علامه مجلسی در جلد چهل و چهارم بحار در باب ثواب البکاء علی ابی عبدالله (باب ثواب گریه بر مصیبت امام حسین علیه السلام) نقل فرمودهاند: امام صادق علیه السلام به ابی عماره (ابی عماره جزء کسانی بود که یا خودش شاعر بوده و یا کارش این بوده که اشعار دیگران را می نوشته است) فرمودند: «یا ابا عماره، انشدنی فی الحسین بن علی»، برای من در مورد حسین بن علی اشعاری بخوان. ابی عماره میگوید من این اشعار را خواندم و حضرت گریستند و من دوباره خواندم و حضرت به گریه خود ادامه دادند تا جایی که صدای گریه از خانه شنیده میشد. حضرت فرمودند:
«يَا أَبَا عُمَارَةَ أَنْشِدْنِي فِي الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ فَبَكَى ثُمَّ أَنْشَدْتُهُ فَبَكَى قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا زِلْتُ أُنْشِدُهُ وَ يَبْكِي حَتَّى سَمِعْتُ الْبُكَاءَ مِنَ الدَّارِ قَالَ فَقَالَ يَا اَبَا عُمَارَةَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ شِعْراً فَأَبْكَى خَمْسِينَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ شِعْراً فَأَبْكَى ثَلَاثِينَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ شِعْراً فَأَبْكَى عِشْرِينَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ شِعْراً فَأَبْكَى عَشَرَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ شِعْراً فَأَبْكَى وَاحِداً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ شِعْراً فَبَكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ شِعْراً فَتَبَاكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ»[1]
یا ابا عماره، کسی که درباره حسین بن علی علیهما السلام شعری بخواند «فَأَبْكَى خَمْسِين فله الجنة» بهشت برای اوست و کسی که درباره حسین بن علی علیهما السلام شعر بخواند و دیگران را بگریاند حتی به تعداد سی نفر بهشت برای اوست و کسی که برای حسین بن علی علیهما السلام شعر بخواند و بیست نفر را بگریاند بهشت برای اوست و فرمودند: کسی که ده نفر را نیز با شعر خواندن در مصیبت امام حسین علیه السلام بگریاند بهشت بر او واجب است و نیز کسی که شعر بخواند و یک نفر را بگریاند «فَلَهُ الْجَنَّۀ». کسی که در مصیبت امام حسین علیه السلام شعر بخواند و خودش گریه کند «و بکی له الجنۀ» و کسی که در مصیبت حسین بن علی علیهما السلام شعر بخواند «فَتَبَاكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ» و تباکی کند (یعنی به زور از چشم خود اشک بگیرد، بکاء حالت رقت و حالت مصیبت زدگی در جان آدم است که اشک را بر دیدگان انسان جاری نماید) «فَلَهُ الْجَنَّۀ» بهشت برای اوست.
استفاده از موسیقی در عزاداری
از آیت الله بروجردی استفتاء کرده بودند که آیا موسیقیهایی که در عزاداری نواخته میشوند (مانند شیپور) جایز هستند؟ ایشان جواب داده بودند که شایسته نیست این عبادت را که دارای بزرگترین ثوابهاست با این امور مخلوط کنید و با امور شیطانی آلوده نمایید.
ماجرای جعفربن عفان
روایتی از زید شحام است که نقل میکند در محضر امام صادق علیه السلام بودیم. جعفربن عفان (یکی از شعرایی که در رثای امام حسین علیه السلام شعر میسروده و اهل مصیبت خوانی بوده است) وارد شد. «فَقَرَّبَهُ وَ أَدْنَاه»[2] حضرت امام صادق علیه السلام او را نزدیک خود نشاندند و فرمودند یا جعفر، جعفر پاسخ داد «لَبَّيْكَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ»[3] حضرت فرمودند: شنیدهام تو درباره امام حسین علیه السلام شعر میسرایی و خوب هم میسرایی. عرض کرد بله «جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ»[4] حضرت فرمودند: «فَأَنْشَدَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ فَبَكَى وَ مَنْ حَوْلَه»[5] شعر بخوان و همه گریه کردند تا «حَتَّى صَارَتِ الدُّمُوعُ عَلَى وَجْهِهِ وَ لِحْيَتِه»[6] اشک ها بر چهره و محاسن حضرت جاری شد و فرمودند جعفر، سوگند به خدا که ملائکه مقربین الهی در اینجا حاضر بودند و مصیبتی که تو خواندی میشنیدند و آنچنان که ما گریه کردیم آنها نیز میگریستند و خدای متعال در همین لحظه بهشت را برای تو واجب نمود «لَقَدْ أَوْجَبَ اللَّهُ تَعَالَى لَكَ يَا جَعْفَرُ فِي سَاعَتِهِ الْجَنَّةَ بِأَسْرِهَا وَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ»[7] و همه گناهان تو را بخشید. سپس امام فرمود میخواهی برای تو اضافه بر این نیز بگویم، جعفر عرض کرد بفرمایید، حضرت فرمود : «مَا مِنْ أَحَدٍ قَالَ فِي الْحُسَيْنِ شِعْراً فَبَكَى وَ أَبْكَى بِهِ إِلَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ غَفَرَ لَهُ»[8] هیچ شخصی نیست که درباره امام حسین علیه السلام شعر بسراید و خودش گریه کند و دیگران را بگریاند، مگر اینکه خدای متعال بهشت را بر او واجب میکند و گناهان او را میآمرزد.
انواع مصیبت و گریه
مصیبت انواعی دارد. گاهی مصیبت از سر جزع و گلایهمندی نسبت به خدای متعال است و ممکن است مصیبت به دلیل فقدان امام حسین علیه السلام باشد که انسان متناسب با معرفت خویش احساس فقدان می کند. ممکن است مصیبت به دلیل محرومیت از نصرت باشد، یعنی انسان گریان است که چرا از یاری امام حسین علیه السلام محروم شده و ممکن است مصیبت به دلیل هتک معصوم و فتنهای که بر معصوم وارد شده باشد که این مورد بزرگترین مصیبت است و انعکاس مصیبت معصوم در روح شیعهای است که فطرت او به فطرت معصوم گره خورده و سرشت او از گل سرشت معصوم است «شيعتنا منا خلقوا من فاضل طينتنا»[9] شیعیان ما از ما هستند و از فاضل خاک و طینت ما خلق شدهاند و «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا»[10] در شادی ما شادی میکنند و در حزن و غم ما غمگیناند. نکته دیگر این است که گریستن در فقدان امام حسین علیه السلام گریهای است عمومی و مخصوص کسی نیست. همه کسانی که از امام حسین علیه السلام بهره میبرند از این مهجوریت و فقدان متأثرند و گریهای که نسبت به مخلوقات در روایات نقل شده گریهای حقیقی و متناسب با ظرفیت و قابلیتهای آنان است.
نتیجه مصیبت زدگی
مصیبت زدگی امری است که اولیای مقرب مانند حضرت ابراهیم علیه السلام به واسطه آن به خدا تقرب پیدا مینمودند. وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام به خدا عرض کرد که خدایا چرا این لیاقت را به من ندادی که فرزندم را قربانی کنم و در این مصیبت به ثواب و قربی برسم که تو برای من مقرر فرمودهای؟ خدای متعال جریان امام حسین علیه السلام را برای او تعریف نمود و این وجود نورانی به قدری متأثر شد که خدا فرمود : «وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظيم»[11] ما این مصیبت زدگی را به جای آن مصیبت زدگی از تو پذیرفتیم و آن قربی که در مصیبت زدگی بر اسماعیل دنبال مینمودی جز با این مصیبت حاصل شدنی نیست. فرزند پیامبر را که از فرزند تو محبوبتر است منافقان مدعی دوستی نه دوستانه و نه محترمانه و نه به فرمان من، بلکه به عنوان میهمان دعوت میکنند و او را سر میبُرند. ابراهیم خلیل علیه السلام با مصیبت زدگی بر امام حسین علیه السلام به قربی بالاتر از ذبح رسید، یعنی وساطت و شفاعتی که ذبح می توانست برای تقرب این پیامبر اولوالعزم نماید به مراتب کمتر از وساطت و شفاعتی است که در مصیبت زدگی برای او حاصل میگردد. این گریه گناهان را مانند برگ درخت میریزد و وسیلهای است که امام حسین علیه السلام به واسطه آن لشکر بقیة الله را شکل داده است. این مصیبت زدگی از لعن اعداء و برائت از اعداء تا شکل گیری سلم و حرب و ولایت و قرب و درگیری و جنگ پیش میرود و اینها حاصل نکاتی است که در زیارت عاشورا آمده است.
زیارت عاشورا (درک عظمت مصیبت، شناخت عوامل ظلم، لعن، برائت، سلم و حرب)
«یا ابا عبدالله لقد عظمت الرزیۀ و جلت و عظمت المصیبۀ بک علینا و علی جمیع اهل الاسلام و جلت و عظمت مصیبتک فی السموات علی جمیع اهل السموات»[12] حسین جان مصیبت تو برای ما و همه اهل اسلام و همه آسمانها و اهل آسمانها بسیار بزرگ بود. «لعن الله امة اسست اساس الظلم و الجور» وقتی حالت مصیبت زدگی در جان انسان شکل گرفت و عظمت مصیبت روح انسان را پر نمود، وقتی درک شد که این مصیبت چه مصیبتی است و این تفاوت در روح شکل گرفت به دنبال آن این لعنهای بزرگ شکل میگیرد؛ منظور لعن شمر و یزید نیست، از این بالاتر است و اینها جزئی از این لعن است. «فلعن الله امة اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت» روحی که به درک این مصیبت بزرگ رسید میفهمد که زمینههای این مصیبت به دست چه ارواح خبیثی آماده شده و این تنها کار یزید، شمر و ابن زیاد نیست. آنها توان ایجاد چنین مصیبت بزرگی را نداشتند. این بنای شوم بنیانی داشته و گروهی آن را بنیان گذاری نمودهاند «لعن الله امۀ اسست اساس الظلم والجور علیکم اهل البیت»[13] خدا کسانی که بنای این ظلم و جور را بر شما اهل بیت گذاشتند و شما را از مقاماتی که خدا برایتان مقرر کرده بود باز داشتند و شما را از مراتب و منازلی که خدای متعال برایتان ترتیب داده بود کنار گذاشتند لعنت نماید. پس از این لعنها «لعن الله امة قتلتکم»[14] خدا کسانی که شما را کشتند و زمینه این کشتار را فراهم کردند و در مقابل این کشتار تمکین کردند و آن را پذیرفتند لعنت نماید. سپس برائت شروع میشود. من در پیشگاه شما صف خود را از این افراد و طرفدارانشان جدا مینمایم. «برئت الی الله و الیکم» این برائت و جداشدن با اتصال به شما همراه است «برئت الی الله و الیکم منهم» [15] به دنبال برائت سلم و حرب است «یا اباعبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» مصیبت زدگی و درک عظمت مصیبت حالت سلم و حرب و سازش و درگیری و صلح و جنگی را در من شکل داده که حول محور شماست. صلح و سلم من با کسی است که با شما سلم است و حرب و درگیری من با کسی است که با شما درگیر است.
سلم و حرب بر محور ولایت
تعبیری در دعای ندبه در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده که مضمون روایت است «سلمک سلمی و حربک حربی» پیامبر خطاب به امیرالمومنین میفرمایند: علی جان سلم تو همان سلم من است و حرب تو همان حرب من است. سلم و حرب بر محور ولایت و بر محور معصوم است. هیچ انسانی با همه کائنات سر جنگ ندارد و هیچ انسانی نیست که غضب و درگیری و جنگ نداشته باشد. مهم این است که با چه کسی درگیر است و برای چه درگیر است؟ با که میسازد و برای چه میسازد؟ سلم و حرب اثر مصیبت زدگی عظیمی است که در روح انسان ایجاد میشود. سلم و حرب شیعه با دوستان و دشمنان اهل بیت علیهم السلام است و گذشت زمان سلم و حرب انسان را تغییر نمیدهد «الی یوم القیامۀ» و این دوستی و جنگ تا قیامت ادامه دارد. اگر در قیامت نیز جنگی باشد باز همین گونه است. (البته در آن جا دیگر جنگی وجود ندارد)
لعن ها در زیارت عاشورا
لعنها در زیارت عاشورا گسترده است و لعن الله آل زیاد خدا همه آل زیاد را لعن کند و آل مروان و لعن الله بنی امیه قاطبه خدا همه اینها را لعن کند. خدا پسر مرجانه را لعن کند، خدا عمر سعد را لعن کند، خدا شمر را لعن کند، خدا آن گروهی را لعن کند که اسب خود را زین کردند، نقاب زدند و مهیا شدند تا به جنگ تو بیایند، حتی اگر نجنگیده باشند به روی تو شمشیر نکشیده باشند.
دعا و درخواست، نتیجه مصیبت زدگی
«بابی انت و امی» پدر و مادرم به قربان تو باد «لقد عظم مصابی بک» دوباره سخن از عظمت مصیبت است و حاصل این مصیبت زدگی طلب و دعا است «فاسئل الله الذی اکرم مقامک» از خدایی که تو را بزرگ داشته است. حال که مصیبت زده شما هستم از خدایی که تو را بزرگ داشته و مرا نیز به سبب تو تکریم کرده درخواست میکنم. مصیبت زدگی سبب این دعا میگردد «ان یرزقنی طلب ثارک» مرا طالب خون تو قرار دهد و وارد میدان جنگ و درگیری شوم، در آن صفی که «مع امام منصور من اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله».
امام زمان علیه السلام، وارث خون امام حسین علیه السلام
هیچ گاه حاصل خوشه گندم، جو نمیگردد و نسل هر حیوان متناسب با خود اوست. آنچه از انسان به وراثت میرسد نیز متناسب با خود اوست. مقام خون خواهی حسین چیزی نیست که به غیر از آل محمد علیهم السلام به ارث برسد. این ارثی است که تنها حضرت بقیۀ الله عجّل الله تعالی فرجه الشریف از امام حسین علیه السلام میبرند و ایشان در این راه منصور هستند. «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً»[16] کسی که مظلومانه و به ناحق کشته شود «فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطانا»[17] ما برای ولی دم و صاحب خون او سیطره و حقی قرار دادیم و نیز میفرماید «فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْل»[18] و او نباید در قتل زیاده روی نماید. امام صادق علیه السلام میفرماید: اگر او تمام اهل زمین را نیز بکشد اسراف نکرده است. [19] «إنه کان منصورا»[20] او برای این کار یاری شده است و خدا از ابتدا او را برای این کار آفریده است. «إنه» یعنی حضرت بقیۀ الله که از ابتدای خلقت خدا او را برای این کار یاری کرده و او را برای این کار قرار داده است.
وجاهت به امام حسین علیه السلام
«الّلهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام» خدایا مرا در پیشگاه خودت آبرومند به امام حسین علیه السلام قرار بده. وجاهت به امام حسین علیه السلام یعنی چه؟ تعبیری در زیارت جامعه است که شاید این عبارت را معنا کند. «مِنْ بَعْضٍ خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُم»[21] خدای متعال شما را آفریده بود و انواری در گرداگرد عرش و زینت عرش او بودید و خدا بر ما منت گذاشت و شما را برای هدایت ما در خانههایی قرار داد و اجازه داد نام و یاد او از آن جا رفعت بگیرد «وَ جَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَايَتِكُمْ طِيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَۀ»[22] درودی که برای شما میفرستیم و طلبی که در جان ما وجود دارد و ولایتی که خدا از شما به ما داده است مایه پاکیِ خلقت و طهارت جان و تزکیه ماست «فَكُنَّا عِنْدَهُ مُسَلِّمِينَ بِفَضْلِكُمْ وَ مَعْرُوفِينَ بِتَصْدِيقِنَا إِيَّاكُمْ»[23] ما در پیشگاه خدا شما را پذیرفتهایم و با شما صادق بودهایم. وجاهت به امام حسین علیه السلام این است که آبروی امام حسین علیه السلام انسان را بگیرد، نه اینکه انسان جدا باشد و امام حسین علیه السلام آبرومند باشد و خدا انسان را مکرم بدارد. پس از وجاهت تقرب به خدا و اولیای خداست و ادامه دارد.
تقسیم عالم پس از عاشورا
مصیبت زدگی بر امام حسین علیه السلام عالم را دو نیم کرده، گروهی بر امام حسین علیه السلام مصیبت زده هستند و گروهی زیر بار این ولایت و مصیبت زدگی نرفتند و نمیروند. جنگ و صلحی که از سر مصیبت زدگی امام حسین علیه السلام برمیخیزد در راه آب و نان و غذا نیست. عامل اصلی درگیریها غضب یا شهوت و میل است و انسان برای رسیدن به امیال خویش درگیر میشود. گاهی خشم و عصبانیت بر سر دنیاست که منشا جنگهای دنیایی میشود. اسلام میخواهد انسان را به درجهای از شرح صدر برساند که اگر همه عالم را به او بدهند خوشحال نشود و اگر همه عالم را از او بگیرند ناراحت نشود «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم»[24]
قیام امام حسین علیه السلام، عامل بیداری مردم
امام حسین علیه السلام جنگیدند و شهید شدند تا تبعیضات مالی، آن هم در این شکل مادی آن وجود نداشته باشد. امام حسین علیه السلام در شب یلدای جاهلیت بشر در کار سپیده سعادت انسانها بوده و بندگی خدا را در همه عالم پی ریزی مینموده است. امام حسین علیه السلام در راه خدا خطر پذیری نمود و مظلومانه کشته شد که این مظلومیت او جانهایی را جریحهدار مینماید و این مصیبت زدگی به جایی میرسد که تمام خوبان عالم را یک دست میکند. اگر بخواهیم یک ملت را در برابر یک جمعیت به مبارزه فرا بخوانیم باید یک انگیزه عمومی ایجاد کنیم، مثلا باید انگیزه وطن پرستی را تحریک کنیم. امام حسین علیه السلام میخواهد یک درگیری بزرگ تاریخی بین حق و باطل ایجاد نماید و باید عواطف و تمایلاتی را تحریک کند. این عامل باید آن قدر بزرگ باشد که هر انسانی را که کمترین توجهی به حق دارد گرد این پرچم جمع نماید و این حادثهای است که امام حسین علیه السلام با ولایت خویش در تاریخ آفریده و قلوبی را نسل به نسل جریحه دار و مصیبتزده نموده تا هر که خیری در اوست را همراه نماید، چه آنهایی که زنده هستند و چه آنهایی که مردهاند و بر سر این خون خواهی زنده میشوند و رجعت میکنند و با لشکری به وسعت تمام مصیبت زدگانِ امام حسین علیه السلام با شعار «يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْن»[25] در رکاب ولی معصوم و مصیبت زدگی اصلی امام حسین علیه السلام «این الطالب بدم المقتول بکربلا»[26] قیام میکنند. امام حسین علیه السلام بندگی خدا در تاریخ را با مظلومیت بی بدیل و خطرپذیری خویش معماری نموده است «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَۀ»[27] ایشان با نثار خون خود در راه خدا بندگان را از چنگ شیطان در آورده است. ایشان با مصیبت زدگی خویش تاریخ را معماری کردهاند و شاید تعبیر به «قَتیل العَبَرۀ» معنایش این باشد که من کشته شدهام تا قلوبی را جریحهدار نمایم، بر سر مسئله ولایت نه بر سر آب و طعام. کشته شدن من وجدانهایی را که آماده هستند بیدار کند، اشکها را بر هم گره بزند و سیلابی را به راه بیندازد که بنیاد جور و طاغوت را برکند.
راه امام حسین علیه السلام
نباید تنها بنشینیم و گریه کنیم و تنها اشکمان بیاید. امام حسین میخواستند «أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُه»[28] بشر را متوجه رفعت ولایت کنند تا شیطان نتواند با تزیین دنیا آنها را فریب دهد و از این بیت رفیع جدا نماید. راه امام حسین علیه السلام راه مظلومیت و خطر پذیری و تحریک عواطف و گره زدن عواطف و مصیبت زدگی ملتهایی است که شایستگی دارند در این لشکر شرکت کنند. او از طریق اشک گرفتن از مردم آنها را متوجه منزلت ولایت کرده و جنگ در رکاب حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف را شکل داده و این شخصیت نادر و یگانه همه تاریخ خلقت سلسله جنبان لشکر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است و حضرت، پرچم دفاع از ولایت را که امام حسین علیه السلام برداشتند پیشاپیش لشکر خود برافراشتند. کسی میتواند این مصیبت را به ثمر برساند که «مع امام مهدی ظاهر، ناطق بالحق منکم» یا «مع امام منصور من اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله و سلم» [29]. کسی که به این مرتبه میرسد خود را عهده دار همه محبین و خون امام حسین علیه السلام میداند. ولی «لمن والاکم»[30] من دوستشان دارم و من عهده داریشان را میخواهم و همة سعیم را مینمایم که اگر آنها کمبودی دارند من برایشان جبران کنم، همان طور که با دشمنانشان دشمنی میکنم «عدو لمن عاداکم»[31] در نقطة مقابل با دوستانشان دوستی میکنم و این خاصیت مصیبت زدگی است.
شفاعت امام حسین علیه السلام
مظلومیت و خطرپذیری امام حسین علیه السلام شفیع ما در مصیبت زدگی است. امام حسین علیه السلام کشته شد تا شفیع ما باشد. معصوم این قدر پایین نیامده که برای ما کشته شده باشد، بلکه این امری بین خدا و معصوم است. یکی از نقشهای امام حسین علیه السلام در عاشورا مسئله شفاعت امت بوده، اما نباید انسان معصیت کار باشد و بگوید که امام حسین علیه السلام برای شفاعت من است. حضرت با خطرپذیری و مظلومیت خویش نفوس را برای حضور در لشکر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مهیا میکنند و شفاعتی از این بالاتر نیست. عمل امام حسین علیه السلام شفیع ماست. اگر عمل امام حسین علیه السلام و اذن ایشان نبود مصیبت زده نمیشدیم. گریه و مصیبت زدگی برای امام حسین علیه السلام لشکر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را شکل میدهد و تاریخ را از ولایت باطل پاک مینماید.
ذکر مصیبت علی اکبر علیه السلام
یابن الحسن؛
دست من و دامان تو
درد من و درمان تو
جرم من و غفران تو
مولا به جان مادرت
ما را مرانی از درت
«فَلَمَّا يا أَيُّهَا الْعَزيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقين[32] تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا»[33] دشمن تصور مینمود در همان سر صبح با یک هجوم غافل گیرانه میتواند کار لشکریان امام حسین علیه السلام را تمام کند و دست به ساحت مقدس امام برساند. لذا وقتی نزد ابن زیاد آمدند این گونه صحبت میکردند که کمتر از زمانی که نحر یک شتر میخواهد ما کار را به پایان رساندیم. یاران امام حسین علیه السلام به گونهای دفاع کردند که دشمن مجبور به عقب نشینی شد و جنگ تا بعد از ظهر به طول انجامید. تا زمانی که اصحاب زنده بودند اجازه نمیدادند بنی هاشم به میدان بروند. در هنگام عصر بنی هاشم دیدند کسی از اصحاب باقی نمانده و وداع را آغاز کردند و یکدیگر را در آغوش گرفتند و با هم خداحافظی کردند. اولین کسی که به میدان آمد جوان بزرگوار امام حسین علیه السلام بود. همین که برای اجازه گرفتن آمد امام حسین علیه السلام سرش را پایین انداخت و اجازه داد. علی به طرف میدان حرکت کرد و امام به دنبال او میرفتند. محاسنشان را در دست گرفته بودند و رو به آسمان می فرمودند: خدایا خودت گواه باش جوانی را به طرف دشمن فرستادم که شبیهترین مخلوقات به رسول تو در خلقت، گفتار و اخلاق بود. خدایا زمانی که دلمان برای پیامبرت تنگ میشد به او نگاه میکردیم و سیمای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم را در او میدیدیم. امام تا نزدیکی دشمن و تا جایی که صدایش به عمر سعد میرسید رفت. عمر سعد «قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَك»[34] و عجیبتر این که حضرت این آیة مبارک را به دنبال حضرت علی اکبر علیه السلام تلاوت میفرمود: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمين»[35] علی جان خدا در بین انسانها افرادی را برگزیده و انتخاب کرده است. علی اکبر علیه السلام به میدان آمد و جنگ نمایانی کرد و بازگشت. با امام حسین علیه السلام صحبت کرد و امام را راضی نمود، پدر «العطش قد قتلني و ثقل الحديد أجهدنی» [36] تشنگی مرا از پای در آورده و توان جنگیدن ندارم. سنگینی اسلحه مرا خسته کرده، لذا امام حسینع فرمود: برو عزیزم امیدوارم به زودی از دست جدت سیراب شوی و همین گونه هم شد.
________________________________________
[1]. بحار الانوار، علامه مجلسی، 44ج44 / ص 282 ، باب34، ثواب البکاء علی مصیبه و مصائب سائر الائمه علیهم السلام و فیه ادب الماتم یوم عاشوراء .. ص278
[2]. البقره : 29
[3]. بحار الانوار، علامه مجلسی، 44 / 283 ، باب34، ثواب البکاء علی مصیبه و مصائب سائر الائمه و فیه ادب الماتم یوم عاشوراء ... ص278
[4]. همان
[5]. همان
[6]. همان
[7]. همان
[8]. همان
[9]. بحار الانوار، علامه مجلسی، 53 / 303 ، الحکایه الخامسه و الخمسون ... ص302
[10]. بحار الانوار، علامه مجلسی،44 / 290 ، باب34 ، ثواب البکاء علی مصیبه و مصائب سائر الائمه علیهم السلام و فیه ادب الماتم یوم عاشوراء ... ص 278
[11]. الصافات : 107
[12]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی،زیارت عاشوراء
[13]. همان
[14]. همان
[15]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، زیارت عاشوراء
[16]. الاسراء : 33
[17]. همان
[18]. همان
[19]. کامل الزیارات، ابن قولویه ص 135 و معجم احادیث الامام المهدی، علی کورانی عاملی ج5 ص229
[20]. همان
[21]. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق،2 /613 ، زیاره جامعه لجمیع الائمه علیهم السلام ... ص 609
[22]. همان
[23]. همان
[24]. الحدید : 23
[25]. بحار الانوار، علامه مجلسی، 98 / 103 ، باب14 ، فضل زیارته صلوات الله علیه فی یوم عاشوراء و اعمال ذلک الیوم و فضل زیاره الاربعین ... ص 102
[26]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی
[27]. تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، 6 / 113، زیاره الاربعین ... ص 113
[28]. النور : 36
[29]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی
[30]. همان
[31]. همان
[32]. یوسف : 88
[33]. یوسف : 91
[34]. بحار الانوار، علامه مجلسی، 45 /43 ، بقیه الباب 37 ، سائر ما جری علیه بعد بیعه الناس لیزید بن معاویه الی شهادته صلوات الله علیه ... ص 1
[35]. آل عمران : 33
[36]. همان