مَثَل عنکبوت
معبودهای باطل و اولیا و رهبران غیر الهی، به خانه عنکبوت تشبیه شده اند که سست ترین و بی پایه ترین خانه هاست. خانه عنکبوت و تارهای او با اینکه ضرب المثل در سستی می باشد، خود از عجایب آفرینش است که دقّت در آن انسان را به عظمت آفریدگار آشناتر می کند.
قرآن کریم می فرماید: (مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ اوْلِیَا کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ اؤهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ العنکبوتِ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یَدْعُونَ مِن دُونِهِی مِن شَیْءٍ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَتِلْکَ الاَْمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَآ یَعْقِلُهَآ إِلا الْعَلِمُونَ). «مَثَل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود بر گزیدند مَثَل عَنکَبوت است که خانه ای برای خود انتخاب کرده؛ در حالی که سست ترین خانه ها، خانه عنکبوت است اگر می دانستند خداوند آنچه را که غیر از او می خوانند، می داند و او شکست ناپذیر و حکیم است اینها مثالهایی است که ما برای مردم می زنیم و جز دانایان آن را درک نمی کنند».[1]
داستان آن کسان که دوستان
جز خدا بگرفته اند از این و آن
در مثل باشند همچون عنکبوت
که فرا گیرد زبهر خود بُیُوت
سُست تر، بیت آنچه بینی از بیوت
می نباشد خود زبیت عنکبوت
نه و را سقف است و دیوار و ستون
نه پناه از حَرّ و برد اندر سکون
نیم بادی گر وزد او را برد
تار تارش، جمله را از هم دَرَدْ
هیچ اگر باشند دانا در عمل
هست با دینشان موافق این مَثَل
هر چه را جز حق تو گیری یار و دوست
همچو بیت عنکبوت آن حبّ اوست
حقّ بداند آنچه را خوانند باز
از هر آن چیزی جز او بی امتیاز
او به ملک خود عزیز است و حکیم
غالب و استوده کردار از قدیم
این مثلها می زنیم از بحر ناس
غیر دانایان نفهمند از شناس.[2]
وجه تشبیه
در این جا معبودهای باطل و اولیا و رهبران غیر الهی، به «خانه عنکبوت» تشبیه شده اند که سست ترین و بی پایه ترین خانه هاست، زیرا نه دیوار دارد و نه سقف و نه در و پیکر که بتواند صاحبش را از گرما و سرما و غیره حفظ کند و به اندازه ای سست است که با اندک بادی می لرزد و تار و پودش در هم می ریزد.
افرادی که به غیر خدا تکیه نموده و سرپرستانی، جز رهبران الهی برای خود برمی گزینند، به خود «عنکبوت» تشبیه گردیده اند که چنین خانه سستی برای خویش اتّخاذ می کند. بنابر این، وجه شباهت در این تشبیه «سستی و بی اعتباری» است. در امثال و ادبیات فارسی گاهی برای سستی و بی اعتباری چیزی به «تار عنکبوت» نیز مثل می زنند: چنانکه می گویند: «از آنچه عنکبوت بافد، جامه نشاید دوختن».
صاحب «بحرالحقایق» می گوید: «عنکبوت هر چند بر خود می تند، زندان برای نفس خود می سازد و قید بر دست و پای خود می نهد. پس خانه او محبس او است. همچنین کسانی که بدون خدا اولیا گیرند، یعنی پرستش هوا و محبّت دنیا و متابعت شیطان می کنند، به سلاسل و اَغْلال و وِزْر ووَبال مقید گشته روی خلاصی ندارند و عاقبت در مهلکه نیران و دَرکه بُعْد و حِرمان افتاده، معاقب و معذّب گردند».[3]«شیخ عطّار» بی ثباتی و بی اعتباری دنیا را به «خانه عنکبوت» و اندوخته های دنیا پرستان را به «مگس صید شده در آن» تشبیه نموده است، چنانکه می گوید:
دیده آن عنکبوت بی قرار
در خیالی می گذارد روزگار
پیش گیرد وهم دور اندیش را
خانه ای سازد به کنجی خویش را
بوالعجب دامی بسازد از هوس
تا مگر در دامش افتد یک مگس
بعد از آن خشکش کند در جایگاه
قوت خود سازد از او تا دیرگاه
ناگهی باشد که آن صاحب سرای
چوبی اندر دست برخیزد ز جای
خانه آن عنکبوت و آن مگس
جمله ناپیدا کند در یک نفس
هست دنیا آنکه در وی ساخت قوت
چون مگس در خانه آن عنکبوت
خاقانی در این باره قطعه ای دارد که می گوید:
اقوال به عندلیب بسپار
اشکال به عنکبوت بگذار
از هندسه عنکبوت را چیست
کز قوت حرام بایدش زیست
آنکس که حریف عنکبوت است
ماوای گهش «اوْهَن الْبُیُوت»است.[4]
از امام علی علیه السّلام روایت شده است که فرمود: «نظّفوا بُیُوتَکُمْ مِنْحوک الْعَنْکَبُوتِ فَاِنَّ تَرْکَهُ فی الْبَیْتِ یُورِثُ الْفَقْرَ؛ خانه های خودرا از تار عنکبوت نظیف و پاکیزه کنید، زیرا واگذاشتن آن درخانه باعث فقر و تهی دستی است».[5]
نکته ها:
1- تفاوت درک ها از مثالهای قرآن
علاّمه طباطبایی قدّس سرّه می گوید: «جمله (وَتِلْکَ الاَْمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَآ یَعْقِلُهَآ إِلا الْعَلِمُونَ) اشاره به این نکته است که مثل های قرآن هرچند برای همه مردم زده می شود و همه آن را می شنوند، ولی حقیقت و لُبّ معانی و مقاصد آن را تنها دانشمندانی درک می کنند که در حقایق امور تدبّر و تفکّر می نمایند و بر ظواهر آن جمود و تعصّب نمی ورزند. بنا بر این درک افراد نسبت به مثلهای قرآن متفاوت است. برخی از شنوندگان فقط به ظاهر آن بسنده نموده و در عمق آن هیچ گونه تدبّر و تعقّل نمی کنند، و برخی دیگر به اعماق و ژرفای آن می اندیشند و حقایق باریک و دقیق آن را درک می کنند».[6]
2- اسراری از زندگی عنکبوت ها
عنکبوت ها که انواع شان مختلف است زندگی جالب و پر ماجرا و شگفت آوری دارند، دانشمندان زیست شناسی تاکنون به گوشه هایی از زندگی و حالات سراسر اسرارآمیز و سیاست و تدابیر مختلف عنکبوت ها پی برده اند که در ذیل به چند نمونه از آن اشاره می گردد:
الف. حمله زنبورها و تاکتیک عنکبوت ها
«زنبوران زرد دشمنان عنکبوت ها هستند. این زنبورها هر جا شکاری پیدا کنند، به آن حمله کرده نیش خود را در مراکز عصبی او فرو برده و پاها و فکهای عنکبوت را فلج می کنند و آنگاه شکار خود را در سوراخی که برای این منظور کنده اند، دفن می نمایند تا ذخیره ای برای نوزادانشان باشد. حتی عنکبوت معروف منطقه حارّه هم که طولش «9» سانتیمتر است از نیش زنبور زرد در امان نیست.
پاره ای از زنبورها در بدن عنکبوت ها تخم ریزی می کنند و این تخم ها بعد از شکفته شدن، از جسد میزبان خود تغذیه می نمایند تا به حد رشد و بلوغ برسند و بعد مانند پدر و مادر خود به شکار عنکبوت بپردازند.
عنکبوت ها برای دفاع در برابر حملات ناگهانی زنبوران هر کدام چاره ای اندیشیده حیله ای به کار می برند؛ بعضی از انواع عنکبوت به جای اینکه در وسط کار خود جای گیرد، زیر برگ در انتهای شبکه ای که بافته، پنهان می شود یا برای خود مخفیگاه دیگری تهیه می کند. بعضی دیگر در نزدیکی کار خود «زنگ های خطر» می بافند، این زنگها از چند تار تهیه شده است که اگر زنبورها از آن اطراف عبور کنند، یقیناً با آنها برخورد خواهند کرد. ارتعاش تارها، عنکبوت را از خطر آگاه می سازد و در سوراخی پنهان می شود.
«کارتونک» عنکبوت علاوه بر اینکه وسیله شکار حشرات است، مثل دستگاه های گیرنده، اصوات مختلف را به گوش عنکبوت می رساند که اگر به صورت خطرناک بود، خود را مخفی سازد. بعضی دیگر از انواع عنکبوت ها به محض اینکه صدای زنبور را می شنوند، شروع به نوسان شدید می کنند و مانند پروانه هواپیما که در حال حرکت قابل رؤ یت نیست آنها نیز به چشم نمی آیند در نتیجه زنبور نمی تواند آنها را پیدا کند.
ب. حیله عنکبوت نقّاش
حیله «عنکبوت نقّاش» از همه جالب تر است. این نوع عنکبوت ها که در مناطق گرم زندگی می کنند، در وسط تارهای خود نقشی می بافند که کاملاً به خودشان شبیه است و خود در گوشه ای از تار، در کمین طعمه و به انتظار آن می نشیند. پاره ای از زنبورها گول می خورند و به سوی آن نقش حمله می برند و تا هنگامی که به اشتباه خود پی ببرند، عنکبوت خود را نجات داده است.
ج. حیله عنکبوت یک تاری
«عنکبوت استرالیایی» به جای شبکه فقط یک تار از غدّه خود بیرون می دهد یک سر آن را با مادّه چسبناک به محلّی محکم می کند و سر دیگر آن را با یکی از پاهای خود نگاه می دارد و در کمین می نشیند و آن را در هوا می چرخاند. به محض اینکه حشره ای را نزدیک خود می بیند، یک سر تار را به سوی او پرتاب می کند. اگر تار به بال مگس هم بخورد، به آن می چسبد و خوراک عنکبوت مهیّاست.
د. حیله عنکبوت آفریقایی
نوعی عنکبوت آفریقای جنوبی، تمام روز روی شاخه درخت می ماند، به قسمی که کسی نمی تواند او را از جوانه درخت تشخیص دهد. هنگام شب پس از اینکه دشمنانش به خواب رفته اند، با الیاف چسبناکی شبکه ای مابین پاهای خود می تند که به اندازه تمبر پست است. اگر پروانه یا پشه ای نزدیک شود، پاها را از یکدیگر دور می کند به قسمی که سطح آن شش برابر سطح اوّلیه اش می شود و آن را بر سر راه حشره می گیرد. حشره در دام می افتد و عنکبوت آن را می بلعد.
ه. قصر حبابی عنکبوت آبی
عنکبوت هایی که در آب زندگی می کنند گوناگون هستند، ولی مهم ترین و باهوش ترین آنها شاید «عنکبوت زجاجی» باشد که علاوه بر ساختن حباب بلور که برای تنفسش لازم است و حرکات او را در آب آسان تر و سریع تر می کند، در موقعی که مزاحمتی از طرف جریان آب یا حشرات و ماهیهای مختلف احساس نکند، شروع به ساختمان قصر باشکوهی می کند واز عجایب اینکه قصر او نیز مانند حباب بلورش مملوّ از هوای متراکم و فشرده و متبلور و درخشان و دارای قسمتهای جداگانه است که اطاق خواب و اطاق غذا خوری و حجله عروسی و اطاق زایمانش در آن قرار دارد، منتها جانور آن را در تاریکی بنامی کند تا از شرّ دشمنان مصون بماند. غذای او الک وعلفهای ریز وخزه می باشد. و طناب مارپیچی عنکبوت. دکتر «ونسون» می گوید: عنکبوت نوع موریس در وسط دام خود رشته ای سفید رنگ و نسبتاً ضخیمی به صورت مار پیچ می تند که همیشه آن را به حال تابیده نگاه می دارد. اگر حشرات کوچکی مثل مگس و پشه و غیره در دام افتادند، سایر تارهای دام آنها را در خود فرو می گیرند و عنکبوت به طعمه خود دست پیدا می کند ولی اگر شکار بزرگی مثل ملخ در آن افتاد و نیروی تارهای متعدد برای نگه داشتن آن در تله مؤ ثر نبود رشته سفید رنگ و ضخیمی که به صورت مارپیچ در وسط دام تنیده، باز می شود و چون کابل محکم و آهنینی گرداگرد جثّه ملخ را فرا می گیرد و او را عاجز می سازد و آنگاه عنکبوت به شکار لذیذ خود دست پیدا می کند. در واقع رشته سفید رنگ وسطائی چون قوای ذخیره ای است که جانور از آن برای به دام کشیدن حشرات بزرگ تر و قوی تر استفاده می نماید.[7]
از تارهای عنکبوت: «تارهای عنکبوت از مایع لزجی ساخته می شود که در حفره های بسیار کوچکی همچون سر سوزن در زیر شکم او قرار دارد، این مایع دارای ترکیب خاصّی است که هرگاه در مجاورت هوا قرار گیرد، سخت و محکم می شود. عنکبوت آن را به وسیله چنگال مخصوصش از این حفره ها بیرون کشیده و تارهای خود را از آن می سازد.
می گویند: هر عنکبوت قادر است با همین مایع بسیار مختصر که در اختیار دارد، در حدود پانصد متر از این تارها بتند! بعضی نوشته اند که سستی این تارها بر اثر نازکی فوق العاده است وگرنه از تار فولادینی که به ضخامت آن باشد محکم تر است! عجیب اینکه این تارها گاهی هر کدام از چهار رشته تشکیل شده و هر رشته نیز خود از هزار رشته تشکیل یافته که هرکدام از سوراخ بسیار کوچکی که در بدن او است، بیرون می آید. اکنون فکر کنید هر یک از این تارهای فرعی چه اندازه ظریف و دقیق و باریک تهیه می شود.
علاوه بر عجایبی که در مصالح ساختمانی خانه عنکبوت به کار رفته، شکل ساختمانی و مهندسی آن نیز جالب است، اگر «به خانه های سالم عنکبوت» دقّت کنیم، منظره جالبی همچون یک خورشید با شعله هایش بر روی پایه های مخصوصی از همین تارها مشاهده می کنیم. البته این خانه برای عنکبوت خانه مناسب و ایده آلی است، ولی در مجموع سست تر از آن تصوّر نمی شود، و این چنین است معبودهایی که غیر از خدا می پرستند.
(بنابر این) خانه عنکبوت و تارهای او با اینکه ضرب المثل در سستی می باشد، خود از عجایب آفرینش است که دقّت در آن انسان را به عظمت آفریدگار آشناتر می کند.[8]
3- ضعف انسان نسبت به سایر موجودات
«در قرآن سوره ای به نام عنکبوت نامگذاری شده و با توجه به اینکه سور قرآن نیز «وحی» است به اهمیّت این حشره می توان پی برد. عجیب تر اینکه دو سوره دیگر قرآن نیز به نام دو حشره که زندگی اسرار آمیزی دارند، نامگذاری شده یکی سوره نحل (زنبور عسل) و دیگری سوره نمل (مورچه). شاید منظور این باشد که انسان به هیچ موجودی به دیده حقارت ننگرد و از هیچ آیت الهی به سادگی نگذرد؛ زیرا در جهان آفرینش هر مخلوقی، عالمی از عجایب و شگفتیها به همراه دارد و جهانی اسرار پیچیده و کشف نشده!
توجّه و تعمّق در زندگی مورچگان و زنبوران عسل و عنکبوت و پشه و مگس و...، انسان را به این حقیقت معترف می کند که از او مخلوقی ضعیف تر وجود ندارد[9] آری، ضعیف تر از مورچه و ناتوان تر از مگس و پشه! یک «مورچه» می تواند «شصت برابر وزن خود» را به آسانی حمل کند و به این جهت بارهای سنگینی چون ران ملخ، مگس درشت، تخمه هندوانه و...را به آسانی به سوی لانه می کشاند و اگر به همین نسبت یک انسان 70 کیلوگرمی می توانست 60 برابر وزن خود را حمل کند، قادر بود 4200 کیلو گرم بار را از زمین بردارد و به جای دیگر ببرد. «کک» که قهرمان پرش شناخته شده، می تواند با یک جهش سی سانتی متر از زمین بلند شود که این فاصله دویست برابر طول بدن اوست. اگر بشر به اندازه کک قدرت پرش می داشت، در مسابقات جهانی پرش، صحبت از 300 متر و 400 متر می شد، نه دو تا سه متر!...با این ترتیب باید تصدیق کرد که «انسان ضعیف و ناتوان آفریده شده است» و موجود ناتوان نباید به خود ببالد و موجودات تواناتر از خود، حتی میکروبی را که به چشم دیده نمی شود از نظر دور دارد».[10]
پی نوشت ها:
[1] عنکبوت.41 43.
[2] تفسیر صفی، ج 2، ص 818 819.
[3] تفسیر منهج الصادقین، 7، ص 161.
[4] امثال قرآن، ص 274.
[5] بحارالانوار، ج 76، ص 175.
[6] تفسیر المیزان، ج 16، ص 132.
[7] اسراری از زندگی حیوانات، ص 152 158.
[8] تفسیر نمونه، ج 16، ص 278 279.
[9] (... خُلِقَ الاِْنسانُ ضَعِیفاً) (نساء.28).
[10] اسراری از زندگی حیوانات، ص 159 160.