پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

سخنرانی آیت الله سید محمدصادق حسینی طهرانی؛ مقام و منزلت شب قدر

منبع : لیالی نور

بِسمِ اللَهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم

الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمینَ و صَلّی اللَهُ علَی سَیدِنا مُحَمّدٍ و ءَ الِهِ الطَّیبینَ الطّاهِرینَ و لَعنَةُ اللَهِ علَی أعدآئِهِم أجمَعینَ مِنَ الأَنَ إلی قیامِ یومِ الدّینِ و لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّابِاللَهِ العَلی العَظیم

قالَ اللهُ تبارک وتعالی: إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ اَلْقَدْرِ * وَ ما أَدْراک ما لَیلَةُ اَلْقَدْرِ * لَیلَةُ اَلْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ * تَنَزَّلُ اَلْمَلائِکةُ وَ اَلرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِی حَتّی مَطْلَعِ اَلْفَجْرِ.[1]

«به درستی که ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم، و تو چه می دانی که شب قدر چیست؟! شب قدر از هزار ماه بهتر است! در این شب نسبت به هر امر إلهی، ملائکه و روح با إذن و اجازۀ پروردگارشان از عالم بالا نزول می کنند، تمام این شب تا طلوع فجر سلامتی و عافیت است.» منشأ تجلّیات إلهی در عالم ناسوت، عالم ملکوت و جبروت است. فیض إلهی از ذات حضرت حق جلّ و عزّ آغاز شده، به واسطۀ اسماء و صفات إلهی، سلسلۀ طولی ممکنات را طی نموده و در هر عالم،به مقتضا و شکل و قالب متناسب با آن، ظهور و بروز می نماید. مظهر أتمّ این تجلّیات، در شب قدر هر سال، تحقّق می یابد و لذا ارزشمندترین عطیۀ إلهی برای ماسوی الله، در این شب ارزانی می گردد؛ نزول باطن قرآن و کلام إلهی در شب قدر، گواه این معناست.

مرحوم علّامۀ طباطبائی قَدّس اللهُ نفسَه الزّکیه در ذیل آیات سورۀ قدر می فرمایند:«گفتار خداوند متعال: وَ ما أَدْراک ما لَیلَةُ اَلْقَدْرِ، کنایه از جلالت و ارزشمندی این شب و بزرگی منزلت و شأن آن است و إظهار مکرّر کلمۀ «لیلة القدر» و استفاده ننمودن از ضمیر، این معنا را تأکید می کند؛ چراکه فرمود: وَ ما أَدْراک ما لَیلَةُ اَلْقَدْرِ * لَیلَةُ اَلْقَدْرِ خَیرٌ. و نفرمود:«و ما أدراک ما هی، هی خَیرٌ...» گفتار حضرت حق تبارک وتعالی: لَیلَةُ اَلْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، بیان اجمالی معنائی است که در آیۀ قبل بدان اشاره شد که همان عظمت و فخامت شأن این شب است که آن را از هزار ماه بهتر قرار داده است.

و مقصود از «بهتر از هزار ماه بودن» آن، همان گونه که مفسّران گفته اند، فضیلت سرشار این شب برای عبادت است که همین امر، مناسب با غرض و هدف قرآن و عنایت کلام إلهی به نزدیک نمودن مردم به خداوند متعال است، لذا إحیاء شب قدر به عبادت، از عبادت هزار ماه بهتر است. این معنا را می توان از آیۀ مبارکۀ سورۀ دخان: إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکةٍ [2]استفاده کرد.»[3]

در دو آیۀ پایانی سورۀ قدر، بهتر از هزار ماه بودن شب قدر توضیح داده شده است؛ چراکه در این شب ملائکۀ إلهی و روح که از ملائکه عظیم تر و اختصاصش به خداوند بیشتر است،[4] به صورت مداوم نازل شده و امر إلهی را به جهت تدبیر عالم، پائین می آورند و این کار را با اذن و رخصت پروردگار به انجام می رسانند.

بدین جهت، تمام این شب تا طلوع فجر، همه سلام و سلامتی و عافیت است که اشاره به عنایت إلهی نسبت به شمول رحمت حضرت حق به بندگان مطیع خود دارد؛ چراکه فیوضات إلهی که همه خیر و صلاح و برکت و عافیت است، بتمامها، در این شب بر عوالم مادون جاری است، لذا نفس این شب نیز سلام و سلامت است.

مرحوم علّامه آیة الله والد قَدّس اللهُ نفسَه الزّکیه می فرمودند:«اینکه در آیۀ شریفه آمده که: لَیلَةُ اَلْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، یک واقعیت است بدون هیچ مبالغه و إغراقی. عمل در این شب انسان را به مقدار هزار ماه جلو برده و عقبات را از سر راه سالک برمی دارد. شب قدر از منّت های إلهی بر امّت حضرت خاتم الأنبیاء صلّی الله علیه و آله و سلّم است که خداوند به برکت نفس نفیس آن حضرت برای ایشان چنین شبی را قرار داده است که در آن با عمل کم، سیری سریع و رشدی عالی داشته باشند و در یک شب بتوانند راهی را که اُمم دیگر در مدّتی زیاد طی می نمودند طی کنند.»

شب قدر به برکت نفس مقدّس حضرت نبی مکرّم و حضرت صدّیقۀ طاهره و أمیرالمؤمنین صلوات الله علیهم أجمعین، واسطۀ فیض إلهی بر امّت است؛ چنانکه در برخی از روایات وارده دربارۀ شب قدر، «لیلة القدر» نفس قدسیۀ حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها دانسته شده است.در تفسیرفرات کوفی از امام صادق علیه السّلام این گونه روایت شده است که فرمودند: إِنَّآ أَنزَلْنَهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ، اللَیلَةُ فاطِمَةُ و القَدْرُ اللَهُ؛ فَمَن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِها فَقَدأَدرَک لَیلَةَ القَدْرِ و إنّما سُمِّیتْ فاطِمَةُ لِأَنّ الخَلْقَ فُطِموا عَن مَعْرِفَتِها. و قَوْلُهُ: وَ مَآ أَدْرَیک مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ * لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، یعنی خَیرٌ مِن أَلْفِ مُؤمِنٍ و هی أُمُّ المُؤمِنینَ. تَنَزَّلُ الْمَلَنِکةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا، و المَلَئِکةُ المُؤمِنونَ الَّذینَ یملِکونَ عِلْمَ ءَ الِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللهِ علَیهِم أجمَعینَ و الرّوحُ القُدُسُ هی فاطِمَةُ علَیهاالسّلامُ.[5]

«در آیۀ شریفۀ: إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ اَلْقَدْرِ، مراد از اَلْقَدْرِ، «الله» (اسم جامع جمیع اسماء و صفات إلهی) است و مراد از لَیلَةِ اَلْقَدْرِ، حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها می باشد. (آن حضرت مستوره و مکنونه ای هستند که جمیع اسماء و صفات إلهی در نفس شریف ایشان پنهان شده است) بنابراین هرکسی ایشان را آن طور که باید بشناسد، حقیقت شب قدر را درک کرده است، و همانا حضرت را «فاطمه» نامیده اند زیرا مردم از شناخت ایشان بریده شده و نسبت به آن عاجز می باشند.

و این فرمایش خداوند متعال که: وَ ما أَدْراک ما لَیلَةُ اَلْقَدْرِ * لَیلَةُ اَلْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، بدین معناست که حضرت صدّیقۀ طاهره سلام الله علیها از هزار مؤمن برتر و بهتر بوده و ایشان مادر مؤمنین می باشند. و اینکه فرمود: تَنَزَّلُ اَلْمَلائِکةُ وَ اَلرُّوحُ فِیها، مراد آن مؤمنینی هستند که علم آل محمّد صلوات الله علیهم أجمعین را در اختیار دارند و مراد از روح القدس، نفس قدسیۀ حضرت فاطمه سلام الله علیها می باشد.»حاصل آنکه: اتّحاد توحید و ولایت در این شب به تمام معنی الکلمه ظهور و بروز دارد. ولایت شرط توحید است و بدون راهیابی به آبشخوار ولایت، وصول به توحید واقعی غیرممکن است.

حضرت علّامۀ والد در کتاب شریف امام شناسی، برای اثبات لزوم ولایت و شرطیت آن در مسیر راه عرفان و توحید حضرت ربّ العزّه، بعد از نقل عبارت های مختلف «حدیث سلسلة الذّهب»[6] می فرمایند:

«اینها مجموعه روایاتی بود که ما به آنها برخورد کردیم، و البتّه همان طور که ملاحظه می شود دارای مضامین مختلف است.در بعضی وارد است که: کلمۀ لا إلهَ إلّاالله، حصن و قلعۀ خداست و هرکه آن را بگوید داخل در حصن می شود، و در بعضی وارد است که:خود لا إلهَ إلّاالله حصن است، به شروط آن و امام از شروط آن است، و در بعضی وارد است که: هرکس خدا را با شهادت لا إلهَ إلّاالله از روی اخلاص ملاقات کند داخل در حصن می شود، و در بعضی وارد است که:ولایت علیبن أبی طالب حصن خداست و کسی که داخل شود از آتش خدا در مصونیت است.ولی با دقّت و تأمّل در آنها یک مطلب به دست می آید، و آن همان حقیقتی است که ما در ضمن بحث معروض داشتیم، و آن وصول به مقام عرفان و توحید خداست که به ناچار باید از راه ولایت تحقّق پذیرد.

یعنی آنچه انسان را در عصمت و مصونیت درمی آورد، وصول به مقام توحید است که از آن به «لا الهَ إلّاالله» تعبیر می شود، و وصول بدین مقام بدون عبور از ولایت که معنای مرآتی خداست ناممکن است. و بنابراین همۀ این روایات مجموعاً یک مطلب واحدی را بیان می کند، و ما را به همان یک جهت سوق می دهد.زیرا گفتن لا إلهَ إلّاالله مقدّمۀ وصول به لا إلهَ إلّاالله است، و وصول به آن که حقیقت توحید است بدون إخلاص صورت نمی گیرد، و روایات أَنَا مِن شُروطِها بیان اخلاص است که باید بدین گونه خدا را ملاقات نمود، و چون توحید را با معنای مرآتی و آیتی حجاب أقرب در نظر بگیریم همان ولایت است. و این همان مفاد روایتی است که می گوید:ولایت علیبن أبی طالب حصن است و آن موجب ایمنی از آتش است. پس لازمۀ وصول به توحید، عبور از ولایت است، و علی هذا برای سالک، توحید و ولایت یک چیز است. توحید عین ولایت، و ولایت عین توحید است. و این همان واقعیتی است که این روایات هریک به عبارت مخصوص آن را نشان می دهد و بدان دلالت می کند.»[7]

همچنین در روایات وارد شده است که همان گونه که سورۀ توحید، بیانگر نسبت و اصل و نسب و توصیف خداوند متعال است، سورۀ قدر مبین نسبت و شرافت و کرامت أهل بیت علیهم السّلام می باشد.[8] و أیضاً در تفسیر برهان از حضرت امام صادق علیه السّلام روایت کرده است که: قالَ لی أَبی مُحَمَّدُبْنُ عَلی: قَرَأَ عَلیبْنُ أَبی طالِبٍ عَلَیهِ السّلامُ إِنَّآ أَنزَلْنَهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ و عِندَهُ الحَسَنُ و الحُسَینُ عَلَیهِماالسّلامُ.

فَقالَ لَهُ الحُسَینُ عَلَیهِ السّلامُ: یا أَبَتا! کأَنّ بِها مِن فیک حَلاوَةً. فَقالَ لَهُ: یابْنَ رَسولِ اللَهِ و ابْنی! إنّی أَعلَمُ فیها ما لَم تَعلَمْ؛ إنّها لَمّا نَزَلَتْ بَعَثَ إلَی جَدُّک رَسولُ اللَهِ فَقَرَأَها عَلَی، ثُمَّ ضَرَبَ عَلَی کتِفی الأَیمَنِ و قالَ:یا أَخی و وَصِیی و والِی أُمَّتی بَعدی و حَرْبَ أَعْدآئی إلَی یوْمِ یبعَثونَ، هَذِهِ السّورَةُ لَک مِن بَعدی و لِوُلْدِک مِن بَعدِک. إنّ جَبْرَئیلَ أَخی مِنَ المَلَئِکةِ حَدَّثَ إلَی أَحْداثَ أُمَّتی فی سُنَّتِها و إنّهُ لَیحَدِّثُ ذَلِک إلَیک کأَحْداثِ النُّبُوَّةِ و لَها نورٌ ساطِعٌ فی قَلْبِک و قُلوبِ أَوْصیآئِک إلَی مَطْلَعِ فَجْرِ القآئِمِ عَلَیهِ السّلامُ. [9]

«پدرم امام باقر علیه السّلام فرمودند: أمیرالمؤمنین علیه السّلام سورۀ قدر را تلاوت نمودند درحالی که حسنین علیهماالسّلام در محضر ایشان بودند. امام حسین علیه السّلام عرض کردند: پدر جان! گویا این سوره از دهان مبارک شما حلاوت و شیرینی خاصّی دارد. أمیرالمؤمنین فرمودند: ای فرزند رسول خدا و فرزند من! همانا من مطالبی را در این سوره می دانم که تو نمی دانی. هنگامی که سورۀ قدر نازل شد، جدّت رسول خدا شخصی را به سوی من فرستاد و مرا فراخوانده و آن را برای من تلاوت نمود. سپس بر شانۀ راست من زده و فرمودند:

ای برادر و وصی من و ای کسی که بعد از من فرمانروای امّتم هستی و تا روز قیامت با دشمنانم در جنگ می باشی، این سوره بعد از من برای توست و بعد از تو اختصاص به فرزندانت دارد. همانا جبرئیل که برادر من در میان ملائکه است وقایع و حوادثی که در سیره و روش امّتم پیش می آید را برای من بیان نمود و حتماً با تو نیز همچون پیامبران رفتار نموده و آن مطالب را برای تو بازگو می کند. و این سوره نور درخشانی است در قلب تو و قلوب أوصیاء و جانشینان تو تا زمانی که حضرت قائم علیه السّلام ظهور نماید.»

روایت شریف دیگری نیز در بیان حقیقت ولایت و باطن شب قدر نقل شده است که تدبّر در آن، حقائق بلندی را مکشوف گردانیده و اتّحاد توحید و ولایت را اندکی ملموس می نماید؛ چراکه سقف خانۀ أمیرالمؤمنین و فاطمۀ زهرا سلام الله علیهما عرش إلهی دانسته شده که ملائکه فوج فوج نازل شده و أوامر إلهی عالم وحدت را به عالم کثرت رسانده و فیض سرمدی در قوالب و تعینات امکانی ساری می گردد؛

همانگونه که در روایتی که در کافی آمده، به این حقیقت اشاره شده است که: إرادَةُ الرَّبِّ فی مَقادیرِ أُمورِهِ تَهبِطُ إلَیکم و تَصدُرُ مِن بُیوتِکم.[10]در تفسیر برهان از عبدالله بن عَجلان سکونی روایت می کند که امام باقر علیه السّلام می فرمودند: بَیتُ عَلی و فاطِمَةَ مِن حُجْرَةِ رَسولِ اللَهِ صَلَواتُ اللَهِ عَلَیهِم و سَقْفُ بَیتِهِم عَرْشُ رَبِّ العالَمینَ و فی قَعْرِ بُیوتِهِم فُرْجَةٌ مَکشوطَةٌ إلَی العَرْشِ مِعْراجُ الوَحْی، و المَلَئِکةُ تَنزِلُ عَلَیهِم بِالوَحی صَباحًا و مَسآءً و فی کلِّ ساعَةٍ و طَرْفَةِ عَینٍ و المَلَئِکةُ لاینقَطِعُ فَوْجُهُم، فَوْجٌ ینزِلُ و فَوْجٌ یصعَدُ.

و إنّ اللَهَ تَبارَکوتَعالَی کشَفَ لِإبْراهیمَ عَلَیهِ السّلامُ عَنِ السَّماواتِ حَتَّی أَبصَرَ العَرْشَ و زادَ اللَهُ فی قُوَّةِ ناظِرِهِ، و إنّ اللَهَ زادَ فی قُوَّةِ ناظِرَةِ مُحَمَّدٍ و عَلی و فاطِمَةَ و الحَسَنِ و الحُسَینِ صَلَواتُ اللَهِ عَلَیهِم و کانوا یبصِرونَ العَرْشَ و لایجِدونَ لِبُیوتِهِم سَقْفًا غَیرَ العَرْشِ، فَبُیوتُهُم مُسَقَّفَةٌ بِعَرْشِ الرَّحْمَنِ و مَعارِجُ المَلَئِکةِ و الرُّوحِ، فَوْجٌ بَعدَ فَوْجٍ لا انْقِطاعَ لَهُم و ما مِن بَیتٍ مِن بُیوتِ الأَئِمَّةِ مِنّا إلّاو فیهِ مِعْراجُ المَلَئِکةِ لِقَوْلِ اللَهِ عَزَّوجَلَّ: تَنَزَّلُ الْمَلَنِکةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا.[11]

«خانۀ علی و فاطمه جزئی از حجرۀ رسول خدا صلوات الله علیهم أجمعین است و سقف خانۀ آنها عرش پروردگار جهانیان است، و در انتهای خانه هایشان شکافی به سوی عرش است که معراج وحی می باشد، و ملائکه صبح و شام و هر ساعت و هر لحظه ای همراه با وحی بر آنان نازل می شوند و دسته های ملائکه قطع نمی شود، گروهی پائین می آیند و دسته ای بالا می روند.

حقّاً خداوند تبارک وتعالی برای إبراهیم از آسمانها پرده برداشت تا آنکه عرش را دید و خدا به قوّت دیدۀ او افزود، و همچنین خداوند بر قوّت دیدۀ محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام نیز اضافه نمود، لذا عرش را مشاهده می کردند و جز عرش سقفی برای خانه های خود نمی دیدند، پس خانه هایشان به عرش رحمن مسقّف است و محل های عروج ملائکه و روح می باشد، و فوج فوج می آیند و می روند و پایانی ندارند و خانۀ هیچ یک از امامان ما نیست مگر اینکه ملائکه در آن عروج می کنند؛ به دلیل گفتار خداوند متعال: تَنَزَّلُ اَلْمَلائِکةُ وَ اَلرُّوحُ فِیها.»

دربارۀ تأویل آیات ابتدائی سورۀ دخان، نیز شیخ کلینی رحمة الله علیه روایتی را نقل نموده است که شخصی نصرانی از حضرت امام موسی بن جعفر علیهماالسّلام سؤالاتی را می پرسد و من جمله می گوید: أَخبِرْنی عَن کتابِ اللَهِ تَعالَی الَّذی أَنزَلَ عَلَی مُحَمَّدٍ و نَطَقَ بِهِ ثُمَّ وَصَفَهُ بِما وَصَفَهُ بِهِ فَقالَ: حم * وَ الْکتَبِ الْمُبِینِ * إِنَّآ أَنزَلْنَهُ فِی لَیلَةٍ مُبَرَکةٍ إِنَّآ کنَّا مُنذِرِینَ * فِیهَا یفْرَقُ کلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ،[12] ما تَفْسیرُها فی الباطِنِ؟

«از کتاب خداوند متعال به من خبر بده، کتابی که بر پیامبر نازل نمود و به وسیلۀ آن با وی سخن گفت، سپس توصیفاتی را برای این کتاب بیان نمود و فرمود: حم، به این کتاب مبین سوگند که ما آن را در شب مبارکی نازل نمودیم و دأب و عادت ما این است که از بیم دهندگان باشیم. در آن شب مبارک هر امر در هم فرورفته و مجملی باز و روشن می شود؛ تفسیر باطنی این آیات چیست؟»

امام علیه السّلام در جواب او می فرمایند: أَمّا حم فَهُوَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَهُ عَلَیهِ و ءَ الِهِ و سَلَّمَ و هُوَ فی کتابِ هودٍ الَّذی أُنزِلَ عَلَیهِ و هُوَ مَنقوصُ الحُروفِ و أَمّا الکتابُ المُبینُ فَهُوَ أَمیرُالمُؤمِنینَ عَلی عَلَیهِ السّلامُ و أَمّا اللَیلَةُ فَفاطِمَةُ عَلَیهاالسّلامُ.[13]

«أمّا حم همان حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم است که در کتابی که بر حضرت هود نازل شده است بدین صورت آمده و برخی از حروف آن (میم اوّل و دال آخر) حذف شده است و أمّا کتاب مبین عبارت است از أمیرالمؤمنین علیه السّلام و أمّا مراد از آن شب مبارک حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها می باشد.»

باری، مرحوم علّامۀ والد رضوان الله علیه دربارۀ حقیقت شب قدر می فرمودند: «حقیقت شب قدر نزول حقائق عالم و حوادث سال آتی بر قلب امام علیه السّلام است و در آن شب این حقائق از عالم کلّیت و إطلاق پائین می آید و در مراتب نفس امام تنزّل می یابد تا به تشخّص خاصّ خود برسد و حوادث و وقائع سال آینده در نفس امام علیه السّلام معین گردد. امام در آن شب ناظر ملائکه ای هستند که این امور را پائین می آورند و سایر اولیائی که به مقام کمال رسیده باشند نیز نزول این امور را بر قلب امام علیه السّلام مشاهده می نمایند.

شب قدر سراسر سلام و آرامش و عافیت است و در آن ظلمت و کدورت و شیطنت راه ندارد. هرکس بیشتر به امام علیه السّلام متّصل باشد بیشتر از این نفحات رحمانیه مستفیض می شود، لذا در این شب دعا برای حضرت امام عصر علیه السّلام و توجّه به آن حضرت مطلوب است.»همچنین برای قرارگرفتن در معرض تجلّیات إلهی، توجّه به توحید و ذکر و یاد دائمی پروردگار مهمترین عمل در شب قدر است.

مرحوم علّامۀ والد می فرمودند: «حالات و ملکاتی که انسان در شب قدر دارد در طول ایام سال منعکس می شود. کسی که در شب قدر در عالم وحدت است، در طول سال نیز این معنا در او مشهود است و کسی که در عالم کثرت متوغّل است در طول سال نیز به همین معنا مبتلا خواهد بود.خطورات و توجّهاتی که در شب قدر برای انسان است بر خطورات و حالات سال مؤثّر است، حتّی اگر فرض کنیم کسی در شب قدر توجّهش به فرزندش زیاد است، این حال به تمام سال وی تسرّی می نماید.»

لذا بر مراقبۀ تامّه در لیلۀ قدر تأکید أکید داشتند؛ به طوری که انسان از اوّل شب تا صبح به عبادت و توجّه به حضرت حق جلَّ اسمُه مشغول باشد و با هیچ کس هیچ صحبتی در امر دنیا نکند و به هیچ کار لغو یا مکروهی نپردازد تا از فیوضاتی که در این شب از نفس مقدّس امام زمان علیه السّلام تراوش می کند بهرۀ وافی ببرد. در اصطلاح عرفاء بالله نیز، شب قدر، زمان تجلّی انوار إلهی بر قلب سالک است که زمان انکشاف حقیقت برای او خواهد بود.

شب وصل است و طی شد نامۀ هجر

سَلامٌ فیهِ حَتّی مَطلَعِ الفَجر

دلا در عاشقی ثابت قدم باش

که در این ره نباشد کار بی أجر[14]

ملّاعبدالرّزّاق کاشانی رحمة الله علیه می فرماید: «لَیلَةُ قَدرِ المُریدِ، یعنَی بِها ابتِدآءُ وُصولِ السّالِک إلی مَقامِ البالِغینَ فی المَعرِفَةِ و إلی التَّحَقُّقِ بِمَظهَریةِ حَقیقَةِ الحَقآئِقِ و مَرتَبَةِ الجَمعِ و الوُجودِ، و تارةً یعنَی بِلَیلَةِ القَدرِ أوقاتُ التَّجَلّی کیفَ ما کانَ، فإشارَتُهُم إلی المَعنَی الأوّلِ هوَ بِقَولِهِم: و لَیلَةُ قَدرِ المَرءِ وَقتُ لِقآئِهِ. و إلی المَعنَی الثّانی هوَ الإشارَةُ بِقَولِ شَیخِ العارِفینَ فی قَصیدَةِ نَظمِ السّلوک:

و کلُّ اللَیالی لَیلَةُ القَدرِ إن دَنَتْ کما کلُّ أیامِ اللِقا یومُ جُمُعَةِ »[15]

«مراد از شب قدر سالک، ابتدای رسیدن وی به مقام کسانی است که در معرفت إلهی به بلوغ لازم رسیده و مظهر حضرت حق گشته و به مرتبۀ جمع الجمعی و وجود نائل شده اند، و گاهی منظور از شب قدر سالک آن هنگامی است که خداوند متعال به نحوی بر وی تجلّی نماید. و این سخن عرفا که می فرمایند: و شب قدر هر انسانی زمان دیدار وی با پروردگارش است، اشاره به معنای اوّل دارد و شیخ عرفا جناب ابن فارض مصری در این بیت از نظم السّلوک خود به معنی دوّم اشاره می نماید که می فرماید: و تمام شبهای من شب قدر است، اگر او به من نزدیک شود؛ همچنان که تمام روزهای دیدار و ملاقات، روز عید و جمعۀ من است.»

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

بی خود از شعششۀ پرتو ذاتم کردند

باده از جام تجلّی صفاتم دادند[16]

قاضی سعید قمّی رحمة الله علیه نیز تنزّلات شب قدر را در سه مرتبه صورت بندی نموده است. ایشان می فرمایند:«فأحَدُ تَنَزُّلاتِها مِنَ العالَمِ النّوری العُلوی إلی العالَمِ الرّوحانی معَ المَلَئِکةِ المُوَکلینَ بِإنزالِها مُحتَویةً علَی حَملِ الحَقآئِقِ الإلهیةِ مُستَصحَبَةً لِلعُلومِ و المَعارِفِ الحَقیقیةِ و هی اللَیلَةُ الإلهیةُ الَّتی هی مَعنَی لَیلَةِ القَدرِ أی لَیلَةُ اللهِ کما فی الخَبَر. و ثانی تَنَزُّلاتِها مِنَ العالَمِ اللَطیفِ القُدسی الرّوحانی إلی اللَطیفَةِ الإلهیةِ القَلبیةِ مُتَلَبِّسَةً بِکسوَةِ العِباراتِ و الکلَماتِ النَّفسیةِ و هی اللَیلَةُ الرُّبوبیةُ الَّتی غابَتْ فیها شَمسُ النُّبُوَّةِ المُحَمّدیةِ إلی أن یطلُعَ مِن فَجرِ القآئِمِ علَیهِ السّلامُ. و ثالِثًا تَنَزَّلَتْ معَ المَلَئِکةِ المُدَبِّرَةِ لِما فی العالَمِ الکونی فی اللَیلَةِ القَصیرَةِ مِن شَهرِ رَمَضانَ.

بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کلِّ أَمْرٍ؛ بِإذنِ اللهِ و رضاهُ بَعدَ ما قَدَّرَهُ و قَضاهُ، مِن کلِّ أمرٍ مِنَ الأمورِ الإلهیةِ و العُلومِ الرَّبانیةِ و الأحکامِ السَّماویةِ المُتَلَبِّسَةِ بِالألبِسَةِ الکونیةِ علَی القآئِمِ مِن ءَ الِ مُحَمّدٍ صَلَواتُ اللهِ علَیهُم بِالإمامَةِ و الخِلافَةِ. سَلامٌ؛ دآئِمُ البَرَکةِ و رَحمَةٌ لِلعالَمینَ مِنَ البَریةِ هذِهِ اللَیالی الثَّلاثُ مِن زَمانِ فِقدانِ جَمعیةِ النَّبی، حَتّی مَطْلَعِ اَلْفَجْرِ؛ إلی أن یطلُعَ فَجرُ یومِ القِیمَةِ بِظُهورِ قآئِمِ ءَ الِ مُحَمّدٍ صَلَّی اللهُ علَیهِ و علَیهِم أجمَعینَ و عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُم و نُصرَتَهُم للدّین.»[17]

«یکی از تنزّلات شب قدر تنزّل آن از عالم نورانی بالاست به عالم روحانی، به همراه فرشتگانی که مأمور نازل کردن این شب که حامل حقائق إلهیه و همراه علوم و معارف حقیقیه است، می باشند و این همان شب إلهی است و روایاتی که در بیان معنای لیلة القدر تعبیر به «لیلة الله» نموده اند إشاره به همین مرتبه دارند. مرتبۀ دوّم آن، تنزّل از عالم لطیف قدسی روحانی است به قلب لطیف إلهی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، درحالی که لباس الفاظ و عبارات و کلمات نفسیه را بر تن دارد، و این همان شب ربوبی است که خورشید نبوّت حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم در آن غروب نمود و پیوسته در غروب خواهد بود تا اینکه به مقام امامت و وصایت رسیده و از سپیدۀ قائم علیه السّلام طلوع نماید.

و مرتبۀ سوّم، تنزّل آن در همان شب کوتاه از ماه مبارک رمضان است، همراه با فرشتگانی که تدبیر عالم کون را برعهده دارند. و به إذن و رضای خداوند و پس از تحقّق قضا و قدر إلهی، هرأمری از أمور إلهیه و علوم ربّانیه و أحکام آسمانی ای که لباس عالم دنیا را بر تن نموده است، خدمت آن کسی از آل محمّد صلوات الله علیهم أجمعین که امامت و خلافت را برپا می دارد نازل می شود.

تمام این مراتب سه گانۀ شب قدر سلامتی و عافیت و برکت دائمی و رحمت برای جمیع خلائق است، از زمان تنزّل نبی أکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم از مقام جمعیت خود، تا طلوع سپیدۀ روز قیامت که از آثار ظهور حضرت صاحب الأمر علیه السّلام است. خداوند در فرج آنها و یاری ایشان در أمر دین تعجیل بفرماید!» در به در عمری ازین خانه به آن خانه شدیم تا به خاک در میخانه مَقر یافته ایم

شب قدر از نظر خلق نهان آمد و ما این شب قدر ز تأثیر سحر یافته ایم[18]

علی أیحال، کتابی که اینک تقدیم جویندگان حقیقت و مشتاقان تجلّیات إلهی می گردد، عرائض حقیر در شبهای قدر سنوات 1419، 1422 و 1425 هجری قمری است که توسّط لجنۀ علمی مؤسّسۀ ترجمه و نشر دورۀ علوم و معارف اسلام، پیاده، تدوین و با تغییرات و اضافاتی، آمادۀ طبع گردیده است. در این جلسات، برای آماده نمودن قلوب جهت استفاده از انوار قدسی این لیالی، و بالأخص استفاضه از نفس نفیس حضرت مولی الموالی أمیرالمؤمنین علیه السّلام، مباحثی همچون: اهمّیت دعا و برخی از شرائط آن، چگونگی دستیابی به زندگی شیرین و گوارا، تبیین فناء ماسوی الله و بقاء وجه إلهی، چگونگی وصول به حقیقت، نحوۀ اصلاح نفس و مقابله با هواهای نفسانی، بیان گردیده است.

همچنین دربارۀ اهمّیت شبهای قدر، أعمال مستحبّ آن، وجه نامگذاری شب قدر، سرّ تعدّد شبهای قدر، لزوم استفاده از فرصت إحیاء این لیالی با توجّه تامّ به توحید و عشق به خداوند، در این جلسات، صحبت به میان آمده، و در پایان کتاب نیز مراسم روضه و ذکر مصیبت حضرت أمیرالمؤمنین علیه السّلام قرار گرفته است.

به امید آنکه با تهذیب نفس و تحصیل سلطان عشق و معرفت در قلب، خود را از یاران خاصّ حضرت بقیة الله الأعظم قرار داده و با بشارت جبرئیل به فرج و ظهور موفورالسّرورش در شب بیست وسوّم ماه مبارک رمضان، با قلبی محکم و مطمئن، توفیق یاری و نصرت آن حضرت، نصیب گردد؛ چراکه در روایات وارده شده است که: در لیلۀ جمعه بیست وسوّم ماه رمضان، ناگهان فریاد جبرئیل علیه السّلام در آسمان و زمین طنین انداز می شود و حضرت قائم علیه السّلام را به نام مبارک او و پدر بزرگوارش می خواند! اهل مشرق و مغرب از مهابت و شکوه این صیحۀ آسمانی، هراسان می شوند و رعب و ترس بر قلب ها حاکم می گردد.[19]

السّلامُ علَیک یا أمیرَالمُؤمِنینَ و سَیدَ الوَصیینَ و إمامَ المُوَحِّدینَ و یعْسوبَ المُؤمِنینَ و قآئِدَ الغُرِّ المحَجَّلینَ. السّلامُ علَی میزانِ الأعمالِ و مُقَلِّبِ الأحوالِ و سَیفِ ذی الجلالِ و ساقی السَّلسَبیلِ الزُّلالِ أمیرِالمُؤمِنینَ و رحمةُ اللهِ و برکاتُه. یا مُحَمّدُ یا عَلی! یا عَلی یا مُحَمّدُ! اکفِیانی فَإنّکما کافِیای و انْصُرانی فَإنّکما ناصِرای! یا مَولانا یا صاحبَ الزَّمانِ! الغَوثَ الغَوثَ الغَوثَ! العَجَلَ العَجَلَ العَجَلَ! أدرِکنی أدرِکنی أدرِکنی! السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ! بِرَحمتِک یا أرحَمَ الرّاحِمین.[20]

و ما تَوفیقی إلّابِاللهِ علَیهِ تَوَکلْتُ و إلَیهِ أُنیب. و ءَ اخِرُ دَعْوانا أنِ الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین.

پی نوشت ها:

[1] آیات 1 تا 5، از سورۀ 97: القدر.

[2] قسمتی از آیۀ 3، از سورۀ 44: الدّخان.

[3] المیزان، ج 20، ص 332.

[4] در تفسیر المیزان از تفسیر برهان از سعدبن عبدالله با إسناد خود از أبوبصیر نقل نموده است که: کنْتُ مَعَ أبی عَبدِاللهِ علَیهِ السّلامُ فذَکرَ شَیئًا مِن أمرِ الإمامِ إذا وُلِدَ، فقالَ: اسْتَوْجَبَ زیادَةَ الرّوحِ فی لَیلَةِ القَدرِ. فقُلْتُ: جُعِلْتُ فِداک ألَیسَ الرُّوحُ هوَ جَبرَئیلَ؟ فقالَ: جَبرَئیلُ مِنَ المَلَئِکةِ و الرّوحُ أعظَمُ مِنَ المَلَئِکةِ؛ ألَیسَ أنّ اللهَ عَزَّوجَلَّ یقولُ: تَنَزَّلُ الْمَلَنِکةُ وَ الرُّوحُ. (المیزان، ج 20، ص 335)

«همراه امام صادق علیه السّلام بودم و آن حضرت پاره ای از شؤون امام را در هنگام ولادت بیان نمودند و سپس فرمودند: امام موجب زیادتی روح در شب قدر می گردد. عرض کردم: فدایت شوم مگر روح همان جبرئیل نیست؟ حضرت فرمود: جبرئیل از ملائکه است، و روح از ملائکه بزرگتر است؛ آیا خداوند عزّوجلّ نمی فرماید: فرشتگان و روح پائین می آیند.»

[5] تفسیرفرات الکوفی، ص 581 و 582؛ و بحارالأنوار، ج 25، ص 97؛ و ج 43، ص 65.

[6] حضرت امام علی بن موسی الرّضا علیه آلاف التّحیة و الثّنآء در عبور از شهر نیشابور، در جواب درخواست بیان حدیثی از سوی برخی از علماء آن دیار، این حدیث را با سلسلۀ متّصل از پدر بزرگوار خویش تا رسول الله صلّی اللّه علیه وآله وسلّم نقل فرمودند که: حَدَّثَنی جَبرَئیلُ علَیهِ السّلامُ قالَ: سَمِعْتُ رَبَّ العِزَّةِ سُبحانَهُوتَعالی یقولُ: کلِمَةُ لا إلهَ إلّااللهُ حِصْنی فمَن قالَها دَخَلَ حِصْنی و مَن دَخَلَ حِصْنی أمِنَ مِن عَذابی. (کشف الغمّة، ج 2، ص 308)

همچنین در عیون أخبارالرّضا علیه السّلام این گونه روایت شده است: سَمِعْتُ اللهَ عَزَّوجَلَّ یقولُ: لا إلهَ إلّااللهُ حِصْنِی فمَن دَخَلَ حِصْنی أمِنَ مِن عَذابی. قالَ: فلَمّا مَرَّتِ الرّاحِلَةُ نادانا: بِشُروطِها و أنا مِن شُروطِها. (عیون أخبارالرّضا علیه السّلام، ج 2، ص 135)

[7] امام شناسی، ج 5، ص 140 و 141.

[8] شیخ کلینی (ره) در بیان کیفیت نماز پیامبر أکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در شب معراج، روایت مفصّلی را از امام صادق علیه السّلام نقل می کند که آن حضرت فرمودند: ثُمَّ أوحَی اللهُ عَزَّوجَلَّ إلَیهِ: اقْرَأْ یا مُحَمَّدُ! نِسبَةَ رَبِّک تَبارَکوتَعالی: قُلْ هُوَ اللَهُ أَحَدٌ * اللَهُ الصَّمَدُ * لَمْیلِدْ وَ لَمْیولَدْ * وَ لَمْیکنْ لَهُ کفُوًا أَحَدٌ... ثُمَّ أوحَی اللهُ عَزَّوجَلَّ إلَیهِ اقْرَأْ: إِنَّآ أَنزَلْنَهُ، فإنّها نِسبَتُک و نِسبَةُ أهلِ بَیتِک إلی یومِ القِیمَةِ. (الکافی، ج 3، ص 485 و 486)

[9] البرهان فی تفسیر القرءَ ان، ج 5، ص 713؛ و بحارالأنوار، ج 25، ص 71.

[10] الکافی، ج 4، ص 577.

[11] البرهان فی تفسیر القرءَ ان، ج 5، ص 714؛ و بحارالأنوار، ج 25، ص 97.

[12] آیات 1 تا 4، از سورۀ 44: الدّخان.

[13] الکافی، ج 1، ص 479.

[14] دیوان حافظ، غزل 253، ص 112.

[15] لطآئف الأعلام فی إشارات أهل الإلهام، ج 2، ص 605 و 606.

[16] دیوان حافظ، غزل 139، ص 63.

[17] أسرارالعبادات وحقیقة الصّلوة، ص 96 تا 98.

[18] شمع جمع، ص 212.

[19] در کتاب غیبت نعمانی از أبی بصیر از امام محمّدباقر علیه السّلام روایت کرده است که: الصَّیحَةُ لاتَکونُ إلّافی شَهرِ رَمَضانَ لِأَنّ شَهرَ رَمَضانَ شَهرُ اللهِ و الصَّیحَةُ فیهِ هی صَیحَةُ جَبرَئیلَ علَیه السّلامُ إلی هذا الخَلقِ. ثُمَّ قالَ: ینادی مُنادٍ مِنَ السَّمآءِ بِاسْمِ القآئِمِ علَیه السّلامُ فیسمَعُ مَن بِالمَشرِقِ و مَن بِالمَغرِبِ لایبقَی راقِدٌ إلّااسْتَیقَظَ و لا قآئِمٌ إلّاقَعَدَ و لا قاعِدٌ إلّاقامَ علَی رِجْلَیهِ فَزِعًا مِن ذلِک الصَّوتِ؛ فرَحِمَ اللهُ مَنِ اعْتَبَرَ بِذلِک الصَّوتِ فأَجابَ؛ فإنّ الصَّوتَ الأوّلَ هُوَ صَوتُ جَبرَئیلَ الرّوحِ الأمِینِ علَیه السّلامُ.

ثُمَّ قالَ علَیه السّلامُ: یکونُ الصَّوتُ فی شَهرِ رَمَضانَ فی لَیلَةِ جُمُعَةٍ لَیلَةِ ثَلاثٍوعِشرِینَ فلاتَشُکوا فی ذلِک و اسْمَعوا و أطیعوا، و فی ءَ اخِرِ النَّهارِ صَوتُ المَلعونِ إبْلیسَ ینادی: ألا إنّ فُلانًا قُتِلَ مَظلومًا لِیشَکک النّاسَ و یفتِنَهُم. فکم فی ذلِک الیومِ مِن شاک مُتَحَیرٍ قَدهَوَی فی النّارِ! فإذا سَمِعْتُمُ الصَّوتَ فی شَهرِ رَمَضانَ فلاتَشُکوا فیهِ أنّهُ صَوتُ جَبرَئیلَ. و عَلامَةُ ذلِک أنّهُ ینادی بِاسْمِ القآئِمِ و اسْمِ أبیهِ حَتّی تَسمَعَهُ العَذْرآءُ فی خِدْرِها فَتُحَرِّضُ أباها و أخاها علَی الخُروجِ. (الغیبة نعمانی، ص 254)

[20] بحارالأنوار، ج 99، ص 119؛ و مفاتیح الجنان، ص 115 و 116. (دعای فرج)

بِذلِک الصَّوتِ فأَجابَ؛ فإنّ الصَّوتَ الأوّلَ هُوَ صَوتُ جَبرَئیلَ الرّوحِ الأمِینِ علَیه السّلامُ.

ثُمَّ قالَ علَیه السّلامُ: یکونُ الصَّوتُ فی شَهرِ رَمَضانَ فی لَیلَةِ جُمُعَةٍ لَیلَةِ ثَلاثٍوعِشرِینَ فلاتَشُکوا فی ذلِک و اسْمَعوا و أطیعوا، و فی ءَ اخِرِ النَّهارِ صَوتُ المَلعونِ إبْلیسَ ینادی: ألا إنّ فُلانًا قُتِلَ مَظلومًا لِیشَکک النّاسَ و یفتِنَهُم. فکم فی ذلِک الیومِ مِن شاک مُتَحَیرٍ قَدهَوَی فی النّارِ! فإذا سَمِعْتُمُ الصَّوتَ فی شَهرِ رَمَضانَ فلاتَشُکوا فیهِ أنّهُ صَوتُ جَبرَئیلَ. و عَلامَةُ ذلِک أنّهُ ینادی بِاسْمِ القآئِمِ و اسْمِ أبیهِ حَتّی تَسمَعَهُ العَذْرآءُ فی خِدْرِها فَتُحَرِّضُ أباها و أخاها علَی الخُروجِ. (الغیبة نعمانی، ص 254)

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group