من روایتی میخوانم که فصلی است و کاملاً با بحث امروز ما تناسب دارد و جذاب است.
از پیامبر عزیزمان نقل شده است که فرمودند: «إِنَّ مَنْ عَرَفَ حُرْمَةَ رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ وَصَلَهُمَا بِشَهْرِ رَمَضَانَ شَهْرِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ شَهِدَتْ لَهُ هَذِهِ الشُّهُورُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَ كَانَ رَجَبٌ وَ شَعْبَانُ وَ شَهْرُ رَمَضَانَ شُهُودَهُ بِتَعْظِيمِهِ لَهَا».[۱]
روایت با معرفت شروع شده است. یعنی معرفت حرمت یعنی جایگاه و شأن و رتبه و بزرگی رجب و شعبان. جالب است در این روایت بین رجب و شعبان با ماه رمضان فرق گذاشته شده است. جالب است که رجب و شعبان به تنهایی یاد میشود، اما به رمضان که میرسد، میگوید: «شَهْرُ رَمَضَانَ». در روایت دیگر است که رمضان نام خدا است؛ بنابراین بگویید: «شَهْرُ رَمَضَانَ».[۲]
کسی که حرمت آن دو ماه را بشناسد ـ یعنی عارف به عظمت و ویژگیها و آداب آنها باشد و حرمتشان را بشناسد و حقشان را ادا کند ـ و آنها را به ماه مبارک رمضان وصل کند، این سه ماه، در قیامت، برای او شهادت میدهند..
بعد حضرت سیما و تصویر قیامتی مسئله را ارائه کردند و فرمودند: «وَ يُنَادِي مُنَادٍ: يَا رَجَبُ يَا شَعْبَانُ وَ يَا شَهْرَ رَمَضَانَ كَيْفَ عَمِلَ هَذَا الْعَبْدُ فِيكُمْ وَ كَيْفَ كَانَتْ طَاعَتُهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟». از اینجا معلوم میشود که این ماهها دارای هویت مستقل و حیات باطنی و شعور هستند. در این عالم همهچیز شعورمند است؛ هم زمین و هم زمان. منادی این ماهها را خطاب میکند و میگوید این بندهی ما در شما چطور عمل کرد؟ چطور با شما رفتار کرد؟ طاعتش در شما چگونه بود؟
رجب و شعبان و رمضان به سخن میآیند و پاسخ میگویند: «فَيَقُولُ رَجَبٌ وَ شَعْبَانُ وَ شَهْرُ رَمَضَانَ: يَا رَبَّنَا مَا تَزَوَّدَ مِنَّا إِلَّا اسْتِعَانَةً عَلَى طَاعَتِكَ وَ اسْتِمْدَاداً لَمَوَادِّ فَضْلِكَ، وَ لَقَدْ تَعَرَّضَ بِجُهْدِهِ لِرِضَاكَ، وَ طَلَبَ بِطَاقَتِهِ مَحَبَّتَكَ».
دوستان که اهل نکته و دقیق هستند عنایت دارند که ما دو پاسخ اینجا داریم. یکی شهادت خود این ماهها دربارهی این بنده است که شناخته و رعایت کرده و دوم هم شهادت فرشتگان موکل به ماههای رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان است که خدای متعال جداگانه از آنها هم نظر میخواهد. جمع نظر این ماهها و فرشتگان موکل، نتیجهاش میشود وضعیت خاصی که برای این بنده در قیامت رقم میخورد. این جملاتی که رجب و شعبان و رمضان میگویند، دارد راهنمایی میکند که در این ماهها بندههای عارف چه کار میکنند و وقتی از زبان فرشتهها میشنوید، تکمیل میشود.
اقدام اول سالک:
این ماهها دارند صحبت میکنند و میگویند: «مَا تَزَوَّدَ مِنَّا إِلَّا اسْتِعَانَةً عَلَى طَاعَتِكَ» یعنی این بندهها در جستجوی توان بودند برای طاعت تو. یعنی در ماههای رجب و شعبان و رمضان توانیابی کردند برای طاعت. معلوم میشود خدای متعال در این سه ماه، بندگان خود را برای راه یافتن به مقام شامخ طاعت اعانه و یاری میکند. توشه چیست؟ توشهی این سه ماه برای سالک، این توان دادن به او است. ویژگی این بندهها این است که به خاطر معرفت و شناختی که داشتند، از این ماهها کمک گرفتند.
اقدام دوم سالک:
دومین مورد «وَ اسْتِمْدَاداً لَمَوَادِّ فَضْلِكَ» که تعبیر خیلی جالبی است. بندهها در این ماه استمداد خواستند و یکی از توشههایشان مددیابی است که خیلی نزدیک توانیابی است؛ منتها تنوعی است برای تعبیر لطیفی که اینجا هست. استمداد داشتند برای مادههایی که تو از فضل خودت آماده کرده بودی. معلوم میشود که در این سه ماه، علاوه بر آن اعانات، از فضل خدای متعال، سفرههایی انداخته شده و به طور خاص آماده شده است.
اینها را میگویم تا این شبها به درگاه خدای متعال بروید و تضرع کنید تا به شما عمر دهد و این ماهها را درک کنید. بین ما و این ماهها نفسهایی است و ممکن است این نفس برای کسی نباشد.
اقدام سوم سالک:
سومین مورد «وَ لَقَدْ تَعَرَّضَ بِجُهْدِهِ لِرِضَاكَ»؛ خدا یا ما شهادت میدهیم که این بندهی تو با تمام توان خودش سعی کرد تو را راضی کند. «وَ طَلَبَ بِطَاقَتِهِ مَحَبَّتَكَ» تمام توان و طاقت خود را آورد تا به محبت تو برسد و باب دوستی با تو را باز کند.
اینها سخن این سه ماه بود که عبارت از استعانت و استمداد و تعرض و طلب بود؛ استعانت برای طاعت؛ و استمداد در بهرهبرداری از مواد فضل و از آن اضافهها و زیادههای مجانی که باید بخواهی؛ و تعرض یعنی خود را در معرض رضای الهی قرار دادن با جهد و کوشش و تلاش که این کوشش هم عمدتاً شامل استغفار و روزه و احسان میشود؛ و طلب یعنی افتادن به دنبال دوستی و جلب محبت خدا و ورود به رفاقت خدای متعال.
«استاد حاج علی اکبری»
[۱]. محمدباقر مجلسی، زاد المعاد، ج۱، ص۱۱.
[۲]. محمدی ریشهری، میزان الحكمه، روایت ۷۴۴۲.