درنگی در معنای حجّت، با تکیه بر حجیّت حضرت زهرا سلام الله علیها بر امامان علیهم السلام؛ جلسه پنجم
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»
«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[2]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]
مرور جلسات گذشته
موضوع کلّی بحث ما دو عنوان است که به یکدیگر ضمیمه میشود، عنوان اصلی «مفهوم حجیّت» است، ان شاء الله اگر زنده باشیم فردا که جلسهی آخر است به حضرت حجّت ارواحنا فداه هم میپردازیم که چرا به امام زمان ارواحنا فداه «حضرت حجّت ارواحنا فداه» میگوییم؛ چون بهانه فاطمیّه بود و صدّیقه طاهره سلام الله علیها یک ویژگی مهمی دارند و آن هم این است که حجّت خدا بر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است، حجّت خدا بر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، که عنوان خیلی کمرشکنی است، بحث حجیّت را روی این موضوع مطرح میکنیم.
چند مقدّمه عرض کردیم که فقط عناوین آن را عرض میکنم.
یک: بنای دین بر این نیست که افراد خوب را معرّفی کند، چون آنها به زحمت میافتند. دین هر کسی را که بصورت گسترده معرّفی میکند، یعنی او باری بر دوش دارد، بار مردم را به دوش میکشد، بر مردم حجّت است.
لذا در میان مادران انبیاء علیهم السلام که حضرت مریم سلام الله علیها در قرآن کریم زیاد توصیف شده است، اهل سنّت خیال کردهاند که حضرت مریم سلام الله علیها پیغمبر هستند و در مورد نبوّت ایشان حرف زدهاند!
در حالی که حضرت مریم سلام الله علیها هم حجّت خدا بر حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام است.
در آن جایی که حرف زده میشود یعنی خبری هست.
در بین مادران انبیاء علیهم السلام حضرت مریم سلام الله علیها، در بین مادران ائمه علیهم السلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خیلی معرّفی شدهاند و مطالب زیادی در موردشان بیان شده است. جهت این امر این است که ایشان حجیّت دارند.
بعد عرض کردیم آن روایتی که از امام حسن عسکری علیه السلام هست که «مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حجّت خدا بر ماست» از این نظر که بتوانیم محکم بگوییم از حضرت عسکری علیه السلام بیان شده است، مطمئن نیستیم؛ اما در این جلسات به همین موضوع میپردازیم، یعنی حرف درست است، احتمالاً امام حسن عسکری علیه السلام هم فرمودهاند، اگر امام حسن عسکری علیه السلام هم نفرموده باشند هم ما توضیح میدهیم که این حرف درست است.
حجیّت معانی مختلف دارد، یکی از آنها همان چیزی است که شما با آن احتجاج میکنید، سندِ محکمهپسند است. حجّت به معنای محکمهپسند «طرفینی» است، یعنی باید دلیلی بیاوری که هر دو طرف قبول دارند.
یعنی ما نسبت به اعمالمان، به آیات قرآن کریم احتجاج میکنیم، خدای متعال هم با همین آیات قرآن کریم به ما احتجاج میکند که چرا این کار را کردهای و چرا این کار را نکردهای. یعنی دو طرفه است.
اکثر اوقات حجّت دو طرفه است.
یک معنای حجّت این است که «إخبار عن الله» کند، یعنی از طرف خدا حرف بزند. پیغمبرها اینطور هستند. توضیح دادیم که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم اینطور هستند.
به این دو معنا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر امامان حجّت هستند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: «يَا عَلِيُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ»[4] علی جان! دستورات فاطمه را اطاعت کن. یعنی حجّت است.
لذا وقتی عباس عموی پیامبر آمد به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض کرد: علی جان! وقتی فاطمه از دنیا رفت یک تشییع شلوغ برگزار کنیم و امّت را دخالت بدهیم و آشتی کنیم؛ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: سیّدهی من به من امر کرده است و من این کار را نمیکنم.
ابوبکر و عمر گفتند میخواهیم برویم و قبر را پیدا کنیم، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: من با وصیت فاطمه زهرا [سلام الله علیها] در مورد شما دو نفر مخالفت نخواهم کرد که به من دستور داده است، من این کار را نمیکنم.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در حالت عادی هم نسبت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اینطور بودند که منتظر بودند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دستور بدهد.
چه کسی میتواند به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دستور بدهد؟ فقط خدای متعال میداند او کیست.
اینکه از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بعنوان «عصمة الله الکبری» تعبیر میکنند، میخواهند بگویند بیخود با سطوح پایین قیاس نکنید.
یک معنای دیگر عصمت «واسطهی فیض» است.
«مَن عَلَّمَنی حَرفاً فَقَد صَیَّرَنی عَبداً»، نعمت از جانب هر کسی به کس دیگری برسد، آن شخص باید ممنون او باشد، زیر بار نعمت اوست.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حداقل در دو مورد واسطهی فیض خدا به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است. یک مورد در علم.
همانطور که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حجّت خدا بر ماست، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حجاب الله است، به برکت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به ما چیزی رسیده است، ما به برکت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هدایت شدهایم؛ علم به برکت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین رسیده است و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین این علم را در بخش علومی که مضبوط به دستشان رسیده بود جزو بالاترین میدانستند، شأن این علم را کمتر از قرآن کریم نمیدانستند، اگر میخواستند کسی را خیلی تکریم کنند یک برگ از آن را به او نشان میدادند.
این مقام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نشان میدهد که کمال، مرد و زن ندارد، رشد مرد و زن ندارد، ارتقاء مرد و زن ندارد. در بین چهارده معصوم یک نفر زن است ولی حجّت خدا بر حجج است، حجّت خدا بر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است. منتها منسب امامت جنگ دارد، به بیابان رفتن دارد، کار مردانه است. بعضی از کارها کار زنانه است و خیلی هم ارزشمند است، بعضی از کارها هم کارِ مردانه است. بالاخره خدای متعال اینطور تقسیم کرده است، اما کمال اینطور نیست، ولایت اینطور نیست، آن چیزی که انسانها را ردهبندی میکند ولایت است نه امامت.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها واسطهی فیض به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین فرمایشات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را روی چشمشان میگذارند و عمل میکنند و جزو علوم اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین است.
همانطور که قرآن کریم به برکت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به ما رسیده است، مصحف فاطمه سلام الله علیها به برکت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین رسیده است.
تأمّلی در ماجرای حضرت مریم سلام الله علیها در قرآن کریم
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به یک معنای دیگر هم حجّت هستند.
اینجا باید اندکی حضرت مریم سلام الله علیها را توضیح بدهم تا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تبیین شوند.
یک جهت معرّفی حضرت مریم سلام الله علیها در قرآن کریم این است که جامعه اسلامی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بشناسد.
زمانی به قرآن کریم سر بزنید و سوره مبارکه آل عمران را ببینید، من اشاره میکنم.
وقتی خدای متعال میخواهد ماجرای حضرت مریم سلام الله علیها را بیان کند از اینجا شروع میکند…
ما بحثی در مورد ازدواج داریم، شاید در ذهن شما این موضوع باشد که چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به کسی نمیداد؟ چرا حضرت مریم سلام الله علیها ازدواج نکرد؟
اگر جواب این باشد که «چون مسئله کفویت در ازدواج مطرح است»، میگویم اینطور نیست، آیا امام حسن مجتبی صلوات الله علیه به جعده همکفو بودند؟ آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با عایشه همکفو بودند؟ آیا مختار با دختر سمرة بن جندب همکفو بود؟
کفویت واجب نیست، اگر واجب بود که عقد نمیخواندند. کفویت مستحب عقلی است، یعنی بهتر است، بهتر است انسان با کسی ازدواج کند که یکدیگر را میشناسند.
در دو جا کفویت واجب شد، لذا اگر پیدا نمیشد ازدواج نمیکردند، فرمود «لَوْلاَ أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ)، لَمْ يَكُنْ لِفَاطِمَةَ كُفْؤٌ عَلَى ظَهْرِ اَلْأَرْضِ، مِنْ آدَمَ فَمَا دُونَهُ»،[5] اگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نبود کفوی برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نبود، از حضرت آدم علیه السلام به بعد.
یعنی هر کسی با هر کسی ازدواج کند، علامتِ چیزی نیست، اما ازدواجِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نشان میدهد که بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، افضلِ مَن فِی الأرض است.
این حدیث نشان میدهد که هم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برتر از انبیاء علیهم السلام هستند و هم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برتر از انبیاء هستند. این ازدواج معنا دارد، هیچ ازدواج دیگری اینطور نیست.
جلسهی دیگری هم عرض کردم که در هیچ ازدواجی اینطور نیست که فرزند هر کسی باشی حتماً به بهشت میروی، ولی فرزندان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها معصوم هستند، چون «فَحَرَّمَ اَللَّهُ ذُرِّيَّتَهَا عَلَى اَلنَّارِ»،[6] این حدیث به این آیات هم ربط دارد، اینها ویژگیهای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، اختصاصات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
کسی برای حضرت مریم سلام الله علیها باشد پیدا نشد و برای همین ازدواج نکرد، علّت این امر را عرض خواهم کرد.
از آیات 35 به بعد سوره مبارکه آل عمران میگوید مادر حضرت مریم سلام الله علیها زن خوبی بود، همسر شخص محترمی بود، به نقلی آن شخص محترم یا نبی بود یا وصی بود و یا ولی خدا بود. مادر حضرت مریم سلام الله علیها فرزند خود را نذر کرد.
چقدر مادر حضرت مریم سلام الله علیها مؤدّب و باکلاس بوده است، یکی از جاهایی که ما میتوانیم به مسیحیت نزدیک بشویم این است که ما شیعیان هم فدای حضرت مریم سلام الله علیها میشویم و هم فدای پسر حضرت مریم سلام الله علیها که سرلشگرِ یاران امام زمان ارواحنا فداه است. این خیلی قرب است. ما پیغمبر مسیحیان را دوست داریم و برای پیغمبرشان جان میدهیم، اگر آنها هم خیلی اهل ایمان باشند، باید زهد و اخلاقیات برایشان مهم باشد. لذا مسیحیانی که مخصوصاً عربی میدانند، وقتی رفتار امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را میبینند سرگشته میشوند، لذا آنها هم میگویند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه امام ما هم هست.
مادر حضرت مریم سلام الله علیها به خدای متعال عرض میکند که «رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا»[7] خدایا! این بچهای که در رحم من است و میخواهم به دنیا بیاورم، در راه تو آزاد میکنم.
ادب را ببینید! «در راه تو آزاد میکنم» یعنی قرار است خادم بیت الله شود.
مادر حضرت مریم سلام الله علیها فکر میکرد که فرزند او پسر میشود، گفت: «فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» از من بپذیر که تو دانای شنوا هستی.
«فَلَمَّا وَضَعَتْهَا»[8] وقتی بچه را به دنیا آورد «قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنْثَى» عرض کرد خدایا! این طفل دختر است، «وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ» خدا از اول هم میدانست این طفل دختر است…
برای به دنیا آمدن حضرت عیسی علیه السلام مقدّماتی لازم است، برای به دنیا آمدنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که خدا میداند چه مقدّماتی لازم بود.
چون مادر حضرت مریم سلام الله علیها از انبیاء گذشته شنیده بود و خیال میکرد میخواهد حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام را به دنیا بیاورد، نمیدانست مقدّمه میخواهد…
«وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالأنْثَى» دختر است اما من نذر کردهام که خادم بیت الله شود، «وَإِنِّی سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ» اسم او را مریم میگذارم، «وَإِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» او و فرزندان او را از شیطان رجیم به تو پناهنده میکنم، شیطان نتواند به اینها نزدیک شود.
خدای متعال میفرماید: «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ»،[9] خدا قبول کرد، قبولِ حسن، یعنی دربست.
او گفت من این طفل را معتکف تو میکنم، این طفل را در راه تو آزاد میکنم که خادم بیت الله شود، «أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» او و فرزندان او را از شیطان رجیم به تو پناهنده میکنم. خدای متعال فرمود: قبول میکنم، یعنی فرزندان او از شیطان رجیم نجات پیدا کردند، شیطان به آنها راه نداشت.
میفرماید: «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ»، خداوند پذیرفت و قبول کرد، «وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا» یک شاخهی نیکویی از مریم رویید.
همهی فرزندان حضرت مریم سلام الله علیها فقط حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام است، حضرت عیسی روحی فداه هم فرزند نداشتند.
«إِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» او و فرزندان او را از شیطان رجیم حفظ کن، «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ» حفظ کردیم، یعنی او و پسرش را حفظ کردیم.
این روایت را در ذهن دارید که «فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اَللَّهُ ذُرِّيَّتَهَا عَلَى اَلنَّارِ»، اگر توجّه کنید متوجّه میشوید که اصلاً پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مقارنه کردهاند که مردم بفهمند چه خبر است.
خدای متعال پذیرفت، شاخهی نیکویی از او رویید و اینها را در پناه خودش حفظ کرد و شیطان به اینها راه ندارد.
در این میان ناگهان حرفی میزند که شاید انسان در ابتدا متوجه نشود که چیست، میفرماید: «وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا» زکریا کفیل اوست.
یعنی یا حضرت زکریّا مربّی او شد، یا خادم او شد. چون خادم بیت الله که نمیتواند از بیت الله خارج شود.
کفیل شدن را ساده درنظر نگیرید، ما همه چیز را همینطور ساده در نظر میگیریم، مثلاً طرف از دنیا میرود میگوییم «خادم الحسین علیه السلام»!
ان شاء الله خدای متعال منّت بگذارد و خادمِ خدّامِ الحسین علیه السلام باشد. مگر خادم الحسین علیه السلام به این راحتی است؟ جبرئیل خادم الحسین علیه السلام است، انبیاء خادم الحسین علیه السلام هستند، قمر بنی هاشم خادم الحسین علیه السلام است. ما الفاظ را همینطور خرج میکنیم.
مگر کفالت حضرت مریم سلام الله علیها موضوع سادهای است؟
اگر بعداً آیه 44 سوره مبارکه آل عمران را ببینید، وقتی خدای متعال میخواهد در قرآن کریم بفرماید «پیغمبر! نمیدانی آنجا چه عظمتی بود!» میگوید «نبودی ببینی». به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم وحی میشود و علم دارد اما این «نبودی ببینی» ادبیات عرفی است.
خدای متعال در یک آیه دو مرتبه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرماید «نبودی ببینی». یک مرتبه در جای دیگری فرموده است، «مَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ»،[10] آنجایی که «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا»[11] کوه متلاشی شد «وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا» و حضرت موسی سلام الله علیه غش کرد، خدای متعال میفرماید «مَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ» نبودی ببینی آنجا چه کردیم.
یعنی حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام برای در حدّ تجلّی به کوه و انفجار کوه بیهوش شده است. توجّه کنید که حضرت موسی علیه السلام بسیار قدرتمند هستند، «فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ»،[12] حضرت موسی علیه السلام به کسی یک مُشت زد و او مُرد! حضرت موسی علیه السلام یک تنه در بیابان زندگی کرده است، سالها برای جنگ با فرعون آماده بوده است!
خدای متعال در آیه 44 سوره مبارکه آل عمران به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرماید: «ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ»،[13] پیغمبر من! اینها از اخبار غیبی است که به تو رسیده است، ما به تو وحی میکنیم، «وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ» نبودی ببینی، «إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ» هیچ کسی کوتاه نمیآمد. همه میخواستند کفیل حضرت مریم سلام الله علیها باشند. یعنی حتّی انبیاء بنی اسرائیل هم که زاهد بودند کوتاه نیامدند، قرعه کشیدند و گفتند ما کوتاه نمیآییم، دعوا بر سر این بود که چه کسی کفیل حضرت مریم سلام الله علیها باشد.
خدای متعال دوباره تکرار میکند «وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ» نبودی ببینی، نزدیک بود این پیغمبرها یقهی یکدیگر را پاره کنند، گفتند ما کوتاه نمیآییم!
کفالتِ حضرت مریم سلام الله علیها خیلی مهم است!
حال به آیه 37 برگردیم، «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ» خدا دعای مادرِ مریم را پذیرفت، «وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا» و شانهی نیکویی از او رویید (یعنی حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام) «وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا» زکریا در آن درگیری برنده شد و کفیل او شد!
اینجا بحث کفالت است نه شوهری! چون شوهر به همسر امر میکند، اینجا کفیل است.
سطح را ببینید، «كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ» هر وقت زکریا به محراب عبادت مریم میآمد که لقمهی نانی بیاورد «وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا» میدید که سفره پهن است، «قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا» میپرسید که اینها از کجا آمده است؟
چرا هر مرتبه که میدید تعجّب میکرد؟ چون رزق الهی بود، نعمات بهشتی اینطور است که هر مرتبه نو است، برای همین هم زکریا هر مرتبه تعجّب میکرد. میگفت: «يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا» اینها از کجا آمده است؟
چون غذا بهشتی بود هر مرتبه متفاوت بود، جناب زکریا علیه السلام با آن کلاسی که داشت و نبی خدا بود میپرسید که این غذا از کجا آمده است؟ «قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّه» حضرت مریم سلام الله علیها میفرمود که از جانب خدا آمده است، «إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ» خدا روزی میدهد.
حضرت مریم سلام الله علیها دلی از زکریا برد که «هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ»[14] خدا چنین فرزندی به او بدهد، «قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ»، «فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا»[15] دعای او مستجاب شد، تکفّل مریم را بعهده گرفتی یا نوکری او را کردی یا او را تحت تربیت قرار دادی، من هم به تو یحیی میدهم.
همانطور که میدانید حضرت یحیی سلام الله علیه از طفولیت نبی و حکیم است، «آتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا».[16]
«بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ»، بعد ناگهان خدای متعال موضوع را به حضرت مریم سلام الله علیها برمیگرداند، «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ».[17]
عزیزانی که در این جلسات عرایض ما را شنیدهاند، با این آیه که خدا و را برگزید، خدا تو را تطهیر کرد، خدا تو را بر عالمیان تفوّق داد، میفهمند یعنی حضرت مریم سلام الله علیها حجیّتی در کار دارد، وگرنه برای چه عصمت اثبات میکند؟
توضیح دادیم که عصمت برای مقام اثبات است، یعنی برای این است که دیگران بفهمند عصمت دارد.
بعد هم میگوید: ای مریم! خدا تو را به کلمهای از خودش بشارت میدهد که نام او مسیح بن مریم است، «وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ».[18]
باقی آیات جاهای دیگر را اشاره میکنم تا جمعبندی کنم و بر سر اصل بحث برویم.
این حضرت مریم سلام الله علیها کیست که خدای متعال اینطور راجع به او حرف زده است؟ انگار بعضیها حق داشتهاند که نفهمند موضوع چیست یا نخواستهاند بفهمند موضوع چیست و بگویند حضرت مریم سلام الله علیها پیغمبر است. مگر خدای متعال باید چکار میکرد که بگوید کسی پیغمبر است؟
وقتی حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام به دنیا میآید میگوید «قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا * وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا»[19] من پیغمبر هستم و کتاب دارم و به هر کجا که بروم برکت به آنجا میرود، خدای متعال به من چند دستور داده است، نماز و زکات، «وَبَرًّا بِوَالِدَتِي»[20] به مادرم خدمت کنم.
نسبت حضرت مریم سلام الله علیها و حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام چیست؟
خدای متعال در آیهی دیگری بیان میکند. خدای متعال میخواهد بگوید مریم را آیت قرار دادم، عیسی را آیت قرار دادم، نشانه قرار دادم…
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: «مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي»،[21]…
خدای متعال باید میفرمود من مریم و عیسی را آیت قرار دادم، یا باید میگفت که من مریم و پسرش را آیت قرار دادم، یا باید میگفت من عیسی و مادرش را آیت قرار دادم.
اگر میفرمود «عیسی و مادرش»، یعنی محور عیسی بود، اگر میفرمود «مریم و پسرش» یعنی محور مریم بود. اما بالاتر را گفت، فرمود: «وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً»،[22] ما پسر مریم و مادرِ پسرِ مریم را آیه قرار دادیم!
یعنی برای معرّفی حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام هم از حضرت مریم سلام الله علیها استفاده میکند، یعنی محور آیت حضرت مریم سلام الله علیها است.
چرا حضرت مریم سلام الله علیها محور حجیّت است؟ مگر حضرت عیسی سلام الله علیه نبی نیست؟ هست! اما از کجا معلوم است که حضرت عیسی علیه السلام پیغمبر اولوالعزم است؟ از حضرت مریم سلام الله علیها!
هر پیغمبری معجزه یا معجزاتی داشت که معلوم بشود پیغمبر است، مثلاً عصای حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام، اولین نشانهی اعجاز حضرت عیسی علیه السلام چه بود؟ اینکه آمدند و دیدند بدون اینکه پدری در کار باشد به دنیا آمده است.
اگر این اتفاق برای هر بانوی دیگری رخ میداد مردم حرف زشت میزدند، خدای متعال میفرماید هر کسی به حضرت مریم سلام الله علیها حرف زشت زد کافر شد.
آیا اگر کسی به من فحش بدهد کافر میشود؟ اما خدای متعال میفرماید هر کسی به حضرت مریم سلام الله علیها حرف زشت زد کافر شد! «وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا».[23]
اگر کسی به حجّت الله ناسزا بگوید کافر میشود.
آنهایی هم که قبول کردند این بچه از طرف خداست، چطور قبول کردند؟ گفتند: «يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ».
حضرت عیسی علیه السلام قبل از اینکه بخواهد کاری کند و مُرده زنده کند، باید گفت که نعوذبالله یا عیسی حلالزاده نیست و یا اینکه معجزه است.
این اتفاق برای هر کسی بجز حضرت مریم سلام الله علیها رخ میداد همه حرف اول را میزدند، چون حضرت مریم سلام الله علیها بود همه گفتند معجزه است. حضرت مریم سلام الله علیها حجّتِ نبی شدنِ حضرت عیسی علیه السلام است، نه فقط مادر ایشان. درواقع مصحح نبوّت حضرت عیسی علیه السلام است.
یعنی حضرت عیسی علیه السلام به چه دلیل نبی است؟ چون با معجزه از حضرت مریم سلام الله علیها به دنیا آمده است.
به برکت حضرت مریم سلام الله علیها، فرزند او بهشتی است.
جمعبندی ماجرای حضرت مریم سلام الله علیها و ربط آن به ماجرای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
حال جمعبندی کنیم.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کاری کرده است که وقتی شما روایات حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را میخوانید به یاد این آیات بیفتید، هر جایی قرار است مطلبی راجع به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین مطرح بشود، محور زهرای اطهر سلام الله علیها است. اولین کسی که وارد بهشت میشود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
در ماجرای حضرت مریم سلام الله علیها، بر سرِ نوکریِ ایشان دعوا بود، و اصلاً کسی پیدا نشد که بخواهد شوهر او شود.
در ماجرای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هر کسی به خود اجازه داد که برای خواستگاری بیاید، اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که امرِ فاطمه استثناء است. همه رفتند و «نه» شنیدند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرمودند که فعلاً سن او کم است.
ماجرای ازدواج امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آنقدر مهم است که در نقلی عمر و در نقل دیگری پسر او گفته است که علی بن ابیطالب سه ویژگی دارد که ما حاضر هستیم دنیا را بدهیم و یک مورد از این سه مورد را بگیریم. یک مورد از آن سه مورد این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همه را رد کرد و علی را پذیرفت، یعنی علی شوهرِ فاطمه شد!
در این عالم، شوهر کسی بودن یا زنِ کسی بودن، ارزش معنوی مستقل آنچنانی ندارد، اگر خوب باشد دارد.
«يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ»،[24] ای همسران پیامبر! شما مانند سایر زنها نیستید، اما شرط دارد، «إِنِ اتَّقَيْتُنَّ»!
برای همین میفرماید: «يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ»[25] اگر یک نفر از شما زمانی خرابکاری بدی کند «يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْن» دو برابر عذاب میکنم.
چون کار شما سخت است و شرایطی دارید، جایزهی بیشتری هم به شما میدهم.
اما صرف همسر بودن کافی نیست و شرط دارد، فقط یک جا استثناء است و آن هم اینجاست!
برای کفالت دعوا بود، نوبت به ازدواج برای حضرت مریم سلام الله علیها نرسید.
حال آن روایت را ببینید، فرمود: «لَوْ لاَ أَنَّ اَللَّهَ خَلَقَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ لِفَاطِمَةَ (عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ) مَا كَانَ لَهَا كُفْؤٌ عَلَى اَلْأَرْضِ»[26] از آدم تا قیامت کفوی بغیر از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نبود.
حال چرا ازدواج با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باید مهم باشد؟
حضرت مریم سلام الله علیها حجّت خدا بر حضرت عیسی علیه السلام است، نباید بالای ر او حجّت باشد، باید تفوّق داشته باشد، حجّت خدا بر عیسی علیه السلام یعنی حجّت خدا بر حجّت، یعنی حجّتِ خدا بر یک نبی است، خود او نباید زیر دست کسی باشد، اینجا هم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حجّت خدا بر ائمه علیهم السلام هستند، نباید بالادست داشته باشند، لذا نمیتواند با کسی ازدواج کند. بجز این دو مورد کفویت واجب نداریم.
حضرت زینب کبری سلام الله علیها با عبدالله بن جعفر ازدواج کرد، عبدالله بن جعفر همزمان زن دیگر هم داشت، به این معنا که عدل هم هستند که کفو هم نبودند، پیامبر و عایشه، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و جعده و… که خیلی روشن است. کفویت برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت مریم سلام الله علیها است، که برای حضرت مریم سلام الله علیها رخ نداده است، چون چنین مردی پیدا نشده است.
حال شما ببینید که خبر ازدواج امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها چه بمب خبری در عالم ملکوت است، اگر قرار بود وحی در مورد اینجا صحبت کند چند مرتبه میگفت «مَا کُنتَ لَدَیهِم»، یعنی نبودی ببینی چه خبر بود.
آن کسی که حجّت خداست، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شوهر او شد!
لذا به یک نقلی، وقتی بخواند اوج القاب امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را استفاده کنند دو لقب را میگویند، «نَفسُ الرَّسُول» و «زَوجُ البَتُول». غیر از بندگی خدا هیچ صفت دیگری به اینها نمیرسد، مگر اینکه ذیل اینها تعریف بشود.
آنجا اگر حضرت مریم سلام الله علیها نبود که اعجاز معلوم نبود، اینجا بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همه مبهوت ماندهاند آن کسی که غضب او غضبِ پیغمبر است، خشم او خشم پیغمبر است، رضایت او رضایت پیغمبر است، ناراحتی او ناراحتی پیغمبر است، تحت ولایت چه کسی قرار میگیرد؟
کفالت یک چیز است، ازدواج یک چیز است، امامت یک چیز دیگر است. خیلی روشن است که صدیقه طاهره سلام الله علیها تحت امامت چه کسی قرار گرفته است.
یعنی غیر از ادلهی قبلی، همینکه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها امامت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را پذیرفته است، خودِ این موضوع دلیلِ امامتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است. از این جهت هم حجّت خدا بر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است.
یکی از دلایلی که امام صادق علیه السلام فرمودند مادرمان به من وصیت کرده است این است.
این چه مقامی است که خدای متعال به یک زن عطا کرده است؟ فقط خدا میداند.
همینقدر به شما عرض میکنم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود «لَوْ كَانَ اَلْحُسْنُ (هَيْئَةً لَكَانَتْ) فَاطِمَةَ»[27] اگر قرار بود همهی کمالات و زیباییها و همهی آثار وجودی خیر در یکجا جمع بشود، او فاطمه بود، «بَلْ هِيَ أَعْظَمُ» بلکه او بالاتر است. «إِنَّ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ اِبْنَتِي خَيْرُ أَهْلِ اَلْأَرْضِ عُنْصُراً وَ شَرَفاً وَ كَرَماً».
روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
لذا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود: وقتی با خستگی به خانه میرفتم و فاطمه را میدیدم غمهایم را فراموش میکردم.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در محراب خانهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به نماز میایستاد، خدا مباهات میکرد. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عرش را روشن میکرد…
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شبی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را دفن کرد فرمود چقدر آسمان زشت شده است. همهی جمال عالم را ناگهان از من گرفتند… یک زن نگرفتند، همهی دار و ندارم را گرفتند، همهی کمالات را گرفتند…
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند که فاطمه رکن توست…
وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را دفن کرد بالای سر قبر او رفت و عبارتی گفت که این جمله معلوم شود، به قبر مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نگاه میکرد و گریه میکرد، عرض کرد: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ»[28] یا رسول الله! از طرف خودم و دخترت سلام عرض میکنم، «قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي» یا رسول الله! انگار صبرم کم شده است، «وَ رَقَ عَنْهَا تَجَلُّدِي» دیگر نمیتوانم روی پای خود بایستم، انگار که ستون فقرات مرا کَندهاند، انگار که دیگر جان در پای من نیست…
وقتی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه درِ قلعهی خیبر را از جای خود کَند، مسلمین خوشحال شدند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم گریه کردند، چون امیرالمؤمنین صلوات الله علیه صبح مریضاحوال بود و چشمدرد داشت.
اطرافیان عرض کردند: یا رسول الله! در را از جای خود کَند و پیروز شد، چرا شما گریه میکنید؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: علی از صبح گرسنه است…
زانوان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آنجا زیرِ درِ قلعهی خیبر نلرزید، اما اینجا به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عرض کرد: «وَ رَقَ عَنْهَا تَجَلُّدِي» دیگر نمیتوانم روی پای خود بایستم…
اینجا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود «دیگر نمیتوانم روی پای خود بایستم»، کنار علقمه وقتی کار تمام شد، دشمن کاری کرد که مطمئن شود کار تمام شده است، برای همین بر خلاف همه جا که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه خود را باسرعت به شهدا میرساند و سرشان را به دامان میگرفت که لحظات آخر در بالین حضرت جان بدهند، اینجا کار تمام شده بود. برای همین حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه اینجا تند تند نیامد…
من دو بیت از سید جعفر حلّی رضوان الله تعالی علیه که یک مجتهد عظیم الشأن است را میخوانم، میگوید همینطور که به سمت علقمه میرفت میدانست چه شده است…
فَمَشَى لِمَصرَعِهِ الحُسَينُ وَ طَرفُهُ
بَينَ الخِيامِ وبَينَهُ مُتَقَسِّمُ
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آرام آرام به سمت علقمه میرفت، همینطور که میرفت برمیگشت و پشت سر خود این بچهها را نگاه میکرد و دوباره برمیگشت…
باید چطور برگردم؟ باید به اینها چه بگویم؟…
بالای سر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام ایستاد، از شدّت گریه اشکهای خود را با آستین پاک میکرد… نگاهی به آن بدن کرد و یک گلهی برادرانه کرد، فرمود:
أاُخَيُّ يُهنيكَ النَّعيمُ ولَم
أخَلتَرضى بِأَن اُرزى وأَنتَ مُنَعَّمُ
بهشت گوارای تو باد! ولی من خیال نمیکردم مرا در چنین موقعیتی تنها بگذاری…
[1]– سوره مبارکه غافر، آیه 44.
[2]– سوره مبارکه طه، آیات 25 تا 28.
[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.
[4] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، جلد ۲۲ ، صفحه ۴۸۴ (وَ بِالْإِسْنَادِ اَلْمُتَقَدِّمِ عَنْ عِيسَى اَلضَّرِيرِ عَنِ اَلْكَاظِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي فَمَا كَانَ بَعْدَ خُرُوجِ اَلْمَلاَئِكَةِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ فَقَالَ ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ لِمَنْ فِي بَيْتِهِ اُخْرُجُوا عَنِّي وَ قَالَ لِأُمِّ سَلَمَةَ كُونِي عَلَى اَلْبَابِ فَلاَ يَقْرَبْهُ أَحَدٌ فَفَلَعَتْ ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ اُدْنُ مِنِّي فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِيَدِ فَاطِمَةَ فَوَضَعَهَا عَلَى صَدْرِهِ طَوِيلاً وَ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ بِيَدِهِ اَلْأُخْرَى فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْكَلاَمَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ يَقْدِرْ عَلَى اَلْكَلاَمِ فَبَكَتْ فَاطِمَةُ بُكَاءً شَدِيداً وَ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ لِبُكَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِي وَ أَحْرَقْتَ كَبِدِي لِبُكَائِكَ يَا سَيِّدَ اَلنَّبِيِّينَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ وَ يَا أَمِينَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ يَا حَبِيبَهُ وَ نَبِيَّهُ مَنْ لِوُلْدِي بَعْدَكَ وَ لِذُلٍّ يَنْزِلُ بِي بَعْدَكَ مَنْ لِعَلِيٍّ أَخِيكَ وَ نَاصِرِ اَلدِّينِ مَنْ لِوَحْيِ اَللَّهِ وَ أَمْرِهِ ثُمَّ بَكَتْ وَ أَكَبَّتْ عَلَى وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ فَرَفَعَ رَأْسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَيْهِمْ وَ يَدُهَا فِي يَدِهِ فَوَضَعَهَا فِي يَدِ عَلِيٍّ وَ قَالَ لَهُ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَكَ فَاحْفَظِ اَللَّهَ وَ اِحْفَظْنِي فِيهَا وَ إِنَّكَ لِفَاعِلُهُ يَا عَلِيُّ هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ هَذِهِ وَ اَللَّهِ مَرْيَمُ اَلْكُبْرَى أَمَا وَ اَللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِي هَذَا اَلْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهَا وَ لَكُمْ فَأَعْطَانِي مَا سَأَلْتُهُ يَا عَلِيُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْيَاءَ أَمَرَ بِهَا جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اِعْلَمْ يَا عَلِيُّ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيَتْ عَنْهُ اِبْنَتِي فَاطِمَةُ وَ كَذَلِكَ رَبِّي وَ مَلاَئِكَتُهُ يَا عَلِيُّ وَيْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنِ اِبْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ هَتَكَ حُرْمَتَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ آذَى خَلِيلَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا اَللَّهُمَّ إِنِّي مِنْهُمْ بَرِيءٌ وَ هُمْ مِنِّي بُرَآءُ ثُمَّ سَمَّاهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ ضَمَّ فَاطِمَةَ إِلَيْهِ وَ عَلِيّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنِّي لَهُمْ وَ لِمَنْ شَايَعَهُمْ سِلْمٌ وَ زَعِيمٌ بِأَنَّهُمْ يَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ وَ عَدُوٌّ وَ حَرْبٌ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ ظَلَمَهُمْ وَ تَقَدَّمَهُمْ أَوْ تَأَخَّرَ عَنْهُمْ وَ عَنْ شِيعَتِهِمْ زَعِيمٌ بِأَنَّهُمْ يَدْخُلُونَ اَلنَّارَ ثُمَّ وَ اَللَّهِ يَا فَاطِمَةُ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى قَالَ عِيسَى فَسَأَلْتُ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قُلْتُ إِنَّ اَلنَّاسَ قَدْ أَكْثَرُوا فِي أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ أَبَا بَكْرٍ أَنْ يُصَلِّيَ بِالنَّاسِ ثُمَّ عُمَرَ فَأَطْرَقَ عَنِّي طَوِيلاً ثُمَّ قَالَ لَيْسَ كَمَا ذَكَرُوا وَ لَكِنَّكَ يَا عِيسَى كَثِيرُ اَلْبَحْثِ عَنِ اَلْأُمُورِ وَ لاَ تَرْضَى عَنْهَا إِلاَّ بِكَشْفِهَا فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي إِنَّمَا أَسْأَلُ عَمَّا أَنْتَفِعُ بِهِ فِي دِينِي وَ أَتَفَقَّهُ مَخَافَةَ أَنْ أَضَلَّ وَ أَنَا لاَ أَدْرِي وَ لَكِنْ مَتَى أَجِدُ مِثْلَكَ يَكْشِفُهَا لِي فَقَالَ إِنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمَّا ثَقُلَ فِي مَرَضِهِ دَعَا عَلِيّاً فَوَضَعَ رَأْسَهُ فِي حَجْرِهِ وَ أُغْمِيَ عَلَيْهِ وَ حَضَرَتِ اَلصَّلاَةُ فَأُؤْذِنَ بِهَا فَخَرَجَتْ عَائِشَةُ فَقَالَتْ يَا عُمَرُ اُخْرُجْ فَصَلِّ بِالنَّاسِ فَقَالَ أَبُوكِ أَوْلَى بِهَا فَقَالَتْ صَدَقْتَ وَ لَكِنَّهُ رَجُلٌ لَيِّنٌ وَ أَكْرَهُ أَنْ يُوَاثِبَهُ اَلْقَوْمُ فَصَلِّ أَنْتَ فَقَالَ لَهَا عُمَرُ بَلْ يُصَلِّي هُوَ وَ أَنَا أَكْفِيهِ إِنْ وَثَبَ وَاثِبٌ أَوْ تَحَرَّكَ مُتَحَرِّكٌ مَعَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُغْمًى عَلَيْهِ لاَ أَرَاهُ يُفِيقُ مِنْهَا وَ اَلرَّجُلُ مَشْغُولٌ بِهِ لاَ يَقْدِرُ أَنْ يُفَارِقَهُ يُرِيدُ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَبَادِرْهُ بِالصَّلاَةِ قَبْلَ أَنْ يُفِيقَ فَإِنَّهُ إِنْ أَفَاقَ خِفْتُ أَنْ يَأْمُرَ عَلِيّاً بِالصَّلاَةِ فَقَدْ سَمِعْتُ مُنَاجَاتِهِ مُنْذُ اَللَّيْلَةِ وَ فِي آخِرِ كَلاَمِهِ اَلصَّلاَةَ اَلصَّلاَةَ قَالَ فَخَرَجَ أَبُو بَكْرٍ لِيُصَلِّيَ بِالنَّاسِ فَأَنْكَرَ اَلْقَوْمُ ذَلِكَ ثُمَّ ظَنُّوا أَنَّهُ بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَمْ يُكَبِّرْ حَتَّى أَفَاقَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ اُدْعُوا لِيَ اَلْعَبَّاسَ فَدُعِيَ فَحَمَلَهُ هُوَ وَ عَلِيٌّ فَأَخْرَجَاهُ حَتَّى صَلَّى بِالنَّاسِ وَ إِنَّهُ لَقَاعِدٌ ثُمَّ حُمِلَ فَوُضِعَ عَلَى مِنْبَرِهِ فَلَمْ يَجْلِسْ بَعْدَ ذَلِكَ عَلَى اَلْمِنْبَرِ وَ اِجْتَمَعَ لَهُ جَمِيعُ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ حَتَّى بَرَزَتِ اَلْعَوَاتِقُ مِنْ خُدُورِهِنَّ فَبَيْنَ بَاكٍ وَ صَائِحٍ وَ صَارِخٍ وَ مُسْتَرْجِعٍ وَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَخْطُبُ سَاعَةً وَ يَسْكُتُ سَاعَةً وَ كَانَ مِمَّا ذَكَرَ فِي خُطْبَتِهِ أَنْ قَالَ يَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ مَنْ حَضَرَنِي فِي يَوْمِي هَذَا وَ فِي سَاعَتِي هَذِهِ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمُ اَلْغَائِبَ أَلاَ قَدْ خَلَّفْتُ فِيكُمْ كِتَابَ اَللَّهِ فِيهِ اَلنُّورُ وَ اَلْهُدَى وَ اَلْبَيَانُ مَا فَرَّطَ اَللَّهُ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ حُجَّةُ اَللَّهِ لِي عَلَيْكُمْ وَ خَلَّفْتُ فِيكُمُ اَلْعَلَمَ اَلْأَكْبَرَ عَلَمَ اَلدِّينِ وَ نُورَ اَلْهُدَى وَصِيِّي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَلاَ هُوَ حَبْلُ اَللَّهِ فَاعْتَصِمُوا بِهِ جَمِيعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا عَنْهُ وَ اُذْكُرُوا نِعْمَتَ اَللّٰهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوٰاناً أَيُّهَا اَلنَّاسُ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ كَنْزُ اَللَّهِ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ مَنْ أَحَبَّهُ وَ تَوَلاَّهُ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ فَقَدْ أَوْفىٰ بِمٰا عٰاهَدَ عَلَيْهُ اَللّٰهَ وَ أَدَّى مَا وَجَبَ عَلَيْهِ وَ مَنْ عَادَاهُ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ جَاءَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَعْمَى وَ أَصَمَّ لاَ حُجَّةَ لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ أَيُّهَا اَلنَّاسُ لاَ تَأْتُونِي غَداً بِالدُّنْيَا تَزِفُّونَهَا زَفّاً وَ يَأْتِي أَهْلُ بَيْتِي شُعْثاً غُبْراً مَقْهُورِينَ مَظْلُومِينَ تَسِيلُ دِمَاؤُهُمْ أَمَامَكُمْ وَ بِيعَاتِ اَلضَّلاَلَةِ وَ اَلشُّورَى لِلْجَهَالَةِ أَلاَ وَ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ آيَاتٌ قَدْ سَمَّاهُمُ اَللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ عَرَّفْتُكُمْ وَ بَلَّغَتْكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ لٰكِنِّي أَرٰاكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ لاَ تَرْجِعُنَّ بَعْدِي كُفَّاراً مُرْتَدِّينَ مُتَأَوِّلِينَ لِلْكِتَابِ عَلَى غَيْرِ مَعْرِفَةٍ وَ تَبْتَدِعُونَ اَلسُّنَّةَ بِالْهَوَى لِأَنَّ كُلَّ سُنَّةٍ وَ حَدَثٍ وَ كَلاَمٍ خَالَفَ اَلْقُرْآنَ فَهُوَ رَدٌّ وَ بَاطِلٌ اَلْقُرْآنُ إِمَامٌ هُدًى وَ لَهُ قَائِدٌ يَهْدِي إِلَيْهِ وَ يَدْعُو إِلَيْهِ بِالْحِكْمَةِ وَ اَلْمَوْعِظَةِ اَلْحَسَنَةِ وَلِيُّ اَلْأَمْرِ بَعْدِي وَلِيُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِي وَ حِكْمَتِي وَ سِرِّي وَ عَلاَنِيَتِي وَ مَا وَرِثَهُ اَلنَّبِيُّونَ مِنْ قَبْلِي وَ أَنَا وَارِثٌ وَ مُوَرِّثٌ فَلاَ تَكْذِبَنَّكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَيُّهَا اَلنَّاسُ اَللَّهَ اَللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي فَإِنَّهُمْ أَرْكَانُ اَلدِّينِ وَ مَصَابِيحُ اَلظُّلَمِ وَ مَعْدِنُ اَلْعِلْمِ عَلِيٌّ أَخِي وَ وَارِثِي وَ وَزِيرِي وَ أَمِينِي وَ اَلْقَائِمُ بِأَمْرِي وَ اَلْمُوفِي بِعَهْدِي عَلَى سُنَّتِي – أَوَّلُ اَلنَّاسِ بِي إِيمَاناً وَ آخِرُهُمْ عَهْداً عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ أَوْسَطُهُمْ لِي لِقَاءً يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمْ غَائِبَكُمْ أَلاَ وَ مَنْ أَمَّ قَوْماً إِمَامَةً عَمْيَاءَ وَ فِي اَلْأُمَّةِ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَقَدْ كَفَرَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ قِبَلِي تَبِعَةٌ فَهَا أَنَا وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ عُدَّةٌ فَلْيَأْتِ فِيهَا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ ضَامِنٌ لِذَلِكَ كُلِّهِ حَتَّى لاَ يَبْقَى لِأَحَدٍ عَلَيَّ تِبَاعَةٌ .)
[5] الکافي ، جلد ۱ ، صفحه ۴۶۱ (عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْوَشَّاءِ عَنِ اَلْخَيْبَرِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: لَوْ لاَ أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لِفَاطِمَةَ مَا كَانَ لَهَا كُفْوٌ عَلَى ظَهْرِ اَلْأَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ .)
[6] کشف الغمة في معرفة الأئمة ، جلد ۲ ، صفحه ۱۴۴ (وَ مِنْهَا مَا رَوَى اَلْحُسَيْنُ بْنُ رَاشِدٍ قَالَ: ذَكَرْتُ زَيْدَ بْنَ عَلِيٍّ فَتَنَقَّصَتْهُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ فَقَالَ لاَ تَفْعَلْ رَحِمَ اَللَّهُ عَمِّي زَيْداً فَإِنَّهُ أَتَى أَبِيَ اَلْبَاقِرَ فَقَالَ إِنِّي أُرِيدُ اَلْخُرُوجَ عَلَى هَذَا اَلطَّاغِيَةِ فَقَالَ لاَ تَفْعَلْ يَا زَيْدُ فَإِنِّي أَخَافُ أَنْ تَكُونَ اَلْمَقْتُولَ اَلْمَصْلُوبَ بِظَهْرِ اَلْكُوفَةِ أَ مَا عَلِمْتَ يَا زَيْدُ أَنَّهُ لاَ يَخْرُجُ أَحَدٌ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ عَلَى أَحَدٍ مِنَ اَلسَّلاَطِينِ قَبْلَ خُرُوجِ اَلسُّفْيَانِيِّ إِلاَّ قُتِلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ يَا حُسَيْنُ إِنَّ فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اَللَّهُ ذُرِّيَّتَهَا عَلَى اَلنَّارِ وَ فِيهِمْ نَزَلَ ثُمَّ أَوْرَثْنَا اَلْكِتٰابَ اَلَّذِينَ اِصْطَفَيْنٰا مِنْ عِبٰادِنٰا فَمِنْهُمْ ظٰالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سٰابِقٌ بِالْخَيْرٰاتِ فَالظَّالِمُ لِنَفْسِهِ اَلَّذِي لاَ يَعْرِفُ اَلْإِمَامُ وَ اَلْمُقْتَصِدُ اَلْعَارِفُ بِحَقِّ اَلْإِمَامِ وَ اَلسَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ هُوَ اَلْإِمَامُ ثُمَّ قَالَ يَا حُسَيْنُ إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ لاَ نَخْرُجُ مِنَ اَلدُّنْيَا حَتَّى نُقِرَّ لِكُلِّ ذِي فَضْلٍ بِفَضْلِهِ .)
[7] سوره مبارکه آل عمران، آیه 35 (إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ)
[8] سوره مبارکه آل عمران، آیه 36 (فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالأنْثَى وَإِنِّی سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ وَإِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ)
[9] سوره مبارکه آل عمران، آیه 37 (فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ)
[10] سوره مبارکه قصص، آیه 44 (وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَىٰ مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ)
[11] سوره مبارکه اعراف، آیه 143 (وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ)
[12] سوره مبارکه قصص، آیه 15 (وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَٰذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ ۖ قَالَ هَٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ)
[13] سوره مبارکه آل عمران، آیه 44 (ذَٰلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ)
[14] سوره مبارکه آل عمران، آیه 38 (هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ)
[15] سوره مبارکه آل عمران، آیه 39
[16] سوره مبارکه مریم، آیه 12 (يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا)
[17] سوره مبارکه آل عمران، آیه 42
[18] سوره مبارکه آل عمران، آیه 45 (إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ)
[19] سوره مبارکه مریم، آیات 30 و 31
[20] سوره مبارکه مریم، آیه 32 (وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا)
[21] الکافي ، جلد ۱ ، صفحه ۲۰۷ (مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ اَلشِّيعَةَ يَسْأَلُونَكَ عَنْ تَفْسِيرِ هَذِهِ اَلْآيَةِ: «عَمَّ يَتَسٰاءَلُونَ `عَنِ اَلنَّبَإِ اَلْعَظِيمِ » قَالَ ذَلِكَ إِلَيَّ إِنْ شِئْتُ أَخْبَرْتُهُمْ وَ إِنْ شِئْتُ لَمْ أُخْبِرْهُمْ ثُمَّ قَالَ لَكِنِّي أُخْبِرُكَ بِتَفْسِيرِهَا قُلْتُ «عَمَّ يَتَسٰاءَلُونَ» قَالَ فَقَالَ هِيَ فِي أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ كَانَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي وَ لاَ لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّي .)
[22] سوره مبارکه مؤمنون، آیه 50 (وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَىٰ رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ)
[23] سوره مبارکه نساء، آیه 156
[24] سوره مبارکه احزاب، آیه 32 (يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا)
[25] سوره مبارکه احزاب، آیه 30 (يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا)
[26] الأمالي (للطوسی) ، جلد ۱ ، صفحه ۴۳ (حَدَّثَنِي جَمَاعَةٌ ، عَنْ أَبِي غَالِبٍ اَلزُّرَارِيِّ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ ، عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ اَلْوَشَّاءِ ، عَنِ اَلْخَيْبَرِيِّ ، عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: لَوْ لاَ أَنَّ اَللَّهَ خَلَقَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ لِفَاطِمَةَ (عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ) مَا كَانَ لَهَا كُفْؤٌ عَلَى اَلْأَرْضِ.)
[27] مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين علي بن ابی طالب و الأئمة من ولده عليهم السلام من طریق العامة ، جلد ۱ ، صفحه ۱۳۵ (حَدَّثَنِي اَلشَّرِيفُ اَلنَّقِيبُ أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْعَلَوِيُّ اَلْحُسَيْنِيُّ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا قَالَ حَدَّثَنِي اَلْعَبَّاسُ بْنُ بَكَّارٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو بَكْرٍ اَلْهُذَلِيُّ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِعَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ : يَا عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ أَنْتُمْ أَصْحَابِي وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ عَلِيٍّ فَمَنْ قَاسَهُ بِغَيْرِهِ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ جَفَانِي [فَقَدْ] آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ رَبِّي يَا عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى أَنْزَلَ عَلَيَّ كِتَاباً مُبِيناً وَ أَمَرَنِي أَنْ أُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نَزَّلَ إِلَيْهِمْ مَا خَلاَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّهُ (يَسْتَغْنِي عَنِ اَلْبَيَانِ إِنَّ) اَللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ فَصَاحَتَهُ كَفَصَاحَتِي وَ دِرَايَتَهُ كَدِرَايَتِي وَ لَوْ كَانَ اَلْحِلْمُ رَجُلاً لَكَانَ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَوْ كَانَ اَلْفَضْلُ شَخْصاً لَكَانَ اَلْحَسَنَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ لَوْ كَانَ اَلْحَيَاءُ صُورَةً لَكَانَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَوْ كَانَ اَلْحُسْنُ (هَيْئَةً لَكَانَتْ) فَاطِمَةَ [بَلْ هِيَ أَعْظَمُ إِنَّ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ ] اِبْنَتِي خَيْرُ أَهْلِ اَلْأَرْضِ عُنْصُراً وَ شَرَفاً وَ كَرَماً .)
[28] نهج البلاغه، خطبه 202 (وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ (علیه السلام) رُوِيَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ فَاطِمَةَ (علیها السلام) كَالْمُنَاجِي بِهِ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) عِنْدَ قَبْرِهِ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ. قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَ عَنْهَا تَجَلُّدِي، إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ، فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ، فَ “إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ”. فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ، إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ. وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا، فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ، هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ. وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ، لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ، وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ.)