شکر بر نعمت و صبر بر مصیبت 95/12/25
روایت اول: قال مولینا الإمام المجتبی (ع): «الْخَيْرُ الَّذِي لَا شَرَّ فِيهِ الشُّكْرُ مَعَ النِّعْمَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّازِلَةِ»[1].
امام مجتبی (ع) در روایت مذکور، فرموده است که خیری که هیچ شری در آن نیست، شکر بر نعمت و صبر بر مصیبت ناگوار است.
خداوند متعال نعمات زیادی به ما داده است، ولی متأسفانه ما انسانها آنگونه که باید شاکر نعمات الهی نیستیم. خداوند متعال فرموده است: «...وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ».[2] انسانها همیشه از خداوند طلبکارند، در صورتی که با توجه به آنچه در روایات آمده است انسان خود را باید بدهکار بداند، امام کاظم (ع) فرموده است: «أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ: اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ...»[3]؛ خدايا! مرا از جمله عاريت دادهشدگان مگردان و مرا از حدّ تقصير بيرون مبر. راوی عرض كرد که امّا عاريتدادهشدگان را شناخته و دانستهام كه ايشان كيستند. مردى، دين را به عاريت به او مىدهند، پس از آن بيرون مىرود. بفرما كه معنى اينكه مرا از حدِّ تقصير بيرون مبر، چيست؟ فرمود: «هر عملى كه به آن رضاى خداى عز و جل را خواسته باشى، در باب آن، در پيش خود مقصّر باش و چنان بدان كه در آن كوتاهى كردهاى زيرا كه همه مردمان در اعماق خويش، ميان خود و خدا مقصّرند مگر كسى كه خداى عز و جل او را نگاه داشته باشد».
بعضی انسانها ایمانشان عاریهای است یعنی شرائط محیط و اقتضائات محیط را در نظر میگیرند و بر اساس آن ایمان خود را منطبق میکنند؛ مثلاً اگر اقتضا این باشد که خود را متدیّن و مؤمن جا بزند، این کار را میکند و اگر اقتضا غیر این باشد همانگونه رفتار میکند و به قول معروف خود را با جماعت هماهنگ میکند «خواهی نشوی رسوار همرنگ جماعت شو» لذا با فقرا با ادبیات فقرا و با ثروتمندان با ادبیات خود آنها سخن میگوید و منطق ثابتی ندارد در حالی که مؤمن رنگ عوض نمیکند و دارای منطق ثابت است لذا آن شخص با اینکه مارکسیست است در رابطه با امیرالمؤمنین امام علی (ع) میگوید که امام علی (ع) شخصیتی بود که منطق ثابت داشت و زمانی که بر مسند خلافت نشست همانگونه زندگی کرد که قبل از آن میزیست و رفتار بعد از خلافتش با قبل از آن تفاوتی نکرد. لذا مؤمنان همیشه خود را بدهکار میدانند و شاکرند و در مقابل ناملایمات صبر پیشه میکنند ولی بعضی همیشه گله و شکایت دارند و برای اینکه به خواسته خود برسند به هر چیزی متوسل میشوند. نقل شده است که دانشمندی به چوپانی رسید، از او پرسید که چرا علم نمیآموزی؟ گفت من چیزیهای آموختهام که عالمان نیاموختهاند و آن این است که تا راست باشد، دروغ نمیگویم، تا حلال باشد از حرام استفاده نمیکنم، تا در خودم عیب است به عیوب دیگران نمیپردازم، تا رزق خداوند متعال تمام نشده است دست نیاز پیش دیگری دراز نمیکنم و تا پای در بهشت ننهادهام از شر شیطان در امان نیستم. دانشمند گفت که حقا که آنچه باید بیاموزی، آموختهای.
پس مؤمن همیشه شاکر است و در برابر بلا و مشکلات، صبر میکند.
روایت دوم: عن مولینا الإمام زین العابدین (ع): «الْخَيْرُ كُلُّهُ صِيَانَةُ الْإِنْسَانِ نَفْسَهُ»[4]؛ همه خیر در این است که انسان مواظب نفس خود باشد.
انسانهایی که از نفس خود مواظبت میکنند، یعنی شهوت، شکم، گوش، زبان، چشم و بقیه اعضاء خود را مواظبت میکنند، همچنین رفتار و کردار خود را مواظبت میکنند، همه خیر و خوبیها را درک خواهد کرد.
روایت سوم: عن مولینا الإمام الجواد (ع): «مَنْ غَلَبَ جَزَعُهُ عَلَى صَبْرِهِ حَبِطَ أَجْرُهُ»[5]؛ کسی که جزعش بر صبرش غلبه کند، اجرش را حبط کرده است.
روز قیامت خطاب میشود که صابرین چه کسانیاند؟ بعضی گردنهای خود را برافراشته میکنند و میگویند که ما اهل صبریم.
طبق آنچه در روایات آمده است، صبر بر سه قسم است؛ صبر بر طاعت، صبر بر مصیبت و صبر بر معصیت. انسانهای مؤمن بر طاعت و بندگی خدا صبر میکنند، همچنین، در مقابل مصیباتی که برای آنها پیش میآید صبر میکنند و در دوری از معصیت نیز صبوری میکنند.
[1]. حسن بن على، ابن شعبه حرانى، تحف العقول، ص234.
[2]. «سبإ»:13.
[3]. محمد بن یعقوب، کلینی، الکافی (ط- الإسلامیة)،ج2، ص73.
[4]. حسن بن على، ابن شعبه حرانى، تحف العقول، ص278.
[5]. همان، ص456.