سخنرانی مکتوب حجت الاسلام عالی؛ صبر اجتماعی جامعه مؤمنین
منبع : پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله خامنه ای
مکان : حسینیه امام خمینی تهران
زمان : شب یازدهم محرم 1442 (9 شهریور 1399)
صبر دستورالعمل قرآنی
در بحث دیروز عرض کردیم خداوند متعال یک دستورالعمل جامعی را در آیه ی ۲۰۰ سوره آل عمران برای مؤمنینی بیان میکند که می خواهند رابطه ی عمیق ولائی با اهل بیت علیه السلام به خصوص حضرت ولی عصر داشته باشند، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ». البته قبل از آن دو مرحله وجود دارد. «اصْبِرُوا وَصَابِرُوا»، اول، صبر فردی و استقامت فردی در مسیر بندگی است. دوم صبر اجتماعی به این معنا که مؤمنین باید در مقابل دشمنان خارجی و داخلی مقاومت داشته باشند.
صبر اجتماعی یعنی پیوندهای مؤمنین مستحکم باشد
دستور «صَابِرُوا» فقط منحصر به مقاومت در مقابل دشمن خارجی نیست. بلکه یک استقامت درون خود جامعه ی مؤمنین هم لازم است. یکی از نقشه های شیطان این است که پیوندهای اجتماعی درون جامعه را مورد هجوم قرار دهد. پیوند اعضای خانواده با هم، پیوند زن و شوهر، پیوند مؤمنین با همدیگر، پیوند مؤمنین با عالم دین شان، پیوند مؤمن با مرجع تقلیدش، پیوند مؤمن با رهبرش؛ اینها پیوندهای مقدس هستند. در دو جای قرآن نقشه ی شیطان ذکر شده، یکی در سوره ی اسراء آیه ی ۵۳ است، «إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ» یعنی شیطان می خواهد فساد و کینه میان شما درست کند. شیطان کاه را کوه می کند تا بتواند صمیمیت های بین مؤمنین را از بین ببرد. در سوره ی مائده آیه ی ۹۱ این طور آمده: «إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ» شیطان دنبال این است که بین شما کینه و بغض و دشمنی درست کند. چون بالاخره شیطان شش هزار سال در عالم بالا بوده، می داند کجا را بزند تا جامعه ی مؤمنین را زمین گیر کند.
اگر پیوندهای بین مؤمنین و صمیمیت ها سست بشود، جامعه دچار فروپاشی می شود. به تعبیر دیگر این پیوندهای محبوب و مقدس، سلامت جامعه ی مؤمنین را تضمین کرده است. یک موقعی رهبر بزرگوارمان یک مثالی می فرمودند، کوهنوردهای حرفه ای وقتی در مسیرهای صعب العبور که احتمال لغزش هست می روند، کمرهای شان را به همدیگر می بندند که اگر یکی زیر پایش خالی شد تا ته دره سقوط نکند، چون پیوند به بقیه دارد نگهش می دارند. بر خلاف آن کسی که تنها است، احتمال لغزش و آسیبش خیلی زیاد است. شیطان این را می داند وقتی پیوندها در جامعه سست بشود، آدم ها تنها که بشوند، راحت نصیب شیطان میشوند.
امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه ی ۱۲۷ نهج البلاغه می فرماید: «فَإِنَّ یَدَ اللّهِ مَعَ الجَماعَةِ». دست عنایت خدا با جمع است. «و إیّاکُم وَ الفُرقَةَ» مبادا از هم جدا و متفرق بشوید. «فَاِنَّ الشّاذَّ مِنَ النّاسِ لِلشَّیْطانِ، کَما اَنَّ الشّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ» آن انسانی که تک می افتد نصیب شیطان می شود. کما اینکه گوسفندی که از گله اش جدا می شود و تک می افتد، می تواند نصیب گرگ بشود.
این نقشه ی شیطان الان پیاده شده. در انگلستان حدود دو سه سال قبل، وزارتی به نام وزارت تنهایی تأسیس شد، برای رسیدگی به معضلات آدم هایی که تنها دارند در جامعه زندگی می کنند. چون در جامعه ی ۶۵ میلیونی انگلیس بیش از نه میلیون نفر تنها زندگی می کنند! ناامیدی ها، افسردگی ها، عقده های روحی-روانی، خودکشی ها، اعتیادها عوارض آن است. خسارتی که بر جامعه ی انگلیس وارد کرده بود - روزنامه ی گاردین این را نقل کرده - ۳۲ میلیارد پوند در سال است یعنی حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان به پول ما. نخست وزیر انگلیس، خانم ترزا می، در موقع تأسیس این وزارتخانه گفته بود تنهایی واقعیت تلخ دنیای مدرن است. به خصوص فضای مجازی باعث شد تعامل انسان ها و ارتباط حضوری شان با همدیگر کم بشود. حالا بگذریم از اینکه این بیماری کرونا هم یک مقداری آدم ها را از هم دور کرده ولی خب این موقت است. اما فضای مجازی فردگرایی را دارد غالب می کند و این برای انسان ها خطرناک است.
پیغمبر در یک جمله ای فرمودند: «فَإِنَّ البَرَکَةَ مَعَ الجَماعَةِ». برکت با جمع و جماعت است. شما در توصیه های دینی ببینید چقدر جمع گرایی توصیه شده. در رساله ها هست اگر در نماز جماعت تعداد ده نفر جمع بشوند و بیشتر بشود، دیگر ثوابش را جن و انس نمی توانند بنویسند. پیغمبر اکرم در مسجدشان حاضر غایب می کرد، اگر یک نفر نمی آمد دنبال می کرد که برای چه نیامده، نکند تنها بیفتد. در باب دعا در کتب روایی ما هست که مؤمنین با همدیگر جمعی دعا کنند. اگر چهل نفر مؤمن با هم جمع بشوند و دعا بکنند، خداوند متعال یک عنایت خاصی به اینها خواهد داشت. امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم امام باقر علیه السلام وقتی یک حاجتی داشتند، ما اعضا و افراد خانواده را جمع می کردند و دعا می کردند که ما آمین بگوییم. در حدیث کسا آمده: «ما ذُکرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الآَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکةُ». جمعی از شیعیان دور همدیگر جمع نمی شوند مگر اینکه رحمت نازل می شود. ملائکه فرود می آیند، استغفار می کنند برای این جمع.
گاهی موقع ها در یک جمع مؤمنین، یک دل سوخته ای است که خدا به واسطه ی او به همه عنایت می کند. خدا رحمت کند رسول ترک را، رسول دادخواه خیابانی، از جهت دینی سابقه ی خوبی نداشت، منتها اباعبداللّه دستش را گرفت. می گفتند در هر مجلسی که می نشست، آتش می زد به آن مجلس، دل سوخته ای بود. روضه وقتی می شنید تا نیم ساعت که مردم پراکنده می شدند ایشان زانویش را در دستش می گرفت هق هق گریه می کرد. مرحوم آیت اللّه سید احمد آقای خوانساری، مرجع بزرگوار تقلید، می گفت من دوست دارم در مجلسی که رسول در آن است من هم باشم، چون عنایاتی به ایشان می شود.
یا مثلاً در تشییع جنازه؛ در روایات ما هست اگر چهل نفر مؤمن در تشییع جنازه ای جمع بشوند و بگویند «اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیراً»، خدایا ما جز خوبی از او ندیدیم. خداوند متعال می فرماید بندگان من! من می شناسم اینی که از دنیا رفته چه کسی بود. اما چون شما چهل نفر جمع شدید «قَدْ قبلْتُ عِلْمَکم و غفرْتُ لَهُ مَا لَا تعلمُونَ» شهادت شما را قبول کردم و نسبت به چیزهایی که میدانم از او می گذرم. یعنی جمع می تواند عذاب را از یک شخصی بردارد. حتی شنیدید این را که تنهایی مسافرت نروید، تنهایی نخوابید، تنهایی غذا نخورید. پیغمبر اکرم فرمود: اگر اعضای خانواده با همدیگر سر سفره جمع بشوند، «فَاِذَا اجْتَمَعوا عَلَیْها نَظَرَ اِلَیْهِم بِالرَّحْمَةِ لَهُمْ، فَیَغْفِرُ لَهُم» خدا نظر رحمت می کند و اینها را می بخشد. خدا رحمت کند امام راحل مان را، خانواده ی ایشان می گفتند وقتی سر سفره می نشستند صبر می کردند همه بیایند و با همدیگر غذا بخورند.
احساس مسئولیت نسبت به دیگران، معیار درستی ایمان است
پیوندی که در جامعه ی ایمانی برقرار است، یک رابطه ی واقعی و تکوینی است، قراردادی نیست که چون شهروند یک شهر و قوم هستیم با هم رابطه داشته باشیم، نه، بسیار عمیق تر و اصیل تر از اینهاست. آن وقت اگر یک عضوی به یک مشکلی بخورد، عضوهای دیگر همدردی می کنند، بی خیال نیستند. چرا؟ چون همه در خدمت یک روحند، یک روح مشترک بر همه حاکم است. جابر جعفی از اصحاب باعظمت امام صادق و امام باقر علیهما السلام است. جابر خدمت امام باقر عرض می کند گاهی موقع ها آن چنان دلم می گیرد که اعضای خانواده متوجه می شوند، دلیلش چیست؟ امام باقر علیه السلام فرمود: «یَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ طِینَةِ الْجِنَانِ» خداوند متعال مؤمنین را از یک طینت و گل خلق کرده. «وَ أَجْرَی فِیهِمْ مِنْ رِیحِ رُوحِهِ» از شعاع روح خودش در مؤمنین دمید. «فَلِذَلِکَ الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ» برای همین مؤمنین با همدیگر برادر تنی هستند، برادر از یک پدر و مادرند. «فَإِذَا أَصَابَ رُوحاً مِنْ تِلْکَ الْأَرْوَاحِ فِی بَلَدٍ مِنَ الْبُلْدَانِ حُزْنٌ حَزِنَتْ هَذِهِ» وقتی یک حزن و اندوهی برای یک مؤمنی پیش می آید، مؤمن دیگر ولو در یک شهر دیگری است، محزون می شود. ای جابر تو که گاهی موقع ها دلت می گیرد، چون یک مؤمنی یک جایی دلش گرفته، یک جایی گرفتار است. آن حس مشترک تان این چنین اقتضا می کند که تو هم دلگیر بشوی.
می خواهم همین را محک و سنجش برای ایمان خودمان قرار بدهیم. اگر می خواهیم ببینیم چقدر ایمان و ولایت داریم، ببینیم در جامعه ی ایمانی چقدر حواسمان به دیگران است. اگر دیگری مشکلی دارد آیا من هم احساس مسئولیت می کنم یا بی خیالم؟ اگر بی خیال باشم معلوم می شود که آن روح ایمانی آن چنان در من قوی نیست. اهل بیت هم همین جور بودند، مثلاً به خاطر نذری که داشتند سه روز روزه گرفته بودند اما وقتی یتیمی و اسیری و مسکینی لحظه افطار می آمد، قرص نان شان را به آن فقیر می دادند. این خصلت یک مؤمن است. وقتی روح ایمان در او قوی است، نمی تواند آرام بنشیند، از گرفتاری دیگری دلگیر نباشد، حس مسئولیت نداشته باشد.
خدا رحمت کند مرحوم آقای سیدمهدی قوام را، این مرد دلسوز، متدین، مؤمن و دارای رحم. رهبر بزرگوارمان می فرمودند من جوان که بودم پای منبرهایش می رفتم. ایشان همین خصلت را داشت. اگر می دید کسی گرفتار هست نمی توانست آرام بنشیند، حتی نسبت به حیوانات هم دلسوز بود. نقل می کنند حدود هفتاد سال پیش در تهران مثلاً رودخانه هایی بوده سیل آمده بود. یک سگی افتاده بود گوشه ی رودخانه و نمی توانست خودش را نجات بدهد. هیچ کسی هم به کمکش نمی رفت. یک مرتبه آقای سیدمهدی قوام رسید. تا او را دید لباس هایش را درآورد، عمامه اش را برداشت، رفت در آب و سگ را از آن خس و خاشاک آزاد کرد. سگ نجس است نباید در زندگی آدم بیاید، این یک حرف است اما رحم به او به عنوان مخلوق خدا حرف دیگری است. سیدمهدی قوام این حیوان را بغل کرد، آورد کنار رودخانه، در خشکی رهایش کرد. این سگ گویی سرش را بلند کرد، حالا یا برای شکر یا تشکر بود، یک زوزه ای کشید و رفت. آقای آسیدمهدی قوام هم سرش را بلند کرد گفت خدایا سگی را به سگی ببخش.
در شهر یزد منبر رفته بود، یک دهه ی محرم شصت تومان به عنوان صله و هدیه به او داده بودند. برگشت تهران با یکی از رفقایش همراه بود. گفت اجازه می دهی با همدیگر یک جایی برویم در پایین شهر تهران؟ گفت من خدمت شما هستم. رفتند و سر یک کوچه ایستاد. آقای آسیدمهدی قوام گفت این پاکت را بگیر و ببر در فلان خانه بگو این امانتی مال شماست. آن رفیقش گفت حاج آقا چرا خودت نمی روی؟ گفت نه، من را می شناسند، شاید خجالت بکشند. این بنده ی خدا رفت و گفت حاج آقا وقتی این پاکت را دادم، داشتند بال در می آوردند. معلوم می شود که خیلی نیازمند بودند. آقای آسیدمهدی قوام گفت الحمدللّه. با هم کوچه را طی کردند برگشتند. یک مقدار که رفتند آقای آسیدمهدی گفت که فلانی پنج ریال داری به من قرض بدهی، فردا به تو می دهم، من برای خانه یک چیزی بخرم ببرم. مؤمن این است، گرفتاری در مؤمن دیگری می بیند بی خیال نیست، این محک ایمان است.
اگر می خواهد آدم خودش را محک بزند، ببیند ایمانش چقدر است، ببیند احساس مسئولیتش نسبت به دیگر مؤمنین چقدر است. به خصوص در زمان فعلی که بعضی از جهت معیشت در تنگنا قرار گرفتند. اگر ما به یکدیگر رحم کردیم خدا به همه مان رحم می کند، «مَن لا یَرحَمْ لا یُرحَمْ» کسی که رحم ندارد خدا هم به او رحم نمی کند. در یک نقلی دیدم در قومی از بنی اسرائیل قرار بود عذابی نازل بشود. نشانه های آن، قحطی و بیماری فراگیر آمده بود. همه در خانه هایشان بودند و بیرون نمی آمدند. منتها از روزنه ها و پنجره های خانه هایشان به همدیگر راه پیدا کردند و به هم غذا می رساندند. کسی گرسنه سر به بالین نگذاشت. خطاب رسید به پیغمبر آن قوم که من عذاب را از این قوم برمی دارم. قومی که به هم رحم می کنند، من هم به همه شان رحم می کنم.
رسیدن به صبر اجتماعی از مقدمات ظهور امام زمان است
اگر در یک جامعه ی ایمانی مثل جامعه ی خودمان، مؤمنین با هم صمیمی بودند، این پیوندهای مقدس را محکم کردند. در مقابل نقشه ی شیطان که می خواهد آدمها را تنها بکند، از هم دور بکند، کینه و بغض درست بکند، مؤمنین استقامت کردند، به هم رحم کردند، احساس مسئولیت نسبت به هم داشتند، آن وقت، یک روح جمعی بر اینها غالب می شود. فردگرایی و منیّت کم می شود. این نشانه ی رشد مؤمنین است که مصالح جمعی را می بینند. این جامعه آمادگی پذیرش ولایت اجتماعی ولی اللّه را دارد. آمادگی این را دارد که ولی خدا بیاید. این خیلی نکته ی مهمی است که چرا خداوند در آیه ی ۲۰۰ سوره ی آل عمران، صبر فردی و استقامت جمعی را مقدمه قرار داده برای ظهور، برای ولایت اجتماعی امام زمان علیه السلام.
بُرید عجلی از اصحاب امام باقر علیه السلام است، از کوفه خدمت امام باقر علیه السلام آمده بود. عرض کرد: «إنَّ أصحابَنا بِالکوفَةِ جَماعَةٌ کَثیرَةٌ» شیعیان در کوفه زیادند. «فَلَو أمَرتَهُم لَأَطاعوکَ وَاَتَّبعوکَ» اگر شما بیایید آنجا امر بکنید، از شما اطاعت می کنند. امام باقر علیه السلام فرمود «یَجی ءُ أحَدُهُم إلی کیسِ أخیهِ فَیَأخُذُ مِنهُ حاجَتَهُ؟» آیا شما به آن حدی رسیدید که اگر یک مؤمنی احتیاج داشته باشد دست در جیب برادر مؤمنش بکند و به اندازه ی احتیاجش بردارد، نه اینکه سوءاستفاده بکند، آن مؤمن دیگر هم سوءظن پیدا نکند، به او بدهد؟ برید عجلی گفت نه در این حد نیستیم. حضرت فرمود خب هنوز به آن رشد نرسیدید که روح جمعی بر شما حاکم باشد، هنوز در منیت هستید. آن وقت چه جوری می خواهید فداکاری بکنید برای مصالح جامعه؟ چه جوری می خواهید برای ولی جامعه که فرد را نمی بیند فداکاری بکنید؟ معلوم است که هنوز وقتش نرسیده نشانه ی آمادگی ولایت اجتماعی اهل بیت را ندارید.
شاید خیلی هایتان آن قضیه ی علی بن ابراهیم مهزیار اهوازی را شنیدید. وقتی خدمت حضرت ولی عصر علیه السلام می رسد، حضرت می فرماید: «یَا أَبَا اَلْحَسَنِ، قَدْ کُنَّا نَتَوَقَّعُکَ لَیْلاً وَ نَهَاراً، فَمَا اَلَّذِی أَبْطَأَ بِکَ عَلَیْنَا؟» علی بن مهزیار، کنیه اش اباالحسن بود، ما شب و روز منتظرت بودیم چرا دیر آمدی؟ علی بن مهزیار گفت آقا من کسی را نداشتم من را بیاورد. حضرت فرمود نه، این جوری نیست، می دانی مانع چیست؟ «وَ لَکِنَّکُمْ کَثَّرْتُمُ اَلْأَمْوَالَ، وَ تَجَبَّرْتُمْ عَلَی ضُعَفَاءِ اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ قَطَعْتُمُ اَلرَّحِمَ اَلَّذِی بَیْنَکُمْ»، مانع شما این است که رفتید دنبال جمع آوری دنیا. به مؤمنینی که ضعیف هستند زور گفتید، فشار آوردید. قطع رحم کردید، بین شما آن صفا و صمیمیت نیست، آن یک رنگی نیست، هر کس دنبال کار خودش است.
یکی از عوامل مهمی که پیوند و صمیمیت بین مؤمنین را زیاد می کند، دستگاه سیدالشهداست. همیشه در ایام محرم و صفر چقدر مؤمنین با همدیگر همکاری می کنند، صفا و صمیمیت بین شان است. شاه و وزیر و بزرگ و کوچک و اینها همه با همدیگر یک جا می نشینند. اباعبداللّه علیه السلام این همدلی را ایجاد می کند. این جمله ای که شعار شد سال قبل «حب الحسین یجمعنا» واقعاً همین است. در اربعین سال گذشته یا قبلش، یک کشیش مسیحی آمده بود. از ایشان سؤال کردند شما برای چه به کربلا آمدی؟ گفت پیغمبر من و شما دو تاست اما حسین مال همه مان است. واقع مطلب این است که دستگاه اباعبداللّه آزادگان را، مؤمنین را، عدالت خواهان را، خوبان را، این ذره های نور پراکنده را کانون می دهد، جمع می کند و همین ظهور را فراهم می کند. اباعبداللّه حلقه ی اتصال تمام انبیاء و اولیاء گذشته با امام زمان است. چون امام حسین وارث همه ی انبیاء و اولیاء است، تجسم اهداف عدالت خواهانه و توحیدی همه ی انبیاء و اولیای گذشته در امام حسین است. در زیارت وارث می خوانیم وارث آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، پیغمبر، امیرالمؤمنین، وارث همه ی آنهاست. از آن طرف این دستگاه آمادگی درست می کند که روح جمعی و پیوند صمیمی مؤمنانه را زیاد بکند تا ظهور برسد.