پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

مَثَل سراب و ظلمات

انسان تشنه در کویر خشک و بی آب، سراب را از دور آب می پندارد و در پی آن می رود، وقتی به آنجا می رسد چیزی نمی یابد، حسرت زده و ناکام می ماند، کافران و منافقان نیز، عمل خود را نیک می پندارند، و گمان می برند در برابر آن پاداشی دارند، امّا وقتی مرگ شان فرا می رسد و به پیشگاه خدا می روند، اثری از اعمال خود نمی بینند.

قرآن کریم می فرماید: (وَالَّذِینَ کَفَرُوَّاْ اعْمَلُهُمْ کَسَرَابِ بِقِیعَهٍ یَحْسَبُهُ الظَّمَْانُ مَا حَتَّیَّ إِذَا جَاهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیًْا وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّلهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ اوْ کَظُلُمَتٍ فِی بَحْرٍ لُّجِّیٍّ یَغْشهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِی مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِی سَحَابٌ ظُلُمَتُ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَآ اخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرلَهَا وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ). «و کسانی که کافر شدند، اعمالشان همچون سرابی است در یک کویر، که انسان تشنه آن را از دور آب می پندارد، اما هنگامی که به سراغ آن می آید، چیزی نمی یابد! و خدا را نزد آن می یابد! که حساب او را به طور کامل می دهد و خداوند سریع الحساب است! یا همچون ظلماتی است در یک دریای عمیق و پهناور که موج آن را پوشانیده، و بر فراز آن موج دیگری، و بر فراز آن ابری تاریک است؛ ظلمت هایی است یکی بر فراز دیگری آنگونه که هر گاه دست خود را خارج کند، ممکن نیست آن را ببیند! و کسی که خدا نوری برایش قرار نداده، نوری برای او نیست».[1]

وآن کسان که نگرویدند از بتر

هست اعمال نکوشان سربه سر

چون سرابی بر زمین صاف و راست

تشنه پندارد که آب آن بی خطاست

پس چو آرد سوی او از دور رو

می نیابد چیزی اندر جستجو

نزد خود یابد خدا را در عذاب

کش تمام آرد جزا را در حساب

حق نماید هر حسابی را به زود

تا عملها چیست در یوم الورود

یا بود کردار نیک آن فریق

همچو در تاریکی بحری عمیق

که بپوشد روی آن را موجها

فوق هم، اندر حضیض و اوجها

فوق آن باشد سحابی در هجوم

که شود زآن ستر انوار نجوم

بعضی از آن تیرگیهای چنان

فوق بعض دیگر آمد در مکان

پس کسی که اندر میان آن ظُلَم

مانده باشد غرق اندر موج و یمّ

دست خود را چون برون آرد به پیش

نیست نزدیک آنکه بیند دست خویش

هر که او را می نگرداند اله

نوری، او را نیست نور، از هیچ راه

نیست یعنی رهنمایی یا رهی

عقل روشن یا که قلب آگهی.[2]

وجه تشبیه
خداوند متعال در آیات قرآن، ویژگی های ایمان و مؤمنان را در قالب مثل «نور» ترسیم نموده است و به دنبال آن برای تکمیل بحث و مقایسه میان «نور» و «ظلمت» و «ایمان» و «کفر»، حالات کافران و منافقان را در ضمن دو مثال مجسّم فرموده است. در مثل اوّل، اعمال آنان را به «سراب» و آب نمایی تشبیه کرده است که انسان تشنه در «کویر» آن را از دور آب می پندارد و به سراغ آن می رود، ولی هر چه به دنبال آن می رود، چیزی نمی یابد.

وجه تشبیه در این مثل «پندار بیهوده و حسرت و ناکامی» است؛ یعنی همان گونه که انسان تشنه در کویر خشک و بی آب، سراب را از دور آب می پندارد و در پی آن می رود، وقتی به آنجا می رسد چیزی نمی یابد، حسرت زده و ناکام می ماند، کافران و منافقان نیز، عمل خود را نیک می پندارند، و گمان می برند در برابر آن پاداشی دارند، امّا وقتی مرگشان فرا می رسد و به پیشگاه خدا می روند، اثری از اعمال خود نمی بینند، مایوس و ناکام می گردند و حسرت می خورند که چرا عمرشان را بیهوده در جهت اعمال سرابی تلف نموده اند. در ضمن فرا رسیدن مرگ و در حال ناکامی به پیشگاه خدا رفتن، به رسیدن بر «سراب»تشبیه گردیده است.

خداوند در باره اعمال کافران و منافقان می فرماید: (...کَذَا لِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ اعْمَلَهُمْ حَسَرَا تٍ عَلَیْهِمْ...)؛[3] «این چنین خداوند اعمال آنها را به صورت حسرت زایی به آنان نشان می دهد».

از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که می فرماید: «این آیه در باره افرادی است که اموال خود را بیکار می گذارند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند و نسبت به آن بخل می ورزند و آنگاه از دنیا می روند، و آن اموال را برای کسانی به ارث می گذارند که آنها آن را یا در راه طاعت خدا صرف می کنند و یا در جهت معصیت الهی، اگر در راه طاعت خدا خرج کنند، صاحب مال در قیامت می بیند که مال او میزان عمل دیگری را سنگین و ارزشمند کرده است، حسرت می خورد، که چرا خودش آن را در راه خدا صرف نکرده است (تا امروز از مهلکه عذاب نجاتش دهد). و اگر مالش را در مسیر معصیت خدا صرف کنند، (بازهم بر حسرت و عذابش افزوده می شود) که مال او ورثه را در نافرمانی خدا کمک و تقویت کرده است».[4]

در مثل دوّم، اعمال کافران، به ظلمت هایی تشبیه شده که در یک اقیانوس پهناور قرار گرفته و موج آن را پوشانده و بر فراز موج، موج دیگری است و بر فراز آن، ابر تاریکی قرار دارد. به این ترتیب سه ظلمت بر روی هم متراکم شده است: ظلمت اعماق آب، ظلمت امواج خروشان و ظلمت ابر تاریک. بدیهی است که در چنین ظلمتی نزدیکترین اشیا، قابل رؤ یت نخواهد بود، حتی اگر انسان دست خود را نزدیک چشمش بیاورد، آن را نمی بیند؛ (إِذَآ اخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرلَهَا). بعضی از مفسران گفته اند: این ظلمتهای سه گانه ای که افراد بی ایمان در آن غوطه ورند، عبارتند از: «ظلمت اعتقاد غلط»، «ظلمت گفتار نادرست»و «ظلمت کردار بد»؛ و به تعبیر دیگر، اعمال افراد بی ایمان هم از نظر زیر بنا و عقیدتی تاریک است و هم از نظر رفتار و اخلاق ظاهری.

بعضی دیگر گفته اند: از آنجا که عامل اصلی شناخت سه چیز است: «قلب»، «چشم» و «گوش» و چون کفّار این سه را از دست داده اند، در ظلمتها غوطه ورند. بعضی دیگر گفته اند: این ظلمتهای سه گانه عبارت از مراحل جهل آنهاست: نخست اینکه نمی دانند، دوّم این که نمی دانند که نمی دانند، سوّم این که با این حال، فکر می کنند می دانند که همان جهل مرکّب است چنانکه فخر رازی دراین باره می گوید:

آن کس که بداند و بداند که بداند

اسب شرف از گنبد گیتی بجهاند

و آن کس که بداند و نداند که بداند

بیدارش کنید زود که بس خفته نماند

و آن کس که نداند و بداند که نداند

آخر خرک لنگ به منزل برساند

و آن کس که نداند و نداند که نداند

در جهل مرکّب ابد الدهر بماند

اینک به عراق اندر، شهریست معظّم

کآن را همدان خوانی و او هیچ نداند.[5]

به هر صورت وجه شباهت در این تشبیه «ظلمانی و در ضلالت بودن» است، یعنی «ظلمت اندر ظلمت» درست به عکس مؤمنان که زندگی و افکارشان «نورٌ علی نُورٍ» است، وجود کافران و افکار و اعمال و اخلاقشان (ظُلُمَتُ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ) است؛

مؤمنان از تیرگی دور آمدند

لاجرم نورٌ علی نور آمدند

کافر تاریک دل را فکر تست

حال و کارش ظلمت اندر ظلمت است

در حدیث آمده است که از پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلّم پرسیدند: «امّت تو در روز قیامت از صراط چگونه خواهند گذشت؟ فرمود: امّت من به واسطه نور علی علیه السّلام از صراط عبور می کند و علی به وسیله نور من و من به نور خدا می گذرم. پس نور امّت من از علی است و نور علی از من و نور من از خدا و هرکس به ما تولّی نکند (یعنی ولایت ما را نپذیرد) او را نور نباشد. آنگاه رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم این آیه را تلاوت فرمود: (وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ)».[6]

نکته ها:
1- سه تشبیه برای اعمال کافران
در قرآن شریف برای اعمال کافران سه مَثَل زده شده است:

الف. مثل «سراب»که اعمال نیک کافران معاند را به «آب نما» تشبیه کرده است که از اصل، چیزی جز خیال و وهم نیست و هیچ واقعیّت و حقیقتی ندارد.

ب. مَثَل «ظُلُمات» که اعمال زشت کافران معاند را به تاریکیهای دریای عمیق تشبیه نموده که ظلمت اندر ظلمت است: ظلمت کفر و عناد، ظلمت اعمال زشت و ظلمت خوی و نیّت پلید.

ج. مثَل «خاکستر و تند باد» که شرحش در مثل 21 گذشت.

مثل سوّم ناظر به کارهای نیکی است که کافران در حال غیر عناد به حکم فطرتشان به قصد قربت و برای رسیدن به سعادت انجام می دهند، مانند: انفاق، نیکی به بندگان خدا، صله رحم، حمایت از مظلوم و امثال اینها، ولی بعد به سبب عناد و کفرشان آن اعمال نیک خود را نابود می کنند؛ زیرا مقصود از کافران در اینجا هر غیر مسلمان نیست، بلکه کسانی است که در مقابل حقیقت می ایستند و کفر و عناد و لجاجت می ورزند.

2- سخنی از امام خمینی رحمه اللّه در باره فطرت خدا جویی
چنانکه از مثل «سراب» استفاده می شود هر انسانی به حکم فطرت، خواهان کمال و سعادت است، لیکن آدمی در راه رسیدن به کمال، گاهی به اشتباه می رود، فطرتش او را به سوی آب حقیقی که مایه حیات و شادابی واقعی است، دعوت می کند، ولی او سراب را به جای آب می پندارد و دنبال آن می رود؛ آب در کوزه دارد و تشنه لبان می گردد، یار در خانه دارد و دنبال اغیار می دود و سرانجام از یار می ماند و به مقصد نمی رسد.

امام خمینی قدّس سرّه کراراً در بیاناتشان به این مطلب اشاره می کردند، از جمله در سال 1359 در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی، طی سخنان مبسوطی فرمودند:

«و این بشر یک خاصیّت هایی دارد که در هیچ موجودی نیست، من جمله این است که در فطرت بشر طلب قدرت مطلق است، نه قدرت محدود، طلب کمال مطلق است، نه کمال محدود. علم مطلق را می خواهد، قدرت مطلقه را می خواهد و چون قدرت مطلق در غیر حقّ تعالی تحقّق ندارد، بشر به فطرت حقّ را می خواهد و خودش نمی فهمد، یکی از ادلّه محکم اثبات کمال مطلق، همین عشق بشر به کمال مطلق است. عشق فعلی دارد به یک کمال نه به توهّم کمال مطلق به حقیقت کمال مطلق. عاشق فعلی بدون معشوق فعلی محال است. در اینجا توهّم و ساختن نفی تاثیر ندارد برای اینکه فطرت دنبال واقعیت کمال مطلق است نه دنبال یک توهّم کمال مطلق، تاکسی می گوید بازی خورده است. فطرت بازی نمی خورد...اگر تمام عالم را، تمام این کهکشان ها و تمام این سیّارات و ثوابت و هرچه هست در تحت سلطه یک نفر بیابد. باز قانع نمی شود برای اینکه اینها کمال مطلق نیست...فرض کنید که رئیس جمهور آمریکا نصف قدرت این سیّاره را دارد و خیال می کند که اینکه کم است آنکه من می خواهم این نیست خیال می کند که اگر شوروی را هم شکست بدهد و منزوی کند و همه این سیّاره در تحت قدرت او بیایند بس است این نمی فهمد که اینجور نیست، این نمی فهمد که عاشق خداست نه عاشق دنیا. دلیل این است که وقتی رسید به آنجا می بیند کافی نیست اگر به او گفتند در سیّاره مشتری هم یک چیزهایی هست می خواهی به او بررسی؟ هیچ ممکن نیست که بگوید: نه، می گوید: آری هیچ سیر نمی شود...در تمام فطرت ها بلااستثنا تمام فطرت ها بی استثنا عشق به کمال مطلق است عشق به خداست، عذاب برای این است که ما نمی فهمیم ما جاهلیم عوضی می گیریم مسائل را، اگر روی همین فطرت ما پیش برویم به کمال مطلق می رسیم اینکه انسان را معذّب خواهد کرد، این است که کمال را عوضی گرفته است. خیال می کند کمال رئیس شدن است رئیس اداره شدن است. رئیس اداره که می شود، می بیند اینکه کم است، اداره چه است رئیس یک کشور شدن است، وقتی رسید می رود سراغ کشور دیگر آن هم وقتی رسید می رود سراغ دیگری همه عالم را به او بدهند باز سیر نمی شود برای این است که کمال مطلق آرزوی انسان است فطرت انسان (...فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا...)[7] که این فطرت توحید است، فطرت کمال مطلق است تا آنجا نرسیده می خواهید، دنبال یک گمشده ای شما هستید، عوضی می گیرید آن گمشده را...

پس اینقدر دنبال این ورق و آن ورق و این جبهه و آن جبهه و این طرف و آن طرف نگردید زحمت ندهید خودتان را شما سیر نخواهید شد...آنی که انسان را از تزلزل بیرون می آورد آن ذکر خداست، یاد خداست که تزلزل ها ریخته می شوند، اطمینان پیدا می شود».[8]

و در اواخر عمر شریف خود در نامه ای به «گورباچف»، صدر هیات رئیسه اتّحاد جماهیر شوروی آن وقت نوشتند:

«انسان در فطرت خود هر کمالی را به طور مطلق می خواهد و شما خوب می دانید که انسان می خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هیچ قدرتی که ناقص است دل نبسته است اگر عالم را در اختیار داشته باشد و گفته شود جهان دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن علوم را هم بیاموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق باید باشد تا آدمی دل به آن ببندد، آن خداوند متعال است که همه به آن متوجهیم گرچه خود ندانیم. انسان می خواهد به «حقّ مطلق»برسد تا فانی در خدا شود. اصولاً اشتیاق به زندگی ابدی در نهاد هر انسانی نشانه وجود جهان جاوید و مصون از مرگ است... ».[9]

پی نوشت ها:

[1] نور.39 40.
[2] تفسیر صفی، ج 2، ص 743.

[3] بقره.167.

[4] تفسیر صافی، ج 1، ص 157.

[5] امثال قرآن، ص 264. تفسیر امثال القرآن، ص 404.

[6] تفسیر منهج الصادقین، ج 6، ص 327 (با کمی تصرّف در عبارات).

[7] روم.30.

[8] صحیفه نور، ج 14، ص 134 137.

[9] همان، ج 21، ص 68.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group