نصیحت
نامه ایی از محبوب
یکی از علما و فقهاى بزرگ شیعه در قرن چهارم هجرى، ابن شعبه حرانى رحمه الله علیه است. ایشان معاصر شیخ صدوق رحمه الله علیه و از اساتید شیخ مفید رحمه الله علیه می باشد. ابن شعبه، کتابی مشهوری به نام «تحف العقول» دارد. این کتاب مجموعهاى ارزشمند از سخنان حکمت آموز و نصایح حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام را در خود گنجانده و از نظمی منطقی برخودار است که احادیث آن مورد اعتماد علما بزرگ می باشد.
نامه ای از امام حسن عسکری علیه السلام به شیعیان در کتاب «تحف العقول» وارد شده که بسیار پندآموز است این نامه، تنها مربوط به شیعیان آن عصر نبوده و خطاب برای تمام شیعیان در هر زمانی است حضرت در این نامه سفارش به رعایت اخلاق فردی و اجتماعی دارند و از شیعیان خود می خواهند که مایه زینتشان باشند
امام می فرمایند : «کُونُوا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا شَیْناً؛ مایه زینت و سرافرازى ما باشید نه سبب زشتى و سرافکندگى ما»
در پایان این نامه، حضرت شیعیان را به انجام چهار عمل نصیحت می کنند؛
۱. یاد خدا
امام می فرمایند:« أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ؛ بسیار خدا را یاد کنید.» یاد خداوند، سبب آرامش فرد است و بازگشت به فطرت و سرشت آدمی است غفلت از ذکر الهی، سبب سختی زندگی می شود.
قرآن کریم در این باره می فرماید:« وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَعْمى؛ و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور مىکنیم .»
گاهی درهاى زندگى به روى انسان به کلى بسته مىشود، و دست به هر کارى می زند با درهاى بسته رو به رو مىگردد، و گاهى به عکس به هر جا روى مىآورد خود را در برابر درهاى گشوده مىبیند، مقدمات هر کار فراهم است و بنبست و گرهى در برابر او نیست، از این حال تعبیر به وسعت زندگى و از اولى به ضیق یا تنگى معیشت تعبیر مىشود، منظور از” معیشت ضنک” که در آیات بالا آمد نیز همین است
گاهى تنگى معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمى دارد، اى بسا پول و درآمدش هنگفت است، ولى بخل و حرص و آز زندگى را بر او تنگ مىکند نه تنها میل ندارد در خانهاش باز باشد و دیگران از زندگى او استفاده کنند، بلکه گویى نمىخواهد آن را به روى خویش بگشاید، به فرموده امام على علیه السلام همچون فقیران زندگى مىکند و همانند اغنیاء و ثروتمندان حساب پس مىدهد .»
۲. یاد مرگ
دومین عملی که حضرت می فرمایند:« ذِکْرَ الْمَوْتِ؛ یاد مرگ است» ذکر مرگ، سبب نرم شدن دل است تفکر در سختی جان دادن مایه بی میلی به شهوات و گناهان است در روایات، تصریحاتی به سختی جان کندن شده است و در بعضی دیگر تشبیه به کندنِ پوست از بدن زنده گردیده و در بعضی دیگر آمده که اگر سنگ آسیاب یا میخ در قلعه را در چشم بگذراند و آن در، به حرکت در آید از سکرات مرگ آسانتر است و همچنین سختی آن تشبیه به این شده که بدنی را با قیچی یا ارّه قطعه قطعه کنند.
درخواست ابراهیم از ملک الموت
حضرت ابراهیم علیه السلام، وقتی از ملک مرگ می پرسد؛ آیا میتوانی چهرهای را که با آن روح فاجر را میگیری به من نشان دهی؟
فرشته مرگ گفت: «تو طاقت آن را نداری.»
ابراهیم علیه السلام فرمود: «تحمل می¬کنم.»
فرشته مرگ گفت: «از من رو برگردان»
حضرت روی برگرداند و سپس به او نگاهی انداخت، ناگهان مرد سیاه چهره و ترسناکی دید که موهای سرش سیخ شده، بد بو و با لباسهای سیاه که از دهان و سوراخ های بینی او دود و آتش زبانه میکشد در برابرش قرار دارد.
حضرت تا این صحنه را دید غش کرد و بعد از مدتی که به هوش آمد گفت: «اگر شخص فاجر به هنگام مرگ چیزی جز این صورت تو را ببیند هر آینه برای او کافی است .»
دل بر جهان مبند که این بیوفا با هیچ کس شبی به محبت بسر نکرد
۳. تلاوت قرآن
سومین عملی که حضرت می فرمایند:« تِلَاوَهَ الْقُرْآنِ؛ بسیار به تلاوت قرآن پردازید.»
آیا از قرآن فقط براى افتتاح خانه نو، و یا حفظ مسافر، و شفاى بیماران، استفاده مىکنیم؟
روزانه چقدر قرآن را قرائت می کنیم؟« فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن »
چقدر در آن تفکر و تدبر می کنیم؟ «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن »
به کدام آیاتش عمل می کنیم؟ این کتاب آسمانی در کجای زندگی ما قرار دارد؟ آیا قرآن را فقط برای تبرک روی تاقچه و میز قرار می دهیم یا نه آن در متن زندگی ما به عنوان کتاب خوشبختی انتخاب کرده ایم؟
آیا با قرآن به گونه ای تعامل کرده ایم که رسول خدا روز قیامت از ما شکوه نکند؟«وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا ؛ و پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند»
«امام خمینى رحمه الله علیه در گفتارى از اینکه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده، تأسف مىخورد و به حوزهها و دانشگاهها سفارش مىکند که قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همهى رشتهها، مقصد اعلى قرار دهند تا مبادا در آخر عمر بر ایام جوانى تأسف بخورند »
«ملا صدرا رحمه الله علیه در مقدمه تفسیر سوره واقعه مىگوید: بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسى هستم، ولى همین که کمى بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعى خالى دیدم. در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبر در قرآن و روایات محمّد و آل محمّد صل الله علیه و آله بروم. یقین کردم که کارم بىاساس بوده است، زیرا در طول عمرم به جاى نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید .»
۴. فرستادن صلوات
چهارمین عملی که امام می فرمایند:« الصَّلَاهَ عَلَى النَّبِیِّ؛ صلوات بر پیامبر صل اللَّه علیه و آله فرستید.»
صلوات، کلید استجابت دعا و سبب سنگین شدن میزان مؤمن در قیامت مىشود.
قرآن کریم می فرماید:« إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما ؛ خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مىفرستند اى کسانى که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملا تسلیم (فرمان او) باشید.»
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که روزى رسول خدا به امیر مؤمنان فرمود: آیا به تو مژده ندهم؟
امیر مؤمنان فرمود: بله، پدر و مادرم به فدایت، شما همواره به خوبی ها مژده دادهاید.
پیامبر فرمود: جبرئیل به تازگى براى من خبر خوشى آورده است.
امیر مؤمنان پرسیدند: اى رسول خدا! چه خبرى براى شما آورده است؟
فرمود: جبرئیل به من خبر داد که هر کس از امّت من هنگام فرستادن صلوات بر من، بر اهل بیت من نیز صلوات بفرستد، درهاى آسمان براى او گشوده مىشود و فرشتگان هفتاد درود بر او مىفرستند، و این خود باعث فرو ریختن گناهان است. پس گناهان او مانند برگ درختان فرو مىریزد، و خداوند خطاب مىکند: اى بنده من، تو را پذیرفتم، بخت خوش همراه تو باد. اى فرشتگان من، شما هفتاد بار بر او درود فرستید و من هفتصد بار بر او درود مىفرستم.
آن گاه پیامبر فرمود: اما اگر تنها بر من صلوات بفرستد و اهل بیت مرا به من ملحق نسازد، میان دعاى او و آسمان هفتاد حجاب حایل مىشود و خداوند بزرگ به آن بنده خطاب مىکند: تو را نپذیرفتم، بخت خوش همراه تو مباد. اى فرشتگان من! دعاى او را به آسمان بالا نبرید تا اینکه عترت پیامبرش را در فرستادن صلوات به پیامبر ملحق کند. پس همواره دعایش در حجاب خواهد بود تا اهل بیت مرا به من ملحق سازد .