ملاحظهی زیبایی اینجا وجود دارد و آن عبارت است از مسئلهی حجاب؛ یعنی هرجا که سخن از این میشود که: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ؛[۱] مردها مؤمن را بگوى كه چشمهاى خود را فرو گذارند و نظر خود را پايين بيندازند» و «قُلْ لِّلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ؛[۲] زنهاى مؤمن را بگوى كه چشمهاى خود را فرو گذارند و نظر خود را پايين بيندازند» بلافاصله میفرماید: «یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ؛[۳] دامان خود را حفظ کنند» و «يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ؛[۴] دامان خویش را حفظ کنند».
پس انسان مؤمن، چه زن و چه مرد، باید نگاه خود را کنترل کند. ضمن اینکه باید از شخصیّت خودش حفاظت هم داشته باشد؛ یعنی اگر از سویی نگاه نامناسبی انجام میشود، حریم شخصیّتی خود را حفاظت کند.
در این بخش بحث پوشش و حجاب مطرح میشود که متأسفانه به آن مبتلا هستیم. ما هم در مسئلهی نگاهها یک مقدار ابتلا داریم که انشاءالله از رهگذر ماه مبارک رمضان، نگاههای ما مؤدّب، خاضع، خاشع، فروتن و همراه با رعایت ادب بندگی شود و هم در مسئلهی پوشش با مشکل مواجه هستیم.
نگاه دینی و تضاد آن با نگاه غربی
نگاه باید آکنده از حیا باشد. متأسّفانه در روش زندگی که از آنسوی مرزها میآید و ربطی به ما ندارد، حتّی در معاشرتهای عادی در مورد نوع نگاه، آموزشهایی داده میشود که با فرهنگ اسلامی ما در تضاد است. مثلاً برای اینکه انسان شخصیّتی سرزنده، بانشاط، و به تعبیر خودمان سرحال داشته باشد و به تعبیر آنها یک آدم اَکتیو و فعّال باشد، میگویند تو باید دائماً چشم بچرخانی، چشم بچرانی و به مخاطبت خیره خیره نگاه کنی. برای آنها زن و مرد و بحث محرم یا نامحرم اصلاً اهمیّتی ندارد.
به خانمها یاد میدهند که هنگام صحبت با آقایان، به آنها خیره خیره و در چشمشان نگاه کنند، با آنها حرف بزنند، فعّال به صحبتشان گوش بدهند و فعّال ارتباط برقرار کنند. به کسانی که میخواهند در شرکتها و ادارات نیز مشغول یک شغل سخیف و دمدستی بشوند ـ و در حقیقت به یک عنصر بازارگرمی تبدیل شوند ـ این آموزشها را میدهند. بر اثر این آموزشها ما با رفتارهایی در جامعه مواجه میشویم که هیچ ربطی به فرهنگ ما ندارد. ذات فرهنگ ایرانی با حیا آمیخته است و مشرّف به شرف فرهنگ اسلام شده که اوج تکامل همهی فرهنگها است. نگاه باید پرده داشته باشد، و لطیف و آمیختهی با حیا باشد.
در سمت مقابل، با مسئلهی تبرّج مواجه هستیم. مشخص نیست چرا بعضی از ماها این موارد را میپذیریم؟ این سؤال، سؤال جدّی است: چرا فرهنگ منحط غرب را به آسانی میپذیریم؟ از تبعات این فرهنگ، آشکارسازی اندام بدن است. در بین خانمهای ما و از جمله در بین آقایان، یکجور آشکارسازی بخشهای پنهانی و درونی بدن و شخصیّت رواج یافته است. چه میکنیم و به کجا میرویم؟ این چه روشی است که در پیش گرفتهایم؟ این مسائل به فرهنگ ما ربطی ندارد؛ زیرا خارج از حیا است، و چنانچه حیا آسیب ببیند، همهچیز در معرض آسیب است. بنا بر روایات، اگر حیا در انسان از بین برود، ایمان نیز به دنبال آن رخت برمیبندد و برای شخص ایمانی باقی نمیماند.[۵]
باید این بیپرواییها به عنایت الهی و با همّت همگانی، کمتر شود. امسال سال عزم ملّی در حوزهی فرهنگ نیز است. پدرها، مادرها، بچهها، جوانها، بزرگترها، کوچکترها، خانمها، آقایان، همه دست به دست هم بدهیم و سطح حیا را در جامعه بالا ببریم.
خوشبختانه در ماه مبارک رمضان رفتارهای اجتماعی ما ارتقا دارد و یک مقدار بیشتر رنگ دینی میگیرد. این را باید قدر دانست و حفاظتش کرد.
به هرحال، ما در بخش پوشش مبتلا هستیم و چیزهایی که هیچ ربطی به ما ندارد و نوع پوششهای زننده که بعضیهایش قطعاً حرام است، در جامعه در حال رواج و گسترش است. کسانی که با چنین پوششهایی وارد صحنهی اجتماعی میشوند، مرتکب حرام میشوند تا وقتی که به خانه برگردند.
آرایشهای خارج از عرف نیز از معضلات جامعه ما شده است. در ارتباط با وَجه و کَفِّین (دستها تا مچ)، تعابیر دینی بسیار لطیفی وارد شده است! اوّلاً، موها، بخشهایی از گردن و اطراف چهره نیز نباید مشخّص باشد. بانوان مجازند که فقط گردی صورت خود را نپوشانند. این مقدار را هم که اجازه دادهاند، به شرطی است که آرایش نداشته باشد؛ یعنی همین مقدار چهره یا حتّی کَفِّین نیز اگر آمیخته با آرایش باشد، باید پوشانده شوند. چنانچه کسی غفلت کرد و آنها را نپوشاند، مردان حقّ نگاه ندارند. اگر مردی احساس کرد خانمی آرایش کرده است، باید چشمهایش را فروبپوشد و سرش را پایین بیندازد.
فواید حفظ حجاب
۱. افزایش سطح سلامت جامعه
اینها احتیاطهای دقیقی است که در سبک زندگی دینی لحاظ شده است. جمعبندیاش چه میشود؟ جمعبندیاش دو نکته است. یک، اگر این رعایت اتّفاق بیفتد، سطح سلامت و بهداشت روانی افراد جامعهی ما، افزایش مییابد. همین یک نکته چقدر قیمتی است؟! ما با یک رعایت ـ آنهم رعایت نه چندان دشوار ـ دستاورد بزرگی را کسب میکنیم. اگر کسی به آن مبتلا شود، عدم رعایت او را به دردسر میاندازد؛ زیرا خانمی که مرتّب به خودش برسد، صدجور خرج روی دست خود و شوهر و زندگیاش میگذارد و از آن مهمتر، عمرش تلف میشود. یک آراستگیِ متینِ مناسب خرج زندگی را کاهش میدهد و علاوه بر آن، بانوان با شخصیّت و وقار وارد صحنهی جامعه میشوند. مردم هم میفهمند خانه یعنی چه، کوچه یعنی چه، بازار یعنی چه، محیط اداره یعنی چه و آنها را با هم خلط نمیکنند.
پس نکتهی اوّل این است که اگر حجاب را رعایت کنیم ـ خواهش میکنم روی این جمله دقّت شود ـ سطح بهداشت و سلامت روان و روح و فکر جامعه افزایش پیدا میکند. کافی است ما همین یک ملاحظه و مراقبت الهی را در زندگیمان داشته باشیم تا سلامت جامعه تا حد زیادی تضمین شود.
۲. حفظ خانواده
متناسب با این نکته و در کنار همین مسئله، یک اتّفاق دومی هم میافتد. اتّفاق دوم حفظ خانواده است. هرچه سطح حیا در جامعه کاهش پیدا کند، عفّت آسیب میبیند و به همان نسبت، خانواده آسیب میبیند. به این ترتیب، اوّلین ضربه این آسیب، در محیط روابط بین همسران اتّفاق میافتد. پیوستش، بچهها محرومیّت پیدا میکنند. کِیان خانواده که آسیب ببیند، ما همهچیزمان را از دست میدهیم؛ زیرا خانواده سلول اصلی سازماندهندهی جامعه است.
این حرفها، برای جامعهی ما بسیار حیاتی و مهمّ است. بعضیها احساس و تلّقی نکنند که یک مطلب ساده و سلیقهای است. اصلاً بحث سلیقه در کار نیست که عدهای بگویند بعضیها سلیقهشان اینطوری است و برخی به گونه دیگری است. اگر بنا به سلیقه باشد، مؤمن از همه باسلیقهتر و رابطهی ایمانی از همهی رابطهها هنرمندانهتر است.
هنرمندانهترین رابطه
نکته دیگر آنکه پوشش مختص خانمها نیست؛ منتها در مورد خانمها تأکید آن بیشتر میشود. علّت تأکیدش هم وجود لطافت و زیبایی است که خدای متعال در وجود آنها به امانت گذاشته است. بانویی که آراسته و با رعایت حجاب شرعی وارد صحنهی اجتماع میشود، هنرمندانه زندگی میکند. اوج رعایت هنر این است که طوری در جامعه حضور پیدا کنی که از رهگذر حضور تو، به ذهن و فکر و زندگی دیگران آسیبی وارد نشود. این یعنی زندگی مؤمنانه. یک بانوی مؤمن چنان هنرمندانه در صحنهی اجتماع حاضر میشود که از رهگذر روابط اجتماعی او هیچکس آسیب نمیبیند. این میشود یک رفتار هنرمندانه.
نقطهی مقابلش کسانی هستند که حجاب خود را رعایت نمیکنند که آدمهای بیهنری هستند؛ زیرا در معرض آسیب قرار میگیرند. این افراد خیال نکنند فقط به دیگران آسیب میزنند. آسیبها بر اساس قواعد الهی به صورت کمانه برمیگردد و ابتدا در زندگی خودشان تأثیر میگذارد. این را یقین داشته باشند. اگر کسی در این بخش کوتاهی کند، اوّلین فردی که لطمهاش را میخورد و تیر عملکردش به خانواده و حیات اجتماعیاش برمیگردد، خودش است.
اهمیت حفظ حجاب
پس رعایت حجاب دو نتیجه دارد: یک، حفاظت از سلامت روان، بهداشت روان، بهداشت فکر، بهداشت اندیشه که زمینهای است برای طلوع شخصیّت و رشد انسانیّت. این اوّلین نتیجهی رعایت نگاه و حریم نگاه و حریم پوشش است. نکتهی دوم صیانت از خانواده، جایگاه و عظمت و نقش آن است که باید یک فصل مفصّلی درباره آن صحبت شود.
البته آثار آخرتی حفظ حجاب قابل گفتن نیست. این دو نکته، آثار اوّلیه دنیایی آن است و دهها تأثیر در حوزهی اجتماع و اقتصاد و چرخهی عمومی فعّالیّتها و رشد علمی و اجتماعی ما دارد که بحث جداگانهای را میطلبد. آثار آخرتی این مسئله نیز قابل گفتن نیست.
در طرف مقابل، عدم رعایتها زندگی ابدی را در قبر و برزخ و قیامت، در معرض مخاطرات عظیمی قرار میدهد که قابل توصیف نیست، و مگر میشود مقایسه کرد اختلالها و آسیبهای آخرتی را با آسیبهای دنیایی؟ چه کسی میتواند مقایسه کند؟ مگر میشود دنیا و آخرت را از این جهت در کنار هم قرار داد؟ یک زندگی ابدیِ جاودانی را انسان با بیهنری، با بیخِرَدی، با بیدقّتی، با بیاعتنایی به قواعد دین، در معرض مخاطره قرار میدهد.
لذا باید انسان نهایت مراقبه را در این زمینه لحاظ کند و پیش خود مرور کند که خدای متعال در فراسوی زندگی این دنیای ما، چه چشمروشنیهایی برای اهل مراقبت و اهل تقوا و مؤمنین در نظر گرفته است و انسان همهی اینها را از دست میدهد، به خاطر نگاههای هرزه و اشتباه. اینها قُرُق الهی است. خدای متعال اینجا را حریم مشخّص کرده است.
در عرصه پوشش نیز اینگونه است. به خاطر عدم رعایت پوشش، آسیبهای وحشتناکی به زندگی آخرتی انسان وارد میشود که آنها نیز غیر قابل توصیف هستند.