بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.
1- زنده بودن آخرت
دنيا و آخرت با يكديگر چند تفاوت دارند. براى شناخت اين تفاوتها از آيات قرآن مجيد استفاده مىكنيم. دنيا خانه حيات و زندگى است و هم خانه مرگ و خاموشى است، اما آخرت فقط خانه حيات است.
ما در دنيا، موجودات زنده، جماد و مرده مىبينيم. بسيارى از موجودات در اين دنيا جان و حيات دارند و بسيارى از موجودات هم بدون جان و حيات هستند. اما قرآن مجيد، آخرت و همه موجودات عالم آخرت را زنده شعوردار، فهميده و آگاه مىداند. در قرآن مجيد درباره دنيا مىخوانيم: «الَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَيَوةَ»
در دنيا مرگ هست و حيات وجود دارد. اما درباره آخرت مىخوانيم: «وَ إِنَّ الدَّارَ الْأَخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ» عالم آخرت، باشعور، زنده و آگاه است. در قرآن مجيد به اين نكته اشاره شده است كه پروردگار عالم بعد از اين كه جريان قيامت تمام شده، صحراى محشر خالى مىشود، اهل نجات وارد بهشت و اهل معصيت نيز وارد دوزخ مىشوند، پروردگار عالم با دوزخ و جهنّم حرف مىزند. جهنّم و دوزخ نيز حرف خدا را مىشنوند و مىفهمند. علت اين شنيدن و جواب دادن، همان حيات آگاهانه به همراه شعور مىباشد. پروردگار به دوزخ خطاب مىكند: «هَلِ امْتَلَأْتِ» اى دوزخ! آيا از اين جمعيت مرد و زنى كه به خاطر گناه، بىدينى، كفر، شرك، نفاق و عصيان در تو ريخته شدهاند، سير و پر شدهاى؟ دوزخ به پروردگار جواب مىدهد: «وَ تَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ»
در اين آيه شريفه، كلمه قول است. دوزخ به پروردگار پاسخ مىدهد: از اين ميلياردها مرد و زنى كه در من ريخته شده، سير و قانع نشدهام، آيا لقمه بيشترى هم هست كه در من قرار بدهى؟
از اين كه قرآن مجيد مىفرمايد: پروردگار با جهنم صحبت مىكند و از او سؤال مىكند و جهنم هم با صدا جواب پروردگار عالم را مىدهد. مىتوان فهميد كه دوزخ مانند بقيه شؤون قيامت، حيات دارد و حيات او نيز با شعور و با درك و فهم است. اين يك تفاوت.
2- فناپذيرى دنيا و بقاى آخرت
تفاوت ديگرى كه بين دنيا و آخرت وجود دارد اين است كه: هيچ چيز در دنيا دوام و بقا ندارد. موجودات، هميشگى، جاويد و ابدى نيستند. عزيزترين موجود اين عالم كه برتر از او وجود ندارد، پيغمبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله است كه سهم بودن ايشان در اين دنيا شصت و سه سال بود. خداوند متعال او را در دنيا با آن همه احترام، مقام، عظمت و كرامت، ابدى و جاويد قرار نداد، بلكه در زمان حيات آن حضرت، خود پروردگار عالم خبر مرگ ايشان را به او داد. «إِنَّكَ مَيّتٌ» حبيب من، يقيناً مرگ گريبان تو را نيز خواهد گرفت و روزى مىرسد كه بين روح و بدن تو جدايى مىافتد و بدن تو بايد در همين زمين دفن بشود و جان مقدست نيز بايد در جوار من قرار بگيرد، تا روز قيامت كه دوباره بين اين جان و بدن آشتى برقرار بكنم و با همين بدن و جان مركّب وارد عالم آخرت بشوى. آنچه در اين عالم است به عمر او خاتمه داده است. مهر ابدى بودن و بقا بر پرونده كسى زده نشده است. اما در عالم آخرت، مرگ و محدوديتى وجود ندارد.
تمام موجوداتى كه در عالم آخرت هستند، هميشگى و ابدى هستند، بقا دارند و مسألهاى به نام مرگ براى اهل آخرت وجود ندارد. شما مىدانيد اگر يك مرد، زن، كودك، پير يا يك جوانى خداى نكرده حدود هفتاد درصد بدن او در ميان شعلههاى آتش آسيب ببيند و آتش را خاموش بكنند و او را به بيمارستان ببرند، بهترين دكتر و دارو هم كنار او قرار بگيرد، احتمال مرگ او به خاطر هفتاد درصد آسيب ديدگى از آتش، زياد است. اما اميرالمؤمنين در دعاى كميل با سوز دل درباره آتش جهنم مىفرمايد: «و هذا ما لاتقوم له السموات و الارض» آتش جهنم، آتشى است كه تمام آسمانها و زمين در برابر سوزندگى، حمله و فشار آن، مقاومت ندارند. اما جهنّمىها با همين بدن در آن آتش پرفشار نمىميرند، پروردگار عالم مىفرمايد:
«ثُمَّ لَايَمُوتُ فِيهَا» هيچ فرد جهنمى در آن آتش نمىميرد. حالا آتش هم آتشى است كه آسمانها و زمين طاقت آن را ندارد، اما در آخرت همين بدن گوشتى و استخوانى در آن آتش شديد از بين نمىرود و مردنى نيست، اين فرق دوم بين دنيا و آخرت است.
3- جدايى بين خوبان و بدان در آخرت
اما فرق سوم بين دنيا و آخرت آن است كه: در دنيا تمام خوبان و بدان كنار هم زندگى مىكنند. شما مردمى متدين، بزرگوار و اهل خدا هستيد، ولى ممكن است همسايه شما فرد غريبهاى باشد كه از مكان ديگرى به اين شهر آمده است، دين و ايمان ندارد، اهل عبادت نيست، صداقت، كرامت و اصالت ندارد و داراى ارزشهاى انسانى نيست. از آن مكان به جاى ديگرى هم نمىتوانيد برويد. ممكن است يك دختر متدينه عفيفه با يك جوان ازدواج بكند و اين شوهر هم كفو او از آب در نيايد، آدم بىدين و بدى باشد. در تمام مناطق روى زمين، خوب و بد كنار هم ديگر هستند، هم ديگر را مىبينند، با هم ديگر روبهرو مىشوند، شما ممكن است به قدرى از تقوا برخوردار باشيد كه حاضر نشويد به اندازه يك خلال دندان به مالى كسى ضربه بزنيد، اگر هم به شما بگويند: چرا حاضر نيستيد به اندازه يك خلال دندان به مال كسى ضربه بزنيد، جواب بدهيد كه از قيامت و آخرت مىترسم، چون اين آيه را قبول دارم كه پروردگار مىفرمايد: «وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» ابوذر مىگويد: يك شب تا صبح پيغمبر عظيم الشأن اسلام از ناراحتى بيدار ماندند. با آن اخلاق خوشى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله داشتند، آن شب تبسم بر لبهاى مبارك ايشان نقش نبست. ابوذر مىگويد: من اول مغرب وقتى ناراحتى را در چهره پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله ديدم به خودم اجازه ندادم بپرسم كه چه شده است. ولى فردا صبح، بعد از نماز، شادى را در چهره ايشان ديدم، عرض كردم: علت ناراحتى ديشب شما چه بود و امروز چرا خوشحال شدهايد؟
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ابوذر، ديشب دو درهم از بيت المال پيش من مانده بود، من موردى را براى خرج اين دو درهم نيافتم. تا صبح بيدار ماندم و در اين فكر بودم كه اگر ملك الموت مأموريت پيدا كند كه جانم را بگيرد، از او بخواهم دست نگاه دارد تا من اين دو درهم كه از بيت المال است را به مردم برگردانم، نخوابيدم كه مبادا ملك الموت در خواب مرا قبض روح كند، و حالا موردش را پيدا كردم و خرج نمودم، الان شادى من از اين روست كه زير بار دين اين دو درهم نيستم. شما اين طور زندگى مىكنيد ولى ممكن است در ميان مردمى كه شما با آنها زندگى مىكنيد، آدم رشوهگير، اختلاس كار، حرامخور، مال مردم خوار باشد، ولى در آخرت اين طور نيست. در سوره مباركه ياسين روز قيامت، پروردگار عالم، خطاب به تمام بدكاران عالم، از زمان حضرت آدم كه فرد بدى جز قابيل وجود نداشت، تا آخرين لحظه كه پرونده دنيا بسته مىشود، مىفرمايد: «وَ امْتزُواْ الْيَوْمَ أَيُّهَا الُمجْرِمُونَ»
اى بدكاران! از خوبان عالم جدا بشويد. خوبان عالم را به بهشت و بدان عالم را به جهنم مىبرند و ديگر همديگر را نمىبينند.
دليلى بر حيات قيامت
در فرق اول اشاره كرديم كه در دنيا مرگ و حيات، زنده و جماد كنار هم ديگر هستند، ولى در عالم آخرت جماد و مرگ وجود ندارد، بلكه همه چيز زنده است. زمين محشر زنده است و نيز آگاهى دارد. به اين آيه قرآن توجه كنيد: «يَوْمَئِذٍ تُحَدّثُ أَخْبَارَهَا* بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا» خداوند مىفرمايد: در قيامت من به زمين فرمان مىدهم، پرونده بندگان بىآبرو، بدكار، اهل معصيت و آن افرادى را كه اصرار برگناه داشتند را نمايان كن و به آنها بگو كه در اين چند سال حيات چه كردهايد؟ زمين حرف خدا را مىفهمد و جواب خدا را مىدهد.
«يَوْمَئِذٍ تُحَدّثُ أَخْبَارَهَا» تمام خبرهايى را كه از بندگان مىداند همه را بازگو مىكند. معلوم مىشود كه بر اساس آيه: «إِنَّ الدَّارَ الْأَخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ» تمام آخرت زنده است.
چگونگى ساختار بهشت
يك بخش عظيم آخرت، بهشت است و الآن موجود مىباشد. طبق آيات قرآن، بهشت جايى نيست كه خداوند متعال، بخواهد آن را در روز قيامت معمارى بكند و بسازد، از آن زمان كه در كره زمين ايمان، عمل صالح و اخلاق شروع شد، ساخته شدن بهشت نيز شروع شد. چون طبق آيات قرآن، مصالح ساختمانى بهشت عبارتند از: ايمان، حسن خلق و اعمال خوب مردم. چرا بعضى از مردم به جهنّم مىروند؟ زيرا دين، اخلاق و عمل صالح ندارند. صالحان به بهشت مىروند چون مصالح ساختن آن را، خود آنها فرستادند.
بر اساس آياتى كه در قرآن است، بهشت در حال حاضر موجود است. البته تمامى آن موجود نمىباشد. از زمان آدم تا الآن هر فردى كه داراى ايمان، اخلاق و عمل صالح بوده، بر پايه اين توصيفات بهشت او ساخته شده است. افرادى كه از دنيا رفتهاند، نسبت به اعمالشان بهشت آنها كامل شده است، ولى ما كه در اين دنيا زندگى مىكنيم، با نمازها، روزهها و با شركت كردن در جلسات دينى، هنوز در حال ساختن بهشت هستيم و با فرا رسيدن مرگ، ساختمان سازى بهشت ما نيز به اتمام مىرسد. الآن اگر پرده مكاشفه را كنار بزنند، مردان و زنان با ايمان، بهشت خود را نيمه كاره مىبينند، هنوز چندين سال ديگر وقت دارند كه الباقى بهشت خود را بسازند. اين بهشت طبق آيات قرآن زنده با شعور، آگاه و فهميده مىباشد.
زنان اهل بهشت
وجود مبارك شيخ صدوق كه در قرن سوم، يعنى حدود هزار و دويست سال پيش، در زمان غيبت صغرى به دنيا آمد و در آن زمان زندگى مىكرد، يعنى زندگى ايشان به زمان امامت امام حسن عسكرى عليه السلام متصل بوده است، پدر شيخ صدوق در شهر مقدس قم، وكيل حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام بودند.
امام عسكرى عليه السلام نامههاى بسيار باارزشى را به پدر شيخ صدوق نوشتند.
ايشان در كتاب «خصال» از قول وجود مبارك پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله نقل مىكند: بهشت مشتاق چهار زن در اين عالم است. «1» معنايش اين است كه بهشت مشترىهاى خود را مىشناسد و نسبت به آنها حال متفاوتى دارد. عاشق و معشوق همه نيست، براى همه خوبان عالم آمادگى دارد.
ولى در ميان خوبان عالم اشتياق، رغبت و شوق به چهار زن را دارد. به عبارت سادهتر بهشت به خاطر اين چهار زن، قبل از اينكه بميرند دلتنگ بوده، طبق گفتار پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله، بهشت با اشتياق، اين چهار زن را مىخواست.
حضرت آسيه عليها السلام و ايمان حقيقى
يكى از زنان كه بهشت مشتاق او بود و رغبت شديدى به او داشته، آسيه همسر فرعون است. يك خانم جوان مصرى كه همسر پادشاه و از تمام امكانات رفاهى برخوردار است و قدرت دوم مملكت مىباشد، كسى هم جرأت مقابله و مخالفت با او را ندارد.
با شنيدن مسائل الهى از زبان موسى، باطن او بيدار مىشود، مىفهمد زن فرعون بودن، نشستن بر سر اين سفرهها، به گردن انداختن طلا و جواهرات، بها دادن به اين فرهنگ و اين نوع زندگى اشتباه است. توبه كرد، يك توبه واقعى و حقيقى. فرعون فهميد كه اين زن به خدا ايمان آورده و قيامت را باور دارد، موسى را به پيغمبرى قبول كرده و خدا را عبادت مىكند. طبق آيات قرآن و روايات وقتى فرعون از او نااميد شد، او را محكوم كرد و دستور داد كه سربازان او را به روى زمين بخوابانند و دو مچ پا و كف دستانش را با ميخهاى بزرگ به زمين بدوزند و يك سنگ بسيار سنگين را از بالا چنان روى بدن او بيندازند كه تمام اسكلت او روى زمين و زير سنگ خورد بشود. كاخ، طلاها و ملكه بودن را از او مىگيرند، مىخواهند او را بكشند، ولى مىگويد: براى من مهم نيست. آن چيزى كه براى من مهم است خدا و دين خدا است. من با كشته شدن، خاموش نمىشوم. بدن را از من مىگيريد، اما روح من پيش پروردگار مىرود و بعد هم شهيد شد. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد: بهشت عاشق و مشتاق اين زن است.
حضرت مريم عليها السلام و پاداش خداوند
اما خانم دومى كه بهشت مشتاق او مىباشد حضرت مريم عليها السلام است. خانمى كه براى يك بار در دوره عمر خود شوهر نكرد، در آن محيط پر از فساد، گناه، معصيت، فسق و مادى گرايى كه طبق آيه قرآن: «وَ أُشْرِبُواْ فِى قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ» دلهايشان با گوساله يكى شده بود، خدا مىفرمايد: اين دختر، چنان پاكدامنى، سلامت نفس، اخلاق، كرامت، عظمت و شرف و انسانيت خود را حفظ كرد كه به مزد اين پاكى، بدون اينكه شوهر كند، پسرى به او دادم به نام عيسى عليه السلام كه چهارمين پيغمبر اولوالعزم من شد. پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمايد: بهشت مشتاق حضرت مريم است.
حضرت خديجه عليها السلام و مقام زن
اما زن سوم، از پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله روايتى نقل شده كه خيلى قابل توجه است. من با هيچ روايتى عظمت اين خانم را مثل اين روايت نتوانستم درك بكنم. يك وقت مىگويند: اين خانم صد در صد اهل بهشت است، زيرا زحمت كشيده، ديندار بوده و تبليغ دين كرده است. اما يك وقت مىگويند: اهل بهشت هست اين قيد را هم اين زن دارد. اينجا عظمت اين زن معلوم است كه پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمايد: سومين خانمى كه بهشت مشتاق او است. «خديجة بنت خويلد زوجة النبى فى الدنيا و الاخرة» خديجه همسر من در دنيا و آخرت است، يعنى روز قيامت هر كجا مرا ببرند اين زن نيز با من معيت دارد و در مقام من است.
آيا زن مىتواند به اين مقام برسد؟ بله، بين زن و مرد در رسيدن به مقامات ملكوتى هيچ فرقى نيست. در عالم معنا مردها با زنها هيچ فرقى ندارند، ولى طبيعت زندگى دنيا اقتضا كرده كه فرقهاى مختصر اندامى با يكديگر داشته باشند، اما از نظر انسان بودن فرقى ندارند.
حضرت فاطمه عليها السلام برترين زن
چهارمين خانمى كه بهشت مشتاق او است، فاطمه زهرا عليها السلام است. اين خانم با آن سه خانم قبل اصلًا قابل مقايسه نيست. پيغمبر صلى الله عليه و آله مىفرمايد: چهارمين خانمى كه بهشت مشتاق او است، دخترم فاطمه زهرا عليها السلام است. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی