سخنرانی آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی؛ مقابله با هوای نفس
منبع : لیالی نور
أعوذُ بِاللَهِ السَّمیعِ العَلیمِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
بِسمِ اللَهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ بارِئِ الخَلآئِقِ أجمَعینَ و باعِثِ الأنبیآءِ و المُرسَلینَ و الصّلَوةُ و السّلامُ علَی حَبیبِ إلَهِ العالَمینَ أبی القاسِمِ المُصطَفی مُحمّدٍ و علَی أخیهِ و ابنِ عَمِّهِ و وَصیهِ و وَزیرِهِ و خَلیفَتِهِ فی أُمّتِهِ مِن بَعدِهِ و وارِثِ عِلمِهِ عَلیبنِ أبی طالِبٍ أمیرِالمُؤمِنینَ و سَیدِ الوَصیینَ و قآئِدِ الغُرِّ المُحَجَّلینَ و إمامِ المُتَّقینَ و یعسوبِ المُؤمِنینَ و علَی الصِّدّیقَةِ الطّاهِرَةِ فاطِمةَ الزَّهرآءِ سَیدَةِ نِسآءِ العالَمینَ مِنَ الأوّلینَ و الأَخِرینَ و علَی الأحَدَعَشَرَ مِن وُلْدِها حُماةِ الدّینِ و أئِمّةِ المُؤمِنینَ و لَعنَةُ اللَهِ علَی أعدآئِهِم أجمَعینَ مِنَ الأَنَ إلَی قیامِ یومِ الدّین قالَ أمیرُالمُؤمنینَ علیهِ السّلامُ: دَوآءُ النَّفْسِ الصَّوْمُ عَنِ الهَوَی.
قبل از اینکه تتمّۀ عرائض شب بیست ویکم بیان گردد، نکته ای راجع به امشب خدمت سروران معروض می شود. این شب بیست وسوّم از لیالی دیگر (لیلۀ نوزدهم و بیست ویکم و بیست وهفتم) فضیلتش بیشتر است. البتّه قدر شب بیست وهفتم را هم بدانید و نسبت به إحیاء آن و دعا کوتاهی نکنید که در بعضی از روایات این شب هم جزء لیالی قدر محسوب شده است.
استفاده از فرصت شب قدر
آن نکته ای که نسبت به امشب قابل توجّه است اینکه: مرحوم علّامۀ والد رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: در شب قدر سعی کنید توجّهتان به پروردگار باشد و حتّی یک لحظه هم توجّه خود را به دنیا معطوف نکنید. ایشان می فرمودند: سعی کنید همۀ خواطرتان خواطر توحیدی باشد و خواطر نفسانی و شیطانی اصلاً در ذهن و قلب شما راه پیدا نکند و هرچه شما در امشب کسب کنید در تمام ایام سال با شماست، حتّی خواطر.
اگر خواطر شما نفسانی باشد، در طی سال دائماً خواطرتان نفسانی است و اگر ربّانی و إلهی باشد، در طی سال خواطرتان إلهی است.پس قدر امشب را باید بدانیم و از خدا بخواهیم ما را موفّق کرده و عنایت کند که تمام أعمال ما حتّی خواطری که در ذهنمان خطور می کند مرضی او باشد. از خداوند بخواهیم با عنایت و توکل به خودش، خواطر نفسانیه به قلب ما خطور نکند و اگر خطور کرد با مجاهده آن را دور کنیم.
حال در چنین شبی چه چیزی از همۀ أعمال و عباداتی که انسان انجام می دهد بیشتر فائده دارد؟ عباداتی که با عشق و محبّت پروردگار عجین باشد، نماز و قرآن و دعائی که به عشق خدا به جا آورده شود از همه چیز برتر است. این محبّتی را که شما در این زمان کوتاه، در این چند ساعت از این شبها ذخیره می کنید، در طی سال مصرف می نمائید.
مانند بعضی از آمپولها که تزریقش آنی است و مواد داخلش در یک مدّت کوتاه به بدن می رسد ولی بدن به تدریج آن را مصرف می کند؛ مثل آمپول ویتامین د که می گویند: اگر سالی یک مرتبه بزنید کفایت می کند و به تدریج در بدن مصرف می شود. تقریباً می شود گفت: شب قدر هم همین حکم را دارد؛ یعنی این أعمال و رفتاری که امشب به جا می آورید و این ملکات و حالات و محبّت به خدا که امشب کسب می کنید، ذخیره می شود و در طی سال به مرور خرج می گردد. اگر امشب را با حبّ پروردگار گذراندیم، سالمان را با حبّ خدا می گذرانیم و اگر در غفلت به سر بردیم سالمان را هم به همان میزان در غفلت به سر می بریم. [1]
معنای هوای نفس
أمیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند: دَوآءُ النَّفْسِ الصَّوْمُ عَنِ الهَوَی.نفس انسان مریض است و دوائی دارد. دوای او إمساک از هوا و مشتهیات نفسانی است. «هوا» یک معنی عام و شاملی دارد؛ أعمّ است از اینکه انسان تمایل به گناه داشته باشد یا اصلاً گناهی هم در کار نباشد.
ممکن است کسی گناه نکند ولی هوا داشته باشد؛ به این صورت که میل به ریاست دارد، میل دارد وقتی وارد مجلس می شود برایش بلند شوند و اگر بلند نشوند ناراحت می شود، دوست دارد صیت و آوازه اش همه جا را بگیرد و شهرت پیدا کند؛ اینها مرض های نفس است. بخل و حسد دارد، صفات رذیله در او هست ولو اصلاً گناه نکند.
پس هوا أعمّ از این است که انسان تمایل به گناه داشته باشد یا نه؛ هر آنچه مرضی رضای پروردگار نیست، أعمّ از گناه و غیرگناه، مصداق هواست؛ مثلاً حبّ دنیا بحسب ظاهر گناه نیست، گرچه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کلِّ خَطیئَةٍ. [2]«سر منشأ هر گناهی، محبّت دنیا است.»
حالا فرض کنید کسی حبّ دنیا دارد ولی گناه نمی کند، این شخص هوا دارد و اگر بخواهد مرض نفسانی اش خوب شود، لازمه اش این است که از هوا إمساک کند و محبّت دنیا را از قلبش بیرون برد، محبّت ریاست و تجارت و سائر محبّت هائی که مذموم است را از قلبش خارج کند، محبّت زن و فرزند را نیز اگر با محبّت پروردگار تعارض پیدا کند باید از قلب بیرون بریزد؛ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ. [3]«افرادی که ایمان آوردند، حبّشان به خدا از همه شدیدتر است.» [4]
محبّت هائی که در عالم کثرت است همه باید در طول محبّت خدا قرار بگیرد، نه در عرض محبّت پروردگار. اگر در عرض محبّت پروردگار باشد آن محبّت محکوم به شکست است، آن محبّت مَجاز و هواست، نه حقیقت. مؤمن طالب هوا نیست. هوا سراب است و مؤمن طالب خداست؛ او دنبال خدا می گردد، نه دنبال هوا.
هیچ یک از اولیاء إلهی که ما زیارتشان کردیم، از مرحوم آیة الله أنصاری و مرحوم حضرت آقای حدّاد و مرحوم علّامۀ والد، دیده نشد که تابع هوا و دنبال ریاست و مقام باشند. کسی که با خداست در قلبش جائی برای هوا وجود ندارد. هوا توخالی است أمّا خدا توپر و غنی است؛ اَللّهُ اَلصَّمَدُ.[5] جائی که خدا باشد هوا راه ندارد.
آقا رضوان الله تعالی علیه مثالی می زدند و می فرمودند: سابقاً فیل هوا می کردند أمّا فیل باد شده فیل واقعی نیست! شما یک سوزن به آن بزنید بادش خالی می شود. هوا این چنین است؛ هوا میل و اعتبارات و عناوینی است که اهل دنیا روی آن حساب می کنند؛ آقائی ها، بزرگی ها، شخصیت ها، اینها همه اش هوا و پوچ است. مانند یک باد است، اگر خداوند سوزنی بزند تمام می شود. آقائی که این همه کبکبه و دبدبه دارد به یک ویروس مبتلا می شود و گوشۀ بیمارستان می افتد و دیگر از آن منیت ها هیچ خبری نیست.ما جَعَلَ اَللّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فِی جَوْفِهِ. [6]«خداوند در یک بدن دو قلب قرار نداده است.»یا خیال دوست باید یا هوای خویشتن[7]
خارج کردن هوا از قلب
نمی شود هم خدا را داشت و هم هوا را، این امکان پذیر نیست. [8]باید چه کنیم که این نفس اصلاح شود؟ باید به این نفس سوزن زد تا هوایش گرفته شود. کسانی که در مقام بندگی و اطاعت هستند، اگر خودشان سوزن نزنند خدا به ایشان سوزن می زند؛ یعنی کاری می کند که صدای این بنده به عجز بلند شده و به بیچارگی خود اعتراف کند و بگوید: خدایا من غلط کردم، اشتباه کردم!
این هوا بالأخره گرفته می شود؛ یا قبل از موت یا عِندَ الورودِ فی القبر یا عِندَ المُسآئلَةِ فی البَرزخ یا در قیامت، بالأخره خدا این هوا را می گیرد؛ حال چرا با دست خودمان با رفق و مدارا این هوا را از قلبمان خارج نکنیم؟أمیرالمؤمنین علیه السّلام می فرمایند: زِنوا أَنْفُسَکم مِن قَبْلِ أَن توزَنوا.[9]«قبل از اینکه شما را وزن کنند و بکشند، شما خودتان را بکشید.» یعنی روح خود را، نه جسمتان را، بسنجید و ببینید چقدر وزن دارد!
زِنوا أَنْفُسَکم مِن قَبْلِ أَن توزَنوا؛ اگر همه اش هوا باشد که وزن ندارد. آیۀ شریفه می فرماید: وَ اَلْوَزْنُ یوْمَئِذٍ اَلْحَقُّ. [10]«و میزان سنجش و وزن در آن روز، حقّ است.» و می فرماید: أُولئِک اَلَّذِینَ کفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یوْمَ اَلْقِیامَةِ وَزْناً.[11]«آنها همان کسانی هستند که به آیات پروردگارشان و دیدار او کفر ورزیدند، پس أعمال ایشان حبط و نابود شد و ما اصلاً در روز قیامت برای ایشان میزان و وزنی قرار نمی دهیم.»
کفّار و منافقین و افرادی که طالب دنیا هستند در دنیا هم وزنی ندارند، منتها در روز قیامت که عالم ظهور و بروز است آن وقت برایشان منکشف می شود؛ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یوْمَ اَلْقِیامَةِ وَزْناً. چه کسانی وزن دارند؟ آنها که مؤمنند و با هوا مخالفت می کنند، ایشان سنگین وزنند.
در سلام بر حضرت أمیرالمؤمنین علیه السّلام عرض می کنیم:السّلامُ علَی میزانِ الأَعْمالِ. اینکه می گوئیم: أمیرالمؤمنین علیه السّلام ترازوی عمل است، یعنی تمام حق أمیرالمؤمنین علیه السّلام است. در هر صفتی از صفات ممدوحه، أمیرالمؤمنین سَر است و عیار کامل را داراست؛ لذا هر عملی را حتّی خواطری که بر ذهن انسان عبور می کند را با أمیرالمؤمنین علیه السّلام وزن می کنند و می سنجند که این خواطر حقّ است یا نه؟ اگر حقّ است چه مقدارش حق می باشد؟[12]
ارزش مؤمن بی هوا
مؤمن هوا ندارد. بعضی از مرحوم آقای أنصاری سؤال کرده بودند: وقتی شما در همدان تشریف ندارید ما پشت سر چه کسی نماز بخوانیم؟ همدان مرکز اهل علم بوده و حوزۀ علمیه داشته است. ایشان فرمودند: به آقای حاج سید مصطفی هاشمی یا آیة الله تألّهی اقتدا کنید که بی هوا هستند و آیة الله تألّهی بی هواترند.مرحوم حاج سید مصطفی، عالم جلیل القدری بودند که در مسجد «میرزا تقی» نماز می خواندند و بنده به کرّات ایشان را دیده بودم و یک دهه در زمان تحصیل در حوزۀ قم، در مسجد ایشان منبر رفتم.
مرحوم آیة الله حاج شیخ هادی تألّهی را هم به کرّات زیارت می کردیم و ایشان هم هر وقت طهران یا مشهد مشرّف می شدند، برای دیدن مرحوم علّامۀ والد می آمدند و ایشان هم مقید بودند به بازدیدشان بروند و به ما همیشه می فرمودند: انسان اگر بخواهد نمونه ای از أخیار و علماء سلف را در زهد و تقوا ببیند، باید به ایشان نظر کند.چقدر ارزش دارد که انسان بی هوا باشد! دنبال ریاست و مقام و اعتبار نباشد، دنبال خدا باشد. اصلاً کسی که دنبال خداست فکر غیرخدا در مخیله اش خطور نمی کند؛ آن قدر فکرش با خدا مشغول است که این معانی در ذهنش راه ندارد.
مرحوم آیة الله حاج سید علی لواسانی (فرزند مرحوم آیة الله سید أبوالقاسم لواسانی، وصی مرحوم آیة الله حاج سید أحمد کربلائی) با بزرگان بسیار مراوده داشتند و عالم شناس بودند. مرحوم علّامۀ والد می فرمودند: ایشان ملّا و بسیار فرد شریفی است. ایشان به بنده کراراً می گفتند: من در بین علما دو نفر را بی هوا دیدم؛ یکی پدر شما و یکی آیة الله حاج شیخ مرتضی حائری و پدر شما از ایشان هم بی هواتر بود.کسی که طالب خداست هوا ندارد، برای خودش موجودیتی قائل نیست و خودش را کسی نمی داند تا بخواهد هوا داشته باشد.
[13]
دیدن عیوب خود
مرحوم علّامۀ والد یک روز در جلسه فرمودند: در میان رفقا آن کسی از همه جلوتر و در نزد خدا ارزشش بیشتر است که خودش را از همه پائین تر ببیند! مبادا انسان خودش را بالا و دیگران را پائین ببیند و به أعمال آنها نظر داشته و خرده بگیرد که تو آن کار را کردی و او فلان کار را کرد. من چه کسی هستم که از عمل شما خرده بگیرم! من خودم هزار نقص وعیب دارم.حضرت فرمودند: مَن أَبصَرَ عَیبَ نَفْسِهِ لَم یعِبْ أَحَدًا.[14]
«کسی که عیب خودش را ببیند از دیگران عیب نمی گیرد و از عیوب ایشان منصرف می شود.» و فرمودند: أَفضَلُ النّاسِ مَن شَغَلَتْهُ مَعایبُهُ عَن عُیوبِ النّاسِ. [15]«برترین مردم کسی است که عیوبش او را مشغول نموده و وی را از پرداختن به عیوب مردم بازداشته است.»آن قدر نفس ما عیب دارد و آن قدر حجاب هست! به یک لا إلهَ إلّاالله گفتن که کار درست نمی شود. چقدر عالی حضرت فرمودند:
إنّ لِلَّهِ سَبْعینَ أَلْفَ حِجابٍ مِن نورٍ و ظُلْمَةٍ، لَو کشَفَها لَأَحرَقَتْ سُبُحاتُ وَجْهِهِ ما انتَهَی إلَیهِ بَصَرُهُ. [16]«خداوند هفتادهزار حجاب ظلمانی و نورانی دارد که اگر این پرده ها را بردارد، سبحات و تجلّیات جلالیۀ ذاتیۀ حضرت حق، تمام آنچه در علم خدا هست، یعنی تمام مخلوقات را می سوزاند.»
هفتادهزار حجاب ظلمانی و نورانی در پیش داریم! شمردن هفتادهزار حجاب با زبان مشکل است، چه رسد به اینکه بخواهد از این حجابها یک به یک عبور کند تا به مقصد برسد! ما که خودمان سر تا پا هزار عیب داریم، در مقابل خلق خدا چه کسی هستیم که بخواهیم از ایشان ایراد بگیریم؟! لذا فرمود: آن کسی درجه اش از همه بیشتر است که خودش را از همه کوچک تر ببیند.
تواضع و پرهیز از عُجب
از جانب خداوند خطاب آمد: یا موسی! می دانی چرا در بین این همه بنی اسرائیل تو را به نبوّت و کلیم اللهی خود انتخاب کردم؟ به جهت اینکه تواضع تو نسبت به من، از همه بیشتر بود؛ لَم أَجِدْ عَلَیها أَشَدَّ تَواضُعًا لی مِنک.[17]حساب کارهای خدا حسابی دیگر است؛ در روایت داریم که:[18]
گاهی خدا بندۀ مؤمنش را یکی دو شبی از نماز شب محروم می کند، به جهت اینکه عُجب برایش حاصل نشود و با خود نگوید: من امشب موفّق شدم نماز شب بخوانم.[19] این عجب، از ترک نماز شب به مراتب بدتر است، لذا خدا انسان را از نماز شب محروم می کند.دربارۀ نماز شب آن قدر تأکید شده که فرموده اند: لَیسَ مِنّا مَن لَم یصَلِّ صَلَوةَ اللَیلِ. [20]«از ما نیست کسی که نماز شب نخواند.» أمّا از همین نماز شب خدا محرومش می کند تا به عجب دچار نشود.
پاسخ به شبهه ای در مقام استادی مرحوم علّامه (ره)
باید از هوا بیرون آمد و ما راهی خیلی طولانی در پیش داریم.در مجلسی بودیم، این سؤال را که یکی از حاضرین نوشته بودند، به بنده دادند که: چطور مرحوم آیة الله أنصاری این همه شاگردان مبرّز تربیت کردند ولی مرحوم علّامۀ طهرانی حتّی یکی از شاگردانشان هم به مقام فنا نرسیدند؟این سؤال چند جواب دارد:[21]
أوّلاً: هیچ یک از اولیاء خدا از مرحوم آیة الله أنصاری و مرحوم حضرت آقای حدّاد و آیة الله حاج شیخ عبّاس قوچانی و علّامۀ طباطبائی، شکی در کرامت نفس مرحوم علّامۀ والد رضوان الله تعالی علیه و ولایت و استادی ایشان و اینکه ایشان می توانند افراد ناقص را به سوی کمال رهبری کنند نداشتند بلکه آن را ابراز می کردند. پس اگر اشکالی هست در چه چیزی است؟ شما که چنین اعتراضی به ایشان دارید، به دستورات ایشان عمل کردید یا عمل نکردید؟!
بیش از سی وپنج سال پیش در خدمت مرحوم علّامۀ والد داشتیم به منزل یکی از دوستان می رفتیم؛ فرمودند: آقا از ناحیۀ ولی خدا هیچ کوتاهی نشده است و افرادی که به حقیقت و فنا نمی رسند علّتش کوتاهی خودشان است که به دستورات عمل نمی کنند! برخی یک روز ذکر را می گویند یک روز نمی گویند، حتّی برخی یک روز می گویند یک ماه نمی گویند. یک شب نماز شب می خواند دو ماه ترک می شود. با این روش انسان نمی رسد. اگر انسان کوچک ترین گناهی بکند أصلاً به حقیقت نمی رسد.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: مزرعۀ دل باید از گناه پاک باشد تا عمل صالح در آن تأثیر بگذارد. شما در مزرعۀ دل هرچه عمل صالح انجام بدهید، وقتی گناه کنید تمام آن أعمال صالح را فاسد کرده و از بین برده اید. این أوّلاً.
أمّا ثانیاً: اینکه شما تصوّر کنید افرادی که خدمت مرحوم آیة الله أنصاری بودند همه به کمال رسیدند، أبداً چنین نبوده است. برخی از ایشان به مقامات عالی رسیدند ولی فقط یک نفر در میان ایشان به کمال رسید و آن مرحوم علّامۀ والد رضوان الله علیه بود.
ثالثاً: افرادی که خدمت مرحوم علّامۀ والد رضوان الله علیه هم رسیدند و در مقام مجاهدۀ نفس برآمده و کار کردند، به همان مقداری که کار کرده و زحمت کشیدند که کم هم نیستند، به همان مقدار جلو رفته و دارای مقامند، ولی ما نمی خواهیم در اینجا نامی از افراد بیان کنیم.
مهم این است که راه طولانی است. باباطاهر می فرماید:[22]
أوّلاً: هیچ یک از اولیاء خدا از مرحوم آیة الله أنصاری و مرحوم حضرت آقای حدّاد و آیة الله حاج شیخ عبّاس قوچانی و علّامۀ طباطبائی، شکی در کرامت نفس مرحوم علّامۀ والد رضوان الله تعالی علیه و ولایت و استادی ایشان و اینکه ایشان می توانند افراد ناقص را به سوی کمال رهبری کنند نداشتند بلکه آن را ابراز می کردند. پس اگر اشکالی هست در چه چیزی است؟ شما که چنین اعتراضی به ایشان دارید، به دستورات ایشان عمل کردید یا عمل نکردید؟! بیش از سی وپنج سال پیش در خدمت مرحوم علّامۀ والد داشتیم به منزل یکی از دوستان می رفتیم؛ فرمودند: آقا از ناحیۀ ولی خدا هیچ کوتاهی نشده است و افرادی که به حقیقت و فنا نمی رسند علّتش کوتاهی خودشان است که به دستورات عمل نمی کنند! برخی یک روز ذکر را می گویند یک روز نمی گویند، حتّی برخی یک روز می گویند یک ماه نمی گویند. یک شب نماز شب می خواند دو ماه ترک می شود. با این روش انسان نمی رسد. اگر انسان کوچک ترین گناهی بکند أصلاً به حقیقت نمی رسد. امام صادق علیه السّلام فرمودند: مزرعۀ دل باید از گناه پاک باشد تا عمل صالح در آن تأثیر بگذارد. شما در مزرعۀ دل هرچه عمل صالح انجام بدهید، وقتی گناه کنید تمام آن أعمال صالح را فاسد کرده و از بین برده اید. این أوّلاً.
أمّا ثانیاً: اینکه شما تصوّر کنید افرادی که خدمت مرحوم آیة الله أنصاری بودند همه به کمال رسیدند، أبداً چنین نبوده است. برخی از ایشان به مقامات عالی رسیدند ولی فقط یک نفر در میان ایشان به کمال رسید و آن مرحوم علّامۀ والد رضوان الله علیه بود. ثالثاً: افرادی که خدمت مرحوم علّامۀ والد رضوان الله علیه هم رسیدند و در مقام مجاهدۀ نفس برآمده و کار کردند، به همان مقداری که کار کرده و زحمت کشیدند که کم هم نیستند، به همان مقدار جلو رفته و دارای مقامند، ولی ما نمی خواهیم در اینجا نامی از افراد بیان کنیم. مهم این است که راه طولانی است. باباطاهر می فرماید:
به هر ألفی ألف قدّی برآید
ألف قدّم که در ألف آمدستم
در هر هزارسال یک ألف قدّی بیرون می آید؛ این طور نیست که در هر زمانی عرفاء بالله إلی ما شاء الله وجود داشته باشند. امروزه مرسوم شده در کتابها و نوشته جات دربارۀ هرکسی می نویسند: «عارف کامل...» این طور نیست! کجا عارف بالله پیدا می شود؟! این هفتادهزار حجاب ظلمانی و نورانی که حضرت فرمودند، از یک حجابش هم نمی شود به راحتی گذشت، چه رسد به اینکه انسان از همۀ آنها عبور نماید.
شروع اصلاح نفس از الآن
عرائض را جمع بندی کنیم؛ کسی که طالب راه خداست باید هوای نفسش را بکشد، اگر خدا را می خواهد از حبّ جاه و مقام و اعتبار و از هر حبّی غیر از حبّ خدا بیرون بیاید؛ ما جَعَلَ اَللّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فِی جَوْفِهِ. [23]از همین امشب شروع کنید! أمیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند:الأَنَ! الأَنَ! مِن قَبْلِ النَّدَمِ. «همین الآن! همین الآن! شروع کنید قبل از پشیمانی.»الأَنَ! الأَنَ! مادامَ الوَثاقُ مُطْلَقًا و السِّراجُ مُنیرًا و بابُ التَّوبَةِ مَفتوحًا. «همین الآن! همین الآن! مادامی که از قید آزادید و چراغ عمر روشن و باب توبه مفتوح است.» وقتی چراغ عمر خاموش شد دیگر نمی توان کاری کرد! و مِن قَبْلِ أَن یجِفَّ القَلَمُ و تُطْوَی الصُّحُفُ. [24]«و قبل از اینکه مرگ برسد و صحیفۀ أعمال بسته و قلم خشک شود.» قبل از آن باید توبه کنیم و به اصلاح نفس خود بپردازیم.
بارپروردگارا! به برکت أمیرالمؤمنین علیه السّلام، صاحب این لیالی قدر ما را از خواب غفلت بیدار کن. محبّت خودت و محبّت اولیاء خودت و معرفت خودت و معرفت محمّد و آل محمّد علیهم السّلام را به همۀ ما عنایت بفرما. بارپروردگارا! هوا را از ما بگیر و دل ما را به عشق خودت روشن و منوّر بفرما.اللهمّ صَلّ علی محمّد و ءَ ال محمّد و عجِّل فرجَهم و العَن عدوَّهم[25]
پی نوشت ها:
[1] حسینی طهرانی، محمد صادق، لیالی نور، صفحه: ۱۹۸، علامه طباطبایی، مشهد مقدس - ایران، 1443 م.
[2] . مصباحالشّریعة، ص ۱۳۷.
[3] . قسمتى از آیۀ ۱۶۵، از سورۀ ۲: البقرة.
[4] حسینی طهرانی، محمد صادق، لیالی نور، صفحه: ۱۹۹، علامه طباطبایی، مشهد مقدس - ایران، 1443 م.
[5] . آیۀ ۲، از سورۀ ۱۱۲: الإخلاص (التّوحید).
[6] . صدر آیۀ ۴، از سورۀ ۳۳: الأحزاب.
[7] . در دیوان حکیم سنائى غزنوى، ص ۴۸۸ اینچنین آمده است:
با دوقبله در ره توحید نتوان رفت راست
یا رضای دوست باید یا هوای خویشتن
[8] حسینی طهرانی، محمد صادق، لیالی نور، صفحه: ۲۰۰، علامه طباطبایی، مشهد مقدس - ایران، 1443 م.
[9] . نهجالبلاغة، خطبۀ ۹۰، ص ۱۲۳.
[10] . صدر آیۀ ۸، از سورۀ ۷: الأعراف.
[11] . آیۀ ۱۰۵، از سورۀ ۱۸: الکهف.
[12] حسینی طهرانی، محمد صادق، لیالی نور، صفحه: ۲۰۱، علامه طباطبایی، مشهد مقدس - ایران، 1443 م.
[13] حسینی طهرانی، محمد صادق، لیالی نور، صفحه: ۲۰۳، علامه طباطبایی، مشهد مقدس - ایران، 1443 م.
[14] . غررالحکم ودررالکلم، ص ۶۱۲.
[15] . همانمصدر، ص ۱۹۸.
[16] . الوافى، ج ۵، ص ۶۱۴.
[17] . الأمالى شیخ طوسى ص ۱۶۵.
[18] حسینی طهرانی، محمد صادق، لیالی نور، صفحه: ۲۰۴، علامه طباطبایی، مشهد مقدس - ایران، 1443 م.
[19] . حضرت رسول اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم مىفرمایند: قالَ اللهُ تَعالَى: أنَا أعلَمُ بِمایَصلُحُ بِهِ أمْرُ عِبادى و إنّ مِن عِبادىَ المُؤمِنینَ لَمَن یَجتَهِدُ فى عِبادَتِهِ فیَقومُ مِن رُقادِهِ و لَذیذِ وِسادِهِ فیَجتَهِدُ و یُتعِبُ نَفسَهُ فى عِبادَتى، فأَضرِبُهُ بِالنُّعاسِ اللَیلَةَ و اللَیلَتَینِ نَظَرًا مِنّى لَهُ و إبقآءً علَیهِ، فیَنامُ حَتّى یُصبِحَ فیَقومُ ماقِتًا لِنَفسِهِ و زارِیًا علَیها.و لَو أُخَلّى بَینَهُ و بَینَ ما یُریدُ مِن عِبادَتى لَدَخَلَهُ مِن ذلِکَ العُجبُ بِأَعمالِهِ، فیَأتیهِ ما فیهِ هَلاکُهُ لِعُجبِهِ بِأَعمالِهِ و رِضاهُ عَن نَفسِهِ، حَتّى یَظُنَّ أنّهُ قَدفاقَ العابِدینَ و جازَ فى عِبادَتِهِ حَدَّ التَّقصیرِ فیَتَباعَدُ مِنّى عِندَ ذلِکَ و هُوَ یَظُنُّ أنّهُ قَدتَقَرَّبَ إلَىَّ. (عدّةالدّاعى، ص ۲۳۷)
[20] . وسآئلالشّیعة، ج ۸، ص ۱۶۲.
[21] حسینی طهرانی، محمد صادق، لیالی نور، صفحه: ۲۰۶، علامه طباطبایی، مشهد مقدس - ایران، 1443 م.
[22] حسینی طهرانی، محمد صادق، لیالی نور، صفحه: ۲۰۷، علامه طباطبایی، مشهد مقدس - ایران، 1443 م.
[23] . صدر آیۀ ۴، از سورۀ ۳۳: الأحزاب.
[24] . الأمالى شیخ طوسى، ص ۶۸۵ و ۶۸۶.
[25] حسینی طهرانی، محمد صادق، لیالی نور، صفحه: ۲۰۸، علامه طباطبایی، مشهد مقدس - ایران، 1443 م.