شماره درس: 50
تاريخ درس: ۱۳۸۲/۵/۱۶
متن درس:
بسم الله الرحمن الرحيم
بحث ما راجع به این دستورالعملی بود که به پیغمبر اکرم داده شده است. همان اوّل بعثت خطاب شد یا رسول الله بار سنگینی به دوشت آمده است و آن بار نبوت و باید کمکی بگیری. و راجع به کمک یک دستور یازدهگانهای از طرف حق تبارک و تعالی صادر شده است. راجع به بعضی جزئیات این دستورالعمل صحبت کردم. بحث امشب ما به بعد راجع به این جمله است که خطاب شد یا رسول الله « و تبتل اليه تبتيلا » یک حال انقطاع الی الله – انقطاع عن الناس باید داشته باشی. که مراد این تبتل در اینجا دعا، راز و نیاز با خدا، تضرع، زاری برای رسیدن به مقصود- برای رسیدن به مصلوب. جملة قبلش راجع به ذکر، یاد خدا یک مقداری صحبت کردم و دستورالعمل الآن راجع به دعا و راز و نیاز با خدا. اولاً همه باید توجه داشته باشیم دعا از اوجب واجبات است. هم فطرت ما میگوید از اوجب واجبات است و هم قرآن. روایات اهل بیت میفرماید از اوجب واجبات است. قرآن میفرماید اصلاً اگر دعا در زندگی تو نباشد خدا عنایت به تو ندارد. دست عنایت خدا از روی سر تو برداشته میشود. « قل ما يعبؤا بکم ربی لولا دعالکم » پیغمبر بگو باید دعا، راز و نیاز با خدا، در زندگی شما باشد و الا خدا با شما قهر میکند. دست عنایتش از دست شما برداشته میشود. خدا بی عنایت به شما میشود. و وای به کسی که خدا به او بیعنایتی کند. وای به آن ملتی که خدا از آن ملت قهر کند. به جوانها میگفتم یکی از دعاهایی که این دعا را فراموش نکنید و دعای مخصوص رسول گرامی است و در مواقع حساس پیغمبر اکرم این دعا را میخواندند. مخصوصاً در دل شب و در سجده: « يا اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفة عين ابداً » خدایا یک آن من را به خودم وا نگذار؛ که اگر یک آن من را به خودم واگذاری، اگر با من قهر کنی، زندگی تاریک است، تاریک. زندگی وحشتناک است، وحشتناک. یک آیهای در قرآن است که از نظر تأکید به خود مخصوص به خود است. یعنی در قرآن نداریم این طور آیهای که این تأکید را داشته باشد. برای یک مطلب هفده تا تأکید و هشت مرتبه ضمیر متکلم را میآورند برای عنایت، برای رأفت، برای مهربانی و بر میگردد به اینکه 17 مرتبه خدا فرموده است دعا کن، مواظبت از دعا – راز و نیاز با من، مأیوس از رحمت من نباش، حتماً دعا اثر دارد. حتماً رشد تو، صلاحیت تو در دعاست. « و اذا اسئلک عبادی عنی فإنی قريب » اگر ازت بپرسند خدا کجاست؟ بگو خدا خیلی نزدیک است. از رگ گردن به تو نزدیکتر، از خود تو به تو نزدیکتر، « ان الله يحول بين المرء و قلبه » خدا از خدا به انسان به انسان نزدیکتر است. « و اذا اسئلک عبادی عنی فإنی قريب اُجيب الدعوة داع اذا دعان » من اجابت میکنم. این وعدة خداست؛ آن هم سند قرآنی- من اجابت میکنم اگر راستی من را بخوانی، اگر راستی دعا باشد، « مستجاب الدعوه ايد فليستجيبوا لی و اليؤمنوا بی لعلهم يرشدون » اگر رشد و صلاح میخواهی؛ اگر میخواهی به مطلوب برسی، حتماً باید حرف مرا بشنوی، یقیناً باید دعا، راز و نیاز با خدا در زندگی تو باشد. خیلی تأکید دارد و امیدوار کننده هم هست.آیه خیلی. و حتی در آیة دیگر اولاً آنکه دعا نمی کند، آن را مستکبر خوانده است؛ و بعد هم مستکبر وعدة عذاب در دنیا و آخرت برای او داده شده است. « فادعونی استجب لکم » بندهها دعا کنید. حتماً من استجابت میکنم، این دعا برای شما فایده دارد. بعد میفرماید: «ان الذين يستکبرون عن عبادتی سيد خلون جهنم داخرين » آنهایی که مستکبر در دعا هستند، اینها با مستکبرین در یکجا هستند؛ جهنم آن هم خار و ذلیل. و اگر در آیه هیچ چیز نداشت بغیر از این لفظ داخرین ، بس بود که بدانیم دعا، راز و نیاز با خدا از واجبات است. و این دعا، راز و نیاز با خدا، از واجب واجبات است. و این دعا، راز و نیاز با خدا از همه چیز برای کمک کردن به ما، برای خودسازی ما، برای رسیدن به مطلوب و مقصود فایده دارد و این جمله « و تبتل اليه تبتيلا » به ما میگوید دعا، دعا، دعا. اگر راستی میخواهی درخت رذالت را از دلت بکنی، که مشکل است؛ مشکل. اگر میخواهی درخت فضیلت را به جای آن غرس کنی که مشکل است؛ مشکل. دعا، راز و نیاز با خدا و بالاخره بود با خدا، آشتی با خدا. اگر ما آشتی با خدا باشیم، خدا آشتی با ماست. اگر هم ما قهر با خدا باشیم، خدا قهر با ماست. نظیر این برقی که الآن در اینجا هست؛ اگر این برقها خودش را به کارخانه وصل کند، روشن است؛ روشن. اگر هم قهر کند، ؟؟؟؟ کند اتصال را قطع کند اینجا تاریک است، تاریک، وحشتناک است، وحشتناک. و حتی یک جمله برای همهتان بگویم و آن این است که اگر مأیوس از رحمت خدا بشود، بگوید که دعا که فایده ندارد. گناه به اندازهای بالاست که در سر حد کفر است. « فلا يتأسوا من روح الله، انه لا ييأس من روح الله، الا القوم الکافرون » مأیوس نباش، باید همیشه امیدوار باشی. یأس از زندگی، یأس از دعا، یأس از احوال و اوضاع، اینها همه غلط است.باید امید به رحمت خدا. بعد میفرماید: اگر کسی حالت یأس برایش پیدا شود گناهش در حد کفر است. و اگر ما برای وجوب دعا، راز و نیاز با خدا چیزی نداشته باشیم جز این آیه که تهدیدی است بس بود اینکه ما همیشه خدا خدا بکنیم. یک مثال فطری برایتان بزنم.کافر، لجوج، آن که راستی عنود دارد، آنکه راستی همه چیزش خراب است، اگر در بنبست واقع شد، دستش از همه جا کوتاه شد، اوّل خوبیاش است. دیگر آن وقت است که خدا خدایش بلند میشود؛ یعنی فطرت هر انسانی میگوید دعا. الّا اینکه فطرت را ما خرابش کرده باشیم. روی این فطرت، پردهها، حجابها آمده باشد. و الّا وقتی حجابها پاره شود، پردهها از بین رود، اول چیزی که انسان با آن سر و کار پیدا میکند، دعا، راز و نیاز با خداست. « فإذا رکبوا فی الملک دعوالله مخلصين له الدين، فإذا ؟؟؟؟؟ الی ؟؟؟؟؟ اذا هم يشرکون » وقتی که دستشان از همه جا کوتاه شد، ولو مشرک است، ولو کافر است، خدا را قبول ندارد اما همان وقت دیگرخدایاب میشود؛ خدا جو میشود. بلکه مییابد خدا را. نظیر کسی که تشنه است مییابد آب را. و صد و بیست و چهار هزار پیغمبر آمده برای اینکه این حالت را که گاهی برای همه است، غلبگی همیشگی کند. دائم التوجه البته برای بعضی. نماز برای همین است که انسان توجه به خدا، رابطه با خدا، ذکر و دعا و تضرع و زاری و کوچکی در برابر خدا، لذا افضل اعمال چیه؟ نماز. و یکی از چیزهایی که آن فطرت را بیدار میکند، البته فطرت بیدار است، آن پردهها را عقب میزند، دعا، راز و نیاز با خدا، تضرع، زاری با خدا. من از همهتان تقاضا دارم این خدا، خدا، خدا در زندگی شما زیاد باشد. خانم در خانه دارد کار میکند ما زمزمة خدا، خدا، خدا، یا ارحم الراحمین « یا غاية آمال العارفين» شما مشغول زندگیتان، مشغول کارهایتان، ما این خدا در زندگی شما زیاد باشد. این دعا، راز و نیاز با خدا در زندگیتان زیاد باشد. افضل همة اعمال چیه؟ دعا ! بنابراین شما در حالی که دارید کاری میکنید، در حالی که می خواهید بخوابید، در حالی که دارید غذا میخورید؛ خدا را فراموش نکنید و هر چه میتوانید دیگر زیر لب، زیر زبان خدا، خدا، خدا و این خیلی پرورش میدهد انسان را. بارها جوانها از من سؤال میکنند چه کنیم ارادة ما قوی باشد؟ جوابش این است قرآن میگوید دعا، دعا، دعا. انسان با دعا خوب میتواند ارادة خود را قوی کند به طوری که در مقابل هر گناهی، در مقابل هر شیطان درون، شیطان برون، شیطان انسی، شیطان جنی قد علم کند. غلبه کند، لذا برای تقویت اراده خیلی خوبه. برای اینکه بهترین عبادات را، عبادت بالاتر از کربلا، بالاتر از مکه، بالاتر از خدمت به خلق خدا، دعا، دعا، دعا؛ واین را فراموش نکنید، خدا میخواهد؛ جدی میخواهد و به قول قرآن شریف، رشد شما، صلاح شما در دعاست. این دعا مراتبی دارد. مرتبة اولش همان لقلقة زبان است. همین خیلی خوب است. مثلاً شب جمعه کمیل بخواند بدون اینکه معنی متوجه باشد. همین لقلقة زبان، خیلی خوبه و حتی استاد بزرگوار ما حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) میفرمودند بعضی اوقات این بالاتر از بعضی مراتب است. بعد مثال میزدند، مثال خیلی عالی شما یک مقالة پر معنا، پر محتوا و از نظر لغت زیبا. بدهید به یک بچه در مقابل بزرگی بخواند. مسلماً این بچه، آن کسی که این مقاله را نوشته مقرب میشود پیش آن بزرگ ولو این بچه نمیفهمد معنایش چیه؟ ولو این بچه زیبایی لفظ را، فصاحت و بلاغت لفظ را درک نمیکند ولو اینکه این بچه محتوا نمیداند. اما خوب بلد است بخواند. در مقابل بزرگی همین را خواندن برای یک ملت کفایت میکند. یک شهری رفته باشد، پیش بزرگی، خواست را یک بچهای پا بشود بگوید در یک مقاله، خود بچه نمیداند چه می گوید اما همان نامه برای آن ملت کفایت میکند. این فرمایش حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) انصافاً فرمایش بالایی است، فرمایش پر محتوایی است؛ فرمایش شرینی است مثل خود ایشون. بنابراین همان مرتبة اول خیلی مفید است؛ که شما هی مرتب بگویید : یا الله، یا لا اله الا الله، ولو اینکه معنایش را متوجه نشوید. اما همین لفظ شما خیلی فایده دارد.
یک مثال عوامانه هم برایتان بزنم؛ نظیر همان مثال حضرت امام است اینکه شما نمیدانید که سیب چه خاصیتی دارد اما سیبی که نمیدانید چه خاصیت دارد، بخورید. خوب تمام ویتامینهای این سیب درج در بدن شما میشود ولو این که شما نمیدانید ویتامین یعنی چه؟ خاصیت این سیب چیست؟ نماز این است و اینکه بعضی از عوام مردم که خیال میکنند از خواصاند، پای خودشان را بیش از گلیم خودشان دراز کردند. و همان پا را دراز کردن دلیل بر افتضاحشان است میگویند که ما فارسی زبانیم، قرآن را فارسی بخوانیم؛ ما فارسی زبانیم نماز را فارسی بخوانیم؛ معلومه این حرف خیلی احمقانهای است. نه این دعا، راز و نیاز با خدا، نماز، همان مقالهای است که گفتم، این باید غربی باشد؛ باید آنچه به ما دادهاند بگوییم. آنکه به ما دادهاند ارتباط پیدا کنیم. و مِن جمله، دعا ولو اینکه ندانیم معنایش را اما اثر خود را میگذارد. این مرتبة اول. لذا این دعاهایی نظیر دعای کمیل، نظیر ندبه که در شبهای جمعه، در روزهای جمعه هست ولو معنایش را هم نفهمد، ولو اینکه با دل هم نباشد اشکال ندارد. مرتبة اول از دعاست و در زندگی نتیجه دارد. خیلی نتیجه دارد. مرتبة دوم این که ما بگوییم دل هم با ما بگوید. در وقتی که میگوییم یا الله دل هم بگوید یا الله که این متوقف بر این است که معنای دعا را بدانیم. مثلاً یک کسی دعای کمیل بخواند، معنایش را بخواند، توجه به دعا داشته باشد. در آن وقتی که دارد دعا میخواند دل هم دعا بخواند. این خیلی مهم است. البته اشکالی که اینجا واقع میشود، این است که مثلاً مثل در دعای کمیل وقتی لفظ را میگوید، دل هم بخواهد بگوید، بعضی اوقات دروغ است. نمیتواند بگوید؛ اشکال اینجا پیدا میشود. مثلاً میگوید « صبرت علی نارک فکيف اصبر علی فراقک » این را همه کس نمیتواند بگوید. این مختص به امیرالمومنین، مختص به آن خواص . لذا اگر بخواهد اینجا اشکال پیدا نشود، باید نظیر آن مقاله باشد، یعنی دعا بخواند، از زبان امیرالمومنین علی (علیه السلام) و الا راستی از زبان خودش از دل خودش بخواهد بگوید اشکال پیدا میشود. ولی بالاخره مرتبة دوم دعا این است که انسان زبانش بگوید خدا، خدا، خدا، دلش هم با زبانش بگوید خدا، خدا، خدا. دل با زبان باشد و زبان با دل باشد. این هم مرتبة دوم که خیلی مهم است.
مرتبة سوم دعا این تبتلی است که قرآن دارد. « و تبتل اليه تبتيلا » یعنی در وقتی دارد دعا میخواند دیگر هیچ چیز، هیچ کس در نظر نیاید جز خدا. به این میگوییم حضور قلب، که پیدا شدنش خیلی مشکل است. در نمازش هم مشکل است. یک کسی از اول نماز تا آخر نماز خود را در محضر خدا بیابد. راستی این جمله همه جا محضر خداست، ما در محضر خداییم، ادب حضور باید رعایت شود. ما ادب حضور را رعایت کنیم؛ لااقل در نماز، خیلی مشکل است، خیلی ریاضت میخواهد. لذا اگر این حالت پیدا بشود حتماً دعا مستجاب است.اینها که مستجاب الدعوه هستند. اینها بعضی هاشون آن حالت دوم، بعضیهاشون حالت سوم را دارند. و راستی اگر حالت سوم پیدا بشود تبتل به آن میگویند. یعنی انقطاع از همه، همه، حتی از خودش. و وصل به خدا، صددرصد به جوری که در جهان دیگر چیزی نبیند جز خدا؛ آن وقت بگوید خدا، حتماً پروردگار عالم میگوید لبیک. مثال عوامانهاش اینکه اینجا متصل به کارخانه بشود حتماً برق میرسد، حتماً اینجا روشن میشود. اگر راستی کسی حال تبتل پیدا کند، رابطه با خدا صددرصد باشد، رابطه از غیر، حتی از خودش قطع باشد. دیگر هیچ نبیند جز خدا؛ ادب حضور مراعات بشود مییابد خدا را و راستی یک مکالمه یک معاشقه با خدا. دیگر بالاترین لذت برایش همین خداست. خستگی از دعا دیگر حتماً نیست و آنکه لذت میبرد مرتبة سوم دعاست و اگر کسی برایش پیدا شد، ولو کافر، هر که باشد ولو عنود ولو لجوج، دیگر آن موقع لجاجتها کنار رفته، عنادها کنار رفته، کفر و شرک کنار رفته، توحید به تمام معنا برایش پیدا شده، وصل به تمام معنا برایش پیدا شده، پروردگار عالم حتماً او را نجات میدهد. « فإذا ارکبوا فی الفلک دعوالله مخلصين له الدين » این مراتب دعا انشاءالله جلسة بعد راجع به اینکه چه دعا کنیم؟ این ادب حضور که مراعات باید بشود چه از خدا بخواهیم؟ انشاءالله در موردش صحبت میکنیم.
مصیبت زهرا ......................