سنگ دلی و قساوت قلب
نقش تربیتی عبرت این است که انسان را اهل عبور از غفلت به بصیرت کند و او را از خانه غرور بیرون آورد و به خانه شعور برساند و مادام که انسان در خانه غرور خویش گرفتار است، از آنچه بر سر دیگران رفته است، درس نمی آموزد و خطاهای گذشتگان را تکرار می کند و به همان راهی می رود که آنان رفتند. روش عبرت آموزی، مانع از آن می شود که فرد برای کناره گرفتن از هر خطایی، خود به ازای آن مجازات ببیند. این بهای گزافی است. در ابنان تاریخ، چنانکه در اطراف ما، فراوانند کسانی که هر یک بار خطایی را به دوش کشیده اند و می کشند تا ما چنین باری را به دوش نگیریم. روش عبرت آموزی در قرآن وسیعا به کار گرفته شده است و برخی از تمثیلات قرآن نیز عهده دار ایفای این نقش هستند. قرآن کریم در ترسیم و توصیف دل هایی که از مواعظ و عبرت ها تأثیر نپذیرفته و در برابر آیات الهی خاضع نمی شوند، آنها را به سنگ های خارا و بلکه سخت تر از آن تشبیه نموده است.
قرآن کریم می فرماید: ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ «سپس دلهای شما بعد از این جریان سخت شد، همچون سنگ یا سخت تر! چرا که پاره ای از سنگ ها می شکافد و از آنها نهرها جاری می شود، و پاره ای از آنها شکاف بر می دارد و آب از آن تراوش می کند، و پاره ای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر می افتند و خداوند از اعمال شما غافل نیست.»[1]
خداوند متعال پس از یاد کرد انواع معجزات و نعمتهایی که در اختیار بنی اسرائیل گذارده بود (همچون: شکافته شده دریا، رهائی از شرّ فرعونیان، قبول توبه آنها بدنبال گوساله پرستی، نزول بهترین غذاها، سایه بان قرار دادن ابرها و نهایتا ماجرای زنده شدن مرده ای با روش اعجازآمیز) می فرماید: بعد از بی توجّهی شما به این همه نشانه ها و آیات و به دنبال انواع لجاجت ها و بهانه گیریها، دلهایتان را قساوت گرفت و سنگدل شدید، به گونه ای که از سنگهای خارا نیز سخت تر شد.
خدای - عزّوجلّ - از آن جهت دل هایشان را در سختی به سنگ تشبیه نمود که سنگ در مقام مثل نهایت سختی را دارد، و در اشعار عرب نیز در توصیف سختی و صلابت چیزی، آن را به سنگ تشبیه نموده اند.»[2]
پاره ای از مفسّرین در شرح این آیه شریفه چنین بیان نموده اند:
این دل ها سخت تر از سنگ خارا گردیده به گونه ای که نه پذیرای حقّ است و نه از حیات معنوی بهره مند است. نه از درونش عواطف خیر می جوشد و نه پند و حکمت و عبرت از راه چشم و گوش به ضمیر وجدان خشک و مرده شان راه می یابد و نه در مقابل عظمت و قدرت و آیات و معجزات الهی سر فرود می آورند، با آنکه سنگ های برافراشته کوهستان در برابر قدرت و قهر آیات الهی فرود می ریزند.
امّا دلیل سخت تر بودن دل های قساوت زده از سنگ های خارا سه چیز است:
1- از دل و باطن سنگ ها چه بسا آب می جوشد و نهرها جاری می شود ولی این قلوب قساوت زده جوشش درونی ندارد.
2- سنگ از تأثیر عوامل مختلف شکافته می شود و از آن آب بیرون می آید، ولی مواعظ و عبرتها به دلهای اینان راه نمی یابد و از آن خیری ترشح نمی کند.
3- سنگها در برابر قهر خداوند سر فرود می آورند ولی دل های اینان در برابر عظمت و آیات حقّ خضوع نمی کند.
دانم ای ناله در آن ز چه تأثیر نکردی رخنه در سنگ محال است تو تقصیر نکردی
علّامه طباطبائی در توضیح این آیه کریمه می فرماید:
«خداوند مقایسه ای میان دل آنها و سنگ کرده و فرموده سنگ با آن همه سختی که ضرب المثل است از آن بیرون می ریزد، ولی دل های آنها آنقدر سخت است که حالتی مناسب به حقّ و مطلب حقّی در خور کمال واقعی از آن حاصل نمی گردد.»[3]
برخی از مفسّران نیز برآنند که سنگی را که خداوند، دل ها را بدان تشبیه نموده و دل های ایشان را از آن سخت تر و نفوذناپذیرتر دانسته است، گویا اشاره به ماجرای همان سنگی دارد که از آن دوازده چشمه جوشیده بود، و یا اشاره به داستان متلاشی شدن کوهی دارد که از تجلّی الهی ریز ریز شد و موسی علیه السّلام از شدت آن بیهوش شد، امّا با این وجود دل های ایشان با دیدن این همه معجزات و آیات الهی، نرم نشد و از آن قطره محبتی و چشمه عاطفه ای، جوشیدن نگرفت و در برابر عظمت الهی سر تواضع و خشوع پایین نیاوردند.»[4]
به این ترتیب معلوم می شود، همان گونه که مشاهده آیات الهی و الطاف او در افرادی سبب آرامش، زیاد شدن ایمان و عبادت و شکر می شود، ولی برای گروهی دیگر موجب قساوت می گردد و این مربوط به نحوه حرکت و جهت گیری افراد است. درست همانند کلیدی که با یک نوع حرکت درها را قفل می کند و همین کلید با حرکتی دیگر قفل ها را باز می کند و یک کلید هم مفتاح است و هم مغلاق. همچنان که قرآن برای مؤمنان شفا و رحمت و برای ظالمان موجب زیان و خسارت است.[5]
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس
آری، گاه دلها آن چنان خاصیت تأثیرپذیری از مواعظ و آیات الهی را - که یکی از ویژگی های فطری روح بشری است - از دست می دهند، که صاحبان چنین دل هایی نه تنها از مرتبت یک حیوان به مرتبه جمادی همچون سنگ تنزّل می یابند، بلکه از مرتبه سنگ نیز تنزّل یافته و نفوذناپذیرتر از آن می شوند!.[6]
به گفته حکیم سنائی:
این چنین پر خلل دلی که تو راست دد و دیوند با تو زین دل راست
پاره گوشت، نام دل کردی دل تحقیق را بهل کردی
اینکه دل نام کرده ای به مجاز رو به پیش سگان کوی انداز
از تن و نفس و عقل و جان بگذر در ره او دلی بدست آور
آن چنان دل که وقت پیچاپیچ اندر او جز خدا نیابی هیچ
دل یکی منظریست ربّانی خانه دیو را چه دل خوانی
پی نوشت ها:
[1] بقره، 74.
[2] بنگرید به: الجمان فی تشبیهات القرآن، ابن ناقیا بغدادی، ص 50 - 56.
[3] تفسیر المیزان، ج 1، ص 270.
[4] بنگرید به: تفسیر فی ظلال القرآن، ج 1، ص 80.
[5] تفسیر نور، ج 1، ص 171 - سوره اسرای، آیه 82.
[6] تفسیر المنار، ج 1، ص 352.