«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»
«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[1]
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[2]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[3]
اهمیّت فاطمیّه
از نظر تقویمی هیچ مناسبتی قابل قیاس با این زمانی که ما در آن هستیم نیست. علمای ما، شعرای ما در عصر اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، فرمایشات خود اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، نشان میدهد که مهمترین اتّفاق عالم در این ایّام رخ داده است. هم از بُعدِ عزا، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودهاند که «هَذِهِ وَ اَللَّهِ مُصِيبَةٌ لاَ عَزَاءَ لَهَا»[4] این مصیبتی است که هیچ چیزی نمیتواند داغ آن را سرد کند، «وَ رَزِيَّةٌ لاَ خَلَفَ لَهَا» یک کمرشکستگی و مصیبت و دردی است که هیچ چیزی جایگزین آن نیست، این از بُعدِ مصیبت.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در جایی فرمودند: «قَلَّ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ عَفَا عَنْ سَيِّدَةِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ تَجَلُّدِي»،[5] بلای از دست دادنِ فاطمه [سلام الله علیها] کاری با من کرده است که دیگر نمیتوانم روی پای خود بایستم.
این اثری است که روی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه گذاشته است.
از نظر علمی، انحراف وحشتناکی رخ داده است که تمام اتفاقات بعد از آن، تحت تأثیر آن است، که عرض خواهم کرد.
از نظر عالم ملکوت، تمام آرزوهای ابلیس در این ایّام محقق شده است. در عالم ماوراء روز شادی جبهه کفر است.
اینکه فاطمیّه و ماجراهای پیش از فاطمیّه چیست، چه جایگاهی دارد، و اینکه شما بدانید عدّهای بشدّت در تلاش هستند که این موضوع را از بین ببرند… همینطور سربسته عرض میکنم که در لباس عدّهای شیعه، در لباس عدّهای خودی، ولی صاحب قدرت و زور، جاهایی که بتوانند نفوذ میکنند، و همهی تلاش خود را میکنند که این موضوع از بین برود.
در هر مناسبتی، برای هر فرقه و مذهبی… مثلاً در ماجرای درگیری ارامنه با ترکیه، اگر کسی دو روز قبل از آن بیاید و بگوید «اصلاً کسی از شما را نکشتهاند»، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
چرا شما قبل از این موضوع ما میآیید و تحریک میکنید؟ اینها خلاف روش رواداری و تقریب میدانند، مثلاً وقتی به فاطمیّه میرسند، شروع میکنند به نقد روضههای فاطمیّه! کتاب مینویسد و محتوای آن این است که در ایّام فاطمیّه چکار کنیم که دیگران را تحریک نکنیم، ولی خود او در حال تحریک کردن است.
یا اینکه میگوید اصلاً این مسئله مهم نیست.
شما بدانید عدّهای در کشور ما در لباس شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، یا میگویند این موضوع یک مسئلهی تاریخی است که گذشته است. مانند اینکه اجداد من و این برادرمان، هزار و سیصد و بیست و دو سال قبل، یقهی یکدیگر را پاره کرده باشند. حال من و ایشان بعد از هزار و سیصد سال یقهی یکدیگر را پاره کنیم. در اینصورت همه میگویند کار شما عقلانی نیست.
اینها فاطمیّه را اینطوری نشان میدهد که یک خزعبل و مسخره است. یعنی موضوع را تاریخ مصرف گذشته میبینند.
البته سر جای خود روشن است که ما اهل دعوا با کسی نیستیم، ولی اینکه شما موضوعی را که اساسیترین موضوع انحراف تاریخ بشری است، و اثر انحرافی آن باقی است… اگر فاطمیّه اینطور است که بشریّت را بیچاره کرده است و یک ظلمِ باقی است، باید چکار کنیم؟
اگر شما به دنبال عدم افتراق امّت هستید، ستون فقرات امّت… فرمود: «جَعَلَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ اَلْفُرْقَةِ»،[6] به این موضوع آسیب زدهای و میگویی اینها با یکدیگر دعوا دارند و نمیتوانند یکدیگر را تحمّل کنند؟
شما آن ستونی که امّت باید به آن تکیه میکرد تا وقار امّت حفظ بشود را برداشتهای و تلاطم شده است، بعد میخواهی چطور تلاطم را از بین ببری؟ هر کاری کنی فقط یک مسکّن است. تا زمانی که شما درد را درمان نکنید، بر جای خود استوار است.
مثلاً دندان من درد میکند، اگر به من مسکّن قوی بدهی چند ساعت تحمّل میکنم، منتها مجدداً درد برمیگردد، باید ریشه و علّت را حل کرد.
علّت افتراق امّت چیست؟
اگر در مثال قبل بگویید اصلاً دندان موجود نیست، درواقع صورت مسئله را پاک کردهاید، اما مشکل حل نمیشود.
موضوع فاطمیّه چیست؟
هیچ جلسهای به اندازهی جلسات فاطمیّه، جلسهی اعتقادی نیست. من هم معمولاً بنا ندارم در ایّام فاطمیّه، بحثهای با قصه بگویم. فاطمیّه یکی از موضوعات مبنایی ماست، باید تکلیف ما معلوم بشود. آیا واقعاً راجع به ستون ساختمان و عمود خیمه حرف میزنیم، یا در مورد رنگ ظاهر که اهمیّت چندانی ندارد؟
اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین به این موضوع چطور نگاه میکردند؟ ما با چه موضوعی طرف هستیم؟
ما مدیون مادریم
اگر زنده باشم جلوتر عرض میکنم اینطور نیست که ما بخاطر ثواب در جلسات فاطمیّه شرکت کنیم، پاسخ یک خطی را عرض میکنم، اگر بعداً فرصت شد کامل عرض خواهم کرد.
اگر زمانی مادر دوستم از دنیا برود، بالاخره برای تسلیت نزد او میروم. این کار ثواب هم دارد. هر کسی اموات دارد برویم و به او سر بزنیم، اگر کسی بیمار دارد به عیادت بیمار او برویم. اما اگر زمانی چند نفر خواستند مرا بزنند و مادر این دوست ما چادر به سر کرد و آمد و سپر جان من شد و او را زدند و کشتند، دیگر من در ختم او اینطور نیستم که بروم تا به دوست خودم تسلیت بگویم، دیگر من صاحب عزا هستم، وقتی من آن اعلامیه را ببینم میگویم او جان خود را داد که من حفظ بشوم. اینجا چطور به جلسهی ختم او میرویم؟
موضوع فاطمیّه این است که مادر امّت، برای حفظ اعتقاد مسلمین، خود را سپر کرد تا حقیقت به دیگران برسد. جان خود را برای یکایک ما فدا کرده است، با اینکه همهی عالم فدای سر او و خاک پاک او بوده است. فاطمیّه موضوعی نیست که ما برای ثواب آن شرکت کنیم، البته ثواب دارد، اما اینطور نیست که ما بگوییم میرویم تا به امام زمان ارواحنا فداه تسلیت بگوییم، البته اینها خوب است، اما ما در اینجا مدیون هستیم.
ما در ایّام فاطمیّه میآییم، چون میبینیم که مادر امّت، با اینکه همهی عالم فدای او بود، جان خود را داد که ما بفهمیم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کیست.
«سقیفه» ریشهی مصائب است
اگر من بخواهم فقط در این پنج جلسه که به خدمت شما میرسم، روایات رسیده از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین، تحلیل علمای شیعه و شعرای عصر ائمه علیهم السلام را بگویم، گفتهاند همهی مصائب عالم وجود برای این ایّام است، این ریشه و علّت است، زمان کم میآید. من فقط به چند مورد اشاره میکنم.
یکی از آنها که خیلی مهم است و خیلی واضح گفته است، مرحوم شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه در «الافصاح فی الامامة» است.
شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه چهارصد کتاب داشته است که حتّی بیست کتاب ایشان هم به من و شما نرسیده است، حال نداشتهایم که اینها را نگاه داریم، برخی را سوزاندهاند، در مورد برخی از آنها دشمنی کردهاند، ما هم کمهمّت بودهایم.
یکی از آن بیست کتابی که به ما رسیده است «الافصاح فی الامامة» است، وقتی شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه این کتاب را مینویسد و تمام میشود، میگوید چرا من این کتاب را نوشتهام، در آنجا اینطور میگوید: «اعلموا رحمكم الله أنه لو لا ما اتفق لهؤلاء الثلاثة»[7] اگر آن سه نفر با هم دست به یکی نکرده بودند، «من التقدم على آل محمد صلی الله علیه و آله و سلّم»، اگر اینها خودشان را جلو نینداخته بودند و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را کنار نزده بودند، «و التسلط على الخلق بسلطانهم» اگر حکومت در دست اینها نبود، «و الترؤس بالغطرسة عليهم» اگر اینها خودشان را جلو نینداخته بودند که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را کنار بزنند، «لما سل بين المسلمين سيفان» بین مسلمانان دو شمشیر به یکدیگر نمیخورد.
بالاخره این هم یک نظر است که شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف فرمودهاند، ایشان که آدم کوچکی نیستند، ایشان رئیس مذهب بودهاند. میگویند: آیا شما میخواهید دعواها را حل کنید؟ علّت اینجاست.
اگر زنده باشیم توضیح خواهید داد که چرا علّت آنجاست، چطور علّت آنجاست، عرض خواهیم کرد که بعضی از کارهای ما شبیه آنهاست و با یکدیگر دعوا و اختلاف درست میکنیم. عرض خواهیم کرد که آیا این اختلاف درست کردنهای ما به سبک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است یا به سبک آنها.
در ادامه میفرمایند: «لا اختلف في الشريعة اثنان» هیچ دو نفری با هم اختلاف نظر پیدا نمیکردند…
الآن مراجع شیعه هم نزدیک ماه مبارک رمضان، مانند دو پزشک که اختلاف نظر دارند، در این مورد اختلاف نظر دارند، حتّی اگر باتقوا هم هستند.
میگوید این اختلاف هم برای آنجاست.
میگوییم چطور این اختلاف باعث این کارها شده است؟ توضیح خواهیم داد که این موضوع هم اثر اعتقادی دارد و هم اثر عملی دارد، چون خیلی از روشهای امروز ما شبیه آن کاری است که آنها میکنند. هر جایی که رابطهی بین مردم را بهم میزنیم، درواقع کاری شبیه به آنها انجام میدهیم.
شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف در ادامه میفرمایند: «و لا استحل أتباع الجمل و أهل الشام و النهروان دماء أهل الإيمان» جمل و صفین و نهروان هم درست نمیشد.
میگوید شما سقیفه را میبینید، من میبینم که جمل هم بخاطر آن است، صفین هم برای آن است.
«کُشاجِم» شاعری از نوادگان «سِندی بن شاهِک» (قاتل امام کاظم علیه السلام) است که شیعه شده است، میگوید: «لَقَد عَلِمُوا أنَّ یَومَ الغَدِیرِ بِقَدرِهِم جَرَّ یَومَ الجَمَل» اینها در غدیر خیانت کردند و جمل درست شد.
شیخ مفید میگوید: اینکه آمدند و خون امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و یاران حضرت را در جمل و صفین و نهروان ریختند و گفتند حلال است، این هم برای آن است.
شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف در ادامه میفرمایند: «و لا سفك دم أمير المؤمنين علي بن أبي طالب صلوات الله علیه جهلا على التدين به» اینکه دیوانهای قربة الی الله ضربه بر سر مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه زد و خون حضرت را مباح اعلام کرد، این هم ریشه در آن دارد.
یعنی اگر کسی بخواهد بفهمد که باید چطور تاریخ را تحلیل کند، شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف مسئله را میگوید. راه این است که شما بروید و ببینید آیا واقعاً این هست یا نه. چطور اینطور شد؟ آن روز چکار کردند که سال 40 یک نفر قربة الی الله امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را کشت؟
شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف در ادامه میفرمایند: «و لا قتل الحسنان علیهما السلام» امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و امام حسین صلوات الله علیه هم کشته نمیشدند، اگر کشته شدند برای آن واقعه است.
اگر به ما بگویند کسی یک پل ساخته است که پل فروریخته است و یک نفر کشته شده است، حال بگویند کسی یک پل در اینجا ساخته است و یک نفر هزار کیلومتر آنطرفتر کشته شده است، شما تعجّب میکنید و میگویید چطور این پل به آنجا ربط دارد؟
آنجا در سقیفه چکار کردند که سال 49 امام حسن مجتبی صلوات الله علیه شهید شدهاند و سال 61 هم حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه؟ اینها چه ربطی به آن دارند؟
شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف در ادامه میفرمایند: «و لا استحلت حرمات العترة و أريقت دماؤهم» خون باقی ائمه علیهم السلام هم ریخته نمیشد و ناموسشان هم به اسارت نمیبردند، اینها کار زیربنایی کردند، همان «أسَّسَ أساسَ الظُّلْمِ وَالجَوْرِ»[8] که میخوانیم، اینها راه را هموار کردند، اینها سنّت کردند.
من در یاد دارم که سی سال قبل شب یلدا اینطور که الآن هست نبود، البته الآن مخالفتی ندارم، از جهت تاریخی میگویم که سی سال قبل شب یلدا اینطور که الآن هست نبود، الآن یک سنّت است، اصلاً فرض میکنیم که خوب است، بنده به بد بودن یا خوب بودن این مسئله کار ندارم، سنّت شد. شاید بگویید قدیم بود، ولی ورافتاده بود، الآن دوباره سنّت شد. یعنی مرد و زنده شد.
میگوید: اینها دشمنی با اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و ظلم به مردم را سنّت کردند، اینها تسهیل کردند، راه این امر را هموار کردند.
علمای ما از قرن یک این عبارت را گفتهاند، من به مواردی اشاره میکنم تا وارد بحث بشوم، میخواهم بگویم این چیزی که میگویم چیست.
ما شاعری به نام «اَبو دَهبَلِ جُمَحي» داریم که برای قرن یک است و سال 96 از دنیا رفته است، شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف از او نقل میکند. میگوید: «مَا ضَیَّعَ الإسلام إلا إصَابَةٌ» اسلام را ضایع نکرد جز گروهی که «تَأمَّرَ نَوکَاهَا فَدَامَ نَعِیمُهَا» ابلهان را بر مصدر حکومت نشاندند و همه چیز را خراب کردند.
قبل از آن تصریح میکند و میگوید: «تَبِیةٌ النَشَاوَی مِن اُمَیَّةَ نُوَّماً» شما الآن را نگاه میکنید که بنی امیه روی کار هستند، «وَ فِی الطَّفِّ قَتلَی مَا یَنَامُ حَمِیمُهَا» بچههای بنی امیه در قصرهای خود خوابیدهاند و ناموس اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و طرفداران حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در خیابانها اسیر بودند و خواب از چشمشان رفت.
میگوید: شما که ماجرای کربلا را میبینید خونتان به جوش میآید و فکر میکنید که مسئله یزید است، «مَا ضَیَّعَ الإسلام إلا إصَابَةٌ» اما اسلام را ضایع نکرد جز آن گروهی که «تَأمَّرَ نَوکَاهَا فَدَامَ نَعِیمُهَا» اَنوَک بودند.
اگر «اَنوَکها» را در تاریخ جستجو کنید پیدا میکنید که چه کسانی هستند. بعد از این عرض خواهم کرد.
این شعر برای قرن یک است.
شاعری در تاریخ هست که ما کلاً سه بیت از او پیدا کردهایم، یک دو بیتی راجع به یک موضوع، یک تک بیتی. آن تک بیتی معروف است. یعنی اصلاً وقتی میخواهند بگویند فلانی کیست، آن یک بیت را میگویند. من به این موضوع غبطه میخورم که یک نفر هزار و دویست سال است زنده است، بیت او در خیلی از آثار شیعه و سنّی موجود است. فقط یک بیت از او مانده است. شیخ مفید میگوید این را نگاه کنید: «لَعَمرِي لَئِن جَارَت اُمَيَّةُ وَ اعتَدَت» اگر فکر میکنید بنی امیه خیلی ظلم و جور میکند «لِأوَّلُ مَن سَنَّ الضَّلَالَةَ أجوَرُ» آن کسی که ضلالت و گمراهی را سنّت کرد ظالمتر است، که او بنی امیه را آورده است.
بعد شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف در ادامه میگوید که کُمِیت در مورد کربلا میگوید: «يُصِيبُ بِهِ الرَّامُونَ عَن قَوسَ وَترِهِم» وقتی در کربلا تیر میانداختند، تیر از کجا در میرود؟ از چلّهی کمان. میگوید در کربلا به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه تیر میزدند، «فَيَا آخِراً يَبدَي لَهُ الغَيَّ أوَّلُ» کمان به دست نفر اول بود و تیر در کربلا به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه اصابت میکرد.
شما شبیه به این بیت را زیاد شنیدهاید که شبیه به این بیت را مرحوم غروی اصفهانی اعلی الله مقامه الشّریف برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه گفته است که «سَهمٌ رَمَی مِن جَانِبِ السَّقِيفَة» این تیری که به گلوی شیرخوار زدند برای آنجاست.
شما چقدر سیّد بحرالعلوم رضوان الله تعالی علیه را دوست دارید؟ ایشان در روضهی امام حسین علیه السلام میفرمایند: اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین خیلی حرمت داشتند، «وَدائِعُ المصْطَفی أوصَی بِحفظهُمُ» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آنقدر فرمودند که این فرزندان من ودیعه هستند، «فَضَیَّعُوها و لم تُحفظ وَدائِعُهُ» اصلاً کسی به اینها توجّه نکرد، «أزالَ أوَّلُ أهلِ البَغْیِ أوَّلَهُمْ» اولین اهل بغی، اولینِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود را کنار زد، «عَنْ مَوضِعٍ فیهِ ربُّ العَرْشِ واضِعُهُ» از کجا؟ از آن جایگاه امامتی که ربّ العرش برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در نظر گرفته بود. «کَمینُ جَیشٍ بَدا یَوَم الطُفُوفِ وَ مِن» لشگری که مخفی شده بود، طلیعهی لشگر در سقیفه بود «یَوم الثَقیفَةِ قَدْ لاحَتْ طَلائِعُهُ» امتداد آن آمد و کربلا را درست کرد.
اگر من بخواهم از این موضوع برای شما عرض کنم، تا صبح مثال داریم.
این کتاب برای «ابن سنان خفاجی» (شاگرد سیّد رضی رضوان الله تعالی علیه و سیّد مرتضی رضوان الله تعالی علیه) است که از زیرزمینی در استانبول خریدم، میگوید: «ضَرَبَتکُمُ فِی کَربَلاءَ صَوارِمٌ» شما را در کربلا با آن شمشیرهایی زدند که «یَومَ السَّقِیفَةِ مُزِّقَت أغمَادُهَا» روز سقیفه غلاف آن را شکستند. یعنی وقتی روز سقیفه غلاف را شکستند، آنقدر زدند تا به کربلا رسید.
یک مطلب مربوط به امام رضا علیه آلاف التحیّة و الثّناء را هم عرض کنم تا شما ببینید بحث کجاست، که وارد موضوع بشویم.
شما میدانید که بنی امیّه برای اینکه روز عاشورا را بیمحتوا کنند، آن را به روز شادی تبدیل کردند. ایام شادی هم آدابی دارد. مثلاً روز عید غدیر آدابی دارد، مانند هدیه دادن، لباس نو پوشیدن، خوشبو شدن، لبخند زدن، سرمه کشیدن، روزه گرفتن، خوشحالی، ابراز خوشحالی، همهی اینها را برای روز عاشورا درست کردند.
شخصی نزد امام رضا علیه الصلاة و السلام آمد و پرسید: میگویند روزهی روز عاشورا خیلی ثواب دارد… حضرت فرمودند: «عَنْ صَوْمِ اِبْنِ مَرْجَانَةَ لَعَنَهُ اَللَّهُ تَسْأَلُنِي»؟[9] از روزهی پسر مرجانه (عبیدالله بن زیاد) میپرسی؟
بعد این عبارت را فرمودند: «واَللَّهُ مَا أُصِيبَ آلُ مُحَمَّدٍ إِلاَّ فِي يَوْمِ اَلْإِثْنَيْنِ» بخدا آل رسول علیهم السلام مصیبت ندیدند مگر اینکه برای روز دوشنبه است.
مؤمن ناامید نمیشود، بلکه مؤمن از خودش ناامید است
آنهایی که قدیم به امام زمان ارواحنا فداه غیرت داشتند در اینجا اعتراض میکردند، مثلاً دیدهاید هر جایی مینشینید صدای بعضیها بلند است که گرانی بیداد میکند و… مشکل از فلانی است…
الآن بنده به این موضوع کاری ندارم که بعضیها مشکل هستند، بود و نبود بعضیها واقعاً متفاوت است، یعنی بودن بعضیها مردم را به زحمت میاندازد، تصمیم بعضیها مردم را به زحمت میاندازد، یک فکر بعضیها مردم را به زحمت زیادی میاندازد، الآن به این موضوع کاری ندارم که هست.
اما اگر آنها احساس میکردند که شما میخواهید خیلی راجع به آیندهی روشن یا آیندهی خراب حرف بزنید و امام زمان ارواحنا فداه را در نظر بگیرید، این موضوع را انحراف میدانستند، میگفتند: شما باید وظایف خودتان را انجام بدهید، ولی ما صاحب داریم.
یعنی شما نمیتوانید امام زمان ارواحنا فداه را در نظر نگیرید و بدون امام زمان ارواحنا فداه به جایی برسید، شما نمیتوانید خرابی را ببینید و در نظر نگیرید که امام زمان ارواحنا فداه هست، شما نمیتوانید خوبیها و خوشیها را ببینید و بخواهید به آن برسید و در نظر نگیرید که باید امام زمان ارواحنا فداه باشند.
البته واضح است که منظور بنده در اینجا این نیست که ما نباید وظایف خودمان را انجام بدهیم، باید از صبح تا شب وظایف خودمان را انجام بدهیم، ولی امام زمان ارواحنا فداه در معادلاتمان نیست.
اصلاً خدای متعال عمدتاً این همه جنگ برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم درست کرده است که مردم در کنار ادوات و اسب و شمشیر و تانک و… به این موضوع برسند که پیروزی و غلبه به کثرت و قلّت نیست، واضح است که باید «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ»،[10] باید وظایف خودت را انجام بدهی، باید لشگر خودت را قوی کنی، باید اسلحه داشته باشی، باید خیلی کارها کنی، اما قلّت و کثرت، ضعف و قوّت، پیروزی و شکست به چیز دیگری است.
لذا توحیدیترین آیات قرآن کریم در جنگ آمده است که شما خدای متعال را در نظر بگیرید. هر جایی خدای متعال را در نظر گرفته نشد و تصمیم گرفته شد، طوری آن را ناکار میکند که ما بفهمیم مسیر خطاست.
کسی بجز منجی ما را نجات نمیدهد، البته واضح است که منظور بنده این نیست که ما وظایف خودمان را انجام ندهیم، عرض بنده به این معناست که باید در معادلات خودمان خدای متعال را در نظر بگیریم.
در جنگ بدر جمعیت کم بود و مدام میگفتند آنها لشگر دارند و مجهز هستند اما ما در اینجا جمعیت و تجهیزات نداریم، اما بعد پیروز شدند. خدای متعال میخواست به آنها بفرماید که دیدید اگر خدای متعال بخواهد و شما پای کار بایستید، یک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میآورد که کار همهی شما را انجام میدهد.
همین گروه چون نمیخواستند بفهمند، وقتی در حنین جمعیت زیادی داشتند، «وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ»،[11] همان کسانی که در جنگها فرار میکردند، روز حنین میگفتند ما خیلی زیاد هستیم و کار تمام است، اما همینها لحظاتی بعد بالای کوه بودند و فرار کردند! چون خدای متعال میفرماید: «ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ» فرار کردید.
اصلاً قرار نبود تو کاری کنی! تو باید فقط میآمدی. پیروزی و شکست به تو نبود!
آیات توحیدی میگفت باید اینها را در نظر بگیرد.
ما هم همینطور هستیم، هر وقت تصمیمی بگیریم که در آن تصمیم محاسبه نکنیم که ما امام زمان ارواحنا فداه را داریم که در دنیا هستند، شکست میخوریم. هر کجا امیدِ اشتباهی پیدا کردیم باید ناامید بشویم. مؤمن ناامید نمیشود، مؤمن از خودش ناامید است، مؤمن سراسر امید به رحمت خداست، مؤمن امید به حضرت حجّت ارواحنا فداه دارد، از صبح تا شب هم تلاش میکند و وظایف خود را هم انجام میدهد، ولی روی خودش حساب باز نمیکند.
هر کجا که ما این مسیر را برویم، ما را مجازات میکند که ما بیدار شویم و به سر جای خود برگردیم، چون میخواهد ما را درست کند.
ادامهی بحث «سقیفه» ریشهی مصائب است
امام رضا علیه السلام فرمودند: «واَللَّهُ مَا أُصِيبَ آلُ مُحَمَّدٍ إِلاَّ فِي يَوْمِ اَلْإِثْنَيْنِ» بخدا آل رسول علیهم السلام مصیبت ندیدند مگر اینکه برای روز دوشنبه (سقیفه) است.
من صدها مورد را کنار گذاشتم و دهها مورد هم بهمراه خودم آوردهام که دیگر ادامه نمیدهم و نمیخوانم، اما اگر ما واقعاً این ادّعا را بپذیریم که همهی مشکلات امروز ما از آن روز است… اول باید ببینیم که آیا این موضوع را میپذیریم یا نه… در اینصورت، همهی مشکلات امروز ما از کجا ناشی میشود؟
دولتها پُرخطا کم نداشتیم و کم نداریم، اما اگر شما بخواهید ریشهی خطا را در اینجا ببینید، شما را متوقف میکنند.
مجدداً عرض میکنم که بنده قصد توجیه خطا را ندارم، هر کسی سر جای خود، هر آدمی میتواند به اندازهی خودش خرابکاری کند، اما ریشهی مصیبت کجاست؟
روایات ما، آموزههای روایات که به ائمهی دین و علما رسیده است، و شعرایی مانند کُمِیت و دِعبل و سیّد حِمیَری که زمان ائمه علیهم السلام زندگی میکردند، یعنی شعرایی که مفاهیم شعرهای خود را از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین میگرفتند، همهی اینها تکرار کردهاند که همهی مشکلات ما برای آن روز است.
اثر سقیفه بر عالم؛ از نگاه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
طرف نزد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمد و دید حضرت در حال گریه کردن هستند… گاهی ما فکر میکنیم دل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بخاطر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میسوخت که به ایشان هیچ قسمتی از حکومت نرسیده است! در صورتی که این نگاه سخیف، نگاهِ اصحابِ حدیثِ غیرشیعه است که میگویند حضرت زهرا گفت اگر حکومت نمیدهید حداقل یک جایگاه حکومتی به او بدهید! این سخیف دیدن و مسخره دیدن و احمقانه دیدن که نگاهِ ما نیست.
آن طرف دید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در حال گریه کردن هستند، گفت: خانم! چرا شما اینقدر گریه میکنید؟
اگر کسی نفهمد فکر میکند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در جبههی مقابلِ اوست، ولو اینکه مخالف اوست، نمیدید که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر اینها هم هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر گنهکارها هم هستند، امام حسین علیه السلام امامِ حرّ هم بودند، برای اینکه حرّ را برگردانند هم خیلی تلاش کردند، امام حسین علیه السلام برای اینکه عمر سعد را هم برگردانند تلاش کردند، منتها هدایت اختیاری است. امام حسین علیه السلام امامِ شمر هم بودند، امام حسین علیه السلام برای اینکه حتّی شمر را هم برگردانند تلاش کردند، منتها چون هدایت اختیاری است شمر نخواست.
مسئلهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این نبود که چهار صباح هم قدرت را به دست علی [صلوات الله علیه] بدهید، قدرت اول و آخر عالم که در اختیار امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هست! به قولِ «ابن هانی اندلسی»: «النُّورُ أنتَ وَ کُلُّ نُورٍِ ظُلمَةٌ» نور تو هستی و خورشید در برابر تو تاریک است! «والفَوقُ أنتَ وَ کُلُّ فَوقٍ دُونُ» هر کسی بالاست، وقتی به تو برسد خاک پای توست.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که به قدرت ظاهری عدّهای نیاز نداشتند، هر کسی در این عالم برود و پول بدهد تا زره و سپر بسازند، باید چقدر خرج کند که سپر بسازد؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سپرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بودند، به اینها نیازی نداشتند…
آن طرف پرسید: خانم! چرا اینقدر گریه میکنید؟ فکر میکرد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای این گریه میکنند که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چهار صباح مسئول دولت بشوند!
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: بخدا سوگند که اگر حق را به اهل آن برگردانده بودند «مَا اِخْتَلَفَ فِي اَللَّهِ اِثْنَانِ»،[12] دیگر شما به جنگ و دعوا نمیافتادید…
من مادر این امِّه هستم و میبینم شما با یکدیگر دعوا میکنید و یکدیگر را از بین میبرید…
چقدر در طول تاریخ آدم کشته شده است؟ همین امروز در حال مطالعهی کتاب «عالم آرای عباسی» برای بحثی بودم، این کتاب برای دورهی صفویّه است، چقدر ناموس شیعه را در این ازبکستان و خراسان به بازار بردهاند و برهنه کردهاند و فروختهاند!
اگر شما انسان دلسوزی باشید، اگر پدر باشید و ببینید قرار است چهار سال بعد فرزندتان را در بازار بفروشند، چه حالی دارید؟ مادر امّت میدید که قرار است چه بلایی بر سر امّت بیاورند. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در جایی فرمودند: «أَبْشِرُوا بِسَیْفٍ صَارِمٍ»[13] من شمشیرهایی که روی سر شما هست را میبینم، و اینها درک نمیکردند که تفاوت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با مانند دختر خلیفه در این بود که حزبی نگاه نمیکردند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر عالم وجود هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر مسلمان و غیرمسلمان هستند. آیا ندیدهاید «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا»،[14] حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها غذا را از امام حسن مجتبی صلوات الله علیه گرفتند و به اسیری که کافر حربی بود دادند، چون حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر او هم بودند، اتفاقاً میدانستند این پسر ایشان که امام حسن مجتبی صلوات الله علیه هستند صبور هستند ولی آن پسر که کافر حربی است نمیتواند گرسنگی را تحمّل کند، «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا»، نمیفهمیدند که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر همه هستند.
آن طرف پرسید: چرا شما گریه میکنید؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: بخدا قسم اگر حق را به اهل حق برگردانده بودند «مَا اِخْتَلَفَ فِي اَللَّهِ اِثْنَانِ» بین هیچ دو نفری اختلاف نمیشد، شمشیرهای آخته بر گردنها را میبینم، میبینم ناموسهای زنجیر به گردن را در مقابل چشم مردان چشمچران میفروشند.
این موضوع تا ده قرن بعد رخ میداده است، این موضوع را هم شیعیان نقل کردهاند و هم اهل سنّت، دعوا میکردند و نوامیس مسلمین را به بازارها میبردند و میفروختند و اینها را در منظر قرار میدادند، یکی از موارد این بود که سال 40 شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را به بازار بردند و فروختند. بلافاصله بعد از سقیفه همین کار را با شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کردند، اولین گروه در زمان خلیفه اول رخ داد که به نوامیس شیعه جسارت کردند.
ناگهان طرف داعش را نگاه میکند و میگوید اینها چطور اینطور هستند؟
اینها یک قوم انحرافی هستند ولی سبک و سیاقشان را از کسانی گرفتهاند، اینها را در آثار خودشان هم آوردهاند.
محمد بن عبدالوهاب در جلد نهم کتاب «الدرر السنية في الأجوبة النجدية» میگوید: اینکه ما اینطور میرویم و مسلمین را غارت میکنیم از ابوبکر صدیق در ماجرای منع زکات یاد گرفتهایم!
یک مسیری پیش میرود که بعد از آن دیگر یک سیلاب و انحرافی رخ میدهد که دیگر اصلاً کسی نمیتواند جلوی آن را بگیرد.
روز اول میشود کاری کرد که سیل را منحرف کرد که تقویت نشود، تا زمانی که برف به بهمن تبدیل نشده است میشود کاری کرد، اما اگر رها بشود دیگر نمیشود کاری کرد.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گریه میکردند، از ایشان پرسیدند: چرا اینقدر گریه میکنید؟ مگر چه شده است؟ اصلاً اجازه بدهید آنها حاکم باشند!
دعوا که بر سر قدرت نبود! حتّی دعوا بر سر کشته شدن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نبود، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: بعد از این آب خوش از گلوی کسی پایین نمیرود، برکات آسمانها و زمین بهم میخورد، اثر وضعی بجای میگذارد، سبک و سیاق عوض میشود، شیوهی تعامل عوض میشود.
حضرت زینب کبری سلام الله علیها از سقیفه میگویند
آن لحظهای که حضرت زینب کبری سلام الله علیها به میان قتلگاه رفتند و دیدند حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را نمیشناسند، در آن لحظه دست روی سر خود گذاشتند… از پدر خود یاد گرفته بودند، لحظهای که خیلی احساس بیپناهی میکردند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پناه میبردند؛ حضرت زینب کبری سلام الله علیها دست روی سر مبارک خود گذاشتند و عرض کردند: «يَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ اَلسَّمَاءِ»[15] ملائکهی آسمان بر تو درود بفرستند، «هَذَا حُسَيْنٌ»…
انصافاً اگر کسی بتواند قدری تخیّل کند که نمیتواند، تخیّل کند وسط قتلگاه ایستاده است و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بخاطر جنایاتی که روی ایشان انجام شده است قابل شناسایی نیستند، در آن لحظه انسان فراموش میکند که بخواهد به کسی پیام بدهد، ولی از حضرت زینب کبری سلام الله علیها نقل کردهاند که فرمودند: «هَذَا حُسَيْنٌ بِالْعَرَاءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ» این حسینی که ریگهای قرمز شده از خون اوست… بعد دو عبارت به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه عرض کرد: «بِأَبِي اَلْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى» پدرم فدای تو که تشنه جان دادی، بعد فرمودند: «بِأَبِي مَنْ أَضْحَى عَسْكَرُهُ فِي يَوْمِ اَلْإِثْنَيْنِ نَهْباً» پدرم فدای کسی که لشگر او را روز دوشنبه غارت کردند.
این نشان میدهد که موضوع سقیفه برایشان مهم بود، میگویند حسین ما را کشتند ولی من پیغام میدهم که مسیر را اشتباه نروید.
تا زمانی که مردم به انحراف روز اول برنگردند و انحراف را درست نکنند، این درد درست نمیشود.
اعتقاد شیعیان در عصر ائمه علیهم السلام
بدترین بلاها را بر سر شیعیان میآوردند، شیعیان هم تقیّه میکردند. چون اگر شیعیان تقیّه نمیکردند شکنجه و کشته میشدند. یعنی مثلاً در شهر تهران هزار و دویست سال قبل معلوم نبود که هر فردی چه عقیدهای دارد، چون تقیّه میکردند که کشته نشوند. ولی تمام گزارشگرانی که از قرن دوم که قرن ائمه علیهم السلام است… امام باقر صلوات الله علیه سال 95 قمری امام هستند، امام رضا صلوات الله علیه حوالی سال 204 به شهادت رسیدهاند، یعنی قرن دوم زمان امامت امام باقر علیه السلام تا امام رضا علیه السلام است، قرن دوم قرن ائمه علیهم السلام است، قرن دوم از قرونی است که ائمه علیهم السلام حضور دارند… هر گزارشگری از دشمنان شیعه که خواسته است عقاید شیعه را در آن روزگار بیان کند، حتّی گزارشگرانی که معتزله یا خوارج هستند، حتّی گزارشگرانی که ما را لعن کردهاند و به ما فحاشی کردهاند، گفتهاند: این شیعیان عقایدی دارند، اینها معتقد هستند که فلانی و فلانی (اسم میبرد) حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را زدند تا محسن سقط شد.
یعنی این موضوع جزو رئوس عقاید شیعیان قرن دوم بوده است.
یزید ملعون که در کربلا نیست، ولی شما در موضوع امام حسین علیه السلام یزید را محور درنظر میگیرید، یعنی با این موضوع کاری ندارید که چه کسی کشته است، چون او بوده است که همهی این جریان را درست کرده است، لذا میگویی یزید در مقابل امام حسین علیه السلام قرار گرفته است.
برخی از گزارشگرانی که عقاید شیعیان قرن دوم را گفتهاند اینها هستند: «ضرار بن عمرو غطفانی» در کتاب «التحریش»، «عبدالله بن یزید فزاری» در کتاب «الردود». اینها به ما فحش دادهاند و گفتهاند این شیعیان اینطور میگویند!
این شیعیان از چه کسانی یاد گرفتهاند که این حرف را بزنند؟
«ابوعلی جُبّائی» در قرن سوم لو میدهد و میگوید: «آن روایتی که شیعیان از امام صادق [علیه السلام] نقل میکنند که آن فلان کس لگد زد» را ما قبول نداریم…
بنده عرض کردم که در قرن دوم این اعتقاد جزو ارکان اعتقادی شیعه بوده است، نه الان که آزادانه و براحتی مجلس میگیریم، قرن دوم که اینطور نبود، کار روی دوش شعرا بود، اینها از چه کسی یاد گرفتهاند؟
«ابوعلی جُبّائی» کسی مانند شیخ مفید شیعیان است، «ابوعلی جُبّائی» از رئوس معتزله است، او میگوید: شیعیان این موضوع را از امام صادق [صلوات الله علیه] نقل میکنند.
چرا باید این موضوع مطرح بشود؟ این مسئله حساس است.
نظر رهبر انقلاب در مورد فاطمیّه
رهبر انقلاب از صبح تا شب راجع به وحدت اسلامی صحبت میکنند، اصلاً پرچمدار وحدت اسلامی هستند، ولی جلسات فاطمیّهی ایشان برقرار است. با اینکه حساسترین مسئله است. رهبر انقلاب در جایی میفرمایند که من از شما خواهش میکنم که تقیّهی بیجا نکنید.
چرا؟ چون اگر این موضوع از بین برود، «واَللَّهُ مَا أُصِيبَ آلُ مُحَمَّدٍ إِلاَّ فِي يَوْمِ اَلْإِثْنَيْنِ»، چیزی جایگزین ندارد. اگر این ستون را از بین ببرید، هیچ چیزی نمیتواند این سقف را نگه دارد. هدایت مختل خواهد شد. تمام مشکلات بعدی اسلام هم روی این انحراف بنا شده است.
اگر بنده فرصت کردم و سانسور نکردم به شما عرض میکنم که تمام مشکلات امروزی، میتوان نگاه کرد که حتّی اینکه فلان کس فلانطور تصمیم میگیرد هم برای آبشخور فکر سقیفه است، چه بخواهد و چه نخواهد!
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم گاهی سلیقهی عمر و معاویه را به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ترجیح میدهیم، چون ما هزار سال یک طوری زندگی کردهایم که خبر نداریم.
این آخرین سنگر است، اگر این از بین برود حقیقت گُم میشود.
روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
با خودشان حساب و کتاب کردند، دیدند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به جهاتی عقب ایستادهاند، هم به دلیل آیهای از قرآن کریم، هم به دلیل روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، هم به دلیل عقلی. دیدند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عقب ایستاده است و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به این طرف و آن طرف میروند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند که به درِ خانهی مردم میروند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند که دائماً صدای گریهشان بلند است، در مورد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که میگویند یا شب گریه کن یا روز، این حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که دشمنان را خسته کرده است، این حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند که خطبه خواندهاند و افشاءگری کردهاند، این حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند که به اینها فرمودهاند شما رأس فتنه هستید، این حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند که به اینها فرمودهاند شما منافق هستید، اما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عقب ایستادهاند.
حساب و کتاب کردند و گفتند کاری میکنیم که علی را درگیر کنیم، اگر علی را درگیر کنیم کشته میشود و کار تمام میشود.
عمداً به این دلیل فدک را نگفتم که خود این موضوع یک توضیحی دارد، فدک یک انتقام مفصلی دارد.
گفتند باید کاری کنیم که علی کشته بشود، چکار کنیم که علی کشته بشود؟ باید علی را وادار کنیم که وارد درگیری بشود!
فکر هم نمیکردند آن علی بن ابیطالب علیه السلام که وقتی یک زن از شوهر خود ترسید، با شمشیر به درِ خانهی او میرود… چهل مرد با شمشیر به در خانهی او بیایند و او دست به شمشیر نبرد. اصلاً فکر نمیکردند که این آیهی قرآن کریم به او فرموده است و این دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است و این برهان عقل پشت این امر است که توضیح خواهم داد.
آنها گفتند علی نشسته است و فاطمه در این طرف و آن طرف آبروی ما را میبرد! باید علی را وارد میدان کنیم و او را از خانه بیرون بکشیم و به صحنه بیاوریم. مگر میشود به همسر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه جسارت بشود و ایشان وارد نشوند؟
حساب و کتابی که کرده بودند، یقین داشتند یک درگیری خواهد شد و علی بن ابیطالب کشته میشود. بعد هم میگفتند نتیجهی درگیری همین است. فکر نمیکردند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرماندهی ایّام را در این ایّام به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سپرده باشند. مرتبهی دوم این امر کربلاست که میدان تا شام به دست حضرت زینب کبری سلام الله علیها است.
ما در اینجا توضیح دادهایم که وقتی نفاق خیلی سنگین است…
اگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کوچکترین حرکتی میکردند اینها میجنگیدند و میگفتند این مخالفت نظامی است. هر مردی هر نفسی کشید او را زدند. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باردار بودند، نمیتوانستند بگویند او میخواهد لشگر درست کند. اتّهام لشگرکسی به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نمیچسبید، خطر امنیت ملّی نبود، لشگرکسی نداشت، جنگ نداشت، نمیتوانست راه برود، شرایط خاص داشت. گفتند: به سمت خانه میرویم و علی را درگیر میکنیم و کار تمام میشود و راحت میشویم.
منتها امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به دستور خدای متعال و تدبیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در اینجا نباید میآمدند، شاید این صحنه اینقدر سخت بود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: «يَا عَلِيُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ»[16] دستور فاطمه را اطاعت و اجابت کن. آنجایی که میگوید تو بنشین، تو باید بنشینی.
خود حضرت در اینجا روضه خواندهاند، فرمودهاند: شما چیزی میشنوید، من دیدم قرار است ظلمی به من برود که «يَهرَمُ فيها الكَبيرُ»[17] اگر آدمبزرگها بگویید کمرشان میشکند، «و يَشِيبُ فيها الصَّغيرُ» اگر به جوانترها بگویید موهایشان سپید میشود، «وَ يكدَحُ فيها مُؤمنٌ حتّى يَلقى رَبَّهُ!» اگر به مؤمن بگویید تا زمانی که زنده است جگر او داغ است و خاموش نمیشود.
بعد دیدم که باید هم بنا به عقل خود، هم به دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، هم به دستور آیه قرآن صبر کنم…
آن چیزی که من میخواهم الآن روضهی آن را بخوانم، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حال خود را بیان نمودند که «فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قَذًی وَ فِی الحَلقِ شَجا»، آن زمانی که من را میکشیدند که ببرند و من در حال نگاه کردن بودم، خار در چشم و استخوان در گلوی خود داشتم، «اَرَی تُرَاثِی نَهْباً» دیدم چطور دار و ندارم را میبرند…
آنها هم وقتی دیدند که بنا نیست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه درگیر بشود که بهانهی جنگ پیدا کنند، گفتند کاری میکنیم که هر روز هزار مرتبه بمیرد و زنده شود.
پیغام و پسغام فرستادند و بعد خانه را محاصره کردند، نفر اول به نفر دوم گفت: برو و آنها را با زور بیرون بکش، اگر ابا کردند با اینها بجنگ. با مرد جنگی و اسلحه رفتند، خانه را محاصره کردند… کدام خانه؟ در روایت هست که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شبها نافله را پشتِ درِ این خانه میخواند نه در محراب مسجد، آنجا محل عروج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود…
مرحوم آیت الله غروی اصفهانی اعلی الله مقامه الشّریف میگوید: «ایُضرمُ النّار ببابِ دارها» به در آن خانه آتش بردند…
روزی وفتی این آیه نازل شد که «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ»،[18] خدا اجازه میدهد از بعضی از خانهها ذکر خودش بالا برود؛ پرسیدند: یا رسول الله! این خانهها کدام خانههاست؟ فرمودند: بیوت انبیاء اینطور هستند. ابوبکر بلند شد و گفت: خانهی فاطمه چطور؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «نَعَمْ مِنْ أَفَاضِلِهَا»،[19] برترین خانهی این بیوت خدا اینجاست…
مرحوم آیت الله غروی اصفهانی اعلی الله مقامه الشّریف میگوید:
ایُضرمُ النّار ببابِ دارها وَآیهٌ النور علی مَنارها
به در آن خانه آتش بردند، ایستاده بودند و دیدند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آیه «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» را رو به آن در خواند…
وَ بابها بابُ نبیِّ الرَّحمَه و بَابُ أبوابِ نَجاةِ الاُمَّه
هر کسی گنهکار و بیچاره و گرفتار بود و مریض و بیچارگی داشت به این در پناه میبرد…
عدّهای را فرستادند و گفتند: سر و صدا کنید تا اینها تهدید تلقّی کنند و بیرون بیایند، وقتی سر و صدا کردند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با آن عظمتی که همه ایشان را میشناختند… شما میدانید که اگر بخواهم فقط راجع به عظمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حرف بزنیم باید ده جلسه عبارات را بگوییم. تاریخ شک ندارد که در بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، محترمترین فرد بین تمام مسلمین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بودهاند. از همین رفتار مهاجمین معلوم است.
به جلوی در آمدند و سر و صدا کردند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پشت در آمدند و فرمودند: ما عزادار هستیم.
همینکه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اینطور فرمودند، همین بیادبان از حرمت حضرت با گریه برگشتند و نتوانستند مقاومت کنند.
حکومت دید که باید انسانهای رذلتری را بفرستد، سطح اینها پایین است. عدّهی دیگری را فرستادند که اینها پشت در دشنام دادند و جسارت کردند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دیگر با اینها صحبت نکردند، وقتی پشت در آمدند خطاب به قبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کردند: «يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اَللَّهِ ! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ اِبْنَتِكَ»،[20] این حرفها را راجع به دختر شما میزنند…
اینها هم که اینقدر بیادب و بیحیاء بودند که حتّی حقّ خطاب نداشتند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با آنها صحبت نکردند، گریهکنان برگشتند.
دیدند اگر اینطور پیش برود، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فردا شهر را به دست میگیرند.
گفتند باید خودت وارد بشوی، خودش وارد شد، مشعل به دست وارد شد…
من میترسم بعضی از حرفها را بزنم بیادبی و جسارت تلقّی بشود، برای آن شرایط بیبی دو عالم ازدحام و دود و اضطراب و استرس بد است، اصلاً لازم نیست که اتفاقی بیفتد، حرکت سریع برای ایشان خطرناک است…
آن ملعون مشعل به دست آمد، در حال رفتن به سمت در بود که غلام خودش به او گفت: «إنَّ فِیهَا فَاطِمَة» فاطمه در خانه است!
با اینکه امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و امام حسین صلوات الله علیه خردسال بودند و نوههای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودند گفت: فاطمه در خانه است! آن ملعون گفت: مهم نیست… یعنی اصلاً برای همین فاطمه میرویم! برای زمینگیر کردن علی میرویم…
به سمت در رفت و دو طرف در را آتش زد، صبر کرد تا در قدری سوخت، بعد در نقلی به او منسوب است که میگوید: وقتی در قدری سوخت، خواستم در را تکان بدهم تا ببینم آیا آماده شده است داخل برویم یا نه، وقتی در را تکان دادم دیدم «قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ»[21] تن خود را به در چسبانده است و نفس نفس میزند… من هم تمام حقد و کینهای که از علی داشتم در پاهای خود جمع کردم و «فَرَكَلْتُ الْبَابَ»، یعنی طوری به در لگد زدم…
[1]– سوره مبارکه غافر، آیه 44.
[2]– سوره مبارکه طه، آیات 25 تا 28.
[3]– الصّحيفة السّجّاديّة، ص 98.
[4] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، جلد ۴۳ ، صفحه ۱۹۱ (مَرِضَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ مَرَضاً شَدِيداً وَ مَكَثَتْ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً فِي مَرَضِهَا إِلَى أَنْ تُوُفِّيَتْ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهَا فَلَمَّا نُعِيَتْ إِلَيْهَا نَفْسُهَا دَعَتْ أُمَّ أَيْمَنَ وَ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَيْسٍ وَ وَجَّهَتْ خَلْفَ عَلِيٍّ وَ أَحْضَرَتْهُ فَقَالَتْ يَا اِبْنَ عَمِّ إِنَّهُ قَدْ نُعِيَتْ إِلَيَّ نَفْسِي وَ إِنِّي لاَ أَرَى مَا بِي إِلاَّ أَنَّنِي لاَحِقٌ بِأَبِي سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ وَ أَنَا أُوصِيكَ بِأَشْيَاءَ فِي قَلْبِي قَالَ لَهَا عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَوْصِينِي بِمَا أَحْبَبْتِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ كَانَ فِي اَلْبَيْتِ ثُمَّ قَالَتْ يَا اِبْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لاَ خَائِنَةً وَ لاَ خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَعَاذَ اَللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اَللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَكِ بِمُخَالَفَتِي قَدْ عَزَّ عَلَيَّ مُفَارَقَتُكِ وَ تَفَقُّدُكِ إِلاَّ أَنَّهُ أَمْرٌ لاَ بُدَّ مِنْهُ وَ اَللَّهِ جَدِّدْتِ عَلَيَّ مُصِيبَةَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُكِ وَ فَقْدُكِ فَ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ مِنْ مُصِيبَةٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اَللَّهِ مُصِيبَةٌ لاَ عَزَاءَ لَهَا وَ رَزِيَّةٌ لاَ خَلَفَ لَهَا ثُمَّ بَكَيَا جَمِيعاً سَاعَةً وَ أَخَذَ عَلَى رَأْسِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ أُوصِينِي بِمَا شِئْتِ فَإِنَّكِ تجدني [تَجِدِينِي] فِيهَا أَمْضِي كَمَا أَمَرْتِنِي بِهِ وَ أَخْتَارُ أَمْرَكِ عَلَى أَمْرِي ثُمَّ قَالَتْ جَزَاكِ اَللَّهُ عَنِّي خَيْرَ اَلْجَزَاءِ يَا اِبْنَ عَمِّ رَسُولِ اَللَّهِ أُوصِيكِ أَوَّلاً أَنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدِي بِابْنَةِ أُخْتِي أُمَامَةَ فَإِنَّهَا تَكُونُ لِوُلْدِي مِثْلِي فَإِنَّ اَلرِّجَالَ لاَ بُدَّ لَهُمْ مِنَ اَلنِّسَاءِ قَالَ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَرْبَعٌ لَيْسَ لِي إِلَى فِرَاقِهِ سَبِيلٌ بِنْتُ أَبِي اَلْعَاصِ أُمَامَةُ أَوْصَتْنِي بِهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَتْ أُوصِيكَ يَا اِبْنَ عَمِّ أَنْ تَتَّخِذَ لِي نَعْشاً فَقَدْ رَأَيْتُ اَلْمَلاَئِكَةَ صَوَّرُوا صُورَتَهُ فَقَالَ لَهَا صِفِيهِ لِي فَوَصَفَتْهُ فَاتَّخَذَهُ لَهَا فَأَوَّلُ نَعْشٍ عُمِلَ عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ ذَاكَ وَ مَا رَأَى أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لاَ عَمِلَ أَحَدٌ ثُمَّ قَالَتْ أُوصِيكَ أَنْ لاَ يَشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِي مِنْ هَؤُلاَءِ اَلَّذِينَ ظَلَمُونِي وَ أَخَذُوا حَقِّي فَإِنَّهُمْ عَدُوِّي وَ عَدُوُّ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لاَ تَتْرُكُ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَيَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لاَ مِنْ أَتْبَاعِهِمْ وَ اِدْفِنِّي فِي اَللَّيْلِ إِذَا هَدَأَتِ اَلْعُيُونُ وَ نَامَتِ اَلْأَبْصَارُ ثُمَّ تُوُفِّيَتْ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهَا وَ عَلَى أَبِيهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِيهَا فَصَاحَتْ أَهْلُ اَلْمَدِينَةِ صَيْحَةً وَاحِدَةً وَ اِجْتَمَعَتْ نِسَاءُ بَنِي هَاشِمٍ فِي دَارِهَا فَصَرَخُوا صَرْخَةً وَاحِدَةً كَادَتِ اَلْمَدِينَةُ أَنْ تَتَزَعْزَعَ مِنْ صُرَاخِهِنَّ وَ هُنَّ يَقُلْنَ يَا سَيِّدَتَاهْ يَا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ أَقْبَلَ اَلنَّاسُ مِثْلَ عُرْفِ اَلْفَرَسِ إِلَى عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ جَالِسٌ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ بَيْنَ يَدَيْهِ يَبْكِيَانِ فَبَكَى اَلنَّاسُ لِبُكَائِهِمَا وَ خَرَجَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ وَ عَلَيْهَا بُرْقُعَةٌ وَ تَجُرُّ ذَيْلَهَا مُتَجَلِّلَةً بِرِدَاءٍ عَلَيْهَا تُسَبِّجُهَا وَ هِيَ تَقُولُ يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلْآنَ حَقّاً فَقَدْنَاكَ فَقْداً لاَ لِقَاءَ بَعْدَهُ أَبَداً وَ اِجْتَمَعَ اَلنَّاسُ فَجَلَسُوا وَ هُمْ يَضِجُّونَ وَ يَنْتَظِرُونَ أَنْ تُخْرَجَ اَلْجِنَازَةُ فَيُصَلُّونَ عَلَيْهَا وَ خَرَجَ أَبُو ذَرٍّ وَ قَالَ اِنْصَرِفُوا فَإِنَّ اِبْنَةَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَدْ أُخِّرَ إِخْرَاجُهَا فِي هَذِهِ اَلْعَشِيَّةِ فَقَامَ اَلنَّاسُ وَ اِنْصَرَفُوا فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ اَلْعُيُونُ وَ مَضَى شَطْرٌ مِنَ اَللَّيْلِ أَخْرَجَهَا عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ عَمَّارٌ وَ اَلْمِقْدَادُ وَ عَقِيلٌ وَ اَلزُّبَيْرُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَيْدَةُ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَ خَوَاصُّهُ صَلَّوْا عَلَيْهَا وَ دَفَنُوهَا فِي جَوْفِ اَللَّيْلِ وَ سَوَّى عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَوَالَيْهَا قُبُوراً مُزَوَّرَةً مِقْدَارَ سَبْعَةٍ حَتَّى لاَ يُعْرَفَ قَبْرُهَا وَ قَالَ بَعْضُهُمْ مِنَ اَلْخَوَاصِّ قَبْرُهَا سُوِّيَ مَعَ اَلْأَرْضِ مُسْتَوِياً فَمَسَحَ مَسْحاً سَوَاءً مَعَ اَلْأَرْضِ حَتَّى لاَ يُعْرَفَ مَوْضِعُهُ .)
[5] الکافي ، جلد ۱ ، صفحه ۴۵۸ (أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ رَحِمَهُ اَللَّهُ رَفَعَهُ وَ أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ اَلشَّيْبَانِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي اَلْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلرَّازِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْهُرْمُزَانِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا قُبِضَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ دَفَنَهَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ سِرّاً وَ عَفَا عَلَى مَوْضِعِ قَبْرِهَا ثُمَّ قَامَ فَحَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنِّي وَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ عَنِ اِبْنَتِكَ وَ زَائِرَتِكَ وَ اَلْبَائِتَةِ فِي اَلثَّرَى بِبُقْعَتِكَ وَ اَلْمُخْتَارِ اَللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اَللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ عَفَا عَنْ سَيِّدَةِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ تَجَلُّدِي إِلاَّ أَنَّ لِي فِي اَلتَّأَسِّي بِسُنَّتِكَ فِي فُرْقَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ نَفْسُكَ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي بَلَى وَ فِي كِتَابِ اَللَّهِ لِي أَنْعَمُ اَلْقَبُولِ «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ» قَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ وَ أُخْلِسَتِ اَلزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ اَلْخَضْرَاءَ وَ اَلْغَبْرَاءَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ وَ هَمٌّ لاَ يَبْرَحُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اَللَّهُ لِي دَارَكَ اَلَّتِي أَنْتَ فِيهَا مُقِيمٌ كَمَدٌ مُقَيِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا وَ إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو وَ سَتُنْبِئُكَ اِبْنَتُكَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلاً وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمُ اَللَّهُ «وَ هُوَ خَيْرُ اَلْحٰاكِمِينَ» سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِينَ وَاهَ وَاهاً وَ اَلصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لاَ غَلَبَةُ اَلْمُسْتَوْلِينَ لَجَعَلْتُ اَلْمُقَامَ وَ اَللَّبْثَ لِزَاماً مَعْكُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ اَلثَّكْلَى عَلَى جَلِيلِ اَلرَّزِيَّةِ فَبِعَيْنِ اَللَّهِ تُدْفَنُ اِبْنَتُكَ سِرّاً وَ تُهْضَمُ حَقَّهَا وَ تُمْنَعُ إِرْثَهَا وَ لَمْ يَتَبَاعَدِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلَقْ مِنْكَ اَلذِّكْرُ وَ إِلَى اَللَّهِ يَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلْمُشْتَكَى وَ فِيكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَحْسَنُ اَلْعَزَاءِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ وَ اَلرِّضْوَانُ .)
[6] خطبه فدکیّه
[7] الإفصاح في الإمامة ، صفحه 241 (اعلموا رحمكم الله أنه لو لا ما اتفق لهؤلاء الثلاثة من التقدم على آل محمد ع و التسلط على الخلق بسلطانهم و الترؤس بالغطرسة عليهم لما سل بين المسلمين سيفان و لا اختلف في الشريعة اثنان و لا استحل أتباع الجمل و أهل الشام و النهروان دماء أهل الإيمان و لا سفك دم أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ع جهلا على التدين به و الاستحلال و لا قتل الحسنان ع و لا استحلت حرمات العترة و أريقت دماؤهم كما يستباح ذلك من أهل الردة عن الإسلام.)
[8] زیارت عاشورا
[9] الکافي ، جلد ۴ ، صفحه ۱۴۶ (عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ عِيسَى أَخُوهُ قَالَ: سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ صَوْمِ عَاشُورَاءَ وَ مَا يَقُولُ اَلنَّاسُ فِيهِ فَقَالَ عَنْ صَوْمِ اِبْنِ مَرْجَانَةَ تَسْأَلُنِي ذَلِكَ يَوْمٌ صَامَهُ اَلْأَدْعِيَاءُ مِنْ آلِ زِيَادٍ لِقَتْلِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هُوَ يَوْمٌ يَتَشَأَّمُ بِهِ آلُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ يَتَشَأَّمُ بِهِ أَهْلُ اَلْإِسْلاَمِ وَ اَلْيَوْمُ اَلَّذِي يَتَشَأَّمُ بِهِ أَهْلُ اَلْإِسْلاَمِ لاَ يُصَامُ وَ لاَ يُتَبَرَّكُ بِهِ وَ يَوْمُ اَلْإِثْنَيْنِ يَوْمُ نَحْسٍ قَبَضَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ نَبِيَّهُ وَ مَا أُصِيبَ آلُ مُحَمَّدٍ إِلاَّ فِي يَوْمِ اَلْإِثْنَيْنِ فَتَشَأَّمْنَا بِهِ وَ تَبَرَّكَ بِهِ عَدُوُّنَا وَ يَوْمُ عَاشُورَاءَ قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ وَ تَبَرَّكَ بِهِ اِبْنُ مَرْجَانَةَ وَ تَشَأَّمَ بِهِ آلُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِمْ فَمَنْ صَامَهُمَا أَوْ تَبَرَّكَ بِهِمَا لَقِيَ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَمْسُوخَ اَلْقَلْبِ وَ كَانَ حَشْرُهُ مَعَ اَلَّذِينَ سَنُّوا صَوْمَهُمَا وَ اَلتَّبَرُّكَ بِهِمَا .)
[10] سوره مبارکه انفال، آیه 60 (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ)
[11] سوره مبارکه توبه، آیه 25 (لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ ۙ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ)
[12] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، جلد ۳۶ ، صفحه ۳۵۲ (عَلِيُّ بْنُ اَلْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ اَلْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ زَكَرِيَّا عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلضَّحَّاكِ عَنْ هِشَامِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ مَحْمُودِ بْنِ لَبِيدٍ قَالَ: لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ تَأْتِي قُبُورَ اَلشُّهَدَاءِ وَ تَأْتِي قَبْرَ حَمْزَةَ وَ تَبْكِي هُنَاكَ فَلَمَّا كَانَ فِي بَعْضِ اَلْأَيَّامِ أَتَيْتُ قَبْرَ حَمْزَةَ فَوَجَدْتُهَا عَلَيْهَا السَّلاَمُ تَبْكِي هُنَاكَ فَأَمْهَلْتُهَا حَتَّى سَكَنَتْ فَأَتَيْتُهَا وَ سَلَّمْتُ عَلَيْهَا وَ قُلْتُ يَا سَيِّدَةَ اَلنِّسْوَانِ قَدْ وَ اَللَّهِ قَطَعْتِ نِيَاطَ قَلْبِي مِنْ بُكَائِكِ فَقَالَتْ يَا بَا عُمَرَ وَ لَحَقٌّ لِيَ اَلْبُكَاءُ فَلَقَدْ أُصِبْتُ بِخَيْرِ اَلْآبَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَا شَوْقَاهْ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ ثُمَّ أَنْشَأَتْ عَلَيْهَا السَّلاَمُ تَقُولُ إِذَا مَاتَ يَوْماً مَيِّتٌ قَلَّ ذِكْرُهُ وَ ذِكْرُ أَبِي مُذْ مَاتَ وَ اَللَّهِ أَكْثَرُ قُلْتُ يَا سَيِّدَتِي إِنِّي سَائِلُكِ عَنْ مَسْأَلَةٍ تَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِي قَالَتْ سَلْ قُلْتُ هَلْ نَصَّ رَسُولُ اَللَّهِ قَبْلَ وَفَاتِهِ عَلَى عَلِيٍّ بِالْإِمَامَةِ قَالَتْ وَا عَجَبَا أَ نَسِيتُمْ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ قُلْتُ قَدْ كَانَ ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَخْبِرِينِي بِمَا أُشِيرَ إِلَيْكِ قَالَتْ أُشْهِدُ اَللَّهَ تَعَالَى لَقَدْ سَمِعْتُهُ يَقُولُ – عَلِيٌّ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِيكُمْ وَ هُوَ اَلْإِمَامُ وَ اَلْخَلِيفَةُ بَعْدِي وَ سِبْطَايَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ اَلْحُسَيْنِ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ لَئِنِ اِتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هَادِينَ مَهْدِيِّينَ وَ لَئِنْ خَالَفْتُمُوهُمْ لَيَكُونُ اَلاِخْتِلاَفُ فِيكُمْ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ قُلْتُ يَا سَيِّدَتِي فَمَا بَالُهُ قَعَدَ عَنْ حَقِّهِ قَالَتْ يَا بَا عُمَرَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَثَلُ اَلْإِمَامِ مَثَلُ اَلْكَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لاَ تَأْتِي أَوْ قَالَتْ مَثَلُ عَلِيٍّ ثُمَّ قَالَتْ أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ تَرَكُوا اَلْحَقَّ عَلَى أَهْلِهِ وَ اِتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ لَمَا اِخْتَلَفَ فِي اَللَّهِ اِثْنَانِ وَ لَوَرِثَهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ وَ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا اَلتَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ اَلْحُسَيْنِ وَ لَكِنْ قَدَّمُوا مَنْ أَخَّرَهُ اَللَّهُ وَ أَخَّرُوا مَنْ قَدَّمَهُ اَللَّهُ حَتَّى إِذَا أَلْحَدُوا اَلْمَبْعُوثَ وَ أَوْدَعُوهُ اَلْجَدَثَ اَلْمَجْدُوثَ اِخْتَارُوا بِشَهْوَتِهِمْ وَ عَمِلُوا بِآرَائِهِمْ تَبّاً لَهُمْ أَ وَ لَمْ يَسْمَعُوا اَللَّهَ يَقُولُ – وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ مٰا يَشٰاءُ وَ يَخْتٰارُ مٰا كٰانَ لَهُمُ اَلْخِيَرَةُ بَلْ سَمِعُوا وَ لَكِنَّهُمْ كَمَا قَالَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ – فَإِنَّهٰا لاٰ تَعْمَى اَلْأَبْصٰارُ وَ لٰكِنْ تَعْمَى اَلْقُلُوبُ اَلَّتِي فِي اَلصُّدُورِ هَيْهَاتَ بَسَطُوا فِي اَلدُّنْيَا آمَالَهُمْ وَ نَسُوا آجَالَهُمْ – فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمٰالَهُمْ أَعُوذُ بِكَ يَا رَبِّ مِنَ اَلْحَوْرِ بَعْدَ اَلْكَوْرِ .)
[13] خطبه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در بین زنان انصار
[14] سوره مبارکه انسان، آیه 8
[15] اللهوف علی قتلی الطفوف ، جلد ۱ ، صفحه ۱۲۷ (وَ رُوِيَ: أَنَّ سِنَاناً هَذَا أَخَذَهُ اَلْمُخْتَارُ فَقَطَعَ أَنَامِلَهُ أَنْمُلَةً أَنْمُلَةً ثُمَّ قَطَعَ يَدَيْهِ وَ رِجْلَيْهِ وَ أَغْلَى لَهُ قِدْراً فِيهَا زَيْتٌ وَ رَمَاهُ فِيهَا وَ هُوَ يَضْطَرِبُ قَالَ اَلرَّاوِي فَارْتَفَعَتْ فِي اَلسَّمَاءِ فِي ذَلِكَ اَلْوَقْتِ غُبْرَةٌ شَدِيدَةٌ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ فِيهَا رِيحٌ حَمْرَاءُ لاَ تُرَى فِيهَا عَيْنٌ وَ لاَ أَثَرٌ حَتَّى ظَنَّ اَلْقَوْمُ أَنَّ اَلْعَذَابَ قَدْ جَاءَهُمْ فَلَبِثُوا كَذَلِكَ سَاعَةً ثُمَّ اِنْجَلَتْ عَنْهُمْ. وَ رَوَى هِلاَلُ بْنُ نَافِعٍ قَالَ: إِنِّي كُنْتُ وَاقِفاً مَعَ أَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُ اَللَّهُ إِذْ صَرَخَ صَارِخٌ أَبْشِرْ أَيُّهَا اَلْأَمِيرُ فَهَذَا شِمْرٌ قَتَلَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ فَخَرَجْتُ بَيْنَ اَلصَّفَّيْنِ فَوَقَفْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَيَجُودُ بِنَفْسِهِ فَوَ اَللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَطُّ قَتِيلاً مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لاَ أَنْوَرَ وَجْهاً وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْئَتِهِ عَنِ اَلْفِكْرَةِ فِي قَتْلِهِ فَاسْتَسْقَى فِي تِلْكَ اَلْحَالِ مَاءً فَسَمِعْتُ رَجُلاً يَقُولُ وَ اَللَّهِ لاَ تَذُوقُ اَلْمَاءَ حَتَّى تَرِدَ اَلْحَامِيَةَ فَتَشْرَبَ مِنْ حَمِيمِهَا فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ يَا وَيْلَكَ أَنَا لاَ أَرِدُ اَلْحَامِيَةَ وَ لاَ أَشْرَبُ مِنْ حَمِيمِهَا بَلْ أَرِدُ عَلَى جَدِّي رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَسْكُنُ مَعَهُ فِي دَارِهِ« فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ » وَ أَشْرَبُ« مِنْ » « مٰاءٍ غَيْرِ آسِنٍ » وَ أَشْكُو إِلَيْهِ مَا اِرْتَكَبْتُمْ مِنِّي وَ فَعَلْتُمْ بِي قَالَ فَغَضِبُوا بِأَجْمَعِهِمْ حَتَّى كَأَنَّ اَللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ فِي قَلْبِ أَحَدٍ مِنْهُمْ مِنَ اَلرَّحْمَةِ شَيْئاً فَاجْتَزُّوا رَأْسَهُ وَ إِنَّهُ لَيُكَلِّمُهُمْ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ قِلَّةِ رَحْمَتِهِمْ وَ قُلْتُ وَ اَللَّهِ لاَ أُجَامِعُكُمْ عَلَى أَمْرٍ أَبَداً. قَالَ ثُمَّ أَقْبَلُوا عَلَى سَلْبِ اَلْحُسَيْنِ فَأَخَذَ قَمِيصَهُ إِسْحَاقُ بْنُ حُوَيَّةَ اَلْحَضْرَمِيُّ فَلَبِسَهُ فَصَارَ أَبْرَصَ وَ اِمْتَعَطَ شَعْرُهُ. وَ رُوِيَ أَنَّهُ وُجِدَ فِي قَمِيصِهِ مِائَةٌ وَ بِضْعَ عَشْرَةَ مَا بَيْنَ رَمْيَةٍ وَ طَعْنَةِ سَهْمٍ وَ ضَرْبَةٍ. وَ قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وُجِدَ بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ثَلاَثٌ وَ ثَلاَثُونَ طَعْنَةً – وَ أَرْبَعٌ وَ ثَلاَثُونَ ضَرْبَةً وَ أَخَذَ سَرَاوِيلَهُ بَحْرُ بْنُ كَعْبٍ اَلتَّيْمِيُّ لَعَنَهُ اَللَّهُ تَعَالَى فَرُوِيَ أَنَّهُ صَارَ زَمِناً مُقْعَداً مِنْ رِجْلَيْهِ وَ أَخَذَ عِمَامَتَهُ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدِ بْنِ عَلْقَمَةَ اَلْحَضْرَمِيُّ وَ قِيلَ جَابِرُ بْنُ يَزِيدَ اَلْأَوْدِيُّ لَعَنَهُمَا اَللَّهُ فَاعْتَمَّ بِهَا فَصَارَ مَعْتُوهاً وَ أَخَذَ نَعْلَيْهِ اَلْأَسْوَدُ بْنُ خَالِدٍ لَعَنَهُ اَللَّهُ وَ أَخَذَ خَاتَمَهُ بَجْدَلُ بْنُ سُلَيْمٍ اَلْكَلْبِيُّ وَ قَطَعَ إِصْبَعَهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَعَ اَلْخَاتَمِ وَ هَذَا أَخَذَهُ اَلْمُخْتَارُ فَقَطَعَ يَدَيْهِ وَ رِجْلَيْهِ وَ تَرَكَهُ يَتَشَحَّطُ فِي دَمِهِ حَتَّى هَلَكَ وَ أَخَذَ قَطِيفَةً لَهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَتْ مِنْ خَزٍّ قَيْسُ بْنُ اَلْأَشْعَثِ وَ أَخَذَ دِرْعَهُ اَلْبَتْرَاءَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فَلَمَّا قُتِلَ عُمَرُ وَهَبَهَا اَلْمُخْتَارُ لِأَبِي عَمْرَةَ قَاتِلِهِ وَ أَخَذَ سَيْفَهُ جُمَيْعُ بْنُ الخلق اَلْأَوْدِيُّ وَ قِيلَ رَجُلٌ مِنْ بَنِي تَمِيمٍ يُقَالُ لَهُ أَسْوَدُ بْنُ حَنْظَلَةَ وَ فِي رِوَايَةِ اِبْنِ أَبِي سَعْدٍ أَنَّهُ أَخَذَ سَيْفَهُ الفلافس اَلنَّهْشَلِيُّ وَ زَادَ مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا أَنَّهُ وَقَعَ بَعْدَ ذَلِكَ إِلَى بِنْتِ حَبِيبِ بْنِ بُدَيْلٍ وَ هَذَا اَلسَّيْفُ اَلْمَنْهُوبُ اَلْمَشْهُورُ لَيْسَ بِذِي اَلْفَقَارِ فَإِنَّ ذَلِكَ كَانَ مَذْخُوراً وَ مَصُوناً مَعَ أَمْثَالِهِ مِنْ ذَخَائِرِ اَلنُّبُوَّةِ وَ اَلْإِمَامَةِ وَ قَدْ نَقَلَ اَلرُّوَاةُ تَصْدِيقَ مَا قُلْنَاهُ وَ صُورَةَ مَا حَكَيْنَاهُ. قَالَ اَلرَّاوِي وَ جَاءَتْ جَارِيَةٌ مِنْ نَاحِيَةِ خِيَمِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهَا رَجُلٌ يَا أَمَةَ اَللَّهِ إِنَّ سَيِّدَكِ قُتِلَ قَالَتِ اَلْجَارِيَةُ فَأَسْرَعْتُ إِلَى سَيِّدَتِي وَ أَنَا أَصِيحُ فَقُمْنَ فِي وَجْهِي وَ صِحْنَ. قَالَ وَ تَسَابَقَ اَلْقَوْمُ عَلَى نَهْبِ بُيُوتِ آلِ اَلرَّسُولِ وَ قُرَّةِ عَيْنِ اَلْبَتُولِ حَتَّى جَعَلُوا يَنْتَزِعُونَ مِلْحَفَةَ اَلْمَرْأَةِ عَلَى ظَهْرِهَا وَ خَرَجَ بَنَاتُ آلِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ وَ حَرِيمُهُ يَتَسَاعَدْنَ عَلَى اَلْبُكَاءِ وَ يَنْدُبْنَ لِفِرَاقِ اَلْحُمَاةِ وَ اَلْأَحِبَّاءِ. وَ رَوَى حُمَيْدُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ رَأَيْتُ اِمْرَأَةً مِنْ بَنِي بَكْرِ بْنِ وَائِلٍ كَانَتْ مَعَ زَوْجِهَا فِي أَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ فَلَمَّا رَأَتِ اَلْقَوْمَ قَدِ اِقْتَحَمُوا عَلَى نِسَاءِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ فُسْطَاطِهِنَّ وَ هُمْ يَسْلُبُونَهُنَّ أَخَذَتْ سَيْفاً وَ أَقْبَلَتْ نَحْوَ اَلْفُسْطَاطِ وَ قَالَتْ يَا آلَ بَكْرِ بْنِ وَائِلٍ أَ تُسْلَبُ بَنَاتُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لاَ حُكْمَ إِلاَّ لِلَّهِ يَا لَثَارَاتِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَأَخَذَهَا زَوْجُهَا وَ رَدَّهَا إِلَى رَحْلِهِ. قَالَ اَلرَّاوِي ثُمَّ أُخْرِجَ اَلنِّسَاءُ مِنَ اَلْخَيْمَةِ وَ أَشْعَلُوا فِيهَا اَلنَّارَ فَخَرَجْنَ حَوَاسِرَ مُسَلَّبَاتٍ حَافِيَاتٍ بَاكِيَاتٍ يَمْشِينَ سَبَايَا فِي أَسْرِ اَلذِّلَّةِ وَ قُلْنَ بِحَقِّ اَللَّهِ إِلاَّ مَا مَرَرْتُمْ بِنَا عَلَى مَصْرَعِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَمَّا نَظَرَ اَلنِّسْوَةُ إِلَى اَلْقَتْلَى صِحْنَ وَ ضَرَبْنَ وُجُوهَهُنَّ قَالَ فَوَ اَللَّهِ لاَ أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ تَنْدُبُ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ يَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَيْكَ مَلاَئِكَةُ اَلسَّمَاءِ هَذَا اَلْحُسَيْنُ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ اَلْأَعْضَاءِ وَ بَنَاتُكَ سَبَايَا إِلَى اَللَّهِ اَلْمُشْتَكَى وَ إِلَى مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى وَ إِلَى عَلِيٍّ اَلْمُرْتَضَى وَ إِلَى فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ وَ إِلَى حَمْزَةَ سَيِّدِ اَلشُّهَدَاءِ يَا مُحَمَّدَاهْ هَذَا حُسَيْنٌ بِالْعَرَاءِ تَسْفِي عَلَيْهِ اَلصَّبَا قَتِيلُ أَوْلاَدِ اَلْبَغَايَا وَا حُزْنَاهْ وَا كَرْبَاهْ اَلْيَوْمَ مَاتَ جَدِّي رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا أَصْحَابَ مُحَمَّدَاهْ هَؤُلاَءِ ذُرِّيَّةُ اَلْمُصْطَفَى يُسَاقُونَ سَوْقَ اَلسَّبَايَا وَ فِي رِوَايَةٍ يَا مُحَمَّدَاهْ بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً تَسْفِي عَلَيْهِمْ رِيحُ اَلصَّبَا وَ هَذَا حُسَيْنٌ مَجْزُوزُ اَلرَّأْسِ مِنَ اَلْقَفَا مَسْلُوبُ اَلْعِمَامَةِ وَ اَلرِّدَاءِ بِأَبِي مَنْ أَضْحَى عَسْكَرُهُ فِي يَوْمِ اَلْإِثْنَيْنِ نَهْباً بِأَبِي مَنْ فُسْطَاطُهُ مُقَطَّعُ اَلْعُرَى بِأَبِي مَنْ لاَ غَائِبٌ فَيُرْتَجَى وَ لاَ جَرِيحٌ فَيُدَاوَى بِأَبِي مَنْ نَفْسِي لَهُ اَلْفِدَاءُ بِأَبِي اَلْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِي اَلْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى بِأَبِي مَنْ شَيْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ بِأَبِي مَنْ جَدُّهُ مُحَمَّدٌ اَلْمُصْطَفَى بِأَبِي مَنْ جَدُّهُ رَسُولُ إِلَهِ اَلسَّمَاءِ بِأَبِي مَنْ هُوَ سِبْطُ نَبِيِّ اَلْهُدَى بِأَبِي مُحَمَّدٌ اَلْمُصْطَفَى بِأَبِي خَدِيجَةُ اَلْكُبْرَى بِأَبِي عَلِيٌّ اَلْمُرْتَضَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِأَبِي فَاطِمَةُ اَلزَّهْرَاءُ سَيِّدَةُ اَلنِّسَاءِ بِأَبِي مَنْ رُدَّتْ لَهُ اَلشَّمْسُ صَلَّى. قَالَ اَلرَّاوِي: فَأَبْكَتْ وَ اَللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيقٍ ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اِعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ اَلْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ. قَالَ اَلرَّاوِي: ثُمَّ نَادَى عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فِي أَصْحَابِهِ مَنْ يَنْتَدِبُ لِلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَيُوَاطِئُ اَلْخَيْلَ ظَهْرَهُ وَ صَدْرَهُ فَانْتَدَبَ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ وَ هُمْ إِسْحَاقُ بْنُ حرية[حُوَيَّةَ] اَلَّذِي سَلَبَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَمِيصَهُ وَ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدٍ وَ حَكِيمُ بْنُ طُفَيْلٍ اَلسِّنْبِسِيُّ وَ عُمَرُ بْنُ صَبِيحٍ اَلصَّيْدَاوِيُّ وَ رَجَاءُ بْنُ مُنْقِذٍ اَلْعَبْدِيُّ وَ سَالِمُ بْنُ خُثَيْمَةَ اَلْجُعْفِيُّ وَ وَاحظُ بْنُ نَاعِمٍ وَ صَالِحُ بْنُ وَهْبٍ اَلْجُعْفِيُّ وَ هَانِي بْنُ شَبَثٍ اَلْحَضْرَمِيُّ وَ أُسَيْدُ بْنُ مَالِكٍ لَعَنَهُمُ اَللَّهُ تَعَالَى فَدَاسُوا اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِحَوَافِرِ خَيْلِهِمْ حَتَّى رَضُّوا صَدْرَهُ وَ ظَهْرَهُ. قَالَ اَلرَّاوِي: وَ جَاءَ هَؤُلاَءِ اَلْعَشَرَةُ حَتَّى وَقَفُوا عَلَى اِبْنِ زِيَادٍ فَقَالَ أُسَيْدُ بْنُ مَالِكٍ أَحَدُ اَلْعَشَرَةِ عَلَيْهِمْ لَعَائِنُ اَللَّهِ – نَحْنُ رَضَضْنَا اَلصَّدْرَ بَعْدَ اَلظَّهْرِ بِكُلِّ يَعْبُوبٍ شَدِيدِ اَلْأَسْرِ. فَقَالَ اِبْنُ زِيَادٍ مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ اَلَّذِينَ وَطِئْنَا بِخُيُولِنَا ظَهْرَ اَلْحُسَيْنِ حَتَّى طَحَنَّا حَنَاجِرَ صَدْرِهِ قَالَ فَأَمَرَ لَهُمْ بِجَائِزَةٍ يَسِيرَةٍ. قَالَ أَبُو عُمَرَ اَلزَّاهِدُ فَنَظَرْنَا إِلَى هَؤُلاَءِ اَلْعَشَرَةِ فَوَجَدْنَاهُمْ جَمِيعاً أَوْلاَدَ زِنَاءٍ وَ هَؤُلاَءِ أَخَذَهُمُ اَلْمُخْتَارُ فَشَدَّ أَيْدِيَهُمْ وَ أَرْجُلَهُمْ بِسِكَكِ اَلْحَدِيدِ وَ أَوْطَأَ اَلْخَيْلَ ظُهُورَهُمْ حَتَّى هَلَكُوا. وَ رَوَى اِبْنُ رِيَاحٍ قَالَ: رَأَيْتُ رَجُلاً مَكْفُوفاً قَدْ شَهِدَ قَتْلَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَسُئِلَ عَنْ ذَهَابِ بَصَرِهِ فَقَالَ كُنْتُ شَهِدْتُ قَتْلَهُ عَاشِرَ عَشَرَةٍ غَيْرَ أَنِّي لَمْ أَضْرِبْ وَ لَمْ أَرْمِ فَلَمَّا قُتِلَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ رَجَعْتُ إِلَى مَنْزِلِي وَ صَلَّيْتُ اَلْعِشَاءَ اَلْأَخِيرَةَ وَ نِمْتُ فَأَتَانِي آتٍ فِي مَنَامِي فَقَالَ أَجِبْ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَإِنَّهُ يَدْعُوكَ فَقُلْتُ مَا لِي وَ لَهُ فَأَخَذَ بِتَلْبِيبِي وَ جَرَّنِي إِلَيْهِ فَإِذَا اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ جَالِسٌ فِي صَحْرَاءَ حَاسِرٌ عَنْ ذِرَاعَيْهِ آخِذٌ بِحَرْبَةٍ وَ مَلَكٌ قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ فِي يَدِهِ سَيْفٌ مِنْ نَارٍ فَقَتَلَ أَصْحَابِيَ اَلتِّسْعَةَ فَكُلَّمَا ضَرَبَ ضَرْبَةً اِلْتَهَبَتْ أَنْفُسُهُمْ نَاراً فَدَنَوْتُ مِنْهُ وَ جَثَوْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ قُلْتُ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَلَمْ يَرُدَّ عَلَيَّ وَ مَكَثَ طَوِيلاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ يَا عَدُوَّ اَللَّهِ اِنْتَهَكْتَ حُرْمَتِي وَ قَتَلْتَ عِتْرَتِي وَ لَمْ تَرْعَ حَقِّي وَ فَعَلْتَ مَا فَعَلْتَ فَقُلْتُ وَ اَللَّهِ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا ضَرَبْتُ بِسَيْفٍ وَ لاَ طَعَنْتُ بِرُمْحٍ وَ لاَ رَمَيْتُ بِسَهْمٍ قَالَ صَدَقْتَ وَ لَكِنَّكَ كَثَّرْتَ اَلسَّوَادَ اُدْنُ مِنِّي فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَإِذَا طَسْتٌ مَمْلُوٌّ دَماً فَقَالَ لِي هَذَا دَمُ وَلَدِيَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَكَحَلَنِي مِنْ ذَلِكَ اَلدَّمِ فَانْتَبَهْتُ حَتَّى اَلسَّاعَةِ لاَ أُبْصِرُ شَيْئاً .)
[16] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، جلد ۲۲ ، صفحه ۴۸۴ (وَ بِالْإِسْنَادِ اَلْمُتَقَدِّمِ عَنْ عِيسَى اَلضَّرِيرِ عَنِ اَلْكَاظِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي فَمَا كَانَ بَعْدَ خُرُوجِ اَلْمَلاَئِكَةِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ فَقَالَ ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ لِمَنْ فِي بَيْتِهِ اُخْرُجُوا عَنِّي وَ قَالَ لِأُمِّ سَلَمَةَ كُونِي عَلَى اَلْبَابِ فَلاَ يَقْرَبْهُ أَحَدٌ فَفَلَعَتْ ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ اُدْنُ مِنِّي فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِيَدِ فَاطِمَةَ فَوَضَعَهَا عَلَى صَدْرِهِ طَوِيلاً وَ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ بِيَدِهِ اَلْأُخْرَى فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْكَلاَمَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ يَقْدِرْ عَلَى اَلْكَلاَمِ فَبَكَتْ فَاطِمَةُ بُكَاءً شَدِيداً وَ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ لِبُكَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِي وَ أَحْرَقْتَ كَبِدِي لِبُكَائِكَ يَا سَيِّدَ اَلنَّبِيِّينَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ وَ يَا أَمِينَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ يَا حَبِيبَهُ وَ نَبِيَّهُ مَنْ لِوُلْدِي بَعْدَكَ وَ لِذُلٍّ يَنْزِلُ بِي بَعْدَكَ مَنْ لِعَلِيٍّ أَخِيكَ وَ نَاصِرِ اَلدِّينِ مَنْ لِوَحْيِ اَللَّهِ وَ أَمْرِهِ ثُمَّ بَكَتْ وَ أَكَبَّتْ عَلَى وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ فَرَفَعَ رَأْسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَيْهِمْ وَ يَدُهَا فِي يَدِهِ فَوَضَعَهَا فِي يَدِ عَلِيٍّ وَ قَالَ لَهُ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَكَ فَاحْفَظِ اَللَّهَ وَ اِحْفَظْنِي فِيهَا وَ إِنَّكَ لِفَاعِلُهُ يَا عَلِيُّ هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ هَذِهِ وَ اَللَّهِ مَرْيَمُ اَلْكُبْرَى أَمَا وَ اَللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِي هَذَا اَلْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهَا وَ لَكُمْ فَأَعْطَانِي مَا سَأَلْتُهُ يَا عَلِيُّ اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْيَاءَ أَمَرَ بِهَا جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اِعْلَمْ يَا عَلِيُّ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيَتْ عَنْهُ اِبْنَتِي فَاطِمَةُ وَ كَذَلِكَ رَبِّي وَ مَلاَئِكَتُهُ يَا عَلِيُّ وَيْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنِ اِبْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ هَتَكَ حُرْمَتَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ آذَى خَلِيلَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا اَللَّهُمَّ إِنِّي مِنْهُمْ بَرِيءٌ وَ هُمْ مِنِّي بُرَآءُ ثُمَّ سَمَّاهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ ضَمَّ فَاطِمَةَ إِلَيْهِ وَ عَلِيّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنِّي لَهُمْ وَ لِمَنْ شَايَعَهُمْ سِلْمٌ وَ زَعِيمٌ بِأَنَّهُمْ يَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ وَ عَدُوٌّ وَ حَرْبٌ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ ظَلَمَهُمْ وَ تَقَدَّمَهُمْ أَوْ تَأَخَّرَ عَنْهُمْ وَ عَنْ شِيعَتِهِمْ زَعِيمٌ بِأَنَّهُمْ يَدْخُلُونَ اَلنَّارَ ثُمَّ وَ اَللَّهِ يَا فَاطِمَةُ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى ثُمَّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أَرْضَى حَتَّى تَرْضَى قَالَ عِيسَى فَسَأَلْتُ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قُلْتُ إِنَّ اَلنَّاسَ قَدْ أَكْثَرُوا فِي أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ أَبَا بَكْرٍ أَنْ يُصَلِّيَ بِالنَّاسِ ثُمَّ عُمَرَ فَأَطْرَقَ عَنِّي طَوِيلاً ثُمَّ قَالَ لَيْسَ كَمَا ذَكَرُوا وَ لَكِنَّكَ يَا عِيسَى كَثِيرُ اَلْبَحْثِ عَنِ اَلْأُمُورِ وَ لاَ تَرْضَى عَنْهَا إِلاَّ بِكَشْفِهَا فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي إِنَّمَا أَسْأَلُ عَمَّا أَنْتَفِعُ بِهِ فِي دِينِي وَ أَتَفَقَّهُ مَخَافَةَ أَنْ أَضَلَّ وَ أَنَا لاَ أَدْرِي وَ لَكِنْ مَتَى أَجِدُ مِثْلَكَ يَكْشِفُهَا لِي فَقَالَ إِنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمَّا ثَقُلَ فِي مَرَضِهِ دَعَا عَلِيّاً فَوَضَعَ رَأْسَهُ فِي حَجْرِهِ وَ أُغْمِيَ عَلَيْهِ وَ حَضَرَتِ اَلصَّلاَةُ فَأُؤْذِنَ بِهَا فَخَرَجَتْ عَائِشَةُ فَقَالَتْ يَا عُمَرُ اُخْرُجْ فَصَلِّ بِالنَّاسِ فَقَالَ أَبُوكِ أَوْلَى بِهَا فَقَالَتْ صَدَقْتَ وَ لَكِنَّهُ رَجُلٌ لَيِّنٌ وَ أَكْرَهُ أَنْ يُوَاثِبَهُ اَلْقَوْمُ فَصَلِّ أَنْتَ فَقَالَ لَهَا عُمَرُ بَلْ يُصَلِّي هُوَ وَ أَنَا أَكْفِيهِ إِنْ وَثَبَ وَاثِبٌ أَوْ تَحَرَّكَ مُتَحَرِّكٌ مَعَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُغْمًى عَلَيْهِ لاَ أَرَاهُ يُفِيقُ مِنْهَا وَ اَلرَّجُلُ مَشْغُولٌ بِهِ لاَ يَقْدِرُ أَنْ يُفَارِقَهُ يُرِيدُ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَبَادِرْهُ بِالصَّلاَةِ قَبْلَ أَنْ يُفِيقَ فَإِنَّهُ إِنْ أَفَاقَ خِفْتُ أَنْ يَأْمُرَ عَلِيّاً بِالصَّلاَةِ فَقَدْ سَمِعْتُ مُنَاجَاتِهِ مُنْذُ اَللَّيْلَةِ وَ فِي آخِرِ كَلاَمِهِ اَلصَّلاَةَ اَلصَّلاَةَ قَالَ فَخَرَجَ أَبُو بَكْرٍ لِيُصَلِّيَ بِالنَّاسِ فَأَنْكَرَ اَلْقَوْمُ ذَلِكَ ثُمَّ ظَنُّوا أَنَّهُ بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَمْ يُكَبِّرْ حَتَّى أَفَاقَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ اُدْعُوا لِيَ اَلْعَبَّاسَ فَدُعِيَ فَحَمَلَهُ هُوَ وَ عَلِيٌّ فَأَخْرَجَاهُ حَتَّى صَلَّى بِالنَّاسِ وَ إِنَّهُ لَقَاعِدٌ ثُمَّ حُمِلَ فَوُضِعَ عَلَى مِنْبَرِهِ فَلَمْ يَجْلِسْ بَعْدَ ذَلِكَ عَلَى اَلْمِنْبَرِ وَ اِجْتَمَعَ لَهُ جَمِيعُ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ حَتَّى بَرَزَتِ اَلْعَوَاتِقُ مِنْ خُدُورِهِنَّ فَبَيْنَ بَاكٍ وَ صَائِحٍ وَ صَارِخٍ وَ مُسْتَرْجِعٍ وَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَخْطُبُ سَاعَةً وَ يَسْكُتُ سَاعَةً وَ كَانَ مِمَّا ذَكَرَ فِي خُطْبَتِهِ أَنْ قَالَ يَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ مَنْ حَضَرَنِي فِي يَوْمِي هَذَا وَ فِي سَاعَتِي هَذِهِ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمُ اَلْغَائِبَ أَلاَ قَدْ خَلَّفْتُ فِيكُمْ كِتَابَ اَللَّهِ فِيهِ اَلنُّورُ وَ اَلْهُدَى وَ اَلْبَيَانُ مَا فَرَّطَ اَللَّهُ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ حُجَّةُ اَللَّهِ لِي عَلَيْكُمْ وَ خَلَّفْتُ فِيكُمُ اَلْعَلَمَ اَلْأَكْبَرَ عَلَمَ اَلدِّينِ وَ نُورَ اَلْهُدَى وَصِيِّي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَلاَ هُوَ حَبْلُ اَللَّهِ فَاعْتَصِمُوا بِهِ جَمِيعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا عَنْهُ وَ اُذْكُرُوا نِعْمَتَ اَللّٰهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوٰاناً أَيُّهَا اَلنَّاسُ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ كَنْزُ اَللَّهِ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ مَنْ أَحَبَّهُ وَ تَوَلاَّهُ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ فَقَدْ أَوْفىٰ بِمٰا عٰاهَدَ عَلَيْهُ اَللّٰهَ وَ أَدَّى مَا وَجَبَ عَلَيْهِ وَ مَنْ عَادَاهُ اَلْيَوْمَ وَ مَا بَعْدَ اَلْيَوْمِ جَاءَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَعْمَى وَ أَصَمَّ لاَ حُجَّةَ لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ أَيُّهَا اَلنَّاسُ لاَ تَأْتُونِي غَداً بِالدُّنْيَا تَزِفُّونَهَا زَفّاً وَ يَأْتِي أَهْلُ بَيْتِي شُعْثاً غُبْراً مَقْهُورِينَ مَظْلُومِينَ تَسِيلُ دِمَاؤُهُمْ أَمَامَكُمْ وَ بِيعَاتِ اَلضَّلاَلَةِ وَ اَلشُّورَى لِلْجَهَالَةِ أَلاَ وَ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ آيَاتٌ قَدْ سَمَّاهُمُ اَللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ عَرَّفْتُكُمْ وَ بَلَّغَتْكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ لٰكِنِّي أَرٰاكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ لاَ تَرْجِعُنَّ بَعْدِي كُفَّاراً مُرْتَدِّينَ مُتَأَوِّلِينَ لِلْكِتَابِ عَلَى غَيْرِ مَعْرِفَةٍ وَ تَبْتَدِعُونَ اَلسُّنَّةَ بِالْهَوَى لِأَنَّ كُلَّ سُنَّةٍ وَ حَدَثٍ وَ كَلاَمٍ خَالَفَ اَلْقُرْآنَ فَهُوَ رَدٌّ وَ بَاطِلٌ اَلْقُرْآنُ إِمَامٌ هُدًى وَ لَهُ قَائِدٌ يَهْدِي إِلَيْهِ وَ يَدْعُو إِلَيْهِ بِالْحِكْمَةِ وَ اَلْمَوْعِظَةِ اَلْحَسَنَةِ وَلِيُّ اَلْأَمْرِ بَعْدِي وَلِيُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِي وَ حِكْمَتِي وَ سِرِّي وَ عَلاَنِيَتِي وَ مَا وَرِثَهُ اَلنَّبِيُّونَ مِنْ قَبْلِي وَ أَنَا وَارِثٌ وَ مُوَرِّثٌ فَلاَ تَكْذِبَنَّكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَيُّهَا اَلنَّاسُ اَللَّهَ اَللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي فَإِنَّهُمْ أَرْكَانُ اَلدِّينِ وَ مَصَابِيحُ اَلظُّلَمِ وَ مَعْدِنُ اَلْعِلْمِ عَلِيٌّ أَخِي وَ وَارِثِي وَ وَزِيرِي وَ أَمِينِي وَ اَلْقَائِمُ بِأَمْرِي وَ اَلْمُوفِي بِعَهْدِي عَلَى سُنَّتِي – أَوَّلُ اَلنَّاسِ بِي إِيمَاناً وَ آخِرُهُمْ عَهْداً عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ أَوْسَطُهُمْ لِي لِقَاءً يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَلْيُبَلِّغْ شَاهِدُكُمْ غَائِبَكُمْ أَلاَ وَ مَنْ أَمَّ قَوْماً إِمَامَةً عَمْيَاءَ وَ فِي اَلْأُمَّةِ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَقَدْ كَفَرَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ قِبَلِي تَبِعَةٌ فَهَا أَنَا وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ عُدَّةٌ فَلْيَأْتِ فِيهَا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ ضَامِنٌ لِذَلِكَ كُلِّهِ حَتَّى لاَ يَبْقَى لِأَحَدٍ عَلَيَّ تِبَاعَةٌ .)
[17] خطبه شقشقیه
[18] سوره مبارکه نور، آیه 36 (فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ)
[19] عمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار ، جلد ۱ ، صفحه ۲۹۱ (وَ بِالْإِسْنَادِ اَلْمُقَدَّمِ ذَكَرَ اَلثَّعْلَبِيُّ : فِي تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اَللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْمُنْذِرُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْقَابُوسِيُّ حَدَّثَنَا اَلْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبَانَ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ مِصْقَعِ بْنِ اَلْحَارِثِ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ وَ عَنْ بُرَيْدَةَ قَالاَ: قَرَأَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هَذِهِ اَلْآيَةَ – فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اَللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اِسْمُهُ إِلَى قَوْلِهِ وَ اَلْأَبْصٰارُ فَقَامَ رَجُلٌ إِلَيْهِ وَ قَالَ أَيُّ بُيُوتٍ هِيَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ بُيوتُ اَلْأَنْبِيَاءِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ فَقَامَ إِلَيْهِ أَبُو بَكْرٍ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ هَذَا اَلْبَيْتُ مِنْهَا يَعْنِي بَيْتَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ قَالَ نَعَمْ مِنْ أَفَاضِلِهَا .)
[20] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، جلد ۳۰ ، صفحه ۲۸۷
[21] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال ، جلد ۱۱ ، صفحه ۹۴۱ (فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ يَدَيْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِي مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَيَّ فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَاءً فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، وَ كَيْدَ مُحَمَّدٍ وَ سِحْرَهُ، فَرَكَلْتُ الْبَابَ وَ قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ تَتْرُسُهُ، وَ سَمِعْتُهَا وَ قَدْ صَرَخَتْ صَرْخَةً حَسِبْتُهَا قَدْ جَعَلَتْ أَعْلَى الْمَدِينَةِ أَسْفَلَهَا)