موضوع : برکات و فضائل ماه مبارك رمضان
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : «هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُكُمْ فِيهِ مُسْتَجَابٌ»[1].
برکات ذکر صلوات
یکی از برکات مهم ذکر صلوات این است که شفاعت پیامبر سلام الله علیه و آله بر ما واجب می شود. چون صلوات دعا برای پیامبر و آل پیامبر است. و این دعا هم مستجاب است. ما می گوییم: خدایا درود و لطف و رحمتت را بر پیامبر و آل پیامبر نازل کن. قطعاً این دعا مستجاب است. پیامبر هم قطعاً پاسخ می دهند. لذا فرمود: «مَنْ صَلَّى عَلَيَّ كُلَّ يَوْمٍ أَوْ كُلَّ لَيْلَةٍ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِي وَ لَوْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِر»[2] کسی که هر روز یا هر شب صلوات بفرستد، شفاعتش بر من واجب می شود. و لو گناه کار هم باشد.
امام حسین سلام الله علیه در دعای عرفه می فرماید: «إِلَهِي مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ فَكَيْفَ لا تَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِيَ»[3] خدایا کسی که خوبی هایش بدی است، بدی هایش چه طور بدی نباشد. اما امیدمان این است که اهل بیت سلام الله علیهم و پیامبر سلام الله علیه و آله دست گیری کنند کارمان درست می شود. یکی از کارهایی که ما را مورد شفاعت قرار می دهد، صلوات بر محمد و آل محمد است.
برکات و فضایل ماه مبارک رمضان
ماه مبارک رمضان برای خودسازی بهترین فرصت است. شما در ماه های دیگر وقتی را پیدا نمی کنید که یک آیه قرآن برابر با یک ختم قرآن باشد. نماز واجب هفتاد برابر ثواب داشته باشد. پیامبر می فرماید: که اگر مردم قدر ماه رمضان را می دانستند، می گفتند: ای کاش سال دوازده ماه رمضان بود.
وقت را غنیمت دان هر قدر که بتوانی
حاصل از حیات این جان یک دم است تا دانی
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «أيها الناس إن هذا الشهر شهر فضله الله على سائر الشهور كفضلنا أهل البيت على سائر الناس»[4] فضیلت ماه رمضان به بقیه ماها مثل فضیلت ما اهل بیت، نسبت به بقیه مردم است.
اهتمام به امور مسلمین و جلوگیری از طغیان نفس
یکی از سیره های پیامبر این بود که اگر یکی همراهش پیاده بود، خودش سواره نمی رفت یا او را هم سوار مرکبی می کرد. یا اینکه می گفت: شما بروید من بعداً می آیم. یا اینکه می فرمود: من بروم شما بعداً بیایید. یعنی من از خدا خجالت می کشم که من سواره باشم، شما پیاده بیایید. همین یک سیره برای نجات بشریت کفایت می کند. یعنی بشر به فکر دیگران باش. پیامبر می فرماید: «مَنْ أَصْبَحَ و لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِم»[5] اگر یکی بی خیال مشکلات دیگران بشود، مسلمان نیست.
اگر دلت نمی آید که به دیگران انفاق کنی، لااقل زندگی ات را ساده کن. این قدر دل مردم را نشکن. یک عده ای محضر امام صادق علیه السلام نشسته بودند، حضرت خیلی تند صحبت کردند. فرمودند: وای به حال آن هایی که ما را سبک می کنند، اهانت می کنند. یک آقایی گفت: آقا ما کی به شما اهانت کردیم؟ آقا فرمود: شما از کسانی هستی که به ما استخفاف کردی. عرض کرد: آقا ما کی به شما اهانت کردیم؟ فرمودند: در این مسیر سفر که می آمدی، یادت است که سوار مرکب بودی یکی از شیعیان و دوستان ما تو راه مانده بود به تو التماس کرد من پاهایم رمق ندارد، من را سوار کن. اصلاً محل نگذاشتی. او شیعه ما بود. پیامبر ما اگر با قافله ای می رفتند انتهای قافله می رفتند.
مولانا می گوید: گاهی نفس طغیان می کند انسان خودش نمی خواهد ولی نفس طغیان می کند.
ای خداوند و شهنشاه و امیر
من نگفتم جهل من گفت آن نگیر
بگو: خدایا من شلوغ کاری نمی کنم، این نفس من است که شلوغ کاری می کند. «أَقَلَّهُمْ هَذَراً»[6] یعنی پیامبر حرف های متفرقه کمتر می زد. به ملانصرالدین گفتند: فلان جا عروسی است. گفت: به من چه. گفتند: آخر تو هم دعوت شدی. گفت : به تو چه. من مهمانم، کسی دیگر هم عروس داماد است. خیلی از چیزها به ما ربطی ندارد. «وَ صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا يَحِلُّ النَّظَرُ إِلَيْهِ أَبْصَارَكُمْ»[7] پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرماید: جلو زیاد حرف زدنتان را بگیرید. حرف های معمولی را می گویم. گناه و دروغ و غیبت و تهمت که اصلاً نباید زد. حرف معمولی را هم کم کن «إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَام»[8] هر چی عقل کامل تر می شود، حرف زدن هم کمتر می شود. سکوت کردن خودش یک عبادت است. روایت است : تا زمانی حرف نمی زنی از محسنین هستی. روایت داریم: این دو تا فرشته را به فضولات مشغول نکنید. یا سکوت کنید، یا ذکر بگویید.
برکات گریه بر اباعبدالله سلام الله علیه
پیامبر می فرماید: «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ»[9] «انا من حسین» خیلی مهم است. امام حسین سلام الله علیه چه کرده است، همه می گویند: ما حسینی هستیم. یکی از اساتید ما می فرمود: یک آقای روحانی آمد منزل ما به من گفت: حاج آقای دختر من سرطان گرفته دکترها جوابش کردند. یک کاری بکنید. ایشان فرمودند: من هم معمولاً دعای جدی کمتر می کنم، ولی این آقا استغاثه زیاد کرد، من دلم سوخت. گفتم که فردا بیا ببینیم چه کار می کنم. گفت: سحر بلند شدم در حیاط زیر آسمان دعا زودتر مستجاب می شود. به خدا عرض کردم که خدایا این بنده ات به من رو انداخته است. مریض این بنده خدا را شفا بده. وقتی که استغاثه کردم، به قلب من الهام شد که شما روضه امام حسین سلام الله علیه را بخوانید، قطرات اشکی که برای مظلومیت اباعبدالله سلام الله علیه ریختم. این قطرات اشک را امام حسین سلام الله علیه قدرش را می داند. در روایت داریم که این قطرات تبدیل به درّی می شوند که فرشته ها نمی توانند قیمت بگذارند. می گویند: چه کار بکنیم؟ می گویند: ببرید خدمت ابا عبدالله سلام الله علیه حضرت قدر و قیمت این قطرات را می داند.
ذکر مصیبت اباعبدالله علیه السلام
حضرت آدم علیه السلام گفت: ای جبرئیل من وقتی اسم پنج تن را بردم حالم منقلب نشد اما اسم امام حسین علیه السلام را بردم حالم منقلب شد. چرا امام حسین سلام الله علیه با اشک و آه و ناله و غم عجین شده است. گفت: ای آدم این حسین تو را کنار دو نهر آب با لب تشنه به شهادت می رسانند. هر چه صدا می زند جگرم از تشنگی می سوزد، کسی جواب حسین علیه السلام را نمی دهد. مگر شمر دون از دم خنجر «لاحول و لاقوة الا بالله».
________________________________________
[1]. وسائل الشيعة/شیخ حرعاملی/10/313/18- باب تأكد استحباب الاجتهاد في العبادۀ....ص:303
[2]. جامع الأخبار/ تاج الدین شعیری /59/الفصل الثامن و العشرون في الصلاة على النبي صلّی الله علیه و آله و سلّم ...ص:59
[3]. مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/272/ دعاء حضرت امام حسين عليه السلام در روز عرفه...ص:272
[4]. فضائل الأشهرالثلاثة/شیخ صدوق/107/كتاب فضائل شهر رمضان ..... ص : 71
[5]. بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/مجلسی/ج 71/337/باب 20 قضاء حاجة المؤمنين و السعي فيها و توقيرهم و إدخال السرور عليهم و إكرامهم و ألطافهم و تفريج كربهم و الاهتمام بأمورهم ..... ص : 283
[6]. مكارم الأخلاق/شیخ حسن فرزندشیخ طبرسی/23/ في جمل من أحواله و أخلاقه صلّی الله علیه و آله و سلّم ..... ص : 23
[7]. أمالي الصدوق/شیخ صدوق/94/ المجلس العشرون ....ص:94
[8]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/مجلسی/ج 1/159/باب 4 علامات العقل و جنوده ..... ص : 106
[9]. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد/شیخ مفید/ج 2/127/ فصل في فضائل الإمام الحسين علیه السلام و مناقبه ..... ص : 127