مؤمن باید خوف و رجا داشته باشد 94/01/26
امام صادق (ع) فرموده است: «لَا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى يَكُونَ خَائِفاً رَاجِياً وَ لَا يَكُونُ خَائِفاً رَاجِياً حَتَّى يَكُونَ عَامِلًا لِمَا يَخَافُ وَ يَرْجُو»[1]؛ مؤمن، مؤمن نیست مگر اینکه خوف و رجا داشته باشد (ترسان و اميدوار باشد) و ترسان و امـيـدوار نیست تـا اینکه بـراى آنـچـه مـيتـرسـد و امـيـدوار اسـت عمل كند.
وجود مقدس امام صادق (ع) در روایت فوق به دو نکته کلیدی اشاره میکند که این دو نکته [هر دو با هم] باید در زندگی همه ما به صورت متعادل وجود داشته باشد، اگر یکی از نکات باشد و دیگری نباشد، طبعاً آن زندگی سعادتمندانهای که ما به دنبال آن هستیم، اتفاق نخواهد افتاد، این دو نکته عبارتند از؛ 1- امید داشتن به عنایات الهی؛ 2- ترس از خدا.
همه انسانها باید به خداوند امیدوار باشند، لذا بعضی از سخنرانان مقید هستند که زمانی که منبر میروند، فقط در اوصاف بهشت و بهشتیان صحبت کنند و به دوزخ و دوزخیان اشارهای نمیکنند و دلیلشان این است که میگویند که مردم باید شاد باشند. عدهای نیز به گونهای دیگر تفریط میکنند و هر جا که سخنرانی میکنند، میگویند ما باید کاری کنیم که مردم بترسند، کار هر دو دسته اشتباه است، زیرا جزءنگر هستند و فقط به بخشی از قضیه توجه دارند در حالی که وقتی به آیات قرآن و روایات نورانی اهل بیت (ع) نگاه میکنیم، میبینیم هم بشارت آمده است و هم انذار داده است؛ «إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً»[2]؛ ما تو را به حق، براى بشارت و بيم دادن(مردم جهان) فرستاديم. «مبشرین و منذرین» در قرآن از ویژگیهای پیامبران دانسته شده است و پیامبری مبعوث نشده است تا فقط جامعه را امیدوار کند و یا همه را بترساند و انذار کند بلکه هم تبشیر و هم انذار داشتهاند، گاهی ممکن است توجه بیشتری به انذار شده باشد که آن نیز به خاطر خصلتهایی است که ما انسانها داریم و کمتر توجه میکنیم و عبرت میگیریم. لذا زمانی که سخنرانی میکنیم، منبر ما باید به گونهای باشد که هم مردم را امیدوار کند و هم بترساند؛ به عنوان مثال زمانی که موضوع سخن، امیدوار بودن نسبت به خداوند است از آیاتی که بهشت را توصیف کرده است مثل «جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها»[3] استفاده شود و در جایی که سخن از انذار است از آیاتی مانند «ذُوقُوا عَذابَ الْحَريقِ»[4] استفاده کنید. لذا امام صادق (ع) نیز در روایتی که ذکر شد به همین نکته اشاره کرده و فرموده است که مؤمن، زمانی مؤمن است که در عین امید داشتن به خدا، ترس نیز داشته باشد. اگر فقط یک بُعد را بنگرد یعنی رجاء در او بود ولی خوف نبود و یا برعکس، آن ویژگی کمال ایمانی را ندارد.
ممکن است گفته شود که امیدوار کردن مردم اشکالی ندارد بلکه خیلی هم خوب است لذا با «تبشیر» باید در صدد خوشحالی مردم بود و نیازی به انذار نیست.
در پاسخ عرض میکنیم که شاد بودن و امیدوار کردن بیش از حد بدون اینکه انذاری در کار باشد، انسان را دچار غفلت و غرور میکند مثل اینکه گاهی گفته میشود که هر گناهی که میخواهید انجام بدهید ولی با یک «یاحسین» گفتن تمام گناهان بخشیده میشود، البته! حسین ابن علی (ع) قطعاً منشأ کرم است و توجه به ایشان در حقیقت توجه به خدا است اما همین معصومین (ع) فرمودهاند که کسی که دوستدار و محبِّ ماست، باید خود او نیز بخشی از بار را بردارد و تنها به اظهار کردن ظاهری بسنده نکند.
زنی از طرف همسرش، خدمت حضرت زهرا (س) آمد و عرض کرد که شوهرم گفته است که آیا ما جزء شیعیان شما هستیم یا نه؟ حضرت (س) فرمود: «إِنْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِمَا أَمَرْنَاكَ وَ تَنْتَهِي عَمَّا زَجَرْنَاكَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شِيعَتِنَا وَ إِلَّا فَلا»[5]؛ به شوهر خود بگو اگر آن چه را که ما دستور دادهایم، عمل میکنی و از آن چه که نهی کردهایم، دوری میکنی از شیعیان ما هستی و الا از شیعیان ما محسوب نمیشوی.
بنابراین، خوف و رجاء زمانی در وجود یک مؤمن تبلور پیدا میکند که در عمل او نیز ظاهر شود و صرف اینکه بگوید من امیدوار به خدا هستم و یا میترسم، کافی نیست.
[1]. الکافی، ج2، ص71.
[2]. «البقره»: 119.
[3]. «آل عمران»: 198.
[4]. «همان»: 181.
[5]. بحار الأنوار (ط- بیروت)، ج65 ، ص 155.