پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

مَثَل درخت پاکیزه و درخت ناپاک

خداوند کلمه توحید و ایمان راسخ را به درختی تشبیه کرده که ریشه آن ثابت و مستحکم و شاخه های آن سر به آسمان کشیده و دارای میوه همیشگی است. و کلمه کفر و عقیده سست و باطل را به درخت بی ریشه و بی پایه ای تشبیه نموده است که از روی زمین کنده شده و در برابر طوفان ها، هر روز و هر لحظه به گوشه ای پرتاب می شود و هیچ گونه قرار و ثباتی از خود ندارد.

قرآن کریم می فرماید: (الَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثلا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ اصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَا تُؤتِیَّ اکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَیَضْرِبُ اللَّهُ الاَْمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ وَمَثَلُ کَلِمَهٍ خَبِیثَهٍ کَشَجَرَهٍ خَبِیثَهٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الاَْرْضِ مَالَهَا مِن قَرَارٍ یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَفِی الاَْخِرَهِ وَیُضِلُّ اللَّهُ الظَّلِمِینَ وَیَفْعَلُ اللَّهُ مَایَشَا). «آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیّبه (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت و شاخه آن در آسمان است؟ ! «این درخت»میوه های خود را هر زمان به اذن پروردگارش می دهد و خداوند برای مردم مَثَلها می زند، شاید متذکر شوند (و پند گیرند و همچنین) کلمه خبیثه (و سخن آلوده) را به درخت ناپاکی تشبیه کرده که از روی زمین برکنده شده و قرار و ثباتی ندارد خداوند کسانی را که ایمان آوردند به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار می دارد؛ هم در این جهان و هم در سرای دیگر! و ستمگران را گمراه می سازد (و لطف خود را از آنها می گیرد) خداوند هر کار را (بخواهد و مصلحت بداند) انجام می دهد».[1]

هیچ آیا ننگری ای دیده ور

حق مثلها چون زند در خیر و شرّ

مر کلام پاک گفت اندر سرشت

چون درخت پاک باشد در بهشت

آن سخن، تحلیل و توحید خداست

اصل ثابت، فرع آن اندر سماست

چو شجر که اصل آن باشد به خاک

شاخ ایمان رفته از وی بر سِماک (ستاره)

هر زمان از رخصت پروردگار

میوه شیرین و خوش آرد به بار

می زند حق این مثلها ز اختصاص

تا که در یابند آن را عام و خاصّ

یا که باشد حب ایمان آن درخت

اصل اندر دل به توحید است سخت

شاخها باشد عملهای نکو

کز زمین بر چرخ هفتم رفته او

هر زمان از مشیّت حقّ بارور

اهل دانش می خورند از وی ثمر

وان کلام کفر باشد در مثل

چون درختی کان خبیث است از ازل

همچو حنظل تلخ و ناخوش بوی بد

رسته از روی زمین بی بیخ و حدّ

نیست او را هیچ پایان و قرار

هم نه اندر اصل و فرعش اعتبار

می کند بر مؤمنان، ثابت خدای

مر به قولی ثابت اندر عقل و رای

در حیات دنیوی بی معذرت

همچنین اندر سرای آخرت

یا به دنیا بدهد ایشان را ثبات

تا به آخر در کلامی بر نجات

هم کند ثابت به مؤ من در جزا

وعده خود را در اکرام و عطا

ظالمان را هم نماید گمره او

تا نیابد ره به توحیدش عدو

واگذارد یعنی اندر گمرهی

تا نگویند آن کلام از آگهی

می کند آن را که می خواهد خدای

مصلحت را بر عباد از اقتضای.[2]

وجه تشبیه
خداوند متعال در آیات بالا، کلمه توحید (یعنی اعتقاد راسخ و ایمان راستین به یگانگی اش) را به درختی تشبیه کرده که ریشه آن ثابت و مستحکم و شاخه های آن سر به آسمان کشیده و دارای میوه همیشگی است. همچنین کلمه کفر (یعنی عقیده سست و باطل) را به درخت بی ریشه و بی پایه ای تشبیه نموده است که از روی زمین کنده شده و در برابر طوفانها، هر روز و هر لحظه به گوشه ای پرتاب می شود و هیچ گونه قرار و ثباتی از خود ندارد. بعضی از اهل تحقیق در وجه تشبیه ایمان به درخت گفته اند: چون درخت بر سه چیز پابرجاست:

1 ریشه ثابت و فرورفته در زمین؛

2 تنه محکم و استوار؛

3 شاخه های سر به هوا کشیده.

درخت ایمان نیز بر سه چیز ثابت و پا بر جاست:

1 تصدیق به قلب؛

2 اقرار به زبان؛

3 عمل به ارکان. چنانکه امام علی علیه السّلام می فرماید: «اَلاْ یمانُ مَعرِفَهٌ بِالْقَلْبِ وَإِقْرارٌ بِاللِّسانِ و عَمَلٌ بِالاَْرْکانِ؛[3] ایمان معرفت و شناخت قلبی و اقرار به زبان، و عمل به اعضا و جوارح است».

بعضی دیگر در وجه این تشبیه گفته اند: همانگونه که درخت در زمین ثابت و راسخ گشته و ریشه هایش را در اعماق زمین رسانیده و آب از آن می خورد و شاخه های آن برافراشته و سر به فلک کشیده است، همچنین معنای کلمه شهادت در دل مؤمن ثابت و راسخ شده و از سرچشمه تصدیق آب می آشامد، و شاخه آن که عبارت از گفتار به زبان است، چون از زبان بر آید بدون هیچمانعی به آسمان رسد چنانکه خداوند می فرماید: (...إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّلِحُ یَرْفَعُهُ...)؛[4] «سخنان پاکیزه به سوی او صعود می کند، و عمل صالح را بالا می برد». در تفسیر «کاشفی» آمده است که: خداوند متعال درخت ایمان را که اصل و ریشه آن در دل مؤ من ثابت است و اعمال او به جانب اعلی علّیّین بلند است و در هر زمان ثواب و پاداش به او می رسد، به درخت خرما تشبیه کرده است که ریشه آن در زمین مستقرّ و شاخه آن به طرف آسمان برافراشته، و همیشه مردم از آن بهره برند.[5]مؤ ید این نظریه، حدیثی است که مرحوم شیخ کلینی از رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نقل نموده که می فرماید: «الْمُؤمِنُ کَمِثْلِ شَجَرَهٍ لا یَتَحاتُّ وَرَقُها فی شِتا وَلا صَیْفٍ، قالُوا: یا رَسوُلَ اللّهِ، وَما هِیَ؟ قالَ: النَّخْلَهُ؛ مؤمن مانند درختی است که برگش در زمستان و تابستان نمی ریزد، پرسیدند: ای رسول خدا، آن چه درختی است؟ فرمود: درخت خرما».[6]

علامه طباطبایی قدّس سرّه ذیل آیه مورد بحث می گوید: «مراد از «کلمه طیّبه» اعتقاد حق و عقیده ثابت است. به دلیل این که بعد از ذکر مثل به عنوان نتیجه گیری از مثل ها می فرماید: (یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَوا هِ الدُّنْیَا وَفِی الاَْخِرَهِ...)[7] و منظور از «قول ثابت» همان کلمه است که در صدر آیات ذکر گردید، لکن نه هر کلمه و لفظی، بلکه کلمه ای که بر اساس اعتقادی ثابت و عزمی راسخ باشد و انسان پای آن استقامت ورزد و در هیچ وضعیّتی نلغزد، چنان که می فرماید: (الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ...)[8] که ثبات قدم در دنیا و آخرت نتیجه و ثمره همان قول «رَبُّنَا اللَّهُ» است. بنابر این منظور از «کلمه طیّبه»، کلمه توحید و اعتقاد راستین به یگانگی خداست و این عقیده و استقامت در راه آن، گفتار حقّی است دارای اصلی ثابت که از هر گونه دگرگونی و نابودی محفوظ می باشد و آن اصل خداوند متعال و یا زمینه حقایق است.

و شاخه هایی دارد که بدون هیچ مانعی از آن جوانه می زند و آن عبارت است از اعمال نیکو و اخلاق پسندیده که انسان با ایمان به وسیله آن حیات طیّبه می یابد و جهان انسانیّت بدان رونق و آبادانی پیدا می کند.

و مؤمنان راستین که می گویند: (رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ)، قول ثابت و کلمه طیّبه در آنان جامه عمل می پوشد و اینها کسانی هستند که مردم همواره از برکات وجود آنان بهره می برند. و هر کلمه حقّ و هر عمل صالحی مثَلَش چنین است که دارای اصلی ثابت و فروعی پر رشد و نموّ است و همیشه ثمرات پاک و سودمند خواهد داشت».[9]

بنابر این کلمه «طیّبه» که به «شجره طیّبه» تشبیه شده دارای مفهوم وسیعی است که شامل هر گونه «برنامه و مکتب الهی»، «تفکر و اندیشه صحیح»، «گفتار نیک»، «عمل شایسته»، «مراکز مهم علمی و دینی» و «انسان های برجسته» می شود، چنانکه مقام معظم رهبری آیت اللّه العظمی خامنه ای ادام اللّه ظلّه طی سخنانی در دیدار با روحانیون و طلاب و مردم قم، حوزه علمیّه قم را از مصادیق «شجره طیّبه» بر شمرده، فرمودند: «قم قُبَّهُ الاْسلام»، مرکز اسلام، مرکز روحانیت و دین است و در دوره انقلاب هم مرکز انقلاب بود...قم مرکز بسیار مهمّی است؛ «هم حوزه مبارکه قم»که حقیقتاً یک کلمه «طیّبه» و «شجره طیّبه» است، (اصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِی السَّمَا تُؤتِیَّ اکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَ). و هم مردم و جوانان و نیروهای حزب الهی و مؤ من قم، هر دو مهم است...».[10]

«کلمه خبیثه» نیز که به درخت خبیثه تشبیه شده است معنای گسترده ای دارد که هر گونه «گفتار زشت»، «برنامه های باطل و گمراه کننده» و «انسان های ناپاک و آلوده و خبیث» را شامل می شود و اگر در روایات اسلامی «شجره طیّبه» به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم علی، فاطمه و فرزندان معصومشان علیهم السّلام و «شجره خبیثه» به «بنی امیّه» تفسیر شده، ناظر به مصادیق بارز و روشن این دو «شجره طیّبه» و «شجره خبیثه»است.

نکته ها:
1- کلمات چهارگانه توحیدی
مرحوم شیخ صدوق رحمه اللّه از رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت می کند که آن حضرت روزی به اصحاب خود فرمود: «الا ادُلُّکُمْ عَلی شَیءٍ اصلُهُ فِی الاَرْضِ وَ فَرْعُهُ فِی السَّما؟ قالوُا: بَلی یا رَسوُلَ اللّهِ، قالَ: یَقُولُ احَدُکُمْ إِذا فَرَغَ مِنْ صَلاتِهِ الفَریضَهِ: «سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُللّهِ وَلاإِلهَ الا اللّهُ واللّهُ اکْبَرُ» ثَلاثینَ مَرَّهً فَإنَّ اصْلَهُنَّ فِی الارْضِ وَ فَرْعَهُنَّ فِی السَّما وَهُنَّ یَدفَعْنَ الهَدْمَ وَالحَرَقَ وَالْغَرَقَ وَالْتَّرَدِّیَفِ الْبِئْرِ وَاکْلَ السَّبُعِ وَمِیْتَهَالسَّوءِ والبَلِیَّهَ الَّتی تَنْزِلُ مِنَ السَّما عَلَی العَبْدِ فی ذلِکَ الْیَوْمِ وَ هُنَّ الْباقِیاتُ».[11]

«آیا راهنمایی نکنم شما را به چیزی که ریشه اش در زمین، و شاخه های آن در آسمان است؟ گفتند آری، فرمود: هرکس بعد از نماز واجب سی بار بگوید: «سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُللّهِ وَلاإِلهَ الا اللّهُ واللّهُ اکْبَرُ» این اذکار ریشه اش در زمین، و شاخه هایش به آسمان سر کشیده و این ذکرها از زیر آوار رفتن و سوختن و غرق شدن و در چاه افتادن و پاره شدن به دندان درّندگان، و از هر مردن بدی و از هر بلایی که از آسمان نازل می شود در آن روز انسان را حفظ می کند، و این ها باقیات صالحات است». کسی از امام صادق علیه السّلام سؤ ال کرد چرا کعبه را کعبه نامیدند، آن حضرت فرمود: «لانها مُرَبَّعه فقیل له و لِمَ صارت مُرَبَّعه؟ قال: لانّها بحذا البیت المعمور و هو مُرَبَّعٌ فقیل له و لِمَ صار البیت المعمور مُرَبَّعا؟ قال لانَّه بحذا العرش و هو مُرَبَّعٌ فقیل له و لِمَ صار العرش مُرَبَّعا؟ قال: لا نَّ الکلمات التّی بُنِیَ علیها الا سلامُ اربع و هی: سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الاّ اللّه واللّه اکبر».[12]

«چون کعبه چهار دیوار دارد به او کعبه می گویند. عرض کرد: چرا چهار دیوار دارد. فرمود: چون بیت المعمور که در آسمان ها هست چهار دیوار دارد. عرض کرد: چرا بیت المعمور چهار دیوار دارد. فرمود: برای آنکه عرش خدا چهار ضلع دارد. عرض کرد: چرا عرش خدا چهار ضلع دارد. فرمود: برای اینکه کلمات توحیدی خدا چهار تا است: «سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُللّهِ وَلاإِلهَ الا اللّهُ واللّهُ اکْبَرُ». اسمای حسنای حق به این چهار کلمه توحید و تحمید و تهلیل و تکبیر بر می گردد: به وحدانیت خدا، به بزرگداشت خدا، به مجد و کبریائی خدا به منزه بودن آن سبوح قدوس؛ انسان در این کلمات خدا را می ستاید. یک انسان مکه می رود برای این که این چهار دیواری را زیارت کند، او ظاهر حجّ را دیده است؛ کسی به مکّه می رود و معرفتش تا بیت المعمور است؛ کسی به مکه می رود، معرفتش تا عرش خدا است؛ کسی به مکه می رود و به این کلمات تامّات عارف شده است، این سرّ حج است. اینطور نیست که هر کسی دور کعبه بگردد، باطن این معنا را هم بیابد و برگردد. جواب امام سلام اللّه علیه این بود که این کعبه را، بیت المعمور را، عرش را، بر اساس توحید و تحمید و تکبیر حق ساختند».[13]

2- دستگیری الهی به هنگام مرگ یا در قبر در بسیاری از روایات
آمده است که مراد از (یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَفِی الاَْخِرَهِ)؛ به هنگام ورود در قبر است که خداوند متعال مؤمن را از خطا و لغزش در برابر سؤ الاتی که فرشتگان از هویّت او می کنند، حفظ می کند و او را بر خط ایمان ثابت نگه می دارد.

پی نوشت ها:

[1] ابراهیم.24 27.
[2] تفسیر صفی، ج 1، ص 568.

[3] نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت

[4] فاطر، 10

[5] اقتباس از تفسیر منهج الصادقین، ج 5، ص 134 135.

[6] اصول کافی، ج 2، ص 235، ح 16.

[7] ابراهیم، 27

[8] احقاف.13.

[9] تفسیر المیزان، ج 12، ص 72 73.

[10] روزنامه جمهوری اسلامی، 20 دی 1375، ص 3.

[11] ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 33.

[12] علل الشرایع، ج 2، باب 138، ح 2.

[13] اسرار عبادات، ص 212.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group