پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

مَثَل آب و کف

باطل همواره مستکبر، بالانشین و همچون کف روی آب خودنما و میان تهی است، ولی حق همیشه پر محتوا و سنگین وزن است. خداوند دل های انسان ها را به زمین و درّه ها که هر کدام به اندازه وسعت وجودیشان بهره می گیرند و وسوسه های شیطانی را به کف های آلوده روی آب تشبیه کرده است.

قرآن کریم می فرماید: (انزَلَ مِنَ السَّمَا مَا فَسَالَتْ اوْدِیَهٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَا حِلْیَهٍ اوْ مَتَعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَا لِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَطِلَ فَامَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَا وَامَّا مَایَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الاَْرْضِ کَذَا لِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الاَْمْثَالَ). «خداوند از آسمان آبی فرستاد و از هر درّه و رودخانه ای به اندازه آنها سیلابی جاری شد، سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد؛ و از آنچه(در کوره ها) برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی، آتش روی آن روشن می کنند نیز کف هایی مانند آن به وجود می آید خداوند، حق و باطل را چنین مثل می زند! امّا کف ها به بیرون پرتاب می شوند ولی آنچه به مردم سود می رساند [آب یا فلز خالص] در زمین می ماند؛ خداوند این چنین مثال می زند».[1]

آب را نازل نمود او ز آسمان

رودها ز ان پس به هر سو شد روان

در هر آن وادی به قدر وسع و تاب

نی فزون زاندازه تا سازد خراب

پس کفی را حمل کرد آن سیل بر

یعنی آورد از تموّج (موج) بر زَبَر(بالا)

و ز هر آنچه بر فروزند آن به نار

بهر زیور یامطاعی اهل کار

هست چون آن کف که باشد روی آب

همچنان که ذکر شد در انتصاب

حق زند مر حقّ و باطل را مَثَل

بر چنان آبی که آید در محل

در منابع می رود بعضی از او

در عروق ارض هم بعضی فرو

هست بالای فلز یا روی آب

قول باطل چون کفی در انقلاب

پس رود کف ساقط و مطروح و پست

وان فلزّ ماند به قعر اندر نشست

وان چه باشد نفع مردم را در آن

پس بماند در زمین صافی روان

حق مثل ها را زند این سان تمام

تا که عبرت باشد آن بر خاص و عام.[2]

وجه تشبیه
خداوند متعال در اینجا برای حقّ و باطل مثلی زده و حق را به آب صاف زلال (و ماده خالص طلا و نقره) تشبیه کرده که همیشه مفید و سودمند است و باطل را به کف های روی آب (و اجرام بی خاصیّت فلزّات) تشبیه نموده است. وجه شباهت در حقّ «سودمندی و ثبات و پایداری»و در باطل «بی خاصیتی و ناپایداری» است.

نکته ها:
1- بهره ها و ظرفیت ها
«اوْدِیَه»: جمع وادی به معنای درّه ها و گودال هاست و معنای جمله (فَسَالَتْ اوْدِیَهٌ بِقَدَرِهَا) این است که: «درّه ها و گودال ها و نهرهای روی زمین هر کدام به اندازه گنجایش و ظرفیت خود بخشی از آب باران را پذیرا می شوند».

این جمله اشاره به این نکته است که در مبدا فیض الهی هیچ گونه بخل و محدودیّت و ممنوعیّت نیست؛ ابرهای آسمان بدون قید و شرط، همه جا باران می پاشند، ولی قطعه های مختلف زمین و درّه ها هر کدام به مقدار وسعت وجود خویش از آن بهره می گیرند، زمین کوچک تر بهره اش کمتر و زمین وسیع تر سهمش بیشتر است.

مولوی می گوید:

گربریزی بحر را در کوزه ای

چند گنجد قسمت یک روزه ای.[3]

یعنی اگر آب دریا را در کوزه ای سرازیر کنی، کوزه بیش از ظرفیتش نمی تواند در خود آب جای دهد و این محدودیّت از ناحیه کوزه است، نه از آب دریا. بنابر این دل های آدمیان و ارواح آنها در برابر فیض الهی نیز چنین است. امام علی علیه السّلام در نهج البلاغه به «کمیل نخعی»می فرماید: «إِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ اوْعِیَهٌ فَخَیْرُها اوْعاها...؛ این دل ها ظرف هایی است (که حقایق و معارف الهی را در خود نگه می دارد) و بهترین آنها دلی است که اسرار و علوم را بهتر در خود نگاه دارد».[4]

2- معنای «زَبَد» و «رابی»
«زَبَد» به معنای کف روی آب و یا هرگونه کف می باشد و «رابی»به معنای بلندی و برتری است، در نتیجه معنای جمله (فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا) این است که: «سیلاب، کف هایی را بر بالای خود حمل می کند»، یعنی باطل همواره مستکبر، بالانشین و همچون کف روی آب خود نما و میان تهی است، ولی حق همیشه پر محتوا و سنگین وزن است. بعضی از مفسّران گفته اند: «در آیه بالا در حقیقت سه تشبیه است:

الف. «نزول آیات قرآن» از آسمان وحی، تشبیه شده به نزول قطرات حیاتبخش باران.

ب. «دل های انسان ها» تشبیه شده به زمین ها و درّه ها که هر کدام به اندازه وسعت وجودیشان بهره می گیرند.

ج «وسوسه های شیطانی»به کف های آلوده روی آب تشبیه شده است که این کف ها از آب پیدا نشده، بلکه از آلودگی محل ریزش آب به وجود می آید و به همین جهت وسوسه های نفس و شیطان از تعلیمات الهی نیست، بلکه از آلودگی قلب انسان است و به هر حال سرانجام، این وسوسه ها از دل مؤمنان بر طرف می گردد و آب زلال وحی که مایه هدایت و حیات انسان هاست باقی می ماند».[5]

3- کف آب و کف فلزّات
عبارت (وَ مِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَا حِلْیَهٍ اوْ مَتَعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ) اشاره به این مطلب است که: پیدایش کف ها منحصر به نزول باران و جاری شدن سیلاب نیست، بلکه در فلزاتی که به وسیله آتش ذوب می شوند تا از آن زینت آلات یا وسایل زندگی بسازند، نیز کف هایی همانند کف های روی آب وجود دارد. جمله (وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ) اشاره به کوره هایی است که فلزات را در آن ذوب می کنند که هم آتش در زیر مواد فلزی وجود دارد و هم در روی آن، به این معنا که یک طبقه آتش در زیر است و سپس روی آن را سنگ هایی که مواد کافی دارد، می گذارند و مجدّدا ًروی آن آتش می ریزند و این بهترین نوع کوره است که از هر طرف، آتش مواد قابل ذوب را احاطه می کند.

4- پرتاب شدن باطل به خارج
«جُفا» به معنای پرتاب شدن و بیرون پریدن است. جمله (فَامَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَا) نکته لطیفی در بر دارد و آن این که: باطل به جایی می رسد که قدرت نگهداری خویش را ندارد و در این لحظه از متن جامعه به خارج پرتاب می گردد و این در همان حال است که حقّ به جوشش می آید، هنگامی که حق به خروش افتاد، باطل همچون کفهای روی دیگ به هنگام جوشش به بیرون پرتاب می شود و این خود دلیلی است براین که حقّ همیشه باید بجوشد و بخروشد تا باطل را از خود دور سازد.[6]

5- بقا به میزان سود رسانی
عبارت (وَامَّا مَایَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الاَْرْضِ) اشاره به این نکته است که: «بقای هر چیزی بسته به میزان سود رسانی اوست»، نه تنها آب که مایه حیات است می ماند و کفها از میان می روند، بلکه در فلزّات چه آنها که برای «حلیه»و زینتند و چه آنها که برای تهیه «متاع»و وسایل زندگی، در آنجا نیز فلز خالص که مفید و سودمند یا شفاف و زیباست، می ماند و کفها را به دور می افکنند. به همین ترتیب انسانها، گروه ها، مکتبها و برنامه ها به همان اندازه که مفید و سودمندند، حق بقا و حیات دارند و اگر می بینیم انسان یا مکتب باطلی مدّتی سرپا می ماند، این به خاطر آن مقدار از حقّی است که با آن آمیخته شده که به همان نسبت، حق حیات پیدا کرده است.[7]

6- زندگی در پرتو تلاش و جهاد
مثال زیبای آیه مورد بحث این اصل اساسی زندگی انسان ها را نیز روشن می سازد که حیات بدون جهاد و بقا و سربلندی بدون تلاش ممکن نیست، چرا که می گوید: آنچه را مردم برای تهیه وسایل زندگی (ضروریات زندگی) و یا زینت (رفاه زندگی) به درون کوره ها می فرستند، همواره زَبَد و کف هایی دارد و برای به دست آوردن این دو (وسایل ضروری و وسایل رفاهی اِبْتِغا حِلْیَهٍ اوْمَتاعٍ) باید مواد اصلی را که در طبیعت به صورت خالص یافت نمی شود و همواره آمیخته با اشیای دیگر است، در زیر فشار آتش در کوره قرار داد و آنها را تصفیه و پاکسازی کرد، تا فلز خالص و پاک از آن بیرون آید و این کار جز در سایه تلاش و کوشش و مجاهده انجام نمی شود. اصولاً طبیعت زندگی دنیا این است که در کنار گلها، خارها و در کنار نوشها، نیشها و پیروزی ها در لابلای سختی ها و مشکلات قرار دارد.

از قدیم گفته اند: «گنج ها در ویرانه هاست و در بالای هر گنجی اژدهای خطرناکی خفته است» آیا آن ویرانه و این اژدها چیزی جز همان انبوه مشکلاتی است که در به دست آوردن هر موفّقیتی وجود دارد. در داستان های ایرانی خودمان نیز «رستم»برای رسیدن به پیروزی مجبور بود از «هفت خوان»بگذرد که هر کدام اشاره به نوعی از انبوه مشکلات بوده که در مسیر هر فعالیّت مثبتی است.[8]

7- تداوم مبارزه حقّ و باطل
قرآن در اینجا برای مجسّم ساختن هویّت حقّ و باطل مثالی زده که مخصوص به زمان و مکان معیّنی نیست، صحنه ای است که همیشه و در همه جا مقابل چشم انسانها مجسّم می شود و این نشان می دهد که پیکار حق و باطل یک درگیری موقت و موضعی نیست، این رگ رگ آب شیرین و شور همواره بر خلایق تا نفخ صور جریان دارد مگر آن زمانی که جهان و انسان ها به صورت یک جامعه ایده آل (همچون جامعه عصر قیام حضرت مهدی علیه السّلام) در آید که پایان این مبارزه اعلام گردد، لشگر حق پیروز و بساط باطل برچیده شود و بشریت وارد مرحله تازه ای از تاریخ خود گردد.[9] چنانکه خداوند متعال چنین جامعه ای را نوید می دهد و می فرماید: (...جَا الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَطِلُ إِنَّ الْبَطِلَ کَانَ زَهُوقًا)؛[10] «حق فرا رسید و باطل نابود شد؛ زیرا باطل یقیناً نابود شدنی است».

از امام باقرعلیه السّلام روایت شده که فرمود: «إِذا قامَ الْقائِمُعلیه السّلام ذَهَبَتْ دَوْلَه الْباطِلُ؛ هنگامی که امام قائم علیه السّلام قیام کند، دولت باطل برچیده خواهد شد».[11]

خداوند در سوره انبیا می فرماید: (بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْبَطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ...)؛[12] «بلکه ما حق را بر سر باطل می کوبیم تا آن را هلاک سازد؛ و این گونه، باطل محو و نابود می شود». تا زمانی که این مرحله تاریخی فرا نرسد، باید همه جا در انتظار برخورد حقّ و باطل بود و موضع گیری لازم را در این میان در برابر باطل نشان داد.

پی نوشت ها:

[1] رعد.17.
[2] تفسیر صفی، ج 1، ص 554.

[3] مثنوی معنوی، انتشارات کلاله خاور، دفتر اوّل، ص 2.

[4] نهج البلاغه فیص الاسلام، حکمت 139.

[5] تفسیر نمونه، ج 10، ص 168 (با اندکی تصرف).

[6] تفسیر نمونه، ج 10، ص 170 (با اندکی تصرف).

[7] همان، ص 10 (با اندکی تصرّف).

[8] تفسیر نمونه، ج 10، ص 171 172، (با اندکی تصرّف).

[9] همان، ص171.

[10] اسراء.81.

[11] بحارالانوار، ج 24، ص 313.

[12] انبیاء.18.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group