تذکر اخلاقی: نشانههای پرهیزگاری 95/08/05
قَالَ الامام الصادق (ع): «وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا وَرَعَ أَنْفَعُ مِنْ تَجَنُّبِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ الْكَفِّ عَنْ أَذَى الْمُؤْمِنِينَ وَ اغْتِيَابِهِمْ وَ لَا عَيْشَ أَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ»[1].
امام صادق (ع) در روایت مذکور، فرموده است که بدان که هیچ ورع و پرهیزگاریای مفیدتر و سودمندتر از این نیست که از محارم الهی پرهیز شود و از اذیت کردن مؤمنین و غیبت کردن آنها خودداری شود و هیچ زندگیای دلپذیرتر از حسن خلق نیست.
امام صادق (ع) در روایت مذکور، به نشانههای ورع و پرهیزگاری اشاره کرده است و فرموده است:
«لَا وَرَعَ أَنْفَعُ مِنْ تَجَنُّبِ مَحَارِمِ اللَّهِ»؛
یکی از نشانههای وَرع و پرهیزگاری، پرهیز از محارم الهی است. حقیقت این است که بخش زیادی از زندگی را مواجه شدن با صحنههایی تشکیل میدهد که اینها خط قرمزهایی است که خداوند متعال کشیده است و انسان نباید از این خطوط قرمز عبور کند. همانگونه که خطوط قرمزی برای انقلاب و نظام اسلامی تعریف شده است که نباید از آنها تجاوز شود، محرمات الهی نیز خطوط قرمز خداوند متعال میباشند که عبور از آنها، نتیجهای جز هلاکت و نابودی در پی نخواهد داشت. محارم الهی خیلی زیاد است؛ مثلاً همین نشست و برخاست و صحبتها، میتواند هم وِجهه حرام پیدا کند و هم وِجهه الهی داشته باشد لذا باید مواظب اعمال و رفتار و گفتار خود بود و برای این مهم، نخست باید مرزها را شناخت تا از حد و مرزها تجاوز نکرد.
«وَ الْكَفِّ عَنْ أَذَى الْمُؤْمِنِينَ»؛
یکی از نشانههای پرهیزگاری، خودداری کردن از اذیت کردن مؤمنان است. گاهی اوقات انسان باعث اذیت مؤمنان میشود. اذیت کردن نیز لازم نیست که با چوب و چماق باشد، بلکه گاهی پارک کردن جلوی درب منزل دیگری، سبقت گرفتن بیجا در رانندگی و وسط حرف دیگران پریدن، اذیت مؤمن است و موارد فراوانی از این قبیل وجود دارد که موجبات اذیت مؤمنان را فراهم میکند که ممکن است که اصلاً به چشم نیاید و به آنها توجه نشود.
«وَ اغْتِيَابِهِمْ»؛
یکی دیگر از نشانههای پرهیزگاری، غیبت نکردن از برادر مؤمن است. مهم این است که انسان در بزنگاهها خدا را در نظر بگیرد و با گفتار خود نسبت به دیگران، موجب اذیت و آزار آنها نشود و با این کار با آبروی دیگران بازی نکند.
«لَا عَيْشَ أَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ»؛
هیچ زندگیای گواراتر و دلپذیرتر از حُسن خلق و اخلاق نیکو نیست.
[1]. کلینی، الكافي(ط- الإسلامية)، ج8، ص244، ح338.