرده‌ایم نهج البلاغه. حالا ما چند نفر سفینة البحار، کافی، نهج البلاغه را مباحثه کرده‌ایم.

اینها بسیار مؤثر است بعضی از دوستان می‌فرمودند برای یک سخنرانی یک ساعته غیر از مطالعات قبلی بیش از ۲۰ ساعت مطالعه می‌کنیم واقعاً کار به این آسانی که فکر کنیم یک کتاب سخنرانی آماده از کسی را برداریم و مطالعه‌ای بکنیم بشود سخنرانی کرد.

پس مطلب دوم این شد که استفاده از منابع آن هم منابع دست اول برای ما زیبا نیست که منابغ دست دوم و سوم را ببینیم. مگر اینها از کجا گفته‌اند ما یک بار کافی را ببینیم که چقدر روایات نابی دارد که ما از آنها غافل مانده‌ایم یک دوره تفسیر مطالعه کنیم ببینیم چقدر لطائف فراوان در تفاسیر است که جداً از آنها غافل بودیم یک جلد تفسیر المیزان را نه یک جلد ۱۰۰ ، ۵۰ صفحه را با دقت مطالعه و مباحثه بکنیم چقدر لطائف دارد سراغ منابع دست دوم و سوم به هیچ وجه نرویم البته فقط تفسیر و حدیث نیست بلکه تاریخ هم هست من تعجب می‌کنم بعضاً ماها برای سخنرانی‌هایمان برای ذکر داستان‌هایی از ائمه (ع) می‌رویم سراغ این داستان‌های تکراری آنقدر مطالب زیبا است که اگر ما استفاده بکنیم از آنها مخصوصاً در داستان‌ها مخصوصاً که یکی از راه‌های جذاب‌نمودن سخنرانی همین داستان‌ها است که خیلی کمک می‌کند البته این داستان‌ها باید خوب و از علما باشد و این‌ها آسان نیست.

فراوان عزیزان سؤال می‌کنند آقا چه کتابی بخوانیم (به عنوان مثال می‌گویم آقا شما خیلی داستان‌های قشنگی می‌گوید مصدرشان کجاست) باور بفرمایید بنده برای یک داستان ۳۰ ، ۴۰ کتاب خوب آن هم از علما در کتابخانه‌ام دارم.

بنده معتقد نیستم غیر از علما مردم می‌توانند اسوه و الگو داشته باشند اسوه و الگوی مردم علمای ربانی هستند. غیر از عالم می‌تواند به مقامات برسد ما منکرش نیستیم ولی نمی‌توانند الگوی مردم باشند پیدا کردن داستان‌های خوب کار و زحمت و مطالعه دقیق از اول تا آخر، کتاب، خاطرات علما در ۲۰۰ ، ۳۰۰ صفحه کتاب یکی دو داستان خوب می‌تواند باشد؛ ولی اگر داستان نو، جذاب، آموزنده و… باشد آنقدر زیبا است که به‌درد ده‌ها سخنرانی انسان می‌خورد.

اینکه بنده بگویم از فلان کتاب فلان آقا واقعاً اینگونه نیست باید چندین چند کتاب را نگاه کرد.

جمع‌بندی
۱. خوب سخن گفتن(صنعت) ۲. حرف خوب زدن (منابعش)

بخش سوم: تذکرات
یادآوری‌ها شاید نتوانم یک نظام معینی بدهم مواردی را یادداشت کردم که به اقتضای زمان عرض می‌کنم ۱۴ مورد را یادداشت کرده‌ام که در این زمان به بیان ۱۴ مورد نمی‌رسم.

۱. سبک سخنرانی
به نظرم و مهمترین مطلب راجع به سخنرانی که واقعاً کلیدی می‌باشد این مطلب است ما باید سبک مورد علاقة خودمان را مورد توجه قرار دهیم. سبک مورد علاقه خودمات را پی‌گیری بکنیم مثال: سبک‌های مختلفی الان موجود است بعضی‌ها تاریخی است یعنی سخنرانی‌هایشان تاریخی است؛ بعضی‌ها حدیث محور هستند اصلاً تاریخ، داستان، هیچی ندارد. آنی که تاریخ محور است داستان‌ محور است ۵ تا حدیث بخواند ۱۰ تا داستان می‌گوید خیلی هنر و کار سختی است اگر ۵۰ دقیقه سخنرانی بکند ۴۰ دقیقه قصه‌های خوب می‌گوید ۱۰ دقیقه حدیث می‌خواند اما کسی دیگر نه. برعکس آن حدیث محور به این معنای مثلاً متن محور هستند متن نهج البلاغه بعضی اخلاق محور هستند نوع منبرشان اخلاقی است.

بعضی‌ها عرفانی منبر و تحلیلی بعضی‌ها معجونی از اینها است هم تاریخ، تفسیر، مباحث کلامی، اخلاقی و… بنده با کمال تواضع عرض می‌کنم ما باید ببینیم چه سبکی از این سبک‌ها را می‌پسندیم شما الان کدام سخنران را بیشتر می‌پسندید ذوق شما و سلیقه شما با آن سخنران هماهنگ است که شما سبک آن را دوست دارید طبع و ذوق خودمان را پیدا بکنیم هر سبکی را که پسندیدم در آغاز راه برای تقویت سخنرانی‌های خودمان از سخنرانی‌های آن آقا استفاده بکنیم.

من فراوان دیده‌ام خصوصاً‌ طلاب جوان می‌خواهند بروند تبلیغ ۵ نوار از این آقا ۵ نوار از آن یکی و… درحالی‌که اینها چند سبک مختلف دارند این قطعاً به دردش نمی‌خورد. ما تا سبکی را که طبع و ذوق ما علاقه بهش دارد را پیدا نکنیم و روی آن کار نکنیم به جایی نمی‌رسیم مگر می‌شود یک آقایی که سبکش تفسیری است و یک آقایی که فقط تاریخ است یک آقایی که تاریخ است نمی‌شود که ما همه اینها را ادامه بدهیم اگر ما به چیزی عقیده نداشته باشیم نمی‌توانیم آن را برای خودمان انتخاب کنیم مثال بعضی از دوستان ار روی محبتی که به بنده دارند می‌گویند فلان جای می‌خواهیم برویم سخنرانی، یک سخنرانی آماده شما برای ما بنویسید من می‌گویم نمی‌توانم این کار را بکنم. می‌گوید: چرا؟ برای اینکه سلیقة شما با بنده مختلف است یک سبکی را بنده می‌پسندم (اول حدیث، بعد آیه و بعد داستان بعد شعر ) ولی شما سبکتان این نیست ذوق شما این نیست مثلاً ذوقتان این است که از اول تا آخر با آیات پیش بروید احیاناً یک شعر یا حدیث یا قصه بگویید خوب من برای شما چی آماده بکنم.

شما که سبک بنده را نمی‌پسندی ذوق شما نیست بنابراین به نظر بنده محوری‌ترین مسأله همین است. دوستان قبل از اینکه راه را بیشتر از این ادامه بدهید راهی که خطا است و خودمان را خسته می‌کنیم حتماً پیدا بکنید چون نمی‌شود شما همه سبک‌ها را بپسندید بلآخره الآن مراجعه بفرمایید ببینید کدام‌ها را دوست دارید تاریخی، حدیثی، عرفانی، اخلاقی و یا معجونی از این‌ها.

۲. پیداکردن نیاز مخاطب
مطلب دوم: بنده به ترتیب اهمیت عرض می‌کنم پیدا کردن نیاز مخاطب ما گاهی خیلی منبرهای خوبی می‌رویم ولی مخاطب ما به این منبرها نیازی ندارد. رفته‌ایم در منطقه‌ای به طور مثال گرفتاری مردم آن منطقه رباخواری است ما داریم راجع به شراب‌خواری سخنرانی می‌کنیم خوب این چه ثمری دارد؟ گرفتاری مردم یک چیز است سخنرانی ما موضوع دیگری است.

اگر مخاطب نیازش را به دست آورد، مثال: شما مهمان دعوت می‌کنید. شما ۵ نوع غذا تهیه می‌بینید ولی این مهمان شما می‌آید و می‌گوید اتفاقاً من یک چیز دیگر دوست دارم زحمت شما از بین رفته این غذا خوب و مقوی است ولی نیاز مهمان شما نیست.

سؤال: چه طور نیاز مخاطب را پیدا بکنیم؟

اولاً: از خود مخاطب بپرسیم شب اول اعلام کنیم هر کس هر موضوعی به نظرش لازم است پیشنهاد بدهد من بعضاً جایزه تعیین می‌کنم و می‌گویم هر کس بهترین و زیباترین و نیازترین موضوعات را برای ما منتقل کند جایزه می‌دهم چه اشکالی دارد؟

مثال امروزی تر برنامه سمت خدا که انصافاً برنامه موفقی است همه قبول دارند موفق هستند رسانه برنامه‌های معارفی زیادی دارد شبکه یک، دو، پنج و.. اما شما همین الآن از مردم بپرسید برنامة راه آشنا چه برنامه‌ای است کسی می‌تواند بگوید؟ نه. بپرسید آفتاب شرقی چه برنامه‌ای است؟ کم می‌دانند شاید ۵ یا ۱۰ نفر بگویند اما بپرسید برنامه سمت خدا؟ خیلی‌ها می‌دانند به نظر من یکی از مهمترین عوامل توفیق این برنامه ارتباط تنگاتنگ با مخاطب است و علت دیگر زنده بودن برنامه است اگر ضبطی باشد خیلی مشکل پیدا می‌کند یعنی ارتباطش را با مخاطب از دست می‌دهد و قطع می‌شود مطالعه پیام‌های مردم نسبت به این برنامه که چه می‌خواهد و مشکلشان چیست؟

بنابراین دارید می‌روید در جایی تبلیغ و سخنرانی همچنانی که بنده خودم الآن همین کار را انجام می‌دهم حتی در جایی که سه شب باشد یک تابلو نصب بکنند یک شماره همراه بنویسید هر کس راجع به سخنرانی ما سؤال، پیشنهاد، انتقاد دارد به این شماره پیامک بکند اگر ارتباط با مخاطب بیشتر شود حتماً در سخنرانی ما تأثیر دارد نیاز مردم را بیان کرده‌ایم باز تأکید می‌کنم رمز موفقیت یک کار ارتباط خوب و صمیمی با مخاطبش است.

۳. زیادکردن محفوظات
چگونه این کار را بکنیم؟ گاهی سؤال می‌کنند آقا شما چگونه این شعر را حفظ کرده‌اید، خطبه، سخنرانی، و… . من عرض کردم بنده برگه‌ می‌آورم و می‌خوانم از روش یک بار دو، سه بار ولو از رو خواندن یک وقت آدم می‌تواند با یک بار حفظ بکند چه بهتر یک وقت نمی‌تواند حتی با رو خواندن چه اشکالی دارد ما به خاطر اینکه نمی‌خواهیم یک برگه دست بگیریم هنوز متأسفانه خیلی از ماها سختمان است برگه در دست بگیریم چه مانعی دارد ما یک حدیثی را بنویسم یک بار، دو بار از رو بخوانیم بعد از سه بار، حفظ می‌شویم بنابراین محفوظات را زیاد بکنیم یک بار حفظ هزار بار استفاده.

در گذشته طلبه‌ها وقتی می‌رفتند تبلیغ از خطبه‌های نهج البلاغه چندین خطبه حفظ بودند، خطبه ۳ نهج البلاغه، نامه ۴۵ نهج البلاغه خطبه حضرت زهرا(س) ، حضرت زینب(س)، امام حسین (ع).

نکته این شد که محفوظات را زیاد بکنم ولی به دلیل نبودن محفوظات زیاد از نوشتن روی برگه غفلت نکنیم خودمان را محروم نکنیم هنوز هستند کسانی که رویشان نمی‌شود کاغذ دست بگیرند با علمای ما دست می‌گیرند مراجع، رهبری حتی بعضی از جملات حساس را ایشان نگاه می‌کنند و بعد می‌گویند دقت کنید چه مانعی دارد.

۴. نوآوری
نو گفتن. از مطالب تکراری در سخنرانی‌ها اجتناب کنیم متأسفانه در بعضی از جلسه‌ها توفیق دارم شرکت می‌کنم آقا رفته منبر داستانی را می‌گوید که مستمعش به بغل دستی خود داستان را می‌گوید تازه اختلاف نسخه را هم می‌گوید از این آقا، آن یکی…

نوآوری کردن از داستان‌های معروف و مشهور حتی بعضی روایات مگر ما طرائف کم داریم ما کتاب‌هایی دارم با نام طرائف، حدیث‌های نو، نو حتماً جذاب‌تر و مؤثرتر است. گفت:

سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر

این موارد را بنده فهرست‌وار عرضه می‌کنم ولی باید هر کدام را زیادتر تأکید کرد خیلی مؤثر است بنده خودم دو شب پیش در جلسه‌ای توفیق حضور داشتم یک آقایی ۴۰ دقیقه منبر رفت آدم واقعاً‌خسته می‌شود نیم ساعت را یک داستان مشهور و معروف تکراری که در تعلیمات دینی بچه‌های دبستانی هم آمده است خوب این چی است که من بیایم در منبر بگویم. خوب! عرض کردم: نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود. پیدا کردن داستان جذاب زحمت دارد

۵. روضه‌خواندن
خیلی از عزیزان راجع به روضه خواندن سؤال می‌کنند؟ نگرانند؟ می‌گویند کسی اگر صوت داشته باشد مشکل حل است اگر کسی صوت نداشته باشد چه کنیم روضة ما روضة خوبی باشد.

به نظرم اگر سه مطلب را توجه کنیم در روضه مشکل نخواهیم داشت:

الف. مطالعه مقتل

آنقدر نکارت راست در منابع خوب ما راجع به مقتل و روضه است که ما غافلیم که باید دید شما نفس المهموم محدث قمی که از بهترین مقاتل است. بنده یقین دارم دیشب یک جلسه‌ای بودم یک مداح روضه‌ای خواند بعد از روضه گفتم این روضه را از کجا خواندی هیچ اساسی ندارد من از فلان مداح معروف شنیده‌ام حالا یک جوان این کار را بکند هر چند نباید بکند اما به جای اینکه این آقا چی گفت حتی منبری. مقتل منبرها را برای چی. خوب! حالا خوب است یک عده جمع کرده‌اند و چاپ نموده‌اند زحمت کشیده‌اند؛ ولی ما باید خودمان برویم سراغ منابع دست اول.

ب. زمینه خوب

روضه، زمینه می‌خواهد مرحوم حاج میرزا حسن آقای نوری در قم منبر می‌رفت ایشان از منبری‌های خوب بودند. اصلاً هم صدای خوبی نداشتند ولی باور کنید روضه‌شان بسیار مؤثر بود از کسانی که صدای خوبی داشتند چرا؟ چون یک متن و زمینة خوب آماده می‌کردند و سوم شعر می‌خواندند ما نباید از شعر فاصله بگیریم به نظرم شعرهای خوب خیلی می‌توانند حتی زبان حال‌هایی که می‌تواند از اهل بیت (ع) باشد، بسیار مناسب است. مثال: روضه علی اکبر: صدا هم نداشته باشد من یک شعر و یک داستان می‌گویم بدون صوت ببینید بعد از این داستان و شعر نیازی به روضه است یا نه من واقعاً در شعر فارسی شعری را لطیف‌تر این شعر در زبان حال حضرت سید الشهداء در هنگام وداع با علی اکبر ۳. شعر

شعر از آقای سازگار است دیوان ایشان با عنوان «نخل میثم» را تهیه و از شعرهایش انتخاب کنید که بسیار خوب است.

گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم

نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم

محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم

گهی به خاک فتادم گهی ز جای پریدم

دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت

خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم

دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم

ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم

ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه

زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم

نه تیغ شمر مرا می‌کشد نه نیزه خولی

زمانه کشت مرا لحظه‌ای که داغ تو دیدم

هنوز العطش‌ت می‌زد آتشم که ز میدان

صدای یا ابتای تو را دوباره شنیدم

سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید

که شد به خونِ جوانم خضاب موی سفیدم

کنار کشتۀ تو با خدا معامله کردم

نجات خلق جهان را به خون‌بهات خریدم

بگو به نظم جهان سوز «میثم» این سخن از من

که دست از همه شستم رضای دوست خریدم[۲]

آدم وقتی این شعر را با یک مقدمه و زمینه بخواند، صوت لازم ندارد.

من این داستان را به عنوان زمینه زیاد گفته‌ام شرح حال آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(ره) را می‌دیدم. می‌دانید پسر مرحوم آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی را در نجف کشتند، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی امام جماعت بودند در صحن امیرمؤمنان بین نماز مغرب و عشا سَرِ آقازاده‌اش را بریدند (خوب مرجع تقلید آیت‌الله، پیرمرد) خیلی سنگین بود آمدند خانه برایشان خبر دادند نگذاشتند موقع نماز خبردار بشود آمدند خانه مرحوم نائینی خبر دادند از خادم این مرد سؤال کردند آن شبی که این مرد بزرگ این داغ را دید چه حال داشت خادم گفتند من دیدم در صحن خانه قدم می‌زدند و روضه علی اکبر می‌خواند و این شعر را می‌خواند:

داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت *** زان داغ زِ خالقِ اکبر که خبر داشت

شما ببینید آن شعر و این داستان و یک جمله هم از مقتل اضافه بکنید ما نگران این نباشیم اصلاً‌ عرض کردم مرحوم آقای نوری الان هم هستند سخنرانی‌هایی که اصلاً‌ صوت ندارند؛ ولی بسیار هم جالب و جذاب است.

۶. طولانی‌نبودن سخنرانی
مطلب دیگر سخنرانی‌ها طولانی نباشد، اعتقادم این است که مردم واقعاً آمادگی ندارند مگر اینکه حالا چه باشد که تحمل داشته باشند.

[۱]. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر سوم
[۲]. حاج غلام رضا سازگار

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group