شماره درس: 436
تاريخ درس: ۱۳۸۰/۱۱/۲۵
متن درس:
بحث امسال ما در باره ارزش هاي اسلامي بود. كه ما بايد اهميت به اين ارزشها را داشته باشيم بحثي كه چند شبي درباره اش صحبت كردم راجع به ارزش آقران بود. و بحث رسيد به اينجا كه قرآن از جهاتي معجزه است و از جهاتي خود مي گويد معجزه ام و تحدي مي كند. مبارزه به مثل مي كند. يكي از جهت فصاحت و بلاغت قرآن،ديگري از جهت جاذبه، طراوت و شيريني قرآن و سوم از نظر علمي و اينكه قرآن يك كتاب علمي است كه همه علما در مقابل او متواضعند. كه گفتم قرآن گر چه كتاب فلسفه نيست اما فلسوفي مثل شيخ الرئيس و صدرالمتاليس افتخار مي كند كه توانسته از آن استفاده كند. كتاب عرفان نيست ا ما مثل ابن عربي مي گويد به انداره اي قرآن چيز دارد كه هنوز قطره اي از درياي قرآن كشف شده است فقه نيست اما بهترين قانون ها در اين كتاب هست. كتاب تنجيم و علوم طبيعي نيست اما مثل ؟ مدعي است 700 آيه به بالا در علوم طبيعي در قرآن هست كتاب ادبيت نيست اما مثل صاحب معني وصاحب مطول كتاب آن دور ميزند روي شواهد قرآني اگر بگوييم كتاب اخلاق است،اخلاق نظري نه،امااخلاق عملي شايد اشتباه نكرده باشم و به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام كارخانه آدم سازي و به خودش هم معرفي ميكند خودش را كه من چنينم. در آيات فراواني مي گويد پيغمبر اكرم با قرآنش آمده براي اينكه آدم بسازد. هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه پيغمبر اكرم يك معلم آموزشي و يك معلم تربيتي كه كتابش قرآن است. معجزه چهارمي كه قرآن دارد و خود قرآن هم به او افتخار مي كند اين است كه در قرآن اختلاف نيست لو كان من عند الله لوجود افيه اختلافيه اختلافاً كثيراً اگر اين قرآن از يك آدم بود،از غير خدا نبود،وحي نبود، اختلاف در آن ياد بود. اين آيه شريفه دو تا معنا دارد. يك معنايش اين است كه يك قرآني 23 سال از طرفي كسي براي مردم گفته شده است و محال است كه اختلاف رأي در اين بيست و سه سال نباشد،شما نمي توانيد در علم، يك كتاب پيدا كنيد كه در اين كتاب اختلاف نباشد انصار صدالمتألهين و شفاي بوي علي باشد. جواهر يا مكاسب و فرائد شيخ انصاري و ديگران، اختلاف در اين كتاب زياد است. بعضي اوقات مي بينم صفحه ديگري منافات دارد. و دشمن نمي تواند يك اختلاف در قرآن پيدا كند 23 سال يك نفر يك كتابي را بياورد از اول كتاب تا آخر كتاب دشمن نتواند يك اختلاف، يك تناقص درآن پيدا بكند اين معجزه است اين از يك انسان عادي نمي شود باشد. اين بايد از طرف كسي باشد كه زمان و مكان ندارد از طرف كسي باشد كه نيسان ندارد از طرف كسي باشد كه پشيماني ندارد. و بالاخره از طرف كسي باشد كه علم مطلق است و آن خداست اين يك معنا كه خود اين يك معجزه است يك معناي ديگر براي اينكه بهتر از اين است كه اين قرآن شريف در 23 سال نازل شده است بعضي اوقات پيغمبر اكرم درحالي بوده است كه يا روياروي نداشته است جز حضرت خديجه و اميرالمومنين(ع) در وصفي بوده است كه غم و غصه سر تا پاي پيغمبر اكرم را براي اسلام گرفته بوده است بعضي اوقات اين قرآن در جنگ نازل شده است بعضي اوقات اين قرآن نازل شده است انجا كه پيغمبر اسلام حكومت داشته است ياور داشتند با دوازده هزار لشكر مجهز آمدند فتح مكه كردند آن دعاي وحدت را من هر وقت يادم مي آيد كه پيغمبر اكرم چه نشاطي در ان موقع داشت در وقتي كه مسلط بركفر و شرك شده بود و لااله الاالله وحده وحده چه نشاطي داشت آن وقتي كه اميرالمومنين روي شانه پيغمبر اكرم بت مي شكست به اميرالمومنين گفتند كه در اين 63 سال كي بالاترين خوشي ها براي تو بود ؟ گفت آن وقتي كه روي دوش پيغمبر بت مي شكيتم- بله سوال هم كردند چه وقتي در اين 63 سال بدترين احوالات براي تو بود گفت وقتي كه در مقابل چشمم زهرا را كتك زدند مرادم اينجاست كه پبغمبر اكرم در آن موقع نشاط عجيبي داشت پيغمبر اكرم گاهي در اوج نشاط بود قرآن نازل مي شد گاهي در اوج قدرت بود قرآن نازل مي شد گاهي در اوج بي كسي بود قرآن نازل غم و غصه بود قرآن نازل مي شد اين حالات مختلف از نظر روان شناسي،روان كاوي انسان در مواقع مختلف يك وضع خاصي در گفتار دارد اما قرآن اين وضع خاص يك منفف است از اول تا آخر قرآن مثل اينكه در يك ساعت گفته شده است آن با غم و غصه ها، آن نشاط هاِ، آن وضع ناهنجار آن وضع هاي هنجارها اصلا ابداً روي قرآن تأثير نداشته است اين معلوم مي شود قرآن از طرف كسي آمده است كه محل حوادث نيست يعني خدا براي او تفاوتي ندارد اين زمان و آن زمان ان مكان و آن مكان اين حادثه و آن حادثه لذا از اول قرآن تا آخر قرآن يك تن از نظر قرآن يك روش و بالاخره يك حرف مثل اينكه دفعتاً قرآن شريف نازل شده است چنانكه چنين هم هست قرآن شريف اول دفعتاً به قلب مبارك پيغمبر اكرم نازل شده انا انزلنا في ليلة القدر و ما ادراك ما ليلة القدر و اين قبل از بعثت هم بوده است بعد درظرف 23 سال دو دفعه به تدريج به اقتضاي زمان، به اقتضاي مكان قرآن نازل شده است و اين نسق واحد روي قرآن يك قرآن معجزه است براي قرآن لو كان من غير الله لوجدوافيه اختلافاً كثيراً ششم چيزي كه معجزه براي قرآن است ايجاد قرآن است و شما نمي توانيد اين ايجاد را در جايي پيدا بكنيد علما بزرگان مي خواهند كارشان موجر باشد كلام هاي با ايجاد هم زياد گفته شده اما مثل قرآن معناي ايجاد يعني پر معنا كم لفظ و اين پر معنا و كم لفظ از اول تا آخر قرآن نمايان است يك كسي دقت كند در قرآن شريف راجع به مباحث فلسفي اش، راجع به مباحث عرفاني اش،راجع به مباحث ادبيتش،راجع به مباحث فقه اش، راجع به مباحث اصوليش،اعتقادي اش، حتي راجع به مباحث اخلاقي اش كه تكرار دارد اما ايجاد قرآن مراعات شده است قرآن تكرار دارد اين تكرارش هم يكي از معجزات بزرگ قرآن است به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام رضوان الله تعالي عليه مي فرمود اگر تكرارنداشت نقص داشت براي اينكه كتاب اخلاق است بايد تكرار شود تا واع در نفس شود آنچه مي خواهد رسوخ در دل كند بايد تكرار داشته باشد اما در همان تكرارش ايجاد است علامه مجلسي رضوان تعالي عليه يك جمله اي در اين باره دارد جمله خيلي شيواست مي فرمايد كه عرفه علماي علم اخلاق مدت ها اين طرف و آن طرف زده اند و با يك مفصلي يك موجزي درست كرده اند به نام علم اليقين- حق اليقين و اين سه جمله درباره اش كتاب نوشته شده است و اگر بگوييم كه كتاب هاي عرفاني اخلاقي دور ميزند روي اين سه جمله اشتباه نكرديم و معناي اين سه جمله اين است كه خدا شناسي سه مرتبه دارد يك مرتبه از برهان از علم انسان پي مي برد به خدا به اين مي گويد علم اليقين مثلا مثل برهان نظمي كه قران روي آن خيلي پا فشاري دارد از برهان نظم پي مي برد كه مدبر حكيم عادل قادري بر اين جهان حكم فرماست – اين عالم است علم اليقين اسم اوست اما گاهي علاوه بر اين رياضت دارد رياضت ديني اهميت به واجبات مي دهد مخصوصاٌ نماز اهميت به مستحبات مي دهد مخصوصاً خدمت به خلق خدا اهميت به اجتباب از گناه مي دهد همه همه و با اين رياضت ها كم كم فطرت را پيدامي كند به معنا اينكه حجاب ها را از روي فطرت بر مي دارد ناگهان مي يابد خدا نظير آدم تشنه كه مي يابد تشنگي را به اين مي گويند عين اليقين يعني دل بيدار شده است حكومت خدا روي دل شده است يعني فطرت بيدار شده است درك فطرت براي ما درك تفصيلي شده است اما يك مقدار بالاتر از اينكه انسان با آن رياضت ها،با ان كوشش ها،با دعا،تضرع و زاري ها با بيرون كردن اجانب و اغيار از دل خدا مي آورد در دل قلب المومنين عرش الدگان- لا يسعي ارضي و لا سمائي و لكن يسعني قلب عبدي المومن جا ندارم اما مومن دل داشته باشد حكومت من روي اين دل هست و انسان يك وقت مي رسد به انجا كه هر چه در اين جهان مي بيند خداست و به دريا بنگرم صحرا تو بينم به هر جا بنگرم از كوه و در دشت نشان از روي زيباي تو ببينم به اين مي گويند دوام توجه به اين مي گويند حكومت خدا بر دل و عرفا به اين مي گويند فناء لقاء كه قرآن شريف 21 مورد درقرآن اين لقاء تكرار كرده است كه ما بدانيم هست به اين مي گويند حق اليقين اين اصلاحي است كه علماي علم اخلاق دارند روي آن خيلي پا فشاري دارند اين اصلاحي است كه مخصوصاً عرفا خيلي روي آن پافشاري دارند حرف ها دارند و بالاخره اين سه مرتبه را اينها درست كردند به نام علم اليقين حق اليقين علامه مجلسي رضوان تعالي عليه مي فرمايد درآخر سوره فلق يك آيه هست هر سه مورد را با صراحت با ايجاد بيان مي كند سيزيهم آياتنا في الا فاق و في انفسهم حتي بينين انه الحق – اولم يكف برك انه علي كل شيئي شهيد و انهم في مريه من لقاء ربهم و انه علي كل شي محيط علامه مجلسي مي فرمايد بين آيه اول مربوط به علم اليقين است مي گويد كه بعضي از مردم اينطوري كه با برهان نظم خدا را مي شناسد. اما بعضي رسيده اند به آنجا كه در عالم خدا مي بيند اين عالم را وابسته به خدا مي دانند اولم يكف بربك انه علي كل شيئي شهيد. اما بعضي به مقام لقاء رسيده اند. و انهم في مريه من لقاء و انه علي كل شئي شهيد مي گويند اين آيه ببين چقدر پر معنا چقدر موجز اما چقدر رسا بعضي از كتاب موجر است قبسات مرحوم ميرداماد انصافاً موجز است يك دوره فلسفه درصد صفحه اما اين قبسات ميرداماد مختص به مثل ملاصدراها، حضرت امام،علامه طباطبايي هاست سر درآوردن از قباست كاري است بسيار مشكل كفايه مرحوم آخوند رضوان الله تعالي كه كفايه كتاب درسي است يك دوره اصول است انصافاً موجز است انصافاً عالي است هر چه استاد شيخ انصاري در آن كتاب مفصل گفته است اين در اين كتاب مختصر گفته است اما كفايه فهم موجز است اما مختصص به آن خواص ان هم اگر بفهمد اما قرآن اين نيست قرآن سهل و امتنا است قرآن معجزه است اما براي عموم مردم-كه يك شبي دربارهاش صحبت مي كردم ميگفتم از معجزات بزرگ قرآن اين است كه سهل الامتناع است مردم عادي از آن استفاده مي نند مردم متوسط از آن بيش از او استفاده مي كنند مردم خواص استفاده فوق لعاده بالا به اين مي گويند سهل وامتناع–اما قبحات ميرداماد اين نيست كفايه مرحوم آخوند خراساني اين نيست و كتاب هاي موجز متخلص خواص است اما كتاب موجز داريم اما نه به اين رسايي كه قرآن شريف است نه به ايجازي كه قرآن شريف است. من يك وقتي اين جمله علامه مجلسي را كه مطالعه مي كردم مي گفتم علامه مجلسي رضوان تعالي عليه بايد تمسك كرده باشد به يك آيه ديگر كه فوق العاده موجز اما رساتر اينجا در آخر سوره فلق كه آيه است اما اين سه آيه در يك جمله كوتاه در نصف آيه در سوره طه آمده است ميفرمايد: فلما جاءنودي ان بورك من في النار و من لما سبحان الله عما يشركون راجع به حضرت موسي است كه حضرت موسي يك امتحان عجيبي براش جلو آمد مقدمه براي نبوتش و برف گرفت در بيابان شديد گرما بود شديد او آبستن بود و درد زائيدن گرفت- گفت كسي نبود نه خوراكي- نه پوشاكي- نه آبي- نه چراغي- اما از ميدان در نرفت چنانچه خانمش از ميدان در نرفت توانست در امتحان نمره بياورد خودش نمره بيست زنش نمره 15 آن وقت روشنايي ديدار از نظر قرآن به خانمش گفت كه من بروم اين روشنايي را ببينم شايد بتوانم براي تو دردي دوا كنم آمد مبعوث به نبوت شد و بالاخره از عالم غيب هم براي خانمش افرادي آمدند و بالاخره در رفاه زائيد و اول نبوت شد اما قرآن وقتي مي خواهد اين قصه را نقل كند همان قضيه علم اليقين و عين اليقين و حق اليقين را ميآورد مي فرمايد فلما جاءها(وقتي كه آمد آنجا) نودي ان بورك من في النار و من حولهما بهش گفتم مبارك باد كه به مقام حق اليقيني رسيدي مباركباد به خانمت كه به مقام عين اليقين رسيد يعني اول آن مقام عام اليقين را داشتي تو وارد آتش شدي و خانمت اطراف آن آتش كه علماي علم اخلاق عرفا وقتي مي خواهند مثال بزنند به اين علم اليقين و حق اليقين اينجور مثال مي زنند مي گويند اينها يكدفعه از دور دودي مي بيند مي فهمد آتش است آن اولي را مي گويند علم اليقين دومي را مي گويند عين اليقين سومي را مي گويند حق اليقين قرآن اينجا همين را مي فرمايد آن وقتي كه آمد در نور خطاب شد موسي لخلع غفليك مانك بالوادالمقدس طوي ديگه اين فكر زن را هم بيرون ببر براي اينكه خدا مي خواهد در دل بيايد ديگه معنا ندارد فكر زن در دل باشد خدا بيايد بايد اعيار همه همه غير خدا همه همه از دل برود آن وقتي كه خطاب شد اخلع نفيلك فانك بالواد المقدس طوي- خدا حكومت پيدا كرد بر دل او صد در صد خانمش هم وقتي كه قضايا را ديد به مقام عين اليقين رسيد. قران مي فرمايد: مبارك باد برهر دو فلما جاءها نودي ان بورك من في النار و من حولها هفتاد سال يك ربمافي يك علم اخلاقي صحبت مي كند قرآن شريف ناگهان با نصف آيه تمام آن هفتاد سال آن عالم را مي گويد اما مثل اين آيه اي كه خواندم رسا به اندازه اي كه من مي توانم الان روي منبر بگويم براي شما شرح بدهم قصيات ميرداماد نيست و كلمات با آن بفرج ها نيست بلكه يك جمله فوق العاده رسا همه فهم و هر چه آنها گفتند دراين علما در اين نهضت آيه هست حالا اين را ضميمه كنيد كه اين قران به كسي نازل شده به يك آدم بي سواد در چه محيطي نازل شده در آن محيطي آلوده – در آن محيطي كه به قول قرآن اصلا سواد نبود آن فصاحت و بلاغتش،آن ادبيتش،آن حلاوتش-آن طراوتش آن علمي بودن و همه علوم در قرآنش اما از همه اين ها مهمترين ايجاز است. من خيال مي كنم اين ايجاز قرآن از همه اين ادله كه معجزه است بالاتر است ديگه در ابن باره صحبت نمي كنم آنكه يك مقدار امشب درباره اش صحبت كنم و يك اشاره اي هم در چند جلسه قبل كردم اين است قرآن مي خواهد از ما با آن پيروي داشته باشيم تا مي توانيم قرآن بخوانيم الحمدالله يك ايجاز كه جمهوري اسلامي دارد اين حفظ قرآن جوان ها دختر پسر سركار داشتن با قرآن خيلي خوب است خيلي عالي است اين مرتبه اول است قرآن مي خواهد و در سوره مزمل مي گويد ميخواهم خدا مي خواهم به هر اندازه كه قدرت داري بايد بخواني فاقرو و ما يتسرمن القرآن علم ان سيكون منكم مرضي و آخرون نصربون في الارض يبتغون من فضل الله و آخرون يقاتلون في سبيله فاقرو ما تسيرمنه تا مي تواني قرآن بخوان خدا ميداند گاهي مريضي تا مي تواني در آن حال قرآن بخوان خدا مي داند گاهي سرت شلوغ است كارخيلي داري در همان وقت هم تا مي تواني قرآن بخوان خدا ميداند گاهي در خط مقدم جبهه هستي در همان وقت هم كه تير مثل باران مي بارد فاقروو ما تيسرمنه ميخواهد جدي ميخواهد و اين همه ثواب هم بار بر او شده اين همه فضيلت روي خواندن قرآن سه تا قل هم الله ثواب يك ختم قرآن اين ها براي چيه اينها كه ثواب استحقاقي نيست ثواب تفضيلي است به قول امام اينها ثوابها اين است كه دانه مي ريزند كبوتر بگيرند اين همه ثواب را مي دهند تا عشق به قرآن پيدا كنيم عشق به خواندن قرآن الحمدالله اين مرتبه اول در جمهوري اسلامي پيدا شده ما خدا را شكر ميكنيم البته كم است بايد در زواياي هر مدعي اين شهرت پيدا شود بايد در شهرها اين شهرت بيش از اينها باشد اما اين مرتبه اول قدم اول است قدم دوم دوم كه قرآن ميخواهد جداً ميخواهد و الان جايش خالي است آن تدبر در قرآن است افلا يتدبرون القران الدين علي قلوب اغفالها چرا تدبر در قرآن نداري و ان كسي كه تدبر در قرآن نداشته باشد شفي است فقل شقاوت روي دل او خيلي بالاست لذا اين جوان كه قرآن ميخواند ترجمه تفسير تا انشاءالله كم كم همينطور كه حافظ قرآن است مجتهد درقرآن باشد اين را قرآن مي خواهد جداً ميخواهد و اين الان جايش خيلي خالي است هم در حوزه هم در دانشگاه ها ديگه در دبيرستان ها و دبستان ها اصلا در جامعه ما هم الان نيست و تفسير قرآن هر شب لااقل هفته اي يك روز درهمه مجالس در همه منابر درهمه مساجد و مخصوصاً در دانشگاها كتاب درسي درحوزه اينهم مرتبه دوم كه ايجا خيلي خالي است مرتبه سوم كه ديگه جاي او خصوصاً در زمان ما خيلي خالي است عمل كردن به قرآن- قرآن كتاب عمل است و ما بايد عمل به قرآن نكنيم همين حفظ قرآن همين سر و كار داشتن با قرآن همين تفسير قرآن ما زر و بال است ميشويم عالم بي عمل عالمي بي وزروبال دارد. عمل به قرآن قرآن نماز دارد بيش از 100 آيه راجع به نماز زنده كردن نماز در بين زندگي جامعه باشد در متن زندگي باشد قرآن اتفاقات دارد قانون مواسات دارد قانون برادري دارد آن هم بيش از هزار آيه اينكه ما بايد ديگر گرا باشيم نه خود گرا بايد محور باشيم نه خود محور و بالاخره و ممارزقنا ينفقون قرآن سيزده آيه راجع به حجاب دارد آن هم چادر و ضع چادر ما به اينجا رسيده يكي از رفقاي خاص من كه آدم حزب الهي دكتر عالي به من مي گويد آقا چرا اينقدر تو روي چادري فشار داري يعني چادر ديگر ضد ارزش است تو نبايد روي آن حرف بزني اين خوب ها 13 آيه را ما زير پا مي گذاريم براي خاطر اينكه زن خوشش بيايد من اسم چادر نياورم 13 آيه قرآن راجع به غيبت راجع به دروغ راجع به شايعه حرف دارد قرآن راجع به موسيقي هاي شهوت انگيز راجع به فيلمهاي شهوت انگيز به اندازه اي حرف بالاست كه ان افرادي كه سر و كار با موسيقي داشته باشند سر و كار با فيلمهاي شهوت انگيز داشته باشند اينها اصلا كارشان مي رسد به آنجا كه دين را مسخره مي كنند و يتخذها هزوا همان كه دشمن ميخواهد و الان توانسته است پياده كند جوانهاي ما الان روحانيت را مسخره مي كنند جوانهاي ما الان چادر را مسخره مي كنند جوانهاي ما الان رسيده به آنجا كه دين را مسخره ميكنند دين را تحجر ميدانند ما بايد اول اول نه دوش به دوش قرآن بخوانيم عالي عمل كنيم به قرآن تفسير بدانيم عالي عمل بكنيم به قرآن عمل علم عمل علم و جاي اين هم خيلي خالي است اما بهتان بگويم به جوانها بگويم جوانهاي عزيزم كه راجع به حفظ قرآن راجع به خواندن قرآن اهميت ميدهد بارك الله به شما تشكر مي كنم از شما بهتان بگويم اگر مرتبه ي اول دوم سوم را پيموديد مرتبه چهرم برايتان پيدا مي شود و آن معجزه بالاي قرآن است و اينكه قرآن نور است قد جاءكم من الله و كتاب مبين يعني اگر چشم داشته باشي نور قرآن را مي بيني در تاريكي ميتواني قرآن بخواني اصلا نور قرآن مثل چراغ- قرآن نور است اگر مرتبه اول دوم و سوم پيدا مي شود ديگه يك مقام حق اليقيني راجع به معجزه قرآن پيدا مي شود و اينكه نور قرآن را ميبينم معلومه كسي كه نور قرآن را ببيند ديگر احتياج ندارد به استدلال من اينكه قرآن معجزه است معلومه قرآن معجزه است برايش...و هستند بودند الان هستند افرادي كه نور قرآن را مي بينند چه ارزش بالايي خوشا به حال اينها چه ارزش بالاو اميدوارم جامعه ما راجع به خواندن قرآن راجع به خواندن حفظ قرآن راجع به روخواني قرآن اهميت بيشتر بدهد اميدوارم جامعه ما مخصوصاً نسل جوان ما روي قرآن كار بكند در دانشگاه كتاب هاي درسي بشود درحوزه ها خيلي روي آن كار شود بيش از اين كه قطره اي از درياي خواست قرآن در حوزه ها بيشتر پياده نميشود و اميدوارم اين قرآن سر مشق زندگي ما باشد من شب اولي كه وارد اين بحث شدم يك روايت خواندم اين روايت را الان دو دفعه بخوانم اين روايت مي گويد دنيا بخواهي تمسك به قرآن عمل به قرآن آخرت بخواهي تمسك به قرآن عمل به قرآن غلبه بر دشمن بخواهي تمسك به قرآن عمل به قرآن سر و كار داشتن با قرآن روايت را مرحوم كليني در كتاب كافي كه راجع به قرآن يك كتابي مرحوم كليني دارد به نام فضل قرآن اين روايت را آنجا نقل مي كند فاذا نتبسط عليكم كقطع الليل المظلم فعليكم با القرآن وقتي كه زندگي براي شما مشكل شد مثل الان وقتي كه زندگي براي شما ظلماني شد بلا ظلمت فساد مثل تاريكي هجوم آورد بر شما عليكم باالقرآن برويد شفاعت شما قرآن- تمسك شما قرآن بعد مي فرمايد كه عليكم باالقرآن فانه شافع مشفع و ماهل مسدد بدانيد قرآن زنده است اي خوشا به حال آن كساني كه حيات قرآن را مي بينند نور قرآن را مي بينند حيات قرآان را ميبينند فانه شافع مشفع و ماهل مسدد قرآن نفرين ميكند نفرين او پذيرفته مي شود خدا نكند قرآن از دست ما نفرين كند بگويد اين قرآن در جامعه بود اما به قرآن نبود بعد مي فرمايد فمن هله امامه ساقدالي الجنه آن كسي كه قرآن سر مشق زندگيش باشد بهشتش از همان جا شروع مي شود يعني دردنياست اما بهشت است سعادت است تا برسد به آن بهشت موعود ومن هله خلقه ساقد الي النار هر كه پشت پا به قرآن بزند به قرآن عمل نكند جهنمش از همانجا شروع مي شود تا برسد به جهنم موعود چه روايتي خوبي جوانها ي عزيز عمل به قرآن بكنيد قرآن سر مشق زندگي شما باشد قرآن بخوانيد خيلي بخوانيد تمسك به قرآن شفاعت به قرآن و بالاخره توسل به قرآن ....