انتقال تجارب تبلیغی | استاد انصاریان (۱)
بسم الله الرحمن الرحیم
یک نکتهای را من درباره خودم عرض بکنم. و آن این است که من هم در منبرها و هم در نهادها و اینگونه جلسات عرض کردم من یک معلم هستم با القاب از من یادکردن من را واقعا اذیت میکند مخصوصا عنوان آیت الله که برادر عزیزمان فرمودند تقاضای من این است که تکرار نشود و هم راضی نیستم.
امسال سال ۱۳۹۳ دقیقا پنجاهمین سالی است که وجود مقدس حضرت حق با لطف و عنایتش و با توفیقش من را در مسیر تبلیغ دین دستگیری کرده است. وقتی پیشنهاد شد که من خدمت شما عزیزان برسم با این که خودم را لایق این جایگاه نمیدانم و راست میگویم و تعارف نمیکنم؛ اما برای زیارت شما مشتاق شدم که بیاییم. اعتقادم این است که «النظر الی وجه العالم عبادة» مخصوصا اگر جمعی از علما باشند مثل جلسه امشب.
بعد از پیشنهاد تقریبا دو روز است که خیلی فکر کردم در این ۵۰ سال وجود مقدس حضرت حق من را به چه نکاتی در امر تبلیغ از طریق قرآن کریم و روایات هدایت کرده است که جواب هم داده است. حالا اگر در اجتماعات صد در صد هم جواب ندهد که توقع صد در صد هم نباید داشت اما درصد خوبی این نکاتی که من به آن راهنمایی شدم جواب داده است. تا امروز صبح با سیری که در این ۵۰ سال با ذهنم داشتهام حدود ۱۵ نکته در امر تبلیغ یادداشت کردهام که البته یکی دو نکته آن را امشب میتوانم عرض بکنم.
جایگاهشناسی
قبل از نکته اول یک مسئلهای که برای ما واقعا دانستن آن ضروری و واجب است و معرفت به آن موتور حرکت است جایگاه شناسی است. که بدانم پروردگار عالم الآن من را در چه جایگاهی قرار داده است. جایگاهم را باور بکنم، جایگاهم را به عنوان اعظم نعمتهای خدا در زندگیام ببینم و جایگاه را تا لحظه خروج از دنیا با چنگ و دندان حفظ بکنم.
ما به آیات قرآن و روایات که مراجعه میکنیم میبینیم که خداوند متعال لغت تبلیغ و مشتقات آن را درباره ۱۲۴ هزار پیامبر بهکار گرفته است که آیات آن در قرآن فراوان است، یعنی وقتی که این انسانهای والا، با کرامت و عظیم القدر را معرفی میکند به عنوان مبلغ معرفی میکند، حالا غیر صفات دیگری که در آیات قرآن برای آن ها بیان شده، ائمه طاهرین علیهم السلام هم در همین جایگاه بودند جایگاه تبلیغ دین خدا.
خب این ۱۲۴ هزار نفر که از دنیا رفتهاند و ۱۱ امام ما هم از دنیا رفتهاند امام دوازدهم غائب است فعلا حضور ظاهری و آشکار در بین ما ندارد، خداوند متعال این جایگاه را به عهده ما گذاشته است حالا توی سن ۱۲، ۱۵، ۲۰ سالگی یا خودش از طریق دل ما، ما را هدایت کرد که بیاییم طلبه بشویم که در مقابل این هدایتگری هم کسی نتوانست بایستد و ما را متوقف کند.
خاطره آغاز طلبگی استاد انصاریان
من خودم که میخواست بیایم قم آن وقت میشد که از ابتدای جامع المقدمات قم آمدم وقتی که خبر دادم به خانواده ام، عموهایم و داییهای من و حالا هر کسی که با ما در ارتباط بود موافق نداشتم و دو سه تا موافق که داشتم هیچ رابطه حسبی و نسبی با من نداشتند؛ اما آنقدر هدایتگری پروردگار قوی بود که از طریق قلب که خوب اسلحه زبان و مخالفین این کارگر نیافتاد و من آمدم قم. البته چهار پنج سال آن را در کنار سختی و مضیقه به سر بردم؛ ولی این سختی و فشار و مضیقه در مقابل آن هدایتگری حق صفر بود یعنی نمیتوانست آن فشار و مضیقه ایام دوره اول طلبگی با هدایتگری خدا بجنگد و پیروز بشود.
یادم است که در مواقع حساس مثل رجب، شعبان، و وقت های دیگر من یک کیلو سیب زمینی، یک کیلو پیاز میخریدم آن وقت کیلویی دو زار بود کیلویی یک قران بود (که حالا آن پولها در مملکت نیست)، پیاز و سیب زمینی را قاطی میکردم.
و حجره من هم اتاقی بود برای یک قبرستان خصوصی که ۴ اتاق بود در ۲ اتاق جنوبی ساختمان که مرده در آن بود و دو اتاق جلو هنوز مرده در آن دفع نکرده بودند حجره من در یکی از این اتاق ها بود، این پیاز و سیب زمینی که میپخت با گوشتکوب میکوبیدم و تقریبا یک غذای چهار پنج روزه آماده میکردم، روزه میگرفتم که کم نیاورم نه این که برای خدا روزه بگیرم که سر برج نیاز به قرضکردن نداشته باشم یک کمک مختصری شاید در حد یک تومان دو تومان مادرم میرفتم تهران به من میکرد که با همان زندگی میکردم.
یا ما انتخاب این را همان را هدایت الهی بوده از طریق قلب است و این هدایت خدا خواست یا نه توی شهرمان، در دهمان، در قریهمان آخوندی ماه رمضان، محرم آمد سخنرانی کرد و ما موقعیت او و اقبالش را در میان مردم دیدیم و احترام مردم آن فضا ما را تشویق کرد بیاییم طلبه بشویم همان فضا هم خدا ساخته بود بالاخره یا از طریق الهام الهی یا از طریق آن فضاسازی پروردگار آمدیم قم و دروس الهی و اسلامی خواندیم که برویم تبلیغ بکنیم یعنی خداوند ما را در جایگاه خالی انبیاء و ائمه طاهرین علیهم السلام قرار داد و به عبارت روشنتر ما را انتخاب کرد که جای خالی پیغمبران و ائمه را در جامعه پر بکنیم و به عبارت روایات ما را هدایت کرد که هر کداممان در حد علم و گنجایش و ظرفیت خودمان عهده دار و متکفل ایتام اهل بیت علیهم السلام بشویم این جایگاه ما.
خوب انبیاء و ائمه علیه السلام در این جایگاه ضد هجوم تمام فسادهای فکر و اخلاقی و عملی به مردم بودند یعنی یک مبلغ باید در برابر مفاسد زمان، تباهکاری های زمان وجودش مانند انبیاء خدا و ائمه طاهرین علیهم السلام باشد یعنی در حد خودش فساد و تباهکاری، بدکاری، گناهان را از زندگی مردم دفع بکند یا رفع بکند.
اگر برخورد میکند با یک نسل پاک با یک مردم پاک که هنوز مفاسد زخم به آن ها نزده خب باید با هنرمندی دفع بکند یعنی آن ها را واکسینه کند که فساد اثر روی آن ها نگذارد.
اگر مسئله دفع است بر ما واجب است دفع بکنیم از ایتام اهل بیت علیهم اسلام تیرهای زهراگین تخریب کننده دین و فکر را روحیه آن ها باید رفع کرد خب باید رفع کرد. خب این جایگاه ما که خیلی لطیف است که حفظ آن خیلی مشکل است که مردم همه چیز ما را که میبینند به یاد انبیاء بیافتند به یاد ائمه طاهرین علیهم السلام بیافتند خدایی نکرده نشینند بگویند این هم مثل خودمان است خیلی مصونیتی ندارد اگر خود ما مصونیت نداشته باشیم خوب در این جایگاه چه کار میکنیم و چه کار میتوانیم بکنیم این جایگاه شناسی لازم است پس یادمان باشد که ما را خداوند متعال هدایت کرده برای این که جای خالی انبیاء و ائمه طاهرین علیهم السلام را در بین مردم پر بکنیم. احتمالاً این مطلب شاید مضمون همان روایتی باشد که مرحوم کلینی و مرحوم مجلسی و دیگران نقل کردهاند العلماء «ورثة الانبیاء» ما وارثیم، ما پر کننده جایگاه خالی آن ها هستیم.
نکته اول: تبلیغ پس از تفقه
اما نکته اول در دو آیه قرآن دیده میشود که هر دو آیه هم وزن بسیار سنگینی دارد یک آیه دارای سه بخش است که ما یک بخش آن را طی کرده ایم و طی کردن این بخش هم واقعا با کمک پروردگار عالم بوده نه با قدم خودمان، نه با پای خودمان بلکه او ما را در این بخش قرار داد که در این آیه شریفه به مبلغین دین اعلام میکند که چگونه تبلیغ کنید و چگونه باید باشید.
آیه اول
بخش اول آیه برای چگونه بودن است دو بخش دیگر آیه برای چگونه تبلیغ کردن است « وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» فقه در این جا یقینا فقه اصطلاحی نیست یعنی معنی آن مسائل حلال و حرام و درس و بحث فقهی نیست همان معنی لغوی آن را دارد که در ابتدای معالم هم صاحب معالم فرمودند فقه یعنی فهم.
مبلغ باید دینشناس باشد چون مبلغ واقعی و آن کسی که جای خالی انبیاء قرار گرفته میخواهد برود دین را تبلیغ بکند خوب جاهل به دین نمیتواند مبلغ دین باشد امام صادق علیه السلام میفرماید کسی که صلاحیت ندارد – حالا حداقل صلاحیت علمی یعنی دین شناس نیست- اگر برای مردم برود دین بگوید فسادُه اکثر من صلاحِه تباهکاری و خرابکاری او بیشتر از درستکاری و درست گفتن و درست عمل کردن اوست آن هم در این زمان که تقریباً مردم دیگر مثل مردم قدیم نیستند با عنوان بنگاههای خبری، مجلات، روزنامههای در ارتباط هستند و بیشتر نسل هم دانشگاهی است یعنی باسواد هستند یک مبلغ باید دینشناس قوی باشد.
و این دینشناسی هم از طریق قرآن مجید و فهم روایات امکان دارد ما میخواهیم توحید برای مردم بگوییم و توحید را باید بشناسیم. نزدیک به ۲۰۰۰ آیه در قرآن در رابطه با پروردگار کتاب های ما مثل جلد اول اصول کافی یا بحار مرحوم مجلسی یا مهجة البیضاء مرحوم فیض کاشانی یا منابعی مثل کمیل، عرفه، ابوحمزه، اینها خداشناسیشان کامل است یعنی قرآن مجید پروردگار عالم را آنگونه است، روایات پروردگار را آنگونه که است، نهج البلاغه خدا را آن گونه که است و دعاها خدا را آن گونه که است معرفی کردهاند خودش باید اهل توحید باشد یعنی عارف به توحید باشد تا که بعد بتواند این توحید را انتقال به مردم دهد چون خود توحید ریشه است برای مردم.
اگر ما مردم را خدامحور بکنیم بار گناهان را خیلی کم میتوانیم بکنیم و بار مفاسد را و مردم را با خدا بار آوردن ضد فساد میکند یقینا و این را تجره نشان داده است و مسائل اخلاقی مربوط به دین این های در این کتاب ها و دعاها است. مسائل عملی خوب در باب فقه است.
این را مبلغ باید (حالا تفصیلا نه)، ولی اجمالاً باید به آن معرفت داشته باشد. دین را که شناخت این دین شناسی را باید با دین داری توأم بکند. یعنی همین طور که در منبر برای مردم دین میگوید مردم خیلی صاف حس بکنند که خود او دیندار است.
عملاً هم ببینند که دیندار است. در رفتارها هم ببینند که دیندار است. ببینند که خدا محور است ببینند که آراسته به حسنات اخلاقی است، ببینند که اهل عمل است این خیلی اثر دارد در مستمع. یعنی این ده روز یا بیست روز یا یک ماه، ماه رمضان که یکجا هستیم گفته های ما را در خودمان در توحید و اخلاق و در عمل باید ببینند. این اثر عجیبی دارد.
مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در نزدیکی های ماه رمضان و محرم صحبت میکردند یعنی منبر میرفتند آخرین روز درسشان را. قدرت منبرشان هم قوی بود چون چندین سالی که در بروجرد بودند منبر میرفتند برای مردم. هنرمند بود در منبر. یکی از سفارشاتی که میفرمودند این بود: که هر کجا برای تبلیغ رفتید حالا دهه عاشورا یا ماه رمضان اگر صبح دیرتر از صاحب خانه بیدار شدی برای نماز صبح همان وقت بقچه خودتان را ببندید و برگردید چون بیشتر ماندتان به دین ضرر میزند یعنی این قدر باید با لطافت در بین مردم زندگی کرد یعنی آن سخنی را که میگویم مردم در خودم حس و درک بکنند که خود این ایجاد اعتماد سنگینی میکنند که تو دنیای اعتماد حرف را خیلی خوب قبول میکند.
خوب این وظیفه اول مبلغ است که دین شناس باشد. ما باید در جمع درس هایی که میخوانیم در این منابعی که عرض کردم ولو اجمالاً کار بکنیم. یک حسنی که روزگار طلبگی ما داشت ما مثلا لمعه میخواندیم اما یک کتاب مباحثه ای ما تحفة العقول بود، یک کتاب مباحثه ای ما مجمع البیان بخش معنای آیات بود یک کتاب بحث ما با دوستان و رفقا عروة الوثقی مرحوم سید یزدی، یعنی همین طور که داشتیم اصول یاد میگرفتیم منطق یاد میگرفتیم در حد کمی فقه یاد میگرفتیم مسائل اصلی الهی را از تحفة العقول از مجمع البیان یاد میگرفتیم و این خیلی برای تبلیغ کمک بود.
یعنی این مجمع البیان حالا ان شاء الله من در یک جلسه ای یادداشت کرده ام کتاب هایی را برای شما معرفی میکنم و آیاتی را معرفی میکنم به ترتیب سوره ها که این ها در پخته کردن تبلیغ، بیان و جا انداختن دین بسیار موثر است که حالا خود من در طول ۵۰ سال تبلیغ آثار این آیات و مطالعه ای که در این کتاب ها بوده با چشمم دیده ام.
در خانوادهها در افراد در اشخاص در تجار و اهل فساد برخورد من زیاد بوده با دزدان و لات های حرفه ای با کاور بروها با بدکاران این نمونه ها که بعداً برای شما عرض میکنم فوق العاده موثر بوده است چرا که قرآن و روایات هر دو نور است وقتی آدم بتواند با هنرمندی این نور را انتقال بدهد به قلوب مردم، خب مردم را بیدار میکند افمن کان میت فاحییناه، فاحییناه یعنی به وسیله قرآن، زبان انبیاء، زبان ائمه، زبان عالمان ربانی و جعلنا له نوراً نور برای آن قرار دادیم یمشی به فی الناس که با آن نور زندگی میکرد بین مردم. خب ما درباره قرآن میخوانیم انزلناه لکم نوراً مبینا.
در مورد روایات اهل بیت علیهم السلام «کلامکم نور» ما اگر بتوانیم که میتوانیم این نور را انتقال به قلوب بدهیم کاربرد عجیبی دارد این روشنایی دل و این نورانیت باطن.
خب ما آمدیم و دین را شناختیم و دینشناس شدیم حالا « وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» انذار اول انذار است یعنی ابتدای بعثت خداوند نفرمود مردم را بشارت بده انذر عشیرتک الاقربین بحث بشارت برای زمانی است که مردم دارند کم کم ساخته میشوند. خوب حالا عالی شد خمست را داده ای خدا میداند که برای تو چه تهیه ای خودش دیده است، حالا داری نماز میخوانی دو رکعت نماز قبول شده.
امام صادق علیه السلام در وسائل میفرماید که به پرودگار ارائه بدیم کل نمازهای دوره عمرمتان را امضاء میکند. بشارت برای وقتی است که مردم در گردونه عمل افتادند البته بدون اینکه فشار به مردم وارد بشود یعنی شریعت را سهم و سهله باید به مستمع ارائه کرد اگر بخواهیم امروز مخصوصاً سختگیری بکنیم فرار میکنند. و نمیآیند و ادامه نمیدهند و نفرت پیدا میکنند.
حالا بعد عرض میکنم که اصولاً ما دین را روی چه موجی باید انتقال به مردم بدهیم خصوصاً زمان ما که دیگر تبلیغ از واجب کفایی بودن آن گذشته.
انذار من به لغت مراجعه کردم یک معنی زیبای آن هشدار دادن است یعنی به مستمع باید هشدار داد باید بپاییم این کار، این گناه، این عمل، طبق این آیات و روایات عقاب الاعمال در دنیا و در آخرت این محصولات تلخ را داریم این انذار است یعنی باید هنرمندانه حالی کرد به مردم که این گونه اعمال در تاریخ هم از زمان آدم تا به حال نشان داده این نتایج شوم را دارم این خطرات را دارد این ضربه ها و زیان ها را دارد.
وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ خوب چه جوری و لینذروا قومهم؟ بهگونهای که لعلهم یحضرون، مستمع بیدار بشود از خواب غفلت بلند بشود هشیار بشود و عاقبتبین و آیندهبین بشود، مصداق ما نفس ما قدّمت لغدٍ باشد یعنی باید تبلیغ دین مستمع گناهکار را علیه خودش بشورانه و این با ترجمه کردن آیه و روایت تحقق پیدا نمیکند یعنی ترجمه زور ندارد.
ما باید به گونه ای قرآن مجید را آیات و روایات را ببینید امام هشتم علیه السلام میفرماید لو عرف الناس محاسن کلامنا ترجمه نه محاسن کلامِنا اگر مردم عمق زیبایی و حقیقت سخنان ما را به مردم برسانند لتبعونا اطاعت میکنند و پیرو میشوند لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ منبر این نتیجه را باید بدهد که در مستمع ایجاد هشیاری و بیداری کند و از خواب غفلت بپراند مردم و علیه خودش وادار به جنگش کند که حالا پای منبر که میرود خوابش نرود به زودی و بگوید عجب گذشته زشتی داشته است این چه کارها و ظلمهایی بوده که من انجام داده ام چه ستم ها و مال هایی را من از مردم برده ام.
یک وقت یک مستمعی لعلهم یحذرون در او تحقق پیدا کرد و دو کار کرد ولی برای من عجیب بود من چند سفر هم با او مشهد رفته ام. یک کارش این بود که هر کسی مال مردم را به مردم نداده بود یا جایی به زور مالی را گرفته بود تمام آن را برد پس داد آن هایی هم که به او میگفتند نمیخواهیم بخشیدیم میگفت نه راحت نیستم یعنی این یحذرون حاکم شده بود بر او، همه را برد از جوانی و آنهایی که مرده بودند خودش به من گفت رفتم به ورثه آنها دادم.
کار دومی که کرد آمد پیش یک عالم ربانی در تهران که خدا رحمتش کند خیلی زبان با نفوذی داشت و خیلی هنرمند در بیان دین و رساندن دین به مردم بود پیش ایشان خمس و سهمش را حساب کرد آن عالم هم آدم زاهدی بود خیلی زاهد بود اصلا از پول آزاد بود تمام خمسش را داد گفت آقا یک بار دیگر هم حساب کن گفت همین یک بار بست است تو بریء الذمه شدی از نظر قرآن گفت آقا نگران قیامت هستم به خودم حال خوشی نسبت به قیامتم ندارم پول برای من است تو چرا دلت میسوزد یک بار دیگر هم حساب کن یعنی دو بار خمس کامل داد یک آدمی که لات بود و اصلاً کاری به دین و مسائل الهی نداشت ولی با زبان هنرمندانه تبلیغ این لعلهم یحذرون در او تحقق پیدا کرد اگر لعلهم یحذرون پیش نیاید پس من در حقیقت تبلیغ نکرده ام لعل در جملات مثبت قرآنی یک معنی سببیت دارد ولینذر قومه اذا رجع علیهم لعلهم برای این که یحذرون بشوم یعنی هشیار بشوم علیه خودشان و علیه مالشان بشورند و انقلاب بکنند. خوب تبلیغ باید ایجاد انقلاب حال و فکر بکند و این منوط به این است که من جایگاه خود را پیدا بکنم و در حد خودم کار انبیاء الهی را انجام بدهم و در تبلیغ دین. این آیه که در سوره توبه است خوب مرحوم شیخ هم اولین بار در رسائل خیلی خوب این آیه را به ما انتقال داد.
آیه دوم
آیه بعد در سوره مبارکه احزاب است که ارزش مبلغ و ارزش کار مبلغ را بیان میکند چقدر این آیه عالی و نورانی است الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ فعل مضارع است آن هایی که اهل تبلیغ هستند و تا آخر عمرشان تبلیغ دین را ادامه میدهند و فقط از عظمت پروردگار حساب میبرند و کاری به بانی و هیئت مدیره مسجد و هیئت و امثال این ها ندارند آن ها آدم های خوب که روی چشم ما روی سر ما اما من در تبلیغ فقط باید خدا را ملاحظه کنم
من روی منبر مینشینم این حس را داشته باشم که یک مستمع دارم، در ۱۰ هزار نفری که شرکت کردهاند یک مستمع دارم و آن هم پروردگار است یعنی برای او حرف بزنم او خودش بلد است که حرف من را بگیرد و با اراده و رحمت و قدرتش انتقال به مستمع بدهد الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ پیام خدا، احکام خدا، حلال و حرام خدا که مجموعاً رسالات است این ها را ابلاغ کند و برساند به مردم و یخشون فقط در مقابل عظمت او ملاحظه کار و فروتن باشد و احداً الا الله و در تبلیغش هیچ کسی غیر خدا را لحاظ نکند این مبلغ کفی بالله حسیبا کافی است برای او که شخص خدا حساب کننده کار اوست که میخواهد چه بکند برای این مبلغ.
پیغمبر اکرم(ص) از قول پروردگار نقل میکند اعدد لعبادی الصالحین چه کسی واجد تر از مبلغ واجد الشرایط است و من احسن قولا ممن دعا الا الله چه کسی خوش گفتارتر از نظر سخن بهتر از آن انسانی است که مردم را به سوی خدا دعوت میکند. ادعوا الا الله انا و من اتبعنی ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیراً و داعی الا الله این ها را مبلغ باید داشته باشد.
چه کسی صالحتر از مبلغ واجد الشرایط است که درس میخواند، مطالعه میکند یادداشت برداری میکند و حفظ میکند که ببرد به مردم انتقال بدهد، اصلاً آدم بهتر از این آدم کیست.
مراجع بزرگ تقلید ما باید بروند سپاسگزار مبلغین باشند آنها هستند که دارند مرجعیت و فقاهت را میگردانند، آنها در منبرها باعث شدهاند که ۱۲۰۰ سال است که مسجد برپا شده و آنها هستند که این همه حوزههای علمیه در شهرها ساخته بشود و تبلیغ آنها باعث این همه درمانگاه، حسینیه و بیمارستان و… شده است.
تبلیغ آنها باعث شده که امثال مرحوم کوشانپور تربیت بشود که نزدیک ۲۰۰ عنوان کتب علمای گذشته را با پول خود چاپ کرد و در ۶۰ یا ۷۰ سال پیش و رایگان برای علماء فرستاد. اینها همه کار مبلغین است. مردم و مراجع سپاسگزار واقعی مبلغین باید باشند.
پیغمبر اکرم(ص) امیرالمومنین(ع) را که میخواستند بفرستند یمن پیاده از مسجد تا بیرون شهر مدینه بدرقه کرد حضرت را یعنی مبلغ این قدر ارزش دارد که من پیغمبر با این که میتوانستم با اسب و شتر تا بیرون مدینه بروم ولی پیاده رفتم برای احترام به مبلغ. مبلغ واجد شرایط خدا میداند عظمت او را اعددت لعبادی الصالحین.
این خیلی روایت مهمی است رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :قالَ اللّه ُ تعالى : أعْدَدْتُ لِعِباديَ الصّالِحينَ ما لا عَينٌ رَأتْ ، و لا اُذُنٌ سَمِعتْ ، و لا خَطَرَ على قَلبِ بَشرٍ .[كنز العمّال : 43069 ، بحار الأنوار : 8/191/168 مع تفاوت يسير في اللفظ .]
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال فرموده است: براى بندگان نيك خود چيزهايى فراهم آورده ام كه نه چشمى ديده است و نه گوشى شنيده است و نه به ذهن بشرى خطور كرده است.
بهشت را که میتوانیم تصور بکنیم زیباترین باغ دنیا را میبیند میگوید بهشت کامل تر از این است اما میگوید ولا خطر علی قلب بشر معلوم میشود مزد بالاتر از بهشت هم هست گاهی قرآن بهشت را مطرح میکند پشتش میگوید و رضوان من الله اکبر یعنی اکبر من الجنة فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی جنتی نه فادخلی جنات تجری من تحت الانهار فادخلی جنتی این خیلی نکته مهمی است این مبلغ کفا بالله حسیبا مزد و حساب مبلغ با خود من است .
ببینید حسیب صفت مشبهه است کافی است که حسابگر مبلغ شخص خود من خدا باشم خب این جایگاه و آیه سوره توبه روش تبلیغ آیه سوره احزاب هم ارزش مبلغ من این مطلب را ان شاء الله در جلسات دیگر تذکر خواهم داد. مبلغ برای این که تصفیه روحی بشود و برای این که حرفهاش با تصفیه به مستمع برسد حتما لازم است رابطهاش با وجود مقدس حضرت سیدالشهداء تنگاتنگ بشود. یعنی هیچ منبری را در غیر ایام ولادتها بدون ذکر مصیبت و حتی اگر بتواند خودش بیش از همه مستمعین بر اباعبدالله گریه کند این هم اثر بسیار مهم وضعی در باطن خودش دارد و هم در باطن دیگران، مخصوصا گریه که ما مهمترین باب را به گریه برای خدا داریم و حضرت سیدالشهداء.