انتخاب اصلح از دیدگاه امام علی (علیه السلام)
در جامعه ی مردم سالار دینی، انسان مختار و در انتخاب روش زندگی آزاد است و سرنوشت او طبیعتاً باید به دست خودش تعیین گردد. با توجه به اینکه همه ی انسان ها باید بتوانند در امور مملکت خود که به سرنوشت آنها مربوط است دخالت داشته باشند و چون ممکن نیست که همه ی مردم مستقیماً در امور دخالت نمایند، لذاست که تشکیل حکومت برای زندگی اجتماعی ضرورت پیدا می کند.
بنابراین مردم عزیز ما باید با دوری از هر گونه تبلیغات سوء و غوغا سالاری که مراکز تبلیغاتی غربی و عوامل داخلی آنها به راه می اندازند، در پای صندوق های رای حاضر شده و با انتخاب اصلح (که ما در این گفتار به بررسی خصوصیات آن می پردازیم) سرنوشت فردی و اجتماعی خود را برای رسیدن به سعادت ابدی رقم بزنند.
انتخابات تعیین کننده سرنوشت فردی و اجتماعی است.
انسان با توجه به اختیاری که خداوند متعال به او عنایت کرده است می تواند سرنوشت فردی و اجتماعی خود را انتخاب کند و یا با نوع انتخاب خود سرنوشت خود را تغییر دهد.
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»؛ به درستی که خداوند حال قومی را تغییر نمی دهد تا اینکه آنها خود حالشان را دگرگون سازند.
بنابراین انسان ها می توانند با توجه به عملکرد مثبت یا منفی خود سعادت یا شقاوت را در زندگی برای خود رقم زده و از آن بهره برده و یا در آن گرفتار آیند.
با توجه به این مطالب بیان شده گزینش اصلح می تواند به عنوان یک مصداق بارز و عینی تعیین کننده سرنوشت انسان به دست خودش باشد.
معیار كلى «صلاحیت و شایستگى»
براى گزینش، یك معیار اساسى و كلى وجود دارد كه از آن با عنوان «شایستگى» یا «صلاحیت» یاد مىشود و همه معیارهاى جزئى از آن منشعب مىگردد. از آنجا كه صلاحیت و شایستگى ابعاد مختلف دارد، معیارهاى منشعب شده از آن نیز قابلیت تقسیم به دستههاى متمایز را دارد. در اینجا به یك نوع دستهبندى اشاره مىشود:
1. صلاحیت از نظر ابعاد علمى، فنى و تجربى؛ هر مقام باید به كسى واگذار گردد كه از دانش، مهارت، تخصص و تجربه بیشتر در آن زمینه بهرهمند باشد و به عبارت دیگر، در ابعاد یاد شده «توانمند» باشد.
مردم عزیز ما باید با دوری از هر گونه تبلیغات سوء و غوغا سالاری که مراکز تبلیغاتی غربی و عوامل داخلی آنها به راه می اندازند، در پای صندوق های رای حاضر شده و با انتخاب اصلح سرنوشت فردی و اجتماعی خود را برای رسیدن به سعادت ابدی رقم بزنند
2. صلاحیت از نظر ابعاد ارزشى، اعتقادى و اخلاقى؛برحسب نظام ارزشى حاكم، احراز هر مقام، شرایط اعتقادى، اخلاقى و ارزشى خاصى را براى شاغل آن الزام مىكند.
روشن است كه شرط تحقق صلاحیت به مفهوم جامع و كامل آن، وجود هر دو دسته ابعاد یاد شده مىباشد نه صرفا یك دسته از آنها. علت اساسى سوء استفاده از تعبیر «انتخاب اصلح» نیز از یك سو، خلط این دو دسته معیار و از سوى دیگر، بر هم زدن تعادل در لحاظ كردن هر دو دسته معیار و نادیده گرفتن یكى از آن دو به نفع دیگرى است.
البته خلط و بر هم زدن تعادل یاد شده نیز به نوبه خود ریشهاى اساسىتر دارد و آن اینكه چون «صلاحیت» و به تبع آن، «انتخاب اصلح» فى نفسه تعبیرى سربسته است و به این صورت كلى قابل پیاده كردن نیست، بلكه به تعداد نگرش ها و دیدگاه ها و نظام هاى فكرى و ارزشى، مفهومِ متفاوت مىیابد، افراد، احزاب و گروه ها و بلكه جوامع مختلف برحسب نوع نگرش و دیدگاه ارزشى، اغراض و اهداف مكتبى، سیاسى و اجتماعى خود، مفهوم «صلاحیت و شایستگى» و در نتیجه «اصلحیت» را در راستاى تأمین آن اهداف، به گونهاى خاص تفسیر مىكنند.
معیارهاى گزینش در نامه 53 نهج البلاغه
بر اساس آنچه ذكر شد، بررسى ابعاد مختلف و مۆلفههاى تشكیل دهنده «صلاحیت و شایستگى» به عنوان معیار اصلى و محورى گزینش نیروى انسانى براى مقام هاى مختلف اجتماعى را، با تكیه بر نگرش و دیدگاه توحیدى یكى از الگوهاى خطاناپذیر رهبرى و مدیریت الهى؛ یعنى حضرت على(علیه السلام)، در محدوده نامه 53 نهجالبلاغه پیگیرى مىكنیم.
الف) معیارهاى مثبت
1. قدرت تفكر و نفوذ اجتماعى؛
در حالیكه تو بهترین جانشین را از میان مردم به جاى آنها (طاغوتیان) خواهى یافت؛ از كسانى كه از نظر فكر و نفوذ اجتماعى كمتر از آنها نیستند و بار گناهان آنها را بر دوش ندارند. ( فراز15)
2. صراحت بیشتر در اظهار حق؛
سپس (از میان آنان) افرادى را كه در گفتن حق از همه صریحترند مقدم دار.
3. كمتر كمك كردن به زمامدار در آنچه خدا دوست ندارد؛
و افرادى كه در مساعدت و همراهى نسبت به آنچه خداوند براى اولیایش دوست نمىدارد، به تو كمتر كمك مىكنند. (فراز 18)
4ـ ورع و صدق و راستى؛
به اهل ورع و صدق و راستى بپیوند. (فراز 19)
5. نیكوكارى؛
پس كارهایت را به نیكوكارترین آنها بسپار. (فراز 52)
6. جامعیت در صفات پسندیده اخلاقى؛
و نامههاى سرى و نقشهها و طرحهاى مخفى خود را در اختیار كسى بگذار كه در همه خوهاى پسندیده از دیگران جامعتر باشد. (فراز 52)
7. خوش سابقهتر بودن نزد مردم؛
پس بر كسانى اعتماد كن كه در میان مردم خوش سابقهترند. (فراز 53)
8. شهرت به امانتدارى؛
و به امانتدارى در میان مردم معروفترند. (فراز 53)
ب) معیارهاى منفى
1. سابقه مسئولیت در دستگاه طاغوت (یارى گناهكاران و دوستى با ستمگران)؛
«بدترین وزیر و معاون براى تو كسى است كه وزیر و معاون زمامدارانِ بد و اشرار پیش از تو بودهاند... آنان همكار گناهكاران و برادر ستمكارانند». (فراز 17)
2. گناه و معصیت؛
«كسانى كه در انجام كارهاى حرام با گناهكاران و اشرار شریك و یار بودهاند نباید محرم اسرار تو باشند». (فراز 17)
3. سركشى و عدم ظرفیت روحى؛
«(برگزین) از میان كسانى كه موقعیت و مقام، آنان را مست و مغرور نسازد تا در حضور بزرگان و سران، نسبت به تو مخالفت و گستاخى كنند». (فراز 52)
براى گزینش، یك معیار اساسى و كلى وجود دارد كه از آن با عنوان «شایستگى» یا «صلاحیت» یاد مىشود و همه معیارهاى جزئى از آن منشعب مىگردد
4. كوتاهى در امور ذیل به سبب غفلت و فراموشى؛
و در اثر غفلت، كوتاهى ننماید در:
الف) رساندن نامههاى كارگزاران زمامدار به او (فراز 52)
ب) دادن پاسخ شایسته از طرف زمامدار به نامههاى كارگزاران وى (فراز 52)
5. سست بستن قراردادها؛
باید قراردادهایى كه براى تو تنظیم مىكند سست و آسیبپذیر نباشد. (فراز 52)
6. ناتوانى در حل و فصل قراردادهاى مسألهدار؛
و از یافتن راه حل براى قراردادى كه به زیان تواست، عاجز نباشد. (فراز 52)
7. جهل نسبت به جایگاه و مرتبه خویش و دیگران؛
و نسبت به ارزش و منزلت خویش در كارها ناآگاه و بىاطلاع نباشد.
كه شخص ناآگاه از منزلت خویش، از ارزش و جایگاه دیگران ناآگاهتر خواهد بود. (فراز 52)
8. ظاهرسازى و تظاهر به خوش خدمتى؛
سپس در انتخاب آنان هرگز به فراست و خوشبینى و خوش گمانى خود تكیه مكن، چرا كه مردان زرنگ طریقه جلبنظر و خوشبینى زمامداران را با ظاهرسازى و تظاهر به خوش خدمتى خوب مىدانند، در حالى كه در پشت این ظاهر جالب هیچگونه امانتدارى و خیرخواهى وجود ندارد. (فراز 53)
9. مغلوب بزرگى كارها شدن؛
باید براى هر بخشى از كارهایت رئیسى انتخاب كنى كه كارهاى مهم وى را مغلوب و درمانده نسازد. (فراز 54)
10. پریشان شدن از فراوانى كار؛
و كثرت كارها او را پریشان و خسته نكند. (فراز 54)
منابع:
معیارهاى گزینش در فرمان امام على(علیه السلام) به مالك اشتر علىاكبر بخشى جهانبخش ثواقب
نامزد اصلح ، محمد آموزگار ، انتشارات ثقلین – 1388
مجله،حوزه و دانشگاه / سال هفتم / تابستان 1380/ شماره 27/ ص 135-117