بعد عرفانی و اخلاقی کربلا (شب عاشورا، دکتر رفیعی )
نویسنده:
حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ
الحَمْدُ لله رَبِّ العَالَمِينَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلاَمُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّد وَ آلِهِ الطَّاهِرِين سِیَّمَا بَقیَّهِ الله فِی الأرَضین فَااللَّعْنَهُ اللَّهِ ْعَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي جَعَلَ اَلْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِكْرِهِ وَ سَبَباً لِلْمَزِيدِ مِنْ فَضْلِهِ وَ دَلِيلاً عَلَى آلاَئِهِ وَ عَظَمَتِهِ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى حبیبه و خیرة أباالقاسم المصطفی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المنتجبین سیما بقیة الله فی الأرضین.
قال الله تبارک و تعالی: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَکونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ»؛ (بقره: 119)
احیاء شب عاشورا
شب عاشورای حسینی است شبی که منسوب به اباعبدالله و اصحاب و أنصار و یاران با وفای اوست مثل فردایی آفتاب عمر اباعبدالله ریحانة الرسول و سیدالشباب اهل الجنه غروب کرد و برای همیشه در تاریخ عاشورا را ماندگار نمود شب عاشورا خودش هم قطع نظر از اینکه شب مصیبت است از نظر عبادی موضوعیت دارد سیرة معصوم روش امام در این شب عبادت بوده و سیره امام برای ما حجت است لذا امشب احیائش ثواب هفتاد سال عبادت دارد معلوم است منظور چیه یعنی یک احیای امشب بیداری و ارتباط خوب با خدا میتونه مسیر هفتاد سال زندگی انسان را تغییر بده میتواند مسیر زندگی انسان را معین کند
اعمال شب عاشورا
لذا امشب احیائش وارد شده امشب به نقل سید بن طاووس صد رکعت نماز داره پنجاه دو رکعت هر رکعت یک حمد و سه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ چرا؟ چون یاران امام حسین امشب نماز خواندند امشب بندگی کردند مثل کندوی زنبور عسل از اردوگاهشون صدای مناجات دعا و گفتگوی با خدا میآمد امشب هفتاد مرتبه لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ؛ مستحب است چون این ذکر ذکر امام حسین بوده فردا با این ذکر به قلب دشمن میزد برمیگشت لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ؛ امشب هفتاد مرتبه سُبْحانَ الله، وَالحَمْدُ لله، وَلا اِلهَ اِلاَّ الله وَالله اَکبَرُ؛ وارد است چون فردا تجلی تسبیح تکبیر تحمید و همة ارزشها و همة صفات الهی در اردوگاه حسین بود هم تسبیح بود سُبْحانَ الله هم تنزیه بود هم عظمت الهی بود لذا این ذکر امشب جزو ذکرهای است که وارد شده هفتاد مرتبه نماز امیرالمؤمنین امشب وارد است نمازی که در دو رکعت هر رکعتی حمد و پنجاه قُلْ هُوَ اللَّهُ نماز مشهور امیرالمؤمنین است اما امشب این نماز به صورت خاص وارد شده سید بن طاووس و برخی دیگر از شخصیتهایی که در أعمال و لیالی شبها برنامههای شبها اعمال را نوشتند اینها را برا امشب ذکر کردند
چهره عبادی شب عاشورا
پس امشب چهرة عبادی هم دارد جدایی از چهرة مصیبت چهرة عزا و چهرة در واقع تبیین اون حادثة عظیم عاشورا برادران عزیز، خواهران محترم، جوانهای گرامی شب آخر سخنرانی و جلسة ماست ما این دهه را راجع علل سستی در دین صحبت کردیم اما امشب من میخوام فضای بحث را ببرم تو یک در واقع جای دیگه چون به هر حال شب عاشوراست باید راجع امام حسین صحبت بشه میخوام راجع بُعد عرفانی و اخلاقی کربلا چند جملهای صحبت کنم چون حادثة کربلا یک حادثة چند بُعدی است بُعد مظلومیت دارد، بُعد مبارزه با شجاعت دارد، بُعد اخلاق و عرفان هم دارد دشمن دلش میخواهد این بُعد را ما کمتر بیان کنیم دلش میخواهد عاشورا فقط بُعد مصیبتی و بُعد حماسیاش به دنیا عرضه بشه و گاهی هم از این بُعد سوء استفاده کنه او قدرت تحلیل نداره اما سوءاستفاده میکنه یکی از دوستان من که سال گذشته تبلیغ آلمان بود میگفت یک روز عاشورا یا حتی کمتر یک نیمروز بعد از عاشورا هشت مرتبه تلویزیون رسمی و پُر بینندة آلمان صحنة قمهزنی بعضی از شهرهای هندوستان و پاکستان و جاهای دیگر را تکرار کرد با اینکه آنها براشون هزینة پخش یک برنامه خیلی بالاست هشت مرتبه ایشون میگفت من تماس گرفتم بعد فهمیدم غرض تو کار است و نوع صحنهها را هم یا به هر حال ساختنی که امروز میتوانند بعضی از این صحنهها را ایجاد کنند به گونهای درست کرده بودند تو بعضی از کتابها هم که بنده آمده است از مصر و جاهای دیگه دیدم تصویرها را که گاهی خون در دهان بچهای زیرشم بنویسن بچهها را با خونخواری بزرگ میکنند یا تروریسم بار میآورند اون قدرت تحلیل ندارد من نمیخوام الان بگم عزاداری چه بخشیش صحیح چه بخشیش ناصحیح اون یک بحث دیگهای است در جای خودش باید تحلیل بشه
بعد عرفانی و اخلاقی کربلا
اما امروز این را به عنوان یک جنبهای که وهن شیعه است حداقلش این است وهن ما در روایاتمون داریم حتی گاهی کارهای مستحب را ائمه به شاگردانشون میگن انجام ندهید چرا؟ چون اون کار در یک جامعه یک زمانی وهن و منفوریت داره نمیخوام وارد مصادیقش بشم ولی لااقلش این است این کار امروز وهن است تبلیغات صوری میکنند کربلا تجلی عرفان و اخلاق و ارزشهای کرامت، عزت و انسانی است اجازه بدهید من امشب تو این بُعد وارد بشم برادران عزیز، خواهران محترم،
اول از قرآن وارد بشم قرآن جهاد را در کنار اخلاق خواسته اخلاق را قبل از جهاد خواسته سورة حدید ببینید «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ»؛ (حدید: 25) ما پیامبران را با دلیل فرستادیم با معجزه فرستادیم کتاب بهشون دادیم استدلال بهشون دادیم میزان بهش دادیم حالا به معنای عدل یا به معنای خود اون نبی ما در درجة نخست انبیا را با کتاب و استدلال و عدالت و برهان فرستادیم و این سلاح نخست نبی است سلاح تبلیغ اما اگر جواب نداد «وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ»؛ آهنم فرستادیم «فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ»؛ شمشیرم هست چون گاهی اون زبان ممکن است پذیرا نداشته باشه ممکن است با شما درگیر بشوند «وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ»؛ بعد از «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ»؛ است ما با بینه فرستادیم حدید هم در کنارش به عنوان پشتوانه و عرصة جهاد اونجاهاییکه دین با عرصة تبلیغ پیش نمیرود همین آیاتی که الان برادرم عزیزمون قاری محترم خواندند آخر سورة توبه راجع جهاد است «إِنَّ اللّهَ اشْتَرَي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَي بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِکمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»؛ (توبه: 111) دارد از جهادگرا صحبت میکنه کسانی که به شهادت میرسید جانتونو خدا میخره مالتونو خدا میخره بهشت جایزة شماست وعدة بهشت در تورات و انجیل و قرآن آمده ولی بدانید رزمندة جبهة دین این صفات را باید داشته باشید «التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنکرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ»؛ (توبه: 112) نُه تا صفت اخلاقی پشت سر هم ردیف کرده جبهة اسلام باید توبه توش باشه رکوع توش باشه سجود توش باشه باید توش امر به معروف باشه نمیتونه مثل جبهة کفر همة ارزشها را نادیده بگیرد امشب نوشتند لشکر اباعبدالله بین راکعٍ و ساجدٍ و قائم؛ بعضیها رکوع میکردند بعضی سجده میکردند بعضی ایستاده بودند نماز میخواندند بعضی قرآن میخواندند اما جبهة کفر لهو و لعب و فریاد و تمسخر توش بود نمیشود
حماسه دین اسلام اخلاق، معرفت و ... است
دین ما جهادش حماسهاش با اخلاق است با معرفت است با ارزش است رزمندة دین باید نمازش رکوعش سجودش قیامش در کنار جهادش باشه بذارید دو سه تا مثال تاریخی بزنم یه خورده روشن بشوید ببینید آقا اگر افرادی معرفت و اخلاق و زهد را بدون جهاد و جنگ خواستن این انسان کاملی نیست شما شخصیتی مثل ربیع ابن خصین که قبرش مشهور است در مشهد است نوشتند بیست سال یک حرف دنیایی نزد بیست سال یک وقت یکی از اطرافیانش دید او را ایشون از اون شخص پرسید پدرت مُرده یا زنده است گفت پدرم از دنیا رفته زد رو سر خودش گفت آی دیدی یک حرف دنیایی زدم من عهد کرده بودم حرف دنیا نزنم چرا پرسیدم پدرت مُرده است یا زنده است همسایهاش میگفت من گاهی فکر میکردم تو تاریکی ستون در میان خانه است این ستون دیوار یا ستون خیمه است اینقد میایستاد یک شب تا به صبح کامل رکوع بود یک شب تا به صبح کامل سجده بود قبر کنده بود میرفت داخلش میخوابید میاومد بیرون میگفت: «حَتَّي إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (99) لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَکتُ کلَّا إِنَّهَا کلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَي يَوْمِ يُبْعَثُونَ»؛ (مؤمنون: 99 ـ100) خدایا منو برگردان من کار خوب انجام بدم میگفت خب برگشتی میخواهی چه کار؟ اینها کارهای نمیخواهم بگم به اصطلاح حالا صد در صد نقلهای تاریخی درسته که همة اینها بوده یا نه اما بالأخره زهدش یک زهد ویژهای بوده اما همین آدم به امیرالمؤمنین در جنگ صفین عرض کرد آقا من نمیتونم بجنگم من شک کردم من را معاف کنید از جنگ همین آدم کربلا امام حسین را یاری نکرد بعد هم که خبر شهادت بهش دادند یک اظهار تأسفی کرد این عرفان منهای حماسه است این عرفان اصلاً لیس بعرفان عرفان دین با جهادش است با حماسهاش است این انسان کامل نیست
جهاد بی اخلاق و بی معرفت
مثال دوم عکسش را بگم جهاد بیمعرفت جهاد بیاخلاق خالد بن ولید آدم شجاعی است خودش میگفت تو بدن من اگر کسی یک نقطة سالم پیدا کنه نقطة سالم پیدا نمیشه تمام بدن من آثار جراحت است وجب به وجب بدنش جای زخم و تیر و شمشیر است صد تا جنگ شرکت کرده خودش میگفت من صدتا جنگ شرکت کردم و در تاریخ اسدالغابه نوشته است کسی است که در موته وقتی جعفر بن ابیطالب شهید شد فرماندهها شهید شدند با یک شجاعتی لشکر را عبور داد لشکر اسلام را رساند به مدینه آدم شجاع، قوی، آدم متحور، بیباک، متحمل اما از نظر اخلاقی نه پیغمبر اکرم فرستادش دعوت کنه قبیلة ابن عامر را به اسلام با اینا کینه داشت چون یک روزی عموش اینا کشته بودند ریخت مردهای این قبیله را دستور داد دستهاشونو بستن دست بسته همه را اعدام کرد حمله کرد قبیله را غارت کرد غارتگری، قتل، وقتی خبر به رسولخدا رسید حضرت دستهای مبارکش را آورد بالا میگن تا اونجائیکه زیر بغل پیامبر پیدا شد اللهم انی أبرو إلیک مما فعل خالد؛ خدایا من از کار خالد بن ولید برائت میجویم این کار را من تأیید نمیکنم خب این جنگ بیاخلاق است امیرالمؤمنین حضرت فرستاد فرمود: برو اینها را راضی کن آقا آمدند تک تک خون بهاها را دادند نوشتند حتی اگر یک کاسهای شکسته بود حضرت خسارت داد امیرالمؤمنین حتی به زنها و بچههای داغدیده پول زیادی داد به میزانی که بیش از دیه بود راضی بشن وقتی برگشتند پیغمبر تشکر کرد فرمود: خدا ازت راضی باشه که مردم را از من راضی کردی رضایت مردم کسب کردی و نذاشتی عملکرد خالد بن ولید موجب پشت کردن مردم به دین بشود خب این دو تا مثال اون اخلاق و زهد بدون جهاد این شجاعت و جهاد و بدون اخلاق
اویس قرنی
اما جمع بین هر دوش اویس قرن اویس هم گاهی شب تا صبح رکوع بود خود خواجه الربیع به اویس غبطه میخورد گفت این چه عبادتهایی میکنه اویس شخصیتی است که نسبت به نماز، عبادت، دعا، قرآن، اما همین آدم صفین آمد خدمت امیرالمؤمنین آقاجان اومدم بجنگم جانم را فدا کنم اومدم باهات بیعت کنم آقا فرمود: به چه شرطی میخواهی با من بیعت کنی عرض کرد آقا «ألا بذل محجه نفسی دونک»؛ بیعت میکنم خونم را هستیام را وجودم را فدای شما کنم ولایتپذیری هم عالی زهدم عالی خود همین اویس بهش گفتند یک کسی کفن خریده تو قبر میخوابه زن و بچه را ول کرده اومد بالا سرش گفت پاشو این بساطت را جمع کن تو این قبر و کفن شده بتت زهد این نیست که بری تو قبر بخوابی این راههای ناصحیح را بری زهد امیرالمؤمنین داشت با یتیم رئوف با دشمن شجاع تو مسجد عابد این شیوههای عرفانی که حالا یک مقداری هم متأسفانه تو جامعه باب شده منهای ولایت منهای مرجعیت منهای استاد و مراد اخلاقی یک روز ادعای نیابت امام زمان میکنند یک روز ادعای رؤیت آقا و پیام آوردن میکنند بابا اون کسانی که خدمت آقا رسیدن اینقد کتوم بودند سالها بعد از مرگشون کسی متوجه نشد سید بحرالعلوم آقا مقدس اردبیلیها خودشان که دکان باز نکردند رو این قضایا یک طرقی یک شیوههایی بالأخره کشف شد خدمت آقا میرسیدند مگه به این سادگی است دکانهای مختلف شهرهای مختلف حالا بعضیهاشون دستگیر میشوند بعضیهاشون ادامه میدهند
ترویج عرفان های کاذب
عرفان بودایی را ترویج کردند عرفان بفرمائید که هندو را ترویج کردند عرفان اسلامی امام داشت اون شجاعتش او عبادتش عرفان اسلامی را ملاحسین قلی همدانی داشت قاضی تبریزی داشت علامة طباطبایی داشت با این سر و صداها و مرید جمع کردن و از خود تبلیغ کردن که نمیشه دکان باز کرد شما برا خودتون دارید دست و پا میزنید یک روز طریقت را در کنار شریعت یک روز قطب و پیر و مراد در مقابل مرجعیت یک روز عرفان بودا در مقابل عرفان اسلامی یک روز به هر حال مسائل اینطوری اسلام برادران عزیز خواهران محترم عزیزانی که صدای منو میشنوید عرفان دینی با جهاد آمیخته است اویس قرن نمونهاش است نه الگوی خالد بن ولید و نه الگوی ربیع بن خصین اون الگوی اول ناقص است این الگوی دوم هم ناقص است الگوی اویس علی جان جانم فدات اومدم جان بدم هیچ تردیدی هم ندارم با هر کس هم بگی میجنگم خب حالا بیائید کربلا من امشب از اون بُعد شجاعت بُعد مبارزه و بُعد مصیبت بیام بیرون بیائید تو بُعد اخلاقی و معرفتی نهضت عاشورا نهضتی که دشمنان هم به این بُعدش اعتراف کردند برادر ابن زیاد عثمان بن زیاد وقتی سرها را آوردند کوفه گفت کاش همة آل زیاد هلاک شده بودند اما پسر فاطمه به شهادت نمیرسید داداشش گفت إ تو معلوم است از کی حمایت میکنی ما این سرمدار و طلائیهدار این جریان بودیم گفت کاش ننگ برادری تو را هم نداشتم ببینید داداش ابنزیاد همسر یزید به او اعتراض میکنه همسر خولی به او اعتراض میکنه زن کعب بن جابر که کعب قاتل بُریر است خونهاش قهر میکنه میگه خدا لعنتت کنه سید قُراء کوفه را کُشتی ببینید زن اون قاتل از خونه میره زن خولی موضع میگیره اینها خودشون میدانستند چرا باید پسر یزید بن معاویه سالها بعد از حادثة کربلا بلند بشود بگوئید کاش من به دنیا نیامده بودم و لکه و ننگ بنیامیه بودن را با خودم نمیکشیدم اینها که حرفهای خودشون است حالا تحلیلهای دیگر را ما کاری نداریم چرا؟ اونیکه سَر اُورده در مقابل ابنزیاد جایزه بگیره نمیگه من سَرِ یک آدم مثلاً فرض کنید منفی را آوردم میگه: إنی قتلت سید المحجبا؛ من آقای بزرگی را کُشتم قتلت خیر الناس أم و أبا؛ من سر کسی را اُوردم که بهترین پدر و مادر دنیا را دارد پس اینها خودشون هم به این عظمت معترف هستند
رحم و رأفت اباعبدالله
بیائید برادران عزیز و خواهران گرامی امشب بریم تو بُعد اخلاقی و عرفانی عاشورا زیارت ناحیه مقدسه را ببینید امام زمان میفرماید: حسین جان: وَ لِـلاِْسْلامِ وَ الْمُسْلِمینَ راحِماً، وَ لِلْحَقِّ ناصِراً، وَ عِنْدَ الْبَلآءِ صابِراً؛ تو به مسلمانها و به اسلام راحم و رحیم بودی بذارید بُعد رحم اباعبدالله را من امشب توضیح بدم بُعد رِفق اباعبدالله فتوت اباعبدالله جوانمردی اباعبدالله حسین جان این تو زیارت ناحیة مقدسه است که منسوب به امام زمان است خیلی زیبا اونجا اوصاف آقا را آورده وَ لِلْحَقِّ ناصِراً، وَ عِنْدَ الْبَلآءِ صابِراً؛ جد بزرگوارم حسین در بلاء صبور بودی در دفاع الحق قوی بودی در برابر مسلمانها رئوف و مهربان بودی این جز صفات پیامبر خدا حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ جزء صفات رسولالله است «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْکم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ»؛ (توبه: 128) این آیه را بذارید کنار این فراز زیارت ناحیه مقدسه وَ لِـلاِْسْلامِ وَ الْمُسْلِمینَ راحِماً ، وَ لِلْحَقِّ ناصِراً ، وَ عِنْدَ الْبَلآءِ صابِراً؛ به مسلمانها مهربان بودی در مقابل حق در مقابل باطل و در دفاع از حق شجاع بودی وَ عِنْدَ الْبَلآءِ صابِراً؛ در مصیبت و بلاء صبور بودی برادران عزیز، جوانهای گرامی امام حسین فردا مکرر فرمود: «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ»؛ همه از خدائیم یعنی مبدأ به سوی خدا برمیگردیم معاد این عرفان اباعبدالله است هر شهیدی که اومد بالا سرش بالا سر همه نیومده اباعبدالله چند نفری هفت تا هشت تا نوشتند بالا سر هر شهیدی آمد یا خبر شهادتش را شنید این آیه را خواند «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَي نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا»؛ (احزاب: 23) ببینید عاشورا با چی چی درست شده با چی اومده بالا حمله میکرد به دشمن میایستاد یه جایی لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ؛ امام سجاد را در آغوش گرفت اَللّهُمَّ بِحَقِّ يس وَالْقُرْآنِ الْحَكيمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ؛ اصلاً کربلا دعا و قرآن و ذکر و مناجات است جوانش میره میدان پشت سرش نگاه میکنه «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَي آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَي الْعَالَمِينَ»؛ (آل عمران: 33) قرآن میخوانه لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ؛ بالا سر شهید «مِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا»؛ میخواند این اردوگاه با اون اردوگاه قابل مقایسه است شما نماز اباعبدالله را فردا ظهر ببینید سه تا ویژگی داره نماز حسین خوب عنایت کنید جوانهای عزیز به نمازتون اهمیت بدهید حسین میتونست نماز تو خیمه بخواند بالأخره هنوز که یاران زیادی بودند هنوز اصحاب تموم نشده بودند بنیهاشم که میدان نیومده بودند هنوز از اصحاب اصلاً جنگ کربلا بعدازظهر عاشورا اوج گرفته یعنی رفتن تک تک افراد بیشتر بعد از نماز ظهر بوده هنوز حبیب زنده است هنوز اون أخوان غفاریان هستند هنوز علیاکبر عباس قاسم خب اینا وایستن دشمن هم متوجه نمیشه یکی یکی بروند تو خیمه نمازش را بخواند بیاید بیرون چرا؟ چرا این کار را نکرد؟
ویژگی های نماز امام حسین علیه السلام
سه تا ویژگی دارد نماز حسین
یک: اول وقت خب حالا صبر کنیم جنگ تمام بشه تا غروب وقت است نخیر اول وقت.
دو: جماعت است خب این نماز تکی بخوانند تو خیمه بخوانند نه نماز خوف خواند دو رکعت مثل نمازهای شکستة دیگه ایستاد جلو دو تا صف نماز خوف اینه یعنی هر کسی یک رکعتش به امام اقتدا میکنه یک رکعتش هم خودش فُردا میکنه اون گروه دومم به همین شکل که هر دو گروه به جماعت برسند دومین ویژگی این نماز اینه جماعت است.
سوم: علنی است خب همین نماز تو خیمه برگزار میشد شاید دشمن هم متوجه نمیشد چرا آمده تو صحرا میان دشمن شهید هم دادند سعد ابن عبدالله شهید شد زهیر تیر خورد آمده وسط صحرا نماز میخواند جماعت اول وقت برادران عزیز این نماز حسین پیام دارد «يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ»؛ نه فقط «یقرؤن الصلاة» نماز میگه اقامه کن نه بخون اقامهاش اینه علنی باشه جماعت باشه نه ظهر عاشورا دسته تو خیابان صدای اذانم بلند است وهن است هر کجا هر گروهی به هر شکلی هست باید بایستد نماز همین جملهای که من گفتم بس است در اینکه آدم تکلیفی احساس کنه ظهر عاشورا هر کجا هست بایسته نماز نه ناهار بدهند نه طبل بزنند نه دسته حرکت کنه با وضو بیایند هر کی هر کجا هست یکی هم بایسته جلو حالا حتماً نمیخواد به اصطلاح حالا عزیزان روحانی شاید نباشند تو دستهجات همه جا یا تعداد نرسه جمعیت زیاد یکی که قبول دارند بایسته جلو نماز بخوانه
چرا امام حسین(ع) نماز به جماعت خواند
این جمله را شما خوب تحلیل کنه امشب چرا اباعبدالله نرفت تو خیمه تکی نماز بخونه؟ عباسم تو نماز بخون بیا علیاکبرم تو هم نماز بخون بیا چرا علنی جماعت اونم اول وقت اینا نکته داره این عرفان حسین است این معرفت اباعبدالله و اون جنبههای اخلاقی و عبادی عاشوراست ما غافل شدیم از این جنبههای عاشورا حماسه جنگ مبارزه مظلومیت اشک و آه جای خودش اما این بُعد عاشورا باید ترسیم بشه تبیین بشه تحلیل بشه این یک بُعد بُعد عبادی بیائید بُعد دیگهای لشکر را خدمتتون عرض کنم بُعد رأفت و رحمت اسلام جهادش هم با رحمت آمیخته است پیغمبر وقتی جنگ میکردند میفرمود: با زنها کاری نداشته باشید با بچهها کاری نداشته باشید درختها را نکنید حیوانها را نکشید اگر دشمن فرار کرد تعقیبش نکنید این فرهنگ دین است از پشت خنجر نزنید خب اون سپاه دشمن است این سپاه اباعبدالله آمده میدان
تمیم بن قحطبه آمده مقابلش از اُمرای شام است فرماندة لشکر شامیهاست فرد شجاعی است همة اصحاب هم شهید شدند یاران هم شهید شدند خود امام آمده میدان بعضی از مقاتل و تاریخنویسان نوشتند به امام عرض کرد آقا من شما را نصیحت میکنم برگردید شما که حریف بیست هزار سی هزار آدم نمیشوید امام فرمود: اینها منو محاصره کردند منکه به قصد جنگ نیامدم محاصره کردند این جریان را پیش آوردند اینها منو محاصره کردند تو به من میگی برگرد مگه میذارند حسین برگرده از این صحرا جزء با بیعت با یزید که خودش فرمود: فاتحة اسلام خوانده است اگه بیعت بشه گفت آقا پس میجنگیم وارد جنگ شدند
برخورد اباعبدالله با جنگجویان دشمن
اولین برخورد ابیعبدالله خیلی شجاع بوده ببینید خود اباالفضل العباس میگه ما به حسین پناه میبردیم روز عاشورا کما اینکه امیرالمؤمنین میفرماید در جنگها به پیغمبر پناه میبردیم شجاعت امیرالمؤمنین که بینظیر است او از شجاعت پیغمبر تعریف میکنه شجاعت عباس که کمنظیر است او از شجاعت امام حسین تعریف میکنه تو اولین حمله از اسب افتاد زمین هر کی باشه اینجور موقع میکشه امام فرمودند: بلند شو پاشو سوار شو مهلت دادند ابن قحطبه سوار شد مجدد وارد جنگ شدند از ناحیة دو پا مجروح شد افتاد روی زمین تمیم آقا اومدند بالا سرش فرمودند: میخواهی صدا بزنم ببرنت قبیلهات بیاد زیر بغلهاتو بگیرند گفت آقا بزرگواری کنید منو نکشید فریاد زد بیائید فرماندة شام امیرتون را ببرید آمدند یک عده از بستگانش بودند زیر بغلهاشو گرفتند بدن مجروحش را از صحرا برداشتند بُردند آیا دشمن هم همچین اجازهای میداد یا وقتی علیاکبر خون روی چشمای اسب را گرفت افتاد بین لشکر هر کی هر چی داشت به بدن او زد قطعوه بسویف اربا اربا؛ یا وقتی پسر فاطمه تو گودی قتلگاه افتاد که تعبیر بعضی از مقتلها این است که حسین لحظات طولانی بیهوش بود از شدت لطمه بیهوش بود گاهی چشم باز میکرد گاهی چشم میبست توان بلند شدن نداشت ببینید چطور با سنگ و چوب و با اون برخورد ناجوانمردانه و اسب به بدن دواندن و گوشواره از گوش کشیدن و این جنایتهایی که اینها انجام دادند
روز رحم و لطف
یک شخصی میگه من یک شب امیرالمؤمنین را خواب دیدم یکی از علمای اهلسنت اینو صاحب ریحانة الأدب نوشته میگه آقا را خواب دیدم گفتم یا أمیرالمؤمنین بنیامیه با شما بد کردند شما تو فتح مکه فریاد میزدی الیوم یوم المرحمه؛ امروز روز رحم و لطف است شماها وقتی مکه را فتح کردید به ابوسفیان امنیت دادید حتی پیغمبر فرمود: ابوسفیان خانهاش مأمن است یعنی هر کی بره تو اون خانه کاریش نداریم با فرض اینکه ابوسفیان فرمانده جنگهای زیادی علیه اسلام بود تو بدر تو احد تو خندق خیلی پیغمبر آزار داده در عین حال رسولخدا هم بهش امنیت داد هم خانهاش را مأمن قرار داد هم آزادش کرد بخشیدش یا امیرالمؤمنین جایزه و مزد اون برخورد شما را تو فتح مکه بنیامیه روز عاشورا دادند چه کردند چرا اینطور شد آقا تو عالم رؤیا به این عالم اهلسنت فرمود: برو در خانة ابن سیفی شاعر او جوابت را میگوید از خواب پریدم خب حالا خواب دیشبم عرض کردم نمیگیم تکلیفآور است حجت شرعی است ولی پیام داره بالأخره خواب یوسف پیام داشت خواب عزیز مصر پیام داشت خواب را در حدیث داریم نزد هر کسی نقل نکنید اگر رؤیا صادقه باشه گاهی پیامهای دقیقی برا اون کسی داره که خواب دیده از خواب پرید ابن سیفی کیه این طرف اون طرف تحقیق کرد این قضیه مال قرن ششم است میگه آمدم در خانة ابن سیفی در زدم قصه را تعریف کردم دیدم اشک تو چشمانش حلقه زد گفت من امشب یک شعری گفته بودم مقایسه کرده بودم بین کربلا و بین لطفی که پیغمبر و اهلبیت به ابوسفیان و بنیامیه تو فتح مکه کردند یک شعری گفته بودم هنوز هم نه این شعر برا کسی خواندم نه بیرون دادم فقط رو کاغذ تو ذهن خودم بوده آقا امیرالمؤمنین تو را فرستاده
ترجمه شرع سیفی
اون شعر سه چهار بیتی معروف که ترجمهاش اینه ما به اون قدرت رسید ما پیروز شدیم شما را بخشیدیم اما شما وقتی بهتون قدرت رسید به کودکان و به اطفال ما هم رحم نکردید معنای شعر حالا ترجمهاش این است ببینید اینکه عرض میکنم اردوگاه حسینی و کربلا علاوه بر حماسة جریان مصیبتی و حماسیاش جریان اخلاقی بعضی نوشتن لشکر حر هزار نفر بودند تمام اینها را لشکر اباعبدالله آب دادند در صفین امام حسین ـ علیه السلام ـ آبی را که معاویه بسته بود گشود بعضی نوشتند حتی یزید بن معاویه در صفین بوده اومد از این آب نوشید آبی که به دست اباعبدالله باز شد مسیرش اونوقت اینها اینطور برخورد کردند
برادران عزیز، جوانهای گرامی، حادثة عاشورا را از این بُعد امشب مورد بررسی قرار بدهید نماز امام حسین، عفو امام حسین، توجه امام حسین به حق الناس، مثل امشب یا فردایی وقتی اون شخص محمد بن بشیر آمدند گفتند پسرت اسیر شده امام فرمود: میتوانید برگردید در آزادی پسرت تلاش کنی گفت آقا نه من نمیرم امام پنج لباس گران قیمت نوشتند بعضیها حالا قیمتهاشو مختلف نوشتن تو تاریخ داد به ایشون فرمود: اینهارو بفرست بفروشند پسرت را آزاد کنند ببینید شما حتی در این لحظات حساس امام رأفتش، محبتش شامل این صحابی و این شخص میشه حتی بعضیها نوشتند سرزمین کربلا را امام خرید بعد هم به خود اون کسانی که آنجا بودند این سرزمین را واگذار کرد هدیه کرد بعضی از نقلها دارد شرط کرد فرمود: با زائران من مهربان باشید کسانی که میآیند زیارت به آنها اکرام کنید احترام کنید این ابعاد را تو کربلا ما بررسی کنیم برادران عزیز دهة عاشورا تمام شد اگر توانستی از این جلسه نماز اول وقت، رعایت حق الناس، کنار گذاشتن گناه، کنار گذاشتن معصیت، اصلاح نفس، اینارو نتیجه بگیری اونوقت حسینی شدی حسینی شدن با خلق و خوی حسین است با صفات حسین است با ابُهت و عظمت و عبادت و بندگی حسین آشنا شدن است امید داریم خداوند به همة ما و شما توفیق بدهد بیش از پیش انشاءالله با مکتب اباعبدالله آشنا شویم و انشاءالله این بُعد اخلاقی نهضت عاشورا را مخصوصاً در زندگیمون الگو و ملاک قرار بدهیم خب من به همین میزان اکتفاء کنم
ذکر مصیبت
چند جملهای هم ذکر مصیبت کنم به هر حال شب عاشوراست و شب عزا و شب مصیبت بزرگ شخصیت عالم جهان اسلام فرزند رسولخدا سید الشباب اهل الجنه و ریحانة الرسول شخصیتی که گفت همة عالم در عزای او گریه کردند هنلا بکیت علی و من بکاء محمد هنلا بکیت علی الحسین و أهلی؛ کسی که پیامبر برای عزای او اشک ریخت کسی که عالم برای عزای او اشک ریخت و لقد بکت فی السماء ملائک؛ ظهرون کرام راکعون و سجد هذا حسین بسیوف مبذئوا؛ متخذب بدماء؛ رسولالله براش اشک ریخته وقتی قنداقهاشو اُوردن پیش پیغمبر اکرم نبی مکرم اسلام ائمة ما علم غیب دارند از آینده خبر دارند ما بارها رو منبر گفتیم این اطلاع اونها علت حادثه نیست جبرم نمیاره چون قدرت داره خدا حوادث آینده را به او داده میدانه امیرالمؤمنین از شهادتش خبر داشت امام حسین خبر داشت کما اینکه ما اگر بعد از یک اتفاقی که میافته یک جایی تعریف کنیم خبر بدهیم ما علت حادثه نیستیم حادثه رو علل خودش واقع میشه هر کسی هم اباعبدالله را به قتل رسانده قیامت گیر است باید جواب بده هر کسی یاری کرده است اباعبدالله را نزد خدا مأجور است هر کی ندای حسین را نادیده گرفته پیش خدا مسئول است اینکه یک کسی بگوید خب این واقعه که باید واقع میشد پیغمبرم فرموده نه علم رسولخدا نه جبرآور است و نه علت حادثه چون نبی است پیامبر است پیشاپیش خبر داره از قضایا خود من و شما بعضی از اولیاء ممکنه بعضی از افراد گاهی یک خوابی ببینند حادثة چند روز بعد را پیشبینی کنند الهامی بهشون بشه بعضی افراد داریم من میشناسم بعضی از عزیزانی که پسرشون شهید شده میگه آقا من یه هفته قبلش خواب دیدم چشم راستم افتاد رو ورق روی کاغذ متوجه شدم پسرم را از دست میدم ایشون علت حادثه نیست خداوند به او این خبر و اطلاع را به واسطة ظرفیتش داده پیغمبر میدانست لذا نوشتند وقتی قنداقة حسین را اُوردند دادند به دست رسولخدا این لبها را گذاشت به گلوی حسین بوسید بعد فرمود: مالی و لیزید بن معاویه یزید مرا با تو چه کار تو را با من چه کار خیلی گلوی حسین را میبوسید میفرمود: أقبل موضع سیوف؛ اینجا جای شمشیر است من جای شمشیرها را میبوسم به تعبیر یکی از بزرگان میفرمود: اینکه پیغمبر اکرم فرمود: هیچ پیغمبری به اندازة من اذیت نشد ما إوذی نبی؛ هیچ پیغمبری ایشون میفرمود: بعضی از پیغمبران را قطعه قطعه کردند میان درخت گذاشتند بدنشون را أرّه کردند تو چاه انداختند منظور پیغمبر شکنجة جسمی نیست، منظور پیغمبر اکرم آزارها و اذیتهایی است که میدید بعد از او بر اهلبیت و ذریهاش وارد میشه گاهی نگاه میکرد به حسن لبهاشو میبوسید میفرمود: از راه دهان مسموم میشی گاهی نگاه میکرد به حسین گلوش میبوسید میفرمود: از راه گلو شمشیر بر گلوی او میذارند به شهادت میرسید گاهی نگاه میکرد به صورت فاطمه اشک میریخت جای سیلی میدید گاهی نگاه میکرد به فرق امیرالمؤمنین گریه میکرد میفرمود: این محاسن با خون سرت خضاب خواهد شد این سر شمشیر خواهد خورد مکرر این حوادث اتفاق افتاده بود و پیغمبر گرامی اسلام اشک ریخته بود یا رسول الله اینها را پیشبینی کردید برای فاطمه برای فرزندانت اما نبودی ببینی کربلا عاشورا چه اتفاقی افتاد دلها را روانه کنیم کنار قبرش خوشا به حال اوناییکه امشب کربلا بیتوتة کنار قبر امام حسین امشب مستحب است کسی شب عاشورا بتونه کربلا باشه امشب وارد جزو آداب امشب است حسین جان بنای ما و قسمت ما هم امشب تو این مجلس شده ما از همین جا دلها را روانه میکنیم صحرای کربلا چه شبی گذراند امشب امشب چه شبی گذراند اباعبدالله به خیمهها سرزد پشت خیمهها دستور داد گودال حفر کردند آتش ریختن صبح عاشورا که از پشت حمله نشه گاهی میاومد به اصحاب سر میزد گاهی نماز خوند گاهی عبادت انجام میداد گاهی قرآن میخواند سیدالساجدین میگه یک وقتم دیدم پدر بزرگوارم امشب داره با خودش شعر زمزمه میکنه:
يا دَهرُ أُفٍّ لَكَ مِن خَليلِ كَم لَكَ في الإِشراقِ وَالأَصيلِ
مِن صاحِبٍ وَماجِدٍ قَتيلِ وَالدَهرُ لا يَقنَعُ بِالبَديلِ
وَالأَمرُ في ذاكَ إِلى الجَليلِ وَكُلُّ حَيٍّ سالِكُ السَبيلِ؛
میگه من فهمیدم پیام این شعرها این است که من فردا شهید میشم این کاروان فردا بیکاروان سالار میشه فردا فاطمه بیفرزند میشه بغض گلمو گرفت ولی خودمو نگه داشتم میگه من اظهار نکردم با صدای بلند گریه نکردم اما زینب کبری ـ سلام الله علیها ـ شنید عقیلة بنیهاشم آمد جلو برادرم عزیزم بأبی و أنت أمی پدرم به قربانت مادرم به قربانت بنفسی أنت خودم به قربانت لیت الموت... کاش زینب میمُرد و مُردن تو را نمیدید کاش زینب میمُرد و غربت تو را نمیدید کاش دعا میکردی زینب نباشه شهادت تو را ببینه زینبی که یک خار به دست حسین نمیتونه ببینه غم حسین نمیتونه ببینه فرمود: خواهرم صبور باش بردبار باش نوشتن زینب کبری ـ سلام الله علیها ـ علی وجهها... دو تا دستاشو اُورد بالا زد تو صورتش زد تو صورتش دست بُرد گریبانشو چاک داد فغشی علیها؛ غش کرد رو زمین افتاد اباعبدالله فرمود: یه قدری آب بیارید آب به سر و صورت خواهر زد خواهرم عزیزم مادرم از دنیا رفت برادرم رفت پدرمون رفت صبر تو را شیطان نبره فردا جریانهای مختلفی میبینی یکی یکی اینها را برای زینب کبری تشریع کرد دست ولایت رو سینة زینب گذاشت او را آرام کرد یا بقیة الله روضة من همین یه جمله است و تمام فردا پیش آمد حوادث رفت جلو یکی یکی تا اون لحظهای که اباعبدالله خودش تو گودی قتلگاه است شمشیر و نیزهها به بدن اصابت کرده زینب کبری اومد بالای تل زینبیه دید دور تا دور قتلگاه حلقه زدند از تل اومد پایین برید عقب برید عقب مگه جان دادن تماشا داره مگه حسین من داره جان میده نگاه داره دید نمیرن اومد مقابل عمرسعد یا عمر أتقتل أباعبدالله تو بگو اینا برن داداش من داره جان میده برادر من داره قبض روح میشه أیقتل أبوعبدالله و أنت تنصر إلیه؛ أباعبدالله غیرت الله تا صدای خواهر را شنید فرمود: خواهرم برگرد برگرد إرجعی إرجعی نمیخوام تا من زندهام بیای بین نامحرمآ اونا رفت خواهر برگشت دشمنم خیالش راحت شد دور حسینتونو جوانها محاصره کردن فرقة برماه فرقة بالحجاره؛ هر کی هر چی داشت زد هر کی هر چی توان داشت زد حسین حسین حسین قربان داغ دلت نمیدونم قتلگاه رفتی یا نه من تو قتلگاه کمتر میرم طاقت نمیارم پامو میذارم قتلگاه میگم حسین جان اینجا بود تو پاتو رو زمین کشیدی اینجا بود تو صورتتو رو خاک گذاشتی اینجا بود سر مقدس تو را از بدنت جدا کردن قتلگاه اگه کربلا رفتی تا حال نداری نرو قتلگاه جای زینب بوده قتلگاه فردا شب فاطمه آمده پیغمبر آمده زینب تو خیمه است امر امام است دیگه بیرون نیومده اما یه وقت دید صدای دشمن بلند هلهله میکشند فریاد میزنند آمد بیرون ببیند سر مقدس اباعبدالله بالای نی برادر میان قتلگاه هر کجا نشستی تأسی کن به جابر بن عبدالله انصاری سه مرتبه یا حسین...
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ.
این دستهارو بیار بالا با همین چشم اشکبار و حال خوش شب دعاست شب شهادت ولی خداست شب حسین است شب علیاکبر و قاسم است من چند تا دعا کنم.
خدایا نمیدونیم مارو بخشیدی ده شب آمدیم گفتیم شنیدیم لباس مشکی پوشیدیم برا حسین عزاداری کردیم نه در نمازمون ادعا داریم نه در روزهامون ادعا داریم نه در مالمون ادعا داریم اما در محبت حسین ادعا داریم ما حسین دوست داریم خدا به محبتی که به حسین داری محبت حسین را در دل ما بیشتر بگردان.
خدا به محبت اباعبدالله به خاندانش قسمت میدم نسل ما اولاد ما بچههای ما حشر و نشرشون با حسین و اولادش قرار بده
خدایا به مقربان درگاهت زیارت اباعبدالله ملاقاتش هنگام احتضار زیارت و شِفاعتش در قیامت نصیب این جمع بگردان
خدا جایزة این جمع را امشب آمرزش گناهان قرار بده
خدایا همة بیماران سرطانیها جوانهای بیمار نوجوانهای بیمار أطفال بیمار اوناییکه التماس دعا گفتن خدا همهاشون آنگونه که صلاح میدانی شِفا عنایت بفرما
خدایا به مقربان درگاهت کشور ما نظام ما تمامیت ارضی ما رهبر محبوب و مقتدر ما سلامت عزت عنایت بفرما
خدایا جانبازان عزیز ما شِفا عنایت بفرما
خدایا اموات این جمع گذشتگان امشب سر سفرة اباعبدالله میهمان بگردان
خدایا به مقربان درگاهت آقامون امام زمان امشب عزادار است تسلیت ما درود ما ارادت و محبت ما به پیشگاه مقدسش ابلاغ بفرما
بالنبی و آله صلوات.