بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ صلی علی محمد و آل محمد، اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَی، وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَی[۱]
موضوعی که بنا است گفته بشود تجارب تبلغی است؛ اما امشب که شهادت حضرت زهرا(س) مطرح است باید جمعشان بکنیم به این که سورهای که مربوط به حضرت زهرا(س) است (سوره کوثر) را بگوییم و لطیفههای تفسیریاش را بگوییم که چگونه تفسیر بگوییم و چگونه از قرآن برداشت کنیم و بعد هم چگونه خودمان را کوثر کنیم آیا ما هم میتوانیم کوثر باشیم یا نه؟ بیست تا لطیفه تفسیری در سورة کوثر میگویم البته ۸۰ یا ۸۲ تا است ۲۰ تا از اینها را در ۱۰ ۱۵ دقیقه میگویم و بقیه وقت را هم برای این میگذاریم که آیا ما هم میتوانیم کوثر بشویم یا نه؟
همه بحثهایی را که میگویم، میشود گفت، یعنی مغز بادامی است هم میشود پای درخت خورد هم میشود به آن طرف دنیا صادر کرد آبگوشت را میشود با دیگ پخت ولی صادراتی نیست.
سعی بر این است که تمام کلمات بهگونهای باشد که منبر پخته باشد. ایمانمان را هم نسبت به قرآن یک مقدار افزایش دهیم مگر میشود در سه تا آیه سورة کوثر ۱۰۰ تا نکته در یک سطر گنجانده بشود باورمان بیاید قرآن معجزه است.
برای اینکه حضرت زهرا (س) نظر به جلسه ما بکند سوره کوثر را با هم میخوانیم و ثوابش را از مدرسه فیضیه به مدینه میفرستیم. سبک من همین است در جاهایی که مردم چیزی را بَلَد هستند بگذارید خود مردم بگویند که این نوع خودش یک سیبکی است. میشد سوره را خودم بخوانم منتها اینکه با هم میخوانیم چند تا حسن دارد که از آن موارد یکی تمرکز فکر و آوردن افکار و تمرکز آنها در یک خط است.
إِنَّا أَعْطَیناک الْکوْثَرَ[۲]: خیلی از جوانها و غیرجوانها میپرسند گاهی خدا میفرماید من، گاهی میفرماید ما، یک جا میگوید من (أَنِّی، أَنَا) یک جا میفرماید ما (إِنَّا) مثل همین سوره.
۳ روضه
چرا خدا گاهی میگوید من و گاهی ما؟
جواب: یکی از جوابها این است گاهی خدا کارها را مستقیم انجام میدهد من کردم مثل بخشیدن کار خدا است خدا راجب بخشیدن نمیفرماید ما میبخشیم بلکه میگوید من میبخشم أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحیم[۳] چون بیواسطه خودِ خدا باید ببخشد. بعضی کارها را خدا با واسطه انجام میدهد مثل باران. واسطه چیست؟ خورشید میتابد بخار میرود بالا، بخارها متمرکز میشوند تبدیل به ابر میشوند جاذبه زمین قطرات آب ابرها را میکشد پایین باران میشود و لذا نمیگوید من میفرستم میگوید (وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُورا)[۴] (إِنَّا فَتَحْنا لَک فَتْحاً مُبینا)[۵] إِنَّا گفته چون فتح را واسطه بوده (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیلَةِ الْقَدْر)[۶] قرآن توسط جبرئیل شب قدر نازل شد.
جواب دیگر: نگاه خداوند گاهی از نگاه لطف است و گاهی از نگاه قدرت آنجایی که از نگاه لطف است میفرماید: «من» (آقا خَرجَت با من یعنی خیلی دوستت دارم خرجت به گردن من، با من) آنجا که از قدرت و عظمت خداوند است میفرماید: «ما».
چهار تا سورهها با إِنَّا شروع شده (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیلَةِ الْقَدْر)[۷]؛ (إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِهِ).[۸] (إِنَّا فَتَحْنا لَک فَتْحاً مُبینا)[۹]؛ (إِنَّا أَعْطَیناک الْکوْثَرَ)[۱۰]؛
آیا این چهار تا سوره که با «إِنَّا» شروع شده رابطهای بین این ۴ تا سوره هست؟ لابد یک رابطهای است ۱ـ وحی است، ۲ـ رسالت ۳ـ پیروزی ۴ـ تداوم (کوثر)
کوثر تداوم این حرکتها است چون مایة کوثر حضرت زهرا (س) است که مادر ۱۱ تا امام است.
در قرآن هم «أَعْطَینا» داریم هم «أَتَینا» داریم راجب قرآن «أتینا» با «الف» و «تاء» (وَ لَقَدْ آتَیناک سَبْعاً مِنَ الْمَثانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیم)[۱۱] راجب حضرت زهرا (س) میفرماید «أَعْطَینا» فرقش چیست؟
«أَتَینا» در مواردی است که میفرماید میدهیم، ولی ممکن است بگیریم. قرآن را میدهیم، ولی اگر خواسته باشیم میگیریم مثل «وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذی أَوْحَینا إِلَیک ثُمَّ لا تَجِدُ لَک بِهِ عَلَینا وَکیلا»[۱۲] اگر بخواهیم آنی را که بر تو وحی کردیم قیچی میکنیم.
امام یک مرتبه فرمود خدا حافظه را از من گرفت هر چه بلد بودم یادم رفت حتی یک ربع ساعت فکر کردم یادم آمد اسم من روح الله است اگر گوینده امام نبود آدم باور نمیکرد ناقل این حرف را من از سید مرتضی صدر شنیدم که ایشان هم میگفت که اگر امام نبود باور نمیکردم، آدم اسمش را هم فراموش کند.
اگر دادند و گفتند میگیریم «أَتَینا» است. اگر دادند و دیگر نگرفتند کلمه «أَعْطَینا» است.
(إِنَّا أَعْطَیناک) این «ک» در قرآن خیلی عنایت است. برای یکی از پیغمبرها یکی دو بار میگوید «قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَک بِأَخیک»[۱۳] «صنعتک» دو تا «ک» آمده برای موسی و دیگر پیغمبرها… ولی پیغمبر ما عضو، عضو دربارهاش آمده «فَإِنَّما یسَّرْناهُ بِلِسانِک»؛ «وَ لا تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِک»؛ «یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْواجِک وَ بَناتِک»؛ «لا تَمُدَّنَّ عَینَیک»؛ «الَّذی أَنْقَضَ ظَهْرَک»؛ «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَک صَدْرَک»؛ «وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَک»؛ «قَرْیتِک»؛ «ثِیابَک»؛ این عنایت خداست نسبت به پیغمبر ما. یک بار میگویی قربان شما، یک با هم میگویی قربان چشمانت، زبانت، لبت، دستت، لباست، این نخ نخ کردن خیلی مهم است. تمام مشرق و مغرب را خدا یک «رَبّ» خرجش کرده «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ»[۱۴] بس است «بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»[۱۵] بس است.
«رَبَّکمُ» «رَبِّهِمْ» بالاترین ربها ۱۶ تا است، ولی به شخص پیامبر که میرسد ۲۴ بار میفرماید «رَبِّک» خدا چه میخواهد بکند؛ یعنی پیغمبر چه قدر عزیز است. تمام مشرقها و مغربها را یک بار میگوید «رَبّ» وبی برای تربیت پیغمبر میگوید «رَبِّک»
إِنَّا أَعْطَیناک الْکوْثَرَ: «کوثر» یعنی خیر زیاد به هر زیادی کوثر نمیگویند شنهای بیابان هم زیاد است. کوثر نیست. به زیادی کوثر میگویند که خود آن زیادی هم مبارک باشد چون گاهی وقتها زیاد است ولی برکت ندارد پول خیلی دارد، ولی خیرش را نمیبیند. کوثر یعنی هم زیاد است و هم خیر دارد. تار عنکبوت استحکامی ندارد اوهن بیوت است، ولی خیرش به جایی رسید که در مقابل همة سنگها تار عنکبوت پیغمبر را محافظت کرد این را میگویند برکت. هُدهُد ۲ تا سفر رفت یک منطقه مسلمان شد. محسن قرائتی سالی ۱۰۰ تا سفر میرود هنوز یک مزرعه مسلمان نشده است.
حاج احمدآقا میگفت امام ۲۰۰ تا کتاب بیشتر نداشت دنیا را تکان داد ما گاهی صدها عنوان کتاب داریم خودمان را هم تکان نمیدهیم گاهی یک مهر کوچک است هزارها رکعت نماز باهاش میخوانند، گاهی مهر و جانماز قد بقچه حمام است ولی هیچکس باهاش نماز نمیخواند برکت غیر از امکانات است خیلیها امکانات دارند، توفیق ندارند. خیلیها با امکانات قرضی موفق هستند.
آیتالله سبحانی میگفت الغدیر که چاپ شد امام پول نداشت بخرد یک جلد، یک جلد از آیتالله سید احمد زنجانی (پدر آیتالله شبیری زنجانی که الآن از مراجه است) گرفت و مطالعه کرد پس داد. امام الغدیر نداشت ولی همت داشت ۱۱ جلدی را مطالعه کرد ما الغدیر ۱۱ جلدی را داریم ولی همت نداریم.
اگر میخواهید غنی بشوید باید بَند به قرآن بشوید. باید بند به قرآن بشوید هم از نظر مالی قرآن میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ»[۱۶] «وَ ما أُنْزِلَ إِلَیهِمْ» (قرآن است) بحث مالیشان خوب میشود «مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ» زمین و زمان برایشان پول میبارد فقر ما هم به خاطر این است چون قرآن میگوید دولت هم به خاطر این است.
به رئیس جمهور گفتم قرآن ذکر است «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون»[۱۷] (قرآن ذکر است) «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی»[۱۸] (یعنی تنگنا) تحریم اقتصادی تنگی میآورد، قیمت نفت نصف میشود تنگی میآورد، استخراج نفت نصف شد آن نصف هم قیمتش نصف شده تحریم اقتصادی هم شده این معیشت … ۸ سال در اهواز جنگ بود هیچ ریزگردی نداشتیم. چطور شد این ریزگردها هست کجا این همه زلزله، سیل، … آب خوش از گلوم پایین نمیرود چون قرآن هنوز برای ما مطرح نیست نماز هم مطرح نیست اگر نماز مطرح بود نباید چند صد شهرک بیمسجد داشته باشیم. باید برگردیم به سمت همانی که خدا فرموده إِنَّا أَعْطَیناک الْکوْثَرَ در قرآن از واژه کثیر ۲ تا سوره داریم سوره تکاثر و سوره کوثر. کوثر و تکاثر از یک واژه است منتها کوثر حق است ولی تکاثر باطل. تکاثر یعنی ما بیشتر هستیم یا تو.
دو تا قبیله دعوایشان شد آن یکی گفت: ما بیشتریم، دیگری گفت ما بیشتریم گفتند دعوا ندارد! بشماریم، سرشماری کردند یکی از قبیلهها باخت طبق نقلی قبیلهای که باخت گفت یک بار دیگر سرشماری بکنیم اما زن حامله را ۲ تا بشماریم باز سرشماری کردند باز هم باخت گفت برویم قبرستان مردههایمان را هم بشماریم رفتند قبرستان مقبره شماری آیه آمد «أَلْهاکمُ التَّکاثُرُ»[۱۹] آنقدر سرگرم ما بیشتریم ما بیشتریم شدید «حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقابِر» حضرت امیرالمؤمنین این آیه را میخواند فریاد میکشید سر مردم که: سقوط کردید. عوض اینکه از استخوان پوسیدههای مردههایتان عبرت بگیرید، رفتهاید استخوان پوسیده میشمارید که بگویید جمعیت ما بیشتر است «تکاثر» آدم را به قبرستان میبرد «کوثر» آدم را به نماز میبرد پشت سر کوثر میفرماید «فَصَلِّ» پشت سر تکاثر میگوید «حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقابِر»[۲۰] علم شما کوثر است یا تکاثر اگر علم شما تواضع شما را بیشتر کرد معلوم میشود علم شما مفید است. آقا به خانمت ظلم کردی، آقا معذرت میخواهم، دست خانم را ببوسید، زحمت کشیده بدون اینکه واجب باشد. به بچهات تَشَر زده، معذرت میخواهم. اگر این علم باعث تواضع شد مفید است.
حدیث از حضرت علی (ع) میفرماید: «ثَمَرَةُ الْعِلْمِ الْعِبَادَةُ»[۲۱] اما اگر هر چه با سوادتر شدیم غرور بیشتر شد. …
الآن فردا عید است میرویم صله رحم هیچ وقت خودتان را بهتر از فامیلها ندانید ممکن است او ریش تراش باشد… ممکن است یک نواقصی داشته باشد شما هم طبق وظیفه نهی از منکر بکن اما فکر نکنی از او بهتری؟ امام صادق (ع) فرمود: «مَنْ ذَهَبَ یرَی أَنَ لَهُ عَلَی الْآخَرِ فَضْلًا فَهُوَ مِنَ الْمُسْتَکبِرِینَ»[۲۲] هر کس خود را بهتر از دیگران بداند مستکبر است.
مخاطب که این را از امام شنید جا خورد یعنی چه؟ خوب! نماز خوان خودش را بهتر از تارک الصلوة میداند، یک تاجر خودش را بهتر از یک فقیر میداند، یک آیتالله خودش را بهتر از یک طلبه میداند، باحجاب خودش را بهتر از بیحجاب میداند. امام صادق (ع) این جدیث یعنی چه؟ در این موقع امام (ع) یک قصه گفت: قصه قرآنی. اینکه میگویند قرآن شفا است. اینگونه شفا است. یعنی چطور شفا است؟ گفت موسی (ع) ادعای پیغمبری کرد فرعون متخصصترین افراد را از اطراف جمع کرد متخصص (سحار) گفت میخواهم آبروی موسی (ع) را بریزید با سحر و جادو، مکان: «مَکاناً سُوی» وسط شهر، زمان: (یوْمُ الزِّینَةِ)[۲۳] روز تعطیلی، ۱۳ بدر، عید باشد، که همه بیایند روز شادی، همه باشد، عید نوروز باشد (یوْمُ الزِّینَةِ) ساعت: (چاشت باشد) (ضُحًی) اینها فرمول تبلیغ است یعنی وقتی که میخواهی تبلیغ بکنی چه زمانی بروی منبر، یک مسجد وسط شهر باشد، زمانی باشد که مردم خوابآلود نباشند.
فرمول تبلیغ: ۷۰۰ آیه در رابطه با فرمول تبلیغ بنده جمع کردهام در «قرآن و تبلیغ» نوشتهام قرآن دریایی است که هر چه بخواهید در بیاورید از آن، چیزی نیست الا اینکه در قرآن است.
امام صادق(ع) فرمود: اینها چاشت جمع شدند به فرعون گفتند اگر ما آبروی موسی را بریزیم پولی هم است «إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ کنَّا نَحْنُ الْغالِبین»[۲۴] اگر غالب شدیم سکهای هست «قالَ نَعَمْ» بلی هست.
یک تفسیر نوشتیم، ترجمه شد بر اساس آهنگها ۲۸۰ شخصیت در قرآن اسمش برده شده فرعون وقتی میگوید «نَعَمْ» تن صدا. وقتی دختران شعیب میگویند بابایمان چون پیر است نتوانسته، یا بچههای یعقوب یکی دیگر را به جای بنیامین بگیرید «إِنَّ لَهُ أَباً شَیخاً کبیراً»[۲۵] یعنی ترجمه براساس تن صدا نوح به پسرش گفت «یا بُنَی ارْکبْ مَعَنا»[۲۶] انگار یک پیرمرد میگوید «یا » صدا، صدای پیرمرد است پسر لجبازش گفت: نخیر سوار نمیشوم ایمان نمیآورم. گفت: غرق میشود. میروم سر کوه که غرق نشوم عین یک پسر لاتی که میرود سر کوه. یعنی یک ترجمهای که تن صدا به الفاظ بخورد گاهی وقتها حرکات هم باید به الفاظ بخورد این هنر است.
یک بنده خدایی سخنرانی میکرد دستهایش را ضد حرفهایش تکان میداد. میگفت: یوسف در چاه رفت، پیغمبر هم معراج رفت. در اینکه تن صدا بخورد، حرفها بخورد و… . امام صادق(ع) فرمود صبح ساعت ۸ یا ۹ به فرعون گفتند یک سکه به ما بده «قالَ نَعَمْ وَ إِنَّکمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبینَ» سکه چیست؟ کارت میدهم، کارت خصوصی، گذرنامه سیاسی، ویزا، امضاء، دلار، هر چه بخواهی، شما جزو مقربین هستید. کی این حرفها را زدهاند مثلاً ساعت ۹ وقتی سحر و جادو جمع شد ساعت ۹.۵ همة ساحرها به سجده افتادند «وَ أُلْقِی السَّحَرَةُ ساجِدینَ»[۲۷]
امام صادق (ع): انسان موجودی است که هشت صبح چشمش به یک سکه است فرعون گفت «لَأُقَطِّعَنَّ أَیدِیکمْ وَ أَرْجُلَکمْ مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکمْ أَجْمَعینَ»[۲۸] قطعه قطعه میکنم، به شاخه درخت خرما آویزان میکنم، دو تا پا را قطع نمیکنم که سینه خیز بروید، دو تا دست را قطع نمیکنم، بلکه من خلاف دست چپ را با پای راست و دست راست را با پای چپ قطع میکنم که فلج شوید. گفتند «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ»[۲۹] گفتند: بگو تکه تکه کنند تو کسی نیستی « إِنَّما تَقْضی هذِهِ الْحَیاةَ الدُّنْیا»[۳۰] تو زورت همین حیات دنیا است، دنیا که چیزی نیست. امام صادق (ع) فرمود: انسان موجودی است که ساعت ۸ صبح سکه پهلویش بزرگ است ولی ساعت ۸.۵ کره زمین پهلویش کوچک است.
آقای فلسفی فرمود: از چیزهایی که خیلی در بحث تو زنده است اینکه حرفهایت را ابتر میزنی: «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکمْ»[۳۱] شما بگوید: «أَتْقاکمْ» این وسط من هم یک نفسی میکشم هم شما وقتی کمک کردید حضور ذهن جمع میشود اگر خودت تکمیل همین آیه را به عنوان مثال بخوانی هم خودت خسته میشوی هم اینکه مخاطب وا میرود. هر چه میتوانید جلسه را شریکی اداره بکنید هر که خودش را بهتر بداند مستکبر است. آقا باحجاب خودش را بهتر از بیحجاب میداند. امام صادق (ع) فرمود: ممکن است باحجاب خراب شود ولی بیحجاب توبه کند انسان ممکن است در فاصله نیم ساعت تغییر کند. انسانی که پیراهنی تغییر میدهد.
به امام علی (ع) گفتند خیلی میگویی «اهدنا الصراط المستقم» فرمود: تا حالا بوده من نمیدانم یک ساعت دیگر چه میشود.
عید میروید خودتان را بهتر ندانید آخوند خوب باید سه شرط داشته باشد:
۱ـ از مردم باشد آیهاش «رَسُولاً مِنْهُمْ»؛
۲ـ در مردم باشد آیهاش «وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ»؛
۳ـ با مردم باشد آیهاش «وَ الَّذینَ مَعَهُ».
فرصت عید بهتر از فرصت ماه رمضان است، ماه رمضان مذهبیها میآیند و محرم هیئتها میآیند عید همه قاطی هم میآیند.
در این سورة کوچک دو تا علم غیب است « إِنَّا أَعْطَیناک الْکوْثَرَ» او زمانی که این سوره نازل شد معلوم که از حضرت زهرا (س) این همه سید پیدا بشود پیشگویی کرد و پیشگویی علم غیب است. یکی هم «إِنَّ شانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ» این هم علم غیب است کسی نمیدانست که دشمن پیغمبر با این همه پسر محو بشود.
نگفته «إِنَّ مَن شانَک هُوَ الْأَبْتَرُ» اگر میگفت « إِنَّ مَن شانَک هُوَ الْأَبْتَرُ» یعنی همان کسی که به پیامبر گفت، خودش ابتر است. گفت: «شانَِئک» یعنی هر که در تاریخ تو را ناقص بداند خودش ناقص است «إِنَّ مَن شانَ»؛ شانَ مثل قال ضمیرش یک نفر است. خدا نمیگوید آن یکی ابتر است میگوید «شانَِئک»؛ ببین «شانَِئک» با «شانَک» یک همزه فرقش است خود این کوثر است «شانَک» یک نفر، «شانَِئک» هزاران نفر شما گاهی وقتها در یک کلمه میتوانی در خودت کوثر ایجاد بکنی حیف که تفسیر را علم نمیدانیم.
سؤال: قرآن میگوید «الْکاظِمینَ الْغَیظَ»[۳۲]؛ «مَرُّوا کراما»[۳۳]؛ «خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما»[۳۴] پس چرا خودش میگوید «تَبَّتْ یدا أَبی لَهَبٍ وَ تَب»[۳۵]؛ «إِنَّ شانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ»؛ «هُمُ السُّفَهاءُ»[۳۶] چطور به ما میگوید صبر کن خودش میگوید خودتی؟
جواب: اگر طرف خودی بود ببخش، مسلمان است (پسر عمو، خاله و…) میگوید غیبت کردهام، بچه مسلمان است یک موقع عصبانی شده یک چیزی گفته، ببخشش. اما طرف سیاسی و رِنده بگو خودتی. روشن فکرها میگفتند ما روشنفکر هستیم «أَ نُؤْمِنُ» ما ایمان بیاریم « کما آمَنَ السُّفَهاءُ» افراد سفیه ایمان آوردهاند ما که ساده لوح که نیستیم قرآن میفرماید: « أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکنْ لا یعْلَمُون» آن کسی که به پیغمبر گفت «ابتر» پدر عمر و عاص یک فرد سیاسی بود خدا میگوید: خودتی. اگر سیاسی بود بگو خودتی، جد و آبادتِ اما اگر خودی بود ببخشش حتی اگر دست بلند کرد بزندت شما کوتاه بیا « وَ الْکاظِمینَ الْغَیظَ»
ما چه جوری کوثر بشویم: آیا ما میتوانیم خودما را هم کوثر بکنیم؟ بلی
راههای کوثرشدن
تا حالا بیان تاریخ بود. کسی به پیامبر (ص) گفت ابتری. خدا فرمود: خودتی. ما از تو به تو خیر کثیر میدهیم فاطمه میدهیم که از فاطمه امام رضا (ع)، حضرت مهدی (عج)، امام حسن (ع) و… به وجود بیاید بنابر این یک تکه تاریخی است اما من چه کنم.
۱. اخلاص
اگر اخلاص داشته باشید کوثر میشوید چون دنیا چیزی نیست پولش، پستش، ریاست جمهوریش، مالش و… همهاش میپرد «ما عِنْدَکمْ ینْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ»[۳۷] چطور نیتم را خالص کنم: از خدا بخواهید خدا کمک میکند.
۲. همت بلند
چون ارزشی که خدا به انسان میدهد به اندازه همتش است. شما همت بکن اگر نرسیدی هم نرسیدی خدا از ما کار نمیخواهد اگر خدا از ما کار میخواست آیه این بود «وَ أَنْ لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما عمل» خدا از ما عمل نمیخواهد خدا از ما سعی میخواهد «وَ أَنْ لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی» سعی بکنید همت بکنید شما فقیه بشوید یک دور تفسیر ببینید همت که بلند شد موفق هم نشدی خدا اجر میدهد. اگر شما با هم شریک شوید (با یک طلبه، با پسر عموی که استاد دانشگاه است، مهندس، دکتر، معلم) کوثر میشوید.
۳. شرکت
ما تنهایم یک نفریم اما اگر شریک شویم کوثر میشویم محسن قرائتی تنها نمیتواند کاری بکند اما با قهرمان کشتی تماس گرفتم گفتم تو میروی آمریکا کشتی بگیری اگر نفر اول دنیا شدی با همان لباس کشتی یک سجده شکر بکن تمام ماهواره کشورهای دنیا نشان میدهند میگویند چا همچنین کرد میگویند این مسلمان است. مسلمانها وقتی خدا برایشان یک نعمتی میدهد سجده شکر میکنند گفت این ریا نیست گفتم این ریا نیست اگر هم ریا باشد ثواب دارد در اینجا چون نمیخواهی بگویی رسول خادم میخواهی بگویی بچه مسلمانها سجده شکر میکنند. رفت. قهرمان شد. سجده کرد. ماهوارهها هم نشان دادند. من با شرکت با قهرمان کشتی سیمای سجده شکر را به همه شبکههای دنیا بردم اما اگر خودم باشم کاری نمیتوانم بکنم.
۴. وقف
شما علمت را وقف کن به طور مثال همین مجموعه آثار بنده که قفل ندارد. این قفل را زا علمت برداری میشود کوثر. یک وقت بعضی از تشکیلات فرهنگی کشور سیدی تولید میکردند قفل میکردند خیلی غصه میخوردم گفتم امریکا سیدی تولید میکند میفرستد برای بچههای ما بدون قفل ما قال الصادق (ع) را قفل میکنیم چرا برای اینکه حقوق معنوی ما حفظ بشه.
ما گاهی وقتها نمیفهمیم آمدن در همین قم پهلوی عزیزی شاید ۳۰ برابر من سواد داشته باشد گفتن آقا ما این کتاب شما را میخواهیم کتاب درسی بکنیم گفت اگر حق تألیف من را ندهید من شرعا راضی نیستم اومدن پهلوی بنده یه سری طلبه گفتن تفسیر نور سوره لقمان و حجرات میخواهیم کتاب درسی دانشگاه کنیم گفتن ممکن است قسمتهایش را جابجا بکنیم، جابه جا بکنید. اسم شما را برداریم، بردارید. پول هم نمیدهیم، ندهید. اون وقت چهار میلیون کتاب من چاپ شد، آن وقت استاد من که کتابش ۲ هزار تا چاپ شده چند سال است روی دستش مانده ما خودمان، خودمان را قفل میزنیم.
چرا یادداشتهایت را به رفیقت نمیدهی چرا میگویی این سرقت علمی کرده اتفاقاً اگر من توی تلویزیون بِگَم معلوم نیست درش خدا باشه، چون من تو تلویزیون شهرت دارم اما حدیث من را شما نقل کردید توی مسجد، توی فامیلی، توی مردم، که دیگه اونجا قرائتی را نمیبینند اون برای قیامت من میماند هرچی کارهای شما را دیگران بگویند ذخیرۀ قیامت است؛ اما هرچی خودت مجری باشی معلوم نیست که خدا باشد. شاید برای پول باشد شاید برای دعوت باشد، شاید برای هزار تا شاید دیگر… چه کنیم کوثر شویم وقف کنیم.
یادداشتهایمان را وقف کنیم کتابهایمان را وقف کنیم خودمون را وقف کنیم شما اگر یک فاتحه رفتی که پسر عمهات، همسایه، اگر با کسی آشنا بودی رفتی فاتحه خوندی هنر نکردی که نرفتی فاتحه بخوانی فردا میگن اَلو پسر ما مرد نیامدی یک فاتحه. رودروایسی است.
اما داری میری چشمت به عکس شهید خورد نمیدونی کی است (اللهم صل علی محمد و ال محمد) خدایا ثواب این صلوات برای این شهید میماند. چون شهید زنده است «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُون»[۳۸] زنده را وقتی برایش هدیه «وَ إِذا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْها»[۳۹] وقتی تو یک صلوات هدیه کردی اون هم میگوید «ان شاءالله» از عمر ت خیر ببینی. همون که اون گفت از عمرت خیر ببینی، از عمرت خیر میبینی.
چه کنیم کوثر شویم؟ وقف کنیم.
این زبان ما که بیکار است صلوات بفرستیم چرا میگی: من. چرا میگی (سمع الله لحمدی) خوب این فرد دارد کوثرش کن بگو «سمع الله لمن حمد» من حمده شامل همه ملائکه جن و انس میشود میلیاردی میشود. آب خوردی گفتی الحمدلله فردی میشود. اما اگر گفتی خدایا برای هر تشنهای که به حق سیراب شده بگویی الحمدلله. چقدر درخت تشنه، حیوان تشنه، آدم شتنه، سیراب شده یک الحمدلله که بیشتر نمیگویی ضرب در میلیارد کن دیشب که میآمدم توی راه تهران گفتیم یک صدقه کنار بگذارم برای سلامتی خودم یک دو تومانی کنار گذاشتم چرا برای خودم مگه بقیه آدم نیستند همه آدمند چرا همه آدمها، همه حیوانها بلاخره نهنگ هم توی دریا میرود شکمش به کشتی بخورد پاره میشود خوب دفع بلا از کل موجودات هستی. اُوه! هزار تومان. نه! با یک ریال میشود.
این میشود کوثر، آب میخوری بگو خدایا برای هر تشنهای که سیراب شده یک الحمدلله بیشتر خرج نکنین این هم میشود کوثر میتوانستیم خودمان را کوثر کنیم.
باختیم هر کجا برای غیر خدا کار کردیم خدا خواسته باشد میدهد، خوب هم میدهد.
۵. دعا
با دعا: شما دعای عهد را ملاحظه بفرمایید: «عَنِّی وَ عَنْ وَالِدَی وَ وُلْدِی و جمیعاً مؤمنین و المؤمنات و مشارق الارض و مغاربها» این را میگویند دعا. دیدی بعضی از مداحها میگویند پروردگارا این کسانی که تو این هیئت سینه زدند ببخش و بیاموز، خوب! بگو هر کس در این هیئت عزاداری کرده و چه هیئتهای دیگر. خوب این روده تنگه حسنات توش گیر کرده ما مشکلمان کوچک بودنمان است ما آدمهای کوچکی ماندهایم عمار بزرک بود کسی به او فحش داد گفت رفت مسجد به همان کسی که فحش داد دعا کرد.
زیارت: بریم مشهد یک زیارت بخوانیم برای فراموش شدههای تاریخ بک خانم بزرگواری را دیدم چند سال از او تقلید میکنم شاید شنیده باشید یک پیرزنی است شبها وقتی میخواست بخوابد دو رکعت نماز میخواند گفتم این چه نمازی است میخوانی گفت نمیدونم ولی امروز یک عده مردهاند و امشب شب اول قبرشان است کی؟ کجا؟ نمیدانم! ولی میدانم شب اول قبرشان است و شب اول قبر هم سخت است دو رکعت نماز میخوانم. خدایا نمیدانم کی؟ کجا؟ مرده ولی هر کی هر کجا مرده و امشب شب اول قبرش است خدایا ببخشش از سر تقصیراتش بگذر این دو رکعت نمار ایشان به کل تلویزیون من میارزد. چون دوربین نیست مأموریت نیست کار اضافه نیست حکم دفتر تبلیغات نیست. طرح هجرت نیست، پول نیست، هیچی، هیچی نیست اصلاًشناخت نیست رودر وایسی نیست. این ارزش دارد این کوثر است.
شما ۳ تا قل هو الله ثواب ختم قرآن دارد. شب که میخواهی بخوابی ۳ تا قل هو الله احد بخوان و ثواب این را برای فراموش شدههای تاریخ بفرست با یک دقیقه کار میشود میلیاردی، کوثر میشود. ما میتوانیم با نیت اخلاص، با مشورت، با دعا، با آه کسی که آهَش صادقانه باشد در تمام فعلها شریک است. در همه فعلها شریک است این هم مهم است یک کسی افطاری میدهد، میگویی ما که پول نداریم، خانه نداریم، ازدواج هم نکردیم، زن و بچه هم نداریم اگر زن و بچه هم داشته باشیم نمیتوانیم همچنین افطاری بدهیم.
حدیث داریم هر کس خیری را ببیند و آه بکشد که ای کاش من هم خانه، پول سخاوت داشتم همچین افطاری میدادم هر کس آهش صادقانه باشد خدا ثواب آن افطاری را به این هم میدهد. چرا حسادت؟ چرا قرائتی توی تلویزیون است ما نیستیم؟ قرائتی چی دارد او که ۲ سال درس خارج خوانده ما که ۱۲ سال درس خارج خواندهایم در اسلام یک سیلی هم نخورده؟ آخر چرا در همه کانالها است غیر از کانال کولر.
شما چرا میگویی چرا داره؟ بگو خدایا حالا که این شیخ حدیث میخواند نگه بدارش یک دعا بکن به من در کار من شریک هستی من امام جمعه نیستم ولی میگویم خدایا هر که امروز جمعه میخواهد خطبه جمعه بخواند حفظش کن در همة خطبهها شریک هستم ما راحت میتوانیم میلیاردی شویم.
میتوانیم کوثر بشویم به فکر نیافتادیم در نماز حق نداری شما بگویی «اهدنی» باید بگویی «اهدنا» حق نداری بگویی «السلام علی» باید بگویی «السلام علینا» تا میلیاردی بشوی خدا یادمان داده چطور میلیاردی بشویم « اللَّهُمَّ أَغْنِ کلَ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اکسُ کلَّ عُرْیانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ» کل یعنی چه؟ یعنی میلیاردی شدن با مشورت با تشکر «لَئِنْ شَکرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکمْ» البته سعدی این را یک جور دیگر معنی کرده شکر نعمت، نعمتت افزون کند. خدا این را نمیخواهد بگوید نگفته: « لَئِنْ شَکرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکمْ نعمتکم» (لَأَزِیدَنَّکمْ: کم: خودت بزرگ میشوی) نمیخواهد بگوید اگر یک میلیون داری اگر گفتی الحمدلله میشود ۲ میلیون اگر یک میلیون داری گفتی الحمدلله به خاطر شکر خدا خودت فدایی میشود آدم خدایی، بزرگ میشوی و آدم خدایی بزرگ است.
با حکمت «وَ مَنْ یؤْتَ الْحِکمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً کثِیراً»[۴۰] کوثر: خیر کثیر است. مصداق خیر کثیر حکمت است حکمت چیست؟ حکمت غیر از علم است بعضی علم دارد ولی حکیم نیست بعضیها هم حکمت دارند علم ندارند بعضیها هم هر دو را دارند مثل انبیاء «وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ»[۴۱] حکمت یعنی بصیرت آن موقعی که همه میگفتند بنی صدر خوب است یک پیرمرد بیسوادی در کاشان ما بود که میگفت بنی صدر به درد ریاست جمهوری نمیخورد گفتم تو چه کاره هستی گفت ببین امام وقتی رفت حکم تنفیذ را بدهد این باید دُلا بشود دو دستی بگیرد و دست امام را ببوسد اما این یک دستی گرفت آدمی که این قدر بیادب است به درد ریاست جمهوری نمیخورد این عوام پیر کاشانی فهمید خیلی از باسوادها نفهمیدند خیلیها سواد ندارند ولی چیزهای خوبی میفهمند فکر نکن حالا ما حوزه هستیم همه چیز را میفهمیم گاهی وقتها بچهها چیزهایی میفهمند که به عقل بزرگها نمیآید «وشاورهم» تنها برای خواص نیست امام رضا (ع) با برده سیاه پوستش مشورت میکرد.
روضه
بنده بلد نیستم روضه بخوانم ولی حضرت زهرا(س) است ما نیاز داریم خیلی هم به حضرت زهرا (س) نیاز داریم
اگر پیغمبر ما چند دختر میداشت یکیشان را میکشتند آدم دلش نمیسوخت ولی یک دختر که بیشتر نبود اگر حضرت زهرا(س) پیرزن بود میکشتند اینقدر دل آدم نمیسوخت اگر زهرا(س) حامله نبود دل آدم نمیسوخت اگر امیر المؤمنین (ع) خونه نبود اینقدر دل آدم نمیسوخت اگر امام حسن(ع) و امام حسین (ع) خونه نبودند اینقدر دل آدم نمیسوخت اگر زینب نبود دل آدم اینقدر نمیسوخت اگر در میخ نداشت اگر در جای دیگر میکشتند در کوچه میکشتند آخر ببینید لوازم خونه را میشود عوض کرد ولی در خانه را نمیشود عوض کرد وارد خانه میشود اینجا قتلگاه زهراست داری بیرون از خانه میروی اینجا قتلگاه زهراست یعنی قتلگاه جلوی چشم علی ابن ابی طالب است اگر زهرا را که میکشتند خودشان هم میرفتند جلوی چشم امیرالمومنین نبودند.
وحشی که حمزه را در جنگ احد کشت مسلمان شد آمد جلوی پیغمبر گفت من الآن مسلمانم گفت بلی مسلمان شدی خدا از سر تقصیراتت میگذرد «الْإِسْلَامُ یجُبُّ مَا قَبْلَهُ»[۴۲] اما جلوی چشم من نیا تو عموی من را کشتهای امیر المؤمنین میآمد مسجد قاتل حضرت زهرا(س) را جلوی چشمش میدید اگر امیر المؤمنین طاقت نداشت انتقام بگیرد دل آدم نمیسوخت خوب میگفت خوب طاقت ندارد امیر المؤمنین میتوانست انتقام بگیرد و نگرفت اگر زهرا (س) داغدار نبود اینقدر دل آدم نمیسوخت دو ماه پیش باباش مُرد اگر این همه پیغمبر سفارش نمیکرد دل آدم نمیسوخت اگر زهرا را با شمشیر میکشتند دل آدم نمیسوخت با لگد کشتند.
آمد تو به امام گفت خدا دختری به من داده اسمش را چی گذاشتم گفت فاطمه امام نشست روی زمین گفت فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه، تا اینکه سرش را آورد نزدیک زمین بعد سرش را بالا آورد گفت حالا که اسمش را فاطمه گذاشتی سیلی بهش نزنی ای آقا امام زمان ممکن است ما را دوست نداشته باشی ولی ما فاطمه را دوستش داریم برای فاطمه عزاداری میکنیم.
نسألک و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الاعز الاجلل الاکرم بحق محمد و علی وفاطمه و الحسن و الحسین (حدیث داریم که اگر دست بیاید بالا منظور نه بالاتر از صورت بلکه مقابل صورت محروم نمیکنم یا همانی را که میخوای بهت میدهم یا اگر صلاح نباشد مشابهش را میدهم یا اگر اصلاً صلاح نباشد یک بلا از سرت دور میکنمیا یک خیری به نسلت میرسانم یا یک خیری را به قیامتت ذخیره میکنم پوچ نیست. و حدیث داریم اگر ۱۰ مرتبه بگویید یا رب خداوند میفرماید لبیک).
[۱]. علی بن الحسین، امام چهارم علیه السلام، الصحیفة السجادیة، ص۹۸، قم، چاپ: اول، ۱۳۷۶ش
[۲]. کوثر، آیه ۱
[۳]. حجر، آیه ۴۹
[۴]. فرقان، آیه ۴۸
[۵]. فتح، آیه ۱
[۶]. قدر، آیه ۱
[۷]. قدر، آیه ۱
[۸]. نوح، آیه ۱
[۹]. فتح، آیه ۱
[۱۰]. کوثر، آیه ۱
[۱۱]. حجر، آیه ۸۷
[۱۲]. إسراء، آیه۸۶
[۱۳]. قصص، آیه ۳۵
[۱۴]. معارج، آیه ۴۰
[۱۵]. مزمل، آیه ۹
[۱۶]. مائدة، آیه ۶۶
[۱۷]. حجر، آیه ۹
[۱۸]. طه، آیه ۱۲۴
[۱۹]. تکاثر، آیه ۱
[۲۰]. تکاثر، آیه ۲
[۲۱]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص ۶۴
[۲۲]. کافی، ج ۸، ص ۱۲۸
[۲۳]. طه، آیه ۵۹
[۲۴]. اعراف، آیه ۱۱۳
[۲۵]. یوسف، آیه ۷۸
[۲۶]. هود، آیه ۴۲
[۲۷]. اعراف، آیه ۱۲۰
[۲۸]. اعراف، آیه ۱۲۴
[۲۹]. طه، آیه ۷۲
[۳۰]. طه، آیه ۷۲
[۳۱]. حجرات، آیه ۱۳
[۳۲]. آل عمران، آیه ۱۳۴
[۳۳]. فرقان، آیه ۷۲
[۳۴]. فرقان، آیه ۶۳
[۳۵]. مسد، آیه ۱
[۳۶]. بقره، آیه ۱۳
[۳۷]. نحل، آیه ۹۶
[۳۸]. آل عمران، آیه ۱۶۹
[۳۹]. نساء، آیه ۸۶
[۴۰]. مصباح الشریعه، ص ۱۹۸
[۴۱]. بقره، آیه ۱۲۹
[۴۲]. المجازات النبویه، ص ۶۷