مَثَل بذر پر برکت
کار برای خدا و انفاق در راه خدا باعث افزایش خیر و برکت می شود. انفاق ذخیره آخرت و ره توشه قیامت خواهد بود. مالی که در راه خدا انفاق شود، همانند بذر گندمی است که هفت خوشه از آن بروید و در هر خوشه یکصد دانه گندم باشد و در نتیجه محصول هفتصد برابر اصل می شود.
قرآن کریم می فرماید: (مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ امْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ انبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِّاْئَهُ حَبَّهٍ وَاللَّهُ یُضَعِفُ لِمَن یَشَا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ).[1] «مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را برای هرکس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می کند؛ و (فضل و بخشش) خدا وسیع و (او به همه چیز) آگاه است».
در مثل آنان که از اموالها
می کنند انفاق در راه خدا
حبّه ای باشد کز او روید بعدّ
هفت خوشه و زهر آن یک دانه صد
می نماید حقّ فزون بر هر که خواست
واسع و دانا چو او بر ما سِواست
منفقین را آگه است از سرّ حال
کزچه نیّت می کنند انفاق مال
می دهد وسعت به قدر نیّتش
می فزاید بر نوا و نعمتش[2]
وجه تشبیه
طبق نظر بسیاری از مفسّران، مالی که در راه خدا انفاق شود، در این آیه به بذر گندمی تشبیه شده که هفت خوشه از آن بروید و در هر خوشه یکصد دانه گندم باشد و در نتیجه محصول هفتصد برابر اصل می شود.
بنا بر این تفسیر، آیه شریفه دارای کلمه محذوفی است؛ بعضی کلمه «صدقات»را قبل از الّذین در تقدیر گرفته اند که در این صورت معنای آیه چنین خواهد بود: «مثل (صدقات) کسانی که در راه خدا انفاق می کنند، همانند بذری است که در زمین مساعد افشانده شود و از بوته های هر کدام هفت خوشه برویاند و در خوشه یکصد دانه باشد».
بعضی قبل از «حبّه»کلمه «باذر» در تقدیر گرفته اند.
و جمعی از مفسّران معاصر می گویند: «هیچ دلیلی بر حذف و تقدیر در آیه نیست. (زیرا) در این آیه، خود کسانی که در راه خدا انفاق می کنند به دانه پر برکتی که در زمین مستعدی افشانده شود، تشبیه گردیده اند نه انفاق آنان. و تشبیه افراد انفاق کننده به دانه های پر برکت، تشبیه جالب و عمیقی است، قرآن می خواهد بگوید عمل هر انسانی پرتوی از وجود اوست، و هر قدر عمل، توسعه پیدا کند وجود آن انسان در حقیقت توسعه یافته است، مگرنه این است که اعمال انسان تغییر شکلی از قوا و موادّ جسمی اوست؟!
و به عبارت روشن تر قرآن کریم عمل انسان را از وجود او جدا نمی داند، و هر دو را اشکال مختلفی از یک حقیقت معرفی می کند، بنا بر این بدون هیچ گونه حذف و تقدیر، آیه قابل تفسیر است و اشاره به یک حقیقت عقلی است، یعنی این گونه افراد نیکوکار همچون بذرهای پر ثمری هستند که به هر طرف ریشه و شاخه می گسترانند و همه جا را زیر بال و پر خود می گیرند.
جالب توجه این که چندین سال قبل که سال پر بارانی بود در مطبوعات این خبر انتشار یافت که در نواحی شهرستان «بوشهر» در بعضی از مزارع بوته های گندمی بسیار بلند و پر خوشه دیده شده که گاهی در یک بوته در حدود چهار هزار دانه گندم وجود داشت و این خود می رساند که تشبیه مزبور یک تشبیه کاملاً واقعی و حقیقی است نه تشبیه فرضی».[3]به هر صورت وجه شباهت در این تشبیه «پر برکت بودن و رشد و فزونی»است. بعضی از مفسّران گفته اند: چون دنیا «مزرعه آخرت»است، عمل خیر انسان به بذر تشبیه شده است.
نکته ها:
الف - قانون عمومی تعاون در نظام آفرینش
بخشش و تعاون یک قانون عمومی در جهان آفرینش است. دانشمندان می گویند: سالیانه چهارصد و پنجاه هزار میلیون تن از جرم و مواد کره خورشید تبدیل به حرارت و نور می شود و به کره زمین و چند کره دیگر که تحت عائله او هستند می رسد.
کره خاکی زمین در سال، چند هزار میلیارد تن مواد غذایی به ریشه درختها و گیاهها انفاق می کند. درسال میلیاردها لیتر از آب دریا تبخیر می شود و به صورت ابر در فضا پخش می گردد، سپس به صورت باران بر زمینهای مرده و درختهای خشکیده فرو می ریزد و آنها را زنده و شاداب می کند. گیاهان و درختان در طول سال، میلیاردها تُن از برگ و علف و میوه خود را به حیوانات و انسانها می دهند. حیوانات حلال گوشت شیرده مانند گوسفند و گاو درسال، میلیونها لیتر از شیر و میلیونها تُن گوشت و پوست خود را به بشر انفاق می کنند.
«زنبور عسل»در طول سال با کوشش و جدیّت فراوان عصاره گل و گیاه را می مکد و به عسل شیرین تبدیل نموده، در اختیار انسان قرار می دهد. در ساختمان بدن هر موجود زنده تمام اعضا به یکدیگر کمک می کنند؛ مثلاً: قلب، مغز، ریه و سایر دستگاههای بدن همه، از نتایج کار خود تمام سلولها را بهره مند می سازند؛ به طور کلّی همه اشیای عالم از کوچکترین ذرّه «اتم»گرفته تا بزرگترین کهکشانها، نوعی انفاق دارند؛ اینها همه انفاقهای تکوینی خداوند متعال است و تمام این انفاقها برای انسان می باشد.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری[4]
اینها همه مسخّر انسانند و به انسان ارفاق می کنند که او انفاق گر حقیقی را بشناسد و از آنچه به وی داده است، در راهش انفاق کند. زیرا بخششهای آفتاب، زمین، گیاه، دریا، ابر، حیوان و... فانی است و لایق مقام ربوبیّت نیست؛ مناسب مقام الوهیّت و ابدیتش، انفاق ابدی است. انفاق «فی سبیل اللّه»و عطاهای فنا ناپذیر، منحصر به انسان می باشد؛ یعنی انسان است که لایق این انفاق می باشد.
بنا بر این وقتی انسان از چیزی که خدا به او داده، در راه او انفاق کند، رنگ خدایی و جاودانگی می گیرد، چرا که ذات پاکش ابدی است و هرچیزی که نسبتی به او داشته باشد، رنگ ابدیّت و جاودانگی به خود می گیرد، چنانکه می فرماید: (مَاعِندَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ...)[5] «آنچه نزد شماست، فانی و نابود می شود، ولی آنچه نزد خداست، باقی و جاودان است».
پس بیایید سرمایه های خود را برای خدا و در راه خلق او و جلب رضایش به کار اندازید و در صندوق پس اندازی ذخیره کنید که همیشه و جاودانه می ماند و هیچ گاه از بین نمی رود سرمایه های «وجودی»خود را برای لذّتهای چند روزه دنیای فانی، از بین نبرید و خود را گرفتار عذاب الهی نکنید؛ چنانکه حضرت علی علیه السّلام می فرماید:
«شَتّانَ مابَیْنَ عَمَلَیْنِ: عَمَلٌ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَتَبْقی تَبِعَتُهُ وَعَمَلٌ تَذْهَبُ مَؤونَتُهُ وَیَبْقی اجْرُهُ؛ چه بسیار فاصله است بین دو عمل: عملی که لذتش از میان می رود و مسؤ ولیت و کیفرش باقی ماند، و عملی که سختی و رنجش از بین می رود و اجر و پاداشش جاودانه می ماند».[6]
ب - وسوسه شیطان به هنگام انفاق
در ذیل آیه (الشَّیْطَنُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ...)[7] از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود: «شیطان به هنگام انفاق انسانها را وسوسه می کند که اگر انفاق کنید، خودتان فقیر و محتاج خواهید شد».[8]
شهید دستغیب می فرماید: «در انوار جزایری آمده است که در سالی قحطی، واعظی بالای منبر می گفت: هنگامی که آدمی می خواهد صدقه بدهد، هفتاد شیطان به دستش می چسبند که نگذارند صدقه بدهد. مؤ منی پای منبر وقتی این سخنان را شنید، تعجّب کرد و گفت: صدقه دادن که این قدر مشکل نیست و من گندمی اضافه دارم و هم اکنون می روم آن را به مسجد می آورم و به فقیرها می دهم. وقتی به منزلش رفت و خواست گندم را بیاورد زنش شروع کرد به سرزنش او و گفت: در این سال قحطی رعایت زن و بچّه ات را نمی کنی؟ شاید قحطی طولانی شد، آنوقت از گرسنگی بمیریم و... خلاصه به قدری او را وسوسه کرد که وی دست خالی به مسجد بازگشت!
دوستانش از او پرسیدند: چه شد که گندم را نیاوردی؟ دیدی هفتاد شیطانک به دستت چسبیدند و مانعت شدند!
مرد مؤ من پاسخ داد: که من شیطانها را که ندیدم لیکن مادرشان را دیدم که نگذاشت، خلاصه مرد می خواهد که در برابر وسوسه ها و توجیه های شیطانی مقاومت کند، می بینید گاهی به زبان زن یا رفیق مصلحت اندیشی می کند و نمی گذارد».[9]
ج - دعا و نفرین فرشتگان
از رسول خداصلّی اللّه علیه و آله و سلّم نقل شده است که فرمود: «در هر روز دو فرشته از آسمان فرود می آیند، یکی پیوسته به آدم انفاق کننده دعای خیر می کند و می گوید: «اللّهمَّ اعْطِ مُنْفِقاً خَلَفاً؛ خدایا! به آدم انفاق گر و بخشنده پاداش نیک عطا فرما و مالش را افزون کن». فرشته دیگر به آدم بخیل همواره نفرین می کند و می گوید: «اللّهمَّ اعْطِ مُمْسِکاً تَلَفاً؛ خداوندا! (اموال شخص) ممسک و بخیل را تلف کن و نابود ساز».[10]
«مولوی»درمثنوی مضمون این حدیث را به شعر در آورده و می گوید:
گفت پیغمبر که دائم بهر پند
دو فرشته خوش منادی می کنند
کای خدا یا منفقان را سیردار
هر درمشان را عوض ده صد هزار
ای خدایا ممسکان را در جهان
تو مده إِلاّ زیان اندر زیان
ای خدایا منفقان را ده خَلف
ای خدایا ممسکان را ده تلف
ای بسا امساک کز انفاق به
مال حق را جز به امر حق مده
تا عوض یابی تو مال بی کران
تا نباشی از عداد کافران.[11]
پی نوشت ها:
[1] بقره.261.
[2] تفسیر صفی، ج 1، ص 122 123.
[3] اقتباس از تفسیر نمونه، ج 2، ص 234 235.
[4] دیباچه کلّیات گلستان سعدی، ص 109.
[5] نحل.96.
[6] نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت 117.
[7] بقره.268.
[8] تفسیر المیزان، ج 2، ص 204.
[9] استعاذه، ص 40، با کمی تصرف در عبارات .
[10] اقتباس از تفسیر امثال القرآن، ص 338.
[11] مثنوی معنوی، انتشارات کلاله خاور، دفتر اوّل ص 46.