شماره درس: 53
تاريخ درس: ۱۳۸۲/۶/۶
متن درس:
بسماللهالرحمنالرحيم
شب، شب فوق العاده مباركي است شب جمعه شب اول ماه مبارك رجب و مولود پر بركت امام پنجم امام باقر(ع) ومن قبل از آن كه وارد بحث بشوم اولا اين عيد بزرگ را به همه شما تبريك مي گويم و از پروردگارعالم مي خواهم و او را به حق امام باقر قسم مي دهم اين ماه، ماه پر بركتي براي همه مخصوصا شما ها باشد و تقاضا دارم اين ماه مبارك را يك فرصتي است غنيمت بداريد در اين ماه مبارك رجب راه صد ساله را مي شود طي مي كرد انسان مي تواند براي دنيا آخرت براي خود براي ديگران خيلي كار بكند نگذاريد همين جور ماه رجب به هدر رود خيلي حسرت دارد ندامت دارد و روزي كه پرده ها عقب رود توجه كند كه ماه رجب به هدر رفته است عمر در ماه رجب جواني در ماه رجب به هدر رفته است خيلي پشيمان مي شود و ديگر پشيماني هم سودي ندارد. بحث درباره اين بود كه چه كنيم درخت رذالت را از دل بكنيم درخت فضيلت به جاي آن غرص كنيم بارور كنيم و از ميوه آن خود و ديگران استفاده كنيم معلوم است بحث خيلي ارزنده است و معلوم است بحثي ارزنده تر از اين بحث نداريم امسال ما بحث در همين موضوع بود به دست آورديم كه مشكل است، مشكل در سرحد محال است اما لازم است، لازم بالاخره بحث رسيد به اين جا كه خود به خود نمي شود كمك مي خواهيم امدادهاي غيبي بايد به ما ورد كند پروردگار عالم بايد معلم اخلاق ما شود. درباره امدادهاي غيبي صحبت كردم بحث رسيد به اين دستورالعملي كه اول سوره مزمل است دستورالعملي است بسيار عالي به پيغمبر اكرم داده شده براي اينكه او بار سنگين نبوت را به منزل برساند اين دستوالعمل يازده جزء دارد ما در شش جزء ش صحبت كرديم و جزء ششم دعا، راز و نياز با خدا راجع به دعا چند جلسه اي صحبت كردم و فهميديم عملي بالاتر، محبوبتر پيش خدا از دعا و راز و نياز با خدا نداريم و از قرآن استفاده كنيم كساني كه مأيوس در دعا باشند بي اعتنا به دعا باشند خدا هم بي اعتنا به آنهاست (( قل ما يعبوا بكم ربي لولا دعا ئكم)) حتي استفاده كرديم كساني كه حتي استفاده كرديم كساني كه دعا در زندگيشان نباشد اينها جهنم مي روند و در جهنم سرافكنده خاروزليلند بحث اين بود كه اين همه سفارش ها راجع به دعا چرا دعاي ما مستجاب نمي شود؟ دوسه نكته را درجلسات قبل تذكر دادم و توجه به آن دوسه نكته لازم، واجب است نكته اي كه مورد بحث امشب است و شايد مهمترين نكته ها باشد اين است دعا در وقتي مستجاب است كه صلاح ما باشد والا اگر صلاح دنياي ما صلاح آخرت ما نباشد معنا ندارد خدا دعا را مستجاب كند البته ثواب مي دهد پاداش مي دهد البته به اندازه اي پاداش مي دهد كه روايت داريم در روز قيامت كساني كه دعايشان مستجاب نشده آرزو مي كنند اي كاش اصلا دعاي ما مستجاب نشده بود كه الان پاداش بيشتر مقام، منزلت بيشتر داشتيم آن ثواب هست آن پاداش قطعي است كه بعضي اوقات پروردگارعالم به طور غير مستقيم پاداش در همين دنيا هم مي دهد از قرآن فهميده مي شود در همين دنيا پاداش مي دهد اما توجه به اين مطلب ضروري است كه اگر آن چه ما مي خواهيم صلاح ما نباشد قطعا دعا نبايد مستجاب بشود اين فطرت ما حكمت خدا اقتضاي همين را دارد. در قضيه حضرت خضر و حضرت موسي تذكر به همين مطلب مي دهد در دو، سه جا كه اين قضيه حضرت موسي و حضرت خضر يكي از اسرار مهم قرآن است و به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام اين قضيه خيلي اسرار شيعه را در بردارد و حل مي كند قضيه قضا و غدر قضيه جبرو تغويض قضيه بداء و امثال اينها در آن قضيه چنين است كه حضرت خضر بچه بي گناه را كشت حضرت موسي اعتراض كرد چرا تفسيري كه حضرت خضر دراين جا مي كند اين است كه پدرومادراين پدرومادرمؤمن بودند مقدس بودند و اين پسر اگر بزرگ مي شد هم خودش كافر مي شد هم پدرومادر را كافر مي كرد و ما براي اينكه اين پدرومادر را دوست داشتيم محبوب خدا بودن، مقدس بودند. ما اين بچه را ازاينها گرفتيم تا عاقبت اينها به كفر منتهي نشود تا اينها بچه كافر تحويل جامعه ندهند اما جمله اي كه در روايات آمده ديگر در قرآن نيست اين كه پروردگار عالم به جاي اين پسر يك دختري عنايت كرد به اينها وازنسل اين دخترپيامبريي به دنيا آمدند و اين پدرومادر شدن جد و جده پيامبري الهي اين مسئله براي ما خيلي چيز حل مي كند اگر راستي ما يك دعائي بكنيم كه اين دعا ضرر براي دين ما داشته باشد خوب معلوم است خدا اين دعا را مستجاب نبايد بكند اگر هم از فطرت ما بپرسند كه اين دعا مستجاب بشود يا نه فطرت ما مي گويد: نه اگرما يك چشم بصيرتي داشتيم اگرما آينده را مي ديديم و مي ديديم كه اين دعاي ما ضرر براي دين ما ضرر براي دنياي ما ضرر براي آبرو و شخصيت ما دارد خوب حتما مي گفتيم. خدا، خدا، خدا اين دعا را مستجاب نكن، نكن، نكن توجه به اين مطلب يك امر ضروري است و بسياري از دعا ها كه مستجاب نمي شود اين است بچه سرما خورده است خربزه براي آن بد است خربزه مي بيند داد مي زند، گريه مي كند مادرش دلش برايش مي سوزد اما ما در مهربان به اين خربزه نمي دهد اگر راستي آن چه ما مي خواهيم خدا، خدا روي آن مي كنيم اين طور باشد خوب مادر مهربان نمي دهد خدايي كه هفتاد مادر مهربان، مهربانتر است مي دهد نه نمي شود بدهد. قائله حكمت اقتضا مي كند نه خدا حكيم است خدا گتره ايي كار نمي كند خدا اين طور نيست كه مثلا مثل يك مادر است كه مهربان است مهربانش باعقل توأم نيست وقتي كه ببيند بچه گريه مي كند، التماس مي كند به بچه خربزه بده خوب اين بچه را مي كشت گاهي اين مهربانيهاي بيجا كه بعضي اوقات هم در پدرومادرها اتفاق مي افتد يك مهربانيهاي بيجا كه منجر به بدبختي بچه مي شود اين چون غير حكيم است چون جاهل است خدا حكيم است در قرآن شريف چندين جا خدا حكيم است معناي اينكه خدا حكيم است يعني بي جا كار نمي كند اگر صلاح ما باشد دعاي ما مستجاب است واما اگر صلاح ما نباشد هر چه التماس كند فايده اي ندارد يعني آنچه مي خواهد اما دعا بدون فايده نمي شود قطعا دعا مستجاب است قطعا ثواب دارد ثواب دعا از حج و عمره هم بالاتر است اگر حج و عمره آن امتيازها دارد براي آنكه در آن جا دعا هست راز و نياز با خدا هست رابطه با خدا هست لذا توجه به اين مطلب كه خدا پاداش مي دهد بالا به اندازه ايي كه اگر چشم ها تيزبين باشد. مي گويد: اي كاش دعاي من مستجاب نمي شد تا پاداش بيش از اين داشتم آن ثواب هست قطعا هست هر كه دعا كند پروردگارعالم به او ثواب مي دهد ثواب بالا، بالا اما اينكه آن چه مي خواهد پروردگار عالم بدهد اين بايد مصلحت روي آن باشد اگر مصلحت باشد مي دهد اگر مصلحت نباشد نه يك جمله علمي هم براي همه شما بگويم و اين جمله علمي از نظر فلسفه خيلي جمله بالايي است اگر در قالب علم فلسفه آن را بريزيم خيلي ارزنده است اما من در قالب علمي نمي ريزم به عنوان يك مثال براي شما مي گويم و آن اين است خدا آيا رحيم است يا نه؟ خوب اگر كسي بگويد نه خدا قبول ندارد خدا رحيم است خدا آيا عالم به حال ماست يا نه اگر نه خدا قبول نداريم اگر آري كه خدا صدرصد عالم است به حال ما سوم: خدا آيا قادر است كه آن چه مي خواهيم بدهد يا نه بگوييم نه خدا نيست پس بايد بگوييم آري خدا جواد است. خدا حكيم است يا نه، نه خدا نيست آري پس آن چه هست طبق حكمت است خوب وقتي چنين باشد اين دعايي كه مستجاب نشده كه خدا عالم است به حال ما خدا قادر است به اين كه اين دعا را مستجاب كند خدا حكيم، خدا جواد، خدا رحيم از اين جا بايد پي ببريم اين استجابت دعا آن چه خواستيم خدا به ما نمي دهد يك مصلحتي براي ما هست كه اگر بدهد آن مصلحت نسبت اصلا خدا از حكمت مي افتد اصلا خدا از رافت مي افتد مثال: عوامانه اش مثل اينكه همان مادر دلسوزي كند غذايي كه مسموم است بدهد به بچه اش براي اينكه بچه اش مادر، مادر مي كند اين غذاي مسموم را مي خواهد خوب آن مادر را مي گوييم مهربانيش احمقانه است اما درباره خدا حكيم است جواد است عالم به حال ماست قادر به رفع احتياج ما استجابت دعاي ماست پس اگر دعاي ما را مستجاب نمي كند بايد براي خاطر حكمتش باشد يعني بايد براي اين باشد كه يك مصلحت تامه ملزمه ايي در كار است لذا دعاي ما مستجاب نشده است يكي از بزرگان گفته بود به يك كسي كه تشرف داشت به آقا بگو من هشت تا درد دارم سرتا پايم درد است امام زمان، امام زمان هم خيلي مي كنم توسل به شما خيلي دارم چرا به فرياد من نميرسي آن كه خدمت آقا رسيده بود آقا فرموده بود يك دردت را يادت رفت نه تا درد داري فلان درد هم هست اينكه گفتي هشت تا نه، نه تا اما صلاح تو در اين است كه اين نه تا درد را داشته باشي و نمي شود وقتي صلاح تو در اين است من شقيع شوم يا من خودم اين دردهاي تو را شفا بدهم نبايد از اين ها گذشت آن قضيه شيخ حسين حلي يك طلبه اي بوده است در نجف طلبه مقدس طلبه خوب ديگر كم كم پير هم شده بود و اين قضيه اش در ميان اهل علم خيلي مشهور هست اين آقا سل داشت آن وقت سل قابل مدافا نبود الان هم سخت است فقر داشت در قضيه شديدي بود اتفاقا عاشق يك زني هم شده بود و تو دل داشت به اهدي هم نمي توانست بگويد كه چه مصيبتي برايم جلو آمده بالاخره تصميم گرفت از آقا بخواهد و چهل شبانه روز رفت مسجد سهله به تجربه اثبات شده است آن كساني كه اهليت داشته باشند اگر چهل تا شب چهارشنبه بروند مسجد سهله يك نظر لطفي به آنها مي شود مثلي كه الان رسم شده شبهاي چهارشنبه مسجد جمكران مي روند اين هم چهل شب چهارشنبه رفت مسجد سهله آن شب آخر وضع حالش خيلي بد بود و روي سكوي مسجد نشسته بود چرا آقا نيامد يك دفعه آقا آمدند نشستند يك قهوه ايي تعارف آقا كرد آقا قهوه را يك مقدار خوردند ما بقيه اش را دادند گفتند: بخور بعد خود آقا فرمودند: براي سه كار آمدي يكي براي اينكه سلت خوب بشود، خوب شد يكي راجع به آن دختر به تو مي دهند خواستگاري كن درست مي شود يكي هم راجع به فقرت اين فقر تو صلاح است نمي شود فقير نباشي والا براي دنيا براي آخرتت ضرر دارد. فقر تو مقدر است مقدر حتمي بايد باشد و يك دفعه ديد كه آقا نشيند سينه اش خوب شد آن دختر را هم خواستگاري كرد و به او دادند و آن قضيه زيغ و معشيت و فقرش بود تا مرد نظير اين قضايا زياد است نظير اين حكايت ها زياد است اما عمده آن كه قرآن رويش پافشاري دارد اين قضيه حضرت خضر و حضرت موسي كه اين قضيه اسراري دارد قرآن شريف حكايت نمي گويد قرآن كتاب حكايت كتاب قصه نيست در آن حكايت ها در آن قصه ها اسراري نهفته است و من جمله از اين اسرارها در اين هفت، هشت، ده تا آيه حضرت موسي و خضر به ما مي گويد: راضي باش به مقدارت الهي تسليم باش در مقابل خواست خدا البته تو بايد فعاليت خودت را بكني راجع به دنيا راز ونياز با خدا اين وسيله است اين از اسباب است راجع به استجابت دعا لذا تو دعا خدا، خدايت را بكن كميلت را بخوان در ماه رجب روزه ات را بگيرد دعايت را بكن اما تسليم باش در مقابل حكمت خدا يكي از كارهاي زشتي كه همه ما داريم اما پروردگار عالم چون خيلي رئوف و مهربان است به ما محل نمي دهد اين است كه ما بستون كار از خداييم چرا، چرا در مقابل خدا كم كم يأس در دعا كم كم به مردم از خدا و اينها يك مقدار بشكافيم يك مقدار ريشه يابي كنيم سراز كفر در مي آورد به قول حافظ چه خوش ميگويد: ميگويد: تو بندگي چو گدايان به شرط موزفكن كه خواجه خود روش بنده پروري داند.تو خدا، خدا كن اين را خدا دوست دارد تو خدا، خدا كن اين مطابق با فطرت توست تو خدا، خدا كن قرآن تو پيغمبر و ائمه تو كارشون بود اصرار هم دارند تو بگو خدا و اما اينكه خدا آن وظيفه دارد ما يك وظيفه داريم بگوييم خدا، خدا يك وظيفه دارد طبق مصلحت دعاي ما را مستجاب كند اگر مصلحت باشد مستجاب مي كند اگر مصلحت نباشد هيچ اما هيچ يعني راجع به آن دعايمان و اما راجع به اين كه پاداش مي دهد عاقبت به خيري مي دهد به قول آن روايتي كه الان خواندم گاهي اين اولاد را مي گيرد واولاد ديگري آن اولاد صالح شايسته مي دهد اينها قطعي است اينها از نظر اسلام دو، دو، چهار است و همه ما بايد عقيده به آن داشته باشيم همين الان مثلا يك خانمي بچه دار نمي شود هي گريه، رازي ، توسل اين طرف، آن طرف نمي شود خوب بالاخره نمي شود حالا الان به اين خانم بگوييد خانم خدا يك دختر بهت مي دهد اما اين دختر در وقتي كه بزرگ شد بي عفت است بي عفتيش آبروي تو و طائفه را مي برد راضي هستي به اين دختر مي گويد: نه تو كه پسر نداري اگر خدا يك پسر به تو بدهد دانشگاه برود متخصص بشود اما بعد از تخصصش زير پل اسلام بزند مي خواهي: نه همه دعاهاي ما كه مستجاب نمي شود چنين اند يك نكته اي دارد كه ما اگر به آن نكته پي ببريم اگر ما چشم بصيرت پيدا بكنيم حتما با آن نكته خوشحاليم از اينكه دعاي ما مستجاب نمي شود[ ] الا ان شاء الله)) اين آيه شريفه مربوط به اهل بيت عليهم السلام است كه عصمت هم از آن استفاده مي شود كه پيغمبر اكرم حضرت زهرا ائمه طاهرين اين هم (( و ما تشاون الا ان يشاء الله )) تسليم آن چه خدا مي خواهد خوشحال به آن چه خدا مقدار كرده است و چيزي در اين جهان نبينند جز سعادت چيزي در اين جهان نبينند جز جمال به دريا بنگرم دريا تو بي نام به صحرا بنگرم صحرا تو بي نام
به هر جا بنگرم از كوه و درودشت نشان از روي زيباي تو بي نام
برسدبه اين جا نه بالاتر برسد به اين جا حضرت زينب سلام الله عليها در مجلس ابن زياد وقتي كه ابن زياد جسارت كرد كه ديدي خدا چه به سر شما آورد حضرت زينب بلند شدند گفتند: ما رأيت الي جميلا )) به چقدر زيباست اين جمله حضرت زينب به عقيده من كه له كرده ابن زياد را از آن مبارزه زينب هم خيلي بالاتر است راستي انسان برسد به يك جا در مقابل دشمن بكوبد دشمن را به جمله ما (( رأيت الي جميلا )) شما همه، همه بايد شيطان جني شيطان انسي را بكوبيد به اين كه من دعا مي كنم وظيفه است پروردگار عالم هم وظيفه اي دارد اگر صلاح من است دعاي من مستجاب است اگر صلاح من نيست، نيست خدا را قسمش مي دهد به حضرت زينب سلام الله عليها با آن حالي كه در مسجد ابن زياد داشت اين حالت را به همه ما عنايت بفرمايد. بنابر آن چه در مقاتل نوشتند ولو شب عيد است نبايد مصيبت بخوانم اما چون جلو آمد نمي توانم اين جملات بگذرم بنابر آن چه مقاتل نوشتند اينكه با يك وضع بدي زينب را وارد جلسه ابن زياد كردند نبايد گفت: اما خيلي وضع ناراحت كننده بود جلسه هم خيلي ناراحت كننده بود براي اينكه نامحرمها، اجنبي ها در جلسه و وقتي كه اينها وارد جلسه شدند اين را در وسط جلسه نگاه داشتند خيلي سخت است انصافا آن كه خيلي سخت است براي زينب ديد خيره، خيره نامحرمها به زن ها به بچه ها نگاه مي كنند زينب مظلومه نتوانست قضايا را ببيند مخصوصا اينكه سر بريده برادر در مقابل ابن زياد است در مقابل دشمن است لذا زينب نشست اين نانجيب توجه كرد كه زينب است مي خواست جسارت كند مي خواست دل زينب را بسوزاند لذا گفت: اين زن كه بود نشست جوابش را نداند دفعه اول، دوم، سوم بعد براي اينكه تحريك عاطفه بشود خفه بشود يك كسي از خود همين زينب گفت كه ابن زياد اين خواهر حسين است اين زينب است معنايش اينكه اگر نشست نمي خواست جسارت بكند براي خاطر اينكه سر بريده برادر در مقابل تو است نتوانست ببيند اين نانجيب رو كرد به زينب گفت: زينب الحمدالله كه مردهاي شما را كشتيم شما را اسير كرد الحمدالله كه خدا به سر شما آورد آن چه مي بينيد بعد به زينب گفت كه مي بيني خدا چه به سرت آورد زينب مظلومه بلند شد ايستاد خطبه خوبي خواند با جمله (( سكلتك انك يا بن مرجانه )) قضيه را شروع كرد مادرت به عذاب بنشيند مرده شورت ببره با اين حرفهايت اما اين جمله (( ما رأيت الا جميلا)) آن چه من ديدم خوب ديدم من نديدم در قضيه كربلا در اين قضيه اسارت به غير خوبي و اين مقام علمي زينب را مقام صبروشجاعت زينب را و يك پيام براي ما كه من در آن مجلس كذايي اين جمله را گفتم يك سرمشق به همه شما دادم كه شما هم لااقل بتوانيد در قضا و غدر الهي تسليم خدا باشيد.