پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی نبیه محمد و علی آله الاطهار و اللعن علی اعدائهم اجمعین، اما بعد قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم: «الحسن و الحسین إمامان قاما أو قعدا».[1]

شاید برای جمعی از مردم این سؤال مطرح باشد که چرا امام حسن مجتبی علیه السلام قیام نکرد و با معاویه از در سازش وارد شد و امام حسین علیه السلام با پسر معاویه صلح و سازش نکرد و او راه جنگ و مبارزه را در پیش گرفت.

آیا شجاعت و فداکاری امام حسن علیه السلام کمتر از امام حسین علیه السلام بود یا اینکه توجه امام حسین علیه السلام به حفظ دین و نجات اسلام بیشتر از امام حسن علیه السلام بود؟

چه شد که یکی صبر و شکیبایی را پیشه خود ساخت و دیگری جهاد و شهادت را اختیار نمود؟

به این سؤال پاسخ هایی داده شده و کتاب هایی از سوی محققان نوشته شده است که هر یک به نوبه خود، پرده از اسرار صلح و علل قیام آن بزرگواران برداشته است.

برای مقایسه بین صلح و قیام این دو امام بزرگوار سه موضوع باید مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.

1- اوضاع سیاسی زمان

اوضاع سیاسی زمان امام حسن مجتبی علیه السلام

پندار این که امام مجتبی علیه السلام خود تمایلی به جهاد نداشت و از شجاعت کم بهره بود بسیار نادرست است. رویدادهای جنگ «جمل» و «صفین» گوشه ای از شجاعت آن حضرت را ترسیم کرده است.

او در جنگ جمل، در رکاب پدر بزرگوارش در خط مقدم جبهه می جنگید و از یاران دلاور و شجاع علی علیه السلام سبقت می گرفت و بر قلب سپاه حملات سختی داشت![2]

در جنگ صفین آن چنان بی باکانه می جنگید که علی علیه السلام بر جان او ترسید و به یاران خود فرمود: «املکوا عنی هذا الغلام لایهدنی فاننی أنفس بهذین - یعنی الحسن و الحسین علیهما السلام - علی الموت لئلا ینقطع بهما نسل رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم؛»[3] این جوان را نگهدارید تا (مرگ او) مرا در هم نکوبد. من در مرگ این دو- حسن و حسین علیهما السلام - بخل می ورزم، مبادا که با مرگ آنها، نسل رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم قطع گردد.

با توجه به آنچه ذکر شد می توان گفت، یکی از عواملی که باعث شد امام مجتبی علیه السلام به صلح با معاویه تن در دهد و آن را با اکراه بپذیرد، وضعیت سیاسی زمان بود؛ جنگ های پی در پی طولانی که کشته های فراوانی از طرفین جنگ گرفته بود. مردم را از جنگ گریزان و متمایل به سازش نموده بود.

سی و چند هزار نفر در جنگ جمل،[4] حدود صد و ده هزار نفر از طرفین در جنگ صفین[5] و چهار هزار نفر در جنگ نهروان کشته شده بودند. این کشته های زیاد، خانواده ها را عزادار و بی رغبت به جنگ کرده بود و دیگر تمایلی به جنگ نشان نمی دادند.

امام مجتبی علیه السلام قبل از پذیرش این صلح، برای ترغیب مردم به جهاد خطبه های متعددی خواند، اما تمایلی در یاران دیده نمی شد، بلکه گاهی با صراحت شعار متارکه جنگ را سر می دادند در یکی از مواردی که امام علیه السلام خطبه خواند و آنها را ترغیب به جهاد کرد، مردم از هر سو فریاد برآوردند : «البقیة، البقیة»؛ ما را باقی بدار و از ریشه بیرون نیاور».

و زمانی که امام حسن علیه السلام خود را تنها یافت به صلح با معاویه تن دردارد.[6]

اوضاع سیاسی زمان امام حسین علیه السلام

در زمان امام حسین علیه السلام اوضاع تغیر کرده بود. وقتی امام حسین علیه السلام قیام کرد، بیست و چند سال از جنگ های «جمل» «صفین» و «نهروان» گذشته بود و طبعاً آثار آنها هم در میان مردم کم رنگ شده بود و مردم از جنگ هراس نداشتند و بیزار بودند؛ زیرا رفتار زشت معاویه، از قبیل حیف و میل بیت المال، کشتن مردان پاک و با فضیلت و میدان دادن به افراد ناپاک، باعث خشم مردم شده و روح جنگ و جهاد را در آنها برانگیخته بود.

هنگامی که خبر مرگ معاویه به مردم کوفه رسید، شیعیان در خانه «سلیمان بن صرد » جمع شده و برای امام حسین علیه السلام نامه نوشتند که مضمون آن چنین بود:

«سپاس خداوند را که دشمن ستمکار و سرکش شما را در هم شکست و نابود کرد؛ آن دشمنی که بر این امت یورش برد و به ستم، خلافت و زمامداری را از مردم ربود، اموال آنان را به زور گرفت، بدون رضایت آنان خود را فرمانروای ایشان کرد، نیکان و برگزیدگان امت را کشت، بدکاران و اشرار را به جای آنان گمارد، مال خدا را دست به دست در میان گردنکشان و ثروتمندان قرار داد و اکنون برای ما امام و پیشوایی نیست، پس به سوی ما بیا. امید است خداوند به وسیله تو، مارا به حق برگرداند. «نعمان بن بشیر » در قصر فرمانداری است و ما در نماز جمعه و عید وی شرکت نمی کنیم. اگر بدانیم به سوی ما حرکت می کنی او را از کوفه بیرون می کنیم و ان شاء الله او را به شام خواهی فرستاد.»[7]

این نامه و نامه های متعدد دیگر که مردم کوفه برای امام حسین علیه السلام فرستاده اند، نشان می دهد که وضعیت روحی مردم عصر قیام، با مردم عصر صلح کاملاً تفاوت پیدا کرده بود.

2- بررسی روحیات معاویه و یزید و تفاوت آنها

وقتی تاریخ زندگی و حکومت معاویه – عنصر عصر صلح – و یزید – عنصر عصر جهاد – مورد بررسی قرار گیرد، روشن خواهد شد که این دو اساساً اعتقادی به مقدسات مذهبی و اسلامی نداشتند و تنها دنبال هوی و هوس و مطامع نفسانی خود بودند. معاویه به دوست خود «مغیرة بن شعبه» می گوید : «اگر بخواهیم نام ما در تاریخ ماندگار شود، باید نام پیامبر را دفن کنیم و کاری کنیم که کسی اسمی از پیامبر نبرد.»[8]

او کسی است که با مسلط کردن افرادی از قبیل «زیاد بن أبیه» و «بسر بن أرطاة» بر جامعه، مردان شریف و با فضیلت چون : «رُشَیدِ هجَرِي»، «حُجر بن عدي» و «عمرو بن حمق» را به شهادت رسانید.

معاویه همان کسی است که لعن علی بن ابی طالب علیهما السلام را در میان مردم رایج کرد و بدعتها و سنت های غلط و نامشروع را در جامعه بنیان نهاد و با بر افروختن آتش جنگ صفین، صد و ده هزار کشته بر جای گذاشت.

روشن است که اگر امام مجتبی علیه السلام با این عنصر مکر و فریب وارد جنگ می شد، آن هم با اتکا به یارانی که داشت نتیجه ای جز شهادت خود و یارانش به دنبال نداشت و شهادت آن حضرت هم در آن روز نمی توانست نتیجه ای مثبت داشته باشد؛ زیرا معاویه با همان فریب کاری و تبلیغات سوء، خون حضرتش را هم پایمال می کرد و نمی گذاشت این خون کمترین اثری برای اسلام و دین داشته باشد.

امام مجتبی علیه السلام به این نکته توجه داشت که مقابل چنین عنصری در پیش گرفتن راه جنگ، کار درستی نیست و باید راه دیگری را برگزید و آن، همان راهی بود که حضرت انتخاب کرد.

خط مشی امام حسین علیه السلام در زمان معاویه

گواه این که صلح و نرمش در مقابل معاویه تنها راه درست بود، این است که امام حسین علیه السلام نیز در مدت ده سالی که امامتش معاصر حکومت معاویه بود، علیه او قیام نکرد، بلکه راه برادر را دنبال کرد.

یزید جرثومه فساد

عنصری که در مقابل امام حسین علیه السلام قرار داشت؛ یعنی یزید، تفاوت اساسی با معاویه داشت، گر چه هیچ کدام اعتقادی به اسلام و دین پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نداشتند، اما همان گونه که بیان شد، معاویه تظاهر به اسلام می نمود و نقاب دین برچهره زده بود، ولی یزید، جوانی بود عیاش و آلوده به گناه و شراب خواری که علناً دستورات اسلام را زیر پا می گذاشت.

فساد و انحراف او در اشعارش که در کتب شیعه و سنی ذکر شده - نمایان است. افکار و عقاید او کاملاً تحت تأثیر آداب و رسوم بیگانگان (روم) بود.

رقص، اشتغال به لهو و لعب، میگساری، سگ بازی که از آدات مسیحیان بود، در زندگی یزید رسوخ کرده و بدون هیچ ترسی مرتکب این کارهای خلاف اسلام می شد.

وی در کارهای خود با مسیحیان و بیگانگان همچون «سرجون رومی» مشورت می کرد و رأی آنها را به کار می بست و با مشورت با وی بود که عبیدالله بن زیاد را به استانداری کوفه منصوب کرد.[9]

مسعودی می نویسد: «یزید صاحب طرب، بازها، سگهای شکاری، بوزینه ها و مجالس شراب بود.»

3- مقایسه بین یاران امام حسین علیه السلام و یاران امام حسن علیه السلام

یاران امام حسن علیه السلام

یکی از عواملی که در صلح امام مجتبی علیه السلام نقش مؤثری داشت، پیمان شکنی و بی وفایی یاران و فرماندهان سپاه آن حضرت بود.

امام علیه السلام در شرایط ناگواری قرار گرفته بود که از یک طرف بسیاری از فرماندهان ارتش وی به لشکر معاویه ملحق شدند و در شمار یاران او درآمدند و از سوی دیگر جمعی از یاران باقی مانده حضرت، برای معاویه نامه نوشتند: که ما حاضریم حسن بن علی را دست بسته تحویل تو بدهیم.

معاویه نامه ای خطاب به عبیدالله بن عباس، فرمانده سپاه امام حسن علیه السلام نوشت و از او خواست تا دست از امام بردارد و به او ملحق شود و در مقابل، یک میلیون درهم بگیرد و نصف آن را هم نقداً به وی پرداخت نمود. عبیدالله بن عباس شبانه با جمعی از نزدیکان خود به سوی لشکر معاویه رفت. لشکر صبح متوجه شد که فرمانده خیانت کرده و به دشمن ملحق شده است.[10]

چگونه امام می توانست با این یاران بی وفا، با سپاه قوی شامی بجنگد و نتیجه مثبتی بگیرد؟ وقتی ناصر و یاوری ندارد، چاره ای ندارد جز اینکه صلح را بپذیرد تا اساس اسلام از هم نگسلد. در منابع تاریخی می خوانیم: «فلمّا أفردوه أمضی الصلح» وقتی تنهایش گذارند صلح را پذیرفت.

خود امام مجتبی علیه السلام در بیانی در جریان صلح خود را به موقعیت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در مکه تشبیه کرده، می فرماید: «وَ قد هَرَبَ رَسُولُ الله صلّی الله علیه و آله و سلّم مِن قومِهِ وَ هُوَ یَدعُوهُم إلی الله حَتّی فَرٌ إلی الغارِ، وَ لو وَجَدَ عَلَیهم أعوانا ماهَرَبَ مِنهُم، وَ لو وَجَدت أنا أعوانا ما بایَعتکَ یا مُعاوِیَة»؛[11]

پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم با اینکه مردم را به سوی خدا دعوت می کرد، از قوم خود گریخت و به غار پناه برد و اگر حامی و یاوری داشت از آنها فرار نمی کرد. ای معاویه! من نیز اگر یاوری داشتم با تو بیعت نمی کردم.

یاران امام حسین علیه السلام

یاران امام حسین علیه السلام گر چه از نظر تعداد کم بودند، ولی از نظر ایمان و استقامت و وفاداری نظیر نداشتند، بلکه الگو و ضرب المثل بوده و هستند.

وفاداری یاران امام حسین علیه السلام به گونه ای است که خود آن حضرت بارها آنها را ستوده است. آن حضرت، در شب عاشورا بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «امّا بعد فانی لااعلم اصحابا اوفی و لاخیرا من اصحابی، و لا اهل بیت أبر و لااوصل من اهل بیتی فجزاکم الله عنی خیرا»؛[12] من یارانی باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم و بهتر از ایشان نمی شناسم و خاندانی مهربان تر و نیکوکارتر از خاندان خود ندیده ام. خدا از جانب من به شما پاداش نیک بدهد.

حضرت در بخشی از سخنان خود، یاران را در رفتن و جان به در بردن آزاد گذاشته و بیعت خود را از آنان بر می دارد، اما یاران در راهی که گام نهاده اند استوارند.

امام حسین علیه السلام ابتدا خطاب به فرزندان عقیل می فرماید: «شهادت مسلم برای شما کافی است، به شما اجازه می دهم بروید در جواب گفتند: برویم که مردم بگویند بزرگمان و مولایمان را تنها گذاشتیم و تیری نینداختیم، نیزه ای نزدیم، شمشیری نکشیدیم؟ به خدا سوگند چنین نخواهیم کرد «و لکن نفدیک بانفسنا و اموالنا و أهلینا و نقاتل معک حتی نرد موردک فقبح الله العیش بعدک»؛ ما جان و مال و فرزند خود را در راه تو فدا خواهیم کرد و در رکاب تو جنگ می کنیم تا در رکاب تو کشته شویم. خدا زندگی بعد از تو را زشت گرداند.

به دنبال سخنان فرزندان عقیل «مسلم بن عوسجه» داد سخن داد و گفت: «آیا ما دست از تو برداریم؟ آن گاه چه عذری خواهیم داشت. به خدا سوگند! نیزه ام را در سینه دشمنان تو می کوبم و تا شمشیر در دستم باشد با آنها جنگ می کنم و اگر سلاح جنگی نداشته باشم با سنگ آنها را خواهم زد. سپس ادامه داد: «اما و الله لو قد علمت انی اقتل ثم احیی، ثم احرق ثم احیی، ثم اذری یفعل ذلک بی سبعین مرة مافارقتک»؛[13] به خدا سوگند! اگر بدانم که کشته می شوم، سپس زنده می شوم، آن گاه مرا می سوزانند و دوباره زنده ام می کنند و به بادم می دهند و این کار هفتاد بار تکرار می شود، دست از تو برنمی دارم. چگونه این کار را نکنم در حالی که یک کشتن بیشتر نیست؟

پس از «مسلم بن عوسجه» «زهیر بن قین» این گونه اعلان وفاداری کرد:

«والله لوددت أنی قتلت، ثم نشرت، ثم قتلت، حتی أقتل هکذا الف مرة و أن الله – عزوجل – یدفع بذلک القتل عن نفسک و عن أنفس هولاء الفتیان من اهل بیتکَ»؛[14] به خدا سوگند! من دوست دارم کشته شوم، سپس زنده شوم و دوباره کشته شوم تا هزار بار و خدا بدین وسیله، مرگ را از تو و این جوانان از اهل بیت تو دور گرداند.

مقایسۀ بین این افراد، با یاران امام مجتبی علیه السلام فلسفه صلح و علت قیام را روشن می کند.

اصحاب امام حسین علیه السلام نه تنها در سخن، بلکه عملاً وفاداری خود را نشان دادند تا یک نفر از آنها زنده بود، نگذاشتند آسیبی به امام حسین علیه السلام برسد. از این روست که امام حسین علیه السلام می فرماید: اصحابی همانند اصحاب خود، ندیده ام.

الا لعنۀ الله علی القوم الظالمین

موسی عبداللهی

 

 

[1] بحار الأنوار، ج44، ص1


[2] مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص21


[3] نهج البلاغه، صبحی صالح، کلام 207


[4] یعقوبی، تاریخ، ج2، ص159


[5] مسعودی، مروج الذهب، ج 2، ص412


[6] جزری، اسد الغابه، ج2، ص14 و بحار، ج44، ص22


[7] مفید ارشاد، ج2، ص34


[8] مروج الذهب، ج3، ص429


[9] ابن أثیر، الکامل، ج3، ص268


[10] مفید، ارشاد، ج2، ص9


[11] بحارالأنوار، ج44، ص23


[12] مفید، ارشاد، ج2، ص93


[13] مفید، ارشاد، تک جلدی، ص214


[14] مفید، ارشاد، ج2، ص94 به بعد

 

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group