آستانه تحمل
طبیعت زندگى با دشوارىها و رنج و مشکلات همراه است. عناصرآفرینش انسان نیز با بنای درد و غم و دشوارى تشکیل یافته است. این رنجها و سختىها و دردها، پلههاى نردبان ترقى و رشد و تکامل هستند.
صاحبان قلب و دارندگان عقل و شعور، زندگى را تنها به خوردن و خوابیدن و لذّت و شهوت معنا نمىکنند. اینان می دانند که مدت حادثه، اندک و گره سخت گشودنى است و درد و رنج، بدون شک پایان یافتنى است؛ اما آنان که در بلاها و سختىها، عنان صبر و تحمل را رها می کنند از رسیدن به اهداف عالیه خود باز می مانند.
یکی از راهکارهای که آستانه تحمل را افزایش بالا می برد آگاهی از اهمیت و تفکر برآثار بردباری است.
مجوز بهشت
تحمل ناخوشایندها
امام باقر علیه السلام درباره امور ناخوشایند و صبر در برابر آن می فرمایند: «الْجَنَّهُ مَحْفُوفَهٌ بِالْمَکارِهِ وَ الصَّبرِ، فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَکارِهِ فِى الدُّنْیا دَخَلَ الْجَنَّهَ؛ وَ جَهَنَّمُ مَحْفُوفَهٌ بِاللَّذاتِ وَ الشَّهَواتِ فَمَن أَعْطى نَفْسَه لَذَّتَها وَ شَهْوَتَها دَخَلَ النَّارَ ؛ بهشت در لابهلاى ناملایمات و شکیبایى پیچیده شده، پس آن کس که در دنیا در برابر ناملایمات شکیبایى کند (و از وسوسههاى گناه و شهوات صرف نظر نماید) داخل بهشت مىشود و جهنم در لابهلاى لذّات و شهوات گناه آلود پیچیده شده، پس هر کس نفس خود را در برابر اینگونه لذات و شهوات آزاد بگذارد، داخل آتش مىشود».
امام صادق علیه السلام نیز درباره ویژگی های مومنان می فرمایند: «الْمُؤْمِنُ وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزاهِزِ ، ثَبُوتٌ عِنْدَ الْمَکارِه ؛ مومن به هنگام حوادث تکان دهنده آرامش دارد و در برابر امور ناخوشایند ثابت قدم است. »
این حوادث تکاندهنده، گاه مصائب، گاه حملات دشمن، گاه بیمارىهاى صعب العلاج، و گاه زلزلهها و طوفانهاى سخت و طاقتفرساست. مؤمن در مقابل تمام این حوادث همچون کوه استوار و ثابت قدم است، و به کمک ایمانش در مقابل طوفانها شهوات، وقار خود را حفظ می کند.
در ادامه حدیث حضرت می فرمایند: «صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلاء»؛ به هنگام بلاء و حوادث دردناک، که دامنگیر هر انسانى مىشود، بىتابى و بىقرارى نمىکند، جزع و فزع نمىنماید، بلکه صبر را پیشه خویش مىسازد، تا از امتحان الهى سرافراز بیرون آید.
آنچه از کلام امام علیه السلام آمد، همان چیزى است که در روایات اسلامى تحت عنوان «أفْضَلُ الْأعْمالِ أحْمَزُها » دیده مىشود ؛ این حدیث که از پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله نقل شده است نشان مىدهد طاعات و اعمال خیر هر قدر انجام آن از نظر جسمانى یا روحى سنگینتر باشد فضیلت و ثواب آن بیشتر است.
«احْمَزَ» از ریشه «حَمْز» در لغت به معناى گزندگى و تندى و تیزى و سختى و سوزندگى چیزى است و این تعبیر نشان مىدهد که اعمال پر زحمت و گزنده و سخت در پیشگاه خدا ارزش بیشترى دارد. دلیل آن هم روشن است، زیرا نیروى بیشترى از نظر جسم و روح براى انجام آن لازم است و مىدانیم پاداش اعمال به اندازه نیروهایى است که براى انجام آن به کار گرفته مىشود.
این نیرو همیشه جنبه جسمانى ندارد (مانند پاى پیاده به زیارت خانه خدا رفتن در شرایطى که دلیل بر عظمت این برنامه مىشود) در بسیارى از اوقات جنبه روحى دارد؛ مثلا «اخلاص نیّت» به گونهاى که کمترین شائبه غیر خدا در آن نباشد کار آسانى نیست یا تواضع و خضوع در آنجا که با روح سرکش آدمى نمىسازد کار بسیار سختى است و همین امر سبب شد که ابلیس آن را تحمل نکند و رشته بندگى خدا را براى همیشه بگسلد.
رهایی از جهنم
کنترل شهوات
قرآن کریم می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّئهَا وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّئهَا ؛ که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است.»
امام صادق علیه السلام مىفرمایند: لاتَدَعِ النَّفْسَ وَ هَواها، فَإِنَّ هَواها فِی رَداها، وَ تَرْکُ النَّفْسِ وَ ما تَهْوى دائُها، وَ کَفُّ النَّفْسِ عَمَّا تَهْوى دَواها ؛ نفس را با هوا و هوس ها رها مکن؛ چرا که هواى نفس سبب مرگ نفس است و آزاد گذاردن نفس در برابر هواها درد آن است، و باز داشتن آن از هوا و هوسهایش دواى آن است. »
نه تنها جهنم آخرت، زائیده هواپرستى است، که جهنمهاى سوزان دنیا، همچون ناامنىها، بىنظمىها، جنگها، خونریزىها، جدالها، و کینهتوزىها همه ناشى از آن است.
به راستى ما بسیارى را مىبینیم که چنان اسیر مقامند که براى حفظ آن به هر گناه و جنایت و ذلّتى تن در مىدهند، و بعضى چنان اسیر مال و شهوتند که براى حفظ آن همه کرامت انسانى خود را بر باد مىدهند؛ ولى پرهیزگاران که در خط معصومان گام بر مىدارند، حتى از جان خویش مىگذرند و فریاد «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّهُ» سر مىدهند.
عاقبت بردباری در برابر شهوات
امام زین العابدین علیه السلام مىفرماید: مردى خاندان خود را به کشتى سوار کرد و به دریا اندر شد و کشتى آنها شکست و از سرنشینان کشتى جز همسر آن مرد نجات نیافت، او بر تخته پارهاى از کشتى بر نشست و موجش به یکى از جزیرهها برد، در آن جزیره مردى راهزن بود که همه کارهاى ناشایسته را کرده و همه غدقنهاى خدا را شکسته بود چیزى ندانست جز این که آن زن بالاى سرش آمد و ایستاد، سر به سوى او برداشت و گفت:
آدمىزاده هستى یا پرى؟ گفت: آدمىزادهام، با او سخنى نگفت و به او در آویخت و میان دورانش نشست به مانند شوهرى با زن خود و چون آهنگ او کرد، آن زن به خود لرزید، آن راهزن گفت: چرا بر خود مىلرزى؟ در پاسخ گفت: از این مىترسم، با دست خود اشاره به آسمان کرد، آن مرد گفت: چنین کارى کردهاى؟ گفت: نه به عزت او سوگند، مرد راهزن گفت: تو چنین از خدا مىترسى با این که از این هیچ نکردى و من اکنون تو را به زور بر آن داشتم، به خدا که من خود سزاوارترم بدین ترس و هراس از تو شایستهترم، فرمود: کارى نکرده برخاست و نزد خاندان خود رفت و همتى جز توبه و بازگشت نداشت، در این میان که مىرفت، راهبى رهگذر با او برخورد و به همراه هم مىرفتند و آفتاب آنها را داغ کرد، راهب به آن جوان گفت: دعا کن تا خدا با ابرى، سایه بر ما اندازد، آفتاب ما را مىسوزاند، آن جوان گفت: من براى خود در درگاه خدا حسنهاى نمىدانم که دلیرى کنم و از او چیزى خواهم، راهب گفت:
پس من دعا کنم و تو آمین بگو، گفت: بسیار خوب و راهب شروع به دعا کرد و جوان آمین مىگفت و چه زود ابرى بر آنها سایه انداخت و زیر سایه آن مقدار بسیارى از روز راه رفتند تا راه آنها جدا شد و دو راه شد و آن جوان از یک راه رفت و راهب از یکى دیگر، به ناگاه آن ابر بر بالاى سر آن جوان رفت، راهب گفت: تو از من بهترى، دعا براى تو اجابت شده و براى من اجابت نشده، داستان خود را به من بگو، او خبر آن زن را گزارش داد، به او گفت: آنچه گناه در گذشته کردهاى، برایت آمرزیده شده، براى ترسى که به دلت افتاده باید بنگرى در آینده چونى
راهکار افزایش تحمل
در لسان ادعیه اظهار عجز در برابر خدا و توجه به عظمت بلایای آخرت راهکاری مناسبی برای افزایش تحمل است.
رَبِّ وَانْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَلیلٍ مِنْ بَلاءِ الدُّنْیا پروردگار بخشنده من، تو ناتوانى مرا در برابر اندک رنج و عذاب دنیا وَعُقُوباتِها وَما یَجْرى فیها مِنَ الْمَکارِهِ عَلى اهْلِها و کیفرهاى ناچیز آن و ناملایماتى که بر اهل آن مىرسد مىدانى، عَلى انَّ ذلِکَ بَلاءٌ وَمَکْرُوهٌ قَلیلٌ مَکْثُهُ یَسیرٌ بَقآئُهُ با آن که رنج و عذاب و ناملایمات دنیا ماندگاریش اندک، دوامش کم قَصیرٌ مُدَّتُهُ فَکَیْفَ احْتمالشى لِبَلاءِ الْاخِرَهِ وَجَلیلِ و زمانش کوتاه است، پس چگونه رنج و عذاب آخرت و سنگینى و بزرگى وُقُوعِ الْمَکارِهِ فیها وَهُوَ بَلاءٌتَطُولُ مُدَّتُهُ وَیَدُومُ ناملایمات آن را تحمّل کنم، در حالى که رنج و عذاب آخرت زمانش طولانى و جایگاهى همیشگى