چهارشنبه 5 دي 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

 

تاريخ پخش: 2/07/1361

بسم اللّه الّرحمن الّرحيم

«الحمد للّه رب العالمين و صلي اللّه علي سيّدنا و نبيّنا محمّد و علي اهل بيته و لعنة اللّه علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين»

ماندگاری امور دینی

ايام عاشورا است و بنا شده است اين شب‌ها در اين زمينه‌ ها چند دقيقه ‌اي صحبت كنيم. انقلاب و قيام در دنيا بسيار بوده است. اصولاً به خاطر اين كه دين ريشه فطري دارد، مردم عنايت دارند تا چيزهايي كه رنگ دين دارد را حفظ كنند. ساختمان‌ هايي كه ريشه‌ مكتبي دارند، برجا مانده ‌اند. مثلاً بت ‌خانه و مسجد، چون هر دو ريشه‌ ديني و اعتقادي دارند، مردم در حفاظت و حراست ساختمان‌ ها و آثارش تلاش مي ‌كنند. مثلاً اكنون بيشتر آثار باستاني معابد و كليساها هستند. مهم‌ ترين ساختمان هاي دنيا كليساها هستند. در حال حاضر كليساهاي بسيار باعظمتي در آلمان و ايتاليا و واتيكان با چه بناهايي وجود دارد. در هر صورت آن ساختمان ‌هايي كه با عقيده‌ مردم در رابطه است، مهم و داراي محافظ هستند. جنگ‌ها هم همين طور هستند. جنگ‌هاي قبيله ‌اي فراموش مي ‌شوند، چه بسا كه در دنيا جنگ قبيله ‌اي بسيار داشته ‌ايم كه فراموش شده ‌اند. جنگ ‌هاي نژادي، مادي و اقتصادي هم همين طور هستند. اما جنگ‌ هايي كه ريشه اعتقادي دارند، ماندگار هستند. در جهان اين همه درگيري بوده است، اما درگيري حضرت ابراهيم علیه السلام و نمرود و حضرت موسي علیه السلام و فرعون و درگيري حضرت پيغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم و ابولهب ماندگار شده ‌اند. يا مثلاً همين درگيري ايران با آمريكا، ماندگار خواهند شد. روابط خيلي از كشورها قطع مي ‌شود، و برقرار مي‌ شود، محكوم مي ‌كنند، سمينار و كنفرانس درست مي ‌كنند، اعتراض مي‌ كنند و اعتصاب مي ‌كنند. از اين بازي ‌هاي سياسي در دنيا زياد است اما چون ريشه‌ ايماني و عقيده ‌اي ندارد منحط مي ‌شوند.

امتیازات عاشورا

مسئله‌ عاشورا امتيازاتي دارد. گوشه‌ اي از امتيازات عاشورا را بيان مي ‌كنيم:

1 ـ شخصيت رهبر

امام حسين علیه السلام مهم‌ترين شخص مسئله عاشورا است. امام معصوم علیه السلام و وليّ خدا غير از قهرمان معمولي است كه در جبهه ‌ها هستند. حسين بن علي علیه السلام است. امام حسين علیه السلام بسيار مورد لطف بود. پيغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم اسلام بارها او را در آغوش مي ‌گرفت و مي ‌بوسيد. رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم بارها گريه كرد. بعضي از همسرانش مي ‌گفتند: چرا گريه مي ‌كني؟ گفت: جبرئيل علیه السلام به من گفته است، حسين علیه السلام تو را مي ‌كشند. قرآن درباره‌ شخصيت امام حسين علیه السلام مي‌ فرمايد: ‌اي پيغمبر! به مردم بگو من به عنوان مزد نجات از شما هيچ چيز نمي‌ خواهم. شما بت پرستاني بوديد كه اكنون خدا پرست شده ‌ايد، ولي: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏» (شورى/23) مزد رسالت من اين است كه به اهل بيت علیهم السلام من علاقه داشته باشيد. البته علاقه‌ به اهل بيت علیهم السلام فقط اين نيست كه انسان آن‌ها را دوست داشته باشد. «قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ» (سبأ/47) قرآن مي‌ گويد اجري كه خواستم به نفع شماست، مثل معلمي كه مي ‌گويد: مزد درس دادن من اين است كه شما فردا نفت بياوريد و در بخاري بريزيد. خب اگر بخاري داغ شود، خود بچه هم گرم مي ‌شود، گر چه معلم مي ‌گويد: مزد درس دادن من است. اما فايده‌ اين مزد براي خود شاگرد هم هست. پزشكي بيايد و بگويد: مزد من اين است كه شما اين دارو را بخوري. خب اين مزد، فايده‌ اش به نفع مريض است. بنابراين در اين آيه بيان شده كه مزد رسالت، محبت اهل بيت علیهم السلام است. اما در آيه ديگري مي ‌فرمايد كه اين مزدي كه من از شما خواستم، به نفع شماست. چون آدم به دنبال كسي كه دوست داشت حركت مي‌ كند. بخصوص كلمه‌ مودت با محبت فرق دارد. محبت فقط علاقه است، مودت آن علاقه ‌اي است كه آدم در پي آن عمل كند. پيغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» (من‏ لايحضره‏ الفقيه، ج‏4، ص‏179) شيعه و سني اين حديث را قبول دارند. امام حسن و امام حسين علیهما السلام سرور جوانان اهل بهشت هستند. پيغمبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن» (إرشاد مفيد، ج‏2، ص‏127) حسين علیه السلام  از من است و من هم از حسين علیه السلام هستم. خب معلوم است، حسين علیه السلام از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از پيغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است اما پيغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: من هم از حسين علیه السلام هستم، اين يعني چه؟ شايد معنايش اين باشد كه مكتب من به وجود حسين علیه السلام زنده است.

پيغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم از جلوي در خانه حضرت فاطمه زهرا عليها السلام، مي‌ گذشت، حسين بن علي علیهما السلام كوچك بود و در خانه گريه مي‌ كرد، در زد و گفت: فاطمه جان! نگذار حسين علیه السلام گريه كند، گريه‌ حسين علیه السلام من را اذيت مي ‌كند.

«كان حسين علیه السلام كثيرالصلوة و الصوم» امام حسين علیه السلام خيلي نماز مي‌ خواند و روزه‌ ها مي ‌گرفت. اشك ‌هاي بسياري داشت. راوي مي ‌گويد: امام حسين علیه السلام علیه السلام را در بيابان عرفه ديدم كه چنان دعا مي‌ خواند و اشك مي‌ ريزد كه آب از محاسنش به زمين مي‌ چكد. مي‌گفت: نگاه كردم و ديدم زمين از اين قطرات‌ تر شده است. امام حسين علیه السلام بيست و پنج مرتبه پياده به حج رفت. اسب و شتر داشت ولي مي‌ گفت مي ‌خواهم در راه سفر حج اذيت شوم. بسيار روزه مي ‌گرفت!

فقيري نزد امام حسين علیه السلام آمد و گفت: الآن نزد برادرت بودم و او به من كمك كرد، شما هم به من كمك كن. امام حسين علیه السلام فرمود: امام حسن علیه السلام چقدر به شما كمك كرد؟ گفت صد درهم، امام حسين علیه السلام به او 99 درهم داد و گفت: مي‌ خواهم احترام برادر بزرگ را حفظ كنم، چون او صد درهم داده است، من يك درهم از او كمتر به تو مي ‌دهم. اصلاً وجودش ادب و نور بود. آن وقت چه صبري داشت. در زيارت امام حسين علیه السلام جمله ‌اي بسيار مهم هست كه مي ‌فرمايد: يا‌حسين! «قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِكَ مَلَائِكَةُ السَّمَاوَات» (بحارالأنوار، ج‏98، ص‏239) ملائكه آسمان از صبر تو حيران شده ‌اند، بنابراين امتياز انقلاب عاشورا يكي خود امام حسين علیه السلام است.

2- علم به شهادت

بعضي اوقات آدم غافلگيرانه شهيد مي‌ شود، ترور مي‌ شود، دارد مي‌ رود، او را مي ‌زنند. درست است كه اگر ضد انقلاب فرد حزب اللهي را در مغازه‌ اش، در خيابان، يك آيت الله يا حجت الاسلامي را در محراب و يا جاي ديگر ترور كند، او هم شهيد است، اما كسي كه علم به شهادت دارد با كسي كه غافلگيرانه شهيد مي‌ شود، فرق مي ‌كند. اصحاب امام حسين علیه السلام علم داشتند كه شهيد مي ‌شوند، امام حسين علیه السلام شب عاشورا خيمه را تاريك كرد و فرمود: همه‌ شما شهيد مي ‌شويد، هر كه مي‌ خواهد برود، برود. اين خيلي مهم است.

نكاتي درباره‌ علم به شهادت هست كه چند جمله‌ اش را برايتان مي‌ گويم. انس بن حارث مي ‌گويد: امام حسين علیه السلام طفلي در دامن پيغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم بود و پيغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «أَنَّ ابْنِي هَذَا» اين بچه ‌اي كه در دامن من است «يقتل في ارض» در زميني شهيد مي ‌شود كه «يقال له العراق» اسم آن زمين عراق است. در حديث ديگري مي ‌گويد «يقال له كربلا» كه اسم آن زمين كربلا است. خدا علامه اميني را رحمت كند. كتابي به نام «سنتنا و سيرتنا» دارد، او هجده حديث نقل كرده كه تمام اين هجده حديث از علماي اهل سنت است. هجده حديث نقل كرده كه پيغمبر اسلام مكرر گريه مي‌ كرد، وقتي از او پرسيدند، گفت: جبرئيل علیه السلام به من خبرداده است كه حسين من شهيد مي ‌شود.

اميرالمؤمنين علیه السلام در جنگي در حال عبور از منطقه‌ اي بودند، يك مرتبه در بيابان مي ‌ايستد، مي ‌پرسند يا امیرالمؤمنین چرا ايستادي؟ مي‌ گويد: اسم اينجا كربلا نيست؟ مي‌ گويند: چرا! مي ‌گويد: پيغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به من خبر داده است كه پسر تو در اين صحرا شهيد مي ‌شود. بار ديگر، حضرت از كنار فرات عبور مي ‌كردند، فرمود: اينجا فرات است؟ گفتند: بله! تا شنيد فرمود: رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم به من خبر داده است حسين تو در كنار فرات شهيد مي ‌شود. مسئله‌ شهادت امام حسين علیه السلام، مسئله ‌اي بود كه درباره‌ آن بسيار پيش‌گويي شده بود. علامه اميني هجده حديث از اهل سنت در كتاب مذكور نقل كرده است و روايات شيعه هم بسيار زياد است. وقتي امام حسين علیه السلام مي‌ خواهد حركت كند، مي ‌فرمايد: «خُطَّ الْمَوْتُ عَلَى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقِلَادَةِ عَلَى جِيدِ الْفَتَاةِ وَ مَا أَوْلَهَنِي إِلَى أَسْلَافِي اشْتِيَاقَ يَعْقُوبَ إِلَى يُوسُفَ» (اللهوف، ص‏60) يعني مرگ براي آدم قطعي است، يا اينكه مرگ براي انسان زينت است، همان گونه كه گردنبند براي دختران جوان زينت است. وقتي مي ‌خواهد به كربلا برود، اين‌ جملات را مي ‌گويد: «وَ مَا أَوْلَهَنِي إِلَى أَسْلَافِي اشْتِيَاقَ يَعْقُوبَ إِلَى يُوسُفَ» دوست دارم نزد جدم بروم، همين طور كه يعقوب علیه السلام دوست داشت به يوسف علیه السلام برسد. دوست دارم به شهادت برسم. «مَنْ كَانَ فِينَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا» (اللهوف، ص‏60) هر كه مي‌ خواهد شهيد شود، راه بيفتد، پيداست مي‌ داند كه در انتهاي اين سفر شهيد مي ‌شود. در هر صورت شخصيت امام حسين علیه السلام يكي از امتيازات و علم به شهادت امتياز بعدي است.

3 ـ داشتن هدف مقدّس

هدف هم خيلي مهم است. چرا به جبهه مي ‌رود؟ چرا حضرت شهيد مي ‌شود؟ مي‌فرمايد: «أَ لَا تَرَوْنَ الْحَقَّ لَا يُعْمَلُ بِهِ» (اللهوف، ص‏79) نمي ‌بينيد به حق عمل نمي‌ شود؟ بايد بروم و شهيد شوم تا مردم تكان بخورند «إِنِّي لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً» مرگ جز سعادت نيست. اگر بناست حاكميت به همراه طاغوت باشد، مردن از زنده ماندن بهتر است. «إنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً» (المناقب، ج‏4، ص‏89) من براي رياكاري و خودنمايي به جبهه نمي ‌روم. «وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي(ص)» من براي از بين بردن فساد در امت جدم به جبهه مي ‌روم. «اللهم إني أحب المعروف و أنكر المنكر» (بحارالأنوار، ج‏44، ص‏328) خدايا من معروف را دوست دارم و از منكر بدم مي ‌آيد. اين كه به جبهه و كربلا مي‌ روم، مي‌ خواهم معروف پياده شود. هدف خيلي مقدس و مهم است. «ألا و إن الدعي بن الدعي قد خيرنا بين اثنتين السلة أو الذلة و هيهات منا الذلة» (شرح ‏نهج ‏البلاغه ابن ‏ابى ‏الحديد، ج‏3، ص‏249) زنا زاده، فرزند زنا زاده‌ ديگر، من را بين دو راهي قرار داده است كه يا كشته شوم و يا با او بيعت كنم. كشته مي ‌شوم اما بيعت نمي‌ كنم. هدف اين است. چرا زنا زاده ‌اي بايد حكومت كند؟ چرا عياشي بايد حكومت كند؟ «لَا وَ اللَّهِ لَا أُعْطِيكُمْ بِيَدِي إِعْطَاءَ الذَّلِيلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِيدِ» (إرشاد مفيد، ج‏2، ص‏97) به خدا هرگز! مگر خواب آن را ببيند! «لا أُعْطِيكُمْ بِيَدِي إِعْطَاءَ الذَّلِيلِ» من مثل آدم ذليل با شما دست نمي‌ دهم. «وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِيدِ» از شما هم مثل برده ‌ها فرار نمي‌ كنم. مثل فراري ‌هايي كه به پاريس فرار كردند، فرار نمي ‌كنم. به خدا قسم فرار نمي ‌كنم، چون نمي ‌ترسم. بيعت هم نمي ‌كنم، ايستاده ‌ام. «قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّيْطَانِ» (بحارالأنوار، ج‏44، ص‏381) اين امت و اين حكومت راه شيطان را پيش گرفتند. «وَ تَوَلَّوْا عَنْ طَاعَةِ الرَّحْمَنِ» خط خدا را رها كردند. «وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ» يزيد فساد كرده است. «وَ عَطَّلُوا الْحُدُود» حدود خدا را زير پا گذاشته است. «وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَيْ‏ءِ» درآمدهاي بيت المال را بين نور چشمي‌ هايش تقسيم مي ‌كند. «وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ» حرام ‌ها را حلال كرده است. «وَ حَرَّمُوا حَلَالَهُ» حلال‌ها را حرام كرده است. «وَ إِنِّي أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ» من لياقت دارم و سزاوارترين كس براي تغيير اين سيستم هستم.

پس هدف امام حسين علیه السلام اين بود:

-  بردگي و بيعت و ذلت و قبول كردن نظام يزيدي؛ هرگز!

-  همراهي با اين‌ها و ريا و خودنمايي؛ هرگز!

-  احياء دين و پياده شدن قانون خدا هدف اصلي بود.

چرا عاشورا اين قدر عظيم شد؟ مگر فقط همين يك جنگ در دنيا بوده است؟ چطور عاشورا اين همه جاذبه دارد؟ چون رهبر آن حسين بن علي علیهما السلام است. چون حسين و يارانش علم به شهادت دارند و چون هدفشان، خالص خالص است.

4ـ کیفیت شهادت

از ديگر امتيازات اين انقلاب، مسأله‌ كيفيت است. كيفيت شهادت بسيار مهم است. ما گاهي اوقات، ده، بيست و يا سي شهيد داريم ولي تشييع جنازه خيلي شلوغ نمي‌شود. اما سه تا شهيد را كه اين منافقين سوزاندند، دندانشان را شكستند، گوششان را بريده ‌اند، بسيار باشكوه تشييع مي ‌كنند. البته من در آن زمان خارج از كشور بودم ولي مي ‌گفتند: تلويزيون نشان داده است آن سه نفر كه كيفيت شهادتشان بسيار زجرآور بوده است، در تشييع جنازه‌ آن‌ها همه تهران از جا كنده شده بودند. عاشورا به خاطر كيفيتش جاذبه دارد.

تشنگي خيلي مهم است. آب را بستند. اميرالمؤمنين علیه السلام در نهج ‌البلاغه مي ‌فرمايد: ‌اي ارتشي ها حمله كنيد، اما در كنار اين حمله چند دستور است كه بايد به آن عمل كنيد: 1- درخت دشمن را قطع نكنيد. 2 - آب آشاميدني را مسموم نكنيد. 3- به زخمي‌ ها كار نداشته باشيد. 4- اسيران را مورد احترام قرار دهيد و ...

اميرالمؤمنين علیه السلام در جنگ با معاويه يك مرتبه بر آب مسلط شد، هواداران او گفتند: يا علي! آب را گرفتيم و به آن‌ها اجازه‌ برداشتن آب نمي‌ دهيم، فرمود: مي‌ جنگيم اما اگر دشمن تشنه شد، به او آب مي ‌دهيم. ما مرد هستيم، مي ‌كشيم اما اگر تشنه شدند، آب مي ‌دهيم.

اميرالمؤمنين علیه السلام از ابن ملجم لعنه الله علیه ضربه خورده است، ليوان شير برايش مي‌آورند. مي‌گويد: نصف ليوان را به من و نصف ليوان شير را به ابن ملجم لعنه الله علیه بدهيد، در مقابل قاتل خودش حضرت علیه السلام رحم دارد، اما بر پسرش، حسين بن علي علیه السلام آب را چند شبانه روز قطع كردند. خيلي مهم است.

كسي در جنگ خيمه را نمي ‌سوزاند، اما اين‌ها خيمه‌ ها را مي ‌سوزانند. در جنگ به اسير و بازمانده احترام مي‌ گذارند، اما اين‌ها براي اين كه دل بازمانده را به درد بياورند، جواني از ياران امام را كه شهيد كردند، سر جوان را در دامن مادرش‌ انداختند كه دل او را به درد بياورند. مادر نگاهي به اين سر بريده كرد و آن را به سوي دشمن پرت كرد و گفت: چيزي را كه در راه خدا داده ‌ام، پس نمي ‌گيرم. مي ‌گويند بهترين جنگ، جنگي است كه سه آخرين داشته باشد، اگر اين سه آخرين را داشت، معلوم مي ‌شود خوب جنگيده ‌اند:

آخرين نفر، آخرين نفس، آخرين فشنگ

مي ‌گويند: اگر سپاهي تا آخرين نفر جنگيد و تا آخرين نفس جنگيد و تا آخرين فشنگش را شليك كرد، معلوم مي ‌شود جنگ موفقي داشته است. اما اگر كسي نفر داشت و شكست خورد، فشنگ داشت و شكست خورد، معلوم مي‌ شود كاربرد جنگي آن‌ها خوب نبوده است و در كربلا اين چنين بود. تا آخرين نفر جنگيدند، حتي بچه‌ شيرخواره حضرت يعني علي اصغر علیه السلام به شهادت رسيد. تا آخرين نفس جنگيدند. وقتي امام حسين علیه السلام در گودي قتلگاه افتاد، به خيمه ‌ها حمله كردند. امام حسين علیه السلام ديد بدنش ديگر تاب نمي ‌آورد، چون تير خورده است و روي زمين افتاده است و اين‌ها دارند به سراغ خيمه‌ ها مي‌ روند، نتوانست بلند شود، مقداري خود را روي خاك كشيد، تكاني خورد و فرمود: ‌اي شيعه‌ ابوسفيان، اگر دين نداريد، آزاده باشيد، مرد باشيد. «يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُمْ» (اللهوف، ص‏119) اگر هم دين نداريد، آدم و مرد باشيد. مرد آن است كه روز بيايد و بجنگد. بعضي كارها نامردي است. من زنده هستم، شما با زن و بچه‌ من چه كار داريد؟ گفتند: راست مي ‌گويي و كساني كه به زن و بچه‌ حزب‌اللهي‌ ها حمله مي ‌كنند به مراتب از يزيد بدترند. چون هواداران يزيد لعنه الله علیه وقتي خواستند سراغ زن و بچه‌ امام علیه السلام بروند و امام حسين علیه السلام با آن وضعيت از گودي قتلگاه پيام داد: كه اگر دين نداريد، آدم باشيد. آن‌ها گوش دادند، اما منافقين ما گوش ندادند. به قم آمدند و در خانه‌ طلبه را زدند. در نيمه شب، طلبه كه براي باز كردن در آمده است، روبروي زنش او را كشته ‌اند و امثال اين موارد در جاهاي ديگر نيز هست.

كيفيت شهادت امام علیه السلام كيفيتي استثنايي است. در خيمه حضرت بچه كوچك و بيمار هست، آن وقت با اين وجود، آن خيمه را آتش زدند.

امام زين العابدين علیه السلام وقتي مي‌ خواهد كيفيت شهادت امام حسين علیه السلام را بگويد، مي‌ فرمايد: «انا ابن الذي قتل صبراً» من پسر كسي هستم كه با صبر او را كشتند. نحوه كشتن امام حسين علیه السلام اين گونه است. فرض كنيد يك كبوتر را به قفس بيندازند، بعد از بيرون قفس آن قدر با نوك چاقو او را بزنيد تا جان بدهد، اين را قتل با صبر مي ‌گويند. امام زين العابدين علیه السلام وقتي مي ‌خواهد حكومت يزيد لعنه االه علیه را رسوا كند، مي‌ گويد: يزيديان شما خواستيد و كشتيد، اما چرا مثل كبوتري كه از بيرون با ضربات نوك چاقو كشته مي‌ شود، كشتيد؟ «انا ابن الذي قتل صبراً» كيفيت شهادت، كيفيت عجيبي بود.

5 ـ یاران ممتاز و فداکار

يكي ديگر از دلايل ياران امام حسين علیه السلام بودند و اين دليل پنجم است. ياران امام هم امتيازاتي داشتند. نمونه ياران امام حسين علیه السلام را ما در ياران امام خميني هم ديديم كه در جبهه و در لحظه‌ آخر مي ‌گويند: دست از امام و رهبر انقلاب بر نداريد. ياران امام هر كدام روي خاك مي ‌افتادند، ديگران كه بالاي سرش مي ‌آمدند، مي ‌گفتند: رفتيم، خداحافظ، اما دست از ياري امام حسين علیه السلام برنداريد. اين ياران خيلي مهم هستند.

6 ـ آثار انقلاب

مسئله‌ ديگر آثار انقلاب است كه اين انقلاب چه كرد؟ حركت آفريني كرد، يك دنياي خواب را بيدار كرد، جرقه ‌اي شد، شرري به جان امت‌ها شد. الآن در حوزه ‌هاي علميه، تمام فقها و كتاب‌ها و علومي كه از اسلام داريم، اكثراً از امام باقر و امام صادق عليهما السلام است و آن چيزي كه سبب شد تا اين دو امام بتوانند حوزه‌ علميه تشكيل دهند، پتكي بود كه به واسطه قيام امام حسين علیه السلام بر سر بني ‌عباس و با مرگ بر بني ‌اميه درست شده بود. مردم حماسه به وجود آوردند. بني عباس به خاطر اين كه مثل بني اميه رسوا نشوند، كمي كوتاه آمدند، بني عباس كوتاه آمدند و اين دو امام حوزه علميه را در آن زمان به راه‌ انداختند. يعني از شهادت امام حسين علیه السلام به دست بني ‌اميه پتكي براي بني عباس درست شد و آن پتك باعث شد تا بني عباس در ابتداي حكومت كمي شل بگيرد و ...

نتیجه

پس بنابراين چرا كربلا اين قدر جاذبه دارد و اين قدر شعله مي ‌كشد؟ چرا كربلا هيجان برمي ‌انگيزد؟ چرا همه عاشورا مي‌ خواهند گريه كنند؟ چرا اين قدر عزاداري مي‌ كنند؟

اين به خاطر: 1- شخصيت 2- علم به شهادت 3- اخلاص 4- كيفيت شهادت 5- ياران امام حسين علیه السلام  6- آثار انقلاب آن حضرت است.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group