یگانه دوران
دربارهی امام راحل عظیمالشأن چه بگوییم؟! یک شخصیت متفاوت، که خداوند تبارک و تعالی به زمان و روزگار ما این منّت را گذاشت که توانستیم یک بار دیگر شخصیتی از جنس اولیاء، امامان و پیامبران را مشاهده کنیم که بهرهمند از نور معرفت و معنویت و بهرهمند از فضائل و ارزشهای الهی است.
بدون شک امام راحل عظیمالشأن (رضوان الله تعالی علیه) یک نشانهی بزرگی الهی در زمان ما و یک ودیعهی الهی برای روزگار ما بود.
وقتی جلسهای به نام امام راحل عظیمالشأن تشکیل میشود، ذهنمان به کار بزرگی معطوف میشود که این انسان الهی انجام داد، راهی که گشود و مسیری که باز کرد. خوبانی از ملت عزیز ما و از ملتهای مسلمان جهان با او همراه شدند و گویا یک قدم بلند به سوی آن عصر روشن و نورانی برداشته شد؛ روزگاری که به تعبیر قرآن کریم: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ؛[۱] خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد؛ همانگونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین [خود] قرار داد».
آن روز، روزی است که اسلام جهانگیر میشود و ثمرات شیرین تمدّن اسلامی کام بشریت را بعد از تلخیها شیرین خواهد کرد.
این روزها وقتی به امام فکر میکنیم و کاری که انجام داد، بیاختیار شخصیتی را تحسین میکنیم؛ چراکه فاصلهی بین ما و تحقق آن وعدهی بزرگ الهی را با همت، حضور، تدبیر و برنامهریزیاش خیلی کاهش داد.
امام خمینی (ره) در بیان امام خامنهای (مد ظله العالی)
بهترین تعابیر دربارهی امام و شخصیت او، تعابیری است که رهبر عالیقدر و حکیم و عزیز ما دربارهی ایشان دارند. زیباتر و محکمتر از این تعابیر، نمیشناسم که بخواهم در جمع باصفا و صمیمی و فرهیختهی این جلسهی نورانی عرض کنم.
از نگاه رهبر عزیز و عالیقدرمان، امام راحل دارای فهرستی از ویژگیها بودند که شاید مهمترین ویژگی ایشان، «جامعیت»شان بود که حقیقتاً امام را به یک شخصیت کمنظیر، بلکه بینظیر تبدیل کرد.
ایمان قوی، عقل کامل، حکمت، هوشمندی، صبر، حلم، صداقت، زهد، تقوا و ورع، یکجا در وجود امام جمع شده بود. اینجا انسان احساس میکند به تعبیر رهبر عزیزمان باید سراغ قرآن کریم برویم؛ آنجایی که خدای متعال و مهربان بندگان شایسته و برگزیدهاش را توصیف میکند. وقتی این آیات را نگاه میکنید، میتوانید نمونه روشنی از مضامین عالی این آیات نورانی را در شخصیت امام ببینید.
آیاتی که دربارهی ایمان سخن گفته است، وقتی امام را مشاهده میکنید و در نظر میگیرید، یک شخصیت سرشار از ایمان به خداوند و قرآن کریم را مشاهده میکنید.
وقتی آیات هجرت را میخوانید، یک مؤمن مهاجر در برابر چشم شما قرار میگیرد.
وقتی آیات جهاد را میخوانید، مؤمن مهاجر و مجاهد را در سیمای امام راحل مشاهده میکنید.
وقتی آیات مربوط به سحر را مطالعه میکنید، آنجایی که خداوند متعال بندگانی را توصیف میکند که سحرگاهان اهل راز و صفا و در مقام گفتگو با پروردگار متعال هستند، امام راحل عزیزمان را میبینید.
وقتی خدای متعال از بندگانی سخن به میان میآورد که مصلح هستند، قیام به قسط دارند، در خدمت مردم هستند، اهل امر به معروف و نهی از منکر هستند، باز هم امام راحل عظیم الشأن را جزء صدر اول این فهرست نورانی مشاهده میکنید.
این تعبیر زیبا را از رهبر عزیز و عالیقدرمان بشنوید که فرمودند او قرآن را در نفس و جان زندگی خود تحقق بخشید.
وقتی با امام روبرو میشوید، با یک انسان الهی و حقیقت قرآنی روبرو هستید که همهی عمر با قرآن زندگی کرد و خود را با موازین قرآنی ساخت. الحمدلله همهچیز برای ساخته شدن این شخصیت بزرگ که باید زمانهی خود را بسازد، هماهنگ شد.
رهبر خردمند و عالیقدرمان در تعبیر بسیار زیبا فرمود قوّت ایمان را با عمل صالح، ارادهی پولادین را با همت بلند، شجاعت اخلاقی را با هضم و حکمت، صراحت لهجه را با صداقت و متانت، صفای معنوی را با هوش و کیاست، تقوا و ورع را با سرعت و قاطعیت، و ابهت و صلابت را با رقّت و عطوفت یکجا در خودش جمع کرده بود.
کم نظیرند شخصیتهایی که توانسته باشند همهی این ویژگیها را یکجا در خود داشته باشند. از یک سو لطیف مثل شبنم نشسته بر گل در یک صبح بهاری، از یک سو شخصیتی عزیز، استوار، نفوذناپذیر که آیه «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ؛[۲] و عزت از آنِ خدا و از آنِ پيامبر او و از آنِ مؤمنان است» را انسان میتواند در شخصیت او مشاهده کند. جمع بین لطافت و عزت، محبت و صمیمیت و شجاعت و دلاوری بودند.
اینها همان اوصافی است که در یک جمله به طور خلاصه خدای متعال دربارهی پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و یاران آن حضرت مطرح کردند و فرمودند: «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ؛[۳] محمد [ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند».
وقتی از رهبر عزیز و عالیقدرمان که خود پرورشیافتهی چنین مکتبی است و بحمد الله ایشان هم سرشار از این ویژگیها هستند، سؤال کردند که به نظر شما اگر بخواهیم او را در یک واژه و در یک کلمه معرفی کنیم، از چه تعبیری استفاده کنیم؟ ایشان فرمودند: «او عبد صالح خداوند بود».
عبد صالح خداوند، بهترین تعبیری است که میتوان دربارهی او به کار برد. در اوج ارتباط با خداوند، اهل اخلاص، ایمان، صفا، نورانیت معنوی، معرفت و دانایی، دانایی دینی و اهل انجام وظیفه و حضور در میدان بود.
این عبد صالح به تعبیر رهبر عزیزمان دائماً در حال پیشرفت بود. ایشان میفرمودند هر وقت امام را میدیدیم، با قبل متفاوت بود. دائم در حال نزدیک شدن به خداوند متعال، پیشرفت در منازل معنوی، سیر و سلوک عاشقانه و عارفانه و اهل پیمایش وادیهای سخت در این منازل دشوار بود. این را میشد در شخصیت امام عظیمالشأن دید، مخصوصاً استغاثه و تضرع و گریههای بیامان سحرگاهی او ضربالمثل بود؛ به ویژه در ماه معظم شعبان که ماه دعا و مناجات بود، حال دیگری داشت. وقتی امام دربارهی مناجات شعبانیه سخن میگفت، عبارت «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَيْكَ؛[۴] معبودا، مرا به کمالِ گسستن [از خلق] و پیوستن به خودت رسان» را با حال خاصی میگفت و بر آن تأکید داشت.
با آن تقوا و ورع مثال زدنی که امام عزیز ما داشتند، در ماه رمضان سرعت عجیبی از نظر معنوی و تقرب به پروردگار متعال و مهربان میگرفت. بسیار مقید بود که در همهی امور زندگی آنچه را خداوند میخواهد و مرزهای الهی و حریم تقوا، کاملاً رعایت شود و حتی در جزئیات، در این حد که باید مکروهات ترک شود و مستحبات انجام گیرد، اهل مواظبت بودند.
این تعابیر وقتی در کنار هم قرار میگیرد، به علاوه حسن توکّل و حسن ظنّ امام به خداوند متعال، شخصیتی را شکل میدهد که میتوان درباره او گفت: «عبد صالح پروردگار متعال و مهربان بود».
همهی همت او مصروف به این بود که آنچه را خدا میخواهد، همان محقق شود.
دو ویژگی مهم امام خمینی (ره)
۱. مردمدوستی و مردمداری
از نظر رهبر عزیز و عالیقدرمان، از جمله ویژگیهای برجستهی امام عزیز و بزرگوار ما که الهامبخش همه است، این است که حقیقتاً به مردم ایمان داشت و در برابر آنها متواضع بود.
امام با کسی تعارف نداشت. یک شخصیت الهی مستغنی بود که به کسی نیازی نداشت؛ ولی وقتی با مردم روبرو میشد، بسیار متواضعانه و فروتنانه با آنها سخن میگفت؛ اصلاً خودش را در برابر مردم به حساب نمیآورد و میفرمود: مردم از ما بهترند، یا این جمله که: «من در برابر شما احساس حقارت میکنم». این جمله از کسی مثل امام تعارف نبود.
یا در قضیه شهادت حسین فهمیده فرمود: رهبر ما آن طفل سیزدهساله است یا میفرمود: به من رهبر نگویید، خدمتگزار بگویید بهتر است.
مردم را خوب میشناخت و به مردم به عنوان بندگان خدا و ذخایر الهی ایمان داشت. با نگاه ربانی و عمیق به مردم مینگریست و نگاه ایشان به مردم، نگاه ابزاری و سطحی نبود. نگاه یک ولیّ و مرد الهی به مردم بود و اعتقاد داشت: «اَلّناسُ معادِنُ كَمَعادِنِ الَّذهَبِ وَ الْفِضَّةِ؛[۵] مردم، معدنهايى همچون معدنهاى طلا و نقرهاند».
مردمان را معادنی سرشار از نور خدا و فطرت الهی میدید. به آنها اینگونه نگاه میکرد و مردم را دست قدرت خداوند میدانست؛ به این معنا که اگر مردم به میدان بیایند، هیچ چیزی نمیتواند در برابر آنها بایستد و این را باور داشت که: «یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة؛[۶] دست [عنایت] خدا با جماعت است». مردم ایران را بیشتر از دیگران میشناخت و به ایشان ایمان داشت.
۲. ژرفنگری
امام با نگاه الهیاش حوادث را خوب تحلیل میکرد، جهان پیرامون خود، زمانه و روزگار خود را خوب میشناخت، خوب تحلیل میکرد و پشت صحنهها را میدید؛ لذا میتوانست حوادث آینده را تحلیل کند.
خدمت یکی از علمای بزرگ اهل سنت شرفیاب شدم. تعبیر بسیار زیبایی داشت، گفت: امام از مقام یقین بهرهمند بود. این حرف خیلی حرف دقیقی است.
هرچه که او گفت شد، محقق شد. گفت: شاه باید برود، هیچ کس باور نمیکرد، اما شاه رفت.
گفت: از این پس باید جریان کمونیسم را در زبالهدان تاریخ جستجو کنیم. شوروی قَدَر قدرت قویشوکت، جلوی چشم ملت ما در هم شکست و فرو ریخت. این جملات را آن عالم اهل سنت میگفت و فهرست میکرد. از جمله اشاره کرد که امام گفت: صدام رفتنی است. در اوج قدرت صدام ملعون کسی باور نمیکرد، رفتنی باشد؛ اما جلوی چشم ملت ما صدام از تاریخ حذف شد. گفت: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. آمریکا هیچ غلطی نتوانست بکند.
امام چنین کسی بود. همین امام بشارت داد که صدای خرد شدن استخوانهای استکبار جهانی شنیده میشود. امام، به تعبیر ایشان اهل یقین بود، به یقین رسیده و حکیم بود.
راجعبه امام خاطرهای را از مقام معظم رهبری نقل میکنند که وقتی بچهها برای حمایت از جبههها و پشتیبانی از جبهه قلکهایشان را آورده بودند، آن روح لطیف و آسمانی بسیار متأثر شد و اشک میریخت.
ما دربارهی چنین شخصیتی سخن میگوییم و امروز جامعهی ما بعد از سالها به سوگ او نشسته است.
میراث ارزشمند امام خمینی (ره)
خداوند متعال به امام این توفیق را داده بود که در دانش دینی، در همهی عرصهها شخصیتی پیشرفته و پیشگام در قلهها باشد. در اصول، فقه، فلسفه، عرفان نظری، عرفان عملی، تفسیر کلام الهی و در هر زمینهای، امام قلهنشین بود و آثار و بیانات نورانی او که برای ما باقی مانده است، یک سرمایه بزرگ علمی برای حوزههای مقدس علمیه و علمای دین محسوب میشود.
چنین کسی با این ویژگیها و مخصوصاً با شجاعت و عزت و صلابتی که در شخصیتش بود، در کنار هوشیاری و کیاست و ذکاوت، توانست مقدّمات یک تحول بسیار بزرگ را در زمان ما فراهم آورد.
آنچه از امام راحل عظیم الشأن برای ملت ما و ملتهای جهان و همهی مسلمانان و آزادیخواهان جهان باقی مانده، یک میراث بسیار قیمتی و ارزشمند و دلپذیر است که وقتی انسان به این میراث فکر میکند، سرشار از شوق و افتخار میشود.
امام راحل عظیم الشأن ما یک نظام سربلند، استوار، محکم، عزیز، امن، رو به پیشرفت، مستقل از جهت سیاسی و در مقام تحصیل استقلال اقتصادی و فرهنگی و فکری برای ما به جا گذاشت.
ملتهای عالم نظام جمهوری اسلامی ایران را میشناسند و مستضعفان جهان و دوستداران حقیقت، در سراسر عالم به آن دل بستگی دارند.
بنده این توفیق را داشتهام که بارها در سفرهای بیرونی در بین مسلمانان از گروههای مختلف حضور پیدا کنم. اگر خواستید عمق استراتژیک جمهوری اسلامی و این نظام الهی را ببینید، باید از چشم مسلمانان جهان، مظلومان و مستضعفان عالم ببینید.
وقتی در جمع بسیار بزرگی در دانشگاه جاکارتا برای اساتید سخنرانی میکردم و واکنش آن استادان را دربارهی انقلاب اسلامی و نظام اسلامی و شخصیت امام میدیدم، فهمیدم که این نظام تا کجا ریشه دوانده است.
وقتی در جمع دانشجویان همان دانشگاه، دربارهی امام و نهضت امام و نظام اسلامی صحبت میکردم، گویا دربارهی عزیزترین فرد آنها صحبت میکردم. وقتی موفقیتهای جمهوری اسلامی برای آنها تشریح شد، این جوانان مؤمن که به حسب ظاهر یک شیعه هم در بین آنها نبود، بارها و بارها یکپارچه شور میشدند و تکبیر میگفتند و از عمق جان احساس غرور و افتخار میکردند.
میراث امام راحل عظیم الشأن برای ما، نظامی رو به جلو، رو به پیشرفت، در حال حرکت، در حال تثبیت موقعیت خود، یک کشور مطرح در معادلات جهانی و تصمیمگیرنده در معادلات منطقه است. ایران دیگر یک کشور در حاشیه و گوشهنشین و وابسته و در اختیار استکبار جهانی نیست. ایرانی که امام آزاد کرد و به ما سپرد و به ما و نسلهای آینده امانت سپرد، ایرانی است بزرگ، سربلند و عزیز، دوستدار مستضعفان، دوستدار همهی مسلمانان جهان، در اندیشهی اتحاد و پیشرفت و قدرت و شوکت مسلمانان در سراسر جهان است. ایران امروز چنین ایرانی است.
من مسیح را دیدم
آنچه امام راحل عظیم الشأن به عنوان یک میراث گرامی برای ما به جای گذاشت، جنبش معنوی و الهی مردمان روزگار ما است. من هیچ وقت این خاطره شنیدنی و شوقانگیز را فراموش نمیکنم. آن چند روزی که امام در دهکدهی نوفلوشاتو پاریس اقامت داشت، آنجا شلوغ شده بود. شخصی مسیحی که از همسایگان امام راحل عزیز در نوفلوشاتو بود، نقل میکند که پدرم ناراحت بود از اینکه این آقا اینجا آمده است. نوفلوشاتو دهکده آرامی بود، اما خبرنگارها و گروههای مختلف، با رفت و آمد خود، آنجا را شلوغ کرده بودند و در آن مقطع نوفلوشاتو مرکز اخبار جهان شده بود.
پدر ما ناراحت بود و میگفت: ما در اینجا استراحت میکردیم، این فرد باعث شد دور و بر ما شلوغ شود و دهکده آرام ما ناآرام شود. من چندبار به او گفتم: پدر برای یکبار هم که شده، بیایید و ایشان را ببینید، بعد قضاوت کنید. ایشان یک شخص عادی نیست.
پدرم قبول نمیکرد تا اینکه سرانجام تسلیم شد و یک بار هنگامی که امام در محوطه جلوی محل اقامتش نشسته بود، ایشان را تماشا کرد.
شخصی که این خاطره را نقل میکرد، میگوید: دیدم پدرم در خلوت خانه، گوشهای نشسته و دارد زار زار گریه میکند و اشک میریزد. گفتم: چه شده؟ چرا گریه میکنی؟ گفت: پسرم، مسیح را دیدم. گویا عیسی بن مریم بین ما برگشته است. کسی که من دیدم، یک شخص عادی نبود.
عصر خمینی
برادران و خواهران عزیزم، این احساس در عصری که ما آن را به نام امام میشناسیم، در همهی عالم پراکنده شد و بازار همهی ادیان رونق گرفت. بازگشت به معنویت و خداوند، فقط منحصر به ایران عزیز ما نبود. البته ایران در قله و اوج قرار دارد. امواج خداگرایی و بازگشت به خداوند و معنویت، همهی آفاق گیتی را فرا گرفت، بازار مسیحیها و کلیساهایشان هم رونق پیدا کرد. در عالم اسلام که بماند. این اقبال عجیب به اسلام، مخصوصاً در غرب و بهویژه در بین تحصیلکردههایشان، از برکات انقلاب ما بود.
آنچه امام راحل عظیم الشأن برای ما به ارث گذاشت، بیداری معنوی و مراجعه به قرآن کریم بود. بعد از اهانتهایی که در غرب به اسلام شد، ابتکار عمل رهبر خردمند و عارف ما در نامه نوشتن به جوانان اروپا، مبنی بر اینکه اسلام را از منابع آن بشناسید، باعث شد که در بسیاری از این کشورها قرآن نایاب شد.
ما با روزگار دیگری مواجه شدهایم. این عصر، عصر دیگری است و این روزگار، روزگاری است که در خودش نویدهای زیادی دارد. نظامی که به جا ماند و الان برای ملّتهای منطقه و جهان الگو است، نظامی است مردمسالار، متکی به دین.
امام به ملت ما عزت داد، به رأی آنها اعتبار بخشید، آنها را همهکارهی مملکت کرد؛ به طوری که تأثیر رأی خود را در انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، شوراها و نمایندگان خبرگان، با چشم خودشان دیدند.
سخن را کوتاه کنم که هرچه در این باب بگوییم، کم است. این سخنان در سالگرد امام راحل عظیم الشأن، از باب قدرشناسی از این نعمت بزرگی است که خداوند به ملّت ما، ملتهای آزادهی جهان و مسلمانان جهان کرامت کرد.
[۱]. نور: ۵۵.
[۲]. منافقون: ۸.
[۳]. فتح: ۲۹.
[۴]. شیخ عباس قمی، كليات مفاتيح الجنان، اعمال مشترک ماه شعبان.
[۵]. شیخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص۳۸۰.
[۶]. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷.