انواع متکلّمین94/02/23
امام کاظم (ع) فرموده است: «يَا هِشَامُ الْمُتَكَلِّمُونَ ثَلَاثَةٌ فَرَابِحٌ وَ سَالِمٌ وَ شَاجِبٌ فَأَمَّا الرَّابِحُ فَالذَّاكِرُ لِلَّهِ وَ أَمَّا السَّالِمُ فَالسَّاكِتُ وَ أَمَّا الشَّاجِبُ فَالَّذِي يَخُوضُ فِي الْبَاطِلِ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى كُلِّ فَاحِشٍ بَذِيٍّ قَلِيلِ الْحَيَاءِ لَا يُبَالِي مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ فِيهِ وَ كَانَ أَبُوذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ: يَا مُبْتَغِيَ الْعِلْمِ إِنَّ هَذَا اللِّسَانَ مِفْتَاحُ خَيْرٍ وَ مِفْتَاحُ شَرٍّ فَاخْتِمْ عَلَى فِيكَ كَمَا تَخْتِمُ عَلَى ذَهَبِكَ وَ وَرِقِكَ»[1]؛ امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) فرموده است که ای هشام تکلّم کنندگان سه طایفهاند: رابح، سالم و هالک. اما رابح پس آن ذکر کننده برای خدا است و اما سالم پس آن ساکت شونده از کلام باطل و بیهوده است و اما هالک پس آن کسی است که در باطل خوض میکند و کلام بیهوده میگوید، به درستی که خدای متعال بهشت را بر هر انسان رسوا و بد زبانِ کم حیا که برایش فرقى نمىکند چه بگوید و چه چیز در مورد او بگویند، حرام کرده است، سپس، امام (ع) از قول ابوذر غفارى [صحابهى بزرگ رسول خدا (ص)]، چنین نقل کرده است که ابوذر (رضی الله عنه) گفته است که اى کسانى که دنبال علم هستید، این زبان کلید خیر و شر است، پس بر دهانتان مُهرى بزنید؛ آنچنان که بر صندوق طلا و پولتان قفل مىزنید!
طبق فرمایش امام موسی کاظم (ع) افراد سخنگو سه دستهاند:
اول: کسانی که از حرف زدن خود سود میبرند و هم خودشان و هم جامعه از کلام و بیان آنان استفاده میکنند و کلامشان جز برای خدا نیست.
دوم: کسانی که سالم هستند؛ این دسته از افراد شأنیت سخن گفتن را دارند ولی گاهی به وسیله سکوتشان به هدفی که مورد نظرشان است، میرسند.
سوم: کسانی که در باطل فرو میروند. این دسته نه سود میرسانند و نه ساکت و سالم هستند بلکه با حرف زدن خود در معرض هلاکتاند. این دسته از افراد با سخنان نسنجیده و همراه با دشنام و زشتی، پرده حیا را کنار زدهاند و برای آنان خیلی اهمیت ندارد که مردم درباره آنها چگونه قضاوت میکنند. خداوند بهشت را برای کسانی که نسبت به آنچه که میگویند بیتفاوت هستند، حرام کرده است.
حضرت (ع) در ادامه به کلام ابوذر غفاری اشاره کرده است که ابوذر فرموده است که زبان هم کلید خیر است و هم کلید شر لذا انسان همانطور که از طلا و پول مراقبت میکند باید از زبانِ خود نیز مراقبت کند.
انسانهایی که با حیا هستند مراقب سخن گفتنِ خود هستند، این افراد برای آبروی خود اهمیت قائلاند و سخنی که آبرویشان را تهدید کند بر زبان جاری نمیکنند اما در مقابل این دسته افراد، کسانی هستند که به آبروی خود توجهی ندارند، اهمیت نمیدهند که در چه موقعیت و مکانی هستند، هر سخنی را میگویند بدون اینکه به پیامدهای آن سخن توجه کنند.
لذا انسان باید در بسیاری از موارد سکوت کند تا عزتش حفظ شود همان طور که شاعر گفته است:
«و لقد أمر على اللئيم يسبني فمضيت عنه و قلت لا يعنيني»
[1]. تحف العقول، ص394- 395.