جلب توجه الهی در پرتو رعایت حدود الهی95/02/22
قبل از آغاز کلام، میلاد باسعادت قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس (ع) را خدمت عاشقان و رهروان راه اهل بیت (ع) تبریک و تهنیت عرض نمینمایم.
قال رسول الله (ص): «احْفَظِ اللَّهَ يَحْفَظْكَ وَ احْفَظِ اللَّهَ تَجِدْهُ أَمَامَك»[1].
نبی گرامی اسلام (ص) فرموده است که خدا را حفظ کن (اوامر خدا را رعايت كن) تا تو را حفظ کند و بياد خدا باش، او را در برابرت مييابي.
توفیقاتی که از جانب خدای متعال نصیب انسان میشود به دو دسته تقسیم میشوند؛ برخی از توفیقات و عنایات خداوند مشروط به شرط نیست و همه انسانها و موجودات عالم هستی، از این عنایات بهرهمندند، به اینگونه توفیقات و عنایات خداوند، اصطلاحاً «الطاف بدون شرط» گفته میشود، اما برخی دیگر از توجهات و عنایات خداوند مشروط به شرط خاصی است، در قرآن کریم نیز به این دسته از عنایات خداوند که مشروط به شرط خاصی است اشاره شده که از آن جمله میتوان به آیات ذیل اشاره کرد؛
1- «وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا»[2]؛ و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند، قطعاً به راههاى خود، هدايتشان خواهيم كرد.
2- «وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ»[3]؛ و خداوند كسانى را كه او را يارى كنند (و از آيينش دفاع نمايند) يارى مىكند.
بنابراین، اگر انسان در مسیر بندگی خداوند قرار گیرد و بندگی خود را برای خدا به اثبات برساند، لطف و عنایات خاصه خداوند شامل حالش خواهد شد، حتی هنگامی که مصیبتی به انسان میرسد، این مصیبت نیز در حقیقت لطف و عنایت خداوند است زیرا گاهی این مصیبتها به عنوان کفاره گناهان انسان محسوب میشود و گاهی باعث ارتقاء درجه و مقام انسان در پیشگاه خداوند متعال میشود. البته ابتلا به مصیبت برای کافران نوعی تهدید است اما برای مسلمانان وسیلهای برای ارتقاء درجه یا کفاره گناهان محسوب میشود.
نکته قابل توجه در رابطه با روایت مذکور این است که عبارت «احْفَظِ اللَّهَ يَحْفَظْكَ» میتواند در همه لحظات و زندگی انسان تجلی پیدا کند لذا اگر انسان در گفتار و رفتار خود همیشه خداوند را نظر بگیرد، خداوند نیز در هنگام سختیها و مشکلات به فریاد انسان خواهد رسید. همچنین هنگامی که انسان احساس میکند که از خدا فاصله دارد، اگر اوامر و نواهی خداوند را رعایت کند، قطعاً خداوند را در مقابل خود خواهد یافت و احساس خواهد کرد که از همیشه به خداوند نزدیکتر است.
نوشتهاند که روزی پدر شیخ عباس قمی (ره) به حرم مطهر رفت، شخصی را دید که بر روی منبر نشسته و مطالبی را از کتاب «منازل الآخرة» میخواند، ایشان از شنیدن آن مطالب بسیار لذت برد، هنگامی که به منزل بازگشت فرزند خود را مورد سرزنش قرار داد که دیگران چنین کتابهایی را به نگارش در میآورند اما فرزند او هیچ کاری نکرده است و این در حالی بود که نویسنده کتاب «منازل الآخرة» خود حاج شیخ عباس قمی (ره) بود. ایشان در نگارش این کتاب آنچنان جانب خداوند متعال را در نظر گرفته بود که حتی پدرش از نگارش این کتاب ارزشمند اطلاع نداشت.
باز در حالات ایشان آمده است که در سامرا شخصی از کتاب شریف «مفاتیح الجنان» بسیار تعریف میکرد، هنگامی که حاج شیخ عباس قمی (ره) این صحنه را دید به آن شخص عرض کرد کتاب «مفاتیح الجنان» آنچنان هم که شما میگویید مهم و قابل تمجید نیست، از آنجایی که این شخص حاج شیخ عباس قمی (ره) را نمیشناخت از کلام ایشان ناراحت شد و به ایشان گفت که چرا در مورد چنین کتاب ارزشمندی این چنین سخن میگویی؟
هنگامی که ایشان در مسجد گوهرشاد مشهد اقامه نماز جماعت میکرد، بعد از چند روز جمعیت بسیاری برای نماز خواندن به امامت ایشان در مسجد جمع شد، هنگامی که ایشان نماز اول را تمام کرد از مسجد خارج شد و نماز دوم را نخواند، وقتی علت این کار را از ایشان سؤال کردند در پاسخ فرمود که در نماز اول به ذهنم خطور کرد که من به مقام بسیار بالایی رسیدهام که چنین جمعیتی برای اقتدا به من در مسجد جمع شدهاند لذا صلاح ندیدم که با این ذهنیت، نماز دوم، به امامت من خوانده شود. لذا اینکه کتاب شریف «مفاتیح الجنان» معمولاً در کنار قرآن قرار دارد، به سبب همین اخلاص در کار و حفظ جانب خداوند از ناحیه شیخ عباس قمی (ره) است.
حضرت امام (ره) نیز هنگامی که پا در میدان گذاشت و انقلاب کرد، تنها جانب خداوند را در نظر داشت و به همین خاطر است که نام و یاد ایشان جاودانه باقیمانده است.
[1]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج4، ص412.
[2]. «العنکبوت»: 69.
[3]. «الحج»:40.