شهادت امام رضا علیه السلام (آیت الله وحید خراسانی)
سخنران: آیت الله وحید خراسانی
مأمون؛ عفریت مستکبر
در تعبیراتی که در روایات از مأمون هست عنوان عفریت مستکبر کلمات ائمه بسیار عمیق است منتهی مشکل این هست که مثل معابری که دست نخورده و جواهر این معابر زیر خاک مونده اخبار و روایات چنین وضعی را پیدا کرده اون فکر عمیق و فکر دقیقی که در نتایج روایات اعمال بشه کمتر به کار داده افریط در قرآن اطلاق شده در قضیة سلیمان و عفریت در مقابل وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکتَابِ؛ (رعد: 43) کسی که این روایت را می خواند باید آن آیه را هم بفهمد چون کلمات مستخرجین از قرآن است عفریت از جن گفت تخت عفریت را من حاضر می کنم قبل از اینکه تَقُومَ مِن مَّقَامِک؛ (نمل: 39) تعبیر از مأمون رو عنوان عفریت ناظر به قدرت توأم با شیطنتی است که در این مدح جمع شده بود و اطلاع هر امامی محسوس و روی هم اطلاع مقاماتی است.
زیارت امام رضا علیه السلام
یک روایتی و روایت اینه که امام ششم فرمود: در زمین خراسان در مدینة طوس دفن میشه هر کس که او را زیارت کنه در این روایت فکر کنید و تنها روایت نباشه بلکه درایت باشه از ابن عمران نقل می کنه که فرمود در اون زمین چنین کسی دفن میشه هر کس او را زیارت کند ولو از اهل کبائر باشه این تعبیر امام عجیب است کسی که او را زیارت کند و عارف بحق او باشد ولو از اهل کبائر باشد خود من دست او را خواهم گرفت و وارد بهشتش خواهم کرد این تعبیر امام ششم است بعد پرسید اون کسی که این کلمه را شنید مراد از معرفت بحق او کیست دنبالة این سؤال امام کلمه ای فرمود و اون کلمه حیرت انگیز است که کسی که او را زیارت کند با اغفال بحق او اجر هفتاد شهید از شهدایی دارد که مُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه رسول الله علی حقیقة؛
مُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه الرسول دو قسم اند:
قسمی مستشهدین علی سبیل المجاز قسمی شهداء علی سبیل الحقیقه؛ زائر قبر اون اجر هفتاد شهید حقیقی در رکاب پیغمبر دارد
در روایت دیگر باز تعبیر عوض میشه به عنوان شهدای بدر که زائر قبر او مزد شهیدان بدر را دارد اکسیر خاصیتش اینه فرق اکسیر با کیمیا اینه کیمیا فلز را طلا می کنه اما حدش اینقدر است اکسیر خاصیتش اینه که به هر چه بخورد به او باز خاصیت اکسیری میده و خود او حالت تغلیب پیدا می کنه و جوهرة فلز را منقلب می کنه یک بشر وقتی رسید به مقام آزمایش الهی اون آزمایشی که چون خدایی برای چنین عبدی مهیا کرده و از این آزمایش درآمد میشه اکسیری که اگر لبی به قبر او برسه در اثر خاصیت اکسیری او اثر از شبکة ضریح و قبر او از لب این می گذرد روح این را منقلب می کنه در اثر این انقلاب میشه شهید بدر این کار زائر نیست کار کار مذول خاصیت اکسیری او این کار را کرده چه کرده که این شده؟ مبتلا شده به چنین عفریت مستکبری و در تمام این شداید صبر و تحمل را به جایی رسانده که انبیا را در مقابل صبر خودش متعجب کرده ما امام هشتم را نشناختیم روزش چه بود نبود شبش چه بود نبود جامة که داد به دعبل فرمود قدر این جبه را بدان من در این جبه هزار شب هر شبی هزار رکعت نماز خواندم قدر این جبه را بدان که من در این جبه هزار ختم قرآن کردم ختم قرآنش سه گونه بود در هر سه روز یک ختم قرآن می کرد اما چه ختمی خودش فرمود زودتر از این ختم من تمام میشه ولی در این سه روز که طول میکشه چون به هیچ آیه ای نمی گذرم مگر اینکه اون آیه را به تمام جوانب و اطراف می بینم یعنی هر سه روز یک ختم قرآن می کرد که در هر آیه تا هفت بطن می رفت از این اقیانوس استخراج می کرد و بیرون آمد این شغل روزمرة او بود.
توطئه مامون برای شکستن علم امام
آنوقت ابتلائش این بود که تمام مجالسی که هر روز تشکیل می شد تمام متفکرین دنیا از افکار عالم درون مجلس جمع بودند و همه شب تا صبح فکر کرده به زور و به زر مأمون تمام قدرت را متمرکز کرده که اون روز بتوانند شکستی بر ارکان علمی او بیارند این ابتلاء امام هشتم را به اینجا رساند مجلس ؟؟؟ اون هم کرد را و چه کسانی جاسلیق رأس جالوت اکبر ذات علمی اصحاب زردشت عمران ساقی سلیمان مروزی چنین افرادی حاشیه نشینان مجلس اند شما که در این بخش شرکت می کنید و فکرتون را به جوائزی که طرح میشه تقویت می کنید از این قوت فکری در مطالعة در روایات استفاده کنید بعد بفهمید این را و بشناسید ائمة مسلمین را در چنین مجلسی یکی برخاست گفت ؟؟ لإمامه لمدعی ها؛ در مقابل مأمون با متفکرین دنیا یکی برخیزد بگوید به چه چیز صحت امامت برای مدعی امامت تمام میشه فرمود بنفس و دلیل؛ هیچ فکر کردی این کلمه یعنی چه؟ دلیل تنها را نیاورد گفت دو چیز لازم است روحی و أرواح العالمین لتراب مقدمه الفداء چه کسی اونجا خوابیده این نه دریای علم است این نه اقیانوس حکمت و بلکه میشه گفت تمام عالم وجود در اون نقطه جمع شده و روزگاری باید بگذرد و حکیمی و فقیهی عمری را در علوم عقلیه و نقلیه طی کند تا بفهمد که چرا گفت بنفس و دلیل؛ امامت مدعایست که از دو راه باید ثابت بشه یکی نفس یکی دلیل نفس چرا دلیل چرا آنقدری که وقت باشه من از این روایت استفاده کنم که امام هشتم از نظر علمی مقامش روشن بشه امام موجودی است که در این موجود عصارة مقامات در دو کلمه جمع میشه یک کلمه اونیکه در زیارت امین الله اون زیارت با اون علو سند ابتدائش اینه السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ (السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ)، أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلائِكَ [شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِكَ ذَاكِرَةً لِسَوَابِغِ آلائِكَ ] مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى لِيَوْمِ جَزَائِكَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيَائِكَ مُفَارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدَائِكَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيَا بِحَمْدِكَ وَ ثَنَائِكَ.
این یک جهت و در اون زیارت باز فزونی از علم است دنبال سلام به عنوان امین الله فی ارضه این جمله پیش میاد أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ؛ اون کلمه با اون کلمه که در صدر چه ارتباطی و چه نسبتی داره این یک جهت امام است جهت دوم اینکه انسان کامل است انسان کامل بچیک آمده و کمال انسانیت در کیست به جنبه ای که امین الله امین الله امین در کتاب امانت تفسیر شده اونجا مراجعه کنید ببینید امانت چیه و امین کیه و روایاتی که در بحث امانت است باید بفهمی بعد اگر کسی برسد به مقامی که بشود امین اما این امین طرف اضافه اش بشود اسم جلاله از بین اسماء حسنی و صفات اولیاء عنوان او بشه امین الله فی ارضه معنای این جمله اینه که تمام اطراف و تمام نوامیس و تمام خزائل تکریم و خزائل تشریف همه سپردة دست امام است اینه معنای امین الله فی ارضه.
دلایل امام بودن
امین از طرف مستعمن محتاج به صمد تا مستعمن صمد نده امین در ادعای استیعمان مدعی بلا بینه و برهان است چون امین الله است محتاج به نفس است نکته ای که اینکه امام بفرمود به نفی این است نفی برای این جنبه لازم است که امین خدا مستعمن باید ورقة امامتش را امضاء کنه به این است اشاره به اون مقام و دلیل دلیلی برای چه دلیل برای اینکه اثبات کند انسان کامل است پرسید سائل که مراد شما از دلیل چیست خود سؤال نشان میده که سائل چه زبردستی بوده دلیل چیه؟ دلالت در اینجا چیه؟ فرمود: دلالتی که برای امام لازم است که دلیل باشه بر مدعای امامتش دو چیز است
یک: علم
دو: استجابة الدعوه
چرا این دو کلمه دلیل است چونکه کمال در عالم منحصر به دو کلمه است و همة کمالات در این دو جمع میشه یکی علم یکی قدرت یکی دانایی یکی توانایی انسان اونوقت به کمال می رسد که به علم برسد و قدرت انسان کامل اون کسی که در جنبة علمی علمش به جایی متصل شود که لا نفاد بکلماته إنما یعرف الإمام [...]؛ از جهت قدرت باید به جایی برسد که این قدرت متصل شود به اون مخزنی که إنما أمره إذا اراد شیئاً أن یقول له کن فیکون یعرف بالعلم و [...] الدعوه؛ این برهان اما عیان باید این گفته اجرا بشه عملی بشه همان طوری که به عادت هر روزه حضرت جلوس می کرد و یاسر از طرف مأمون متکبلش به اون حضرت بود نوفلی گفت من آن روز خدمتش بودم یاسر وارد شد گفت یابن الرسول الله خلیفه سلام به تو می رساند و پیغامی برایت دارد و اون پیغام اینه که ارباب مقالات همه جمع اند ارباب مقالات یعنی اصحاب جدل از سراسر عالم همه جمع اند و خلیفه میل دارد مجلس همه جمع اند و خلیفه میل دارد مجلس شما را با آنها ببیند شماره کرد که افراد کیا هستند جاثلیق یعنی پا نصارا رأس الجالوت یعنی اول شخصیت روحانی یهود او هم در مجلس حاضر است حربز اکبر از هند زعیم تمام مرتادین حرز را احضار کرده بود بزرگ تمام مرتاضین و آتش پرستان هند را آورده بود حربز اکبر رومی هم از روم احضار شده بود عمران ساقی رئیس فرقة صائبین در اون عصر او هم حاضر شده بود سلیمان مروزی بزرگ اصحاب هم حاضر بود همة اینان حاضراند و خلیفه مشتاق برخورد شماست با آنها بدون اینکه تکان بخوره تغییر حالی پیدا بشه یک کلمه فرمود به این کلمه فکر کنید فرمود به او بگو که عملت ما أردته علمتم ما اردته؛ آنکه را که در دل پرورانده ای من می دانم اینو گفت قاصد رفت رو کرد به نوفلی گفت تو عراقی هستی زرنگی هوشیاری قضیه چیه؟ خودش همه چیز را می دانست ولی در عین حال دلی به دست میاره چه می بینی در مطلب خلاصة حرف اینه که ای آقا این کار را خدا بخیر کند قضیه خطرناک است یک وقت برخورد با علماست عالم خاصیتش اینه در مقابل منکر قیام می کند اما اگر دید حق هست می پذیرد
مناظره امام رضا علیه السلام
ولی یک وقت طرف رئیس یک فرقه و مذهب است پیشوای یک امت است نصاراست وقتی با تو رو به رو بشه به هیچ قیمتی حاضر نیست بپذیره هر قدرتی که باشد به مغالطه شکست میخوره من نگرانم که در این مجلس چه پیش آید همة ملل دنیا جمع شدند و تو یک نفر همة این حرف ها را شنید بعد این جواب را داد اون کسی که درون مجلس اینجور جواب داد قولاً حالا نوبت می رسد به جواب عملاً امام رضا رو اینجور بشناسید و این چنین به مردم بشناسانید در اون مجلس فرمود دلالة الإمامه العلم و الإستجابة الدعوة؛ در این مجلس این پیش آمد باید عملی بشه که چه جور دلالت امامت علم است فرمود نوفلی وقتی مأمون خواهد فهمید که با جاسلین به انجیل سخن بگویم با رأس الجالوت به تورات با حربز اکبر به لسان آنان با رومیان به رومی با فارسیان به فارسی با اهل هر دینی به کتاب اون دین با اهل هر زبانی به زبان اون ملت آنوقت خواهد فهمید تناول کرد برخاست آماده شد آمد قضایا را آنچانکه بوده دفع نشده و مدرکی به دست آمده که مجلس بالاتر از اینهاست که در این کتب نوشته شده جمعیت مجلس از ارکان دنیا متشکل از هند از روم از ترک از یهود از نصارا رجال فکر دنیا مجموعة چهار هزار نفری در یک مجلس یک نفر در مقابل شروع شد از جاثلیق اول او شروع کرد به سخن دیگه وقت نیست یکی از اون لطائف را من تعرض کنم ختم شد به عمران ساقی جاسلین به زمین خورد رأس الجالوت بیچاره هشد حربز اکبر ایمان آورد رومی به خاک افتاد همه یکی بعد از دیگری در مقابل این داس علم درو شدن به خاک ریختن فقط یک پهلوان مأمون ذخیره کرده بود به نام عمران بن ساقی که پشت او در میدان علم در دنیا به زمین نخورده بود او را ذخیره کرد برای دست آخر نوبت به او رسید دنیایی است از معرفت در اون کلمات که نشون میده سائل که در تمام مباحث فلسفه در همة شعب فلسفة اون زمان بوده نسبت به مبدأ وجود و نسبت به فعل الله از مبدأ تا منتهی چنین مردی طرف شد سؤالات منتهی شد به سؤال از کلمة حجین در این سؤال امام در جواب کاری کرد که چهار هزار نفر تماشاگر از تمام نخبه گان روی زمین یه وقت متوجه شدن دیدن رئیس صابئین آمد رو به قبله افتاد روی خاک گفت اشهد ان لا اله الا الله به اینجا مجلس ختم شد حرکت کرد بیرون رفت به نوفلی فرمود حالا فهمید که چه خبر است دلالة الإمامه العلم؛ اون رو گفت این رو نشون داد اونجا
کلمة دومش را فرمود اجابة الدعوه؛ دوم استجابة دعوت است این را هم باید نشون بده تا والحج الرضویه و آخر ورثه تا جلوة عالم آل محمد به شرق و غرب عالم ظاهر بشه دعای باران رفت باران از آسمان بارید زمین مرده زنده شد غلغله در امت افتاد یک نفر را پیدا کرد مأمون که تو بیا چارة کار کن آمد نشست جلو امام گفت تصور کردی به دعای باران رفتی باران به نفس تو آمده بخت یار شده از قضاء نفس تو با حوادث جبری مقارن شده این را به نام خودت گرفته ای نگاهی کرد دید اینجا جای کلمة دومه مأمون به یک تکیه داده بود دو نقش شیر بر اون بود نگاهی کرد و گفت یا أجد الله ای شیر خدا بگیر دشمن خدا را دو نقش شیر را مجسم کرد بدن پاره پاره شد خونش هم لیسیده شد بعد هر دو مقابلش ایستادند هم اون خبر داره و هم آنها اشاره کرد به همون جور که بودی برگردی برگشتن و نقش پرده شدن یکی گفت یابن الرسول الله چه شود که تو که این قدرت را نشان دادی بخواهی برگردند فرمود اگر عصای موسی وقتی که اون که را بلعید برگردوند اینها هم برمی گردانند ولی بین منو موسی فرق است خواست بگوید این کلام امام نیست اما اشاره ای در قضیة موسی که توجیه کنه که ای بشر فکر کن ببین بین کار موسی با کار من فارغ چیه او عصا را اژدها کرد به اذن خدا اما من به إذن او نقش پرده را مجسم می کنم وقتی اراده متصل شد به ارادة ربوبی بعد آنجا مایه گرفت علم میشه اون علم قدرت میشه این قدرت یعنی ایجاد می کند و اعدام می کنه این علی بن موسی اینکه حجج عالم را گرفت برهان به جوری ظاهر شد که چاره دیگه جز این نبود که این خورشید تابان عالم را یکباره در زیر خاک پنهان کند و إلا روز به روز جلوه بیشتر خواهد شد خدایا به آبروی پروردگارا به حرمتت اسم ما را در دفتر او بنویس و هرگز از دفتر محو نکن همگی هر صبح و هر شب متوجه بشوید به قبر مقدسش ولو به این دو کلمه اللهم صلِ عَلیَ وَلیِکَ عَلیِ بنِ موسیَ الرضا عَدَدَ ما فی عِلمِک صَلاه دائِمَهَ بِدَوامِ مُلکِکَ وَ سُلطانِک، اللهم سَلِم عَلی وَلیِکَ عَلیِ بنِ موسیَ الرِضا سَلاما دائِمَا مَجدِکَ وَ عَظِمَتِکَ وَ کِبریائِک ...