پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

 

موضوع : آخرین مرحله از مراحل سیر و سلوک معنوی انسان
 
آخرین منزل رشد انسان این است که او به جایی برسد که همه حقایق عالم را به صورت حکمت نظری درک نماید؛ اگر چه به چنین مرتبه ای رسید آن گاه او در منزلت رفیع ترین انسان ها قرار گرفته است. در علم اخلاق، کمال نهایی، دست یابی به صفات نیکو و پاک شدن از اخلاق ناپسند و رسیدن به اخلاق الهی است. در عرفان، کمال سیری است در مراحل توحید؛ از توحید افعالی تا توحید ذات. انسان باید به جایی برسد که حجاب ها از قلب و دیده او کنار رود و دریابد که خدا همه چیز است. در قدم اول انسان درمی یابد که همه کارها به خدا منسوب است، یعنی «لاحول و لا قوۀ الا بالله» اندکی جلوتر به توحید صفات و اسماء می رسد و در نهایت به توحید ذات دست می یابد و درمی یابد که لا اله الالله، یعنی هر چه هست اوست.
 
رضایت؛ بالاترین مقام
 
بالاترین درجه و مقصد اصلی انسان رسیدن به مقام رضاست. در ذیل زیارت جامعه امیرالمؤمنین دعای بسیار زیبایی وجود دارد و یکی از فرازهای آن این است : «الرضا لقضاءک و قدرک ...» خدایا رضایت به قضا و تقدیر خودت را بزرگترین و دورترین هدف من قرار ده، یعنی نهایت وجود انسان به مقام رضا ختم شود. در کتاب کافی در بخش ایمان و کفر روایاتی به این مضمون آمده است در بعضی روایات آمده : «اَعْلَى دَرَجَةِ الزُّهْدِ أَدْنَى دَرَجَةِ الْوَرَعِ وَ أَعْلَى دَرَجَةِ الْوَرَعِ أَدْنَى دَرَجَةِ الْيَقِينِ وَ أَعْلَى دَرَجَةِ الْيَقِينِ أَدْنَى دَرَجَةِ الرِّضَا»[1] بالاترین مقام رضاست. انسان پس از زهد و فراغت از امور دنیا آماده رسیدن به مقام یقین می گردد. تمام شک های ما ناشی از تعلقات دنیایی است و این شک ها با برهان و استدلال رفع نمی شوند. فلسفه یقین نمی آورد، بلکه یقین با رفع تعلق از بین می رود. حجاب ها و تعلقات مانع رسیدن به مقام یقین است. پس بالاترین درجه زهد یقین است. اگر انسان به مرحله یقین رسید می تواند به مرحله رضا دست یابد.
 
اثرات مقام رضا و یقین
 
اگر کسی به رضا و یقین رسید باید این اثرات در او ظاهر شود. در کتاب کافی آمده است : «ان الله تعالی جعل بعدله و قسطه جعل الروح و الراحۀ فی الیقین و الرضا و جعل الهم و الحزن فی الشک و السخط»[2] خدای متعال ترسیمی عادلانه فرموده است. اگر کسی به مقام رضا برسد خدای متعال به او روح و راحتی عطا می کند. نتیجه یقین و رضا این است که انسان احساس نماید زمام تمام هستی به دست خداست. رضایت در انسان راحتی و نشاط ایجاد می کند؛ زیرا انسان می داند خدا ضامن کارهای اوست و همه کارها نیز در دست خدا است. در این مرحله انسان تنها با تقدیر خود به نشاط نمی رسد، بلکه از مشاهده تقدیر سراسر هستی لذت می برد. اگر رضا به درجات بالاتر برسد انسان در متن سنگین ترین آزمایش که خدای متعال برای او رقم می زند هیجان زده و خوشحال خواهد شد؛ به عبارت دیگر در کار خدا تنها زیبایی می بیند و می تواند زیبایی کار او را درک نماید.
 
عاشورا؛ سنگین ترین آزمایش تاریخ
 
عاشورا تجلی رضایت به قضای الهی در بالاترین مرتبه است. عاشورا تولی، تسلیم، وفا و تصدیق ولایت ولی خدا است؛ این عمیق ترین و سطحی ترین لایه عاشورا است. از یک سو رضا به قضای الهی و وفا به او و از سوی دیگر نیز اوج طغیان در برابر یکدیگرند. عاشورا سنگین ترین بلای تاریخ است و بلایی بزرگتر از آن وجود ندارد. صاحب این بلا نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است و خدا قبلاً میثاق این بلا را از پیامبر، امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیهم السلام گرفته که این فرزند دارای چنین بلایی است و آنها نیز میثاق داده اند و سپس خدا این فرزند را به آنها عطا کرده است.
 
عبودیت امام حسین علیه السلام
 
عمیق ترین لایه عاشورا رابطه باطنی ولی خدا با خدای متعال است. نتیجه عبودیت امام حسین علیه السلام رسیدن به مقام قرب و شفاعت همه عوالم حتی شفاعت نسبت به انبیای اولوالعزم است. از سوی دیگر خدای متعال دست او را می گیرد و این عبودیت و بندگی، دست گیری از همه عوالم در طول تاریخ است. کسی جز نبی اکرم و اهل بیت علیهم السلام نمی تواند وسعت عظمت و بلای سیدالشهدا علیه السلام را درک نماید و ما تنها از این واقعه صحبت می کنیم «لقد عظمت الرزیۀ و جلت و عظمت المصیبۀ بک علینا و علی جمیع اهل الاسلام و جلت و عظمت مصیبتک فی السماوات علی جمیع اهل السماوات».[3]
 
جریان شعر محتشم
 
محتشم می گوید :
 
در بارگاه قدس که جای ملال نیست     سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است   
 
محتشم شاعر موفقی بود، ولی در رثای سیدالشهدا شعری نداشت. نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را در خواب دید و ایشان فرمودند که چرا برای فرزند من شعر نمی گویی؟ عرض کرد یا رسول الله من در این زمینه گامی برنداشته ام و موفق نیستم. حضرت فرمودند این گونه بگو که: باز این چه شورش است که در خلق عالم است . محتشم از خواب برخاست و ترجیع بند را گفت تا به اینجا رسید: گر چه از بری زاده شد ذات ذوالجلال. قلم را بر زمین گذاشت و دید این سخن کفر و شرک است، آنگاه گریه نمود. دوباره خواب دید و گفتند این گونه بگو : دردل است و در هیچ دلی نیست قرار «أَنَّ قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ»[4] مانند این است که می خواهد بگوید خدای متعال نیز غصه دار است. باطن حادثه بر احدی گشودنی نیست.
 
تفسیر آیه کهیعص
 
از امام زمان علیه السلام در تفسیر آیه کهیعص  نقل شده که ایشان فرمودند: وقتی جبرئیل اسماء پنج تن را برای زکریا بیان کرد و او به آنها متوسل شد به حضرت جبرئیل عرض کرد وقتی نام این چهار نفر را می برم قلبم شاد می شود، اما زمانی که به پنجمی می رسم غصه دار می شوم، دلیل این مسئله چیست؟ جبرئیل این پنج حرف را برای زکریا بیان کرد، یعنی  مصیبت سیدالشهدا خوانده شد (کاف ها یا عین صاد). از کاف : کربلا، از ها : هلاک العترۀ، از یا یزید و هو ظالم الحسین علیه السلام، از عین : عطش و از صاد : صبر حسین علیه السلام مراد است. زکریا سه روز در را به روی خودش بست و با احدی صحبت نکرد و مشغول عزاداری بود.[5]
 
پذیرش میثاق عاشورا توسط امام حسین علیه السلام در عالم ذر
 
عاشورا مسئله ای است بین خدا و ولی اش و میثاقی است که خدای متعال از ولی اش گرفته و حضرت سیدالشهدا علیه السلام این میثاق را به ظهور رسانده اند. خدا سنگین ترین میثاق را گرفته و حضرت در بطن سنگین ترین ابتلائات است. امام با کمال اختیار آمده و این شأن تنها متعلق به اولیای خداست. انسان، اهل بلاخواهی و تحمل بلا نیست. اولیای خدا به این دلیل به استقبال بلا می روند که بلا بهترین نردبان سلوک انسان و بهترین وسیله برای تقرب به خداست. آنها توان تحمل بلا را دارند و در برابر سنگین ترین ابتلائات ذره ای سستی از خود بروز نمی دهند. سیدالشهدا علیه السلام میثاق سنگین ترین بلا را بر عهده گرفتند. در عالم ذر احدی جرأت نکرد این مسئولیت را بپذیرد و تنها سیدالشهدا علیه السلام آن را پذیرفت و در صحنه عاشورا به این میثاق وفا کرد.
 
عمیق ترین لایه عاشورا وفا به میثاق با خدای متعال و رضایت به قضای الهی و اوج عبودیت خدای متعال است. از یک سو شیطان تمام شیطنت خود را در برابر خدا بروز و ظهور داده و از سوی دیگر بزرگ ترین عبادت ها، بندگی ها، محبت ها، خشوع ها و خضوع ها تجلی پیدا کرده است. شاید بتوان گفت عاشورا بزرگ ترین عبودیت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است و شاید معنای «حسین منی و انا من حسین» نیز همین باشد. عبادت سیدالشهدا علیه السلام وابسته به نبی اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است و این عبودیت از نبی اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم سرچشمه می گیرد. همه عبودیت ها نتیجه عبادت سیدالشهدا علیه السلام است و واسطه شفاعت و دلیل تحقق همه عبادت ها ایشان است. هیچ عبادتی محقق نمی شود، مگر به واسطه شفاعتی که حاصل این عبادت است. سیدالشهدا علیه السلام که دلیل همه عبادتهاست خود محصول دامان نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام و فاطمه زهرا علیها السلام است. حقیقت عبودیت از دامان نبی اکرم به همه عوالم جاری می گردد.
 
امام حسین خود را بدهکار و محتاج به خدا می داند
 
امام حسین علیه السلام میثاق داده و پای این میثاق ایستاده و به آن وفا کرده و مهم تر این که خود را به خدا بدهکار می داند. اگر خدا این بار را بر دوش کسانی که ادعای وصال و حب و عشق می کنند می نهاد همگی ناراحت می شدند، اما امام حسین علیه السلام گله مندی نکرد و هر چه به ظهر عاشورا نزدیک تر می شویم چهره حضرت برافروخته تر می شود و در گودی قتلگاه خود را بدهکار و محتاج می داند. «الهی رضا بقضائک تسلیما لامرک لا معبودا سواک یا غیاث المستغیثین» ای فریاد رس بیچارگان، دست مرا بگیر. صفوف ملائکه از خدا اجازه می خواهند تا مانع این مصیبت بزرگ شوند، ولی سیدالشهدا علیه السلام در گودی قتلگاه آرام می گیرد و مخاطب به خطاب «یا ایتها النفس المطمئنۀ» می گردد. در روایات آمده بعد از ظهر عاشورا ندا آمد اگر بخواهید همه را بر می گردانیم و اندکی از مقام تو کم نخواهد شد، حضرت عرضه داشت نه !
 
فرار دشمن از مقابله با امام
 
در روز عاشورا سیدالشهدا به گونه ای به لشکر دشمن حمله می نمود که یک بیابان لشکر به طرف کوفه فرار کردند. تعبیر مقاتل این است که مثل روباهی که از مقابل شیر فرار می کند همه از مقابل امام می گریختند. عمر سعد دستور داد تک به تک با او نجنگید و دسته جمعی به او هجوم ببرید، اما زمانی که حضرت ذوالفقار را به دست گرفت و رجز می خواند و حمله می نمود همه فرار می کردند.
 
وفاداری اصحاب امام حسین علیه السلام
 
امام دلیرانه می جنگید، اما احساس کرد خورشید در حال غروب و فرصت رو به اتمام است. این صحنه اوج رضایت به قضای الهی و محبت به خدای متعال است. صحنه دیگر وفا به ولی خداست که امام می فرمایند: «انی لا اعلم اصحابا اولی و لا ابر و لا اوصل من اهل بیتی».[6] در هیچ صحنه ای به اندازه عاشورا وفا به ولی خدا تجلی پیدا نکرده است. امام بیعت خود را از اصحاب برداشتند، اما اصحاب سیدالشهدا برای ماندن التماس می کردند و در آن فتنه تاریکِ تاریخ سیدالشهدا را تنها نگذاشتند و مانند دیگران برای نیامدن بهانه ای نتراشیدند. ابن عباس ها و کسانی که سیدالشهدا علیه السلام را بر دوش پیامبر دیده بودند و شنیده بودند: «الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنۀ» نیامده بودند. آنهایی که شنیده بودند:  «احب الله من احب حسیناً» نیامده بودند و فتنه سنگین بود. در شب عاشورا سیدالشهدا علیه السلام بیعت را از آنها برداشتند و فرمودند اگر بمانید حتماً کشته می شوید. اگر شما بمانید من کشته می شوم و اگر نمانید نیز من کشته می شوم و ماندن شما چیزی را تغییر نخواهد داد. ظاهراً ماندن آنها موجب نمی شود که سیدالشهدا کشته نشود، ولی در شب عاشورا به حضرت فرمودند: اگر شما را رها کنیم به کجا برویم و در عاشورا «بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام» جانشان را پیش روی امام حسین علیه السلام تقدیم نمودند. در صحنه عاشورا سی هزار نفر در یک سو و حداکثر دویست نفر در سوی دیگر میدان هستند. هنگام صبح عمر سعد جنگ را با تیرباران عمومی آغاز کرد. تیر در کمان گذاشت و لشکر را گواه گرفت که پیش امیر شهادت بدهید اولین کسی که تیر به خیمه سیدالشهدا علیه السلام پرتاب کرد من بودم، لذا با تیر باران عمومی جنگ آغاز شد.
 
 
 
________________________________________
 
[1] الکافی، ثقه الاسلام کلینی، 2 / 62 ، باب الرضا بالقضاء ... ص60.
 
[2] اصول کافی ج2 ص57 ، الوافی فیض کاشانی ج4 ص269، تحف العقول ص6، وسائل الشیعه ج15 ص202، امالی شیخ مفید ص285 و بحارالانوار ج67 ص143.
 
[3] مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا، شیخ عباس قمی رحمه الله علیه.
 
[4] بحارالانوار، علامه مجلسی، 55/ 39 ، باب59، الحجب و الاستار و السرادقات ... ص 39.
 
[5] کمال الدین و تمام النعمۀ شیخ صدوق ص461 و بحارالانوار ج44 ص223.
 
[6] تاریخ طبری ج4 ص417 و موسوعۀ کلمات الامام الحسین علیه السلام ص478.
 
 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group