﴿إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ (1) فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ (2) إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ (3)﴾
این سوره مبارکهای که به نام «کوثر» است در این سوره مبارکه از ذات اقدس الهی به ضمیر «متکلم مع الغیر» که نشانه تفخیم و جلال و شکوه است یاد شد که ﴿إِنَّا﴾.
فعل هم به عنوان ﴿أَعْطَیْنا﴾ نه «أعطیتُ»، اینها نشانه آن است که ذات اقدس الهی با بسیار یا همه اسمای حسنای خود ظهور کرده است.
کلمه «عطا» بار معنوی و مزیتی بر سایر کلمات ندارد برخلاف برکت، برخلاف نعمت، برخلاف رحمت و مانند آن؛
چون «عطا» گاهی نسبت به مؤمنان است گاهی نسبت به دگراندیشان و کافران.
﴿کُلّاً نُّمِدُّ هؤُلاَءِ وَ هؤُلاَءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ وَ مَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً﴾؛یعنی هم به بدان میدهیم هم به خوبان و عطای الهی محدود و محظور نیست.
این کلمه «عطا» درباره آنچه خدای سبحان به غیر مؤمن میدهد هم به کار رفته است. فعلی که انسان در کار خیر انجام میدهد این عطا و إعطاء است ﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطَی وَ اتَّقَی ٭ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَی﴾. غرض آن است که فعل خوب از غیر خدا هم صادر بشود اعطاء است و کار خدا مطلقا حَسَن است ولی آنچه را که میدهد گاهی به بدان میدهد گاهی به خوبان؛ البته امور مالی و مادی.
از میان یکصد و چهارده سوره قرآن،چهار سوره با کلمه«انّا»آغاز شده است:سوره های فتح،نوح،قدر و کوثر.
«إِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً» ما برای تو پیروزی آشکار قرار دادیم.
«إِنّا أَرْسَلْنا نُوحاً» ما نوح را به سوی مردم فرستادیم.
«إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.
«إِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» ما به تو کوثر عطا کردیم.
درباره قرآن کریم در سوره مبارکه «حجر» و مانند آن چنین آمده است که ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ﴾هم با ﴿إِنَّا﴾ هم با ﴿نَحْنُ﴾ هم با ﴿نَزَّلْنَا﴾ که سه بار از خود با جلال و شکوه یاد کرده است اینجا آن طور نیست. «علی أی حال» این بدون کرامت و بدون عنایت ویژه نیست ﴿إِنَّا أَعْطَیْناکَ﴾ ما به تو دادیم.
«کوثر» که صیغه مبالغه است فقط خیر کثیر را در بر میگیرد، سه؛ ما به تو خیر کثیر دادیم ﴿إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ﴾.
کثرتی را که ذات اقدس الهی نام میبرد با کثرتی که افراد دیگر نام میبرند فرق میکند. خدا اگر بفرماید کثیر است با اینکه مخلوق بگوید کثیر است این خیلی تفاوت دارد و اگر ذات اقدس الهی فرمود کثیر است تا دامنه قیامت را هم ممکن است شامل بشود. آن کوثری را که خدای سبحان به وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) داده است یک کوثر پایدار است و ماندنی است.
درباره کوثر در حدود دوازده یا سیزده قول بلکه بیشتر هست که بخشی از آنها به کوثرهای دنیا برمیگردد، بعضی به آخرت برمیگردد، بعضی به جمع بین دنیا و آخرت برمیگردد؛ درباره نبوت گفته شد قرآن گفته شد، موفقیت ظاهری هم گفته شد حوضی در بهشت گفته شد و سایر برکات که در بهشت است گفته شد مصادیق فراوانی برای کوثر هست همه آنها حق است و مشمول هست چون کوثر محدود نیست؛ لکن مصداق بارزش را ذیل این سوره تعیین میکند که حالا باید روشن بشود که برابر ذیل این آیه مصداق کوثر چیست؟ ﴿إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ﴾.
بنابراین یک خیر کثیر دامنهداری که گذشته و حال و آینده را هم در برمیگیرد، این طور نیست که ما دادیم و منقطع شد، چون کوثر دائمی است نعمت دائمی است، إنعام دائمی است و منعمی که «دائم الفضل» است با إنعام دائمی نعمت مستمر را عطا میکند ﴿إِنَّا أَعْطَیْنا﴾
در برابر هر نعمتی باید شکر کرد و بهترین شکر خیر شکر نماز است. این نماز که خیر کثیر است بهترین عبادت است عمود دین است مناجات با خداست که «إنَّ الْمُصَلِّی یُنَاجِی رَبَّهُ» وقتی انسان بخواهد با خدا سخن بگوید نماز میخواند و بخواهد سخن خدا را بشنود قرآن میخواند که آنگاه ذات اقدس الهی به زبان او تکلم میکند کلام خود را و انسان میشود مستمع در یک حال، متکلم در حال دیگر. بهترین شکر نماز است و در هنگام نماز چگونه در تکبیرة الإحرام دستها را بلند کند به کدام سمت کند تا کجا ببرد در روایات آمده است که ﴿فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ﴾؛ یعنی این دستها را هنگام «تکبیرة الإحرام» تا محاذی گوش قرار بدهد. [5]این نشان میدهد که صلات بهترین شکرگزاری نسبت به عطایای ذات اقدس الهی است و نحر کردن هم به این معنا است نه سخن از نحر شتر باشد؛
سه بُعد مهم شخصیت حضرت زهرا سلاماللهعلیها:
1- جمع بین زندگی یک زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایفش در خانه
2- بین وظایف یک انسان مجاهد غیور خستگی ناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسی مهم بعد از رحلت رسولاکرم(صلّیاللهعلیهوالهوسلّم) که به مسجد میآید و سخنرانی و موضع گیری و دفاع می کند و حرف می زند و یک جهادگر به تمام معنا و خستگی ناپذیر و محنتپذیر و سختی تحملکن است، از طرف دیگر.
3- یک عبادت گر و بپادارندهی نماز در شب های تار و قیامکنندهی للَّه و خاضع و خاشع برای پروردگار است و در محراب عبادت، این زن جوان مانند اولیای کهن الهی، با خدا راز و نیاز و عبادت می کند.
این سه بُعد را با هم جمع کردن، نقطهی درخشان زندگی فاطمهی زهرا (علیهاالسّلام) است. آن حضرت، این سه جهت را از هم جدا نکرد. بعضی خیال می کنند انسانی که مشغول عبادت می باشد، یک عابد و متضرّع و اهل دعا و ذکر است و نمی تواند یک انسان سیاسی باشد. یا بعضی خیال می کنند کسی که اهل سیاست است - چه زن و چه مرد - و در میدان جهاد فیسبیلالله حضور فعال دارد، اگر زن است، نمی تواند یک زن خانه با وظایف مادری و همسری و کدبانویی باشد و اگر مرد است، نمی تواند یک مرد خانه و دکان و زندگی باشد. خیال می کنند این ها باهم منافات دارد؛ در حالی که از نظر اسلام، این سه چیز با یکدیگر منافات و ضدیت که ندارد؛ در شخصیت انسان کامل، کمک کننده هم است.»
چرایی تأکید اسلام بر مقام مادر؟
تأکید اسلام بر جایگاه «مادران» فقط نظر به جنبه های اخروی و معنوی ندارد و به خاطر واقعیتی انکارناشدنی در جامعه است. تأثیرگذاری مادر در شکل گیری خانواده، به عنوان مهم ترین نهاد اجتماعی، نمی تواند بر کسی پوشیده باشد.
نمی توانیم انکار کنیم که جامعه چیزی نیست جز انبوه خانواده های کوچکی که در کنار هم قرار قرار گرفته و کلیت واحدی به نام «نظام اجتماعی» را پدید آورده اند. برای ساختن یک جامعه ای موفق، می توان از طریق خانواده به فرزندان - به عنوان شهروندان نسل های آینده جامعه و بازیگران عرصه های مختلف اقتصادی و فرهنگی و نظامی و بهداشتی آن - فداکاری، محبت، عشق، آداب و رسوم، فرهنگ بومی، وظیفه شناسی، مسئولیت پذیری و بسیاری دیگر از آموزه های اخلاقی را آموخت و بدین وسیله بذر شرافت، سازگاری و سلامتِ جسمی و روانی و عاطفی را درون آنها کاشت.(43) در یک کلمه، شخصیت شان را شکل داد.
در این پروسه بسیار با اهمیت اگرچه مادران و پدران هر دو سهیم اند، اما این مادران هستند که به خاطر گستره تعامل و عمق ارتباطی که با فرزندان دارند، نقش اساسی را ایفا می کنند.
کسانی که نقش «مادری» را کم ارج می دانند و تربیت فرزند را امری بی ارزش و مقدار ارزیابی می کنند و الگوی «زنان موفق» را در نقش ها و هویت های شغلی و ورزشی و تحصیلی منحصر می کنند، دانسته یا ندانسته، شکل گیری هویت نسل های آینده را با تهدیداتی جبران نشدنی مواجه می سازند.
بعداز محدود شدن الگوی زنان موفق در «زنان شاغل»، در بسیاری از کشورهای توسعه یافته جهان، وظیفه تربیتی کودکان به مربیان «مهد کودک» ها و پرستاران خانگی سپرده شد. یعنی کسانی که نوعا نگاهی کاری و از سر تأمین معیشت به این مسئولیت مهم دارند و - چه بسا به خاطر درگیر بودن با مشکلات متعدد اقتصادی و اخلاقی - دقت لازم را در وظیفه تربیتی شان به خرج ندهند. گذشته از این مشکل بسیار مهم و حتی بر فرض وظیفه شناسی مربیان و پرستاران، نفس عدم وجود مادر در خانه و از دست رفتن اوقات مورد نیاز برای تربیت کودک، موجب کاهش فرصت های همگرایی و هم نشینی مادر و فرزند و در نتیجه پدید آمدن کمبودهای روانی و احساسی و نقصان های عاطفی در کودکان می شود. چنین کودکانی ظرفیت فراوانی برای پرخاشگری و عقده ای شدن دارند و چه بسا با کمترین توجّه دروغین و فریب در تور شیاطین جامعه گرفتار آیند.
اینجاست که راز تأکید اسلام بر نقش «مادری» فراتر از همه ثواب های اخروی و مقامات معنوی و فراتر از همه بزرگداشت های تشریفاتی و نمادین روشن می گردد.