پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

شرحی کوتاه بر زندگی حضرت زینب (س) اسوه صبر
به لطف و سپاس خدا، شما دانشمندی هستی که استاد ندیده ای، اهل درک و درایتی هستی که به شما آن را کسی نیاموخته

زینب بن علی (سلام الله علیها)
حضرت زینب (س) در سال پنجم هجرت در مدینه النبی به دنیا آمد. پدر او امام علی (ع) و مادرش فاطمه زهرا (س) است. آن بانونی بزرگ اسلام شش ساله بود که جد بزرگوارش رسول خدا (ص) را از دست داد. در چهل و پنج سالگی برادرش امام مجتبی (ع) به شهادت رسید. پنجاه و پنج ساله بود که امام حسین (ع) در کربلا شهید شد؛ و در پنجاه و شش سالگی، خود دار فانی را وداع گفت. بنابراین، تنها یک سال از دوران امامت امام زین العابدین (ع) را درک کرد.
امام علی (ع) و حضرت زینب (س)
از حضرت زینب (س) گزارش شده که فرموده اند پس از آن که ابن ملجم علی (ع) را ضربتی زد و آثار مرگ بر چهره امام نشست حدیث ام ایمن را به او عرضه داشتم و از ایشان خواستم که درباره آن سخن بگوید. پس حضرت فرمود: «ای دخترم! حدیث این است و این، همان سخنی است که ام ایمن برای تو بیان کرد. گویا شما و زنان از اهل و عیال تو را می بینم که در این شهر به اسارت رفته اند و آنها را به خواری و خشوع کشیده اند، خوف از این است که مردم به شما حمله ور شوند. پس صبر و شکیبایی کن. پس به آن کسی که هسته و دانه را می شکافد و رشدش می دهد، بر روی زمین در آن هنگام ولی، غیر از شما و دوستداران و شیعیان شما نیست. به راستی آیا جز حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و پس از ایشان حضرت امام سجاد (ع) ولی الله سراغ داریم؟ برخورد امت با اولیای خدا مایه عبرت است.
عبور از قتلگاه
بعد از ظهر یازدهم محرم بود. زنان از سپاه ابن سعد درخواست کرده اند که آنها را از کنار قتلگاه عبور دهد تا بار دیگر با اجساد شهدای خود وداع کنند. وقتی که چشم زینب (س) به بدن برادر افتاد فریاد زد: «ای محمد (ص)! درود فرشتگان آسمان بر تو باد، این حسین است که بر خاک افتاده و به خون آغشته شده است. (این کشته فتاده به هامون حسین توست، این تن چاک چاک غرق به خون حسن توست) این حسین توست که بدنش در بیابان افتاده و بدنش قطعه قطعه شده است و سرش از قفا بریده شده است و لباسهایش به یغما رفته است. و دخترانت اسیر شده اند و بر بدن فرزندان کشته ات باد صبا می وزد. از این گفتار هر دوست و دشمنی گریست». گریه و ندبه در آن حال بسیار شد. سپس آن بانو بدن برادر را رو به آسمان بلند کرد و گفت: «معبودا! از ما این قربانی را بپذیر».
درسی که می توان گرفت: این گفتار زینب (س) گویای ادامه و استمرار عهد و میثاق الهی است. البته به نظر می رسد رسالت حجت الهی بر دوش امام سجاد (س) نهاد شده بود؛ ولی عمه او از تقیه برکنار است، تا چون مادرش در حمایت امام علی (ع)، او نیز از امام خود حمایت کند.
زینب (س) در کوفه
وقتی اهل بیت امام حسین (ع) بر ابن زیاد وارد شدند، حضرت زینب به صورتی که کسی نمی شناخت بر این ملعون وارد شد، ابن زیاد سوال کرد این چه کسی است، گفته شد او زینب دختر علی (ع) است، ابن زیاد رو به حضرت زینب کرد و گفت: «خدا رو شکر که خداوند شما را رسوا کرد و کارها و گفته های شما را (این که ما بر حق هستیم و وحی بر این خاندان ناز می شود! و ...) را تکذب کرد» حضرت زینب (س) در جواب فرمودند: «تنها شخص فاسق رسوا می شود و تنها شخص فاجر دروغ می گوید و آن شخص ما نیستیم» سپس ابن زیاد گفت «چگونه دیدی خداوند با برادر و اهل بیتش چه کرد؟» حضرت در جواب فرمود: «به جز خوبی چیزی ندیدم، آنها افرادی بودند که خداوند برای آنها شهادت را تقدیر نموده بود، و به جایگاه و آسایشگاه خود نائل آمدند و به زودی خداوند بین تو و آنها جمع می کند، آن موقع خواهی دید چه کسی گرفتار است، مادرت به عزایت بنشیند، یابن مرجانه».
طبرسی در کتاب احتجاج خطابه های آتشین زینب (س) را نگاشته است که به پاره ای اشاره می شود. در آن روزی که اهل بیت (ع) را وارد کوفه کردند، مردم کوفه وقتی آن وضع سرهای بر نی و زنان و بیماری امام سجاد (ع) را مشاهده کردند گریان شدند. به ناگاه زینب دختر علی بن ابی طالب (ع) به آن جمع اشاره ای فرمود که ساکت شوید. حذام اسدی گفت: به خدا سوگند، تا حال کسی را این قدر مصیبت دیده ندیده بودم که این گونه چون امیرالمومنین علی ابن بی طالب (ع) در کمال آرامش سخن گوید، ناگاه به مردم اشاره فرمود که ساکت شوید، پس از آن نفس ها در گلو پیچید و صدای زنگ ها ساکت و خاموش شد، پس از حمد و ثنای خدا و رسول فرمود: «اما بعد این مردم کوفه! این اهل شکستن عهد و پیمان! و ...» پس از این خطبه حضرت زینب (س) بود که وضع بازار کوفه بهم ریخت، همه پریشان و پشیمان از عمل خویش شدند. پیرمردی می گفت: «پدر و مادرم فدایت! پیرانشان برترین پیرها، جوان هایشان بهترین جوان ها و زنانشان برترین زنان و نسلشان نسلی بزرگوار و فضلشان برتری بزرگی است ...» اینجا بود که امام سجاد (ع) فرمود: «ای عمه! ساکت باش که در آیندگان از گذشتگان عبرتی است. به لطف و سپاس خدا، شما دانشمندی هستی که استاد ندیده ای، اهل درک و درایتی هستی که به شما آن را کسی نیاموخته». از این عبارت امام سجاد (ع) به عصمت حضرت زینب (س) پی می بریم.

منبع: کتاب یاران شیدای حسین بن علی (ع) - صفحه 348

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group