مَثَل دراز گوش
خداوند متعال قوم یهود را که تنها به نام تورات یا تلاوت آن قناعت کردند، بی آنکه در محتوای آن اندیشه کنند و عمل نمایند، به «دراز گوشی» تشبیه کرده که کتاب هایی بر پشت آن حیوان بار کنند، و او از کتاب چیزی جز سنگینی احساس نمی کند، و برایش تفاوت ندارد که سنگ و چوب بر پشت دارد یا کتاب هایی که دقیق ترین اسرار آفرینش و بهترین برنامه های زندگی در آن است.
قرآن کریم می فرماید: (مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُواْ التَّوْرَلهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ اسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِایَتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّلِمِینَ). «کسانی که مکلّف به تورات شدند، ولی حق آن را ادا نکردند، مانند دراز گوشی هستند که کتاب هایی حمل می کند، (آن را بر دوش می کشد اما چیزی از آن نمی فهمد!) گروهی که آیات خدا را تکذیب کردند، مثال بدی دارند، و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی کند».[1]
در مثل آنان که بر تورات چند
بار کرده گشته اند اندر پسند
حمل آن را پس نکردند آن کسان
آن چنانکه بود حقِّ حمل آن
بر مثال آن حماری کز عتاب
می نماید حمل اسفار و کتاب
بی خبر از پشت خویش آن بی تمیز
کآنچه در بار است می باشد چه چیز
بد بود مانا مثال آن گروه
که به آیات خداوند از وجوه
آن کسان تکذیب کردند از گمان
راه ننماید خدا بر ظالمان.[2]
وجه تشبیه
خداوند متعال در این آیه، قوم از خود راضی «یهود» را که تنها به نام تورات یا تلاوت آن قناعت کردند، بی آنکه در محتوای آن اندیشه کنند و عمل نمایند، به «دراز گوشی تشبیه کرده» که کتاب هایی بر پشت آن حیوان بار کنند، و او از کتاب چیزی جز سنگینی احساس نمی کند، و برایش تفاوت ندارد که سنگ و چوب بر پشت دارد یا کتاب هایی که دقیق ترین اسرار آفرینش و بهترین برنامه های زندگی در آن است.
وجه شباهت «حماقت و نادانی» است که این حیوان در این جهت ضرب المثل خاصّ و عام است.[3] «این گویا ترین مثالی است که برای «عالم بی عمل» می توان بیان کرد که سنگینی مسؤ ولیت علم را بر دوش دارد بی آنکه از برکات آن بهره گیرد. و افرادی که با الفاظ قرآن سر و کار دارند، ولی از محتوا و برنامه عملی آن بی خبرند، مشمول همین آیه اند. این احتمال نیز وجود دارد که «یهود» با شنیدن آیات نخستین این سوره و مانند آن که از موهبت بعثت پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم سخن می گوید، گفته باشند که ما نیز اهل کتابیم، و مفتخر به بعثت «حضرت موسی کلیم» هستیم، قرآن در پاسخ آنها می گوید: چه فائده؟ که دستورهای «تورات» را زیر پا نهادید و آن را در زندگی خود هرگز پیاده نکردید.
ولی به هر حال هشداری است به همه مسلمانان که مراقب باشند سرنوشتی همچون یهود پیدا نکنند، این فضل عظیم الهی که شامل حال آنها شده، و این «قرآن مجید» که بر آنها نازل گردیده، برای این نیست که تنها در خانه ها خاک بخورد، یا به عنوان «تعویذ چشم زخم» حمایل کنند، یا برای حفظ از حوادث به هنگام سفر از زیر آن رد شوند، یا برای میمنت و شگون خانه جدید همراه «آیینه» و «جاروب» به خانه تازه بفرستند، و تا این حدّ آن را تنزّل دهند، و یا آخرین همّت آنها تلاش و کوشش برای تجوید و تلاوت زیبا و ترتیل و حفظ آن باشد، ولی در زندگی فردی و اجتماعی کمترین انعکاسی نداشته باشد و در عقیده و عمل از آن اثری به چشم نخورد».[4]
عالم بی عمل
«بدون شک تحصیل علم، مشکلات فراوانی دارد، ولی این مشکلات هر قدر باشد در برابر برکات حاصل از علم ناچیز است، بیچارگی انسان روزی خواهد بود که زحمت تحصیل علم را بر خود هموار کند، امّا چیزی از برکاتش عائد او نشود، درست بسان چهارپایی است که سنگینی یک بار کتاب را به پشت خود احساس می کند، بی آنکه از محتوای آن بهره گیرد».[5]در بعضی از تعبیرات، عالم بی عمل به «ابر بی باران»، و «درخت بی ثمر» و «کمان بی زه» (یعنی تفنگ بی فشنگ) تشبیه شده است، چنانکه گفته اند: «اَلْعِلْمُ بِلا عَمَلٍ، کَالسَّحابِ بِلا مَطَرٍ وَکَالشَّجَرِ بِلا ثَمَرٍ وَکَالْقَوْسِ بِلا وَتَرٍ» و مانند این تشبیهات که هر کدام بیانگر گوشه ای از سر نوشت شوم عالم بی عمل است.
سعدی در این باره می گوید: «دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آنکه گردکرد و نخورد و دیگر آنکه علم آموخت و عمل نکرد».[6]«هر که علم خواند و عمل نکرد بدان ماند که گاو راند و تخم نیافشاند».[7]
اصولاً از بعضی از روایات استفاده می شود که عالم بی عمل، شایسته نام عالم نیست، چنانکه رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم می فرماید: «لا یَکُونُ الْمَرْءُ عالماً حَتّی یکُونَ بِعِلْمِهِ عاملاً؛[8] انسان آنگاه عالم است که به علمش عمل کند».
امام علی علیه السّلام می فرماید: «الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ، فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ، وَالْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فإِنْ اجابَهُ وَإِلاّ ارْتَحَلَ عَنْهُ؛[9] علم با عمل توام است، پس هر کس چیزی را می داند، باید به آن عمل کند و علم فریاد می زند و عمل را به سوی خود دعوت می کند؛ اگر به او پاسخ مثبت داد از آن علم سود برده می شود و الاّ، از آنجا کوچ می کند».
از امام سجادعلیه السّلام نیز روایت شده که می فرماید: «وما العلم باللّه و العمل إ لاّ إ لفان مؤ تلفان، فمن عرف اللّه خافه، وحثّه الخوف علی العمل بطاعه اللّه، وإ نَّ ارباب العلم و اتباعهم الّذین عرفوا اللّه فعملوا له و رغبوا الیه».[10]
«علم و عمل دو دوست صمیمی یکدیگرند، بنابر این هر کس خدا را بشناسد از (مخالفت در برابر دستورات) او می ترسد، و همین ترس او را به عمل و اطاعت خدا وا می دارد، و عالمان حقیقی کسانی هستند که خدا را به خوبی شناخته اند و به مقتضای علمشان عمل می کنند و به سوی او رغبت دارند». چنانکه خداوند می فرماید: (...إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمََّؤاْ... )؛[11] «همانا از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می ترسند».
امام صادق علیه السّلام نیز در مورد کلمه (الْعُلَمََّؤاْ) فرمود: «یعنی بالعلما مَن صَدّق قوله فعله و مَن لم یصدق فعله قوله فلیس بعالم».[12] «عالم کسی است که گفتارش با عملش هماهنگ باشد و کسی که کردارش گفتارش را تصدیق نکند، عالم نیست». سعدی هم با اقتباس و استفاده از این آیات و روایات می گوید:
علم چندانکه بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست نادانی
نه محققّ بود نه دانشمند
چارپایی بر او کتابی چند
آن تهی مغز را چه علم و خبر
که بر او هیزم است یا دفتر.[13]
امام خمینی قدّس سرّه در این باره می فرمود: «علمی که تربیت در او نباشد، تزکیه در او نباشد، این علم فایده ندارد، همانطوری که اگر الاغ و حمار، اگر چنانچه الاغ به بار او کتاب باشد، هر کتابی باشد، کتاب توحید باشد، کتاب فقه باشد، کتاب انسان شناسی باشد، هر چه باشد، در بار او باشد و به دوش او باشد چطور فایده ندارد و آن حمار از او استفاده نمی کند، آنهایی هم که انبار علم در باطنشان هست و باطنشان تمام علوم را فرض کنید، تمام صناعات را، تمام تخصصات را داشته باشند، لکن تربیت و تزکیه نشده باشند، آنها هم آن علومشان برای آنها فایده ندارد بلکه بسیاری از اوقات مضر است...
چه بسا عالمانی که برای بشر تباهی هدیه می آورند، آنها از جهال بدتر هستند و چه بسا متخصصانی که برای بشر هلاکت ایجاد می کنند، تباهی ایجاد می کنند، آنها از مردم عامی بدتر هستند ضررشان بیشتر است، همان است که قرآن فرمود که «کمثل الحمار» و از آن هم بالاتر اینکه موجب صدمه به دیگران می شود...
میزان علم را خدای تبارک و تعالی به وسیله انبیا ذکر فرموده است و واقع مطلب همین است که «العلم نورٌ» علم نوری است که خدا در قلوب مردم او را وارد می کند، اگر نورانیت آورد، برای انسان این علم است و اگر چنانچه حجاب شد برای انسان، آن علم نیست، آن حجاب است «العلم هو الحجاب الاکبر».[14]البتّه همان گونه که علم بی عمل بی فائده، بلکه مضرّ است، عمل بدون علم نیز بی ثمر است. چنانکه پیامبر گرامی اسلام در این باره می فرمایند: «مَن عَملَ علی غیرِ عِلمٍ کان ما یفسده اکثر مّما یصلح؛[15] هر کس بدون علم عمل نماید، فسادش بیشتر از اصلاح است».
صاحب کتاب «تفسیر امثال القرآن» در ذیل تمثیل آیه مورد بحث می نویسد: «امروزه که اغلب مردم از معنویّات رو بر تافته و بیشتر به مادّیات و عوامل ظاهری روی آورده اند، مرسوم چنین است: که در منازل یکی از وسائل مبلمان و زینت سالنها و ویترن هائی است زیبا که در آن دوره هایی از کتابهای نفیس از قبیل تفاسیر قرآن مجید، دائره المعارف، کتاب های لغت به زبانهای مختلف با قطعه ای برابر و جلدهای رنگارنگ چیده شده، بدون آنکه صاحبان خانه ها و ساکنان منازل توانایی علمیِ استفاده از آن را داشته باشند و یا آن که مختصر اشتیاقی برای مطالعه آنها نشان دهند. این کتاب های مفید که در حقیقت محبوس شده و دیگران هم که سواد کافی و علاقه برای خواندن آنها را دارند از توفیق مطالعه آنها محرومند و فقط برای خود نمایی و تظاهر تهیه شده است».[16]
پی نوشت ها:
[1] جمعه.5.
[2] تفسیر صفی، ج 2، ص 1087.
[3] اقتباس از تفسیر نمونه، ج 24، ص 114.
[4] تفسیر نمونه، ج 24، ص 114 115.
[5] همان، ص 119.
[6] کلیّات سعدی، باب هشتم در آداب صحبت، ص 268.
[7] همان، ص 277.
[8] محجّه البیضاء، ج 1، ص 125.
[9] نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت 358.
[10] بحارالانوار، ج 70، ص 344.
[11] فاطر.28.
[12] تفسیر مجمع البیان، ج 8، ص 407.
[13] کلّیات سعدی، باب هشتم در آداب صحبت، ص 269.
[14] صحیفه نور، ج 13، ص 266 268.
[15] بحارالانوار، ج 1، ص 208.
[16] تفسیر امثال القرآن، ص 600.