بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.
قرآن مجيد در ارتباط با انسان چند حقيقت را مطرح فرموده است كه به ساختمان ظاهر و باطن انسان اشاره دارد. يكى از اين چند حقيقت را به «جسد» تعبير مىكند، به عبارت ديگر: بدن و جسم.
از حقيقت ديگرى به «نفس» تعبير مىكند كه داراى آثار فوق العاده با ارزشى است. حقيقت ديگر روح است كه اين حقيقت را «امر الله» مىداند:«يَسَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبّى» و تنها همين حقيقت در قرآن مجيد است كه به خود نسبت مىدهد:«فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِى» در قرآن كريم «جسدي» و «نفسي» ندارد، ولى كلمه روح را به ياء متكلم متّصل فرموده است و در آيه شريفه مىفرمايد: «نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِى».
حقيقت ديگرى كه در ارتباط با انسان مطرح است، «عقل» است و حقيقت ديگر نيز «قلب».
بنا به فرموده محققان، صاحبدلان، اهل بصيرت و پاكان، هر كدام از اين حقايقى كه نام برديم، روزى و غذاهايى را نياز دارند كه پروردگار مهربان عالم براساس نياز هر كدام آن را مقرّر فرموده است.
رزق بدن، طعام مادى است، رزق نفس، مايعهاى تقوايى، رزق روح، نور پروردگار مهربان عالم، رزق عقل، علم و معرفت، رزق قلب نيز ايمان است. ايمانى كه در سوره مباركه بقره مطرح است: ايمان به خدا، معاد، فرشتگان، انبيا و پيامبران و كتب آسمانى نازل شده قبل از قرآن و خود قرآن مجيد. اينجا سؤال بسيار اساسى مطرح است و آن اين است كه آيا خود انسان توان تأمين اين ارزاق را دارد؟ همچنين كيفيت اين ارزاق را خود او مىتواند بفهمد؟ يا نه، در اينجا حتماً بايد منبع يا منابعى به او كمك كنند تا بتواند رزق واقعى اين حقايق را تأمين كند؟
گرفتن رزق مادى و معنوى
اگر به معارف الهيه، آيات قرآن مجيد و روايات ريشهدارى كه از وجود مبارك رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه طاهرين عليهم السلام صادر گرديده است دقت كنيم، مىبينيم اينها با دليل و برهان ثابت مىكنند كه ما براى تأمين ارزاق واقعى اين حقايق به معلم، حكيم، دليل و حجّت نيازمند هستيم كه در آيات و روايات به ما معرفى شدهاند: كه در مرحله اول، خود پروردگار مهربان عالم است و در مراحل بعد، وجود مبارك رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه طاهرين عليهم السلام كه اگر ما به آنها متوسل شويم و آنها را اعتقاداً به عنوان معلم، رهبر و كارگردانان واقعى انتخاب كنيم، در كنار اعتماد و توسل به آنها و يادگيرى تعاليم لازم از آنها، رزق پاك، با كيفيت، حلال و مفيد بدن را تأمين خواهيم كرد.
بدن و روح بهشتى
در اين صورت است كه ما بدن، خون، گوشت، اسكلت، رگ، پى، پوست، اعضاء و جوارحى به تمام معنا پاك پيدا مىكنيم؛ يعنى اين گونه رزق بدن را تأمين كردن، با دلالت، راهنمايى و تعليمات آنها، بدن را بدنى مىسازد كه وجود مبارك حضرت باقرالعلوم عليه السلام بنا به روايتى كه در كتاب شريف «اصول كافى» نقل شده است، مىفرمايند: اين بدن، بدن بهشتى است كه صلاحيت دارد تا فرداى قيامت، در بهشت پروردگار قرار گيرد؛ چون از آيات و روايات استفاده مىشود كه بدن غير طيّب و غيرپاكيزه، شايسته پيشگاه وجود مقدس پروردگار عزيز عالم و قرار گرفتن در بهشت نيست. جمله حضرت باقر عليه السلام اين است: «و الجنّة لا يدخلها الّا طيّب» در بهشت وارد نمىشود، مگر «طيّب»؛ كه همه جانبه طيّب و پاك است؛ هم شامل بدن و هم شامل نفس، روح، عقل و قلب.
پاكى جسم و روح با توبه
در زمينه توبه، در «نهج البلاغه» در باب حكمتها اين معنا ذكر شده است كه اميرالمؤمنين عليه السلام به آن جوان طرح توبه را در طى شش برنامه بيان كردند. يكى از برنامههايش اين بود كه توبه كننده از نظر عبادت و تقوا با بدن كارى كند كه تمام گوشتهاى روييده شده از حرام در آن بدن به گوشتهاى روييده از حلال تبديل
شود؛ يعنى آن بدن نجس بايد به بدن طيّب و پاك تبديل شود. «1» آن نفسى كه در قرآن مجيد مىفرمايد «نفس فجورى» است، بايد به نفس تقوايى و آن روحى كه به ظلمت مادى گرى صرف، آلوده شده است، بايد به روح نورى تبديل شود. به فرموده امام صادق عليه السلام به روحى كه اتصالش به پروردگار، از اتصال شعاع خورشيد به خورشيد قوىتر و محكمتر باشد تبديل شود. همه اينها شدنى است؛ يعنى ما افراد آلودهاى را خبر داريم كه از طريق آيات قرآن و روايات خود را علاج كرده، بدن، نفس، روح، عقل و قلب خود را به منابع پاكى، پاكيزگى و طهارت تبديل كردند و اين كار را در همين دنيا انجام دادند؛ چون اين كار فقط بايد در دنيا انجام بگيرد. اگر انسانى آلوده وارد عالم بعد شود، آن آلودگى با او تا ابد خواهد بود و چنانچه انسانى پاك وارد عالم بعد شود، آن پاكى با او تا ابد خواهد ماند.
حجتهاى پروردگار در پاكى
در اين زمينه از طرف پروردگار عالم حجتهايى را مانند حضرت آسيه، همسر فرعون، مؤمن آل فرعون، قوم حضرت يونس عليه السلام و توبه كنندگان واقعى زمان پيغمبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله داريد كه سه نفر از آنها را در سوره مباركه توبه مطرح كرده است. همچنين آلوده تبديل شده به پاكى را در حادثه كربلا، مانند «حرّ بن يزيد رياحى» به عنوان حجت داريم. وقتى در قرآن مجيد، روايات و تاريخ اسلام به اين افراد برخورد مىكنيم، حجت خدا بر ما تمام است؛ يعنى پروردگار به ما نشان مىدهد كه تبديل شدن از آلودگى به طيّب و پاك امكان صد در صد دارد و اگر كسى در اين زمينه اين تبديل را انجام ندهد، در پيشگاه پروردگار عالم عذرى نخواهد داشت.
معرفى معلمان و حكيمان الهى
وجود مبارك حضرت زين العابدين عليه السلام معلمان، حكيمان و طبيبان اين زمينه را كه با هدايت آنها مىشود رزق واقعى بدن، نفس، عقل، روح و قلب را تأمين كرد، در ابتداى دعاى ماه شعبان به ما معرفى مىكنند كه زندگى با آنها پاكى مىآورد. بدنى كه از ربا، رشوه، مال حرام و به دست آمده از ظلم و ستم ساخته مىشود، بدنى است كه جداى از طرح اين حكيمان، براى خودش طرح زندگى ريخته است؛ چون هر طرحى منهاى طرح اين بزرگواران، اشتباه، فريب خوردن و گمراهى صد در صد است.
اهميت زندگى با حكيمان الهى
تمام كسانى كه رزق بدن را با حرام تأمين مىكنند، چه در كشورهاى اسلامى و چه در كشورهاى غير اسلامى، كسانى هستند كه از اين حكيمان و طبيبان دارند بريده زندگى مىكنند؛ يعنى منهاى دلالت و هدايت آنها. چون اگر آنها در زندگى ما دخيل نباشند، يقيناً شيطان يا هواى نفس در زندگى ما دخيل خواهند بود و بنا بر آيات قرآن، اگر كسى به وجود مقدس آنان مراجعه نكند، يا هواى نفس خود را عبادت كرده است، يا شيطان را و عاقبت اين عبادت، آلوده بودن زندگى در دنيا و تسلّط ظلم، جور، فساد و گناه بر تمام جوانب زندگى مردم عالم و در نهايت غضب و دوزخ پروردگار است. يعنى وقتى مردم كره زمين، خود را با دست خود از هدايت اين حكيمان محروم بكنند، بايد «باركش غول بيابان شوند»، حمّال شيطان و هواى نفس. اين جريمه را بايد به دست خود بپردازند كه تمام وجود خود را باركش شيطان و هواى نفس كنند و تمام نواحى زندگى را با عبادت هوى و شيطان، از آلودگى پر كنند كه اين آلودگى زمينه پديد آمدن اين همه فساد و ظلم در همه جوانب زندگى انسانها است. فساد در تغذيه بدن، نفس، روح، قلب و عقل منجرّ به چنين فساد و ظلم همگانى در عالم شده است و اگر جهان توبه نكند، از اين بدتر مىشود و كار به جايى مىرسد كه- طبق روايات ما- بشر به دست خودش، دو سوم از نفراتش را نابود مىكند و يك سوم باقى مانده نيز همه فرياد مىزنند كه فريادرسى به داد آنان برسد و بر آنان ثابت مىشود كه بايد به دامان اين حكيمان برگردند؛ چون در آن زمان نياز خود به اين حكيمان را آشكارا مىبينند. پروردگارى كه «ارحم الراحمين» است، با ظاهر كردن حكيم دوازدهم- وجود مبارك امام عصر عليه السلام- به فرياد مردم مىرسد و مردم در سايه او، با عشق و علاقه به طرف همه رزقهاى واقعى مربوط به اين نواحى كشيده خواهند شد.
توصيف حكيمان الهى از امام چهارم عليه السلام
1- درخت نبوت
وجود مبارك امام زين العابدين عليه السلام از اين حكيمان در دعاى ماه شعبان چه تعبيرى دارند؟ حضرت دارند اين حكيمان را مىشناسانند كه در جهان غير از اينان نيستند كه شما را به تغذيه واقعى نواحى وجودتان هدايت كنند، كه اگر آنها را نشناسيد و به آنها متوسل نشويد، در همه نواحى وجود خود به تغذيه حرام دچار مىشويد. حضرت در اين دعا مىفرمايند: «شجرة النبوة» اين حكيمان، درخت نبوت هستند. درختى كه دست اراده، حكمت، رحمت و لطف پروردگار در سرزمين هستى نشانده و هرگز خشك، بىبار و بىميوه نمىشود. هيچ زمانى نمىتواند در اين درخت تصرّف كند، درخت ابدى است كه مرگ ندارد و شاخ و برگش تمام هستى را پر كرده و ريشهاش نيز خود پروردگار مهربان عالم است.
ويژگىهاى درخت نبوت
كدام حكيم، معلم و راهنما در دنيا داراى اين صفات است؟ اين همان درختى است كه در سوره مباركه ابراهيم، خود پروردگار از آن درخت حرف زده است: «كَشَجَرَةٍ طَيّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِى السَّمَآءِ» شما صفت «طيّبة» را در اينجا مىبينيد؛ يعنى اگر اين درخت وجود ما در ناحيه بدن، نفس، روح و عقل را تغذيه كند، تغذيه طيّب مىكند و ما را راهنمايى مىكند كه براى بدن خود از سفره عالم چه چيزهايى را و از چه كانالى استفاده كنيد. هم راه كسب مشروع را به ما نشان مىدهند و هم نحوه تغذيه را؛ يعنى وقتى از حلال به دست آورديم، هم به ما: «كُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلَا تُسْرِفُواْ» مىگويند و هم مىگويند: ديگران را نيز در نظر داشته باش و اهل اطعام طعام، انفاق، كرم و جود باش. يعنى در به دست آوردن و خرج كردن، ما را راهنمايى مىكنند كه از سفره پاك الهى، از طريق مشروع به دست بياور، بعد آن مقدارى كه مورد نياز خودت است استفاده كن و بقيه را با خدا هماخلاق و اهل عطا باش. بخور، اما: «حَللًا طَيّبًا» و بخوران: «أَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ»
اين طرحى كه اين حكيمان براى بدن مىدهند، اگر اجرا شود، تمام گناهان مالى تعطيل مىشود و با تعطيل شدن گناهان مالى، چه امنيت و آرامشى براى انسان خواهد آمد.
ثمره بهره بردارى از درخت نبوت
اگر از هدايت اين حكيمان براى تغذيه بدن خود و خوراندن به ديگران استفاده
كنند، ريشه فقر كنده مىشود و در خوردن حلال و پاك، بدن پاك به وجود مىآيد و پرونده غصب، رشوه، اختلاس، دزدى و ناامنىهايى كه مردم نسبت به اموال خود دارند، بسته مىشود. نسبت به نواحى ديگر نيز همين طور است؛ وقتى عقل با هدايت اين حكيمان تغذيه شود، همه اهل معرفت مىشوند. وقتى قلب تغذيه شود، همه اهل نيت پاك مىشوند. وقتى نفس تغذيه شود، همه با تقوا مىشوند. اگر چنين جريانى در مملكتى اتفاق بيافتد، آن كشور نمونهاى از بهشت پروردگار خواهد شد.«كَشَجَرَةٍ طَيّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ» ريشه اين درخت، خداست. خداوند متعال اين درخت را تغذيه مىكند؛ يعنى آب و املاح اين درخت مستقيماً به وسيله پروردگار عالم تأمين مىشود و اين تغذيه از پاكترين تغذيهها است كه شجره را شجره طيبه مىگويد.
«وَ فَرْعُهَا فِى السَّمَآءِ» تنه اين درخت، همه هستى را فراگرفته است كه خود اين نيازمند به بحث مفصلى دارد كه چگونه تنه اين درخت همه هستى را گرفته است؟ آسمانها، زمين و حتى قيامت، بهشت، خورشيد، ماه و ستارگان، همه از نظر خلقتى با اين حكيمان در ارتباط هستند؛ يعنى خدا هر ناحيهاى از اين عالم را از مايه نورى يكى از اين بزرگواران ظهور داده است. لذا پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد: «اول ما خلق اللّه نورى»از همان نور، همه عالم به تدريج ظهور كرده است.
2- رسولان ابلاغ كننده
امام سجاد عليه السلام در ادامه مىفرمايند:«شجرة النبوة و موضع الرسالة» پيامهاى پروردگار فقط در اين جايگاه براى همه انسانها قابليت ظهور داشته است. اينان منابع ظهور پيامهاى پروردگار هستند؛ يعنى از خدا تحويل مىگيرند و به خلق خدا ابلاغ مىكنند. البته در گرفتن و ابلاغ معصوم هستند؛ يعنى يك روى آنها براى گرفتن رسالات حق به طرف پروردگار است و روى ديگر به طرف مردم براى ابلاغ رسالات پروردگار به مخلوق. يعنى اينها در گرفتن و رساندن پيامها واسطه كامل بين پروردگارند. به قدرى اين كار ارزش دارد كه پروردگار عالم در قرآن، پرداخت اجر اين كار را فقط به خودش متوقف كرده است: «إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ»
يعنى تا اين حد اين پيامها در گرفتن و ابلاغ ارزش دارد كه اگر تمام عالم جمع شوند، تا به اين گيرندگان و دهندگان پيام الهى پاداش بدهند، نمىتوانند.
3- محل نزول ملائكه
بعد مىفرمايد: اين حكيمان محل رفت و آمد ملائكه هستند: «و مختلف الملائكة» خيلى عجيب است كه در اين زمينه زمين به آسمان مىبالد، نه آسمان به زمين؛ يعنى اين بزرگواران درجايگاهى قرار دارند كه فرشتگان پروردگار، چه در امر معنا و چه در امر ظاهر، خادمان آنها هستند. اينان چه كسانى هستند كه واسطه نزول ملائكه به جانب زمين هستند؟ يعنى به جاى اين كه اينان صعود كنند، آن قدر در اوج صعود هستند كه فرشتگان بايد نزول كنند تا به اين بزرگواران برسند و از طريق اينان صعود كنند. خيلى حرف است كه جبرئيل در شب معراج، در آن مقام خاص متوقف شد و پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به او گفت: چرا ادامه نمىدهى؟ به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله عرض كرد: به اندازه ذرهاى جلوتر بيايم، مىسوزم و نابود مىشوم. اين مقام ديگر جاى ما فرشتگان نيست. مقام ايشان چه حد است كه بايد در زمين زندگى كنند، اما آسمانيان براى تعظيم به ايشان زمين بيايند؟ قبر ايشان بايد در زمين باشد، آسمانيان براى زيارت قبرشان به زمين بيايند و به فرموده امام صادق عليه السلام: هر شب هفتاد هزار فرشته به زيارت قبرشان مىآيند و تا قيامت نوبت آنان نشود.
نتيجه بهرهورى از حكيمان الهى
امام چهارم عليه السلام مىفرمايد: براى زندگى و حيات خود، از اين حكيمان استفاده كنيد؛ چون اوصاف اين حكيمان را هيچ كس ندارد. اگر اينان شما را تغذيه روانى نكنند، فرويد و دوركهايم شما را تغذيه مىكنند و آن وقت جهان را به فساد و شهوت آلوده مىكنند و از طريق دانشگاههاى جهان، كارى مىكنند كه اين فساد را فرهنگ طبيعى قرار دهند و بشر را به جايى برسانند كه اگر عريان مادرزاد كنار درياها بروند، خجالت نكشند، شرم و حيا نكنند و بگويند: اين كار براى بشر فرهنگ و حالتى طبيعى است و برنامهها را با مكر و حيله به بشر القا كنند تا باور كنند كه همين برنامه حق است. اگر آن حكيمان ما را تغذيه عقلى نكنند، شرقىها و غربىها ما را تغذيه مىكنند. اگر آنها از طرف ما به اصلاح قلب ما دعوت نشوند، ديگران به تخريب قلب ما دست خواهند زد.
4- معادن علم و حكمت
بعد امام سجاد عليه السلام مىفرمايد: «و معدن العلم» اين تعبير چقدر زيباست. پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله ائمه طاهرين و فاطمه مرضيه عليهم السلام معدن علم هستند. معدنى كه به پروردگار وصل است؛ يعنى اين دانش و معرفت بطور دايم به وجود مقدس آنها القا مىشود.امام صادق عليه السلام مىفرمايد: از زمان حضرت آدم عليه السلام تا خاتم الانبياء، از علم فقط دو حرف آن نصيب بشريت مىشود. يعنى بيست و پنج حرف ديگر علم پنهان است. وقتى دوازدهمين ما بيايد، بيست و پنج علوم را با خود مىآورد و تمام دانش آن زمان ظهور مىكند. «1» يعنى دانش از باء تا ياء نزد اين يك نفر است و وقتى او بيايد و آن دانش را ظهور بدهد، آن زمان مردم مىفهمند كه تمام تمدن بشرى، از زمان حضرت آدم عليه السلام تا زمان ظهور، تمدنى
پوچ و نپخته بوده است كه مردم در بستر آن تمدن راحت و آرام نبودند. تا اين حد علم و دانش در نزد اين حكيمان است!
5- اهل بيت وحى
«و اهل بيت الوحى» اينان اهلبيت وحى هستند؛ يعنى وحى به صورت قرآن بر پيغمبر صلى الله عليه و آله نازل مىشد و بقيه نيز به صورت الهامات الهى، بر قلب اهلبيت عليهم السلام نازل مىشد.
6- كشتىهاى نجات از درياى پر فساد زمان
بعد مىفرمايد:«الفلك الجارية فى اللجج الغامرة» اينان كشتىهاى روان هستند كه هرگز نمىشكنند، كهنه نشده، متوقف نمىشوند. در بستر زمان و در درياهاى پرعمق در حركت هستند. «يأمن من ركبها و يغرق من تركها» اگر كسى به اين كشتىها متوسل شود، نجات پيدا مىكند و اگر از اينها دورى كند، در درياى انواع ظلمها، فسادها، ناپاكىها و آلودگىها غرق مىشود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی