ده ويژگي لازم براي رييس جمهور آينده
انتخابات رياست جمهوري همواره از سرنوشتسازترين مقاطع كشور بوده است. انتخاباتي كه نتايج آن؛ جهتگيري كشور را براي يك دورهي نسبتاً طولاني رقم ميزند. آنچه مسلم است؛ گرايشها، افكار، روشها و سلايق دولت؛ تمام شئون مملكت را تحت تأثير قرار داده و گفتمان حاكم بر دولت بر عرصههاي مختلف اخلاق، فرهنگ، سياست، اقتصاد، اجتماع و... سايه ميافكند. اما عليرغم اهميت اين موضوع بايد اعتراف كرد كه متأسفانه «سرنوشتسازترين تصميمها در احساسيترين فضاها رقم ميخورد».
در ايام انتخابات به جاي اينكه به ملاكها و ويژگيهاي لازم براي يك رييس جمهور توجه شود، غالباً شاهد دنبالهروي از جريانها، گروهها و برخي از اشخاص خاص هستيم. اين واقعيت زماني تلختر خواهد شد كه گروههاي مرجع نيز بيش از آنكه به بررسي صلاحيتهاي لازم در گزينههاي موجود بپردازند به اموري چون ميزان تطبيق آنها با هواها و علايق خويش و يا ميزان توان آنها در جلب آراي عمومي و پيشي گرفتن از كانديداي رقيب روي ميآورند.
واضح و آشكار است كه لذت موفقيت در چنين انتخابي كوتاه و زودگذر و اندوه ناشي از آن عميق و طولاني خواهد بود. رييس جمهورِ برآمده از چنين روشي حتي به گروههاي حامي خود نيز چندان تعهدي نخواهد داشت چرا كه انتخاب خود را بيش از آنكه مديون بكارگيري يك روش جمعي و عقلايي بداند، نتيجهي قابليتهاي شخصي خود ميپندارد.
اما به راستي چه ويژگيهايي براي يك رييس جمهور ـ آن هم در شرايط حساس كنوني ـ لازم و ضروري است تا با انتخاب او چشمانداز روشنتري براي آيندهي ايران اسلامي رقم بخورد؟ ما در ادامه به بيان ده ويژگي از مجموعهي اين ويژگيها خواهيم پرداخت.
1. رجل سياسي و مذهبي
يكي از مهمترين شرايطي كه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران براي مقام رياست جمهوري لازم دانسته است، «از رجال سياسي و مذهبي بودن» نامزدهاي اين مسئوليت است. گرچه قانون تشخيص مصاديق اين عنوان را بر عهدهي شوراي نگهبان نهاده است و براي روشنتر شدن مصاديق آن قانون ديگري وجود ندارد اما آنچه مسلم است؛ آنكه عنوان مذكور عنواني تركيبي است يعني نامزدهاي رسمي اين پست ميبايست هم رجل سياسي و هم رجل مذهبي باشند. لذا اشخاصي كه تنها از مصاديق رجال سياسي و يا تنها از مصاديق رجال مذهبي محسوب ميشوند فاقد صلاحيت لازم براي مسئوليت رياست جمهوري هستند. نكتهي ديگر آنكه هر كس اهل سياست و ديانت باشد را نميتوان در اين دو عرصه به عنوان رجل سياسي ـ مذهبي شناخت. به عبارت ديگر برخورداري از عنوان «رجل» نيازمند نوعي برجستگي در دو عرصهي مذكور است.
2. توان و تجربهي مديريت كلان
از ديگر ويژگيهاي لازم براي رييس جمهور برخورداري از قدرت «مديريت» است. لذا رييس قوهي مجريه ميبايست از توانمندترين مديران موجود در سطح كشور باشد. او قرار است مديريت كلان مجموعهي اجرايي كشور با تمام گستردگي آن را برعهده بگيرد و احراز اين ويژگي به صرف حدس، گمان و احتمال؛ از بزرگترين خطاهاست. مسلّم است كه مسئوليت رياست جمهوري عرصهي آزمون و خطا و تجربهاندوزي اين و آن نيست. تصور كنيد؛ شخصي را بدون برخورداري از حتي يك روز تجربهي مديريت كلان دولتي مثل وزارت يا عضويت در هيأت دولت و يا عضويت در نهادهاي تصميمسازي چون مجلس شوراي اسلامي، مجمع تشخيص مصلحت نظام، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، شوراي عالي امنيت ملي و ديگر مسئوليتهاي ملي مستقيماً بر صندلي بالاترين مسئول اجرايي كشور بنشانند و از او توقع داشته باشند تا با كمترين خطا بهترين تصميمات را اتخاذ كرده و اجرا نمايد. طبيعي است كه براي مديريت هر شخصي با چنين ويژگيهايي نه تنها ميبايست درصد بالايي از خطا را در نظر گرفت بلكه حتي ميتوان از وي توقع نفي كليت بسياري از نهادها و شوراهاي كلان تصميمگيري را نيز توقع داشت. زيرا او در حالي كه مشغول گام نهادن بر پلههاي متوسط رشد و ترقي بوده، يكباره خود را در بالاترين جايگاه ها يافته است.
در مقابل شخصي را در نظر بگيريد كه پلههاي رشد، تجربهاندوزي و كارآمدي را بر اساس شايستگيهاي فردي (و نه بر اساس برخي روشهاي خاص) پيموده است و بر اين اساس نه تنها از حسن سابقه، تجربه و توان كافي برخوردار و با جايگاه و شأن قانوني نهادها و شوراهاي كلان تصميمسازي آشناست بلكه تعامل سازنده با آنها را يك ارزش ميداند.
متأسفانه برخي از گروهها به جاي تأكيد بر اين ويژگي بر انتخاب گزينههايي تأكيد دارند كه به واسطهي تازهكار و جوان بودن آنها يا از كارنامهي چنداني براي ارزيابي عملكردشان برخوردار نيستند و يا اساساً شناخته شدن و معرفي آنها خود محصول برخي جريانها و گروههاي خلق الساعة بوده است.
نكتهي آخر آنكه قبل از احراز برخورداري از قدرت مديريت لازم براي ادارهي مجموعهي عظيم اجرايي كشور در نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري نوبت به بررسي شرايط ديگر نميرسد. به عبارت ديگر چنانچه شخصيتي از بسياري از امتيازات ارزشمند برخوردار باشد اما از توان مديريتي متناسب با جایگاه مذکور برخوردار نباشد؛ چنين شخصي از صلاحيت رياست جمهوري برخوردار نيست.
3. برخورداري از قدرت تدبير امور كشور
يكي ديگر از ويژگيهاي لازم براي مقام رياست جمهوري برخورداري از قدرت «تدبير» در امور اجرايي كشور است. عدم برخورداري از چنين تدبيري اساساً به معناي عدم صلاحيت نامزدي رياست جمهوري است. لذا هم شوراي محترم نگهبان و هم مردم با اين پرسش مهم روبرو هستند كه «آيا شخصي كه فاقد برنامه و تئوري مشخص براي ادارهي كشور در عرصههاي مختلف فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و... است، از قدرت تدبير لازم براي انجام اين مسئوليت مهم برخوردار است؟»
متأسفانه برخي از اشخاص فاقد برنامه به صورت فردي يا با فشار برخي از گروهها و جريانهاي سياسي وارد عرصهي نامزدي اين انتخابات ميشوند و براي جبران اين ضعف بزرگ يا از ارائهي تدبيرها و برنامههاي خود براي ادارهي بهتر كشور طفره ميروند و يا اينكه با عجله و شتابزدگي به كمك برخي از حاميان خويش برنامههايي كلي و مبهم را تهيه كرده و در ايام تبليغات انتخاباتي منتشر ميكنند.
طبيعي است كه اگر خداي ناكرده چنين افرادي مسئوليت ادارهي كشور را بر عهده بگيرند؛ بيش از آنكه كشور با تدبير، انديشه و برنامههاي مشخص اداره شود، شاهد تغيير دائمي سياستها و برنامهها و عدم ثبات در تصميمات دولت خواهيم بود.
4. پايبندي به ارزشهاي اسلام و انقلاب
از ديگر ويژگيهاي لازم براي رياست جمهوري پايبندي به ارزشهاي اسلام و انقلاب است. متأسفانه در برخي از دورههاي گذشته شاهد بيتوجهي به برخي از ارزشهاي اسلام و انقلاب و در برخي از دورهها نيز شاهد استفادهي شعارگونه و ابزاري از برخي ارزشها بودهايم. ما در ادامه به برخي از اين ارزشها اشاره ميكنيم:
1ـ4. دردمندي براي دين
اسلام دين ادارهي جامعه است و برقراري حكومت بر اساس تعاليم آن از اهداف انقلاب اسلامي بوده است. اعتقاد عميق به اسلام و برخورداري از درد دين و مسئوليت در قبال ترويج دين و فرهنگ اسلامي از مفاد سوگند رياست جمهوري و از مهمترين ويژگيهاي لازم براي رييس جمهور متناسب با نظام جمهوري اسلامي است. چنانچه برخورداري از روحيهي تساهل و تسامح در قبال فرهنگ مهاجم از نشانههاي عدم تناسب با اين مسئوليت مهم و خطير است. این ویژگی البته می بایست در نامزدهای ریاست جمهوری به صورت عملی (و نه در شعار) احراز شود.
2ـ4. عدالتگستری در عمل
اجراي عدالت از مهمترين اهداف اسلام و از بارزترين دغدغههاي مصلحان اجتماعي بوده است. در جريان پيروزي انقلاب اسلامي ايران نيز برقراري عدالت از جمله مهمترين شعارهاي مردم و رهبران نهضت بود. گرچه از ابتداي پيروزي انقلاب تاكنون اقدامات خوب، ارزشمند و عالمانهاي در جهت كم كردن فاصلههاي طبقاتي و رفع برخي از تبعيضها و بيعدالتيها صورت گرفته است اما در برخي از مقاطع نيز با بيتوجهي به اين مقوله و يا استفادهي ابزاري از شعار عدالت روبرو بودهايم. لذا رييس جهور آينده ميبايست شخصي باشد كه ضمن برخورداري از روحيهي قوي عدالتخواهي از برخورد شعارگونه با مقولهي عدالت و استفادهي ابزاري از اين شعار در جهت اهداف سياسي مبرا باشد.
3ـ4. آزاديطلبي
آزادي از ديگر شعارهاي اصلي و كليدي انقلاب اسلامي است. رييس جمهور متناسب با شأن جمهوري اسلامي حافظ و پاسدار آزاديهاي سياسي و اجتماعي افراد و جريانهاي مختلف با سلايق گوناگون ـ در چارچوب قانون اساسي ـ است. ما در گذشته شاهد افراط و تفريطهاي متعدد در مقولهي آزادي بودهايم. اكنون در برخي از عرصهها از جمله عرصهي بررسي و نظارت بر انتشار «كتاب» و يا برخي از فعاليتهاي رسانهاي شاهد رفتارهاي غيرقانوني و سليقهاي در جهت سلب آزاديهاي اجتماعي افراد به بهانههاي واهي هستيم. رييس جمهور آينده ميبايست شخصي باشد كه در كنار مقابله با تهاجمات فكري و فرهنگي عليه اسلام و انقلاب از روحيهي آزاديطلبي برخوردار بوده و داراي ارادهاي راسخ در جهت مقابله با سلب آزاديهاي قانوني افراد و گروههاي متعدد با سلايق متفاوت باشد.
4ـ4. اطاعت از دستورات و سياستهاي رهبري
از جمله ويژگيهاي لازم براي رييس جمهور نظام اسلامي اطاعت از دستورات حكومتي وليفقيه و حركت در چهارچوب سياستهاي كلاني است كه از سوي مقام معظم رهبري ابلاغ ميشود. اين دستورات برخوردار از پشتوانهي قوي علمي و كارشناسي و در مورد سياستهاي كلان نظام؛ بهرهمند از نظر مشورتي مجمع تشخيص مصلحت نظام است. لذا شخصي بهتر ميتواند از عهدهي مسئوليت رياست جمهوري برآيد كه بدون هزینه کردن از جایگاه رهبری از کارنامه ای قابل قبول در اعتقاد به ولايت مطلقهي فقيه و اعتقاد به رسيدن به سعادت ملي در سايهي عمل به سياستهاي كلان نظام كه توسط رهبري تعيين ميشود، برخوردار باشد.
5ـ4. اخلاقگرايي
متأسفانه در سالهاي اخير فضاي سياسي كشور به شدت به روشهاي غيراخلاقي آلوده شده است. اگر پيش از اين؛ برخي روشهاي غيراخلاقي از سوي حاميان برخي از شخصيتهاي كشور بكار گرفته ميشد اما در سالهاي اخير اين روش از سوي برخي از مسئولان طراز اول و آن هم در رسانهها و تريبونهاي پرمخاطبي چون رسانهي ملي به كار گرفته شد. لذا بسيار ضروري است كه رييس جمهور آينده شخصيتي اخلاقگرا باشد تا بتواند با عمل خود فضاي آلودهي كنوني را ترميم كرده و در رشد و گسترش فضايل اخلاقي در فضاي سياسي كشور كارنامهي درخشاني از خود بر جاي گذارد.
6ـ4. روحيهي مردمي
در جمهوري اسلامي مسئولان همواره از مردم و براي مردم بودهاند. مهمترين امتياز دولت اخير نيز كمتر كردن فاصلهي ميان مردم و مسئولان بود. لذا رييس جمهور آينده بايد شخصي باشد كه بتواند ضمن حفظ ارتباط قوي ميان مردم و دولت، روشهايي علمي را نيز براي افزايش رضايتمندي عمومي از عملكرد مسئولان بپيمايد.
7ـ4. دوري از قبيلهگرايي سياسي
در كشوري كه فاقد احزاب قوي و داراي برنامه است و حتي هر يك از دو جريان كلي سياسي آن به گروههايي با سلايق متفاوت تقسيم ميشوند، ادارهي كشور توسط يك گروه محدود؛ باعث ضربه به منافع ملي، منابع انساني و محروم شدن كشور از بسياري از مديران كارآمد خواهد بود. لذا رييس جمهور آينده ميبايست شخصيتي فراجناحي، معتدل و داراي اعتقاد راسخ به اصل شايستهسالاري بوده و عملاً منافع ملی را بر منافع شخصی و گروهی مقدم بدارد. چرا كه تنها بر پايهي اين روش است كه ميتوان برخي از عقبماندگيهاي موجود را برطرف كرد.
8ـ4. ضديت با مفساد اقتصادي
وجود جلوههاي مختلف مفاسد اقتصادي از قبيل اختلاس، رشوه، رباخواري، اسراف، استفادهي شخصي و گروهي از امكانات بيتالمال، استفادهي شخصي از رانتهاي دولتي و يا فراهم آوردن اين قبيل رانتها براي نزديكان خود، عدم نظارت بر عملكرد اقتصادي مجموعههاي تحت مديريت خويش، ترويج تجملگرايي، اشرافيت و... از جمله اموري است كه ميبايست جديت نامزد مطلوب رياست جمهوري در برخورد با آنها براي مردم احراز شود.
5. شناخت دين
بخشي از مسائلي كه در برخي از دولتها به چالشي ميان حوزههاي علميه و دولت تبديل ميشد، ريشه در عدم شناخت دين از سوي برخي مديران كلان اجرايي داشت. بيگمان هرچه شناخت رييس جمهور آينده نسبت به دين و معارف اسلامي عميقتر باشد، حركت دولت آينده بيشتر در مسير اسلام و ارزشهاي آن خواهد بود.
6. برخورداري از تيم اجرايي همفكر و توانمند
يكي از ويژگيهايي كه ميتواند به عنوان امتياز مهم براي يك نامزد انتخابات رياست جمهوري مطرح باشد، برخورداري از تيم اجرايي همفكر و توانمند براي برعهده گرفتن مسئوليتهاي مهم دولتي است. در اين راستا البته هرچه وزن شخصيتي و توان اجرايي نامزد رياست جمهوري بالاتر باشد، امكان برخورداري وي از همكاري نيروهاي توانمند نيز بيشتر خواهد بود. زيرا هم شخصي كه مقام رياست جمهوري را بر عهده ميگيرد معمولاً در گزينش همكاران خود از افرادي استفاده ميكند كه از او توانمندتر نباشند و هم افراد توانمند معمولاً حاضر به همكاري با شخصي كه از خودشان ضعيفتر است، نميشوند.
به علت عدم برخورداري از نظام حزبي قدرتمند، يكي از راههاي مناسب براي ارزيابي آيندهاي كه قرار است پس از انتخاب هر كدام از نامزدها، براي قوهي اجرايي كشور رقم بخورد، معرفي كابينه از سوي هر كدام از نامزدهاست.
7. دوري از خودكامگي، تعامل با نخبگان
توجه به عقل جمعي و دوري از خودكامگي و خودمحوري باعث استفادهي مطلوب از نيروهاي انساني و ادارهي عالمانهي كشور خواهد شد. استفاده از نظرات كارشناسانهي متخصصان در عرصههاي مختلف، فضاي بانشاطي را در جهت رشد روزافزون كشور فراهم خواهد آورد. لذا رييس جمهور آينده ميبايست شخصي باشد كه از رذيلهي خودمحوري مبرا بوده و بتواند از ظرفيتهاي علمي و انساني كشور به بهترين وجه استفاده كند.
8. شجاعت به دور از تهوّر
طبع مسئوليت رياست جمهوري چنين است كه شخص رييس جمهور ميبايست در موارد متعددي در عرصههاي ملي و بينالمللي اقدام به اتخاذ تصميمات بزرگ، حساس و عالمانهاي كند كه جز در سايهي برخورداري از شجاعت، اتخاذ چنين تصميمات و عمل به آنها به سرانجام نخواهد رسيد. بر همين اساس رييس جمهور آينده ميبايست شخصي باشد كه از يك سو از ترس، ضعف و زبوني در اتخاذ تصميمات و انجام اقدامات بزرگ به دور باشد و از سوي ديگر اقدامات، تصميمات و سخنان متهورانهي او هزينههاي گزافي را به كشور و ملت تحميل نكند.
9. تحولگرايي
برخورداري از روحيهي تحولگرايي و اصلاحطلبي در جهت پيشرفت روزافزون كشور به سمت قلههاي مادي و معنوي از جمله ويژگيهاي مهم براي يك رييس جمهور است. نامزدي كه نهايت توان و ظرفيت او حفظ وضع موجود كشور و يا انجام اصلاحاتي اندك در امور آن است، نخواهد توانست برخي از ضعفهاي مهم و عقبماندگيهاي موجود را برطرف كرده و رييس جمهوري تحولگرا باشد.
10. پركاري
با توجه به سپري شدن زمان قابل توجهي از مهلت 20 سالهي نظام براي رسيدن به اهداف تعيين شده در سال 1304 شمسي (بر اساس چشمانداز بيست ساله) و برخي از فرصت سوزيهاي شكل گرفته، براي اجراي بخشي از سياستهای مذکور، اهميت برخورداري رييس جمهور آينده از روحيهي پركاري را مضاعف كرده است.
سخن آخر
با توجه به اينكه ممكن است حد اعلاي تمام اين ويژگيها در يك شخص تحقق پيدا نكند لذا نخبگان جامعه در مرحلهي اول ميبايست به دنبال يافتن فردي باشند كه در ويژگيهاي مذكور از معدل بالاتري نسبت به ديگران برخوردار است و در مرحلهي بعد نيز تمام تلاش خود را براي جلب اعتماد عمومي به چنين شخصي به كار گيرند.
نامزدهاي احتمالي نيز ميبايست چنانچه ميان خود و اين ويژگيها فاصلهي قابل توجهي ميبينند از پذيرش ورود در چنين عرصهاي كه متضمن مسئوليت سنگين در برابر خداوند متعال و مردم است، خودداري ورزند.