اربعین سیدالشهداء
سخنران:
حجت الاسلام و المسلمین سید حسین مومنی
الْحَمْدُ لِلَّهِ ُرَبِّ الْعالَمِينَ احمده و استعینه و استغفره و استهدیه واستنصره، و اومن به و اتوکل علیه و اصلی و اسلم علی خاتم انبیائه، افضل السفراء حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد(ص) لاسیما بقیة الله الاعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.
رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي
اَللّهُمَّ سَرِّحني عَنِ الهُموم وَ الغُمُوم وَ وَحشَهِ الصِّدر وَ وَسوَسَهِ الشيطان ِ بِرَحْمَتِكَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين.
محضر امام عسکری(ع) والدة ماجدة امام عصر(ع) صلواتی هدیه بفرمائید.
نثار حضرت رضا(ع) فاطمة معصومه(س) صلواتی هدیه بفرمائید.
همة گذشتگان، حق داران، پدر، مادر، اجداد، اساتید، بدوارث ها، بی وارث ها، علمای گذشته، شهدا، امام شهدا، شهدای مدافع حرم متنعم از این محفل نورانی با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد.
اربعین سید الشهداء علیهم السلام
اربعین سیدالشهدا(ع) نکاتی را برای ما به ارمغان میاره با عنایت به زیارت نورانی اربعین که امروز خونده شد نکاتی در این زیارت نورانی از لسان شیخ الأئمه امام صادق(ع) بیان شده که توجه به اون برای ما راهگشاست مقدمه ای را تقدیم می کنم در ذیل اشاره می کنم به همین مطلب تو دستورالعمل های اولیای الهی آمده که اگر کسی عملی را چهل روز انجام بده این آثار و برکات را داره چهل تا زیارت عاشورا بخونید چهل تا دعای عهد بخونید چهل روز این ذکر را بگوئید چهل روز از این امور اجتناب کنید خدا حکمت را از قلب به زبان جاری می کنه اگر کسی بتونه ظرف زمانی چهل روز یک اربعین تمام نفسانیات را در ید قدرتش بگیره و اجازة معصیت نده به این چشم به این گوش به این زبان به شهوت به شکم به اعضاء و جوارح بدن اگر کسی بتونه یک اربعین این کار را انجام بده موانع رشد و ترقی و کمال او برطرف میشه به کمال بندگی دست پیدا می کنه این آثار و برکاتی که در اربعین اذکار اوراد ختومات آیات قرآن صور زیارات بیان شده اما یک اربعین برا ابی عبدالله(ع) گریه کردن انسان را به کجا میرسونه أقلاً چهل شب پنجاه شب برا ابی عبدالله(ع) جامة عزا به تن کردیم اومد محضر امام صادق(ع) عرض کرد آقا اگر کسی از ما از دنیا بره یه روز دو روز سه روز براش عزاداری می کنیم. اما این چیه که برای حسین(ع) شما و شیعیانتون روزهای متعدد براش عزاداری می کنید.
حضرت فرمود این چه حرفی هست شب اول محرم که میشه ملائکه تو عرش لباس ابی عبدالله(ع) که چاک و چاک و خونی آویزان می کنند ما و شیعیانمون با بصیرتمون اونو می بینیم نه با بصرمون با بصیرتمون می بینیم و برا حسین(ع) گریه می کنیم از رهگذر یک اربعین گریة بر ابی عبدالله(ع) یک اربعین بکاء بر ابی عبدالله(ع) یک اربعین زیارت عاشورا برا ابی عبدالله(ع) یک اربعین محفل نشینی بر ابی عبدالله(ع) انسان را به کجا می رساند با اربعین نشینی برا ابی عبدالله(ع) انسان باید به کمال برسه چرا باید به کمال برسه این دو تا روایت را عنایت کنید بعد چراش را بگم پیامبراکرم(ص) نگاه کردن به ابی عبدالله(ع) اونم در سن صبابت و کودکی فرمودند: يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَا زَيْنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِين؛ (بحارالأنوار (ط ـ بيروت)، ج36، ص205) ای زینت آسمان ها ای زینت زمین ها عبیدبن کعب تعجب کرد رو کرد به پیغمبرخدا(ص) و عرض کرد یا رسول الله فَكَيْفَ يَكُونُ ذلِك؛ (كافي (ط ـ دار الحديث)، ج3، ص16) چطور این امر ممکنه که حسین بشه زینت آسمان ها و زمین ها با بودن شما شما زینت آسمان هائید شما زینت زمین هائید فرمودند یا عبید بدان حسین در آسمان أکبر من الأرض؛ (بحار الأنوار (ط ـ بيروت)، ج55، ص88) تو آسمان حسین به مراتب بزرگتر تا در زمین بعد پیغمبرخدا(ص) فرمودند: شبی که رفتم معراج دیدم گوشة عرش الهی این جمله را نوشته إنَّ هم نداره اولش به صورت مضاف و مضاف إلیهی هست با اشارة به ابی عبدالله(ع) فرمودند: إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وسَفینَةُ النَّجاةِ؛ (مثير الأحزان، ص4) این حسین نور هدایت است نه چراغ هدایت نور هدایت این حسین کشتی نجات است این پنج تا مطلب:
یک: یا اباعبدالله
دوم: زینت آسمان ها
سوم: زینت زمین
چهارم: حسین نور هدایت است
پنجم: کشتی نجات است
مصباح الهدی
اینم در لسان خاتم الأنبیاء محمد مصطفی(ص) چرا ابی عبدالله(ع) میان معصومین(ع) فقط شده مصباح الهدی؟ همة معصومین مصباح الهدی هستند نور هدایت اند ائمة الهدی؛ زیارت جامعة کبیره ائمة هدی همة معصومین(ع) هستند اما این در این خصوص ابی عبدالله(ع) به بالاترین درجه رسیده همة اهل بیت کشتی نجات اند ولی کشتی نجات ابی عبدالله(ع) ویژه است خاص و ویژه است سریع نجات میده دو سه روز قبل بود تلویزیون شبکة سه نشون داد خبرنگار رفت با یک جوانی صحبت کرد از نجف داره پیاده میره کربلا خوشبحال اوناییکه رفتن گفت سال چندم داری میای کربلا گفت سال دوممه اما اولین سال هست که مسلمون دارم میام خود خبرنگار هم تعجب کرد گفت چطور گفت پارسال برا تصویربرداری و عکاسی اومده بودم اما از نجف که اومدم کربلا اون شور و هوا را که وقتی تو کربلا دیدم در قلبم جوششی به وجود اومد مسلمان شدم پارسال این موقع من مسلمون شدم مسیحی بودم این به برکت نور ابی عبدالله(ع) است حسین نور هدایت است حسین کشتی نجاته حسین در آسمان ها زینته حسین در زمین ها زینته حسین(ع) اباعبدالله است پدر بندگی خداست و پدر بندگان خداست و پدر عباد خداست روایت دوم خاتم الأنبیا دستی انداختن به کمر ابی عبدالله(ع) یه دستم به چونة مبارک ابی عبدالله(ع) گرفتن لباشون رو لب های ابی عبدالله(ع) گذاشتن شروع کردن بوسه زدن به این لب ها بعد فرمودند که حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن؛ (كامل الزيارات، النص، ص52) من از حسین هستم و حسین از منه و این فقر أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْنا؛ (كامل الزيارات، النص، ص52) خدا دوست داره هر کسی که حسین را دوست داشته باشه باز خاتم الأنبیاء فرمودند: حُسَيْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاط؛ (كامل الزيارات، النص، ص52) این حسین امت است سبط یه معنیش فرزندزادگی است یعنی نوه ولی یه معنا هم یعنی امت حسین یک امت است حسین یک جریان است فقط یک واقعة شخصی نیست یک جریان است پس این نُه تا عنوان از لسان خاتم الأنبیاء برای امام حسین(ع).
حالا به برکت اربعین نشینی برا ابی عبدالله(ع) انسان به کجا باید برسه به کمال به کمال در دو مطلب حسینی که این عناوین را دارد غیر از عناوینی که ائمة دیگه فرمودند که در جلسة بعد خواهم گفت به شرط حیات و توفیق و لیاقت محضرتون مشرف بشم محضر علی بن موسی الرضا(ع) مشرف بشم عرض می کنم با این همه عناوینی که خاتم الأنبیا برا امام حسین(ع) فرمودند اگر کسی با ابی عبدالله(ع) ارتباط بگیره با بلای امام حسین(ع) ارتباط بگیره به کمال میرسه کمال از دو جهت چون این عناوین را ابی عبدالله(ع) دارد کم نبینید حسین را أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ؛ اوناییکه می گوئید قلبمون مُرده بَلْ بِرَجَاءِ حَيَاتِكَ حَيِيَتْ قُلُوبُ شِيعَتِكَ؛ قلب شیعیان زنده است با زنده بودن ابی عبدالله(ع) با اینها کار دارم دونه به دونه از رهگذر ارتباط گرفتن با ابی عبدالله انسان به کمال میرسه کمال از دو جهت یک: کمال با عزای ابی عبدالله(ع) کسی که با عزای ابی عبدالله(ع) ارتباط می گیره به کمال بندگی میرسه حسین(ع) رفت کربلا و بذل... روز اربعین زیارتشه وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة؛ (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص788) حسین بذل کرد خونش را در راه تو لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ؛ (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص788) برای اینکه بندگان خدا از جهل خارج بشن یعنی نروند پرستش طواغیت را بکنند سراغ غیر خدا نرن سراغ شیاطین درون و برون نرن فقط پرستش خدا را بکنند کسی که تو وادی ابی عبدالله(ع) قرار بگیره نور حسین(ع) به قلبش بخوره میره تو وادی بندگی خدا میشه عبد عین باء و دال میشه عبد عبد یعنی چی؟
انس با ابی عبدالله علیه السلام
امام صادق(ع) فرمودند: کلمة عبد مشتمل بر سه حرف هست عین و باء و دال کسی با ابی عبدالله(ع) انس بگیره یقیناً این سه منزل زیبا به مطلوب و مقصود میرسه زیبا خود امام حسین(ع) دستشو می گیره خود ابی عبدالله(ع) کمک می کنه اومد محضر آیت الله العظمی خوانساری پدر و مادرآ گوش بدن اوناییکه میگید برا جوان هامون نگرانیم گوش بدید حرم امام رضا(ع) حرم سیدالشهدا(ع) است اومد خدمت این مرجع بزرگوار گفت آقا برادر من خیلی ناأهله چیکارش کنم این بزرگوار یه تأملی فرمودند فرمودند از من کاری برنمیاد بعید حرف من رو برادرت اثر بگذاره ولی یه راهکار میتونم بهت بدم عرض کرد بفرمائید آقا فرمود دست برادرت را بگیر ببرش کربلا نگاه کن وقتی نگاهش به ضریح امام حسین(ع) افتاد چه حالی داره اگر دیدی اشکش سرازیر شد آوردیش ایران بیارش من باهاش حرف بزنم نگاه به ضریح کرد اشکش جاری شد معلومه میشه باهاش صحبت کرد این آقا میگه به زور برادرم را آوردم کربلا دیدم رفت کنار ضریح بدن داره میلرزه میخواد یه جوری گریه اشو کسی نبینه جلو گریه اشو می گیره بدن داره میلرزه بغض تو گلو یه وقت دیدم نزدیک ضریح که رسید بغضش ترکید هق هق شروع کرد گریه کردن خوشحال شدم گفتم معلومه میشه کار کرد میشه ناامید نباشید میشه میشه برگشتیم ایران به برادرم گفتم بریم دیدن این مرجع بزرگوار داداشم به من گفت میخوای بری بریم اما کاری که باید انجام بگیره با دل من حسین تو کربلا انجام داد من بندة خدا شدم به یک نگاه حالا اگر کسی چهل روز برا ابی عبدالله(ع) گریه کنه بندة خدا نمیشه اینقد قشنگ میتونی از گناه بگذری از معاصی اجتناب کنی راحت راحت امکانش هست حسین(ع) اباعبدالله یعنی حق پدر به گردن بندگان خدا داره کسی قلبش با ابی عبدالله(ع) درگیر بشه یعنی انس بگیره با ابی عبدالله(ع) این قلب او را دیگه زنگار نمی گیره چرا؟ چون تو زیارت عرض می کنیم أَشْهَدُ أَنَّكَ نُورُ اللَّه؛ (بحارالأنوار (ط ـ بيروت)، ج98، ص255) حسین جان تو نور خدائی الَّذِي لَمْ يُطْفَأْ وَ لَا يُطْفَأُ أَبَدا؛ (بحارالأنوار (ط ـ بيروت)، ج98، ص255) نتونستن نور تو را از بین ببرن نه خواهند توانست نور تو را از بین ببرن نور امام حسین(ع) انسان را به کمال می رساند با امام حسین(ع) میتونی به کمال برسی من یک پیرمردی را دیدم تهران سمت تیر دوقلو بدنش پر خالکوبی اشتباه کردم فیلمبرداری نکردم برگشت به من گفت حاج آقا من رسول ترک دیدم رسول ترک دیدم گفتم خب گفت سن و سالی نداشتم رفتم بالا درخت دیدم رسول را دارند به سمت حسینیه می کشونن چون گفته بود اگر میخواید من بیام باید یک ریسمان گردن من بندازید منو به سمت خیمة حسین بکشید رسول رو زمین می کشیدن می بردن رسول ترکم هی داد می زد حسین جان غلط کردم یک شب به بزرگترها بی ادبی نکنم جوان انس بگیری با ابی عبدالله(ع) حسین اینقد آقاست که دست تورو می گیره منزل به منزل قدم به قدم جلو می برتت قدم به قدم تورو جلو می بره و إلا ابی عبدالله(ع) مصباح الهدی نمی شد نور هدایته، نور، کسی قلبش مایل بشه به ابی عبدالله(ع)، ابی عبدالله(ع) از او دستگیری می کنه در این مراحل بندگی او را پیش می بره او را جلو می بره کمال در بندگی به برکت ابی عبدالله(ع) به واسطة نور ابی عبدالله(ع) من موارد متعددی دارم عرض کنم
چادر هدیه حضرت زهرا و یادگار حضرت زینب سلام الله علیهما
نمیخوام با داستان وقتتون بگیرم اما برای اینکه به ذهن نزدیک بشه شام اربعینم هست حرم امام رضا، یا امام رضا(ع) عذر میخوام ازتون خاک به دهن من تو یک جلسه ای من جریان اسارت نوامیس حسین را گفتم که چه کردن یا علی بن موسی الرضا(ع) ببخشید آقا عذر میخوام گفتم کاری کردند که عمه جان ما زینب وقتی اوردنش تو مجلس یزید با آستین مجبور شد جلو صورتش را بگیره یه پدر جلسة فردا اومد به من گفت حاج آقا دختر من 19 ـ 20 سالشه مصر که چادر را از سرش برداشت و وقتی دانشگاه رفت که کلاً چادر را برداشت ولی از دیشب که این حرف زدی و یه جمله گفتم گفتم این چادر که رو سرتون دخترآ این اولاً هدیة مادر ما زهراست، ثانیاً یادگار زینب کبراست، اینو محترم بشمارید اینو نگهش دارید گفت حاج آقا از دیشب تا حالا چادر سرش کرده یک لحظه قلب مایل بشه به سمت ابی عبدالله(ع) وجود آدم عوض میشه وجود انسان عوض میشه بَلْ بِرَجَاءِ حَيَاتِكَ حَيِيَتْ قُلُوبُ شِيعَتِكَ؛ قلب که مرده باشه میره به سمت گناه میره به سمت معصیت سفر اول بود مشرف بودیم کربلا زمان اون ملعون که خدا لحظه به لحظه عذابشو زیاد کنه از سوریه رفتیم تعدادمون کم بود چون از یه اتوبوس کمتر بودیم مأمورهای استخباراتی پنج نفر را به ما تحمیل کردند پنج نفر را تحمیل کردند واقعاً هم اینها اذیت و آزار کردند از ارازل اوباش بودن خیلی اذیتمون کردند وسط اتوبوس می زدن و می رقصیدن تو سفر کربلا از سوریه رفته بودیم مشرف بودیم کاظمین شبانه رفتن بغداد وقتی برگشتن مست بودن خیلی کاروان اذیت کردن زورمونم بهش نمی رسید چون به این مأمورها پول داده بودن حرف می زدی می گفتن کاروان را برمی گردونیم کاروان ها را اون سال اول می بردن نجف بعد می بردن کربلا بعد کاظمین آخر سر سامرا برمی گردانند مال ما دقیقا برعکس شد سامرا، کاظمین، نجف آخرسر کربلا تو این یه هفته ببینید چه به کاروان ما گذشته داریم وارد حرم ابی عبدالله(ع) می شویم من جلو در ایستاده بودم دیدم کاروان که داره میاد سفر اول بود همه دارند زار میزنن اوناییکه کربلا مشرف شدن می دونند ورودی حرم ابی عبدالله(ع) اصلاً غم های عالم میاد تو دل آدم خیلی گریه می کنند من حتی بچه شیرخوره تو بغل مادر دیدم داره گریه می کنه روحانی کاروان نبودم منم زائر بودم ولی ایستادم دیدم همه دارند میان همه دارند گریه می کنند این پنج تا وقتی وارد شدن پنج تاشون داشتن گریه می کردند همین اینا، اومدیم تو حرم زیارت و عرض ادب و روضه و گریه و اینها چهارتاشون اومدن اونیکه اینارو مدیریت می کرد نیومد تو تو همون ایوان پردة رواق را گرفته بود ایوان ابی عبدالله(ع) گفتم پاشو بیا تو گفت حاج آقا حیا می کنم خجالت می کشم نمیتونم بیام گفتم پاشو برو تو گفت حاج آقا هر کجای این دنیا بگی رفتم جزیرة فلان جزیرة فلان عیش و نوش کیف دنیا را کردم اما لذتی که الان دارم تو این حرم می برم تو عمرم نبردم آی قربون آقایی تو برم حسین چقدر تو آقایی گفتم آقا پس چرا داری گریه می کنی؟ گفت نمی دونم دلم شاد مسرورم اما نمی دونم چرا دارم گریه می کنم گفتم من می دونم گفت چرا گفتم معلومه حسین نگاه به قلبت کرده اینکه اشک از چشمات میادآ بالاترین دلیل است خود ابی عبدالله(ع) فرمودند: أَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ؛ (كامل الزيارات، النص، ص 108) من کشتة اشک چشمم، لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر؛ (كامل الزيارات، النص، ص 108) ایمان تو دل کسی رفته باشه فقط جلوش بگو صلی الله علیک یا أباعبدالله؛ شام اربعین پدر مادرآ جواناتون ببرید دخیل ببندید به حرم ابی عبدالله(ع) حسین جان راه بندگی را به ما یاد بده ما بندة خدا بشیم بشیم عبد عین یعنی علم انسان به خداوند تبارک و تعالی حسین دستتو می گیره که عالم به این بشی چطور برو تو گودی قتلگاه دورشو دوره کردن با حرب های مختلف دارند به بدن می زنن
امام باقر فرمود: اگر یک تیکه ای گفتم شام اربعین خورده نگیرید امشب باید گفت و منم میگم یا امام رضا ببخش آقا عذرخواهی می کنم دور حسین دوره کردن لَقَد قُتِلَ بِالسَّیف وَ السَّنان وَ بِالحِجارَةِ وَ بِالخَشَبِ وَ بِالعَصا وَ لَقَد أوطئوه الخِیل بَعدَ ذلک؛ (سایت انصاریان) ترجمه کنم باشه، با شمشیر زدن با نیزه زدن با سنگ زدن با چوب کوبیدن پیرمردا با عصا می زدند به بدن ابی عبدالله(ع) باریک الله صداتو آزاد کن یه روزی تو این دهن پنبه میذارن دستاتم می بندن صورتتو رو خاک میذارن هر چی میخوای بگی حسین دیگه نمیتونی بگی اما الان میتونی برا ابی عبدالله داد بزنی، چی میخوام عرض کنم روضه میگم مطلب از دستتون نره حتی تو گودی قتلگاه حسین داره دستتو می گیره تو دست خدا می گذاره یکیشو فقط توضیح بدم براتون نیزه رو میتونی تحمل کنی فقط سه تا نیزه سنان به بدن زده من یواش میگم شماها داد بزنی یکیشو به طرقبة حسین زده، یکیشو به زیر گلوی حسین زده، با نیزه هم سه بار به سینه به استخونای بدن ضربه وارد کرد اومدن نزدیک دیدن صورت ابی عبدالله(ع) رو خاک صَبْراً عَلى قَضائِكَ يا رَبِّ لا إِلهَ سِواكَ، يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ، مالِىَ رَبٌّ سِواكَ، وَ لا مَعْبُودٌ غَيْرُكَ، صَبْراً عَلى حُكْمِكَ يا غِياثَ مَنْ لا غِياثَ لَهُ، يا دائِماً لا نَفادَ لَهُ، يا مُحْيِىَ الْمَوْتى، يا قائِماً عَلى كُلِّ نَفْس بِما كَسَبَتْ، اُحْكُمْ بَيْني وَ بَيْنَهُمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحاكِمينَ؛ (مقتل الحسين مقرّم، ص 282-283) صَبْراً عَلى قَضائِكَ يا رَبِّ لا إِلهَ سِواكَ، يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ، مالِىَ رَبٌّ سِواكَ، وَ لا مَعْبُودٌ غَيْرُكَ، صَبْراً عَلى حُكْمِكَ يا غِياثَ مَنْ لا غِياثَ لَهُ، يا دائِماً لا نَفادَ لَهُ، يا مُحْيِىَ الْمَوْتى، يا قائِماً عَلى كُلِّ نَفْس بِما كَسَبَتْ، اُحْكُمْ بَيْني وَ بَيْنَهُمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحاكِمينَ؛ حسین داره دست مارو تو دست خدا میگذاره يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ؛ این کار ابی عبدالله است این عین علم انسان به خدا دوم باء باء یعنی بینونت و جدایی بین ما و غیر خدا اینو ابی عبدالله یاد ما میده لا معبودا سواک؛ جز در خونة اهل بیت(ع) جای دیگه نرید لا معبود سواک؛ جز در خونة خدا در خونة دیگری را نروید بزنید باء یعنی بینونت و جدایی بین ما و غیر خدا میخوام به بزرگترا بی ادبی نکنم جوان ها هر چی میخواد تورو از خدا فاصله ات بده بزن کنار اگه رفیق حسین شدی حسین دستتو رها نمی کنه سوار بر کشتی حسین شدی حسین پیاده ات نمی کنه خودت خودتو از کشتی پرت نکن پایین دال یعنی دنو و نزدیک شدن ما به خدا حسین(ع) می بردتت تا به منزل مقصود برسی بندگی خدا را می کنی می برتت تا منزل مقصود برسی اینم این.
با عزای ابی عبدالله(ع) انسان به کمال میرسه اونم کمال بندگی.
دوم: به کمال می رسیم در عزای حسین یعنی چی؟ یعنی هر چی برا ابی عبدالله(ع) محفل نشینی کنی چله برا ابی عبدالله(ع) بگیری درها به روت باز میشه یک مصیبت هایی میفهمی و درک می کنید که تو کتاب ها نیومده ولی به قلبت می اندازن از داخل خود روضه روضه ها فقط این نیست که ما می شنویم روضه ها فقط این نیست که ما میخونیم روضه هر بطنی بطن داره از هر روضه روضه های متعدد خارج میشه کسی که اهل بکاء بر ابی عبدالله(ع) باشه کسی که اهل گریه بر ابی عبدالله(ع) باشه کسی که برا ابی عبدالله(ع) چله نشینی بکنه جلواتی به روش باز میشه تو عمق روضه ورود پیدا می کنه و ارباب خودش کمک می کنه ما یک بحثی داریم تو بحث مقتل استنباط استخراج روضه از روضه نه روضه تولید کنیم از روضه های مسلم روضه استخراج می کنیم از روضه های مسلم که شما اگر ببینید پرده های مختلفی داره از روضة مسلم روضه استخراج می کنیم و استنباط می کنیم یکی دو نمونه را عرض بکنم محضرتون امروز عمه جان ما زینب اومد کربلا خب یه سری خاطرات برا زینب تداعی میشه من از آخر بیام اول یعنی چی یعنی اول میریم شام بعد میریم کوفه بعد تو زندان بعد آخر سر می آئیم کربلا ببینید چه چیزهایی بوده شما می شنوید اهل بیت را از دروازة ساعات وارد شهر شام کردن وارد شهر شام شدن از دروازة ساعات شلوغ ترین دروازه نوازنده ها نواختن خواننده ها خوانندن به رقص و پای کوبی پرداختن چه خبره یه عده خارجی را وارد شهر می کنند زینب شده خارجی بچه های حسین شدن خارجی چه گذشته همه اتون شنیدید ولی از روضة مسلم میخوام یه روضه استنباط کنم و استخراج بکنم امام سجاد(ع) می فرماید: اینقد خاکستر رو سر ما ریختن شاید امروز عمه جان ما زینب اومده کنار برادر اینارو گفته حسین جان تو شام خاکستر ریختن خاکستر امام سجاد می فرمایند ریختن رو سر من هم دستام بسته بود هم پاهام بسته بود خاکستر آتیشش خاموش نشده بود عمامه امو سوزوند سرمو سوزوند لااله الا الله همة این مصیبت هارو شنیدید اینجاشو میخوام عرض کنم امام سجاد(ع) می فرماید: قبل از اینکه مارو وارد مجلس یزید کنند همة مارو با زنجیر به همدیگه بستن تو نفس المهموم داره مثل قافلة شتران مارو به همدیگه بستن یعنی زنجیر انداختن گردن امام سجاد همة اسرا یعنی چی؟ یعنی ام کلثوم یعنی سکینه یعنی رباب یعنی رقیه همه هم که یه قد نیستن کوتاه قد هست بلند قد هست کودک هست بزرگ هست همة اینها هستند دیگه آخرین زنجیرم به گردن زینب کبراست ببینید تو روضه چی هست به قرآن اگر باهاش بمیریم کمه بگم امام رضا ببخش آقا حقشو ادا کنید شرمنده نشم من تو این موندم کدوم بی حیایی این جرأت به خودش داده بیاد زنجیر گردن عمة ما زینب ببنده، تو همین شام یه سر بریده را در مقابل یه دختر گذاشتن اگه دختر شهید تو جلسه است منو ببخشه دختری است که پدر از دست داده ببخشه باباتون از دست رفته ثواب جلسه رو هدیه کنید به روح پدرتون سر بریده ای در مقابل یه دختر گذاشتن آی عزادارای اربعین دختر خیره خیره نگاه کرد سر بریدة باباشو نشناخت دختر خانم آ مگه میشه آدم سر بریدة بابای خودش نشناسه ولی رو کرد به زینب کبری عمه مَا هَذَا الرَّأْس؛ (بحارالأنوار (ط ـ بيروت)، ج45، ص 187) این سر کیه؟ واویلا واویلا زینب کبری چیزی نگفتن من سؤال می کنم چرا رقیه سر باباشو نشناخت؟ ممکنه ادلة متعددی داشته باشه احتمالاتو میگم:
یک: بالأخره سری که چهل منزل بالا نیزه بوده زیر آفتاب داغ بوده باید هم دختر سر را نشناسه این یک احتمال دیگه چی.
اگه دلت سوخت ناله اتو خرج کن چون آخریش سنگینه برم جلوتر دیگه چی.
سری که لااله الاالله، چندین بار از بالا نیزه، رو زمین افتاده من تند تند میگم شما ناله بزنید دیگه چی.
سری که کراراً بهش سنگ زدن فقط تو شام یه زن یه سنگ برداشت خورد به دهن ابی عبدالله سر از بالا نیزه رو زمین افتاد.
سری که لااله الاالله، چندین بار با چوب به لب و دندانش زدن یا بقیة الله تا حالا هیزم روشن کردید تا آب نریزی میگن آتیشه زیر خاکستر بیاد دعا کنیم اون شبی که سر حسین در تنور خولی بوده زن خولی اون روز تنور روشن نکرده باشه و إلا چی از این سر میمونه چی از این سر میمونه.
روضه
تو روضة ابی عبدالله(ع) هر چی محفل نشینی بیشتر جلواتی به روت باز می کنند کار به جایی میرسه که آنچه برات بگن و می بینی برات مجسم میشه یا امام رضا میشه این پرده از جلو گوش ما کنار بره ما هم یکبار بشنویم یه مادری هی میگه بُنَیَّ؛ بذارید روضه خوان امروز براتون روضه بخونه کیه روضه خوان امروز زینب کبری حسین جان بلند شو داداش خواهرت اومده هر چند اگر الان منو ببینی منو نمی شناسی بگن این زینب آن زینب نباشد حسین جان غذا نخوردم بچه هاتو سیر کردم، حسین جان آب نخوردم بچه هاتو سیراب کردم، حسین جان نخوابیدم بچه هاتو خوابوندم بگم؟ بخدا از امام رضا خجالت می کشم حسین جان هر وقت میخواستم بچه هاتو تازیانه بزنم خودمو می انداختم سپر بلا می کردم تازیانه ها به بدن من می خورد حسین جان زینبتو تو کوفه چرخوندن داره برا حسین میگه دیگه حسین جان زینبتو تو زندان کوفه بردن، حسین جان مارو تو بازار یهودی ها بردن، روز اربعین تا ته رواق ناله بزنید حسین جان زینبتو به بازار برده فروش ها بردن، نه می بینم حقشو ادا می کنی میگم حسین جان تو مجلس یزید یه ملعونی اومد صدا زد یزید میشه این دختر به کنیزی به من بدید من خودمو سپر قرار دادم نذاشتم دخترتو به کنیزی ببرن، حسین جان در زندگی یک اشتباه کردم تو چوب خوردی من نگاه کردم، حسین جان حسین جان زینب جان برا ما روضه بخون بذارید ورق رو برگردوندم جلوتر از این نرم زینب جان بی بی جان برا ما روضه بخون چهل روز قبل اینجا چه اتفاقی افتاده؟ بخدا فقط روز عاشورا من بعضی کلماتشو میگم اما شام اربعین حرم امام رضا میخوام یه جوری داد بزنید ان شاء الله امام رضا به قلبتون نگاه کنه حداقل به چند قدمیش برسیم که حضرت فرمود روز حسین چشمای مارو زخم کرده اشک های مارو پیوسته جاری کرده چرا امام رضا؟ آخه عَزِیزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ؛ (بحار الأنوار، ج44، ص284 و سایت: www.mashreghnews.ir/news) بی بی جان زینب جان شما برا ما روضه بخون چهل روز قبل چی شد؟ بگم من آرام آرام میگم شما تا ته رواق زن و مرد ناله بزنید شام اربعین ان شاء الله امام رضا کربلای همه اتون امضاء کنه همین امشب ما هم به زودی مشرف بشیم چهل روز قبل من تو خیمه ها نشسته بودم یه وقت دیدم صدای ذوالجناح میاد امشب شما باید منو ببرید تو گودی قتلگاه ناله زدی منم باهات میام از خودت بیا بیرون یه جوری داد بزن صاحب عزا امام رضاست امام رضا بهتون نگاه کنه بگه برا حسین چقد دارند اینا زجه می زنند باریک الله تا ته رواق همه و همه هر کجای این حرم صدای منو می شنوید زینب میگه از خیمه اومدم بیرون دیدم ذوالجناح یال غرق خون زین واژگون مارو برد اومدم بالا تل زینبیه دیدم حسینم تو گودی قتلگاه افتاده هر کی با هر چی دستشه داره می زنه وای وای یک وقت دیدم شمر اومد با چکمه زد رو سینة داداشم حسین جلو چشم زینب آخه یه بار میگن قتل یعنی کشتن اما یه بار میگن ذبح امام رضا به ما فرموده مردم جد ما حسینو ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْش؛ (وسائل الشيعة، ج14، ص502) ذبح می دونید یعنی چی؟ شما داد بزنید من بگم ذبح یعنی زنده زنده سر بریدن زینب داره نگاه می کنه این نانجیب عمامة حسین پرت کرد محاسن بلند کرد، جلو چشم زینب، هی خنجر به حنجر می زنه:
دست و پا می زد زینب صدا می زد حسین