موسیقی
نور، صدا، حرکت!
امروزه، خیلی سخت می شود یک اسباب بازی پیدا کرد که یکی از این سه تا را نداشته باشد چه برسد به هر سه ی آنها. ما از کودکی هر چه به یاد می آوریم، این بوده که توپ، برای قل دادن و بازی کردن است. اینکه یک توپی ساخته شده که وقتی آن را روشن می کنیم، یک موسیقی خیلی تند و کلی چراغ های لیزری با هم روشن می شوند و روی ذهن بچه رژه می روند، چه کمکی به رشد او می کند نی دانم!
خیلی توصیه شده است که خصوصا در سه سال اول زندگی، فضای زندگی کودک باید سرشار از آرامش باشد. حتی بهتر است وسائل تزئینی را از خانه جمع کنید و به بچه اجازه دهید با آرامش، بازی کنند که نه پدر و مادر نگران شکستن چیزی باشند و نه او با انبوهی از تزئینات روبرو باشد. چه برسد به این همه نور، صدا، حرکت!
اگر هدف از آمدن ما، بندگی است و طی مسیری به سوی حضرت حق، پس چرا از ماه های اول تولدِ این نوگلان باغ بهشت، بایدگوششان را پر کنیم از آهنگ هایی که نه آنها را به این هدف نزدیک می کند و نه تاثیر مثبتی بر روحشان می گذارد.
بی غیرتی عبارتند است از کوتاهی و سستی کردن در محافظت آنچه که نگهبانی و نگهداری آن لازم است؛ مثل دین و آبرو و اولاد و اموال … که از هلاک کنندگان بزرگ و از صفات خبیث می باشد.
همه گناهان، از عوامل بی غیرتی محسوب می شوند ولی شدّت و ضعف دارند، به این معنی که بعضی گناهها بیشتر و بعضی گناهها کمتر انسان را به سمت بی غیرتی میکشاند. در اصل بی غیرت کردن انسان، همه گناهها با هم برابرند. گناهان مختلف مخصوصاً گناهان چشم و گوش و غذاهای حرام موجب می شوند پستی و رذالت نگاه به نامحرم در عقل انسان توجیه شود و کم کم عقل این گناه عظیم را مضرّ برای روح نداند و به آن بی توجه شود. شدّت این گناهان باعث میشود که انسان به تدریج از نگاه دیگران به ناموس او ناراحت و عصبانی نشود، و یا حتی آن را بد نداند و این همان بی غیرتی است و تنها راه علاج آن کنترل قوای ظاهری (چشم و گوش و …) و قوای باطنی (فکر و قلب و …) از گناه است تا با این کنترل، افکار و تصورات عقل در چهارچوب دین قرار بگیرد.
موسیقی حرام ، نقش بسیار مهمی در کم غیرتی و بی غیرتی انسان خواهد داشت.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: اگر در منزلی چهل روز نوای موسیقی پخش شود، شیطان وارد شده، چنان قدرت نمایی کند که غیرت و حفظ ناموس را از او بردارد، آنچنانکه حتی اگر به ناموس وی هم تجاوز شود، در نزد او اهمیتی ندارد[۱]
مواد مخدّر انواع گوناگونی دارند : الف: گاهی از طریق دهان و نوشیدن وارد بدن انسان می شوند.(مثل شراب) ب: گاهی از طریق بوییدن و حس لامسه وارد بدن انسان می شوند.(مثل هیروئین) ج: گاهی از طریق تزریق وارد بدن انسان می شوند.(مثل تزریق مرفین) د: گاهی از طریق حس سامعه (شنیدن) وارد بدن انسان می شوند.(مثل غنا و موسیقی حرام) به همین دلیل گاهی غناء و آهنگهای مخصوص، چنان افراد را در نشئه فرو می برد که حالتی شبیه به مستی به آنها دست میدهد
توجه دقیق به بیوگرافی مشاهیر موسیقی دانان نشان می دهد که در دوران عمر به تدریج دچار ناراحتیهای روحی گردیدهاند تا آنجا که رفته رفته، اعصاب خود را از دست داده و عده ای مبتلا به بیماریهای روانی شده و گروهی مشاعر خود را از کف داده، و به دیار جنون رهسپار شده اند، دسته ای فلج و ناتوان گردیده، بعضی هنگام نواختن موسیقی درجه فشار خونشان بالا رفته و دچار سکته ناگهانی شده اند.[۲]
اخبار و گزارشات زیر تنها گوشهای از واقعیت است:
در ایالتِ «لتیل راک» آمریکا، جوانی که پیانو یاد میگرفت، نغمات موسیقی چنان در روح آن جوان هیجان ایجاد کرد که بدون دلیل از جای برخاست و با ۱۹ ضربه چاقو، معلم خود را از پای درآورد.[۳]
«باخ»، موسیقیدانِ اطریشی، به اختلال حواس و کوری گرفتار شد.
«فردریک هندل»، موسیقیدان آلمانی و «ماریا آلنا» خواننده ایتالیایی و «موریس راول» نوازنده فرانسوی، هر سه به نابینایی مبتلا شدند.
«موزارت» و «شوین» (دو موسیقیدان مشهور) به ضعف قوا و سل دچار گردیدند.
«مشوبرت»، «واکتر»، «دوکونیسی» و «مندلسن» به اختلالاتِ عصبی، پریشان فکری و کشمکشهای روحی مبتلا گردیدند.
«شومان» و «دووراک» گرفتار ضعف اعصاب شدید و سرانجام دیوانگی شدند.
«بتهون» در سی سالگی کاملاً ناشنوا شد و پس از ضعف اعصاب، دیوانه گردید.
موسیقی، گذشته از رکود فکری، رفته رفته انسان را در کارها سُست و تنبل، بیاراده و لااُبالی میسازد، تا جائی که گاهی کارهای ضروری از انسان فوت میشود و سرمایه جوانی، عمر و نیروی فعالیت خود را به رایگان از دست میدهد.
«الکسیس کارل» دانشمند معروف در کتاب «راه و رسم زندگی» چنین مینویسد: «رادیو و سینما و ورزشهای نامناسب، روحیه فرزندان را فلج میکند».[۴]
فردی به نام هارون بن مسلم از مسعود بن زیاد روایت شده است که گفت: من در نزد امام صادق (علیه السلام) بودم؛ شخصی وارد شد و به حضرت گفت: پدر و مادرم فدای تو، در همسایگی ما اشخاصی زندگی میکنند که کنیزان آوازه خوان دارند، و اغلب در خانه شان بساط ساز و آواز برپاست. دستشویی خانهی ما نیز طوری قرار گرفته که صدای ساز و آواز آنها به گوش میرسد و چه بسیار میشود که من نشستن در دستشویی را طول میدهم تا آواز آنها را بشنوم. این عمل (از نظر شرعی) چه طور است؟
حضرت فرمود: این کار را مکن.
عرض کرد: به خدا قسم من هرگز به سراغ آنها نرفتهام و نمیروم، بلکه فقط صدای ایشان را میشنوم!
حضرت فرمود: مگر کلام خدا را نشنیدهای که میفرماید: «إِنَ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلا »[۵] یعنی همهی شما روزی دربارهی گوش و چشم و دل خود مورد بازخواست قرار خواهید گرفت و نسبت به آنچه شنیدهاید و دیدهاید و یا نسبت به آن دل بستهاید باید حساب پس دهید!
آن فرد میگوید: به خدا سوگند مثل این که تاکنون این آیه را از کتاب خدا نشنیده بودم نه از عجم و نه از عرب. به حضرت گفتم انشاء الله من دیگر چنین عملی را تکرار نمیکنم و نسبت به گذشته هم استغفار میکنم.
امام فرمود: این کافی نیست برخیز و غسل کن و هر چه قدر میتوانی نماز بخوان چون تاکنون به گناه بزرگی اشتغال داشتهای و اگر با همین حال و بدون توبه میمردی وضع بسیار بدی داشتی. خدا را شکر میکنم که متوجه شدی و از او درخواست میکنم که از هر بدی که از تو دیده صرف نظر کند. آری! خداوند فقط از کارهای زشت و قبیح کراهت دارد. پس تو نیز کارهای زشت و گناهان را برای اهلش بگذار چون هر چیزی در این عالم اهلی دارد.[۶]
امام صادق علیه السلام فرمود: «بَیتُ الغِنا لا تؤمِنُ فیهِ الفَجیعَه وَ لاتُجابَ فیه الدَّعوَه وَلایَدخُلُهُ المَلَک»[۷]
خانه که در آن غنا باشد، از مرگ و مصیبت دردناک ایمن نیست و دعا در آن به اجابت نمی رسد و فرشتگان وارد آن نمی شوند.
همچنین رسول خدا (ص) فرمود: مَن اِسمَع الی اللهو یُذابُّ فی اُذُنِهِ الآنَک[۸] ؛ کسی که به لهو و موسیقی مطرب گوش دهد، در روز قیامت در گوشش سرب آب کرده ریخته می شود.
۸- فردی به نامهارون میگوید از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمود: «الَغنا مَجلِسٌ لایَنظُرُ اللهُ اِلی اَهلِه» یعنی مجلس غنا مجلسی است که خداوند به اهل آن نظر نمیکند.[۹]
در روایتی دیگر، در رابطه با غنا فرمود: «وَلاتَدخُلوا بُیوتاً اللهٌُ مُعرضٌ عَن اَهلِها» یعنی وارد نشوید به خانهای که خداوند از اهل آن اعراض دارد.[۱۰]
در حدیثی از نبی اکرم(ص) آمده: «غنا نردبان زنا است.»[۱۱]
علاوه بر آنچه گذشت یکی از مهمترین ابزار کار استعمارگران برای تخدیر و غافل نمودن انسانها و ملتها همین موسیقی و غنا می باشد.
دست نوشته یک ره یافته:
«من سال ها پیش سه تار می زدم. برای اینکه به خدا نزدیک تر شوم. اما کم کم دیدم این همه وقتی که صرف تمرین سه تار می کنم، می تواند جای مفیدتری صرف شود. بعد از آن، فقط شنونده ی موسیقی های سنتی بودم و بودیم. (با آقای پدر) موسیقی های خوب، که همه اش اشعار حافظ و مولانا بود و صدایی دلنشین و آهنگی آرام بخش. تا اینکه چند وقت پیش در کتاب استفتائات حضرت آیت الله بهجت جملاتی از ایشان دیدیم که عطای موسیقی را برای همیشه به لقایش بخشیدیم. نفَس این مرد بزرگ، آنقدر حق بود که از میان سطرهای کتاب هم ما را دگرگون کرد. آنقدر که مهربانانه و دلسوزانه در جواب سوال کنندگان از موسیقی خوب، موسیقی ای که ما را به خدا می رساند، گفته بود: «عزیز من! جان من! هیچ نوع از موسیقی ما را به خدا نمی رساند.» اینقدر که به ما گفته اند موسیقی آرامش بخش است، ما یادمان رفته که آرامش بخش تر از آن هم هست. یا بهتر است بگویم آرامش حقیقی را جایی غیر از شنیدن موسیقی باید جستجو کرد تا به شادی و نشاط حقیقی هم رسید. وگرنه از این موسیقی ها و این آرامش های کاذب، بیشتر از همین شادی های کاذب چیزی عایدمان نمی شود. تذکر: ما این مسیر را بر اساس تعالیم دینی انتخاب کرده ایم. ملاکمان قرآن و عترت است. مرام و سلوک امامان معصوم علیهم السلام. مثلا هیچ جا در هیچ روایت و سندی نیست که امامی بگویند: «خوب فلانی برای ما سه تار بنواز تا کمی به آرامش برسیم و به خدا نزدیک تر شویم!». ملاک ما، امام علی علیه السلام است که به گفته ی پیامبر، دروازه ی شهر علم است و به همه ی علوم آگاهی داشته و هیچ کجا لازم ندیده از فواید موسیقی بگوید.»[۱۲]
دستور العمل ترک موسیقی یک ره یافته:
«روش موثری که برای ترک موسیقی توصیه می کنم این است که چهل روز موسیقی گوش ندهید. شاید روزهای اول، سخت باشد. اما بعد از آن چهل روز، تازه متوجه می شوید که در چه آشفته بازاری بودید و دیگر دلتان نمیخواهد به آن بازار فتانه قدم بگذارید. بعد، کم کم گوشتان به صداهای ظریف تر حساس می شود و آنچه دیگران نمی شنوند، می شنوید. بعد هم کم کم متوجه می شوید که موسیقی چقدر داشت شما را از حقیقت هستی عقب نگه می داشت. آنوقت تصمیم می گیرید دیگر هیچ وقت به سراغش نروید. (مثل آهنگری که در آهنگری کار می کند و به صداهای گوش خراش آنجا عادت کرده و اگر مدتی از آن دور بماند احساسش نسبت به صداها درست می شود)کمی زمان می خواهد و یک دلِ مشتاقِ وصل و یک گوش حق شنو.بسم الله…»[۱۳]
دلت را خانه ما کن مصفا کردنش با من بما درد دل افشا کن مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را بیا یک لحظه با ما باش پیدا کردنش با من
بیفشان قطره اشکی که من هستم خریدارش بیاور قطره ای اخلاص د ریا کردنش با من
اگر درها برویت بسته شد دل بَرمَکن باز آ درِاین خانه دق الباب کن واکردنش با من
به من گو حاجت خود را اجابت می کنم آنی طلب کن آنچه می خواهی مهیا کردنش با من
بیا قبل از وقوع مرگ روشن کن حسابت را بیاور نیک وبد را جمع و منها کردنش با من
چو خوردی روزی امروز ما را شکر نعمت کن غم فردا مخور تامین فردا کردنش با من
بقرآن آیه رحمت فراوان است ای انسان بخوان این آیه را تفسیر ومعنا کردنش با من
اگر عمری گنه کردی مشو نومید از رحمت تو نام توبه را بنویس امضا کردنش با من
[۱] – وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۳۲، کافی ، ج ۶، ص ۴۳۳
[۲]- تأثیر موسیقی برروان و اعصاب، ص۲۶۵
[۳]- روزنامه اطلاعات، شماره ۹۶۲۲
[۴] -ر.ک: تأثیر موسیقی بر روان و اعصاب، صص ۲۶
[۵] – الاسراء/ ۳۶
[۶]- الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۶، ص: ۴۳۳
[۷]- کافی، ج۶، ص۴۳۳
[۸] – مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۲۱۹
[۹] تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص: ۱۹۵
[۱۰]- وسائل الشیعه، ج۱۷، ص: ۳۰۶
[۱۱]- الغناء رقیه الزنا؛ بحار الانوار، ج ۷۶، باب ۹۹، الغناء.
[۱۲]- ره یافته: س ع
[۱۳]- همان