شب پنجم محرم؛ عبدالله بن حسن علیه السلام
مقدمه
(گریز)
قَالَ الرِّضَا علیه السلام مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا وَ بَكَى لِمَا ارْتُكِبَ مِنَّا- كَانَ مَعَنَا فِي دَرَجَتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ- وَ مَنْ ذُكِّرَ بِمُصَابِنَا فَبَكَى- وَ أَبْكَى لَمْ تَبْكِ عَيْنُهُ يَوْمَ تَبْكِي الْعُيُونُ- وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيَا فِيهِ أَمْرُنَا- لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ .در كتاب امالى از حضرت رضا عليه السّلام روايت ميكند كه فرمودند: كسى كه ياد آور مصيبت ما شود و براى آن ستمهائى كه در حق ما شده گريه كند درجه وى فرداى قيامت نظير درجه ما خواهد بود. كسى كه متذكر مصيبت ما گردد و گريان شود و ديگران را هم گريان كند چشم وى در آن روزى كه همه چشمها گريانند گريان نخواهد بود. اگر كسى در مجلسى بنشيند كه امر دين ما خاندان در آن زنده و تقويت شود قلب او در آن روزى كه عموم قلبها مىميرند نخواهد مرد. آی اونهایی که تواین جلسات مش ینید قدرخودتون بدونید امام رضاوعده داده دست شماروبگیره نکنه دست خالی ازجلسه بیرون بری ازخدابخواه بگوخدا ثواب این گریه کردن هام این سینه زدن هام مقدمه ای برای ظهورمهدی فاطمه عليهما السّلام قراربده . یابن الحسن .......
عبدالله فرزند امام حسن مجتبی عليه السّلام در کربلا یازده سال داشت، این کودک را امام حسین عليه السّلام به بانوان حرم سپرده بود، تا در خیمه از او نگهداری کنند.هنگامی که امام حسین ع تنها به میدان رفت و هیچگونه یار و یاوری نداشت، وقتی که عبدالله غریبی و مظلومی عمویش را دریافت، برای یاری عمو،از خیمه به سوی میدان دوید.زینب (علیها السلام) به دنبال او حرکت کرد تا نگذارد به میدان برود امام حسین عليه السّلام صدا زد: خواهرم عبدالله را نگهدار، امّا عبدالله خود را به عمو رسانید.(1)
پرستوی حریم کبریایم
کبوتر بچه آل عبایم
نمی ترسم اگرباردبه من تیر
که من باتیرباران آشنایم
اناابن المجتبی ابن المصائب
بلی مردم یتیم مجتبایم
غمه بابا،غم عمه، غم طشت
خدا داند نمی سازد رهایم
خوشم برسینه اوجان سپارم
الهی کن اجابت این دعایم
خدا دعاش رو مستجاب کرد یکدفعه یک حرومی شمشیرروبلندکرده به عموبزنه صدازد ویلک یابن الخبیثه اتقتل عمی ؟وای برتوای حرام زاده می خواهی عموی مرابکشی ؟آن ملعون شمشیرروفرود اورد عبدالله دستش روسپرقرارداد شمشیربه به دست عبدالله اسابت کرد دست به پوست آویزان شد .فریادزد عموجان .من می گم تااین اتفاق افتاد بوی امام حسن عليه السّلام توکربلا پیچید امام حسین عليه السّلام صدازد پسربرادرم حسن عليه السّلام صبرکن الان خداتوروبه بابات می رسونه .ناگاه حرمله تیری به اوزد توبغل عموش به شهادت رسید
تیرظلم حرمله تنهانه برحلق توخورد
تیربرقلب علی مرتضی افتاده است
آب مهرمادرونوباوه ی اوتشنه لب
آتش ازغم بردل خیرالنساافتاده است
حسین جانم
وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون
منبع
1.متن روضه از لهوف 2.شعرازگریزهای مداحی