سه شنبه 4 دي 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

سخنرانی آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی؛ تضرّع، تذلّل و عاقبت به خیری

منبع : لیالی نور

بِسمِ اللَهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم

الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ بارِئِ الخَلآئِقِ أجمَعینَ و باعِثِ الأنبیآءِ و المُرسَلینَ و الصّلَوةُ و السّلامُ علَی حَبیبِ إلَهِ العالَمینَ أبی القاسِمِ المُصطَفی مُحمّدٍ و علَی أخیهِ و ابنِ عَمِّهِ و وَصیهِ و وَزیرِهِ و خَلیفَتِهِ فی أُمّتِهِ مِن بَعدِهِ و وارِثِ عِلمِهِ عَلیبنِ أبی طالِبٍ أمیرِالمُؤمِنینَ و سَیدِ الوَصیینَ و قآئِدِ الغُرِّ المُحَجَّلینَ و إمامِ المُتَّقینَ و یعسوبِ المُؤمِنینَ و علَی الصِّدّیقَةِ الطّاهِرَةِ فاطِمةَ الزَّهرآءِ سَیدَةِ نِسآءِ العالَمینَ مِنَ الأوّلینَ و الأَخِرینَ و علَی الأحَدَعَشَرَ مِن وُلْدِها حُماةِ الدّینِ و أئِمّةِ المُؤمِنینَ و لَعنَةُ اللَهِ علَی أعدآئِهِم أجمَعینَ مِنَ الأَنَ إلَی قیامِ یومِ الدّین[1]قالَ اللهُ الحکیمُ فی کتابِه الکریم: اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ.[2]

قبل از اینکه دنبالۀ بحث شبهای گذشته را ادامه دهیم چند نکته ای خدمت سروران معظّم عرض می کنم.

مهمترین عمل شب قدر، مراقبه و توجّه به توحید
در شب بیست وسوّم، داشتن مراقبه از أهمّ امور است. امشب ازشبهائی است که انسان واقعاً می تواند در آن تجارت سودمندی کند و هر آن از آنات این شب ارزشمند است، لذا بعد از اتمام مجلس که تا سحر وقت زیادی است، سعی کنید أعمال امشب را انجام دهید و وقت خود را به بطالت نگذرانید.صد رکعت نماز را بخوانید؛ امام صادق علیه السّلام به یکی از اصحاب فرمودند: اگر نتوانستید این صد رکعت را قائماً بخوانید نشسته و اگر نتوانستید، در حال خوابیده بخوانید.[3] این نماز فضیلت بسیاری دارد.

همچنین نماز «هفت قُلْ هُوَ اللَه» و قرائت سوره های «حم دخان»، «روم»، «عنکبوت»، در خصوص امشب بسیار بافضیلت است.[4] آقایانی که نخوانده اند حتماً بخوانند.هزار مرتبه سورۀ «قدر» در امشب وارد شده است.[5] آقایان به هر مقداری که می توانند حتّی اگر شده بیست یا سی مرتبه حتماً بخوانند. غسل آخر شب فراموش نشود. از عظمت امشب این است که هم اوّل شب و هم آخر شب غسل دارد،[6] نزدیک اذان صبح إن شاءالله غسل آخر شب را انجام دهید.

آنچه باید در تمام طول امشب مدّ نظرتان باشد توجّه به توحید است. مرحوم علّامه والد معظّم قَدّس اللهُ نفسَه الزّکیه می فرمودند: هرچه در امشب توجّهتان به توحید بیشتر باشد در طول سال بهرۀ بیشتری از توحید پروردگار خواهید داشت.پس امشب از صحبت کردن بی جا و گذراندن وقت به بطالت جدّاً احتراز کنید. امشب شب بسیار عزیزی است و انسان می تواند تجارت زیادی کند که دیگر نصیبش نمی شود مگر اینکه خدا تا شب بیست وسوّم سال آینده به او عمر دهد.روز قدر نیز به اندازۀ شب قدر فضیلت دارد؛[7] یعنی همان طور که انسان باید در شب قدر مقید باشد أعمال و رفتار و تفکرش بر میزان توحید باشد، روز قدر هم به مثابۀ شب قدر باید مراقبه و توجّه داشت، لذا از فردا که روز قدر است نیز حدّأکثر استفاده را بنمائید.

تضرّع و تذّلل در دعا
استجابت دعا شرائطی دارد که چنانچه آن شرائط محقّق شود دعای انسان مستجاب می شود. یکی از شرائط استجابت دعا حالت تضرّع و تذلّل است.[8] آیا دیده اید که وقتی فقیری از کسی چیزی طلب می کند خود را در مقام علوّ قرار داده و بر آن شخص استعلا نماید؟! همیشه ید سائل، ید سافله است و ید مُعطی، ید عالیه. آیا هیچ سائلی می آید به زور از شما چیزی درخواست کند؟!

نسبت به پروردگار هم همین طور است. کسی که می خواهد ازخدا چیزی طلب کند باید با حالت تضرّع وتذلّل و انکسار طلب کند تا خداوند اجابت نماید. مگر ما از خدا طلبکاریم که بخواهیم با حالت استعلا از خداوند چیزی بطلبیم؟! یکی از اسامی پروردگار «متکبّر» است و بنده در برابر این اسم باید عبد و ذلیل و صغیر باشد تا بتواند استفاده کند.

در صورتی دعای ما مستجاب می شود که هستی خود را در مقابل هستی خدا زمین بیندازیم و اگر هنوز هستی خود را واقعاً کنار نگذاشته ایم لاأقل تصنّعاً این کار را انجام دهیم و بگوئیم: خدایا ما بیچاره ایم، ما چیزی نداریم، ما فقیریم، تو خودت به ما عنایت کن! در این صورت خدا اجابت می کند.

این حال انکسار، با إلحاح در دعا که سابقاً عرض شد منافات ندارد؛ «إلحاح» به معنای إصرار در دعاست و انسان می تواند تذلّل نفس داشته باشد و إصرار هم بکند و پیوسته و مستمر دعا نماید و این إصرار پیش خدا مطلوب است. إلحاح با استکبار ملازمه ای ندارد، بلکه به معنای إصرار و پافشاری و مداومت است.

بنابراین دعای انسان در صورتی مستجاب می شود که با حالت تذلّل از خدا بخواهد. البتّه این حالت تذلّل و بندگی نسبت به پروردگار باید در همۀ ساعات و در تمام حالات و حرکات و سکنات ما وجود داشته باشد.در شبهای قبل یکی از برادران دینی به بنده گفتند: شما با این مطالبی که گفتید ما را ترساندید و خوف بر ما غالب شد؛ مقداری هم دربارۀ رجاء و امید صحبت کنید. در برابر این امتحانات به چه امیدوارباشیم؟ راه نجات چیست؟

آقا رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: اگر کسی در راه خدا دائماً حالت تضرّع و تذلّل داشته باشد، خداوند او را در امتحانات به سلامت از پل عبور می دهد، چون همیشه حال تضرّع دارد و همیشه از او استعانت می کند و می گوید: خدایا ما چیزی نداریم، خودت کمک کن! و کسی که امرش را به خداوند واگذار کند خدا او را رها نمی نماید.

دام سخت است مگر یار شود لطف خدا ورنه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم[9]

لطف خدا کی شامل حال انسان می شود؟ وقتی که انسان در مقابل پروردگار لنگ بیندازد و بگوید: خدایا من چیزی ندارم، من بدبختم، بیچاره ام، مسکینم! در این صورت خدا به او عنایت می کند.

روایتی نفیس دربارۀ أمیرالمؤمنین علیه السّلام
یک روایت بسیار نفیس دربارۀ أمیرالمؤمنین علیه السّلام وارد شده است؛ ببینید چقدر ارزشمند است.قیلَ لِعَلی عَلَیهِ السّلامُ: کم تَتَصَدَّقُ، کم تُخرِجُ مالَک، أَلاتُمسِک؟ قالَ: إنّی وَاللَهِ لَو أَعلَمُ أَنّ اللَهَ تَعالَی قَبِلَ مِنّی فَرْضًا واحِدًا لَأَمسَکتُ و لَکنّی وَاللَهِ لاأَدْری أَ قَبِلَ سُبْحانَهُ مِنّی شَیئًا أَم لا![10]«شخصی به أمیرالمؤمنین علیه السّلام عرضه داشت: یا علی!چقدر صدقه می دهی؟ چقدر از مالت انفاق می کنی؟! چرا إمساک نمی کنی؟! »

حضرت أمیرالمؤمنین علیه السّلام متموّل بودند و این طور نبود که مال نداشته باشند؛ مال داشتند، أمّا در دستشان قرار و بقائی نداشت؛ از این طرف می گرفتند و از آن طرف در راه خدا انفاق می کردند. در روایات متعدّد از امام باقر و امام صادق علیهماالسّلام و عبدالله بن حسن مُثنّی نقل شده است که: أمیرالمؤمنین علیه السّلام با عرق جبین و کدّ یمین هزار بنده آزاد کردند؛[11] یعنی کار می کردند و با درآمد آن بنده ها را خریده و در راه خدا آزاد می فرمودند.

چقدر حضرت چاه زدند و چقدر نخل کاشتند و همه را در راه خدا وقف کردند. إن شاءالله خدا توفیق دهد همه مشرّف شوند به مدینه؛ در کنار مسجد شجره آنجا برخی از چاههائی که أمیرالمؤمنین علیه السّلام با دست مبارک خود در خارج مدینه حفر کرده و همه را فی سبیل الله وقف فرمودند، هنوز موجود است و آب دارد و به «أبیار علی» معروف می باشد. امسال الحمدللّه خدا توفیق داد به أبیار علی مشرّف شدیم، تانکرهای بزرگ می آمدند و از آنجا آب می بردند.خود سنّی هائی که آنجا بودند می گفتند: آب این چاهها را هیچ جا ندارد!أمیرالمؤمنین علیه السّلام به خارج مدینه می آید و آنجا چاه می زند، برای اینکه فقرا یا حاجیان و سکنۀ آنجا استفاده کنند.[12]أمیرالمؤمنین علیه السّلام آنچه به دست می آوردند نگه نمی داشتند و همه را در راه خدا می دادند.

حضرت زمینی داشتند. یک روز آن را فروختند و قسمتی از پول آن را که مقدار زیادی بود به نیازمندی دادند. در این هنگام فقراء مدینه باخبر شده و دور آن حضرت جمع گردیدند، حضرت تمام این دراهم را مشت مشت به فقرا دادند تا تمام شد و هیچ چیز باقی نماند. وقتی حضرت به منزل آمدند، حضرت فاطمه علیهاالسّلام عرضه داشتند:

یا علی! بچّه های خودت را هم از فقراء مدینه حساب می کردی و برای آنها هم می آوردی![13]بی خود نیست که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند:إنّ اللَهَ جَعَلَ لِأَخی عَلی فَضآئِلَ لاتُحْصَی کثْرَةً.[14] «خداوند برای برادرم علی فضائل بسیاری قرار داده است که به شمارش نمی آید و هرچه بشمارید تمام نمی شود.»

«جود» تنها یک فضیلت از فضائل أمیرالمؤمنین است و اگر بخواهیم دربارۀ جود حضرت صحبت کنیم باید تا صبح صحبت را ادامه دهیم و تمامی هم ندارد. حالا عبادت و زهد حضرت، گذشت و ترحّم و عطوفت و شجاعت حضرت و توحیدشان چطور بود؟ انسان به جز اعتراف به عجز از بیان فضائل آن حضرت راه دیگری ندارد!حالا در اینجا به حضرت عرضه می دارد: یا علی! چقدر صدقه می دهی؟ چرا امساک نمی کنی؟!

خوف از قبولی أعمال و عاقبت به خیری
حضرت فرمودند: إنّی وَاللَهِ لَو أَعلَمُ أَنّ اللَهَ تَعالَی قَبِلَ مِنّی فَرْضًا واحِدًا لَأَمسَکتُ و لَکنّی وَاللَهِ لاأَدْری أَ قَبِلَ سُبْحانَهُ مِنّی شَیئًا أَم لا! «قسم به خدا! اگر بدانم خداوند تا به حال یک فریضه را از من قبول فرموده است، از انفاق دست برمی دارم ولیکن قسم به خدا من نمی دانم که خداوند تبارک وتعالی چیزی را از من قبول کرده یا خیر!»

أمیرالمؤمنین علیه السّلام در این فرمایش دو قسم جلاله یاد کردند؛ أمیرالمؤمنینی که نفس پیغمبر است، أمیرالمؤمنینی که به مقام طهارت مطلقه رسیده و هرکس بخواهد به مقام طهارت برسد، باید مختصری از چشمۀ تسنیم از زیر پای حضرت نوش جان کند و آن حضرت باید به او عنایت کنند تا به مقام طهارت برسد، می فرماید: قسم به خدا من نمی دانم که خداوند تبارک وتعالی چیزی را از من قبول فرموده یا خیر!و دلیل بر فرمایش حضرت این است که: در جمعۀ آخر ماه شعبان حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم خطبه خوانده فرمودند:أَیها النّاسُ! إنّهُ قَدأَقبَلَ إلَیکم شَهْرُ اللَهِ بِالبَرَکةِ و الرَّحْمَةِ و المَغْفِرَةِ.«ای مردم! همانا ماه خدا همراه با برکت و رحمت و آمرزش، به سوی شما آمده است.»

سپس خطبه را ادامه دادند و ناگهان شروع به گریه کردند.أمیرالمؤمنین عرضه داشت: یا رَسولَ اللَهِ! ما یبکیک؟ «ای رسول خدا! چرا گریه می کنید؟!» حضرت فرمودند: لِما یستَحَلُّ مِنک فی هَذا الشَّهْرِ. «برای آن خونی که از تو در این ماه می ریزند.» أمیرالمؤمنین عرضه داشت: یا رَسولَ اللَهِ! و ذَلِک فی سَلامَةٍ مِن دینی؟[15]«ای رسول خدا! آیا در آن موقع دین من در سلامت است؟ »

خیلی حرف است! حضرت با آن مقامات و درجات، خائف اند که آیا دینشان در هنگام شهادت سالم است یا نه؟! نکند با ده، بیست سال از آمدن در راه خدا خدای نکرده غرور ما را بگیرد و بگوئیم: ما یک سر و گردن از دیگران بالاتریم و مقام دیگری داریم و شش دانگِ بهشت را تصاحب کردیم!

نه آقا! این طور نیست! أمیرالمؤمنین می فرمایند: قسم به خدا من نمی دانم که خداوند تبارک وتعالی چیزی را از من قبول فرموده یا خیر! بله زمانی که حضرت ضربه خوردند گفتند: فُزْتُ وَرَبِّ الکعْبَةِ. «قسم به خدای کعبه من الآن رستگار شدم.»هیچ معلوم نیست عاقبت انسان چه می شود! هیچ معلوم نیست! چه افرادی که در راه خدا بودند و بعد برگشتند و سقوط کردند و آن نورانیتی که داشتند از آنها گرفته شد.

داستان حبیب بن جمّار و عاقبت سوء او
مرحوم علّامۀ والد قدّس سرّه داستان «حبیب بن جمّار» (یا حمّاد) را در کتاب امام شناسی نقل فرموده اند و یک روز هم در جلسه به صورت مشروح این داستان را نقل و تحلیل کردند.مردی به حضور أمیرالمؤمنین علیه السّلام آمد و گفت: ای أمیرمؤمنان! من از وادی القُرَی عبور می کردم دیدم که خالدبن عُرفُطه در آنجا مرده است؛ شما برای او طلب رحمت و استغفار کنید. حضرت فرموند: تحقیقاً او نمرده و نمی میرد تا آنکه رئیس لشکر ضلالت گردد و آن لشکر را بیاورد، و صاحب لواء و پرچمدار آن لشکر حبیب بن جمّار است.

مردی از پای منبر برخاست و گفت: ای أمیرالمؤمنین! من از شیعیان تو و از محبّان و دوستانت هستم. کسی که شما را دوست دارد و شیعۀ شماست که سرلشکر کفر وضلالت نمی شود. حضرت فرمودند: و مَن أَنتَ؟ «تو کیستی؟ » گفت: حبیب بن جمّار منم.

حضرت فرمودند: إیاک أَن تَحمِلَها و لَتَحمِلَنَّها فَتَدخُلُ بِها مِن هَذا البابِ و أَومَأَ بِیدِهِ إلَی بابِ الفیلِ. «مبادا تو پرچم ضلالت را حمل کنی، و البتّه تو این پرچم را بلند کرده و خواهی آورد و با آن از این در وارد می شوی و حضرت با دستشان به یکی از درهای مسجد کوفه به نام باب الفیل اشاره نمودند.»

هنگامی که عمربن سعد فرماندۀ سپاه عبیدالله برای جنگ با امام حسین علیه السّلام شد، جلودار لشکرش خالدبن عُرفُطه و و پرچمدار آن حبیب بن جمّار بود و لوای جنگ را آورد تا از باب الفیل داخل مسجد کرد.[16]

در آن جلسه آقا این ماجرا را نقل کردند و بعد فرمودند: اینکه حبیب بن جمّار به أمیرالمؤمنین علیه السّلام می گوید: من از محبّان شما هستم؛ آیا دروغ می گوید یا سخنش راست است؟!خیلی ها خدمت أمیرالمؤمنین علیه السّلام عرضه می داشتند: إنّی أُحِبُّک. «یا علی! من تو را دوست دارم.» و حضرت آنها را تصدیق یا تکذیب می کردند.

أصبَغ بن نُباته نقل می کند: مردی خدمت أمیرالمؤمنین عرضه داشت: إنّی أُحِبُّک فی السِّرِّ کما أُحِبُّک فی العَلانیةِ. «من همان طور که شما را در علن و در نزد مردم دوست دارم، در تنهائی و در دل و سرّم نیز دوست دارم.» فَنَکتَ أَمیرُالمُؤْمِنینَ عَلَیهِ السّلامُ بِعودٍ کانَ فی یدِهِ فی الأَرْضِ ساعَةً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقالَ: کذَبْتَ وَاللَهِ! «حضرت سر خود را پائین انداختند و با نوک چوبی که در دست داشتند مدّتی روی زمین زدند (نَکتَ فی الأَرْضِ، یعنی چوب یا انگشت خود را بر زمین زد به نحوی که اثر آن روی زمین بماند و کنایه از فرورفتن در فکر هم می آید) سپس سر خود را بالا آوردند و گفتند: «قسم به خدا دروغ می گوئی!»

سپس مرد دیگری آمد و به حضرت عرضه داشت: إنّی أُحِبُّک. «من از محبّین شما هستم.» حضرت آن چوب دستی را مدّتی روی زمین زدند و سرشان را بالا آوردند و فرمودند: صَدَقْتَ؛ إنّ طینَتَنا طینَةٌ مَرحومَةٌ أَخَذَ اللَهُ میثاقَها یوْمَ أَخَذَ المیثاقَ، فَلایشِذُّ مِنها شآذٌّ و لایدخُلُ فیها داخِلٌ إلَی یوْمِ القِیمَةِ.[17] «راست می گوئی؛ زیرا گِل و طینت و سرشت ما طینتی مرحومه (مورد رحمت قرار گرفته) است و خداوند در روز أخذ میثاق، از تمام آنهائی که در این طینت هستند میثاق گرفته است، و دیگر نه یک نفر می تواند از این دائره خارج شود و نه کسی می تواند داخل شود.» یعنی شیعیان ما از أزل محبّ ما بوده و نمی توانند خارج شوند و آنهائی که محبّ ما نیستند هرچه سعی کنند داخل این دائره شوند نخواهند شد.

حالا حبیب بن جمّار به أمیرالمؤمنین علیه السّلام می گوید: من از محبّان شما هستم. حضرت هم نه تصدیقش کردند و نه تکذیب، با اینکه کراراً وقتی خدمت حضرت چنین می گفتند، آقا یا تصدیق می نمودند و یا تکذیب؛ ولی این جمله را به او فرمودند که: تو این پرچم ضلالت را حمل خواهی کرد.

آقا رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: کسی که در وجود خودش واقعاً محبّت أمیرالمؤمنین علیه السّلام را می بیند و أمیرالمؤمنین هم تکذیبش نکردند، اگر سخنش خلاف بود چه بسا تکذیبش می نمودند، چطور ممکن است این شخص بعداً پرچم ضلالت را به دوش بکشد؟

دارِ امتحان
ایشان در جواب فرمودند: حبیب بن جمّار در آن حال واقعاً خود را محبّ أمیرالمؤمنین می دید، أمّا بعد از آن زمان حال او چگونه است؟! و در امتحانات بعدی چه می شود؟! این دار، دار امتحان است و خدا امتحان می گیرد و چه بسا شخصی در زمانی از محبّان باشد و بعداً در امتحانات بلغزد.«بَراءبن عازِب» با آنکه از اصحاب أمیرالمؤمنین علیه السّلام بود و به فضیلت حضرت و بطلان غاصبین خلافت اعتراف نمود و حضرت او را به بهشت وعده دادند،[18] با آن مقامش، أمیرالمؤمنین علیه السّلام به او فرمودند: یا بَرآءُ! یقتَلُ ابْنِی الحُسَینُ و أَنتَ حَی لاتَنصُرُهُ. «ای براء! پسرم حسین شهید می شود و تو با آنکه زنده هستی او را یاری نمی کنی.»و براءبن عازب تا آخر عمر ناراحت بود که چرا به یاری فرزند پیغمبر نرفته است.[19]

دار، دار امتحان است؛ حالا هر چقدر هم که خوب باشی، وقتی وظیفه ات را انجام ندادی و پسر پیغمبر را یاری نکردی، در امتحان شکست خورده ای! خیلی از خوبان بودند که در قضیۀ حضرت أباعبدالله الحسین آن حضرت را یاری نکردند؛ واقعاً محبّ أمیرالمؤمنین بودند ولی اینجا در امتحان باختند.خدا با کسی تعارف ندارد! راه خدا دقیق است؛ هم بنده را امتحان می کند و هم از جنابعالی امتحان می گیرد. میان پیر و جوان و عالم و عامی و هاشمی و غیرهاشمی هم تفاوتی نیست.

خدا از پیغمبران و أوصیائش نیز امتحان می گیرد؛ آن امتحاناتی که از پیغمبرش گرفت از چه کسی گرفت؟ حضرت فرمودند: ماأُوذی نَبی مِثْلَ ما أُوذیتُ.[20] «هیچ پیامبری به اندازۀ من مورد آزار و اذیت قرار نگرفته است.» آن امتحاناتی که از أمیرالمؤمنین علیه السّلام گرفت از چه کسی گرفت؟! البَلآءُ لِلوَلآءِ.[21]

هرکه در این بزم مقرّب تر است جام بلا بیشترش می دهندآقا می فرمودند: این شمشیری که می خواهد دست سلطان باشد با سائر شمشیرها فرق می کند؛ روی سائر شمشیرها کمتر کار می کنند أمّا به این شمشیر تا می توانند ضربه می زنند؛ دائم می برند داخل کوره داغش می کنند و بیرون می آورند و ضربه می زنند و آن قدر ضربه می زنند که هستی اش را می گیرند.

سهل بن حُنَیف أنصاری، برادر عثمان بن حنیف[22] است و از أجلّاء اصحاب أمیرالمؤمنین می باشد. بسیار بزرگوار است! ثقه و عین و جلیل القدر و عظیم المنزله است. در جنگ بدر و أحد شرکت کرده بود و در جنگ أحد دائماً دور رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بود.[23]

در جنگ صفّین نیز در رکاب أمیرالمؤمنین علیه السّلام حضور داشت و خیلی مجاهده کرد و آن قدر بزرگوار بود که وقتی از دنیا رفت أمیرالمؤمنین علیه السّلام در نماز میت او بیست وپنج بار تکبیر گفتند و فرمودند: سهل بن حنیف أهلیت این را دارد که برای او هفتاد مرتبه تکبیر گفته شود.[24]

وقتی از دنیا رفت آقا فرمودند: لَو أَحَبَّنی جَبَلٌ لَتَهافَتَ.[25] «اگرکوهی مرا دوست داشته باشد پاره پاره می شود و فرو می ریزد.» یعنی آن قدر خداوند برایش امتحانات مشکل پیش می آورد که او را مُندک می کند.و چه امتحانات مشکلی برای شیعیان أمیرالمؤمنین پیش آمد؛ دست و پایشان را قطع می کردند، آنها را لای دیوار می گذاشتند. در زندان های حجّاج بن یوسف ثقفی چه جنایاتی کردند، چقدر مرد و زن شیعه زیر آفتاب سوزان عراق بدون پوشش سالیان سال محبوس بودند[26]و اینها از أمیرالمؤمنین علیه السّلام برائت نجستند.

مطالب را جمع کنیم: عرض شد که انسان در راه خدا امتحانات سختی در پیش دارد و از این امتحانات هیچ مفرّی نیست و این طور نیست که مثلاً با رشوه دادن یا امثال آن بتواند از امتحان فرار کند؛ منتها آنچه مایۀ امید است این است که: انسان همیشه این حالت تضرّع و بیچارگی و نیاز به پروردگار را آناً فَآناً در خودش ببیند و اگر ندارد، تصنّعاً خود را به تذلّل و تضرّع و بیچارگی بزند و اعتراف به عجز خود کند، تا إن شاءالله رحمت إلهی شامل حال او شده، از امتحانات روسفید بیرون بیاید.

اللهمّ صَلّ علی محمّد و ءَ ال محمّد و عجِّل فرجَهم و العَن عدوَّهم

پی نوشت ها:

[1] مطالب بیان شده در شب بیست وسوّم رمضان المبارک 1419 هجری قمری.

[2] قسمتی از آیۀ 60، از سورۀ 40: غافر؛ «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.»

[3] تهذیب الأحکام، ج 3، ص 64.

[4] همان مصدر، ص 100؛ و إقبال الأعمال، ج 1، ص 344.

[5] تهذیب الأحکام، ج 3، ص 100.

[6] همان مصدر ج 4، ص 441؛ و إقبال الأعمال، ج 1، ص 475.

[7] تهذیب الأحکام، ج 4، ص 441.

[8] خداوند خطاب به حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السّلام می فرماید: یا عیسَی!... و ادْعُنی فإنّی مِنک قَریبٌ و لاتَدعُنی إلّامُتَضَرِّعًا إلَی و هَمُّک هَمٌّ واحِدٌ فإنّک مَتَی تَدعُنی کذلِک أُجِبْک. (الأمالی شیخ صدوق، ص 516)

[9] دیوان حافظ، غزل 355، ص 159.

[10] بحارالأنوار، ج 41، ص 138.

[11] مرحوم علّامۀ مجلسی (ره) از عبدالله بن الحسن نقل کرده است که: أعتَقَ عَلی علَیهِ السّلامُ فی حَیوةِ رَسولِ اللهِ صَلَّی اللهُ علَیهِ و ءَ الِهِ و سَلَّمَ ألْفَ مَملوک مِمّا مَجِلَتْ یداهُ و عَرِقَ جَبینُهُ. (بحارالأنوار، ج 41، ص 138 و 139)

همچنین در کافی از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که: إنّ أمیرَالمُؤمِنینَ علَیهِ السّلامُ أعتَقَ ألْفَ مَملوک مِن کدِّ یدِهِ. (الکافی، ج 5، ص 74)

و نیز شیخ صدوق (ره) از امام باقر علیه السّلام نقل نموده است که: ماوَرَدَ علَیهِ أمرانِ کلاهُما لِلّهِ رِضًا إلّاأخَذَ بِأَشَدِّهِما علَی بَدَنِهِ و لَقَدأعتَقَ ألْفَ مَملوک مِن کدِّ یدِهِ تَرِبَتْ فیهِ یداهُ و عَرِقَ فیهِ وَجهُهُ و ما أطاقَ عَمَلَهُ أحَدٌ مِنَ النّاسِ و إن کانَ لَیصَلّی فی الیومِ و اللَیلَةِ ألْفَ رَکعَةٍ و إن کانَ أقرَبُ النّاسِ شَبَهًا بِهِ عَلیبنَ الحُسَینِ علَیهِماالسّلامُ و ما أطاقَ عَمَلَهُ أَحَدٌ مِنَ النّاسِ بَعدَهُ. (الأمالی شیخ صدوق، ص 282)

[12] در مناقب، در فضائل آن حضرت آورده است که: و وَقَفَ مالًا بِخَیبَرَ و بِوادی القُرَی و وَقَفَمالَ أبی نَیرو [نَیزَرٍ] و البُغَیبِغَةِ و أرباجا و أُرَینَةَ و رَعدا و رُزَینا و رَباحا علَی المُؤمِنینَ و أمَرَ بِذلِک أکثَرَ وُلدِ فاطِمَةَ مِن ذَوی الأمانَةِ و الصَّلاحِ، و أخرَجَ مِائَةَ عَینٍ بِینبُعَ و جَعَلَها لِلحَجیجِ و هُوَ باقٍ إلی یومِنا هذا، و حَفَرَ ءَ ابارًا فی طَریقِ مَکةَ و الکوفَةِ، و بَنَی مَسجِدَ الفَتحِ فی المدینَةِ و عِندَ مُقابِلِ قَبرِ حَمزَةَ و فی المیقاتِ و فی الکوفَةِ. .. (مناقبءَ ال أبی طالب علیهم السّلام، ج 2، ص 123)

[13] الأمالی شیخ صدوق، ص 124. در عدّة الدّاعی آورده است: فقالَتْ لَهُ فاطِمَةُ علَیهاالسّلامُ: تَعلَمُ أنّ لَنا أیامًا لَم نَذُقْ فیها طَعامًا و قَدبَلَغَ بِنا الجوعُ و لاأظُنُّک إلّاکأَحَدِنا فهَلّا تَرَکتَ لَنا مِن ذلِک قوتًا؟ فقالَ علَیهِ السّلامُ: مَنَعَنی عَن ذلِک وُجوهٌ أشفَقْتُ أن أرَی علَیها ذُلَّ السُّؤالِ. (عدّة الدّاعی، ص 124)

[14] نهج الحقّ وکشف الصّدق، ص 231.

[15] الأمالی شیخ صدوق، ص 95.

[16] امام شناسی، ج 12، ص 131 و 132؛ به نقل از الإرشاد، ج 1، ص 329.

[17] مناقبءَ ال أبی طالب علیهم السّلام، ج 2، ص 260؛ و بصآئرالدّرجات، ج 1، ص 391.

[18] رجال الکشّی، ص 44.

[19] الإرشاد، ج 1، ص 331.

[20] مناقبءَ ال أبی طالب علیهم السّلام، ج 3، ص 247.

[21] شرح مصباح الشّریعة، ص 356؛ و أحادیث مثنوی، ص 54.

[22] عثمان بن حنیف نیز از اصحاب أمیرالمؤمنین علیه السّلام بود ولی یک خطا کرد ودر میهمانی ای که فقط أغنیا دعوت بودند شرکت نمود و أمیرالمؤمنین آن نامۀ تند را برای او نوشتند که: و ماظَنَنْتُ أنّک تُجیبُ إلی طَعامِ قَومٍ عآئِلُهُم مَجفُوٌّ و غَنیهُم مَدعُوٌّ. (نهج البلاغة، نامۀ 45، ص 416) «و گمان نمی کردم به میهمانی گروهی بروی که نیازمندان آنان به ستم از آن محروم شده و توانگران دعوت شده باشند.» این نامه مفصّل و بسیار عالیة المضامین است.

[23] قاموس الرّجال، ج 5، ص 354 و 355.

[24] رجال الکشّی، ص 37.

[25] قاموس الرّجال، ج 5، ص 354 و 355.

[26] امام شناسی، ج 16 و 17، ص 192 و 193.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group