عزادارى و سوگوارى بر مظلومیت خاندان پیامبر عظیم الشأن اسلام علیهم السّلام بسیار دیرینه است و سابقه اى به درازاى تاریخ بشر دارد. فرشتگان و كرّوبیان و جنّ و انس بر مظلومیّت «آل اللّه» گریسته و مجالس عزا و گریه برپا كرده اند. حتى انبیاى گذشته هم اشكى ریزان و دلى سوزان و توسّل و توجّهى به خاندان عصمت و اسوه هاى شهادت داشته اند.(1) منابع تاریخى اعم از شیعه و سنی به وضوح این نكته را بیان نموده اند كه در تاریخ باشکوه اسلام نیز پیامبر خاتم صلّى اللّه علیه و آله نخستین فردى بود كه از شهادت فرزندش حسین بن على علیهماالسلام خبر داد و براى مظلومیت وى اشك ریخت.
چنانکه فرمود: «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُۆمنینَ لاتَبْرَدُ اَبَداً ؛ براى شهادت حسین، حرارت و گرمایى در دلهاى مۆمنان است كه هرگز سرد و خاموش نمى شود».(2) همچنین بنابر گواهى نخستین اسناد مكتوب عاشورا، عزادارى اهل سنت و شیعیان همزمان و پس از حادثه عاشورا به وقوع پیوست. طبرى داستان عبور خاندان امام حسین علیه السلام توسط لشكریان یزید از مسیر قتلگاه و ذكر مصیبت آن مظلوم شهید را كه توسط خواهرش زینب کبری علیهاالسلام هنگام دیدن پیكر غرقه به خون و بى سر برادر بر زبان جاری شده، یادآور گردیده است. پس از آن نیز سوگوارى سیدالشهدا علیه السلام و سایر قربانیان كربلا با انتقال بازماندگان حادثه به شام، بدان سرزمین منتقل شد و محفل جشن و شادمانى یزید را به مجلس عزا تبدیل كرد.
احساسات و عواطف فراوان مردم از آن همه مظلومیت و ستمدیدگى غلیان مى كرد و به دو صورت عشق به اولاد حضرت حسین بن على علیهماالسلام و نفرت از دشمنان آنان و دستگاه حاكم اموى بروز مى نمود. اما تنها عراق و شام نبود كه در غم از دست دادن اولاد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و فاجعه عاشورا مى سوخت، بلكه خراسان در شرق نیز على رغم همه فعالیت هاى شدید فرهنگى و سیاسى امویان و سپس عباسیان و فشار وحشتناك نظامى و امنیتى آنان، آن فاجعه عظیم را از یاد نبرد و مظلومیت همه جانبه خاندان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را با تمام وجود درك نمود؛ مظلومیتى كه با رخداد عاشورا آغاز و با شهادت زیدبن على بن حسین علیهماالسلام در سال 122 و شهادت یحیى بن زید در سال 126 در خراسان ادامه یافت. خطّ فكرى و سیاسى امامان شیعه علیهم السلام، همواره از سوى قدرتها، مورد تضییق و محدویت و انزواى تحمیلى قرار گرفته بود.
در آن عصر خفقان، طرح خط امامان نوعى مبارزه سیاسى - اجتماعى بود و خطرها در پى داشت .طبیعى است كه در چنان شرایط، نوشتن و گفتن و سرودن و نشر تفكر و راه و خطّ آنان، از اسلوبهاى مۆثّر شیعه به حساب مى آمد همان زید بن على و فرزندش یحیى كه مورد علاقه وافر خراسانیان بودند، به خونخواهى امام حسین علیه السلام و ادامه راه سرخ او قیام كردند و بیشترین بیدارى بخشى را با طرح شهادت و مظلومیت آن امام مظلوم و جنایت امویان در روز عاشورا داشتند. از این رو، مردم نیز شهادت امام حسین علیه السلام را گرامى مى داشتند و نسبت به حوادث ناگوار عاشورا اشك مى ریختند و آماده انقلاب عظیم و خونین بر امویان مى شدند كه سرانجام در سال 132 ق منجر به براندازى بنیاد امویان گردید، هرچند به احقاق حق اهل بیت علیهم السلام نینجامید.
مردم خراسان از اندك فرصت هاى پیش آمده سود جسته، براى خاندان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله سوگوارى مى كردند. اما با آمدن امام هشتم شیعه، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به خراسان، این احساسات و عواطف هدایت شد و عزادارى مردم با مبانى دینى و اهداف صحیح اسلامى هماهنگ گردید. امام رضا علیه السلام خود رهبریت عزاداران را به عهده گرفت. آن حضرت در دهه اول محرم به طور منظم و همه ساله در سوگ جدش امام حسین علیه السلام مى نشست. دعبل خزاعى، از شاعران نامدار شیعه، مى گوید: خدمت مولایم امام رضا علیه السلام رسیدم، دیدم آن حضرت همراه اصحابش به سوگ نشسته است. آن بزرگوار با مشاهده من فرمود: «اى دعبل مى خواهم شعرى بگویى؛ زیرا این روزها، ایام حزن و اندوه ما اهل بیت است و روزهاى سرور دشمنان، بخصوص بنى امیه است.
اى دعبل، هركس بر مصیبت ما بگرید یا بگریاند اجرش با خداست. اى دعبل، هركس چشمش بر مصیبت ما اشك بریزد و بگرید همراه و در زمره ما محشور مى شود. اى دعبل، هركس بر مصیبت جدم حسین بگرید البته خدا گناهان او را مى آمرزد». آن گاه دستور داد پرده اى میان ما و اهل حرم زدند و فرمود كه در پس پرده بنشینند و در مصیبت جدّ خود بگریند. در این هنگام به من فرمود: «اى دعبل! بر حسین علیه السلام مرثیه بخوان، مادامى كه تو زنده اى یاور و مدح كننده ما هستى؛ پس هرچه توانستى از یارى ما كوتاهى نكن... ».(3) عزاداری آری، امامان معصوم علیهم السلام یاد و نام كربلا را از راه هاى مختلف و به مناسبت هاى گوناگون زنده نگه داشتند. اجراى سوگوارى از سوى آنان براى امام حسین علیه السلام، تشویق مردم به عزادارى و نوید پاداش فراوان اخروى و بركات دنیوى براى سوگوارى امام حسین علیه السلام، و تشویق همه جانبه و دادن صله به شاعران مسلمان براى بیان مصایب اهل بیت علیهم السلام، به ویژه رخداد عاشورا به زبان هنر و سرودن شعر، از جمله عوامل تداوم و گسترش عزادارى امام حسین علیه السلام در میان مسلمانان بود.(4) البته خطّ فكرى و سیاسى امامان شیعه علیهم السلام، همواره از سوى قدرتها، مورد تضییق و محدویت و انزواى تحمیلى قرار گرفته بود.
در آن عصر خفقان، طرح خط امامان نوعى مبارزه سیاسى - اجتماعى بود و خطرها در پى داشت .طبیعى است كه در چنان شرایط، نوشتن و گفتن و سرودن و نشر تفكر و راه و خطّ آنان، از اسلوبهاى مۆثّر شیعه به حساب مى آمد و پیروان حق، با زبان و قلم و شعر و مرثیه و اشك و عزادارى، در احیاء امر ائمّه علیهم السلام و زنده نگهداشتن حماسه ها و بیان فضایلشان تلاش مى كردند. چراکه پرداختن به مظلومیّت اهل بیت علیهم السّلام در آن عصرِ «نتوانستن» ها، ابعادى از مسأله زنده نگهداشتن مشعل حق و دعوت به نور و ایمان بود. به هر روی، عاشورا عواطف پاك مسلمانان را تحریك نمود و مردم، حتی بسیارى از اهل سنّت، نمى توانستند درباره داستان كربلا و سایر مظلومیت هاى خاندان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بى تفاوت باشند. مورّخان نامى اهل سنت همچون ابن اثیر در الكامل فى التاریخ، ابوالفرج ابن جوزى در المنتظم و همو در الرد على المتعصب العنید لمن ذم من لعن الیزید و سبط ابن جوزى در تذكرة الخواص روشنگرانه به حادثه عاشورا و عزادارى شهادت امام حسین علیهم السّلام و یارانش پرداختند و گزارش هاى پیشینیان اهل سنت، از جمله طبرى، را نه تنها حفظ نمودند، بلكه بر تكمیل و تفصیل آن همت گماشتند. عزادارى و مقتل نگارى به خوبى عظمت یاد جانفشانى هاى امام حسین علیه السلام را در میان مردم مسلمان از جمله اهل سنت نشان مى دهد که با وجود فشارهاى مختلف سیاسى و امنیتى نمى توانستند در مقابل عظمت عاشورا اشك نریزند و براى سالار شهیدان و یاران وى سوگوارى نكنند این عزادارى و مقتل نگارى به خوبى عظمت یاد جانفشانى هاى امام حسین علیه السلام را در میان مردم مسلمان از جمله اهل سنت نشان مى دهد که با وجود فشارهاى مختلف سیاسى و امنیتى نمى توانستند در مقابل عظمت عاشورا اشك نریزند و براى سالار شهیدان و یاران وى سوگوارى نكنند.
بهرحال، برپایى مراسم سوگوارى براى ائمّه اطهار علیهم السلام و احیاى خاطره شكوهمند و الهام بخش حیات و جهاد و شهادتشان، همواره در تاریخ، جاودان، حركت آفرین و بیدارگر بوده است .جبهه هاى گرم ایران اسلامى در سالهاى دفاع مقدس، گویاترین و زنده ترین سندى است كه نشان مى دهد چگونه عشق عاشورایى و مراسم نوحه خوانى و اشك ریختن بر سیدالشهدا علیه السلام، محرّم را ماه پیروزى خون بر شمشیر مى سازد و اشك را به سلاحى كارى و مۆ ثّر تبدیل مى كند. بنابراین شبهه آفرینی هاى كج فهمان یا مغرضان نسبت به مسأله گریستن و عزادارى و توسّل و اقامه مراسم و شعائر دینى در سوگ امامان مظلوم و شهید علیهم السلام جز از بى خبرى آنان از تعالیم اسلام و دستورها و سنتهاى پیامبر گرامی اسلام صلّى اللّه علیه و آله، نشأت نمى گیرد.(5) آری، دلى كه به سالار شهیدان علیه السّلام و اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله عشق دارد، بى شك در سوگ آنان مى گرید و با این گریه، مهر و علاقه درونى خود را به امام خویش نشان مى دهد چراکه گریه بر مظلوم كربلا تجدید بیعت با او و فرهنگ شهادت است و امضاى راه خونین شهیدان.
پی نوشت:
1) به كتاب «تاریخ النیاحة على الامام الشهید» یا ترجمه فارسى آن به نام «تاریخچه عزادارى حسینى» مراجعه كنید.
2) جامع احادیث الشیعة، ج 12، ص 556.
3) الاغانى، ج 20، ص 148.
4) روایات مربوط به این عناوین به تفصیل در كتاب دانشنامه امام حسین علیه السلام آمده است .
5) كتاب «سیرتنا و سنتنا» از مرحوم علامه امینى، مباحث گسترده و مستندى در این باره دارد.