سه شنبه 4 دي 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

 بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين‏ و صلّ على محمد و آله الطاهرين.
خداوند مهربان به وجود مبارك پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله امر مى‏كند، حقيقتى را براى همه مردم بيان كن. حالا مردم، به اين حقيقت توجه كنند يا نكنند، آن بحث جداگانه‏اى است. يقيناً از مردم بر اساس تكيه دادن بر عقل، فطرت و انصاف خود، اين حقيقت را از زبان تو قبول مى‏كنند. عده‏اى نيز قبول نمى‏كنند.
مردمى كه از زبان پيغمبر صلى الله عليه و آله حقيقتى را قبول كنند، به نفع دنيا و آخرت و اگر قبول نكنند، به زيان دنيا و آخرتشان مى‏باشد.
ردّ حقيقت، خسارتى غيرقابل جبران‏
گاهى ما در آيات و روايات و «نهج البلاغه» اين مسأله را مى‏بينيم كه اگر همه دنيا را به انسان بدهند، جبران بعضى از ضررها را نخواهد كرد. خداوند در قرآن مجيد مى‏فرمايد: روز قيامت افرادى كه محكوم به جهنّم مى‏شوند، اگر همه دنيا و آنچه كه در دنياست، دو برابر بشود، بر فرض كه مالك آنها باشد و بخواهند به پروردگار عالم بپردازند تا خداوند آنها را عفو كند، قبول نمى‏شود. اين زيان و خسارتى كه انسان را مستحقّ دوزخ مى‏كند، چقدر از نظر باطنى‏ سنگين است كه اگر دنيا را در قيامت دو برابر بكنند، و آن را در عوض نجات از عذاب دوزخ بپردازند، مورد قبول واقع نمى‏شود. چه خسارت و زيانى از اين سنگين‏تر. دليل اين زيان و خسارت، عدم پذيرش حقيقت از زبان پيغمبر صلى الله عليه و آله است.
راه پيامبر صلى الله عليه و آله دعوت به يگانه پرستى‏
به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمان مى‏دهد كه به تمام مردان و زنان بگو: «قُلْ هذِهِ سَبِيلِى» اين راه من است. چه چيزى راه پيغمبر صلى الله عليه و آله است، پروردگار توضيح مى‏دهد:«أَدْعُواْ إِلَى اللَّهِ»
راه من اين است كه همه شما را به پرستش خدا دعوت بكنم، بياييد اهل خدا و با خدا و تسليم برنامه‏هاى حكيمانه پروردگار مهربان عالم بشويد. در همه عمر خود، كارگر خدا باشيد. از هيچ كارفرمايى غير از پروردگار، خواسته، فرمان و دستورى را قبول نكنيد. اين برنامه‏اى است كه همه انبياى خدا و ائمه طاهرين عليهم السلام داشتند. در زمان اميرالمؤمنين على عليه السلام شايعه شده بود كه معاويه زرنگ‏تر و هنرمندتر از اميرالمؤمنين عليه السلام است. اميرالمؤمنين عليه السلام جواب اين شايعه را دادند كه اگر به زرنگى و هنرمندى باشد، من از همه زرنگ‏تر و هنرمندترم، اما چرا من در برخورد با مردم و زندگى، آن زرنگى و هنرمندى را به كار نمى‏گيرم، چون پروردگار اجازه نمى‏دهد. ولى چرا من محدود و مقيّد زندگى مى‏كنم، هر قدمى را برنمى‏دارم، هر نقشه‏اى را نمى‏كشم و هر كارى و عملى را انجام نمى‏دهم در حالى كه از همه بهتر
مى‏دانم. زيرا من عبدالله و با خدا هستم، با خدا زندگى مى‏كنم. اگر زندگى من غير از اين باشد، من هم مثل ديگران ضرر مى‏كنم و اين ضرر هم در قيامت ابداً قابل جبران نيست. كسى كه ضرر كرده است، چگونه در قيامت مى‏خواهد خود را از عذاب جهنم نجات بدهد؟
دعوت بر اساس بصيرت‏
«قُلْ هذِهِ سَبِيلِى» بگو: اين راه من است، «أَدْعُواْ إِلَى اللَّهِ» مسئوليت و وظيفه دارم كه همه شما را به طرف پروردگار عالم دعوت كنم. اما به مردم اين مطلب را هم بگو كه اين دعوت بر اساس روشن بينى و بصيرت است، اين دعوت، كوركورانه و جاهلانه نيست، دعوتى عالمانه، آگاهانه و بر اساس بينايى و بيدارى است. نه تنها من، دعوتم بر اساس بيدارى و بينايى است بلكه دعوت پيروان واقعى من بر اساس همين بينايى است.
 «أَدْعُواْ إِلَى اللَّهِ عَلَى‏ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى» البته در روايات ما آمده: اين «مَنِ اتَّبَعَنِى» در درجه اول دوازده امام معصوم هستند كه با بصيرت باطنى از مردم دعوت مى‏كنند. وقتى مى‏فرمايد: اين عمل‏ مستوجب عذاب در آتش جهنم و اسارت در قيامت مى‏شود، يعنى اينكه باطن جهنم، عذاب، آتش و اسارت در قيامت را مى‏بينند.
 «كُلُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ» واقعاً ما داريم زندان و زندانى اين عمل را مى‏بينيم. ما تير به تاريكى نمى‏اندازيم.
  بصيرت انبياى خدا و ائمه اطهار عليهم السلام‏
روزى در هنگام طلوع آفتاب، وجود مبارك رسول خدا صلى الله عليه و آله، به شدت گريه مى‏كردند. به نحوى كه حضرت زهرا عليها السلام از گريه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فوق العاده ناراحت شدند، همراه با اميرالمؤمنين على عليه السلام كه تماشاگر اين ماجرا بودند محضر پيغمبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله آمدند و عرض كردند: خدا چشمانتان را نگرياند، هميشه خوشحال باشيد، چه اتفاقى افتاده كه شما را اين گونه گريان كرده است. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: شب گذشته پانزده گروه از زنان را نشان من دادند كه گروه اول از اين پانزده گروه را ديدم كه با موى جلوى سر به ديواره جهنّم بستند، سر به جانب دوزخ، و بدن به طرف بالاى دوزخ است. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ديدم، اين ديدن غير از شنيدن است. اين بصيرتى كه قرآن مجيد نسبت به پيغمبر صلى الله عليه و آله و ائمه طاهرين مى‏فرمايد: ديدن و لمس حقيقت است. در ادامه پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: به جبرئيل گفتم: اين پانزده گروه جزء كدام امت هستند؟ به من گفت: يا رسول الله! هر پانزده گروه از امت شما هستند، گفتم: اينها چه كرده‏اند؟
گفت: گروه اول، زنان و دخترانى هستند كه در دنيا با حجاب بودند ولى موى‏ جلوى سرشان، دائم در معرض ديد نامحرمان مى‏باشد. «وَإِنَّ جَهَنَّمَ لُمحِيطَةُ بِالْكفِرِينَ»  دوزخ بر كافران احاطه دارد، فقط قول پروردگار است و با همه وجودم قبول دارم و اگر انكار بكنم، كافر مى‏شوم. آنچه كه شما هم از زبان اهل منبر مى‏شنويد، در حقيقت آيات قرآن و روايات هستند. مسلمان هستم، يقين به قرآن دارم، مى‏گويم:
آيه حرف پروردگار است. ولى پيغمبر صلى الله عليه و آله وقتى اين آيه را روى منبر مى‏خواندند، مى‏ديدند كه دوزخ بر كافران احاطه دارد. يك عده از ما عادت داريم بعد از نماز صبح، يك صفحه از قرآن را بخوانيم، بعد از قرائت هم مى‏گوييم: «صدق الله العلى العظيم» اما حضرت زين العابدين عليه السلام وقتى بعد از نماز صبح در اتاق خانه‏اش شروع مى‏كرد به قرآن خواندن، مردم كه از كوچه عبور مى‏كردند، با شنيدن نواى قرآن و صداى گريه آن حضرت كه مانند مادر جوان مرده، ميخكوب مى‏شدند، چرا؟ چون حضرت زين العابدين عليه السلام هر آيه‏اى را كه مى‏خواندند، باطن آيه را نيز مى‏ديدند. اين بصيرت انبياى خدا و ائمه طاهرين است.
 «قُلْ هذِهِ‏سَبِيلِى أَدْعُواْ إِلَى اللَّهِ عَلَى‏ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى»
به مردم بگو اين راه من است كه شما را بر اساس ديدن حقيقت، دعوت به خدا مى‏كنم، و پيروان واقعى من هم بر اساس همين بصيرت، شما را دعوت مى‏كنند.
 رفع عذاب به حرمت «بسم اللّه»
در روايتى كه گاهى منتسب به وجود مبارك حضرت مسيح و گاهى هم از قول پيغمبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله. نقل مى‏كنند كه ايشان روزى از كنار قبرستانى عبور مى‏كردند، به ياران خود فرمودند: عجله كنيد، بدويد، مانند فردى كه فرار مى‏كند از قبرستان گذشتند. در بعضى از روايات آمده چند روز بعد، يا يك سال بعد، باز هم مسيرشان از كنار اين قبرستان بود، اين دفعه اصحاب ديدند كه حضرت آهسته قدم برمى‏دارند و چيزى هم نفرمودند. يك نفر به ايشان عرض كرد: آقا، دفعه گذشته در حين عبور از كنار اين قبرستان فرمان داديد عجله كنيد، اما اين بار چيزى نفرموديد. حضرت در جواب فرمودند: دفعه پيشين وقتى مى‏خواستيم از كنار اين قبرستان عبور كنيم، صاحب يكى از قبرها در عذاب پروردگار بود و آنچه را كه مى‏ديدم شما نمى‏ديديد، من طاقت ديدن آن عذاب را نداشتم، گفتم: عجله كنيد، چون مى‏خواستم زودتر از آن جا بروم و آن عذاب را نبينم. اما اين بار ديدم كه عذاب، از صاحب آن قبر برداشته شده است، از جبرئيل دليل رفع عذاب، از صاحب قبر را پرسيدم، جبرئيل گفت: از اين ميّت، يتيمى باقى مانده بود و اولين درسى كه استاد به او ياد داد، آيه شريفه: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»  بود. وقتى يتيم اين آيه را خواند، پروردگار فرمود: فرزند اين گناه كار، مرا به رحمانيت و رحيميت خواند، حيا مى‏كنم كه عذاب پدر او را در برزخ ادامه بدهم، لذا او را بخشيدم. اين بصيرت است، بصيرتى كه انبياء يا ائمه اطهار عليهم السلام داشتند و مسائل پشت پرده را مى‏ديدند.
 حرام خورى و پنج خطر آن‏
وجود مبارك پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله، پنج خطر بسيار سنگين را براى اميرالمؤمنين عليه السلام بيان مى‏كنند، كه اين پنج خطر ميوه تلخ يكى از گناهان است.
گناهى كه در طول تاريخ، رواج داشته و متأسفانه در اين روزگار در كشور ما هم رواج دارد و تعدادى از مردان و زنان دچار اين گناه و اسير اين برنامه شيطانى هستند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با توجه به بصيرتى كه خدا به ايشان عطا كرده‏اند و طبق آيه شريفه‏اى كه در اواخر سوره يوسف است، به اميرالمؤمنين فرمود: «يا على من أكل من الحرام» يا على، هر كسى مال حرام بخورد، پنج خطر متوجه او خواهد شد. يعنى اين پنج خطر در ذات مال حرام است. كسى نمى‏تواند از بيت المال دزدى كند، يا مال مردم را بياورد و نيت او هم اين باشد كه پول آن را ندهد. بگويد: چك مى‏دهم بگذار برگشت بخورد. نمى‏توان ميوه‏هاى تلخ حرام را از حرام جدا كرد و به لقمه حرام‏ گفت: من تو را مى‏خورم، اما تو اين پنج خطر را ايجاد نكن، مثل اينكه بگوييم: آفتاب، بتاب، اما كره زمين را روشن نكن. كسى نمى‏تواند اين پنج خطر را از مال حرام جدا بكند. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد:
نه اينكه در تمام عمرش حرام خور باشد، بلكه اگر گرفتار اندكى حرام خورى شود. مقدار حرام خورى را از كجا مى‏فهميم؟ از كلمه «من» كه بر سر «الحرام» آمده است. «مَنْ أَكَلَ مِنَ الحرامِ»
هر كسى كه مقدارى از حرام را بخورد،
1- خطر مرگ قلب‏
خطر اول سنگين‏ترين خسارت و زيان است. متن فرمايش رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره سنگينى خطر اول اين است:
خطر اول: «مات قلبه»
به آرامى حيات الهى از قلب حرام خوار خارج مى‏شود و قلب او مى‏ميرد. ممكن است فرد حرام خوار صد سال زندگى كند. منظور از مرگ قلب، مرگ آن قلبى است كه صفاتى همچون: رقت، عاطفه و ايمان را از دست بدهد.
اميرالمؤمنين عليه السلام در «نهج البلاغه» مى‏فرمايد:
 «فالصورة صورة انسان و القلب قلب حيوان» قيافه آدميزاد است ولى قلب گرگ است. امام زين العابدين عليه السلام در «مناجات‏  تائبين» مى‏فرمايند: «امات قلبى عظيم جنايتى» خدايا! اين گناه بزرگ، قلبم را نابود كرده است. به علت تعفّن باطنى، صاحب قلب مرده، بخيل، مغرور، حسود، متكبر، كينه توز و دورو مى‏شود، اينها تعفّن‏هاى قلب مرده است. اين يك خطر است.
2- خطر كهنه شدن دين‏
خطر دوم: «خرق دينه»
دين انسان حرام خوار كهنه مى‏شود. تعبير بسيار عجيبى است. دين ديگر براى او تازگى ندارد، در جواب آن‏ها كه مى‏پرسند: چرا بى‏دين شدى؟ مى‏گويد: روزگار تمدن است، اين حرف‏ها ديگر كهنه شده، من اگر ديندار بودم از قافله تمدن و متجدد بودن عقب مى‏ماندم، دنياى الكترونيك است، ديگر دنياى نماز، روزه، مسجد، روضه، گريه، حلال و حرام نيست. دين كهنه مى‏شود.
3- خطر ضعف يقين‏
خطر سوم: «ضعف يقينه»
باورش هم سست مى‏شود. مى‏گويد: نمى‏دانم قيامت واقع مى‏شود يا نه، نبوت انبيا و امامت على عليه السلام را قبول بكنم؟
4- خطر سست شدن در بندگى‏
خطر چهارم: «قلّت عبادته»
در بندگى خدا، كند مى‏شود. نماز اول وقت به آخر وقت و آخر وقت هم رو به نابودى مى‏رود. روزه ماه رمضان را با بهانه‏هاى واهى نمى‏گيرد.
5- خطر مستجاب نشدن دعا
خطر پنجم: «حُجِبَتْ دعوته»
انسان ممكن است انواع گرفتارى‏ها را پيدا بكند و كليد حل گرفتارى‏هاى او، پول، پارتى، وكيل، وزير، رئيس، سرهنگ و سرتيپ نباشد، تنها راه حل، دعا به درگاه خداوند است. ولى پيغمبر به اميرالمؤمنين مى‏فرمايد: «حُجِبَتْ دعوته»
هر چقدر دعا كند، خدا دعاى او را مستجاب نمى‏كند، خداوند مى‏فرمايد: آنقدر در گرفتارى بمان تا نابود شوى. دعايت براى من ارزش ندارد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏
 

مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی
 
 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group