سخنرانی آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی؛ شبهای قدر و لزوم توجّه و عشق به خداوند
منبع : لیالی نور
بِسمِ اللَهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم
الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ بارِئِ الخَلآئِقِ أجمَعینَ و باعِثِ الأنبیآءِ و المُرسَلینَ و الصّلَوةُ و السّلامُ علَی حَبیبِ إلَهِ العالَمینَ أبی القاسِمِ المُصطَفی مُحمّدٍ و علَی أخیهِ و ابنِ عَمِّهِ و وَصیهِ و وَزیرِهِ و خَلیفَتِهِ فی أُمّتِهِ مِن بَعدِهِ و وارِثِ عِلمِهِ عَلیبنِ أبی طالِبٍ أمیرِالمُؤمِنینَ و سَیدِ الوَصیینَ و قآئِدِ الغُرِّ المُحَجَّلینَ و إمامِ المُتَّقینَ و یعسوبِ المُؤمِنینَ و علَی الصِّدّیقَةِ الطّاهِرَةِ فاطِمةَ الزَّهرآءِ سَیدَةِ نِسآءِ العالَمینَ مِنَ الأوّلینَ و الأَخِرینَ و علَی الأحَدَعَشَرَ مِن وُلْدِها حُماةِ الدّینِ و أئِمّةِ المُؤمِنینَ و لَعنَةُ اللَهِ علَی أعدآئِهِم أجمَعینَ مِنَ الأَنَ إلَی قیامِ یومِ الدّین[1]
قالَ اللهُ الحکیمُ فی کتابِه الکریم: ما عِنْدَکمْ ینْفَدُ وَ ما عِنْدَ اَللّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِینَّ اَلَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُونَ.[2]قبل از اینکه تتمّۀ روایت شب بیست ویکم را عرض کنم، نکته ای دربارۀ شب قدر خدمتتان معروض می شود.
تعدّد شبهای قدر و إحیاء شب بیست وهفتم
در برخی از روایات آمده که شب نوزدهم شب قدر است[3] و در بعضی از روایات بر شب بیست ویکم یا شب بیست وسوّم إطلاق لیلة القدر شده است.[4] و در بعضی از روایات نیز شب بیست وهفتم شب قدر دانسته شده است[5] که آن هم شب بسیار مهمّی است و آقایان از آن غافل نشوند.
زیدبن علی می گوید: پدرم امام زین العابدین علیه السّلام در شب بیست وهفتم ماه مبارک رمضان از اوّل تا آخر شب دائماً این دعا را می خواندند: اللَهُمَّ ارْزُقْنی التَّجافی عَن دارِ الغُرورِ و الإنابَةَ إلَی دارِ الخُلودِ و الِاستِعْدادَ لِلمَوْتِ قَبْلَ حُلولِ الفَوْتِ.[6] «خدایا! به من روزی کن از این دار دنیا که دار غرور است و انسان را فریب می دهد، پهلو تهی کنم.»
دار غرور داری است که حقیقت و واقعیت نداشته و مجاز و سراب است؛ وَ اَلَّذِینَ کفَرُوا أَعْمالُهُمْ کسَرابٍ بِقِیعَةٍ یحْسَبُهُ اَلظَّمْآنُ ماءً حَتّی إِذا جاءَهُ لَمْ یجِدْهُ شَیئاً وَ وَجَدَ اَللّهَ عِنْدَهُ فَوَفّاهُ حِسابَهُ وَ اَللّهُ سَرِیعُ اَلْحِسابِ.[7]
«أعمال کافرین مثل سرابی در زمین هموار بی آب و علفی می ماند که وقتی انسانِ تشنه از دور نگاه می نماید گمان می کند آب است، و چون خود را به آن برساند تا آب بنوشد می بیند که آبی در کار نیست و سراب بوده است. و خداوند را نزد آن سراب می یابد که حسابش را به طور تمام و کمال رسیدگی می کند و خداوند با سرعت به حساب می رسد.»سراب یعنی خیال؛ می پندارد که آب هست ولی نیست. خانۀ دنیا نیز همین طور است، همه اش سراب و مجاز است و حقیقت ندارد.
انسان خیال می کند در این دنیا حیات دارد ولی صرف خیال است؛ وقتی به آخرت رو می کند و به اوّلین مراحل عالم آخرت که همان إماتۀ روح و سپس ورود در قبر است می رسد، تازه متوجّه واقعیت می شود و می فهمد حیات واقعی در آخرت است.رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: النّاسُ نِیامٌ فَإذا ماتوا انْتَبَهوا. «مردم در خوابند و وقتی از دنیا بروند تازه بیدار می شوند.» و می فهمند که آنچه در این عالم می دیدند همه خواب بوده و حقیقتی نداشته و حقیقت از اینجا به بعد وجود دارد.
اللَهُمَّ ارْزُقْنی التَّجافی عَن دارِ الغُرورِ و الإنابَةَ إلَی دارِ الخُلودِ و الِاستِعْدادَ لِلمَوْتِ قَبْلَ حُلولِ الفَوْتِ. «خدایا! به من روزی کن از این دار دنیا که دار غرور است و انسان را فریب می دهد پهلو تهی کنم و کنده شوم، و به سوی دار خلود و عالم آخرت توجّه و إنابه پیدا کرده و تضرّع و ناله کنم، و قبل از اینکه روح از بدنم مفارقت کند و فرصت از دستم فوت شود، آمادگی و استعداد رفتن به آخرت را پیدا کنم و با زاد و توشه بروم.»
آثار لیلة القدر در شبهای مختلف
به هر حال، در برخی از روایات شب نوزدهم و در برخی شب بیست ویکم و بیست وسوّم ماه مبارک رمضان را لیلة القدر دانسته اند و در برخی شب بیست وهفتم ماه رمضان، و شب نیمۀ شعبان نیز لیلة القدر شمرده شده است.از روایت جُهَنی استفاده می شود که شب قدر خصوص شب بیست وسوّم است[8] ولیکن این روایت هیچ منافاتی با روایات وارده دربارۀ دیگر شبها ندارد و جمع بین آنها به این صورت است که هریک از این شبها خصوصیات و آثار لیلة القدر را فی الجمله واجد است.
در روایت است که: «تقدیر» در شب نوزدهم و «قضاء» در شب بیست ویکم و «إبرام» که قضاء حتمی باشد در شب بیست وسوّم است؛[9] یعنی حقیقت قدر درجاتی دارد؛ درجۀ ضعیفۀ آن شب نوزدهم و درجۀ قوی تر در شب بیست ویکم و درجۀ أقوی که إبرام و تحکیم قضاء إلهی است، در شب بیست وسوّم می باشد و در شب بیست وهفتم و شب نیمۀ شعبان نیز به همین منوال مراتبی از شب قدر وجود داشته و تمام این شبها بهره ای از لیلة القدر دارند.
اینکه این قدر در روایات بر إحیاء شب نیمۀ شعبان تأکید شده به خاطر همین است که از شب قدر بهره ای دارد و صحیح نیست که فقط در شب بیست وسوّم به عبادت و إحیا مشغول شویم و دیگر شبها را رها نمائیم.اگر کسی شب نیمۀ شعبان و شب نوزدهم و بیست ویکم و بیست وسوّم و بیست وهفتم را درک کرده و در همه استفاده نماید می تواند اطمینان نماید که شب قدر را بِتمامِه درک نموده است؛ یعنی جمیع جوانب و تمام آثار و برکاتی که لیلة القدر دارد را به دست آورده است.
رعایت مراقبه و انجام أعمال در شب قدر
مرحوم علّامه والد معظّم رضوان الله تعالی علیه و أعلَی اللهُ درجتَه دربارۀ شب قدر به نکتۀ دقیقی اشاره کرده می فرمودند: «تمام خطورات ذهنی شما در شب قدر، در سال آیندۀ شما اثر می گذارد.»یعنی اگر چنانچه خطورات ذهنی انسان خطورات توحیدی باشد در سال پیش رو تأثیر گذاشته تمام خطوراتش توحیدی و با خدا می شود، و اگر خطوراتش شیطانی یا نفسانی باشد خطورات شیطانی یا نفسانی را در پیش خواهد داشت، و اگر مشوب باشد به هر مقداری که خطورات إلهی در این لیله ذهن و قلب انسان را پر کند در سالی که در پیش دارد نیز به همان مقدار از خطورات توحیدی بهره مند خواهد شد.
این مطلب خیلی دقیق است! لذا باید انسان در امشب کار کند؛ تا می تواند به خدا توجّه کند و از فضول کلام و صحبت کردن زیادی جدّاً پرهیز نماید. أعمال امشب آن قدر زیاد است که اگر انسان بخواهد انجام دهد از عهدۀ آن برنمی آید.یکی از أعمال امشب، خواندن هزار مرتبه «سورۀ قدر» است.
مرحوم علّامه می فرمودند: «اگر انسان بنشیند و یکسره مشغول باشد، خواندن هزار مرتبه سورۀ قدر سه ساعت طول می کشد.» این فقط یک عمل امشب است. دعاها و نمازهای فراوانی هم در امشب وارد شده که اگر همۀ شب را هم به عبادت مشغول باشد تمام نمی شود.
خلاصه امشب، شب کارکردن و استفاده بردن است و از عظمت امشب این است که دو غسل دارد: یکی اوّل شب و دیگری آخر شب.همچنین صد رکعت نماز وارد شده که هر رکعت ده مرتبه سورۀ «قُلْ هُوَ اللَه» دارد که در مجموع هزار مرتبه سورۀ «قُلْ هُوَ اللَه» خوانده می شود.
با اینکه زمستان است و شبها بلند می باشد ولیکن أعمال، زیاد و وقت محدود است و انسان تا می تواند باید استفاده کند و کشکول گدائی خود را پر کرده و برای یک سال خود ذخیره نماید، بلکه انسان می تواند برای عمر خود ذخیره نماید.
روایت مواجهۀ أمیرالمؤمنین علیه السّلام با حسن بصری
روایتی که از آن بحث می کردیم إجمالش این بود که: حضرت أمیرالمؤمنین علیه السّلام وارد بصره شدند و با جوانی مواجه گشتند که مشغول وضوگرفتن بود. حضرت به او فرمودند: خوب و نیکو وضو بگیر تا خدا با تو به احسان و نیکی رفتار کند. این جملۀ أمیرالمؤمنین به دل این جوان نشست، حرکت کرد و به دنبال حضرت راه افتاد، حضرت فرمودند: أَ لَک إلَی حاجَةٌ؟ «آیا حاجتی داری؟ » عرضه داشت: بله! عَلِّمْنی کلامًا ینفَعُنی اللَهُ بِهِ. «یا أمیرالمؤمنین! به من دستورالعملی بیاموزید که خدا بدان مرا بهره مند نماید.»
حضرت فرمودند: یا غُلامُ! مَن صَدَقَ اللَهَ نَجا. «ای جوان! هرکس از در صدق با خدا وارد شود نجات می یابد.» یعنی اگر چنانچه به خودش کلک می زند با خدا دیگر از در صدق وارد شود که هرکس چنین باشد نجات پیدا می کند.
و مَن أَشفَقَ عَلَی دینِهِ سَلِمَ مِنَ الرَّدَی. «و هرکس بر دین خود خائف باشد، از هلاک سالم می ماند.» چون کسی که خوف داشته باشد مراقب است کاری نکند که دین و اعتقادش بر باد برود.
و مَن زَهِدَ فی الدُّنْیا قَرَّتْ عَینُهُ بِما یرَی مِن ثَوابِ اللَهِ عَزَّوجَلَّ. «و هرکس در دنیا زهد پیشه کند چشمش به آنچه از ثواب خداوند عزّوجل خواهد دید، روشن می شود.» معنای زهد این است که انسان میل به دنیا نداشته باشد.
بعد حضرت فرمودند: أَ لاأَزیدُک یا غُلامُ؟ «ای جوان! بیشتر برایت بگویم؟ » (عنایت حضرت را ببینید! وقتی می بینند جوان مستعدّ است می فرمایند: أَ لاأَزیدُک یا غُلامُ؟) عرضه داشت: بله یا أمیرالمؤمنین!
حضرت فرمودند: ثَلاثُ خِصالٍ مَن کنَّ فیهِ سَلِمَتْ لَهُ الدُّنْیا و الأَخِرَةُ. «سه خصلت هست که هرکس آنها را داشته باشد، دنیا و آخرتش سالم می ماند.» اوّل: مَن أَمَرَ بِالمَعروفِ و ائْتَمَرَ بِهِ. «کسی که أمربه معروف کند و خودش هم اهل عمل به معروف باشد.» دوّم: و نَهَی عَنِ المُنْکرِ و انْتَهَی عَنهُ. «و نهی ازمنکر کند و خودش هم از منکرات اجتناب نماید.» سوّم: و حافَظَ عَلَی حُدودِ اللَهِ. «و حدود إلهی را حفظ کند.» از حدودی که خداوند قرار داده خارج نشود.
سپس فرمودند: ای جوان! آیا دوست داری که در روز قیامت خداوند را در حالی ملاقات کنی که از تو راضی باشد؟ عرضه داشت: بله یا أمیرالمؤمنین! حضرت فرمودند: کنْ فی الدُّنْیا زاهِدًا و فی الأَخِرَةِ راغِبًا. «در دنیا زاهد، و به آخرت راغب باش.» یعنی علاقۀ دنیا را از وجود خود قطع کن و میل و رغبتت به سوی آخرت باشد.
و عَلَیک بِالصِّدْقِ فی جَمیعِ أُمورِک فَإنّ اللَهَ تَعَبَّدَک و جَمیعَ خَلْقِهِ بِالصِّدْقِ. «و بر تو باد که در جمیع امورت با صدق و راستی و درستی رفتار کنی، چون خداوند تبارک وتعالی تو را و جمیع خلق خود را به صدق و درستی فرا خوانده است.» یعنی تو را طلب کرده که بندۀ او باشی و او را با صدق و راستی عبادت کنی. سپس حضرت حرکت کردند تا وارد بازار بصره شدند.
تا این قسمت را در شب بیست ویکم خوانده بودیم و الآن به صورت گذرا تکرار شد. این فرمایشات نورانی اگر هزار مرتبه هم گفته شود همه اش موعظه است و انسان بهره می برد. مرحوم علّامۀ والد کراراً می فرمودند: «من دوست دارم کسی بالای منبر برود و برای من موعظه کند.» ایشان با آن مقام طهارتی که داشتند چنین می گفتند. موعظه اثر می کند، خواندن فرمایشات أمیرالمؤمنین و تأمّل در سیرۀ آن حضرت به انسان جان داده، انسان را زنده می کند.
بکاء أمیرالمؤمنین در بازار بصره
ثُمَّ مَشَی حَتَّی دَخَلَ سوقَ البَصْرَةِ فَنَظَرَ إلَی النّاسِ یبیعونَ و یشتَرونَ. «سپس حضرت وارد بازار بصره شدند، نگاه کردند دیدند که مردم مشغول خرید و فروشند.» فَبَکی عَلَیهِ السّلامُ بُکآءً شَدیدًا. «حضرت گریۀ شدیدی کردند.»سپس فرمودند: یا عَبیدَ الدُّنْیا و عُمّالَ أَهْلِها! إذا کنْتُم بِالنَّهارِ تَحلِفونَ و بِاللَیلِ فی فُرُشِکم تَنامونَ و فی خِلالِ ذَلِک عَنِ الأَخِرَةِ تَغفُلونَ؛ فَمَتَی تُحرِزونَ الزّادَ و تُفَکرونَ فی المَعادِ؟
«ای بندگان دنیا و ای کارگزاران اهل دنیا! («عُمّال» جمع عامل به معنای کارگزار است و «أهلِها» یعنی اهل دنیا) شما که در روز دائماً در حال قسم خوردن هستید (آن هم چه بسا قسم های دروغ؛ مثلاً می گوئید:به خدا قسم من این جنس را به این مقدار خریدم.) شب هم که در رختخواب تا صبح می خوابید، و در خلال شب و روز هم که از آخرت غافلید؛ پس دیگر چه وقتی برای شما باقی می ماند که زاد و توشه تحصیل کنید و تفکر در معاد نمائید؟»بکاء حضرت برای چیست؟ آن هم چنین گریه ای! چون حضرت پدر این امّتند؛ آیا پدر وقتی ببیند فرزندش در آتش افتاده و در حال سوختن است دلش نمی سوزد؟ اینها در آتش اند، أبناء دنیا هستند، خود حضرت فرمودند: یا عَبیدَ الدُّنْیا! عبید خدا نیستند بلکه بندگان دنیا می باشند.
سؤال از کیفیت معاش
بعد شخصی خدمت حضرت عرضه داشت: یا أَمیرَالمُؤمِنینَ! إنّهُ لابُدَّ لَنا مِنَ المَعاشِ، فَکیفَ نَصنَعُ؟ «یا أمیرالمؤمنین! ما چاره ای نداریم؛ باید به دنبال کسب و کار برویم و روزی به دست آوریم، اگر بازار نیائیم پس چه کنیم؟ » حضرت فرمودند: إنّ طَلَبَ المَعاشِ مِن حِلِّهِ لایشغَلُ عَن عَمَلِ الأَخِرَةِ. «طلب معاش از راه حلال انسان را از عمل آخرت مشغول نمی دارد.»
شما می توانید برای خدا کسب حلال کنید و به طرف خدا هم حرکت کنید؛ رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اَللّهِ.[10] انسان می تواند در حین کسب و کار و بیع و شراء، توجّه به خدا داشته باشد و هیچ منافاتی ندارد.بعد حضرت فرمودند: فَإن قُلْتَ لابُدَّ لَنا مِنَ الِاحْتِکارِ، لَم تَکن مَعذورًا. «اگر بگوئی برای کسب روزی چاره ای نداریم جز اینکه احتکار کنیم (گندم و جو را مثلاً در انبار قرار دهیم و انبار را قفل کنیم تا هنگامی که کالا نایاب شده و قیمت بالا رود و سپس آن را در معرض فروش قرار دهیم) اگر چنین حرفی بزنی، پیش خدا معذور نیستی.»این فرمایش حضرت شاید به این جهت بوده که این شخص احتکار می کرده و یا در قلبش گذشته که برای کسب روزی احتکار کند و حضرت جواب آن نیت و سؤال قلبی را دادند.
فَوَلَّی الرَّجُلُ باکیا. «این مرد با شنیدن موعظۀ أمیرالمؤمنین سر خود را پایین انداخت و گریه کنان بازگشت.» أمیرالمؤمنین علیه السّلام چون دیدند این مرد مستعدّ است فرمودند: أَقبِلْ عَلَی أَزِدْک بَیانًا. «برگرد
تا بیشتر برایت بگویم.» فَعادَ الرَّجُلُ إلَیهِ. «مرد برگشت.»حضرت فرمودند: اعْلَمْ یا عَبْدَاللَهِ! أَنّ کلَّ عامِلٍ فی الدُّنْیا لِلأَخِرَةِ لابُدَّ أَن یوَفَّی أَجْرَ عَمَلِهِ فی الأَخِرَةِ. «بدان ای بندۀ خدا! هرکس در دنیا برای آخرت کار کند، حتماً خدا اجر عملش را در آخرت به صورت کامل و تمام به او خواهد داد.» و کلُّ عامِلٍ لِلدُّنْیا عُمالَتُهُ فی الأَخِرَةِ نارُ جَهَنَّمَ. «و هرکس برای دنیا کار کند دستمزد و نتیجۀ عملش در آخرت، آتش جهنّم است.»سپس حضرت این آیه را تلاوت کردند: فَأَمّا مَنْ طَغی * وَ آثَرَ اَلْحَیاةَ اَلدُّنْیا * فَإِنَّ اَلْجَحِیمَ هِی اَلْمَأْوی.[11] وَ[12]«هرکس طغیان کند و حیات دنیا را برگزیند جایگاه او آتش جهنّم خواهد بود.»
دنیا، دار عمل؛ قیامت، روز حسرت و تغابن
عرض کردیم که: دار دنیا، دار عمل است؛ باید انسان در این دنیا برای خدا کار کند تا در روز قیامت حسرت نخورد. روز قیامت روز «حسرت» و روز «تغابُن» است؛ روزی است که انسان می فهمد که مغبون شده و می گوید: ای کاش من بیشتر کار کرده بودم! هم مؤمنین و هم کافرین إظهار غبن می کنند. مؤمنین هم وقتی درجات بالاتر را می بینند می گویند: ای کاش ساعات غفلتمان کمتر بود! ای کاش بیشتر استفاده می کردیم!
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: أَنّهُ یفتَحُ لِلعَبْدِ یوْمَ القِیمَةِ عَلَی کلِّ یوْمٍ مِن أَیامِ عُمْرِهِ أَربَعٌوَعِشْرونَ خِزانَةً عَدَدَ ساعاتِ اللَیلِ و النَّهارِ. «در روز قیامت برای هر فردی به ازاء هر روزی از روزهای عمرش بیست وچهار خزینه به عدد ساعات شبانه روز باز می شود.» شما ضرب کنید ببینید وقتی برای هر روزش بیست وچهار خزینه باز می شود، اگر پنجاه سال عمر کرده باشد چند خزینه برایش باز می گردد؟!
فَخِزانَةٌ یجِدُها مَملوءَةً نورًا و سُرورًا. «یک خزینه را باز می کنند می بیند مملوّ از نور و سرور است.» فَینالُهُ عِندَ مُشاهَدَتِها مِنَ الفَرَحِ و السُّرورِ ما لَو وُزِّعَ عَلَی أَهْلِ النّارِ لَأَدهَشَهُم عَنِ الإحْساسِ بِأَلَمِ النّارِ. «با مشاهدۀ این خزینه، آن قدر فرح و سرور به این شخص دست می دهد که اگر این فرح و سرور بر اهل جهنّم تقسیم شود اهل جهنّم مدهوش شده و درد آتش را احساس نمی کنند.» این ساعت چه ساعتی است که چنین خزینۀ پر نور و سروری دارد؟ و هی السّاعَةُ الَّتی أَطاعَ فیها رَبَّهُ. «و آن، ساعتی است که در آن پروردگار خود را اطاعت کرده است.»
ثُمَّ یفتَحُ لَهُ خِزانَةٌ أُخْرَی. «سپس یک خزینۀ دیگر برای او باز می کنند.» فَیراها مُظْلِمَةً مُنْتِنَةً مُفزِعَةً. «می بیند که این خزینه تاریک است، بوی بد می دهد و انسان را به فزع و وحشت می اندازد.» فَینالُهُ مِنها عِندَ مُشاهَدَتِها مِنَ الفَزَعِ و الجَزَعِ ما لَو قُسِّمَ عَلَی أَهْلِ الجَنَّةِ لَنَقَّصَ عَلَیهِم نَعیمَها. «وقتی که این خزینه و ظلمت و تاریکی آن را مشاهده می کند، وحشت و فزع و جزعی او را می گیرد که اگر بر اهل بهشت تقسیم شود تمام اهل بهشت حالشان گرفته شده و عیششان ناقص می شود.» و هی السّاعَةُ الَّتی عَصَی فیها رَبَّهُ. «و این خزینه برای آن ساعتی است که در آن پروردگار خود را عصیان نموده است.»
ثُمَّ یفتَحُ لَهُ خِزانَةٌ أُخْرَی فَیراها خالیةً لَیسَ فیها ما یسُرُّهُ و لایسوؤُهُ. «سپس یک خزینۀ دیگر گشوده می شود، می بیند که این خزینه خالی است و هیچ چیزی در آن نیست؛ نه سرور و فرح و نور در آن هست و نه ظلمت.» و هی السّاعَةُ الَّتی نامَ فیها أَوِ اشتَغَلَ فیها بِشَی ءٍ مِن مُباحاتِ الدُّنْیا. «و آن ساعتی است که در آن خواب یا مشغول یکی از امور مباح دنیا بوده است.»
این ساعت هائی که ما در خواب هستیم، چه در شب و چه در روز، ساعت هائی است که نامۀ أعمالمان بسته است و چیزی در آن نوشته نمی شود، مگر آنکه با یاد و محبّت خدا و با قصد قربت بخوابیم.
فَینالُهُ مِنَ الغَبْنِ و الأَسَفِ عَلَی فَواتِهاحَیثُ کانَ مُتَمَکنًا مِن أَن یملَأَها حَسَناتٍ ما لایوصَفُ. «وقتی این خزینه را می بیند غبن و تأسّفی بر او عارض می شود که قابل وصف نیست، چون می بیند که می توانسته از ساعات خود استفاده کرده و شبها را به عبادت بگذراند و این خزینه را پر از نور و أعمال حسنه کند، ولی این کار را نکرده است.» و مِن هَذا قَولُهُ تَعالَی: ذلِک یوْمُ اَلتَّغابُنِ.[13] و [14]«و به این جهت در قرآن می فرماید: آن روز، روز تغابن است.»
پس ساعات شبانه روز به سه قسمت تقسیم می شود: ساعاتی که اطاعت پروردگار کرده و ساعاتی که عصیان پرورگار کرده و ساعتی که غافل بوده و در این ساعت نائم بوده و یا اشتغال به مباحات داشته است.بله در روایت داریم که: اگر کسی سورۀ «حشر» را بخواند و بخوابد، اگر از دنیا برود ثواب شهید به او داده می شود.[15]
همچنین اگر کسی هنگام خواب با وضو و با توجّه و رو به قبله بخوابد، أذکار موقع خواب را بگوید؛ سه مرتبه «قُلْ هُوَ اللَه» و یک مرتبه «آیة الکرسی» و آخرین آیۀ سورۀ کهف: قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکمْ یوحی إِلَی أَنَّما إِلهُکمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِک بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً[16] را بخواند و سائر اموری که هنگام خواب وارد شده است را رعایت کند، در این صورت تا هنگام نماز شب ذاکر محسوب می شود، البتّه اگر پس از آن برنخاست و تا صبح خوابید، غافل به حساب می آید. در روایت داریم کسی که تا صبح می خوابد شیطان در گوش او بول کرده است؛ و مانامَ اللَیلَ کلَّهُ أَحَدٌ إلّابالَ الشَّیطانُ فی أُذُنَیهِ.[17]
لزوم عشق خدا و تهجّد در شب
مرحوم علّامه رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: شب که می خواهید بخوابید با وضو باشید و عشق خدا را در قلب خود مرور دهید و با عشق خدا بخوابید و با عشق خدا بیدار شوید و این موجب می شود غفلت هنگام خواب جبران شود.
عشرت کنیم ورنه به حسرت کشندمان
روزی که رخت جان به جهانی دگر کشیم[18]
مراد از «عشرت کنیم» این است که شبها بلند شویم و خدا را عبادت کنیم، با خدا عشق بازی کنیم، نه اینکه نماز شب را در عرض یازده دقیقه و هر رکعت را در یک دقیقه بخوانیم؛ این فائده ندارد!می فرمودند: وقتی برای نماز شب بلند می شوید یک سورۀ بزرگ را در نماز شبتان بخوانید، آن هم با صدای بلند و با حال، تا مشمول این آیۀ کریمه شوید که: وَ مِنَ اَللَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَک عَسی أَنْ یبْعَثَک رَبُّک مَقاماً مَحْمُوداً.[19]
یازده رکعت را در یازده دقیقه خواندن انسان را مشمول این آیۀ شریفه نمی کند. «مقام محمود» مقام کوچکی نیست که راحت به دست بیاید؛ توجّه لازم است! بیداری لازم است! کار لازم است!
عشرت شب گیر کن می نوش کاندر راه عشق شبروان را آشنائی هاست با میر عَسَس[20]
اگر انسان ده پانزده دقیقه عبادت کند، در راه عشق موفّق نمی شود و آشنائی با میر عسس پیدا نمی کند، اگر می خواهد آشنائی پیدا کند باید مدّت زیادی از شب را بیدار باشد؛ عشرت شب گیر لازم است.
علی أی حال، عمر می گذرد و انسان کال از دنیا می رود. نوع افرادی که از دنیا می روند نرسیده و کال می روند؛ یک همّتی! یک حرکتی! انسان اگر تا به حال شروع نکرده از همین الآن شروع کند.
أمیرالمؤمنین علیه السّلام در روایت نفیسی می فرمایند: أَیها النّاسُ! الأَنَ الأَنَ مِن قَبْلِ النَّدَمِ وَ مِن قَبْلِ أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اَللّهِ.[21]
«ای مردم! همین الآن! همین الآن! مشغول شوید قبل از اینکه پشیمانی برسد، قبل از اینکه نفسی بگوید: ای حسرت بر آن کوتاهی هائی که در ارتباط با خدا انجام دادم!» نگوئید: فردا، پس فردا، حالا هنوز ما عمر داریم.
حضرت در ادامه می فرمایند: أَیها النّاسُ! الأَنَ الأَنَ مادامَ الوَثاقُ مُطْلَقًا، و السِّراجُ مُنیرًا و بابُ التَّوبَةِ مَفتوحًا و مِن قَبْلِ أن یجِفَّ القَلَمُ و تُطْوَی الصَّحیفَةُ.[22]
«ای مردم! همین الآن! همین الآن! به داد خود برسید مادامی که این بند و گیره آزاد است و به گردن شما نیفتاده، (یعنی مادامی که این مرگ شما را نگرفته است) و هنوز چراغ عمر روشن است. (وقتی چراغ عمر خاموش شد پشیمانی فائده ای ندارد، آن وقت دیگر نمی شود انسان کار کند.) و مادامی که باب توبه باز است و می توانید یک «یا الله» بگوئید و اشک بریزید. و قبل از اینکه قلم ها خشک شود و صحیفه های أعمال پیچیده گردد.»
اللهمّ صَلّ علی محمّد و ءَ ال محمّد و عجِّل فرجَهم و العَن عدوَّهم
پی نوشت ها:
[1] مطالب بیان شده در شب بیست وسوّم رمضان المبارک 1422 هجری قمری.
[2] آیۀ 96، از سورۀ 16: النّحل.
[3] الکافی، ج 4، ص 160.
[4] حسّان بن مهران می گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم: شب قدر کدام شب است؟ فرمودند: الْتَمِسْها فی لَیلَةِ إحدَی وعِشرینَ أو لَیلَةِ ثَلاثٍوعِشرینَ . (همان مصدر، ص 156)
[5] إقبال الأعمال، ج 1، ص 155؛ و مستدرک الوسآئل، ج 7، ص 484.
[6] إقبال الأعمال، ج 1، ص 402.
[7] آیۀ 39، از سورۀ 24: النّور.
[8] شیخ طوسی (ره) با سند خود از محمّدبن یوسف از پدرش روایت می کند که: سمِعتُ أباجعفرٍ علیهِ السّلامُ یقولُ: إنّ الجُهَنی أتَی النَّبی صَلَّی اللهُ عَلَیه وءَ الِهِ وسَلَّمَ فقالَ: یا رَسولَ اللهِ! إنّ لی إبِلًا و غَنَمًا و غِلْمَةً و عَمَلَةً، فأُحِبُّ أن تَأمُرَنی بِلَیلَةٍ أدخُلُ فیها فأَشهَدُ الصَّلَوةَ و ذلِک فی شَهرِ رَمَضانَ؟
فدَعاهُ رَسولُ اللهِ صَلَّی اللهُ علَیهِ و ءَ الِهِ و سَلَّمَ فسآرَّهُ فی أُذُنِهِ. فکانَ الجُهَنی إذا کانَ لَیلَةُ ثَلاثٍوعِشرینَ دَخَلَ بِإبِلِهِ و غَنَمِهِ و أهلِهِ إلی مَکانِهِ . (تهذیب الأحکام، ج 4، ص 330)
[9] امام صادق علیه السّلام فرمودند: فی لَیلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ التَّقدیرُ و فی لَیلَةِ إحدَی وعِشرینَ القَضآءُ و فی لَیلَةِ ثَلاثٍوعِشرینَ إبرامُ ما یکونُ فی السَّنَةِ إلی مِثلِها. لِلّهِ جَلّثَنآؤُهُ أن یفعَلَ ما یشآءُ فی خَلقِهِ . (الکافی، ج 4، ص 160)
[10] صدر آیۀ 37، از سورۀ 24: النّور؛ «مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش، آنها را از یاد خدا بازنمی دارد.»
لیالی نور جلد 1(صفحه 159)
[11] آیات 37 تا 39، از سورۀ 79: النّازعات.
[12] الأمالی شیخ مفید، ص 119 و 120؛ و بحارالأنوار، ج 100، ص 32.
[13] قسمتی از آیۀ 9، از سورۀ 64: التّغابن.
[14] عدّة الدّاعی، ص 113.
[15] أنَس روایت می کند که: أنّ رَسولَ اللهِ صَلَّی اللهُ علَیه وءَ الِهِ أمَرَ رَجُلًا إذا أوَی إلی فِراشِهِ أن یقرَأَ سورَةَ الحَشرِ و قالَ: إن مِتَّ، مِتَّ شَهیدًا. (بحارالأنوار، ج 89، ص 309)
[16] آیۀ 110، از سورۀ 18: الکهف.
[17] إرشادالقلوب، ج 1، ص 91.
[18] دیوان حافظ، ص 154، غزل 343.
[19] آیۀ 79، از سورۀ 17: الإسرآء (بنی إسرآئیل).
[20] دیوان حافظ، ص 123، غزل 276.
[21] قسمتی از آیۀ 56، از سورۀ 39: الزّمر.
[22] الأمالی شیخ طوسی، ص 685 و 686.