سه شنبه 4 دي 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب


شماره درس: 2

تاريخ درس: ۱۳۸۹/۱۲/۱۹

متن درس:

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریة ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و آله الطیبین الطاهرین و علی جمیع الانبیاء والمرسلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

 

شب جمعه متعلق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود یعنی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.

بحث هفتۀ گذشته دربارۀ یک امر مهمی بود و آن امر مهم این بود که چند چیز است که انسان را به سقوط می­کشاند. دنیا و آخرت انسان را تباه می­کند و سیاه می­کند. و اگر مواظبت از این چند چیز نکنیم، بدبدختیم. اول چیزی که هفتۀ گذشته درباره­اش صحبت کردم، نفس عمّاره بود، این بعد حیوانی انسان. اگر رها کنیم ما را به بدبختی می­برد. در دنیا، بدبخت و در آخرت هم جهنم مال کسی که نفس عمّاره او را برده باشد. لذا باید مواظب باشیم این نفس عمّاره و این بعد مادی که داریم را کنترل کنیم. بلکه او را بُراق کنیم و مرکب کنیم برای روح و عروج کنیم. برسیم به جایی که به جز خدا نداند. آن چیزی که بحث امشب است مربوط به گناه است. گناه از نظر قرآن، دنیا و آخرت انسان را خراب می­کند. یک زندگی توأم با غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر و نگرانی در همین دنیا به انسان می­دهد و در آخرت این گناه است که برای ما جهنم می­شود. پروردگار عالم، جهنم ندارد. ماییم که جهنم را برای خود می­سازیم. لذا وقتی جهنّمیها به جهنم می­روند، خود خدا یا ملائکۀ هاضم جهنم می­گویند: هذا ما قدّمت علیکم این جهنم را خود ساخته­ای. اگر مار و مور و عقرب است خود تهیه کرده­ای اگر سلولها و اگر زنجیرهای آتشین در جهنم است، خود تهیه کرده­ای و این جمله بارها و بارها در قرآن تکرار شده و به جهنمیها در روز قیامت گفته می­شود. لذا گناه، ولو کوچک، اما اینکه زندگی انسان را خراب کند، زندگی انسان را تباه کند، خیلی بزرگ است. قرآن راجع به همین دنیا می­فرماید زندگی منهای خدا. زندگی توأم با گناه، تاریک است تاریک است، تاریک و وحشتناک است، وحشتناک است، وحشتناک. قرآن برای اینکه به ذهن نزدیک کند، خیلی جاها و من جمله اینجا تشبیه معقول به محسوس کرده است. دریا ذاتاً تاریک است و وحشتناک است و دیگر اگر موجی باشد یا طوفانی باشد که وحشت روی وحشت و تاریکی روی تاریکی. اگر ابر محیط بر دریا باشد و ببارد، تاریکی سوم و وحشت سوم. قرآن می­گوید زندگی منهای خدا، زندگی توأم با گناه چنین است. أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور؛ (سوره مبارکه نور، آیه 41.)

اگر بخواهیم زندگی روشن باشد. اگر بخواهیم زندگی منهای غم و غصه و منهای کوبندگی و منهای نگرانی باشد، باید نور خدا، دست عنایت خدا در زندگی ما باشد. و الاّ قرآن می­فرماید مثل آدمی است که در دریا غرق شده باشد، آنهم دریای موجی و دریایی که ابر محیط بر آن است و دریای بحرانی. و نظیر این آیه در قرآن زیاد است. قرآن می­فرماید اگر زندگی توأم با تقوا شد. اگر زندگی توأم با خدا شد. اگر انسان در زندگی خدا را پیدا کرد و خدا کمکش کرد، یک زندگی فوق­العاده عالی است. تشبیهش می­کند به یک بنایی که پیها و ریشه­های آن خیلی محکم باشد. اما اگر زندگی منهای خدا شد، ولو در آن زندگی پول باشد، ولو در آن زندگی ریاست باشد، ولو در آن زندگی رفاه باشد. قرآن می­فرماید این زندگی نظیر کسی است که یک عمارتی لب درۀ سیل زده بسازد، با یک طوفانی به ته دره می­رود. قرآن می­فرماید می­رود ته جهنم. أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى‏ تَقْوى‏ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّم‏ و الله یا یهدی القوم الظالمین؛(سوره مبارکه توبه، آیه 109) دست خدا روی سر ظالم نیست. ظالم در اینجا فقط آن ظلم به دیگران نیست، گناه است که ظلم به خودش است و گناه که ظلم به جامعه­اش است و بالاخره گناه، می­فرماید خدا آدم ظالم را هدایت نمی­کند. این هدایت در اینجا هدایت عنائیه است. یعنی دست عنایت خدا روی سر گناهکار نیست. لذا می­بافد و کار می­کند و تلاش و کوشش می­کند برای اینکه یک زندگی محکمی و یک زندگی رفاهی درست کند. قرآن می­فرماید که نمی­شود و اشتباه می­کند. زندگی توأم با گناه مثل کسی است که یک ساختمان عالی بسازد، اما پی نداشته باشد و ریشه نداشته باشد و یا لب درۀ سیل زده باشد، معلوم است که این بنا به جایی نمی­رسد. این بناست که هم خودش و هم کسانی که در این بنا هستند، با یک طوفان مختصری به ته دره می­رود. اما به قول قرآن نه فقط دنیا می­رود ته دره بلکه این زندگی می­رود به ته درۀ جهنم. ما اگر تأمین آتیه برای اولاد بخواهیم که می­خواهیم و اگر عاقبت بخیری برای خودمان بخواهیم که می­خواهیم یا اگر بخواهیم دست عناست خدا در بن بستها مخصوصاً روی سر ما باشد، زندگیمان تباه نشود، بچه­هایمان منحرف نشوند، خودمان جرقۀ انحراف در مغزمان دمیده نشود، باید متّقی باشیم. معنای متّقی هم این باشد که همه و همه اهمیت به واجبات بدهیم مخصوصاً نماز. مخصوصاً در مسجد و جماعت. اهمیت به مستحبات بدهیم به اندازه­ای که بتوانیم. مخصوصاً خدمت به خلق خدا، انس با قرآن، انس با منبر و محراب، ولی عمده اجتناب از گناه که گناه در زندگی ما نباشد، اگر یک بار گناه آمد فوراً جبران و توبه و عذرخواهی از گناه، به این می­گویند تقوا. اگر زندگی ما توأم با تقوا شد یقیناً رستگاریم. حتماً می­توانیم تأمین آتیه برا خودمان و اولادمان بکنیم. والاّ اگر زنگی توأم با گناه شد نمی­شود و حتماً نمی­شود. بیش از صد آیه در قرآن نظیر این دعایی که خواندم هست. حتی قرآن می­فرماید که بچه­هایت را دوست داری؟ آری. تأمین آتیه برای بچه­هایت می­خواهی؟ آری. پس متّقی باش. والاً اگر متّقی نشدی هرچه تلاش کنی برای تأمین آتیه برای اولادت و عاقبت بخیری برای خودت نمی­شود.

وَ لْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيداً؛ (سوره مبارکه نساء، آیه 9)

اگر تأمین آتیه برای بچه­هایت می­خواهی و اگر بچه­هایت را دوست داری و می­خواهی یک زندگی رفاهی در آینده داشته باشند فالیتقوا الله، تقوا می­خواهد. به قول قرآن، بهترین زاد و توشه­ها برای خود و عاقبت بخیریمان و برای اولادمان و برای عالم برزخمان و برای قیامتمان و برای نرفتن به جهنم، تقواست. تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏؛(سوره مبارکه بقره، آیه 197)‏. بهترین زاد و توشه، چه برای عاقبت بخیری و تأمین آتیه برای اولاد و چه برای عالم برزخ و قیامت، تقواست. تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏. وقتی که روایات اهل بیت را بررسی کنیم، مخصوصاً نهج البلاغۀ امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) را می­بینیم روی این کلمۀ تقوا خیلی پافشاری شده است. قریب دویست جا، قرآن زنگ خطر می­زند، تقوا. دنیا می­خواهی، تقوا. آخرت می­خواهی، تقوا. یک زندگی منهای غم و غصه می­خواهی، تقوا. یک زندگی منهای نگرانی می­خواهی، تقوا. یک زندگی منهای ضعف عصب می­خواهی، تقوا. یک آیه­ای در سورۀ انعام است که این آیه خیلی آیۀ عجیبی است، راجع به همین تقوا. می­فرماید که می­خواهی به تو بگویم که یک زندگی که در آن امنیت دل باشد را چطور باید پیدا کرد. امنیت دو قسم است یکی امنیت ظاهری خدای نکرده یک ناامنی، یک روز یا دو روز در شهر پیدا شود می­بینید که چقدر مصیبت جلو می­آید. اما بالاتر از این امنیت، امنیت دل است که انسان یک زندگی یا یک دلی پیدا کند منهای غم و غصه و منهای نگرانی از آینده، منهای دلهره و اضطراب خاطر. همین زندگی که الان برای عموم مردم پیدا شده است. یعنی ناامنی دل. قرآن می­فرماید می­خواهی یک زندگی که امنیت دل باشد پیدا کنی؟ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ؛ (سوره مبارکه انعام ، آیه 82) شرطش اینست که مؤمن باشی، اما این زیربناست و روبنا تقواست. الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم. یعنی ایمان تو آلوده به گناه نباشد، مؤمن واقعی باشی. مؤمن زیربنایی از نظر قرآن یعنی شیعه. اما مؤمن واقعی یعنی شیعه­ای که در زندگی­اش گناه نباشد. بعد همین آیه می­فرماید و تأکید می­کند و لم یلبسوا ایمانهم بظلم أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ. حتماً بدان که امنیت دل پیدا می­کنی. خوش و خرم و یک زندگی بانشاط و یک زندگی عاقبت بخیری و یک زندگی منهای اختلاف در خانه و بالاخره یک زندگی در او چه کنم چه کنم ، نباشد. اولئک لهم الأمن و بعد می­فرماید: وَ هُمْ مُهْتَدُون‏. این حسن اکید سوم است یقین داشته باشید که اگر چنین شد دست عنایت خدا روی سر شماست و روی سر زندگی شما و روی سر بچه­های شماست و غیر از این نمی­شود. تلاش و کوشش خوب است و حتماً باید داشته باشیم، هرکسی درکارش. عقل را به کار انداختن برای اینکه یک زندگی رفاهی در دنیا و آخرت پیدا کنیم، خوب است. خدا عقل را داده برای همین. در درون ما سه پیغمبر هست. یکی فطرت، یکی عقل و یکی وجدان اخلاقی. سه پیامبر خدا و این سه پیامبر اگر به کارشان بیندازیم قطعاً یک زندگی فوق­العاده رفاهی در دنیا و آخرت خدا به ما عنایت می­کند. لذا خوب است، تلاش و کوشش و از عقل استفاده کردن و از فطرت استفاده کردن و از وجدان اخلاقی استفاده کردن. یا پیامبران برون، از منبر و محراب استفاده کردن. آن جوانهایی که با منبر و محراب سر و کاری نداشته باشند، رفتنی هستند. امروز نروند، فردا می­رود. دشمن جنّی و دشمن انسی مهیاست برای بردن اینها. خوب باید همۀ اینها باشد اما آنچه مهم است عنایت خداست. دست لطف خدا روی سر ماست. آنچه مهم است در بن بستها، پروردگار عالم به فریادمان برسد. آنچه مهم است در وقتی که دشمن جنی یا انسی هجوم بیاورد، پروردگار عالم این دشمنان را عقب براند. چه وقت می­شود؟ شاید بیش از صد جا می­فرماید: تقوا. همین اول قرآن را ببینید. بسم الله الرحمن الرحیم* الم، ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ‏. * (سوره مبارکه بقره، آیات 1 و 2)این قرآن، شک و شبهه­ای ندارد، هدایت می­کند، هدایت عنایه. چه کسی را؟ متقی را. یعنی اگر بخواهیم دست عنایت خدا روی سرمان باشد که قرآن به آن می­­گوید هدایت عنایه، باید متقی باشیم، هدیً للمتقین. به عکسش فراوان قرآن می­فرماید: ِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِين‏؛ خدا ظالم را یعنی گناهکار را هدایت نمی­کند. لذا همه و همه مخصوصاً جوانها، اگر یک زندگی می­خواهید که در این زندگی خوبی و خوشی و رفاه باشد، اگر یک زندگی می­خواهید که در این زندگی اختلاف خانوادگی نباشد، اگر یک زندگی می­خواهید که گره روی گره نباشد، چاره­ای نیست از نظر قرآن جز تقوا، اجتناب از گناه. آن کسانی که شک دارند و شبهه دارند، امتحان کنند و ببینند آیا این گفته­های قرآن بیش از صد جا و دویست جا به راستی درست است یا نه؟ جوانها باید مواظب چشمتان باشد، باید مواظب گوشتان باشید، باید مواظب زبانتان باشید، اگر چشم ول و گوش ول و زبان ول باشید، یعنی ظالم از نظر قرآن. زندگی خطرناکی برای شما هست. وقتی دست عنایت خدا روی سر انسان نباشد، زندگی تاریک است. یک مثال عوامانه کارخانه الان دستش روی این مسجد است، لذا اینجا روشن است. یک آن کارخانۀ برق ناز کند، اینجا تاریک است، تاریک و وحشتناک است، وحشتناک و هرکسی بلند می­شود بیرون رود برای اینکه از این تاریکی و وحشت نجات پیدا کند. دست عنایت خدا اگر روی سر کسی باشد، زندگی روشن است. نمی­شود که زندگی روشن نباشد، نمی­شود که کارخانه کار خودش را بکند و اینجا تاریک باشد و این معقول نیست که اینجا وحشتناک باشد. نمی­شود که انسان رفیق خدا باشد و رابطه با خدایش محکم باشد اما خدا بگوید نه. خدا می­گوید یک قدم بیا من ده قدم می­آیم. تو رابطه­ات با من محکم باشد، وقتی رابطه­ات با من محکم شد، معلوم است که با فضل و لطف و عنایت خدا، یک زندگی بسیار عالی برای تو. و امّا اگرنه دائماً کوبندگی. می­فرماید: ً وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دارِهِمْ؛(سوره مبارکه رعد، آیه 31) دائماً آن کسانی که خدا را ندارند، کوبندگی دارند. مثل سنگهای شهابی، دائماً روی خانه و زندگی اینها می­بارد. نمی­داند که این گره­ها از کجا پیدا شد و نمی­داند این کوبندگی­ها از کجا آمد، قرآن می­گوید از طریق گناه. کفر در اینجا کفر عملی است. کفر، گاهی کفر اعتقادی است که آن بحث ما نیست، گاهی کفر زبانی است و آن هم بحث ما نیست. آنکه بحث قرآن است، کفر عملی است و کفر عملی یعنی فسق و یعنی بی­تقوایی. و این آیه می­فرماید که آدمهای بی تقوا، آدمهایی که در زندگی خدا را نداشته باشند، نفس اماره و شیطان درون و شیطان برون و شیطان جنی و شیطان انسی دور او را گرفته باشند و بین اینها محصور شده باشد، قرآن می­گوید دائماً کوبندگی دارد. از این کوبندگی نجات پیدا می­کند، کوبندگی دوم و این گره باز می­شود و گرۀ دوم اگر گره روی گره نباشد. بعد قرآن می­فرماید بدبخت زن و بچه­اش و اطرافیانش که گناه این دست و پا پیچ آنها هم می­شود، یعنی یک زندگی نکبتار برای زن و بچه­اش هم درست می­کند. نگویید چرا. برای اینکه یک آتشی برافروخته شده و در آن آتش هرکه برافروخته می­سوزد و بلکه اطرافیانش هم می­سوزند. یک دیوانه­ای یک کبریت در خانه به گاز بزند و گاز را رها کند، خوب همه می­سوزند حتی بچۀ کوچک. خوب این بچه چه کرده حالا مثلاً زنش آن غیبتها که او کرده گوش کرده و یا غیبت کرده و یا هردو تهمتها زدند، در اختلافها با هم بودند اما این بچه چرا؟ آتش که گرفت تر و خشک می­سوزند. گناه آن بچه را هم این دارد و آدمشی این بچه را هم این دارد. قرآن می­فرماید که این گناه تو فقط مال تو نیست، أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دارِهِم‏. هم خودت و هم زن و بچه­ات و هم خودت و هم اطرافیانت و بالاتر از این هم خودت و هم اجتماعت. این اجتماع ما خیلی آلوده است. ما جداً فساد اداری داریم. و جداً فساد اقتصادی داریم و مهمترین از این دو ما فساد اخلاقی داریم. جمهوری اسلامی ما مبتلا به فساد اخلاقی است که از هر فسادی بالاتر است. این فساد اخلاقی را چه کسی آورده؟ چند نفر اما همه مبتلا به این فساد اخلاقی و آن دردهایی که مترقب بر این فساد اخلاقی است، شده برای همه و همه. آتش را یک عده برافروختند اما همه می­سوزند. وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دارِهِم‏.

ما اگر یک زندگی رفاهی بخواهیم، علاوه بر تلاش و کوشش باید متقی باشیم. در حقیقت نور آن است. در حقیقت رفاه آن است. نور زندگی را خدا باید بدهد. رفاه در زندگی را خدا باید بدهد. گره­های مخصوصاً گره­های کوری را خدا باید باز کند. همسر خوب چه برای دختر و چه برای پسر خدا باید بدهد. ما باید تلاش و کوشش کنیم و با عقل باید بکنیم، اما ناگهان می­بینیم چه اشتباه بزرگی و این اشتباه از کجا پیدا شده؟ گناه.

وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ‏؛ (سوره مبارکه نحل، آیه 112)

این جملۀ بماکانوا یکسبون و بما کانوا یصنعون بیش از ده بیست مرتبه در قرآن تکرار شده است. در این آیه می­فرماید: یا رسول الله مثال بزن و بگو: یک شهری بود در رفاه و آساتش و در امنیت ظاهری و در امنیت باطنی و از هر جهت امنیت، اما کفران نعمت کردند، یعنی گناه کردند. خدا نعمت داد و باید نعمت را در ثواب بکار ببرند اما در گناه بکار بردند. وقتی چنین شد تمام آن نعمتها رفت و ضدش نقمتها برای آنها آمد. فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ، گرانیها، کمبودها، و بدتر از این ناامنیهای دل. بعد قرآن می­فرماید خیال نکن که خدا کرد. نه، خودت کردی. بما کانوا یکسبون، بما کانوا یصنعون، خود جامعه کرده. اما مخصوصاً گناه اجتماعی نباید داشته باشیم. ما هرچه این طرف و آن طرف بزنیم برای اینکه یک اقتصاد سالم پیدا کنیم نمی­شود مگر فساد اخلاقی را از بین ببریم. ما هرچه این طرف و آن طرف بزنیم یک زندگی رفاهی برای مردم درست کنیم، نمی­شود مگر اینکه فساد اخلاقی را از بین ببریم. این کم کاریها و بدکاریها و بیکاریها و بداخلاقیها و اینها باید از بین برود تا فساد اقتصادی ما خوب شود. این گناه در اجتماع ما باید نابود شود، این هرج و مرج در عفاف و حجاب و این کوچه­ها و خیابانهای نکتبار ما باید از بین رود. تا این از بین نرود، قرآن می­فرماید نمی­­توانید زندگی رفاهی درست کنید و نمی­شود اقتصاد سالمی پیدا کرد. من قبل از انقلاب چهارجلد کتاب به نام مقایسه بین سیستمهای اقتصادی نوشتم و در آن چهار جلد که کتاب سال هم شدو طاغوت جایزه­اش را هم به من داد. در آن کتاب من یکی از این حرفها را اثبات کردم. اقتصاد ما مرهون اسلام عزیز ماست. اگر اسلام را پیاده کنیم، اقتصاد ما صد در صد پیاده می­شود. اقتصاد منهای فقر، اقتصاد منهای بیکاری، اقتصاد منهای عذوبت و تجرد اما این وابسته به اینست که جامعۀ ما سالم باشد، اقتصاد منهای جامعۀ سالم نمی­شود. جوانها باید متقی باشند. جامعۀ ما باید متقی باشند. خانۀ ما باید در آن خانه فیلمهای شهوت انگیز نباشد. رسانه­ها باید به این آتش دامن نزنند. وقتی خانه­های ما از گناه سالم شد و جامعۀ ما از گناه سالم شد، تلاش و کوشش علم ما یک اقتصاد سالم به ما می­دهد صد در صد. والاّ اگر اقتصاد سالم داشته باشیم، یعنی بتوانیم از نظر علم الاقتصاد پیاده کنیم اقتصاد را اما این اقتصاد توأم با گناه باشد، همین اقتصاد برای ما بدبختی می­شود. به قول قرآن می­­فرماید که تجمل گرایی در همین اقتصاد پیدا می­شود و وای به آن جامعه­ای که تجمل گرا باشد. نمی­­شود که یک جامعه­­ای تجمل گرا باشد و اقتصاد سالم داشته باشد. دیگر اگر تجمل گرا شدیم دودش در چشم همه می­رود و هُرم جهنمش برای همه است. وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ* فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ* وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ* لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ* إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ* وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيم‏؛ (سوره مبارکه واقعه، آیات 41-46) این دنیاست که آن آخرت شده. تجسم عمل این دنیاست که آن آخرت شده. می­فرماید یک دسته خیلی شوم هستند و چرا شومند؟ بخاطر تجمل گرایی و تجمل گرایی به این می­شود که پول را بی جا مصرف کند و در اینکه اقتصادش بالا باشد اما اقتصاد را صرف گناه کند. به جای اینکه به دیگران برسد، خودمحور و خودخواه اما توأم با گناه. قرآن می­فرماید این زندگی یصرون علی الحنث العظیم. این اقتصاد گناه بزرگ بزرگ می­آورد. خلاصۀ حرفم مخصوصاً به جوانها که اگر می­خواهید عاقبت بخیر شوید چاره­ای نیست جز تقوا. اگر می­خواهی یک زندگی منهای غم و غصه و منهای دلهره و اضطراب خاطر و نگرانی پیدا کنید، چاره­ای نیست جز تقوا. و اگر یک زندگی رفاهی در عالم برزخ در قیامت و بالاخره زیر لوای حمد امیرالمؤمنین(ع) و بعد هم بهشت، هیچ چاره­ای نیست جز تقوا.

 

نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الاعز الاجل الاکرم بحق الحسین و علی بن الحسین یا الله

یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group