شماره درس: 3
تاريخ درس: ۱۳۸۹/۱۲/۲۶
متن درس:
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه اشرف بریة ابوالقاسم محمّد
صلّی الله علیه و علی آله الطیبین الطاهرین و علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سِیّما بقیة الله فی الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
شب جمعه متعلق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود یعنی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) است. اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.
به تناسب عید نوروزی که در جلو داریم لازم است چند نکته را عرض کنم. و تقاضا دارم به این چند نکته هم خود توجه کنید و هم به دیگران بگویید. اولاً این عید نوروز یک عید ملی است و اهمیت دادن به آن خوب است. مخصوصاً اینکه اسلام هم این عید ملی را پذیرفته است و امضاء کرده است. مرحوم محدث قمی در مفاتیح بابی دربارۀ عید نوروز دارد. از بزرگان نقل کردند. اینکه امام صادق (سلام الله علیه) به معلّی بن خنیس گفتند که در روز عید نوروز غسل کن، غسل عید و لباسهای تمیز بپوش و خود را خوشبو کن. چهار رکعت نماز دو تا دو رکعتی بخوان بعد از نماز هم این دعا را بخوان. در وسط این دعا اینطور آمده که اللّهم بارک لنا یومنا هذا الّذی شرّفتَه و کرّمتَه و فضلّتَه و عظّمتَ خَطَرَه؛ خدایا این روز عید را برای ما مبارک کن. این عیدی که تو فضیلتش دادی، کرامتش دادی، شرافتش دادی و قدر و منزلتش دادی. و این جملات از امام صادق (ع) معلوم است که یک معانی خاصی دارد. شاید هم تاریخ نویسها مینویسند که بسیاری از امور مقدس در این روز واقع شده است. مثلاً میگویند آتش نمرود که خاموش شد روز عید نوروز بود. حضرت موسی پیروز بر فرعونیون شد و آن عصا اژدها شد در این روز بوده است یا حتی رساندند به اینجا که روز غدیر خم که بالاترین شرافتها را دارد، روز عید نوروز بوده است. علی کل حالٍ مثل چهارشنبه سوری و امثال اینها، عید نوروز یک خرافت نیست. یک عید ملی است و سابقۀ چندین هزار ساله برای ایرانیها دارد و اسلام هم آن را به عنوان عید پذیرفته است. لذا در اینکه عید است، اشکالی نیست. حال ما در این عید چه باید بکنیم؟ وظایف فراوانی در این چند روزه هست. من دو سه تا نکته را در این جلسه عرض میکنم و امیدوارم که حرفهای دیگر نهفته در این دو سه چیز باشد. امر اولی که باید همه مراعات کنیم، اگر بخواهیم سالمان مبارک باشد و اگر بخواهیم به راستی عید داشته باشیم، اینکه در این چند روزه گناه نکنیم، چه گناه فردی و چه گناه اجتماعی. هفتۀ گذشته دربارۀ اینکه چه چیز انسان را ساقط میکند و نابود میکند و زندگی را تباه میکند، از قرآن استفاده کردیم که گناه. از روایات استفاده میکنیم که گناه. اگر این چند روزه گناه در اجتماع و گناه در زندگیمان آمد این سال برای ما مبارک نمیشود. میشود سال پر گره و سال پر تلاطم و میشود سال پر از اضطراب خاطر و نگرانی. حرف من نیست بلکه حرف قرآن است. اگر گناه در این چند روزه شد زمینۀ بدبختی فردی و خانوادگی و اجتماعی پیدا میشود. قرآن یک تشبیه معقولی به محسوس دارد و برای بحث ما خیلی ارزنده است. قرآن میفرماید زندگی توأم با گناه، زندگی که در آن زندگی تابع شیطان باشیم، شرک عبادی داشته باشیم، میفرماید که این زندگی مثل این است که کسی از آسمان روی زمین بیفتد اما نمیرد، لاشخورها برای خوردن این اطرافش را بگیرند. چقدر سقوط است و چقدر ترس دارد و چقدر اضطراب خاطر دارد. قرآن میگوید زندگی توأم با گناه اینطور است. وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكانٍ سَحِيق؛(سوره مبارکه حج، آیه 31)
کسی از آسمان به زمین بیفتد، لاشخورها اطرافش را میگیرند و بنا میکنند به خوردن. یا اینکه باد او را ببرد در یک جای بی کس و بی دوا و بی غذا. یعنی زندگی توأم با گناه اضطراب خاطر دارد و نگرانی و غم و غصه دارد. این شخصی که قرآن مثال میزند، چقدر غم و غصه و نگرانی دارد. این شخص که قرآن مثال میزند، چقدر اضطراب خاطر دارد. قرآن میفرماید زندگی توأم با گناه چنین است. یعنی اگر این چند روزه گناه آمد، زمینه فراهم میکنیم برای یک زندگی یکساله پر از غم و غصه و پر از اضطراب خاطر و پر از نگرانی و پر از اینکه چه کنم، چه کنم، چه کنم و بالاخره به جای شادی غم و غصه است. به جای شادی نگرانی و اضطراب خاطر است. و ما نباید اینها را ساده بگیریم بلکه قرآن است. یک وقت مثلاً یک جمله از یک عالمی و یک جمله از یک روایتی ممکن است کسی بگوید که این درست نیست. اما یک وقت یک جمله از قرآن را کسی بگوید درست نیست، کافر است و نجس است و این آیاتی که هفتۀ گذشته خواندم و این آیهای که اکنون خواندم که از متشابهات نیست، هر بچه طلبهای که یک مقدار ادبیّت خوانده باشد، میتواند معنا کند. هر دانشجویی که یک ترمی در ادبیّت خوانده باشد میتواند معنا کند و از متشابهات که نیست بلکه ما جدی نمیگیریم. وقتی ما جدی نگرفتیم دیگر یک زندگی توأم با غم و غصه و یک زندگی توأم با نگرانی و چه کنم چه کنم و یک زندگی توأم با اضطراب خاطر. و نمیشود ما در این چند روزه گناه کنیم اما یک سال خوشی هم پیدا شود، این معنا ندارد. قرآن میگوید نمیشود. اگر میخواهیم یک سال مبارکی داشته باشیم، اگر میخواهیم یک سال شادی داشته باشیم، اگر میخواهیم در این سالی که میآید گرههایمان به طور ناخودآگاه باز شود، به قول قرآن اگر میخواهیم برکت از آسمان و زمین برایمان ببارد، باید متّقی باشیم. ِ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون (سوره مبارکه اعراف، آیه 96)؛ اگر مردم متّقی باشند، برکات خدا از آسمان و زمین برایشان نازل است. اما متقی نیستند و چون متقی نیستند، به سر خودشان بدبختی را میآورند. نه اینکه خدا داده است بلکه خودشان این بدبختی را پیدا میکنند. باید ما جلسات ایام رفت و آمدمان که این اصل رفت و آمد خیلی خوبی است، هم ایرانیها عید گرفتند برای رفت و آمد و هم اسلام امضاء کرده است. رفت و آمدها و رفع کدورتها با هم نشستن و صحبت کردن و بالاخره نشاط دینی پیدا شدن، عالی است اما یک شرط دارد که در این رفت و آمدها گناه نباشد. اتّفاقاً وضعمان رسیده به اینجا که نمیشود گناه نباشد. این غیبتها، این تهمتها، این شایعه پراکنیها و این توهینها، گناهش خیلی بزرگ است. توهین به دیگری جنگ با خداست، چه در رو باشد و چه در پشت سر. غیبت از نظر قرآن مرده خوری است. آن کسانی که چشم بصیرت دارند، میبینند کسی که غیبت میکند مرده میخورد. گوشت برادرش را پاره کرده و میخورد. آنهایی که چشم بصیرت دارند اینها را میبینند. وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضا(سوره مبارکه حجرات، آیه 12)؛ این زندگیهای پر تشریفات در این رفت و آمدها، اینها گناه است. این بی حجابی و این بدحجابی مخصوصاً در این چند روزه و در این رفت و آمدها که زنها خودشان را حفظ نمیکنند، حال خویش و قوم باشد، خویش و قوم نامحرم یا بیگانه فرقی ندارد. این چند روزه در مجالس بی عفتی، بی عفافی، بی حجابی و بدحجابی فراوان است و خیالی نکنید گناهش کوچک است. بیش از بیست آیه در قرآن راجع به حجاب است. جوانها! قرآن چادر میخواهد. جوانها! قرآن چادر با رو گرفتن میخواهد. وقتی چنین نشد، پا روی قرآن میگذاریم. کسی که پا روی قرآن میگذارد، معلوم است که زندگی آیندهاش نکبت است. دلهره و اضطراب خاطر و غم و غصه و در آخرت هم باید جهنم برود. امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) میفرمایند که در دورۀ آخر زمان زنهایی میآیند که درحالی که پوشیدهاند، برهنهاند و درحالی که برهنهاند، پوشیده اند، یعنی یک لچکی سرش است اما چه لچکی و یک لباسی پوشیده اما چه لباسی. تنگ و تار و تاریک. از نظر خودش خیال میکند که روشن است بلکه تاریک است. این طرز لباس پوشیدنها، الان در اجتماع ما، این بدحجابی ما و این بی حجابی ما، این اختلاط زن و مرد ما و بالاخره این فساد اخلاقی که کولاک میکند، دیگر در این چند روزه عید هم بیشتر کولاک میکند. یعنی خیل بدبختی را برای اجتماع آورده و میآورد. هفتۀ گذشته میگفتم همه باید بدانند، من جمله دولت که تا فساد اخلاقی داریم نمیتوانیم فساد اقتصادی را رفع کنیم و نمیشود اقتصاد سالم داشته باشیم. شاید بیش از صد آیه و روایت داریم که نمیشود و ما میگوییم میشود، میشود. خوب معلوم است که حرف قرآن مقدم بر حرف ماست و به غیر از نکبت و بدختی هم ندارد. یعنی الان اضطراب و غم و غصه و نگرانی. دل هرکسی را که باز کنیم، میبینیم پر از غم و غصه و پر از نگرانی. آقایان و خانمها! جامعهای که در آن رفیق یابی باشد بین دختر و پسر و بین زن و مرد، این جامعه تباه است. قرآن میفرماید گناهش مثل زنازدن و زناکردن است. قرآن است که هم راجع به پسرها و هم راجع به دخترها، هم راجع به مردها و هم راجع به زنها، میگوید مواظب باش. اگر رفیق نامحرم داری این جهنم است و این زنا زدن است و این زنا کردن است. خوب معلوم است آن جامعهای که زنا بدهد و زنا بکند، درروایات ما میگوید این جامعه سکته روی سکته و سرطان روی سرطان و ایدز روی ایدز. به قول امام صادق (ع): تازه تازه گناه میکنند و بلای تازه تازه میآید. این همه سکته چرا؟ در زمان جوانی ما اصلاً نبود. این همه سرطان برای چه؟ این همه دردهای بی درمان برای چه؟ اصلاً چرا اینقدر دکتر لازم داریم. در جوانی ما سه تا دکتر در تمام این اصفهان بود. آنهم خیلیها بیکار بودند و قرآن میخواندند. حالا سر هر کوچه پنجاه دکتر و سرشان هم حسابی شلوغ است و نمیتوانند درمان هم بکنند. برای اینکه دردی را که خدا دهد که دکتر نمیتواند درمان کند و شفا دهد. فساد اخلاقی داریم لذا سرطان داریم و ایدز داریم و سکته داریم. خوابیده و از خواب بیدار میشود، میبیند فلج است و جوان هم هست. از کجا پیدا شده؟ نمیدانیم. اما قرآن میگوید بدان وقتی اجتماع گناهکار شد، بلای تازه تازه میآید. غم و غصهها و نگرانیها تازه تازه میآید. لذا این رفت و آمدهای ما پر از گناه است. نه میشود نرفت و نه میشود رفت. اگر نرفت که نمیشود. برای اینکه بالاخره رسم است. باید دیدن بزرگترها رفت و بزرگترها به دیدن کوچکترها بیایند. البته نه به این شوری که الان داریم. صبح این میرود دیدن او و عصر او میآید بازدید. این که دید و بازدید نشد. اما علی کل حالٍ خوب است. اما دید و بازدیدی که امام صادق(ع) امضاء کند. دید و بازدیدی که امام زمان امضایش کند. و الاّ امام زمان بگوید که من این دید و بازدید را نمیخواهم. امام صادق (ع) بگوید این عید شما عزا میشود و چه وقت عزا میشود؟ گناه، گناه. میشود یک زندگی توأم با تاریکیها و یک زندگی توأم با غم و غصهها و نگرانیها. در هفتۀ گذشته آیهاش را خواندم. قرآن میگوید: أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّي(سوره مبارکه نور، آیه 40). زندگی منهای گناه تاریک است، تاریک است و تاریک. وحشتناک است وحشتناک است، وحشتناک. بعد قرآن میفرماید زندگی منهای گناه اینست که دیدید که بعضیها از بس مصیبت دارند از خودباختگی دارد. اصلاً همه چیز فراموش است حتی خودشان را فراموش کرده. خدا نکند آدم از خودباختگی برایش پیدا شود در اثر غم و غصه و قرآن میگوید اینطور میشود.
إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها(سوره مبارکه نور، آیه 40)؛ بعد قرآن یک جمله و چه جملۀ شیرینی: وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور(سوره مبارکه نور، آیه 40). اگر شادی میخواهی و اگر میخواهی سالت مبارک باشد. اگر میخواهی یک زندگی منهای مرض و گرفتاری و منهای بلا، باید در آن زندگی نور خدا باشد و اگر نور خدا نباشد، هیچ چیزی نمیتواند زندگی را شاد کند. این مطلب اول که خیلی مهم است، مخصوصاً این چند روزه و خیابانهای نکبت بار و هیچ کس هم هیچ کار نمیکند و تعجب در اینجاست. امر به معروف و نهی از منکر مرده است، هم در روحانیت و هم در مردم و هم در مقدسات و هم در دولت مرده است.
مطلب دومی که به آن هم خیلی باید اهمیت دهیم و سال به سال هم بیشتر میشود اینست که اسلام میگوید اگر میخواهی یک زندگی خوش و خرمی داشته باشی، باید ساده زیست باشید. زندگی به سه قسمت تقسیم میشود. یک قسمت زندگی ضروری، بخور و نمیر که اسلام میگوید این کم است. باید رفاهی باشد. قسم دوم رفاه یعنی همه و همه باید در رفاه و آسایش باشند. اگر خودش میتواند کار کند در اثر کار و تلاش و کوشش و اگر نمیتواند دولت و اگر نه همۀ مردم باید یک زندگی رفاهی برای همه درست کنند. باید یک محتاج نباشد، این اقتصاد اسلام است. اما آنچه اسلام خیلی از آن بدش میآید تجمل گرایی است. و این تجمل گرایی اکنون در جامعۀ ما کولاک میکند. سال گذشته این مسافرتها، دو هزار تصادف داشت. این مسافرتها چندین میلیارد تومان بنزین که دود شد و رفت به هوا و هوا را آلوده کرد و محیط زیست را از بین برد. که همین پول بنزین را که در این مسافرتها خرج میشود اگر خرج یک شهر کنند، آن شهر یک سال در رفاه و آسایش است و فقر از آن شهر میرود. اما این مسافرتها اصلاً نبوده و تازه پیدا شده البته از غرب هم پیدا شده. اما غربیها مسافرت یکشنبهشان دارند اما نه تجمل گرایی بلکه ساده زیستی. ساده زیستی آنها خیلی بالاتر از ماست. حتی میرود درِ مغازه یک سیب را میگوید زیاد است، نصف سیب برای یک زن و شوهر. مسافرت دارند اما مسافرت بدون تجمل گرایی. ما مسافرت داریم اما این طوری. این چیست و این را که گفته. چرا باید این باشد و چرا دولت دامن میزند؟ چرا همه زن بدتر از شوهر و شوهر بدتر از زن. هرچه شوهر میگوید ندارم نق نق و اگر زن نتواند، بچهها را روی کار میکند و بالاخره باید این مسافرت را برود حال سالم برگردد یا نه، نمیدانم اما آنچه میدانم با یک قرض حسابی برمیگردد و خسته و کوبیده و بالاخره با یک غم و غصه باید برود سر کار اگر بیکار نباشد. این چیست؟ جشن میگیرند بنام جشن نوروز، سال گذشته گرفتند امسال هم زمزمهاش بلند است که از خارجیها دعوت کردند. چندین میلیارد دلار خرج این جشن چند روز به نام جشن نوروز. این عید نوروز است که بیایند بخورند و بعد بروند علیه ما حرف بزنند. هیچ کدام نیستند که بروند و بگویید به! ایران چه ایران خوبی بود. یک سوژهای درست میکنند و ناگهان میبینیم رسانههای دشمن یک هفته دو هفته علیه دولت ایران حرف میزنند. حسابی خوردند و بردند، آنهم نه یک شاهی سنّار و نه ده هزار تومان و صد هزار تومان بلکه میلیاردها خرج این جشن نوروز است که این چند روزه میخواهد درست شود. مسافرتهای مردم از آن بدتر و آن از مسافرتها بدتر. هرچه هم داد میزنیم به جایی نمیرسد. اصلاً همین تلویزیون ممکن است این را فردا پخش نکند. برای چهار نفر از شما گفتن چه فایده و چه نتیجهای دارد. ما بدبختیم و نمیدانیم چه کنیم. و این قرآن را ببینید که چه میگوید. قرآن میفرماید: وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِيرا(سوره مبارکه اِسراء، آیه 16). وقتی که ملتی هلاک میشود در اثر تجمل گرایی. که آن تجمل گرایی معصیت روی معصیت میآور و بدبختی روی بدبختی میآورد. میفرماید فَدَمَّرْناها تَدْمِيرا. این ملت نابود است حال معنای نابودی این نیست که یک سیل بیاید یا العیاذبالله یک زلزله بیاید مثل ژاپن و چندین هزار نفر را روی هم بریزد. نه همین جامعۀ الان ما فَدَمَّرْناها تَدْمِيرا. یک زندگی پر از غم و غصه. الان مردم در فقرند. یک دسته شادند اما برای مردم مخصوصاً در دهات خیلی مشکل است. آن پلوی شب عید را هم نمیتواند تهیه کند. این فقر که به قول امیرالمؤمنین (علیه السلام) وحشتناک است. این عذوبت خیلی مشکل است یعنی دختر در خانه مانده و پسر نمیتواند ازدواج کند. این قضیۀ مسکن وامصیبتاست. من یک پیشنهاد میکنم، ببینید درست است یا نه. ولی فایده هم ندارد که من بگویم و شما هم میشنوید و بعد هم تمام میشود و شما هم یادتان میرود. این تجمل گرایی را امسال دولت و ملت بدهد به عذوبت. تمام دخترها شوهردار میشوند و تمام پسرها زن دار میشوند. این قضیۀ تجرد که خیلی مفاسد دارد در اثر همینهاست. در اثر تجملی گرایی است. حالا ای کاش همین بود. قرآن میفرماید این که گفتم مفسدۀ فردی اش است مفسدۀ اجتماعیاش است. اما میدانی در آخرت چه خبرهاست. وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ* فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ* وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ* لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ* إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ* وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيم(سوره مبارکه واقعه، آیات 41-46)؛ میفرماید: یک دسته در روز قیامت خیلی شومند و بدبخت، اصحاب شمال. نامههایشان از پشت سر به دستشان داده، اما زیر دود جهنم و زیر هُرم جهنم. پنجاه هزار سال. قرآن میفرماید میدانی برای چه؟ برای تجمل گرایی. مُترف بودند. به جای اینکه پولشان را صرف فقرا و مستمندان و بیچارهها کنند صرف تجمل گرایی میکردند. قرآن میفرماید تجمل گرایی گناه میآورد. گناهان بزرگ بزرگ میآورد. و متأسفانه ما هیچ خیال نمیکردیم در وقتی که نظام پیروز شد، تجمل گرایی هم داشته باشیم. میگفتیم دیگر تجمل گرایی رفت. اما حالا میبینیم تجمل گرایی بدتر از زمان طاغوت است. خوب من هم زمان طاغوت بودم و هم زمان یاقوت بودم. این تجمل گرایی که الان هست، هم از دولت و هم از ملت در آن زمانها نبود. یک غلطی در تخت جمشید کردند چه سر و صداها در دنیا که این چیست و برای چه و چرا اینطور شد و چه اعتراضها. و ما تجمل گراییمان از زمان طاغوت بدتر شده هم در دولت و هم در ملت. حضرت امام (ره) به ما طلبهها میگفتند مواظب باشید ساختمان اجتماعی و فرهنگی درست نکنید. ما طلبهها باید ساده زیست باشیم. و ما طلبهها باید هم زندگی فردی و هم اجتماعیمان رنگ تجمل نداشته باشد. و معلوم است این پنج شش روزه، این مسافرتها به غیر از نکبت و بدبختی هیچ ندارد. و یک چیز رسمی شده اما تجمل گرا اما عید را عزا کن اما سال را بدبخت کن. همه مخصوصاً جوانها باید یک فکری کنند بر این تجمل گرایی. باز هم حرف داشتم اما وقت گذشت و اینطور هم نمیخواستم حرف بزنم. امیدوارم آنچه گفتیم مرضی امام زمان باشد. اما هر اندازه که شما میتوانید. شماها که اصلاً تجمل گرایی در زندگیتان نیست که بگوییم نکنید، با آنها هستیم که هستند و دودش هم در چشم ما میرود و آنها هم که گوش نمیدهند. کسی نیست به گوششان برساند.
نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الاعز الاجل الاکرم بحق فاطمه
یا الله یا الله یا الله
یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک.